مطالب مرتبط با کلیدواژه

دانش جغرافیا


۱.

تغییر مفهوم انسان در شناخت شناسی جغرافیدانان و تأثیر آن در تعامل با محیط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان بیولوژیک یا تاریخی دانش جغرافیا پدیدارشناسی انسان تراریخت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۴۳۲
مسئله شناخت در جغرافیا به سه حوزه انسان، طبیعت و نوع ارتباط بین آنها معطوف است، اکنون این پرسش مطرح است با تغییر مفهوم انسان در دوره های مختلف، نحوه عملکرد و تعامل جغرافیدانان با محیط نیز دستخوش تغییر شده است؟. بازگشت به گذشته و دانستن تحولات فکری جغرافیدانان می تواند سیر تحوّل و تغییر در ایده ها و نحوه اندیشیدن امروزی ما در تعامل با محیط را روشن تر و به عمق فهم ما از آینده کمک کند. سیر تحول تاریخی اندیشه جغرافیدانان نظریه پرداز، نشان می دهد که نگاه آنها به انسان دائما در تغییر بوده و سیری متفاوت از یک موجود «تاریخی» به پدیده ای «اجتماعی»، «چند ساحتی»، «مینوی» و «تراریخت» داشته است. این تفاوت ها نه تنها در برداشت های نظری که در روش و نوع تحلیل آنها نیز منعکس است. اکنون این پرسش بنیادی را می توان مطرح ساخت که این تفاوت ها بر نوع تجربه عملی جغرافیدانان در برابر محیط هم تاثیرگذار بوده است و در مواجه آنها با محیط تغییرات راهبردی خاصی بدنبال داشته است؟. به سخن دیگر تغییر مفهوم انسان در تجربه ی ذهنی جغرافیدانان در عملکرد و مواجهه آنها با «محیط» نیز تاثیرگذار بوده است؟ این پژوهش که با روش پدیدارشناسی (تحلیل متون جغرافی ایی) در شش دوره تاریخی در عص ر جدید (2020-1900) صورت گرفته بر این نکته تاکید دارد که:- طرز تلقی جغرافیدانان از مفهوم انسان، بنیان فهم آنها در مواجهه با محیط را شکل می داده است.- تفاوت در دیدگاههای جغرافیایی که معطوف به تفاوت در مفهوم انسان است نه تنها راهبردهای عملکردی جغرافیدانان در اعصار مختلف را در برابر محیط تعریف می کرده است، که تعریف از دانش جغرافیا را نیز تغییر داده است.
۲.

جایگاه معرفت شناسی در دانش جغرافیا؛ خاستگاه ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش جغرافیا معرفت جغرافیا معرفت شناسی اثبات گرایی هرمنوتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۵۴
علم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان می دهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم هم نظر نبوده اند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغرافیا، امروزه این علم توانمندی های بسیاری یافته و با ابزارهای فنی که در دست دارد دارای گرایش های تخصصی جدیدی گردیده است. فلسفه دانش جغرافیا به مثابه اساس نامه یا قانون اساسی نظام علمی این دانش، نقشی کلیدی و مرکزی در حیات علمی آن دارد. اگرچه تحول در زندگی بشر و ضرورت های نوین آن در بدو امر به تخصص گرایی در علوم منجر شد، ولی با گسترش شاخه های علمی توجه به کلیت معرفت بشری نیز به احساسی مشترک بین اندیشمندان مبدل گردید تا با نگرشی نو در گام نخست به تبیین فلسفه علم جغرافیا پرداخته شود و در راستای آن وضع معرفت جغرافیایی را بررسی نماید. امروزه موضوع معرفت شناسی در دانش جغرافیا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اهمیت متأثر از مکتب های فلسفی مانند اثبات گرایی، هرمنوتیک و پساساختارگرایی است. در این مقاله تلاش شده است تا این مسئله مورد بررسی قرار گیرد و اهمیت آن برای دانش جغرافیا آشکار گردد.