مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۸۱.
۶۸۲.
۶۸۳.
۶۸۴.
۶۸۵.
۶۸۶.
۶۸۷.
۶۸۸.
۶۸۹.
۶۹۰.
۶۹۱.
۶۹۲.
۶۹۳.
۶۹۴.
۶۹۵.
۶۹۶.
۶۹۷.
۶۹۸.
۶۹۹.
۷۰۰.
آموزش عالی
با توجه به نقش کلیدی آموزش عالی در جامعه و تأثیر فراگیر فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بر محیط و کارکردهای دانشگاه، هدف مقاله آن است که سناریوهای آموزش عالی ایران متأثر از فناوری اطلاعات در افق زمانی سال 1404 شناسایی و اصلی ترین سناریوهای آموزش عالی مورد بحث قرار گیرد. بدین منظور، ابتدا مهم ترین پیشران های آموزش عالی، مورد بررسی قرار گرفته و سپس با توجه به مقتضیات آموزش عالی کشور و دیدگاه صاحبنظران، مهم ترین عدم قطعیت ها و عوامل کلیدی شکل دهنده آموزش عالی در افق چشم انداز شناسایی می شود. این عوامل، سناریوهای بدیل نظام آموزش عالی کشور را در افق سال 1404 شکل می دهند. در گام بعد با استفاده از روش ترکیبی سناریونگاری، چهار سناریوی اصلی تحت عناوین «شمشاد خانه پرور»، «سرو چمان»، «رز رنگین کمان» و «یاس ارغوانی» برای آینده آموزش عالی ایران تدوین و اعتبارسنجی شده است. نکته مهم این چهار سناریو، امکان پذیری تحقق آنها در افق سال 1404 خورشیدی است و از این رو چارچوب مناسبی را برای سیاستگذاری در اختیار برنامه ریزان ملی قرار می دهد.
تحلیلی بر مطالعات انجام شده در زمینه خصوصی سازی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با هدف مطالعه وضعیت تولید آثار علمی در زمینه خصوصی سازی آموزش عالی خارج از کشور و دستیابی به مباحث و مولفه های مورد توجه مطالعات، نتایج مطالعات و بررسی شکلی و توصیفی آنها انجام شده است. بدین منظور کلیه آثار موجود در بازه زمانی 2015-2000 در پایگاه های اطلاعاتی مستقر در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی مطالعه شد. این آثار از 33 مجله تخصصی در حوزه آموزش عالی که مشتمل بر 24 عنوان سند علمی شامل 18 مقاله، 5 کتاب و یک پایان نامه در زمینه آموزش عالی خصوصی است استخراج و به روش توصیفی -تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفت. یافته های پژوهش در سه بخش ارائه شده است: بخش اول؛ در خصوص مباحث و مولفه های مورد توجه پژوهشگران که نتایج مطالعه نشان داد پژوهشگران بیشتر به مباحثی از جمله چرایی خصوصی سازی آموزش عالی، اهداف، معایب و مزایا و همچنین انواع موسسات آموزش عالی خصوصی پرداخته اند. بخش دوم؛ نتایج مطالعات حاکی از آن بود که گسترش بی رویه مراکز خصوصی آموزش عالی منجر به کاهش کیفیت، افزایش نرخ بیکاری، عدم کاهش وابستگی مالی به بودجه بخش دولتی، عدم پاسخگویی به نیازهای بازار کار و اولویت منافع فردی نسبت به منافع اجتماعی شده است. در بخش سوم؛ نتیجه بررسی ساختار شکلی و توصیفی این مطالعات نشان داد 58% این مطالعات در دوره زمانی سال های 2011 تا 2015 انجام شده 83% پژوهش ها از روش تحقیق کیفی و شیوه مطالعه اسناد و مدارک و کتابخانه ای و تنها 17% از روش تحقیق کمی و مصاحبه و پرسشنامه استفاده کرده اند. به لحاظ ملی و فراملی بودن مطالعات نیز 71% پژوهش ها ملی و 29% فراملی بوده اند. از نظر هم نویسی و مشارکت هم پژوهش گروهی 8% نسبت به پژوهش انفرادی بیشتر بوده است.
