مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
جنسیت
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی فرایندهای معنایی و استدلالی افراد در هنگام داوری اخلاقی و کشف جهت گیری های جنسیّتی در آن بود. در این پژوهش که از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بهره برده شد، تمرکز مطالعه بر فرایندی بود که قضاوت افراد را هنگام مواجهه با تعارضات و دوراهی های اخلاقی شکل می دهد. به عبارتی شیوه تفکّر و روش استدلال فرد در رسیدن به یک انتخاب اخلاقی مورد توجه محقق بود. ابزار پژوهش پرسشنامه ای حاوی داستان هایی با محتوای تعارض اخلاقی بود که با ابعاد مختلف زندگی انسان ها در ارتباط است که با انجام دادن مصاحبه عمیق و با قرار دادن افراد در دوراهی های اخلاقی موجود در داستان ها، داده ها جمع آوری شد. داستان ها براساس مطالعه معماهای اخلاقی موجود و با توجه به سؤالات پژوهش طراحی شدند؛ نمونه گیری به صورت هدف مند انجام شد و بدین ترتیب 24 نفر از هر دو جنس زن و مرد به طور مساوی برای مصاحبه انتخاب شدند که نیمی از آن متشکل از دانشجویان دوره لیسانس 19 - 23 سال و نیمی دیگر متشکل از پدر و مادرانی بود که در محدوده سنی 45 - 55 سال قرار داشتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه افراد هنگام قضاوت در یک دوراهی اخلاقی، ممکن است به یک تصمیم گیری مشابه برسند، اما منطق و فرایندهای استدلالی آن ها برای رسیدن به این تصمیم می تواند بسیار متفاوت از یکدیگر باشد. همچنین یافته ها نشان می دهد که جنسیّت نقش قابل ملاحظه ای را در جهت گیری های معنایی و استدلالی متفاوت اخلاقی ایفا می کند، به نحوی که نتایج نشان داد زنان عمدتاً بر استدلال های عاطفی و مراقبت محور و مردان بر گرایش های منطقی و عدالت محور تأکید بیش تری دارند، اگرچه هر دو گرایش و جهت گیری را می توان در هر دو گروه به صورت کلی مشاهده کرد
مقایسه نقش های جنسیتی و خود متمایز سازی در دانشجویان متاهل زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه میزان تمایز یافتگی زنان در الگوهای متفاوت جنسیتی از جمله آندروژنی، مردانه و زنانه انجام، و اهمیت الگویابی جنسیتی در دستیابی به سطوح بالای تمایزیافتگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش به شیوه علی مقایسه ای بوده و در آن برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری MANOVA و آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان متاهل دانشگاه های دولتی شهر تهران بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 200 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نقش جنسیتی بم (BSRI) و پرسشنامه خود متمایزسازی اسکورون می باشد. براساس یافته های این پژوهش، میزان تمایز یافتگی و ابعاد گوناگون آن در بین الگوهای جنسیتی زنانه، مردانه و آندروژن (فراجنسیتی) متفاوت است. بدین معنا که میزان تمایزیافتگی زنان دارای الگوی جنسیتی آندروژن نسبت به سایر گروه های جنسیتی بیش تر است و میزان آن در الگوی جنسیتی زنانه کمتر از سایر گروه های جنسیتی به چشم می خورد
