مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد مالی پردیس های دانشگاهی در نظام آموزش عالی کشور، با در نظر گرفتن استراتژی بازار (شولزوجکسون) به عنوان متغیرهای تعدیل کننده است.روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری در این پژوهش همه پردیس های دانشگاه در سطح کشور به تعداد 49 پردیس دانشگاهی است که به دلیل محدود بودن جامعه آماری پژوهش، نمونه آماری برابر با جامعه در نظر گرفته شد. پرسشنامه های پژوهش نیز بین 98 مسؤول مدیریت منابع انسانی و مسئول مدیریت مالی این پردیس ها توزیع شد. برای تحلیل داده ها از شیوه های آماری توصیفی و استنباطی و نرم افزار PLS استفاده شده . یافته های پژوهش حاکی از آن است که مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد مالی پردیس های دانشگاهی تاثیر گذار است و با به کارگیری مدیریت استراتژیک منابع انسانی در پردیس های دانشگاهی ،کیفیت خدمات و عملکرد مالی نیزافزایش می یابد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که استراتژی بازار بر رابطه بین مدیریت استراتژیک منابع انسانی و عملکرد مالی پردیس های دانشگاهی تاثیر گذار است.
شناسایی الزامات نظام آموزش عالی کشور برای تحقق اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
این تحقیق با هدف شناسایی الزامات نظام آموزش عالی کشور برای تحقق اقتصاد مقاومتی انجام شده است. روش: روش این پژوهش بر اساس هدف توسعه ای، کیفی به شیوه توصیفی است. به منظور جمع آوری داده های کیفی از ابزار مصاحبه و مطالعات اسنادی و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون(تم) استفاده شده است. نمونه آماری تحقیق شامل 10 نفر از خبرگان علمی و اجرایی کشور در حوزه اقتصاد مقاومتی و آموزش عالی، کلیه سخنرانی های مقام معظم رهبری و تعداد هفت مقاله و کتاب و در این زمینه بوده است. یافته ها: 31 مضمون در شش محور شامل آموزش، پژوهش و نشر دانش (کارکردهای اصلی نظام آموزش عالی)، ساختار و سیستم ها، فرهنگ و رهبری(اهرمهای اصلی اجرای استراتژی) به عنوان الزامات نظام آموزش عالی احصا شد. نتیجه گیری: بسترسازی آموزش عالی برای تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند اقداماتی در دو سطح است؛ نخست، اقدام در سطح وزارت علوم و دانشگاهها که متولی اصلی آموزش عالی در کشورند و دوم، اقدام در سطح دولت که نهاد فرادست آموزش عالی و متولی اصلی اجرای اقتصاد مقاومتی محسوب می شود.
مهارتهای مورد نیاز مدیران دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از انجام تحقیق حاضر، شناخت و رتبه بندی مهارتهای مورد نیاز مدیران دانشگاه آزاد اسلامی بوده است. روش: روش تحقیق، اکتشافی و جامعه آماری آن، متخصصان موضوعی در دانشگاه آزاد اسلامی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساختهای است که دارای روایی محتوایی و پایایی مناسب بوده است. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته ها: مهارتهای مورد نیاز مدیران دانشگاه آزاد اسلامی شامل پاسخگویی، حفظ هویت دینی- ملی، فنّاوری اطلاعات و ارتباطات، روان شناختی، برنامه ریزی راهبردی، مدیریت زمان و جهانی و بین المللی شدن است و بیشترین میانگین مربوط به مهارت روان شناختی و کمترین میانگین مربوط به مهارت برنامه ریزی راهبردی بوده است. نتیجه گیری: مدیران دانشگاه آزاد اسلامی خود را برای پاسخگویی به مشتریان تجهیز کنند؛ ضمن بین المللی و جهانی بودن و استفاده از تجارب علمی دیگر کشورها، هویت فرهنگی- مذهبی خود را حفظ کنند؛ فرایندهای اداره دانشگاه را مبتنی بر فنّاوری اطلاعات و ارتباطات تغییر دهند و با توجه به افزایش حجم فعالیت دانشگاه، به مدیریت زمان همت گمارده، برنامه های راهبردی تدوین کرده و مبتنی بر آن اقدام کنند.
