مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
طبیعت گرایی
حوزه های تخصصی:
مسألة اصلی در این مقاله تبیین و توضیح شرایطی است که جان مک داول[1] برای تحقق شناختی عینی، یعنی تحقق وضعیتی که در آن فعالیت عقلانی ما پاسخگو به واقعیت است، تعیین می نماید. با توضیح این شرایط، درواقع راه حل مک داول برای حل مسألة معرفت شناختی ارتباط ذهن و جهان و به عبارت دقیق تر نسبت تفکر با جهان روشن می گردد. بدین جهت نظریات مک داول در دو محور مطرح می شود: اول تحلیل درمانگرانة او در مورد علل ایجاد این مسأله و دوم نظریات ایجابی او که بیانگر طرز تلقی خاص او در مورد جهان، ذهن، طبیعت گرایی در فلسفة ذهن و جایگاه تجربه در نظام توجیه است.
وضع نظریه اخلاق در عصر مدرن؛ واکاوی نظریه اخلاق اصالت چارلز تیلور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اندیشه مدرن، دو نقطه عطف وجود دارد. اولی، انقلاب فلسفی- معرفتی دکارت است. ظهور و بسط فلسفه دکارت، به معنای زوال جهان بینی قرون وسطی، تولد سوژه انسانی و تغییرات اساسی در مباحث و موضوعات شاخه های گوناگون علمی بود. فلسفه او بر اندیشه های عصر جدید، مانند لیبرالیسم، دموکراسی، حقوق بشر، عقلانیت علمی و قانون گرایی روابط و نهادهای اجتماعی جدید مبتنی بود. برهمین اساس، هنجارها و داوری های اخلاقی دچار تغییرات بی سابقه ای شد. نقطه عطف دوم، در نیمه قرن بیستم رخ داد و بسیاری از اندیشه های عصر روشنگری را به افسانه و سراب تبدیل کرد. چارلز تیلور، یکی از نمایندگان چرخش فلسفی معاصر، معتقد است که معرفت شناسی طبیعت گرای دکارتی باعث غلبه تفسیر نسبی گرایانه، لذت گرایانه، اتمیستی و پوچ گرایانه از کنش اخلاقی و انحراف از آرمان اصالت اخلاقی مدرن شده است. وی افزون بر دفاع قاطع از ضرورت خودشکوفایی فردی و صداقت با خویشتن، دنبال فهم غنی تری از زندگی در چارچوب خیر های گریزناپذیر اخلاقی است. هدف از این پژوهش، ژرف اندیشی درباره انسجام و کفایت اندیشه اخلاقی یکی از اندیشمندان برجسته فلسفه اخلاق معاصر است. این پژوهش نشان می دهد بازگشت نظریه اخلاقی تیلور به سنت رمانتیسیسم برای احیای تعالی اخلاقی نارساست و به فضیلت گرایی دینی بسیار نزدیک تر است تا آرمان اصالت مدرن. همچنین کمک گرفتن از منابع مختلف توجیه اخلاق اصالت، به ابهام ها و تعارض های نظریه وی افزوده است. چون تیلور فیلسوفی تحلیلی است، روش شناسی این پژوهش، تحلیلی- انتقادی است.
اشراف بر سواره رویکرد منظرین پل طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان پروژه های منظر اجرا شده دوره معاصر در تهران «پل طبیعت» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این پل با خلق یک فضای شهری جدید و فعال در شهر در جهت ارتقای کیفیت فضاهای جمعی قدم برداشته و همچنین به دلیل موقعیت خاص بستر طرح، نظرگاهی به شهر تهران ایجاد کرده که از عوامل جذابیت آن به شمار می رود. فرم سازه متفاوت این پل نیز در شهر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. از آنجایی که کلانشهر تهران در روند توسعه سریع خود با چالش های گوناگونی مانند کمبود فضاهای جمعی، ناخوانایی و سردرگمی شهروندان در زندگی پیچیده شهری مواجه است ایجاد چنین فضاهایی که منجر به درک معنا و هویت محیط از جانب مردم شده و پیوند انسان با محیط و حس رضایت از آن را تقویت می کند ضروری به نظر می رسد.