بررسی و استخراج معیارهای موثر بر رتبه بندی دانشگاه های ایران از منظر اسناد فرادستی(مقاله علمی وزارت علوم)
رتبه بندی یکی از ابزارهای ارزیابی عملکرد، رقابت پذیری و موفقیت دانشگاه ها به شمار می آید. رتبه بندی ای مطلوب است که برگرفته از رسالت های کلیدی نظام آموزش عالی باشد به گونه ای که با اجرای آن، شاهد تغییر رفتار موسسات در مسیر اهداف کلان باشیم. در این مقاله، اسناد فرادستی آموزش عالی کشور به عنوان راهبردهای ابلاغی انتخاب و متن هر کدام با انتخاب گزاره های الزام آور برای دانشگاه ها و کدگذاری باز و محوری، تحلیل محتوا شده است. از 241 گزاره، 36 کد اصلی استخراج و کدها در شش محور گروه بندی شدند. برای کدگذاری محوری، کارکردهای اساسی دانشگاه ها درنظر گرفته شد. برای استخراج معیارهای مناسب، کدهای محوری حاصل از تحلیل محتوای اسناد، مبنا قرار گرفت و در ادامه، معیارهای آموزشی، پژوهش و فناوری، تاثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی، کارآفرینی و خلق ثروت، کمک به توسعه پایدار و تعاملات بین المللی و فرابخشی برای رتبه بندی دانشگاه های ایران پیشنهاد و مهم ترین مفاهیم هر معیار معرفی گردید. نتایج نشان می دهد که تاثیرگذارترین کدهای هر معیار به ترتیب پژوهش تقاضامحور، آموزش تقاضامحور، آموزش و پژوهش مبتنی بر ارزش های اسلامی، توجه به محیط زیست و همکاری های بین المللی بوده است.
الگوی بین المللی شدن آموزش عالی از منظر سیاست فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
بین المللی شدن آموزش عالی یکی از موضوعاتی است که توجه دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در ایران را به خود جلب کرده است. آنها در تلاش هستند با اتخاذ تدابیر و سیاست هایی، از مزایا و امتیازات این روند برای توسعه ظرفیت های علمی خود استفاده نمایند. هم اکنون از منظرهای مختلفی این موضوع مورد توجه سیاست گذاران عرصه نظام آموزشی کشور قرار دارد. هدف این مقاله ارائه الگویی است که بین المللی شدن را به عنوان یک سیاست فرهنگی مورد توجه قرار می دهد. برای حصول این هدف، از روش تحقیق کیفی از نوع توصیفی-اکتشافی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران بین الملل دانشگاه ها و صاحب نظران حوزه بین المللی شدن آموزش عالی کشور بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری راهبردی و هدفمند، سیزده نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل داده ها هم تحلیل محتوای استقرایی از نوع تحلیل مضامین بوده است. برای اطمینان از روایی داده های پژوهش، از دو روش بازبینی توسط مشارکت کنندگان و بازبینی توسط اساتید و متخصصان آموزش عالی استفاده شد. نهایتاً از 130 کد باز استخراج شده از مصاحبه ها، مطالعه الگویی چهاربُعدی را بازنمایی می کند که ابعاد آن عبارتند از: مقوله حکمرانی، محیط بین الملل، محیط داخلی (فرهنگ ملّی) و همچنین دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی که برای هر مورد می بایست سیاست های مناسبی اتخاذ شود. کلیدواژه ها: آموزش عالی، بین المللی شدن، سیاست گذاری، سیاست فرهنگی برای استنادات بعدی به این مقاله، قالب زیر به نویسندگان محترم مقالات پیشنهاد می شود: Nikbin, M., Zaker-salehi, G., & Mahozi, R. (2017). The Model of Internationalization of Higher Education from Cultural Policy Perspective. Journal of Science & Technology Policy, 9(3), 45-60. {In Persian}.