طراحی و تدوین الگوی جامع دانشگاه کارآفرین با رویکرد فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه نظام مند الگوهای نظری و پژوهشهای صورت گرفته با موضوع دانشگاه کارآفرین به منظور تلخیص، طبقه بندی و تلفیق مؤلفه های آن بوده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی با رویکرد کیفی فراترکیب است. بدین منظور، 114 مقاله برای جمع آوری و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی، مبتنی بر کدگذاری باز، محوری و انتخابی، بررسی شد. یافته ها: پس از کدگذاری، مؤلفه های دانشگاه کارآفرین در 15 مقوله عمده، 41 مفهوم و 181 کد، سازماندهی شدند و میزان اهمیت و اولویت هر یک از مفاهیم با استفاده از آنتروپی شانون تعیین شد. نتیجه گیری: مفاهیمِ نوع ساختار، فرهنگ حامی کارآفرینی، حمایت مدیریت از فعالیتهای کارآفرینانه، اهداف و راهبردهای کارآفرینانه، تجاری سازی دانش، برنامه درسی کارآفرینانه، معرفی کارآفرینان دانشگاهی به عنوان الگوی نقش، تشکیل مراکز بازاریابی، توسعه ارتباطات و شبکه سازی، بیشترین اهمیت و بالاترین رتبه ها را در بین مفاهیم دارند. در نهایت بر اساس مؤلفه های استخراج شده، مدل پیشنهادی ارائه شده است.
نقدی فلسفی بر روایت کیفیت به مثابه کارآمدی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
81 - 107
حوزه های تخصصی:
مسئله کیفیت آموزش عالی موضوعی است که ذهن بسیاری از صاحب نظران، سیاست گذاران و برنامه ریزان را به خود مشغول کرده است. هدف این مقاله بررسی انتقادی آن روایتی از کیفیت است که آن را به عنوان کارآیی معرفی می کند. از این منظر دانشگاه با کیفیت، نهادی است که امکان تولید و فروش دانش را در بازار جهانی فراهم سازد. از لحاظ روش شناختی با توجه به ماهیت فلسفی تحقیق در این مقاله از روش های انتقادی و استنتاجی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که کاربرد معیار کارآیی برای سنجش کیفیت همه ساحت های آموزش عالی به ویژه ساحت های اخلاقی و معنوی روا نیست. چنین تعمیم ناروایی نه تنها مقام و موقع انسان را نادیده می گیرد بلکه ارزش هرگونه تربیت راستین را به سطح انجام فعالیت های محدود تقلیل می دهد. از این رو در این مقاله تلاش شده است تا به اتکاء به نظریه چند ساحتی یاسپرس از انسان، مفهوم کیفیت و حدود و ثغور آن در آموزش عالی مورد بازاندیشی قرار گیرد.
تحلیل و تبیین کارکرد های اخلاقی دانشگاه در دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
109 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی ضرورت احیای کارکرد های اخلاقی آموزش عالی و دانشگاه در دوران معاصر است. عوامل مختلفی در شکل گیری، بروز و شکوفایی صفات و ویژگی های اخلاقی در افراد مؤثرند که یکی از آنها شرایط مناسب محیطی است. دانشگاه ها یکی از تأثیرگذارترین محیط ها به منظور نهادینه کردن اصول و ارزش های اخلاقی قلمداد می شوند. در این مقاله، با بهره گیری از روش تحلیلی استنتاجی، ابتدا اهمیت آموزش عالی و سپس اخلاق در آموزش عالی و کارکرد های مختلفی که اخلاق در زمینه های آموزش و پژوهش و در مجموع به لحاظ حرفه ای در آموزش عالی دارد، مورد بررسی قرار می گیرد. سپس عواملی که بر تضعیف یا تحدید کارکرد های اخلاقی دانشگاه مؤثر بوده اند، بررسی می شود. در پایان، براساس این تحلیل و با عنایت به آنکه زوال یا ضعف کارکرد اخلاقی دانشگاه ها، موجب تغییر جهت گیری آنها از ارتقای معنوی و اخلاقی انسان به سوی تولید نیروی کار صرفاً متخصص شده است؛ نتیجه گرفته می شود که احیای کارکرد های اخلاقی دانشگاه که در واقع اساسی ترین کارکرد آن نیز هست، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است.
