مقالات
حوزه های تخصصی:
ا هدف از این نوشتار، بررسی نخبه گرایی (الیتیسم) در تعلیم و تربیت است. لذا در پی پاسخ به این سؤال است که زمینه اصلی بروز اندیشه نخبه گرایی چه بوده است؟ و تئوری پردازان نخبه گرایی چه تأثیری بر آموزش وپرورش داشته اند؟ به علاوه، آسیب های مبتلابه اندیشه نخبه گرا برای تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر که به روش تحلیلی انجام گرفته، مشتمل بر دو بخش است. بخش اول؛ به بررسی تأثیرات نخبه گرایی در آموزش و پرورش و آموزش عالی پرداخته که تأکید بر آموزش فضیلت مدار، گسترش مدارس خاص و ارائه آموزش هایی کاملاً متفاوت برای تربیت رهبران و تربیت پیروان از آن جمله اند و در بخش دوم تلاش شده است تا آسیب های مبتلابه آموزش وپرورش به تبع نخبه گرایی مورد تحلیل قرار گیرد. بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش بازاری شدن تعلیم و تربیت، گسترش نابرابری های آموزشی و کاهش توجه به رشته های علوم انسانی و هنر از جمله آسیب های نخبه گرایی در آموزش است.
تبیین فرصت های یادگیری برنامه درسی خردگرایانه در متون اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ه هدف پژوهش حاضر تبیین و اعتباریابی فرصت های یادگیری برنامه درسی خردگرایانهدر متون اسلامی است. روش تحقیق روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. شرکت کنندگان پژوهش در بخش مصاحبه 11 نفر از اساتید متخصص برنامه درسی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه در بخش کمی نیز شامل 352 نفر از معلمان ابتدایی شهرستان شیراز بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند. در بخش کیفی اطلاعات با تحلیل مضمون منابع قرآن و حدیث و مصاحبه با متخصصان کلیدی (افراد کانونی) مورد بررسی قرار گرفت و 45 کد مفهومی استخراج گردید. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی و بر اساس یافته های بخش کمی پرسشنامه ای حاوی 56 عبارت با داشتن روایی صوری و پایایی مناسب (ضریب آلفا 84/0) تدوین شد. داده های کمی تحقیق با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان می داد الگوی اندازه گیری متغیر نهفته برازش قابل قبولی با داده ها دارد. همچنین با توجه به یافته های تحلیل عاملی تأییدی 5 ملاک (برخورد حسی و تقویت حواس مخصوصاً دو حس بینایی و شنوایی دانش آموز، تفکر در طبیعت و کشف نظم موجود در آن، پرسشگری و پژوهش، مطالبه و ارائه برهان، مطالعه و افزایش دانش علمی) و 26 نشانگر به عنوان فرصت های یادگیری برنامه درسی خردگرایانه تدوین شد.
ارائه مدلی جهت رشد تفکر هندسی: تاثیر حافظه تصویری بر رشد تفکر هندسی از طریق معرفت شناسی علمی هندسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر میزان تأثیر حافظه تصویری بر رشد تفکر هندسی با نقش واسطه ای معرفت شناسی علمی هندسه بود. تحلیل عاملی تأییدی مقیاس معرفت شناسی علمی هندسه از طریق آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل میانجی نیز از طریق دو معادله رگرسیون محدود و کامل برای تعیین اثر غیرمستقیم و معنی داری آن از طریق آزمون سوبل و GEE انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجومعلمان دوره کارشناسی ابتدایی دانشگاه فرهنگیان اصفهان بود. شرکت کنندگان 550 نفر بودند که با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده و به پرسشنامه طراحی شده بر اساس مدل مفهومی پژوهش، پاسخ دادند. این پرسشنامه شامل آزمون های استاندارد سطوح تفکر هندسی ون هیلی، انواع حافظه های تصویری میکر، از جمله نظام ها، طبقات و واحدها و آزمون محقق ساخته معرفت شناسی علمی هندسه بود. از نتایج آن می توان به تأثیر غیرمستقیم حافظه تصویری بر رشد تفکر هندسی و تأثیر مستقیم معرفت شناسی علمی هندسه بر رشد تفکر هندسی، اشاره کرد.