تحلیل محتوای مقالات حوزه خصوصی سازی آموزش عالی در مجلات علمی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به گسترش خصوصی سازی در آموزش عالی و ظهور انواع دانشگاه پولی در کشور، ضرورت پژوهش و شناسایی آثار خصوصی سازی این بخش احساس می شود. با هدف مطالعه و بررسی سهم مقالات علمی در زمینه خصوصی سازی آموزش عالی ایران، شناسایی آثار خصوصی سازی آموزش عالی و دستیابی به راهکارها و پیشنهادهای پژوهشگران برای کاهش یا رفع آثار منفی آن در دوره زمانی 95-1370، با جستجو در پایگاه های اطلاع رسانی معتبر، 28 مقاله مرتبط با موضوع خصوصی سازی آموزش عالی استخراج و 223 راهکار و پیشنهاد از جنبه های مختلف سنخ شناسی به روش تحلیل محتوای مقوله ای مورد مطالعه قرار گرفت. ضریب اهمیت مقوله های استخراج شده به روش آنتروپی شانون به دست آمد. نتایج نشان داد که علی رغم گسترش بی رویه خصوصی سازی در آموزش عالی و اهمیت آن، سهم پژوهش در این حوزه بسیار کم است. از بین آثار مثبت خصوصی سازی به ترتیب مقوله های کسب درآمد توسط دانشگاه ها، تنوع بخشی به آموزش عالی، صرفه جویی در هزینه ها وکاهش فشار مالی دولت، رشد کمّی آموزش عالی و همچنین جلوگیری از تمرکزگرایی و افزایش مشارکت مردم در امور مختلف، دارای بالاترین ضریب اهمیت و اولویت های اول تا سوم بوده است. از بین آثار منفی خصوصی سازی نیز به ترتیب مقوله های افزایش دانش آموختگان بیکار، کاهش کیفیت فرآیند آموزش، طبقاتی شدن آموزش به نفع طبقات بالای جامعه، رشد کمّی مراکز خصوصی آموزش عالی، مدرک گرایی و تقلب و فساد آموزشی به علاوه مشکلات ساختاری در راه اندازی دانشگاه های خصوصی دارای ضریب اهمیت بالا و اولویت اول تا سوم است. کلیدواژه ها: خصوصی سازی، آموزش عالی، خصوصی سازی آموزش عالی، تحلیل محتوی برای استنادات بعدی به این مقاله، قالب زیر به نویسندگان محترم مقالات پیشنهاد می شود: Ghoraishi khorasgani, M., Yamani, M., Zakersalehi, G., & Mehran, G. (2017). A Content Analysis of Articles in Privatization of Higher Education in Iran Scientific Journals. Journal of Science & Technology Policy, 9(3), 61-76. {In Persian}.
تحلیل سیاست های مورد تأکید اسناد فرادستی در مقابله با فساد دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
فساد در آموزش عالی پدیده ای است که نظام های آموزشی همواره با آن درگیر و هزینه های هنگفتی بابت آن پرداخته اند و هدف مقاله حاضر تدوین یک الگوی دانشگاهی عاری از فساد بر مبنای اسناد فرادستی و قوانین و مقررات نظام آموزش عالی ایران است که در پرتو آن رسالت کلیدی این نظام پیگیری شده و ارتقاء کیفیت آن نیز تأمین شود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن کیفی می باشد. در تحلیل یافته ها از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده و با رویکرد استقرایی، محتوای متنی اسناد فرادستی آموزش عالی به عنوان راهبردهای ابلاغی، تحلیل و مفاهیم در قالب کدهای باز و محوری استخراج شدند. ابتدا نمونه ای 77تایی از مجموعه قوانین آموزش عالی به صورت غیراحتمالی و هدفمند انتخاب و به واسطه آنها گونه شناسی قوانین نظام آموزش عالی ارائه و سپس با تحلیل محتوای 7 سند فرادستی منتخب آموزش عالی و استخراج گزاره های الزام آور برای دانشگاه ها، 19 مفهوم اصلی استخراج شد. مفاهیم استخراج شده در قالب چهار رویکرد گروه بندی شده اند: رویکرد مدیریتی و سیاست گذاری در آموزش عالی، تأمین منابع مالی و زیرساختی، تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص و همچنین اجرای سیاست که پایش و ارزیابی آنها الگویی برآمده از معیارهای اسناد فرادستی آموزش عالی را پدید آورده است. در انتها نیز پیشنهاداتی جهت اجرایی شدن الگوی استخراج شده مطرح شده است.
تحلیل کیفی تجارب فرصت های مطالعاتی اعضاء هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
در سیاست گذاری آموزش عالی، فرصت مطالعاتی می تواند به عنوان یک راهبرد مهم توسعه حرفه ای اعضاء هیأت علمی و ارتقاء کیفیت دانشگاه ها مدنظر قرار گیرد. مقاله حاضر با رویکردی تفسیری به تحلیل تجارب اعضاء هیأت علمی از گذراندن دوره های فرصت مطالعاتی و تأثیر این دوره ها بر توسعه حرفه ای آنها پرداخته است. مشارکت کنندگان در تحقیق هم شامل 25 نفر از دارندگان تجربه فرصت مطالعاتی بوده که به صورت هدفمند و ملاکی انتخاب شده اند. داده های مطالعه با مصاحبه های واقعه مدار گردآوری و به شکل استقرایی در قالب تحلیل مضمونی با نرم افزار Nvivo10 کدگذاری شدند. بنا به دیدگاه اعضاء هیأت علمی، آنهایی که به فرصت مطالعاتی اعزام می شوند باید با بهره گیری از این فرصت، تغییرات عمده ای در سبک زندگی شخصی و کار حرفه ای خود ایجاد کنند: تنظیم برنامه بلندمدت برای زندگی خود و خانواده، سرمایه گذاری برای فرزندان در خارج از کشور، ترویج کار گروهی و اشتیاق بیشتر به تألیف کتب و مقالات علمی با کیفیت بالاتر، بهبود مهارت های تدریس و برخورد شایسته تر با دانشجویان و نهایتاً ایفاء نقش به عنوان رابط با دانشگاه های خارج کشور. نتیجه کاربردی و پیشنهاد این پژوهش هم آن است که برای افزایش تمایل اعضاء هیأت علمی در استفاده از فرصت های مذکور به عنوان عاملی مؤثر در ارتقاء شاخص های آکادمیک دانشگاه و ترغیب آنها در دستیابی به دانش تخصصی روز، اقداماتی از جمله تسهیل و تثبیت مقررات استفاده از فرصت مطالعاتی و ایجاد زیرساخت های مناسب اجرای نوآوری ها و تجارب کسب شده اساتید مدنظر قرار گیرد.