نولیبرالیسم و خیزش «پاسخگویی» در دانشگاه؛ تأملی بر تلقی دانشگاه به عنوان نهاد «شبه بازار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
127 - 149
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی انتقادی سیستم پاسخ گویی و تلقی دانشگاه به عنوان نهاد شبه بازار در نظام نولیبرالیسم است. این پژوهش در زمره سنت پژوهش کیفی و از نوع مطالعات فرهنگی است و در آن از روش انتقادی (کشف تناقض، عوامل پنهان، نقد ایدئولوژی و رهایی بخشی) بهره گرفته شده است. بازاری سازی، «مدیریت نوین عمومی» و حاکمیت سیستم پاسخگویی در دانشگاه ها بخشی از سیاست های محافظه کارانه نولیبرالیسم است که هدف نهایی آن پرورش هویتی موافق نظام نولیبرال و مشروعیت بخشی به روابط نابرابر قدرت است. این طرح در بطن خود تناقض های زیادی دارد و گرچه در ظاهر، شعار سیاست عدم مداخله و انتخاب آزاد را سر می دهد، ولی نتیجه آن، افزایش دخالت دولت در دانشگاه ها و کاهش استقلال دانشگاه از طریق نوعی جدید از حاکمیت مبتنی بر دخالت غیرمستقیم است. افزایش رقابت، خصوصی سازی، استانداردسازی، ارزیابی عینی نتایج و رتبه بندی دانشگاه ها براساس تولیدات عینی از ابزار های مهم برای این نوع دخالت است. تلقی دانشجو به عنوان مصرف کننده، باعث تضعیف تربیت شهروندی مبتنی بر مشارکت برابر و انتقاد می شود و در عوض، افرادی منفعل با دغدغه سرمایه ای و کالایی کردن زمان و وجود پرورش می دهد. برای رهایی بخشی آموزش عالی از فرآیند بازاری سازی، باید دانشگاه ها را به عنوان نهاد های دموکراتیک و آکادمیک احیا کرد و رسالت آن در برابر دغدغه عدالت اجتماعی و مسائل بشری مانند فقر و نابرابری را ترویج نمود.
تحلیل عملکرد مدیریت منابع انسانی در شناسایی و رفع نیازهای توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی (مورد مطالعه: دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد کمی و با بهره گیری از روش پیمایش، درصدد تحلیل عملکرد مدیریت منابع انسانی در شناسایی و رفع نیازهای توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی بوده است. بدین منظور از میان 850 عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تعداد270 عضو بعنوان حجم نمونه تعیین و در چارچوب نمونه گیری طبقه ای نسبی قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی پرسشنامه فوق به وسیله صاحب نظران امر مورد تائید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کورنباخ .89 محاسبه شد. ضمن آنکه داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که میزان برخورداری اعضای هیأت علمی از نیازهای توسعه حرفه ای پژوهشی، آموزشی، فردی، سازمانی و اخلاقی در سطح بالایی گزارش شده است، لیکن عملکرد مدیریت منابع انسانی تنها در رفع نیازهای توسعه حرفه ای آموزشی در حد مطلوب گزارش شده است و در رفع سایر نیازها در سطح نامطلوبی گزارش شده است. بنابراین شکاف اساسی میان نیازهای توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی با عملکرد مدیریت منابع انسانی در رفع این نیازها قابل مشاهده است. چنین شکافی ضرورت تغییر و اصلاح رویه نظام مدیریت منابع انسانی در نیازسنجی و برنامه ریزی توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی را یادآور می شود.