تجارب والدین در امر تحصیل فرزندانشان:یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت والدین در امر تحصیل فرزندانشان، یکی از مباحث مهم و اساسی تعلیم و تربیت است. این امر بدان سبب بنیادی است که دانش آموزان نیمی از وقت روزانه ی خود را در خانه و با هدایت والدین خود می گذرانند. تداوم مشارکت والدین از خانه به مدرسه می تواند هم در بهبود تربیت فرزندان اثرگذار باشد و هم مشکلاتی را برای والدین به وجود آورد که این تحقیق به دنبال کشف تجارب مثبت و منفی والدین از مشارکت در امر تحصیل فرزندانشان در دوره ابتدایی می باشد. روش انجام این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش، والدین دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر تبریز و در سال 92-1391 بوده است. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب گردیدند و حجم آن با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع داده ها (16) نفر ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و ژرف نگر گردآوری گردید و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. 9 مضمون اصلی از یافته ها استخراج گردید که عبارت اند از: دلایل اهمیت تحصیل، شرایط و امکانات، روش های آموزشی والدین، مشکل آفرینی در زندگی، دلایل مشکلات از دیدگاه والدین، تأثیر مثبت همکاری روی فرزندان، معایب همکاری والدین، راهکارهای والدین برای جلوگیری از مشکلات، پیشنهادات والدین برای افزایش کارایی و اثربخشی مدرسه. بحث و نتیجه گیری: والدین در جریان مشارکت در امر تحصیل فرزندانشان تجارب مثبت و منفی زیادی را به دست آورده اند که بر ادراکات آنان از این مشارکت و همکاری تأثیر داشته است. آشنایی برنامه ریزان با تجربیات والدین به عنوان حامیان دانش آموزان، نقش مهمی در رفع و یا حداقل کاهش تجربیات منفی و افزایش اثربخشی برنامه ها و رضایت بخشی آنان را دارد.
ارائه مدل ساختاری ارتباطی، بین رهبری معنوی و بهزیستی سازمانی با میانجی گری مثبت اندیشی مدیران مدارس ابتدایی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر در صدد آزمون مدل ارتباطی بین رهبری معنوی و بهزیستی سازمانی با میانجی گری مثبت اندیشی در بین مدیران مدارس ابتدایی می باشد.مواد و روش ها: نوع مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه را کلیه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر خرم آباد تشکیل می دادند که تعداد91 مدیر و 231 نفر از معلمان به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. داده ها به وسیله پرسش نامه رهبری معنوی فرای(2005) و پرسش نامه بهزیستی سازمانی(1393) و پرسش نامه مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی(1998) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و lisrel و روش آماری مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد.یافته های پژوهش : نشان داد که میزان بهزیستی سازمانی مدارس ابتدایی با رهبری معنوی و مثبت اندیشی رابطه داشته است. به گونه ای که بهزیستی هم به صورت مستقیم(54/0=β) با رهبری معنوی و هم غیر مستقیم یعنی از طریق مثبت اندیشی(61/0=β) ارتباط دارد. برازش کلی مدل نشان داد که نسبت خی دو به روی درجه آزادی برابر 71/2 بود که بیانگر این است که برازش مدل موکداً تایید می گردد. نتیجه گیری: مدیران مدارس برای ایجاد فضای همراه با بهزیستی سازمانی سعی نمایند که ابتدا با ارائه ی چشم انداز مفیدو ایمان/ امید و تعهد سازمانی و برقراری ارتباط نوع دوستانه به معلمان و محیط کاری، موجبات هرچه بیش تر بهزیستی در مدارس را فراهم کنند. زیرا از این طریق می توانند هم دستیابی به اهداف والای آموزشی را تسهیل نمایند و هم موجب عملکرد و بازخورد آموزشی مناسب تری گردد.
بررسی نظریه کنش ارتباطی هابرماس و دلالت های آن در آموزش عالی و دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی مؤلفه های سازنده نظریه کنش ارتباطی هابرماس و دلالت های آن در آموزش عالی است. پژوهش به روش کیفی و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آراء و اندیشه های یورگن هابرماس در نظریه کنش ارتباطی انجام شده است. با توجه به وجود مشکلاتی همچون ضعف در برقراری ارتباط صحیح، عدم برخورد منطقی با مسائل و دست نیافتن به توافق فکری میان کنشگران دانشگاهی در کشور ما، پرداختن به آن دسته از ابعاد اندیشه های هابرماس که با فلسفه و فرهنگ بومی در کشور ما هماهنگی دارد، می تواند کارساز باشد. در مراحل انجام پژوهش، ابتدا مؤلفه های اصلی نظریه کنش ارتباطی هابرماس شناسایی شد. سپس دلالت های این نظریه در آموزش عالی ایران تحلیل و استنباط گردید. نتایج نشان می دهد نظریه کنش ارتباطی هابرماس بر مؤلفه های اساسی حوزه عمومی، زیست جهان، نظام (سیستم)، کنش ارتباطی و کنش عقلانی استوار است. مؤلفه های یادشده دلالت هایی را برای آموزش عالی به همراه دارد که حائز اهمیت است. مهم ترین دلالت ها عبارت اند از: حرکت به سمت عرصه عمومی علم، همگرا ساختن رشته های علوم طبیعی و انسانی، توجه به ماهیت رویکرد میان رشته ای در علوم انسانی، مشارکت همه جانبه اجتماعات علمی در سیاست گذاری ها، خط مشی ها و ارزیابی ها، نیاز به آموزش تفکر خلاق و تفکر انتقادی در دانشگاه ها، ضرورت بازنگری در روش های تدریس و یادگیری، نیاز به برپایی کرسی های آزاداندیشی و ضرورت توجه به مقوله تربیت شهروند جهانی. کاربست موارد یاد شده می تواند زمینه ساز تحولات و تغییرات مناسب در روابط کنشگران در آموزش عالی و دانشگاه باشد.