قابلیت ها و موانع فراروی دانشگاه رازی برای تبدیل به دانشگاه کارآفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
روبکرد دانشگاه کارآفرین به عنوان نسل سوم دانشگاه ها، برای توصیف دانشگاه هایی به کار می رود که از راهبردهای مختلف علمی برای مشارکت در توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه و تقویت اکوسیستم کارآفرینی استفاده می کنند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف واکاوی قابلیت ها و عوامل بازدارنده فراروی دانشگاه رازی در راستای تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین انجام پذیرفته است. این پژوهش از نوع کیفی، به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش اکتشافی و از نوع نظریه پردازی داده بنیاد است. جامعه مورد مطالعه را اعضای هیأت علمی دانشگاه رازی تشکیل داده است و روش نمونه گیری مورد استفاده، هدفمند و از نوع گلوله برفی است. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری و مصاحبه با 12 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه رازی انجام شده. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل محتوا بوده است. به منظور تأیید روایی، از دیدگاه های خبرگان و متخصصان مدیریت و کارآفرینی استفاده شده است. پایایی پژوهش نیز با استفاده از فرمول پایایی هولستی محاسبه و 92/0 به دست می آید. براساس یافته های پژوهش، 7 عامل به عنوان پتانسیل (درونی و بیرونی) و 17 عامل، به عنوان عوامل بازدارنده (درونی و بیرونی) فراروی دانشگاه رازی در راستای تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین، استخراج شده اند. در پایان الگوی پیشنهادی دانشگاه کارآفرین برای دانشگاه رازی، احصاء و ارائه می گردد.
آیا برنامه های درسی آموزش عالی توانسته است مهارت تفکر انتقادی دانشجویان را رشد دهد؟ (مطالعه موردی: دوره های کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۳ و ۴
77 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی آموزش عالی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویان بود. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه یی، 500 دانشجوی کارشناسی (100 نفر از ورودی بهمن 87، 100 نفر از ورودی مهر 87، 100 نفر از ورودی سال 86، 100 نفر از ورودی سال 85 و 100 نفر از ورودی سال 84) از دو دانشکده ی اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم پایه دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند و با تکمیل آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTST) اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش، بین میزان رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را می گذرانند، با دانشجویان سال اول، تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت به نفع دانشجویان سال آخر است. همچنین این تفاوت معنادار، در مورد سه خرده مقیاس آزمون مهارت های تفکر انتقادی، یعنی ارزشیابی، تحلیل و استنباط نیز، صادق است. اما نکته ی قابل ذکر، این است که میانگین نمره های تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را سپری می کنند، کمتر از حد متوسط است. بنابراین، از مجموع یافته ها می توان دریافت که تحصیل در دانشگاه توانسته است مهارت تفکر انتقادی دانشجویان را رشد دهد، به گونه یی که میانگین تفکر انتقادی دانشجویان سال آخر، نسبت به دانشجویان سال اول از رشد نسبتاً قابل قبولی برخوردار بوده است؛ اما زمانی که نمره های تفکر انتقادی دانشجویان با نمره ی استاندارد آزمون مورد مقایسه قرار می گیرد، نمره ها ضعیف و پایین تر از حد متوسط بوده که این خود مسئله یی نگران کننده برای آموزش عالی خواهد بود و ضرورت بازنگری در هدف ها، روش های آموزشی رایج و بصورت کلی، ضرورت بازنگری در برنامه های درسی را آشکار می سازد.