سامانه های راهبردی صیانتی وضدصیانتی جنگ نرم درتوسعه آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران: الگوی شناختی
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی و توسعه آن به مثابه بستری برای تولیدعلم و فناوری، توانمندسازی منابع انسانی،تقویت اقتصاد دانش بنیان، گسترش و ارتقاء مشارکت اجتماعی،تقویت سرمایه اجتماعی، هویت بخشی و تولید فرهنگ برتر، الهام بخشی و الگوسازی در منطقه و جهان اسلام، تاثیرگذاری بر فرآیند تحولات منطقه ای و جهانی،و... یکی از بنیادی ترین مؤلفه های تولید قدرت ملّی، اطمینان بخش به امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران و محقق کننده اهداف عالیه انقلاب اسلامی ایران به عنوان الگویی از مردم سالاری دینی محسوب می شود. همچنین از آنجا که مراکز علمی و پژوهشی به عنوان یکی از اهداف راهبردی بیگانگان برای تاثیر گذاری و همسوسازی آن با نیّات خود، همواره تحت رصد و هدف نفوذ آنان قرارداشته، الگوهایی امنیّتی در قالب سامانه های«صیانتی» و «ضد صیانتی» درعرصه آموزش عالی شکل گرفته است. این پژوهش با هدف توصیف و تبیین کنش و واکنش های این سامانه ها در چارچوب یک الگوی شناختی در سطح راهبردی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و درپاسخ به این سؤال که؛ سامانه های صیانتی و ضد صیانتی مؤثر در توسعه آموزش عالی ایران کدامند؟ انجام شده است. طبق نتایج بدست آمده حداقل نه سامانه کلان امنیّتیِ موثر در توسعه آموزش عالی تحت عناوین؛ سامانه حاکمیّتی، سامانه کلان اجرایی، سامانه اجتماعی، سامانه جریانات سیاسی خودی، سامانه جریانات سیاسی غیرخودی، سامانه جریان روشنفکری، سامانه فضای مجازی، سامانه امنیّتی خودی و سامانه امنیّتی حریف مورد شناسایی قرار گرفته که در سه الگوی کلی؛ سامانه کاملاً صیانتی، سامانه های دوجانبه(دو وضعیتی) و سامانه کاملاًضدصیانتی به عنوان الگویی شناختی تقسیم بندی شده اند.
تبیین نابرابری جغرافیایی فرصت های دسترسی به آموزش عالی و ارائه مدل به منظور آمایش و نیل به عدالت آموزشی (مطالعه موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
165 - 180
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نابرابری جغرافیایی فرصت های دسترسی به آموزش عالی بین شهرستان های استان آذربایجان غربی انجام گرفته است. تحقیق حاضر توصیفی -تحلیلی و جامعه آماری شهرستان های استان آذربایجان غربی است. نمونه گیری به صورت سرشماری بوده است. شیوه جمع آوری آمار و اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تاپسیس، ضریب پراکندگی، تحلیل رگرسیون، تحلیل مسیر،و شبکه های عصبی استفاده شده است. نتایج رتبه بندی مناطق با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که بین شهرستان های استان نابرابری فرصت دسترسی به آموزش عالی وجود دارد و شهرستان ارومیه برخوردارترین و شهرستان چالدران محروم ترین شهرستان استان آذربایجان غربی اند. مدل ضریب پراکندگی برای اندازه گیری نابرابری نشان داد که بیشترین میزان نابرابری75/0 در شاخص آموزشی و کمترینمیزان نابرابری 46/0 در شاخص زمینهفردی و خانوادگی بوده است. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص آموزشی دارای بیشترین و شاخص توسعه یافتگی جغرافیایی دارای کمترین تأثیرات مستقیم بر نابرابری فرصت های دسترسی به آموزش عالی هستند. نتایج پیش بینی با استفاده از شبکه عصبی نیز نشان می دهد شاخص های آموزشی و شاخص های توسعه یافتگی جغرافیایی به ترتیب بیشترین و کمترین اهمیت را در پیش گویی نابرابری فرصت های دسترسی به آموزش عالی بین شهرستان های استان آذربایجان غربی داشته اند.نتایج مبیّن نیاز مناطق کمتر برخوردار از دسترسی به آموزش عالی به برنامه ریزی و توجه ویژه سیاست گذاران این حوزه به این نابرابری ها و عوامل مؤثر است.