در طراحی و ساخت این پل اهداف متفاوتی از قبیل ایجاد فضای جمعی برای افراد مختلف جامعه، زیبایی، پیاده مداری، نظرگاه شهری و طبیعت گرایی مد نظر بوده است. این پژوهش میزان دستیابی طرح به این اهداف را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
بررسی سیر تحول تاریخی نقش نگاره بزکوهی در دوره ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر یک تحلیل محتوایی را بر نقش نگارههای یافت شده بزکوهی متعلق به دوره زمانی پیشازتاریخ تا ساسانیان ارائه نموده است. بر اساس نتایج بهدستآمده حضور سبک طبیعتگرایی (ناتورالیسم)، گرایش به خارج کردن نقوش از شکل طبیعی و درجه بالایی از استیلیزه و تمایل شدید بهواقع گرایی در دوره پیشازتاریخ، آغازتاریخی و در دوره تاریخی دیدهشده است. دیگر یافته نشان از تغییر جایگاه نقش بز از جایگاه ربالنوعی مبتنی بر اسطورهها، به جایگاه آئینی و نیز کاربرد تزئینی-تبلیغاتی، از دوره پیشازتاریخ به دوره تاریخی، داشته است. این تغییر محسوس را میتوان به شکلگیری نظامهای پادشاهی و باورهای مذهبی حاکم بر جامعه (آیین زرتشت) نسبت داد. بعد غیرمتعارف برخی از عناصر نقشمایهها، غالباً شاخها و نیز مشخصه حرکت به ترتیب از مهمترین مشخصههای دوران پیشازتاریخ و دوره تاریخی بودهاند.
بررسی تاثیر اندیشه و شرایط اجتماعی چینی در منظره سازی نقاشان دوره سونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جذابیت و درک یک نقاشی هنگامی بیشتر خواهد شد که حس عمیق نقاش و اسلوب های مختلف نقاشی را در یک دوره خاص کاملا بشناسیم و درباره تاریخچه و زمان پیدایش و همچنین چگونگی شکل گیری مکتب و سبک های یک اثر هنری شناخت کلی داشته باشیم . طبیعت از موضوعاتی است که بسیاری از نقاشان چینی را تحت تاثیر خود قرار داده . نقاش اصیل چینی هیچگاه به تقلید از طبیعت نمی پردازد ، چرا که مقصود او چیزی ورای ظاهر طبیعت است . در نقاشی چین بیشتر سعی می شود به کمک سمبل ها و اشارات ، احساسی که یک دور نمای طبیعی در نقاشی بر می انگیخت را مجسم نماید . بطور کلی هدف این تحقیق بررسی تاثیر اندیشه و شرایط اجتماعی در منظره سازی نقاشان دوره سونگ است . این تحقیق به روش توصیفی و به روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است و در نتیجه می توان گفت در مکتب سونگ هنرمند به یگانگی با روح و جوهر طبیعت می اندیشد ، آنچه او طبیعت می نامد نتیجه تغییراتی است که جامعه پیش تر بر جهان او اعمال کرده است و هنرمند می کوشد با حداقل پرداختن به جزئیات تخیل خود را از طبیعت تصویر نماید .
ملاحظاتی بر نظریه طبیعت گرایانه دیوید آرمسترانگ درباره کلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دسته بندی مشهور متافیزیکی، موجودات به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می شوند. موجودات جزئی اشیاء متباینی هستند که منحصر به فرد و تکرار ناپذیرند. هر یک از ما انسانها یک موجود جزیی محسوب می شویم. با این حال میان موجود های جزیی شباهت هایی وجود دارد که بر اساس این شباهت ها آنها را دسته بندی می کنیم. هر شیء جزیی دارای صفاتی مشترک و نسبت هایی تکرار پذیر با دیگر اشیاء است. این صفات و نسبت های مشترک مساله ای را پدید آورده که به مساله کلی ها معروف شده است. پرسش اصلی در باب کلی این است که آیا هویتی واقعی است؟ یا این که چیزی جز ساخته و پرداخته ذهن و زبان ما نیست. واقع گرایی، نام گرایی و مفهوم گرایی سه نظریه مشهور درباره کلی است. دیوید. م. آرمسترانگ از فیلسوفان طبیعت گرای معاصر پس از نقد نظریه های مختلف درباره کلی بر اساس طبیعت گرایی متافیزیکی خود نظریه ای ارایه کرده که آن را واقع گرایی علمی نامیده است. او با معرفی اوضاع امور در هستی شناسی خود کلیت و جزئیت را دو وجه از یک وضعیت امور می داند. این مقاله به بررسی و نقد نظریه آرمسترانگ درباره کلی می پردازد.