شناسایی شایستگی های کارآفرینانه ی اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی ایران (مورد مطالعه: دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی شایستگی های کارآفرینانه ی اعضای هیئت علمی دانشگاه-های دولتی ایران است. در راستای دستیابی به این هدف با استفاده از روش تحقیق کیفی و از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با 17 نفر از اعضای هیئت علمی کارآفرین در دانشگاه شهید بهشتی که از طریق شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، شایستگی های کارآفرینانه ی آنها شناسایی شد. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون، در مجموع 69 خرده شایستگی کارآفرینانه به دست آمد که با کمک روش گروه کانونی در نه شایستگی کارآفرینانه اصلی جای گرفتند. این شایستگی ها شامل شایستگی فرصت، شایستگی تعهد، شایستگی ارتباطات، شایستگی مدیریت، شایستگی مصالحه و پیشبرد دو نقش هیئت علمی و کارآفرین، شایستگی رشد و توسعه، شایستگی کسب و کار، شایستگی راهبردی، و شایستگی فنی تخصصی بودند. نتایج این مطالعه می تواند علاوه بر افزایش دانش در حوزه کارآفرینی دانشگاهی، در تدوین سیاست های آموزشی و حمایتی در این زمینه به سیاست گذاران کمک کند. واژه های کلیدی: شایستگیهای کارآفرینانه، اعضای هیئت علمی دانشگاه.
تبیین عوامل بازدارنده و ارتقاء دهنده کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی (مورد: دانشکده های فنی و مهندسی دانشگاه های دولتی شهر تهران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف طراحی الگوی شناختی کیفیت در آموزش عالی فنی و مهندسی و عوامل ارتقاء دهنده و بازدارنده آن از منظر ذینفعان آموزش عالی انجام شد. روش پژوهش مورد استفاده کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده یا گراندد تئوری بود. برای انجام این پژوهش با چهار گروه ذینفع شامل مدیران و سیاست گزاران، اعضاء هیئت علمی، فارغ التحصیلان و کارفرمایان مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. در رابطه با کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی پنج مقوله کلی شناسایی و احصاء شد که عبارتند از: خدمت به جامعه، خدمت به صنعت، خدمت به یادگیرنده، خدمت به علم، و تعادل بین چهار نوع خدمت. در خصوص عوامل موثر بر کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی دو مقوله کلی استخراج شد که عبارتند از: عوامل درون سازمانی، تعادل بین عوامل درون سازمانی، و عوامل برون سازمانی. در رابطه با عوامل بازدارنده کیفیت در آموزش عالی فنی-مهندسی دو مقوله کلی: عوامل درون سازمانی و عوامل برون سازمانی شناسایی شدند.
بررسی تاثیر جهانی شدن آموزش بر روی برنامه درسی معلمان چهار ناحیه شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد نشان می دهد جهانی شدن تاثیر بسزا در توسعه و دگرگونی سازمانها از جمله آموزش عمومی داشته که این تاثیر را می توان در حوزه های اصلی آموزش عمومی همچون معلم، برنامه درسی، ساختار، رابطه مدرسه و جامعه مشاهده کرد. از این رو، بررسی حوزه های برنامه درسی جاری به کار گرفته شده در مدارس کشورمان برای پی بردن به میزان فاصله آن با شرایط جهانی به منظور برنامه ریزی استراتژیک در این حوزه، امری ضروری می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر جهانی شدن آموزش بر برنامه درسی معلمان شهر اهواز بود. روش انجام این پژوهش ترکیبی بود.به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل اسناد استفاده شد. نمونه آماری مشتمل بر 357 نفر از آموزگاران، دبیران راهنمایی و متوسطه و مدیران سه مقطع مرد و زن شهر اهواز بود که از طریق جدول تعیین حجم نمونه معرفی شده از سوی کرسی و مورگان و با بهره گیری از روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزار spss انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد بین شیوه های تدریس، ابزار و امکانات آموزشی و محتوی آموزشی به کار گرفته شده در مدارس توسط متولین آموزش عمومی شهر اهواز با شیوه های تدریس، ابزار و امکانات آموزشی، محتوی آموزشی مطلوب تفاوت معناداری وجود دارد که در این بین تفاوت ابزار و امکانات آموزشی نیز چشمگیر تر از سایر حوزه های مورد بررسی بود.