کاربرد آموزش سیار در یادگیری ترکیبی محیط زیست از منظر اعضای هیئت علمی (مطالعه موردی: دانشگاه علوم دریایی چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کاربرد آموزش سیار را در یادگیری ترکیبی محیط زیست در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم دریایی شهرستان چابهار مورد بررسی قرار داد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم دریایی شهرستان چابهار تشکیل داد و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و جدول مورگان، تعداد 86 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ی «پولارا» استفاده شد. در پژوهش حاضر، «دانش، نگرش و مهارت اعضای هیئت علمی در کاربرد آموزش سیار»، «زمینه های به کارگیری آموزش سیار توسط دانشجویان در یادگیری ترکیبی محیط زیست»، «رابطه ی آموزش سیار با میزان ارتباطات محیط زیستی دانشجویان» و «زیرساخت های ضروری جهت آموزش سیار در نظام آموزش عالی» بررسی شد. روایی صوری و محتوایی توسط پنج نفر از اعضای هیئت علمی تأیید شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ، 86/۰ به دست آمد. طبق نتایج حاصل، دانش، نگرش و خودکارآمدی اعضای هیئت علمی جهت استفاده از آموزش سیار در یادگیری ترکیبی محیط زیست در خارج از کلاس درس معنادار بود. اما در زمینه «افزودن آموزش سیار در داخل کلاس درس» تأثیر معناداری مشاهده نشد.همچنین طبق دیدگاه اعضای هیئت علمی، در راستای بهبود ارتباطات محیط زیستی دانشجویان، کاربردهای مختلفی از تلفن همراه، در آموزش محیط زیست خارج از کلاس درس مؤثرتر است. البته جهت گسترش آن در فرایند یادگیری ترکیبی محیط زیست، باید زیرساخت های لازم فراهم شود.
ارائه الگوی مطلوب جذب دانشجویان خارجی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف،طراحی الگوی مطلوب جذب دانشجویان خارجی در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شدکه از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش پژوهش،بصورت کیفی و از روش گراند تئوری وتحلیل مضمون استفاده شد.جامعه آماری پژوهش، از اعضای هیئت علمی ، متخصصان آموزش عالی، مدیران ارشد، دانشجویان خارجی دانشگاه آزاد اسلامی و مدیران روابط بین الملل ستادی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب گردید. در بخش نمونه گیری که بصورت هدفمند انجام پذیرفت، نمونه پژوهش اسناد بیش از 50پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت و آراء صاحبنظران بررسی شد.همچنین در بخش مطالعات میدانی با 12 نفر از متخصصان صاحب نظر در این حوزه مصاحبه عمیق بعمل آمد.در مرحله جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند مبتنی بر تئوری داده بنیادو تحلیل مضمون اسناد بصورت مطالعه موجی شکل انجام گردید.روش تحلیل اطلاعات از طریق کدگذاری باز،محوری،انتخابی انجام شد.دربررسی های الگوی جذب دانشجویان خارجی، که شامل هفت متغیر، بود نتایج به شرح زیر حاصل شد. .در تبیین دیدگاه های موافق و مخالف به ترتیب،توسعه کمی و کیفی دانشگاه،اصلاح کارکردهای دانشگاهی،بین المللی سازی دانشگاهی،افزایش اعتبارات و منابع مالی دانشگاهی وفرهنگ سازی مشکلات مربوط به جهانی شدن، منحصر شدن جذب دانشجویان در جهت منافع اقتصادی(سرمایه داری آکادمیک) و ارجحیت اهداف سیاسی به اهداف آموزشی حاصل شد. در تبیین عوامل موثر بر جذب دانشجویان خارجی ساختارها، نیروی انسانی،اهداف، برنامه ها و سیاست ها، تکنولوژی، موقعیت دیپلماتیک و بازاریابی آموزشی ، در تبیین راهبرد های های جذب ، برنامه های حمایتی،عملکرد نمادین وعملکرد تنظیمی ، در تبیین رشته های مورد پذیرش دارای مزیت نسبی دانشجویان خارجی، زمینه ها،رفتارها وساختارها ،در تبیین تسهیل روند جذب دانشجویان خارجی، مزیت رقابتی، استعداد دانشگاه وآمایش سرزمین ودر نهایت در تبیین موانع جذب دانشجویان خارجی، موانع تکنولوژیکی، موانع فرهنگی، موانع پداگوژیکی، موانع سیاسی و موانع اقتصادی موثر بوده اند.