مقایسه مزیت نسبی آموزش عالی و ارزش افزوده یی اقتصادی در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۳ و ۴
143 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر بررسی مزیت نسبی رشته های تحصیلی آموزش عالی دولتی استان کردستان در مقاطع کاردانی و کارشناسی در سال های 1385- 1382 در دانشگاه کردستان و آموزشکده های فنی و حرفه ای دختران و پسران سنندج به عنوان مهمترین مراکز آموزش عالی دولتی استان و مقایسه ی آن با مزیت های اقتصادی این منطفه می باشد. نتایج محاسبه ی مزیت نسبی که با استفاده از روش مزیت نسبی آشکار شده بالاسا صورت گرفته نشان می دهد که استان کردستان از مجموع 15 بخش و 72 فعالیت اقتصادی در 8 بخش و 37 فعالیت دارای مزیت نسبی بوده، اما در آموزش عالی به علت محدودیت در رشته های تحصیلی با وجود اینکه اکثریت رشته ها دارای مزیت نسبی بوده اند اما هماهنگی زیادی با مزیت بخش های اقتصادی ندارند. همچنین از نظر اولویت در مزیت نسبی رشته ها و میزان هماهنگی با بخش های اقتصادی بین وضعیت دانشگاه کردستان و آموزشکده های فنی و حرفه ای دختران و پسران سنندج نیز تفاوت و جود دارد. <br clear="all" />
تخصیص بهینه ی بودجه ی آموزشی به دانشکده ها در راستای بهسازی اعضای هیأت علمی در دانشگاه های دولتی ایران: رویکرد برنامه ریزی آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱
131 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، این است که نشان دهد چگونه مدل برنامه ریزی آرمانی می تواند در فرآیند تصمیم گیری در نظام دانشگاهی، به خصوص زمانی که با مسئله ی تخصیص بهینه ی منابع مالی بین دانشکده ها در راستای ارتقاء اعضای هیأت علمی دانشکده ها مواجه هستیم، مفید بوده و کاربردی عملی خواهد داشت. مدل طراحی شده، روش تخصیص معتبری برای هیأت رئیسه دانشگاه های دولتی تدارک می بیند که به سادگی سازگار و قابل انعطاف بوده و به راحتی در هر دانشگاهی قابل به کارگیری است. در همین چارچوب در مقاله ی حاضر مدلی توسعه داده شده است که به محضی که کل بودجه ی آموزشی تخصیص داده شده دانشگاه معلوم گردد، بتوان آن را به طور بهینه بین دانشکده های مختلف توزیع کرد. به طور ویژه این پژوهش بر مدیریت و تأمین مالی در راستای ارتقاء منابع انسانی آموزشی متمرکز شده است. برای این منظور، مدل برنامه ریزی آرمانی فرمول بندی شده، به طوری که مفاهیم و اهدافی مانند کفایت مالی، اثربخشی، عدالت تخصیصی و کیفیت در مدل به طور صریح یا ضمنی با هم ترکیب شده و مدل هر دو جنبه ی آموزشی و پژوهشی را که در هر دانشکده بیشترین حجم فعالیت را به خود اختصاص داده است، مد نظر قرار داده است. ارزیابی مدل بر روی 14 دانشکده ی دانشگاه شهید بهشتی انجام گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، تخصیص منابع مالی در دانشگاه مورد بررسی، بهینه نبوده و انحراف زیادی از اهداف و سیاست های آموزشی دانشگاه دارد. در این زمینه یافته های حاصل از اجرای مدل پیشنهادی حاکی از آن است که به کارگیری رویکرد برنامه ریزی آرمانی، در تخصیص بهینه ی منابع مالی می تواند روش مناسبی برای نیل به قریب به اتفاق اهداف آموزشی دانشگاه باشد.
عوامل تأثیرگذار بر توسعه کمی خصوصی سازی آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
83 - 112
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توسعه کمی خصوصی سازی آموزش عالی در ایران انجام شد. به منظور تحقق هدف این پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 24 گویه استفاده گردید. ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با67/0 محاسبه شد. 103 نفر از متخصصان آموزش عالی و دست اندرکاران مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی به پرسشنامه پاسخ دادند. افراد به شیوه های نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از آزمون های خی دو و فریدمن برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد مهمترین عامل های تأثیرگذار در توسعه کمی خصوصی سازی آموزش عالی در ایران شامل تقاضاهای فزاینده برای آموزش عالی، ناتوانی یا ضعف تمایل دولت در پاسخگویی به تقاضاهای فزاینده برای آموزش عالی به دلیل کمبود اعتبارات، تغییرات جمعیت شناختی متقاضیان ورود به آموزش عالی، تأکید بر رشد خصوصی سازی آموزش عالی در برنامه ها و سیاستگذاری های کلان توسعه کشور و کاهش تصدی گری دولت و لزوم رشد و توسعه آموزش عالی و اصلاحات ساختاری در این بخش می باشد.