استعاره های طبیعت گرایی و تخیل ابن خلدونی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان ها از گذشته، بر حسب نوع بافتِ محیطی یا اقلیمی و اجتماعی خود، ضمن استفاده عملی از موجودات بی جان و جاندار محیط خود، از قبیل جماد، گیاه و حیوان، روابط و مناسبات خیالی و نمادین را نقش آفرینی می کردند. زمینه اصلی همة نظام سازی ها و مفهوم پردازی ها، فرهنگ و نهادهای فرهنگی اند. اندیشة طبع نگرانه مبتنی بر اخلاط چندگانه و رابطة انسان با جماد، حیوان و گیاه، در چارچوب بنیادی تر «انسان- طبیعت» قرار می گیرد که به مرور زمان، از دلالت های انضمامی به دلالت های انتزاعی و استعاری تبدیل می شوند. این استعاره ها، نقش عمده ای در تخیل و گفتمان معرفتی ابن خلدون داشته اند. این مقاله، با روش اسنادی، به استفاده از استعاره های طبیعت گرایانه در مبادی معرفتی گفتمان ابن خلدون می پردازد. گرچه امروزه استعاره های طبیعت محوری و طبع نگرانه، در بین اندیشمندان و متفکران اجتماعی، استعاره های مرده و غیرفعال محسوب می شوند، اما مبادی و پیش فرض های معرفتی اندیشة ابن خلدون را فراهم کرده است. او هم در تبیین جهان محسوسات و هم عالَم اجتماعی از استعاره های طبع گرایی سود جسته است.
رویکرد کل گرایی ضعیف در مطالعه کنش انسان: دفاع از کل گرایی ضعیف در برابر طبیعت گرایی و کل گرایی قوی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از راه های سنتی برای رد رویکرد طبیعت گرایانه، در مطالعه کنش انسانی، توسل به استدلال های «هرمنوتیکی» است. در مقابل، معتقدان رویکرد طبیعت گرایانه معتقدند، استدلالات هرمنوتیکی راه به رویکرد چشم اندازباورانه ای می برد که به دلیل آنکه فاقد معیار مقایسه و درستی است، هرگونه اِمکان نقد و داوری کنش انسانی را سلب می کند. ما به پیروی از بومن به این رویکرد چشم اندازباورانه «کل گرایی قوی» می گوییم. در این مقاله، ابتدا با صورت بندی مناسب نقدهای وارد بر طبیعت گرایی، نابسندگی این رویکرد در مطالعه کنش انسانی بررسی می شود و سپس تلاش می شود با دفاع از رویکرد «کل گرایی ضعیف»، استدلال شود که با نشان دادن خلط میان شرایط امکان دهنده و شرایط محدودکننده می توان از چشم اندازباوری رویکرد کل گرایی قوی عبور کرد و به این ترتیب، اِمکان نقد و داوری کنش انسانی در رویکرد هرمنوتیکی نشان داده می شود. در نتیجه، نشان داده می شود که رویکرد کل گرایی ضعیف در مطالعه انسان نه تنها مشکلات فراوان رویکردهایِ چشم اندازباورانه و طبیعت گرایانه را ندارد، بلکه اساساً بستر مناسبی برای فهم و مطالعه کنش انسانی فراهم می آورد
بررسی برخی از ویژگی های رمانتیسم در شعر کودک و نوجوان جعفر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جعفر ابراهیمی «شاهد» از سرایندگان برجسته و از متقدمان حوزه شعر کودک و نوجوان ایران است. در آغاز کار سرودن شعر، اشعار رمانتیک فروغ فرخزاد، الگوی وی بوده است. وی از وی ژگی ها و اصول جریان رمانتیسیسم به تناسب حال و موقعیت مخاطب کودک و نوجوان بهره برده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بهتر این شاعر و شناخت غیر مستقیم جریان رمانتیسم در شعر کودک و نوجوان ایران کمک کند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع کتابخانه ای است، که در آن، ضمن ارائه دیدگاه های ابراهیمی در مورد شعر کودک و نوجوان و تطبیق آنها با اصول رمانتیسم، ویژگی های جریان رمانتیسم در شعر کودکانه و نوجوانانه این شاعر بررسی شده است. برآیند تحقیق، حکایت از آن دارد که خصائصی همچون طبیعت گرایی، روستا گرایی، گرایش به مسائل نوستالژیک، احساس گرایی، فردگرایی ، گرایش به سیاحت و سفر و همچنین تلاش در جهت کشف مضامین تازه و تعابیر نو، برخی از ویژگی های قابل ذکر رمانتیسم در شعر ابراهیمی هستند.