واکاوی انسانشناسانه مفهوم تدریس موءثر از منظر فرهنگ رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با مفروض انگاشتن تفاوت های فرهنگی بین رشته های دانشگاهی، سعی دارد تا شاخص های تدریس موءثر را با رویکردی انسانشناسانه از منظر دانشجویان رشته های مختلف بررسی نماید. بدین منظور براساس تقسیم بندی تونی بچر از دیسیپلین ها به دو دسته شهری و روستائی، 14 دانشجوی رشته فلسفه، مطالعات فرهنگی، تاریخ، علوم اجتماعی و روانشناسی عمومی (به عنوان نماینده دیسیپلین های روستائی) و 9 دانشجوی رشته مهندسی مکانیک، مهندسی نفت و مهندسی عمران (به عنوان نماینده دیسیپلین های شهری) به عنوان اطلاع رسان در این پژوهش مشارکت نمودند. نمونه گیری در این پژوهش بصورت هدفمند و با بکارگیری راهبرد نمونه گیری ملاک محور و گلوله برفی صورت گرفت. راهبرد پژوهش در مطالعه حاضر مردم نگاری آموزشی با طرح تفسیری می باشد. همچنین داده های پژوهش در چارچوب راهبرد 6 سطحی پیتر وودز تا سطح دوم (یعنی طبقه بندی و مقوله بندی) تحلیل شده و با بکارگیری دو راهبرد بازبینی اعضاء و تحلیل همگنان مورد اعتباربخشی قرار گرفتند. راهبرد جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر نیز مصاحبه های نیمه ساختار یافته و غیر رسمی بوده و بازنمائی نتایج پژوهش به شیوه مضمونی صورت گرفته است. بر مبنای یافته های پژوهش، تدریس موثر در دیسیپلین های روستائی با شاخص هایی چون تمرکز بر منابع کلاسیک، انسان محوری، نزدیکی به زبان عوام و تاءکید بر فهم ارزشگذاری می شود. این در حالی است که تدریس موثر در دیسیپلین های شهری با ویژگی هایی چون روزآمدی، محتوی محوری، تاکید بر زبان تخصصی، و تاکید بر کاربردپذیری ارزشگذاری می شود.
نوع شناسی ذهنیت اساتید از الزامات برنامه درسی مبتنی بر پیامد در آموزش عالی (کاربرد روش کیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واحد تحلیل اساتید دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی96-97 بودند که ابتدا بر اساس روش شناسی کیو جهت تشکیل مجموعه کیو نمونه ای شامل 11 نفر از آن ها بر اساس شیوه نمونه گیری هدفمند تا سرحد اشباع نظری داده ها جهت مصاحبه انتخاب شدند که بیش از 100 گزاره به دست آمد که با توجه به حذف موارد تکراری و هم پوش، در نهایت 48 گزاره تأیید شد، سپس بر اساس شیوه هدفمند 14 نفر از اساتید جهت بررسی کمی داده ها انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از نمودار در یک توزیع رتبه بندی نرمال از خیلی موافقم(5+) تا خیلی مخالفم(5-) برای 48 عبارت استفاده شد. جهت بررسی روایی از شیوه محتوایی و جهت بررسی پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده ها باتوجه به یافته های بدست آمده از مرحله کیفی، در مرحله کمی عبارات مورد نظر توسط مشارکت کنندگان ارزش گذاری شد و سپس داده ها با روش آماری تحلیل عاملی کیو با استفاده از نرم افزار آماریSPSS20 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اساتید الزامات تحقق برنامه های درسی مبتنی بر پیامد در آموزش عالی را شامل 12 مولفه اصلی می دانند که در سه محور یادگیری اثربخش، پرورش مهارت های فردی و آموزش اثربخش طبقه بندی شد
جنسیت در تجربه زیسته زنان دانشجوی دکترای رشته علوم تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنسیت، درک و تفسیر متفاوتی از تجربه تربیتی را القاء می کند و درنتیجه، این تفاسیر متفاوت از تعاملات، و ظرفیت های بالقوه می توانند نگاهی تازه به آموزش عالی را فراهم سازند. مقاله حاضر با بهره گیری از پژوهش روایتی و با رویکرد نظری پساساختارگرایی به جنسیت در پی توصیف تجربه زیسته زنان دانشجو دکترا رشته علوم تربیتی و چگونگی درک و تفسیر آنان از جنسیت در طی مسیر تحصیل در آموزش عالی است. مشارکت کنندگان در پژوهش، شش تن از دانشجویان زن دکترا مشغول به تحصیل در رشته علوم تربیتی در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران هستند که روایت هایشان از طریق دو مصاحبه گرداوری شد. مصاحبه نخست به صورت روایتی درباره سفر تربیتی آن ها در آموزش عالی به صورت حضوری و مصاحبه دوم به صورت نیمه ساختاریافته باتمرکز بر موقعیت های خاص بازگو شده در مصاحبه نخست، از طریق پیام رسان های اینترنتی انجام شد.