تبیین عوامل بازدارنده و ارتقاء دهنده کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی (مورد: دانشکده های فنی و مهندسی دانشگاه های دولتی شهر تهران )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
179 - 202
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف طراحی الگوی شناختی کیفیت در آموزش عالی فنی و مهندسی و عوامل ارتقاء دهنده و بازدارنده آن از منظر ذینفعان آموزش عالی انجام شد. روش پژوهش مورد استفاده کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده یا گراندد تئوری بود. برای انجام این پژوهش با چهار گروه ذینفع شامل مدیران و سیاست گزاران، اعضاء هیئت علمی، فارغ التحصیلان و کارفرمایان مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. در رابطه با کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی پنج مقوله کلی شناسایی و احصاء شد که عبارتند از: خدمت به جامعه، خدمت به صنعت، خدمت به یادگیرنده، خدمت به علم، و تعادل بین چهار نوع خدمت. در خصوص عوامل موثر بر کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی دو مقوله کلی استخراج شد که عبارتند از: عوامل درون سازمانی، تعادل بین عوامل درون سازمانی، و عوامل برون سازمانی. در رابطه با عوامل بازدارنده کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی دو مقوله کلی: عوامل درون سازمانی و عوامل برون سازمانی شناسایی شدند.
به کارگیری مدل ترکیبی تحلیل عاملی و تحلیل سوات در تعیین اولویت های استراتژیک آموزش عالی (مطالعه موردی: زیر نظام آموزش عالی دولتی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
217 - 240
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بهبود فرآیند برنامه ریزی استراتژیک در تعیین اولویت های زیرنظام دولتی آموزش عالی استان اصفهان با استفاده از مدل ترکیبی تکنیک سوات و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری پژوهش 130 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های صنعتی اصفهان، اصفهان و کاشان و صنعتی مالک اشتر بودند که در فرایند تدوین سند آمایش آموزش عالی استان مشارکت داشتند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند(سرشماری) انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته تدوین شده در گزارش فاز دوم سند آمایش آموزش عالی استان اصفهان(2015) بود که روایی سازه، صوری و محتوایی آن در مطالعه یادشده مورد تایید قرار گرفته بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 70/0 برآورد گردید. تعداد 45 از اعضای هیات علمی یاد شده پرسشنامه های توزیع شده را تکمیل و اعاده نمودند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون بارتلت(KMO) تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون و با بهره گیری از نرم افزارSPSS17 انجام گرفت. بااستفاده از این مدل ترکیبی هفت استراتژی معتبر بدون نیاز به بررسی تمام خانه های ماتریس سوات(از طریق کاهش ابعاد ماتریس سوات به حدود یک دهم نقاط) و برقراری یک ارتباط آماری بین عوامل درونی و بیرونی استنباط و استخراج شدند که نسبت به روش های AHP وANP پیچیدگی کمتری داشتند. این استراتژی ها، اهداف این زیرنظام را پوشش داد و تعریف یک شاخص جدید، بکارگیری تکنیک تخصیص خطی اولویت بندی را ممکن نمود.
قابلیت پیش بینی بازخورد ادراک شده دانشجویان بر اساس محیط یادگیری سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
155 - 176
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی توانایی بازخورد ادراک شده دانشجویان و قابلیت پیش بینی آن بر اساس مولفه های محیط یادگیری سازنده گرا در یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. برای انجام پژوهش 166 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کننده ها، مقیاس بازخورد ادراک شده(Haghani et al.,) و دیگری مقیاس محیط یادگیری سازنده گرا(Tylor) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تی تست گروه های مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین متغیر بازخورد ادراک شده و محیط یادگیری سازنده گرا همبستگی مثبت وجود دارد. تحلیل رگرسیون مشخص کرد که مولفه های محیط یادگیری سازنده گرا(از جمله: ارتباط با زندگی، عدم قطعیت، بیان انتقادی، نظارت مشترک، و مذاکره با دانشجو) پیش بینی کننده های بازخورد ادراک شده هستند(59% واریانس) همچنین پیش بینی کننده های بین دانشجویان دختر و پسر و کارشناسی و تحصیلات تکمیلی در میزان دریافت بازخورد ادراک شده تفاوت وجود ندارد. نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد. شواهد این پژوهش بیانگر آن است که ایجاد یک محیط یادگیری سازنده گرا از طریق توجه به مولفه های آن می تواند موجب بهبود بازخورد در فرایند آموزش شود. با توجه به اهمیت بازخورد در فرایند ارتباط، محیط های یادگیری سازنده گرا موجب بهبود ارتباط و بهبود کیفیت آموزش می گردد.