بازخوانی نقش مناظر آیینی در هویت بخشی به شهرهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۶۵
5-12
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: از دیرباز فضاهای آیینی نقش مهمی در شکل دهی به منظر شهرها و پایه های اعتقادی و فرهنگی جوامع بشری ایفا می کرده اند. به گونه ای که برخی از تاریخ دانان یکی از علل اصلی تشکیل شهر را معطوف به عملکرد آیینی و معنوی آن می دانند. فضاهای آیینی به واسطه تجربه مشارکت و هم حسی فضایی یکی از قوی ترین تجربه های فضای جمعی هستند که در فرهنگ ما ایرانیان با داشتن مناسبات نزدیک با عوامل طبیعی چون آب و درخت و بهره مندی از ماهیت جمعی و آیینی، کیفیت مثبت محیطی را برای تقویت تعاملات و روابط اجتماعی فراهم کرده و به تبع آن امکان شکل گیری ذهنیت واحد ساکنان از شهرشان را ایجادکرده اند. با آغاز دوران اسلامی مناظر آیینی به شیوه ای خاص در منظر شهرهای ایرانی تداوم یافته و زمینه ساز شکل گیری تحولاتی در کالبد شهرها، حیات اجتماعی شان، ادراکات شهروندان از آنها و به طور کلی هویت شهر ایرانی شدند. هدف: هدف اصلی در پژوهش حاضر واکاوی چرایی و چگونگی تأثیر مناظر آیینی بر هویت شهرهای ایرانی، به واسطه ادغام محتوای شکلی (طبیعی) و ذهنی (اجتماعی) مشترک آنها است. روش تحقیق: ابتدا به منظور تبیین چرایی و علت اثرگذاری مناظر آیینی، الگوی شکلی و معنایی مشترکِ طبیعت گرایانه و اجتماعی این مناظر مورد مطالعه قرار گرفته و اثرگذاری آنها بر هویت شهرها به صورت نقاط عطف اجتماعی و معنایی بررسی شد. سپس برای مشخص ساختن نحوه و چگونگی این تأثیرگذاری، مطابق با مفهوم سازمان فضایی شهر که مفهومی ذهنی و مبتنی بر ارتباطات دو جزء اصلی مرکزیت و کل های کوچک (محلات) است، حوزه اثرگذاری این مناظر بر هویت شهر در سه سطح مرکزیت شهر در شهرهای آیینی (کلان)، شبکه ای از مراکز محلات آیینی در سطح شهر (میانی) و مرکز محلات آیینیِ مستقل (خرد) مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه گیری: در بسیاری از شهرهای ایرانی، الگوی شکلی مشابه مناظرآیینی، سبب توسعه شهر و محلات آن در اطراف آنها شده و سپس با دارا بودن مشخصه ها و آثار ذهنی مشترک ناشی از ماهیت آیینی، اجتماعی و معنایی شان نقش برجسته ای را در زمینه ادراک منظر توسط ساکنین در محلات و شهرها بر عهده گرفته اند و به بخشی از وجه ممیزه شکلی و ذهنی شهر تبدیل شده اند.