بررسی انتقادی مدیریت دانشگاه ها در دستیابی به رتبه برتر در رتبه بندی های جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۷
219 - 243
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی مدیریت دانشگاه ها در دستیابی به رتبه برتر در رتبه بندی های جهانی است که از رویکرد تحقیق کیفی از نوع تحلیل انتقادی بهره گرفته است. شرکت کنندگان در تحقیق، افراد صاحب نظر در موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه تهران، موسسه آموزش عالی بیمه اکو، دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه فنی و حرفه ایی بود. شرکت کنندگان 16 نفر از افراد آگاه به حوزه مورد مطالعه بودند که با روش نمونه گیری گلوله برفی مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای این منظور از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. پژوهش حاضر از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش به منظور اعتبار سنجی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از دو نوع تحلیل موضوعی و تحلیل متون گفتاری که از روش های تحلیل CDA هستند، استفاده شده است. نتایج نشان داد مشکلات مدیریت دانشگاه های کشور با دو عامل مرتبط است که عبارتند از : - عوامل درون فردی (سیاست زدگی افراطی مدیران دانشگاه ها، عدم توجه به تفویض اختیار و تلاش برای حفظ وضع موجود، یکی پنداشتن مدیریت دانشگاهی با مدیریت سایر سازمان ها، تصمیم گیری و برنامه ریزی نامناسب)، -عوامل برون فردی (سیستم نظارت و ارزیابی معیوب، سازماندهی و هماهنگی نامناسب). در این راستا، راهبردهایی به منظور بهبود رتبه دانشگاه های ایران در رتبه بندی های جهانی ارائه شده است.
ارزیابی میزان دستیابی به مولفه های آموزش مادام العمر در برنامه درسی اجرا شده از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی میزان دستیابی به مولفه های آموزش مادام العمر در عناصر برنامه درسی اجرا شده ی دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاهشیراز بود. روش پژوهش، توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری شامل همه دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی تعداد 344 دانشجو انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس برنامه درسی آموزش مادام العمر(محمدی و همکاران، 1395)، بود. و روایی آن با استفاده از روش تحلیل گویه و تحلیل عامل تاییدی انجام شد. پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی. آزمون تی تک نمونه ای، و از نرم افزارهای SPSS 21 و LISREL 8.8 استفاده شد. نتایج نشان داد که از دیدگاه دانشجویان بین جهت گیری و ماهیت عناصر برنامه درسی در مورد گرایش به مادام العمر بودن ارزشیابی، تفاوت معناداری وجود دارد. بین میزان گرایش به مادام العمربودن عنصر هدف، محتوا و راهبرد یاددهی- یادگیری با برخی از عناصر، تفاوت معنادار وجود دارد. در مورد میزان گرایش به مادام العمر بودن برنامه درسی دوره های دکتری و کارشناسی ارشد تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین در مورد میزان گرایش به مادام العمر بودن برنامه های درسی، تفاوت معناداری وجود ندارد و در مورد میزان گرایش به مادام العمر بودن عناصر نه گانه برنامه درسی تفاوت معناداری وجود دارد.