ریشه های ساختاری وقوع فساد اکادمیک در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
159 - 182
حوزه های تخصصی:
مقدمه : فساد به طور عام و فساد آکادمیک به طور خاص، همواره در بردارنده آثار و پی آمدهای نگران کننده ای هم برای سازمان مربوطه و هم برای جامعه دارد و ساختارها و نهادهای عدیده ای از آثار و پی آمدهای آن متضرر می شوند. به گونه ای که نه تنها فساد، باعث کاهش کیفیت، برابری و دسترسی در آموزش عالی می شود بلکه بازده های اقتصادی جامع و ظرفیت های فرهنگی آن را نیز کاهش می دهد. هدف : با توجه به نقش و عملکرد درست مهم دانشگاه ها در جامعه، هدف این پژوهش این است تا با رویکردی تفسیرگرایانه ریشه های ساختاری وقوع فساد اکادمیک در نظام آموزش عالی ایران از دیدگاه صاحب نظران و اساتید واکاوی کند روش: رویکرد پژوهشی بکار برده شده در این پژوهش کیفی می باشد و از روش روش نظریه داده بنیاد مبنی بر طرح نوظهور برای انجام عملیات پژوهش استفاده شد. داده های این پژوهش با استفاده از روش مصاحبه باز جمع آوری شد. روش نمونه گیری بکار رفته در این پژوهش از نوع روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی می باشد و با استفاده از شاخص اشباع نظری تعداد 15 نفر از اساتید و صاحب نظران به عنوان جامعه مورد پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و دیدگاه آنها نسبت به چگونگی وقع فساد اکادمیک در آموزش عالی ایران مورد بررسی قرار گرفت. یافته های اصلی این پژوهش شامل ریشه های ساختاری همچون ریشه های اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود. با استفاده از یافته های پژوهش، مدلی تحت عنوان مدل عوامل ساختاری وقوع فساد اکادمیک ارائه گردید.
ساخت و اعتبارسنجی مقیاس ارزیابی عناصربرنامه درسی براساس رویکرد یادگیری مادام العمر در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 66
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین عناصر و مؤلفه های برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان در راستای یادگیری مادام العمر و بررسی اعتبار مقیاس تدوین شده در این زمینه انجام شده است. روش مورد استفاده طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. پس از گردآوری و تحلیل داده های کیفی، به منظور اعتبارسنجی یافته های کیفی، بر مبنای نتایج به دست آمده ابزار کمی تدوین شده و داده های گردآوری شده مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری در بخش کیفی، صاحبنظران حوزه یادگیری مادام-العمر،اساتید دانشگاه فرهنگیان و متخصصان برنامه درسی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 33 نفر، اشباع نظری در داده ها حاصل گردید. در بخش کمی، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بخش شامل 242 نفر از اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان بود و 103 پرسشنامه مبنای تحلیل های کمی قرار گرفت. یافته های حاصل از بخش کیفی نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر رویکرد یادگیری مادام العمر در دانشگاه فرهنگیان متشکل از چهار عنصر عمده هدف (با 19 گویه)، محتوا (با 18 گویه)، روش های یاددهی-یادگیری (با 15 گویه) و ارزشیابی (با 17 گویه) است. در بخش کمی نیز مشخص گردید که، براساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم عناصر و مولفه های مربوط به آن ها به درستی الگوی برنامه درسی معطوف به یادگیری مادام العمر را مورد سنجش قرار می دهند. در نتیجه مقیاس طراحی شده در 4 عنصر و 69 مولفه، برای ارزیابی عناصر برنامه درسی براساس رویکرد یادگیری مادام العمر در دانشگاه فرهنگیان از روایی و پایایی برخوردار است و می تواند مبنای سیاستگذاری و بازنگری حوزه برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
شناسایی و تبیین بایسته های یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگی های دانشجویان دوره کارشناسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
125 - 144
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایسته های یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگی های دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. طرح پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از شیوه توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و ابزار بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته می باشد. روایی محتوایی سؤالات پرسشنامه و مصاحبه، طبق نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ مناسب برآورد شد. جامعه آماری بخش کیفی، صاحب نظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماریِ بخش کمی نیز شامل اساتید و دانشجویان کارشناسی از دانشکده های علوم تربیتی و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم انتخاب شد. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد و در قسمت کمی، بر اساس آمار توصیفی و استنباطی است. بر اساس یافته ها، مهمترین بایسته های یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناظر با ویژگی های دانشجویان کارشناسی امروز عبارتند از: «استفاده از پیامرسان های مجازی»، «استفاده از نرم افزارها و فیلمهای آموزشی»، «معرفی و استفاده از وب سایتهای علمی»، «ارائه آموزش های مکمل از راه دور»، «اجازه جستجوی وب درکلاس»، « ارائه تکالیف مجازی»، «برگزاری آزمون های مجازی» و «استفاده از تخته هوشمند». لذا کاربست مؤلفه های مذکور، منجر به انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز می گردد. از این رو به مدرسان توصیه می گردد به منظور تدریس اثربخش و استفاده بهینه از فرصت های آموزشی، از بکارگیری آنها غفلت نورزند.