تحلیلی انگیزه شناختی از شکاکیت هیوم و تأثیر آن بر شهرت هیوم به الحاد: کوششی برای رفع اتهام شکاکیت از هیوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
123 - 150
حوزه های تخصصی:
همواره میان جاه طلبی های طبیعت گرایانه و داوری های شکاکانه هیوم تناقضی اجتناب ناپذیر وجود دارد. برخی منتقدان معاصر وی به دلیل اینکه پایه های نظام طبیعت گرایانه هیوم، به عنوان ویرانگر دفاع لاهوتی معاصر او، معرفت آدمی را به طبیعت آدمی تخصیص می داد، عنوان شکاک ملحد را به وی منتسب کردند. پس از مرگ هیوم، منتقدانش تفسیر طبیعت گرایانه را بر پیکره نظام فلسفی وی وارد ساختند. ما در این مقاله نخست نشان می دهیم که بلندپروازی های هیوم برای تثبیت علم اخلاق، وی را به سمت طبیعت آدمی سوق داد و پژوهش هایش را در تله شکاکیت گرفتار ساخت. سپس با نگاهی تحلیلی بر اندیشه هیوم و نیز با بررسی آرای منتقدان و مدافعان وی و نمایان ساختن اهداف پنهان وی از طرح شک، درستی یا نادرستی برچسب شکاک یا ملحد الصاقی به وی را بررسی می کنیم. همچنین درنهایت می کوشیم غبار شکاکیت را از چهره نظام طبیعت گرایانه وی بزداییم و نشان دهیم که حتی پژوهش های در معرض شکاکیت وی نیز با پیامدهای انکار وجود خدا در تعارض است. بنا بر یافته های این مقاله، شکاکیت برای هیوم نه ابزاری برای سست ساختن پایه های اندیشه، بلکه پُلی برای رسیدن به هدف است و شایسته است او را یک اخلاق گرای عقلانی بنامیم.
رویکرد جدید نیما به طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریباً از صد و هشتاد و پنج عنوان شعر در کلیات اشعار نیما، دو سوم آنها مستقیماً از طبیعت الهام گرفته شده است. بنابراین طبیعت را باید آیینه تمام نمای روحیات و ذهنیات و تفکرات او دانست. از میان سه نوع طبیعت گرایی توصیفی، تقلیدی و تألیفی (تأویلی) ، رویکرد نیما به طبیعت از نوع تألیفی می باشد. در این نوع از طبیعت گرایی، شاعر با طبیعت همراه است؛ خواه به صورت تألیفی، یعنی دوست بودن و الفت داشتن با طبیعت و خواه به صورت تأویلی، یعنی تأویل و تفسیر کردن آن. از این رو می توان نیما را شاعری دانست که آنچنان با طبیعت آمیخته است که خود را از آن جدا تصور نمی کند.
مشخصه های اساسی طبیعت گرایی در فلسفه معاصر غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت گرایی، یک رویکرد فلسفی درون سنت فلسفه تحلیلی است، که در طول سه دهه آخر قرن بیستم یکی از جهت گیری های غالب در فلسفه تحلیلی به شمار می آید. از نگاه بسیاری از طبیعت گرایان، طبیعت گرایی نه تنها رویکردی فلسفی، بلکه در عین حال، به عنوان یک «ایدئولوژی» و عامل جهت دهنده به کل سنت فلسفه تحلیلی نیز به شمار می آید. اما با این وجود، پاسخ به این سؤال که «طبیعت گرایی چیست؟» با چالش های بسیاری همراه بوده است. برخی از فلاسفه، تلاش برای صورت بندی طبیعت گرایی و تعریف آن را بی فایده می دانند و می کوشند تا طبیعت گرایی را در بستر دیالوگ های صورت گرفته میان فلاسفه طبیعت گرا و ضد طبیعت گرا در زمینه های مختلف صورت بندی کند. در مقابل، برخی دیگر، طبیعت گرایی را یک آموزه فلسفی منسجم نمی دانند، بلکه آن را برنامه ای پژوهشی می دانند که مرکب از مجموعه ای از رویکردهای روش شناختی یا شیوه هدایت پژوهش است. هر دو رویکرد فوق با کاستی های مواجه بوده است. هدف ما در این مقاله این است که طبیعت گرایی را بر اساس مشخصه های اساسی آن صورت بندی کنیم. بر اساس این صورت بندی، طبیعت گرایی آموزه ای مرکب از دو مشخصه کلان است که عبارتند از علم گرایی و اجتناب از فراطبیعت. علم گرایی، روح معرفت شناختی طبیعت گرایی، و اجتناب از فراطبیعت، مشخصه هستی شناختی آن به شمار می رود.