الگوی فراکتالی برنامه درسی دکترای رشته مطالعات برنامه درسی آموزش عالی ایران با رویکرد بین فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی واعتباریابی الگوی برنامه درسی دکترای رشته مطالعات برنامه درسی آموزش عالی ایران با رویکرد بین فرهنگی انجام شد.. روش تحقیق،کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی استقرایی، و بررسی سیستماتیک چهارده مقاله کیفی منتخب با هدف استخراج مقوله های اصلی و فرعی و ابعاد وطیف الگوی فراکتالی برنامه درسی دکترای رشته مطالعات برنامه درسی آموزش عالی ایران با رویکرد بین فرهنگی بود. ابتدا عناوین 300 کتاب و مقاله بررسی گردید. سپس 47 مقاله معتبر در سطح بین المللی توسط پژوهشگر انتخاب و در نهایت تعداد 14 مقاله کیفی در راستای موضوع پژوهش از بین آن ها به دست آمد که بعد از مراحل کدگذاری، مقوله های اصلی و فرعی این فرایند، استخراج گردید.. بر اساس مضامین موجود در محتوای مقاله ها 295 مضمون اولیه (کد) و 44 مقوله و 9 بعد و 7 طیف از تم ها حاصل گردید. نتایج پژوهش حاکی از مقوله های کلی شناسایی شده در قالب یک مدل فراکتالی شامل الزامات (ابعاد نرم افزار و سخت افزار درطیف کاربرد- عدم کاربرد)، اهداف (ابعاد اهداف کلی و اهداف جزیی در طیف قابل دسترس- غیرقابل دسترس)، ویژگی های محتوا (بعد کیفیت در طیف مرتبط - غیر مرتبط)، روش های یاددهی یادگیری (بعد همخوانی روش های یاددهی- یادگیری با رویکرد بین فرهنگی در طیف تناسب - عدم تناسب)، ویژگی های استاد (ابعاد قدرت فرهنگی در طیف زیاد-کم و مرتبه علمی در طیف برخوردار غیربرخوردار)، ارزشیابی (بعد کیفیت ارزشیابی درطیف مطلوب - غیرمطلوب) بود که مؤلفه های طراحی الگوی فراکتالی برنامه درسی دکترای رشته مطالعات برنامه درسی با رویکرد بین فرهنگی در آموزش عالی ایران را نمایان کرد. در پایان، فرایند اعتباریابی الگو، با بهره گیری از متخصصان این حوزه و روش اعتباریابی سه سویه حداقل 89/0و حداکثر99/0 به دست آمد.
رشته حقوق بشر در ایران ازمنظر نسبت آن با اندیشه های اسلامی (بررسی مقطع زمانی 1382 - 1395 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۶)
103-123
رشته کارشناسی ارشد حقوق بشر در ایران در چهاردهم اسفند 1379 تصویب شد و از سال 1382 ش در این رشته در چهار دانشگاه کشور دانشجو پذیرش شد. یکی از پرسش هایی که پس از گذشت چند سال از اجرای این رشته در کشور مطرح می شود آن که نسبت این رشته با اندیشه های اسلامی چگونه بوده است؛ آیا وضعیت واحدهای درسی، دانشجویان، تحقیقات، مدرسان، و منابع حاکی از آن است که نسبت مناسبی بین رشته حقوق بشر و اندیشه های اسلامی برقرار شده است؟ باتوجه به اهمیت طرح و بسط اندیشه های اسلامی درباب حقوق بشر چه راه کارهایی را برای تقویت مناسبات رشته حقوق بشر و اندیشه های اسلامی می توان دنبال کرد؟ نگارنده در این مقاله درصدد است تا به این پرسش ها پاسخ دهد. بدین منظور، درابتدا با نگاه توصیفی و ازنظر شکلی، به معرفی رشته حقوق بشر و جایگاه اندیشه های اسلامی در آن می پردازد (بخش اول). سپس، باتوجه به مهم ترین مشخصه های اندیشه های اسلامی درباب حقوق بشر، وضعیت رشته حقوق بشر را ازنظر محتوایی یا ماهوی با اندیشه های یادشده تطبیق می دهد (بخش دوم) و درپایان، راه کارهایی برای تقویت مناسبات این دو به دست می دهد.
تبیین الگوی دانشگاه کارآفرین ازطریق رهیافت مدل سازی ساختاری تفسیری مبتنی بر دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۰۱
317 - 352
هدف از پژوهش حاضر تبیین الگوی توسعه دانشگاه کارآفرین است. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و اساتید حوزه کارآفرین در دانشگاه مازندران بوده که به روش هدفمند انتخاب شدند. برای طراحی الگوی ساختاری و روابط علّی تحقیق از رهیافت مدل سازی ساختاری تفسیری مبتنی بر دیمتل فازی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد از میان متغیرهای مورد بررسی چهار متغیر نقش علّی و هفت متغیر نقش معلولی داشتند. یافته های روش وزن دهی فازی نشان داد از میان شاخص های مورد بررسی، شاخص قدرت نفوذ در دانشگاه دارای بیشترین وزن و اهمیت است. همچنین براساس رهیافت مدل سازی ساختاری تفسیری مبتنی بر دیمتل فازی متغیرها در چهار سطح طبقه بندی شدند که در این بین متغیر چشم انداز و مأموریت به عنوان عامل زیربنایی و دارای قدرت نفوذ قوی معرفی شد.