بررسی میزان کاربست مؤلفه های الگوی سایبرنتیک در مدیریت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1389– 1388(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۵ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴۹
۵۷-۴۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه رهبری دانشگاه ها برای سازش و یا کنارآمدن با پدیده های پیچیده و ناشناخته به الگویی جدیدتری نیاز دارند تا بتوانند در سایه آن، سازمان ها را به طریق مقتضی هدایت نمایند. هدف این پژوهش بررسی میزان کاربست مؤلفه های الگوی سایبرنتیک در مدیریت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- پیمایشی بود که جامعه آماری آن را کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1389– 1388 تشکیل می دادند که از میان انها 207 نفر عضو هیأت علمی با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز هفت سؤال با در نظر گرفتن مؤلفه های الگوی سایبرنتیک (نظارت و کنترل، پیوندهای سست و سخت، تعاملات، تصمیم گیری، سلسله مراتب، رهبری، توازن در مدیریت) از پرسشنامه محقق ساخته الگوی سایبرنتیک که روایی و پایایی آن به تأیید رسید، استفاده شد. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره) انجام شد. یافته ها: از آنجایی که میانیگن هر هفت مؤلفه مذکور از سطح متوسط (3) بالاتر می باشد، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در میزان استفاده از الگوی سایبرنتیک در سازماندهی فعالیت های خود، از جایگاه مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج حاکی از آن است که دانشگاه مذکور، گرایش به این الگو دارد و بیشترین گرایش در پیوند با مؤلفه سلسله مراتب با میانگین 3.66 بوده است. بحث: از آنجا که مدیران دانشگاه طبق نقشه ای معین منطبق بر الگوی سایبرنتیک، به سازماندهی فعالیت های دانشگاه مبادرت نکرده اند چنین استنباط می شود که در صورت تدوین الگویی برای مدیریت دانشگاه در چارچوب مفهومی سایبرنتیک، می توان انتظار داشت که مدیران دانشگاه برای توسعه کاربرد الگوی سایبرنتیک در فضای سازمانی خود آمادگی بیشتری داشته باشند.
تأثیر آموزش نیروی انسانی بخش بهداشت و درمان بر رشد اقتصادی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۵
۱۰۱-۹۲
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دستیابی به رشد اقتصادی پایدار مستلزم سرمایه گذاری در زیرساخت ها برای افزایش ظرفیت های تولیدی است. چنین سرمایه گذاری هایی نه تنها شامل سرمایه گذاری های فیزیکی می شود، بلکه سرمایه گذاری های انسانی، آموزش و سلامت را نیز پوشش می دهد. هدف از مطالعه حاضر تحلیل اثر آموزش نیروی انسانی بخش بهداشت و درمان بر رشد اقتصادی ایران بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از الگوی خود توضیح با وقفه های توزیعی و داده های سالیانه دوره زﻣﺎﻧی 1370 تا 1398 انجام شد. این پژوهش به تحلیل اثر آموزش نیروی انسانی بخش بهداشت و درمان و نیز اثر آموزش عمومی، آموزش عالی در وزارت علوم، سرمایه گذاری فیزیکی، درجه باز بودن اقتصاد و صادرات بر رشد اقتصادی ایران پرداخته است. داده ها به روش اسنادی از بانک اطلاعات مرکز آمار ایران استخراج و برآوردها با استفاده از نرم افزار ایویوز 10 انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از تأثیر مثبت متغیرهای مستقل بر رشد اقتصادی ایران بوده است که در آن ضریب آموزش عمومی برابر با 0125/0، آموزش نیروی انسانی بخش بهداشت و درمان برابر با 621/0، آموزش نیروی انسانی در وزارت علوم برابر با 8752/0، سرمایه گذاری فیزیکی برابر با 449/0، درجه باز بودن اقتصاد برابر با 218/0 و صادرات برابر با 2429/0 بدست آمد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند در اتخاذ سیاست های مناسب به برنامه ریزان و سیاست گذاران در زمینه سرمایه گذاری نیروی انسانی و آموزش افراد در سطوح عمومی و عالی به ویژه در حوزه بهداشت و درمان کمک نماید تا منجر به افزایش رشد اقتصادی شود.