بررسی و نقد تأثیر معرفت شناسی هیوم بر رأی او پیرامون منشأ دین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
حوزه های تخصصی:
هیوم در ارایه رأی خود درباره منشأ باور دینی، از معرفت شناسی تجربه گرایانه اش بهره می برد؛ اما پاره ای تعارضات درونی آن را نحیف می کند و نظریه طبیعت گرایانه هیوم درباره خاستگاه دین را از انسجام و استحکام تهی می سازد. بر این اساس، در این جستار ابتدا رأی هیوم درباره منشأ دین بیان می شود و پس از بررسی میزان تأثیر معرفت شناسی هیوم بر گزاره فلسفه دینی او، نقدهایی بر هیوم وارد می کنیم که به طورعمده بر ناسازواری این گزاره فلسفه دینی هیوم با آرای معرفت شناختی او متمرکز است. پس از مشخص شدن تأثیر حداکثری معرفت شناسی هیوم بر نظر او در مورد منشأ دین، این نتیجه به دست آمد که اولاً بهترین نقدها بر نظر هیوم درباره منشأ دین، نقدهایی هستند که عمدتاً بر مبانی معرفت شناختی او متمرکز شده است؛ ثانیاً رأی هیوم در این مورد استحکام لازم را نداشته است و در این میان، نداشتن انسجام درونی، نقش عمده ای در تضعیف نظریه هیوم دارد.
«فعل خداوند در طبیعت» طرح و بررسی دیدگاه جان پوکینگ هورن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا راه معقولی وجود دارد که بپذیریم دست خداوند در طبیعت باز است؛ راهی که از ایراد تاریخیِ خدای رخنه پوش در امان باشد؟ جان پوکینگ هورن، فیزیکدان و متکلم مشهور انگلیسی، از پیشگامان عرصة علم و الهیات و از معروف ترین متفکران مسیحی در این صحنه است. او علاوه بر دستاوردهای مهم در فیزیک نظری، در مباحث علم و الهیات نیز صاحب رأی به شمار می آید. یکی از نظریات خاص او، به تصویری مربوط می شود که درباره فعل الهی در طبیعت است. این تصویر، بر دیدگاهی واقع گرایانه و ابتنای متافیزیک بر فیزیک مبتنی است و با توجّه به نظریه آشوب از نوعی علیت بالا به پایین دفاع می کند. در این مقاله، پس از ذکر مقدماتی درباره حیات علمی پوکینگ هورن، نظام فکری او متناسب با مسئله فعل خداوند ترسیم و پس از آن، دیدگاه او در این زمینه، به تفصیل، تبیین می شود. در انتها مبانی و دیدگاه اختصاصی او در باب فعل خداوند در طبیعت، به ویژه با توجه به مبانی حکمت اسلامی، نقد و بررسی می شود. به نظر می رسد دیدگاه پوکینگ هورن، در عین تفطّن به نکات مهم، اتقان فلسفی لازم را ندارد و او نتوانسته است تصویری استوار دربارة فعل خداوند در طبیعت، ارائه دهد.
نظریه زبان افلاطون: پیدایی و ارتباط آن با مُثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
33 - 56
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پاسخی به این پرسش اساسی است که چرا زبان نزد افلاطون از اهمیت فراوانی برخوردار است. او در محاوره های متعددی مانند ثئایتتوس و سوفیست، به این موضوع می پردازد؛ و در کراتولوس «زبان» جنبه محوری می یابد. همچنین میان زبان و مابعدالطبیعه افلاطون ارتباط ناگسستنی وجود دارد. بنابرایندر این مقاله ارتباط بین زبان و مابعدالطبیعه افلاطون نیز واکاوی می شود. ادعای محوری این که این پیوند چنان عمیق است که می توان گفت کل دیدگاه افلاطون درباره زبان حول دیدگاه وی درباب هستی های واقعی، یعنی مُثُل، شکل می گیرد؛ و بر همین اساس است که به نقادی دیدگاه های رایج زمان خویش درباره زبان، مانند قراردادگرایی و طبیعت گرایی، می پردازد. به عبارت دیگر، افلاطون ضمن تحلیل دو موضع متقابلِ قراردادگرایی و طبیعت گرایی نشان می دهد که نمی توان از طریق مطالعه نام ها به کشف طبیعت چیزها نائل شد.
معنای زندگی در موقعیت مرگ از منظر ویتگنشتاین با استفاده از نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
95 - 111
حوزه های تخصصی:
تحلیل فلسفی-تجربی از معنای زندگی در موقعیت مرگ ناظر به حضور در جنگ، با تکیه بر گفته ها و کنش های عملی ویتگنشتاین موضوع این پژوهش است. روش استخراج و تحلیل داده های مرتبط با مسئله تحقیق، نظریه پردازی داده بنیاد بوده است. بدین منظور نوشته های ویتگنشتاین با تکیه بر خاطرات و نامه ها و نیز مطالبی که در باب زندگی و احوالات درونی ویتگنشتاین نگاشته شده ، مورد بررسی قرار گرفته است. با تحلیل داده های مستخرج شده و دسته بندی آنها در قالب کدهای باز، کدهای محوری و .... مشخص می شود که ویتگنشتاین در شرایط حضور در موقعیت مرگ، دیدگاه فراطبیعت گرایانه خدامحور داشته است. ویتگنشتاین در این دوره با خواندن اناجیل تولستوی و تأثیرپذیری از داستایفسکی، به گونه ای بیداری دینی دست یافته بود. در دوره قبل و بعد از جنگ ارزش های اخلاقی برای او اهمیت داشته است و لذا معنای زندگی برای او در این دوره ها را می توان از سنخ ارزش دانست.
ادغام تاریخ گرایی هگلی با طبیعت گرایی داروینی در برداشت جان دیویی از تجربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی داریم ادغام تاریخ گرایی هگلی و طبیعت گرایی داروینی در تلقی دیویی از تجربه را نشان دهیم. جان دیویی با استفاده از رویکردی تاریخ گرایانه به توصیفی طبیعت گرایانه از تجربه می رسد که در آن بر تعامل، پویایی و تحول و همچنین رویکرد علمی و عینی نسبت به تجربه تأکید می کند. وی با بررسی نقش تجربه نزد فیلسوفان یونان باستان و تجربه گرایان قرون هفدهم و هجدهم در یک زمینه فرهنگی و انتقاد از آن ها، بر تاریخی بودن این مفهوم تأکیده کرده و درصدد ارائه بدیل هایی متناسب با روح زمانه خویش برمی آید. به این منظور دیویی با گنجاندن زیست شناسی داروینی در بطن برخی ایده های هگل، سعی دارد تفسیری طبیعی شده از هگل با تمرکز بر مفهوم تجربه ارائه دهد. در این مقاله هم گرایی نگاه تاریخی گرایانه و طبیعت گرایانه دیویی در تلقی وی از مفهوم تجربه نشان داده می شود.
تاملی تحلیلی در خاستگاه های فکری پنلوپه مدی پیرامون فلسفه ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پنلوپه مدی [1]" از برجسته ترین اندیشمندان معاصر در حوزه فلسفه علم است. وی فلسفه ریاضیاتِ طبیعت گرایانه را دنبال نموده و بر ضرورت مطرود انگاشتن آن دسته از فعالیتهای فلسفی که با یافته های ریاضی فاقد سنخیتند، تاکید می ورزد. جایگاه خاص ریاضیات در متن کُل گرایی [2]کواین به عنوان هسته سخت در تعبیری لاکاتوشی، ضرورت کاربرد ریاضیات در علوم تجربی و نیز جهت گیری طبیعت گرایانه [3]در قبال تلاقی علم و فلسفه از سوی کواین، مدی را در ارائه تفسیری خاص از افلاطون گرایی [4]در ریاضیات یاری می رسانند. موضع ضد فلسفی ویتگنشتاین نیز تأثیری ژرف در تثبیت جایگاه ریاضیات کاربردی از سوی مدی دارد. در متن طبیعت گرایی مدی، ضد فیلسوفِ ویتگنشتاینی [5]، عهده دار حذف " لفاظی ها [6]" یعنی همان نظریه پردازیهای فلسفی اشتباه از قلمرو ریاضیات است. گفتار حاضر بر آن است تا از منظر کواین و ویتگنشتاین، ابعاد گوناگون تلاش مدی در مواجهه با فلسفه ریاضات به مدد موضع طبیعت گرایانه را تشریح نموده و با محوریت ریاضیات، جوانب گوناگون تلاقی علم و فلسفه را به تصویر بکشد.
تأملی بر نمودهای منظر آیینی در استان کرمان
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
13 - 20
حوزه های تخصصی:
ضرورت مسئله: مناظر آیینی حاصل تعامل اجتماع با محیط پیرامونی بوده و نقشی روایتگر در بازگویی وجوه فرهنگی جوامع مختلف در زمینه هایی نظیر باورها، اعتقادات و آیین ها دارند. آیین به عنوان یک مؤلفه فرهنگی، از عوامل بازشناسی یک گروه انسانی از گروه دیگر است و عامل مهمی در شکل گیری شهرهای ایرانی و حیات اجتماعی آنها به شمار می رود. برگزاری آیین ها در قالب تعامل میان انسان و محیط پیرامونی ، سبب اضافه شدن بعد معنایی به کالبد فضا شده و برهم نهی دو وجه عینی و ذهنی ناشی از این تعامل مناظر آیینی را ایجاد کرده است. از این رو منظر آیینی عامل مهمی در زمینه شناخت و ادراک منظر شهرهای ایرانی است و این مسئله ضرورت پرداختن به مناظر آیینی و آیین ها را در شناخت منظر شهرها روشن می سازد.<br />طرح مسئله: بازتاب باورهای اسطوره ای و طبیعت گرایانه ایرانیان در آیین ها، شکل گیری ارتباطی نزدیک میان مناظر آیینی و عناصر طبیعی را به همراه داشته است. صورت یافتن معنای مجرد طبیعت گرایی، به شکل همنشینی آب، درخت و مکان مقدس در مناظر آیینی دیده شده و این الگو در امتداد تکامل جهان بینی و تحولات فرهنگی و مذهبی ایرانیان استمرار یافته است. شکل برگزاری آیین ها به عنوان اعمال جمعی برخاسته از باورهای مشترک، ماهیتی اجتماعی به مناظر آیینی بخشیده؛ به گونه ای که برخی فضاهای عملکردی با پذیرش وجه معنایی برخاسته از آیین ها مبدل به فضاهای جمعی شده و بعد اجتماعی به شکل سنت تفرج-زیارت در این مناظر تجلی یافته است. در استان کرمان الگوی شکلی مشابه و طبیعت گرای مناظر آیینی در کنار تداوم ابعاد معنایی و اجتماعی، موجب شکل گیری نقاط عطف کالبدی و معنایی شده و این مناظر در قالب عملکردهای مختلف نظیر مرکز شهر، ورودی روستا، توقفگاه و... بر نحوه تعامل افراد با محیط اثرگذار بوده اند.<br />پرسش ها و روش جمع آوری اطلاعات: این نوشتار با پرسش از چرایی و چیستی اثرگذاری آیین ها و مناظر آیینی بر ادراک منظر شکل گرفته و به بررسی مشخصه های مختلف منظر آیینی و نمودهای آن در شهرها و روستاهای استان کرمان می پردازد.<br />نتیجه گیری: دو مشخصه اصلی طبیعت گرایی و جمع گرایی مناظر آیینی به شکل الگوی کالبدی و معنایی مشترک بر تعامل ایرانیان با محیط پیرامونی شان تأثیر گذاشته است. چگونگی و شکل اثرگذاری مناظر آیینی در استان کرمان در قالب نقاط عطف منظرین و عملکردهای متفاوت دیده می شود که گاه به شکل فضاهایی مستقل در بستر طبیعی دیده شده و گاه در متن شهرها، روستاها و در پیوند تنگاتنگ با سایر فضاها شکل می گیرند و در هر حال بر نحوه ادراک و شناخت منظر اثر می گذارند.