جنسیت و اجتماعات دینی مجازی: مطالعه مقایسه ای مشارکت دینی زنان و مردان شیعه در کلوب امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله جنسیت یکی از موضوعات مغفول در جامعه شناسی دین تا نیمه دوم قرن بیستم بوده است. دینداری بالاتر زنان، جایگاه آنان در سلسله مراتب اقتدار دینی و حضور و مشارکت آنان در اجتماعات دینی از جمله موضوعات مناقشه انگیز معاصر می باشد. ظهور و گسترش اینترنت و ورود دین به فضای مجازی ابعاد تازه تر و ناشناخته تری را به این حوزه مطالعاتی بخشیده و شواهد چندانی از وضعیت زنان در اجتماعات دینی مجازی وجود ندارد. بر همین اساس، این مطالعه درصدد پاسخگوئی به این سئوالات بوده است که میزان و سطوح مشارکت دینی زنان در اجتماع دینی مجازی مورد مطالعه چگونه است؟ آیا زنان توانسته اند با بهره گیری از پتانسیل های اجتماعات مجازی موقعیت خود را در اجتماعات دینی بهبود بخشند؟ و این وضعیت چه اشاراتی برای اجتماعات دینی در دنیای واقعی دارد؟ این مطالعه بخشی از مطالعه گسترده تر قوم نگارانه مجازی بوده است و داده ها با روش وبنوگرافی از کلوب امام رضا (ع) جمع آوری و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که زنان در تمامی فعالیت های دینی و حتی سلسله مراتب اقتدار دینی در این اجتماع مجازی مشارکت بالاتر و حضور فعال تری به نسبت مردان دارند. به بیانی دیگر زنان نه تنها با بهره گیری از فضای مجازی و امکانات آن توانسته اند علایق دینی خود را فارغ از محدودیت های جنسیتی اجتماعات دینی سنتی در دنیای واقعی دنبال کنند، بلکه با حضور و مشارکت خود اجتماعی مساواتگرایانه تر و جنسیت زدائی شده تر از اجتماعات دینی واقعی بوجودآورند.
بازنمایی نقش های جنسیتی در کتاب های درسی سال ششم دوره ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق هدف خود را بر بازنماییِ نقش های جنسیتی در کتاب های درسی سال ششم متمرکز نموده است و به بررسی میزان توجه به تصاویر جنسیتی و نقش های شغلی به تفکیک هر دو جنس پرداخته است. روش مورد استفاده در تحلیل محتوای این تحقیق، آنتروپی شانون بوده و واحدتحلیل نیز متن، پرسش ها، تمرین ها و تصاویر) می باشد که در مجموع 829 صفحه را شامل می شود. جامعه آماری، کلیه کتاب ها شامل 9جلد در سال تحصیلی1393-1392در نه عنوان فارسی (بخوانیم)، فارسی (بنویسیم)، علوم، هدیه های آسمانی، آموزش قرآن، ریاضی، مطالعات اجتماعی، تفکر و پژوهش، کار و فن آوری بوده و نمونه آماری این پژوهش، هشت عنوان فارسی (بخوانیم)، فارسی(بنویسیم)، علوم، هدیه های آسمانی، قرآن، مطالعات اجتماعی، تفکر و پژوهش، کار و فن آوری را شامل می شود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهدکه به نقش های شغلی مردان و تصاویر آمده در کتاب های درسی عمدتاً به این جنس تعلق دارد و نقش شغلی زنان و تصاویر آمده در کتاب ها کمرنگ و یا اینکه در برخی کتاب ها هیچ گونه اشاره ای نشده است.
گفتمان جنسیت از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی جنسیت
کیفیت و کمّیت مشارکت زنان در رویدادهای سرنوشت ساز تاریخی، از جمله انقلاب ها یکسان نبوده و بنا بر شرایط و موقعیت اجتماعی- فرهنگی جامعه اشکال گوناگونی به خود گرفته است؛ ولی به نوبه خود مقوله جنسیت را به کانون تصمیم گیری ها و منازعات سیاسی وارد کرده است.
انقلاب اسلامی که مهم ترین رخداد مؤثر بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی ملت ایران است نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ چراکه فقط پس از گذشت 15 سال از اعطای حق رأی به زنان در قالب برنامه اصلاحی انقلاب سفید، محمدرضا پهلوی که به شدت ناخرسندی و اعتراض علما را به بازتعریف نقش های زنانه توسط حکومت برانگیخته بود، مشارکت گسترده زنان آن هم با سیمایی متفاوت از الگوهای پذیرفته شده زن سنتی یا مدرن در مبارزات انقلابی تا آنجا توجه ناظران خارجی را برانگیخت که آن را انقلاب چادرها نامیدند.
با وجود این، چرایی و چگونگی این مشارکت، از جمله عرصه های مغفول مانده در میان علایق نظری و پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی به شمار می رود؛ ازاین رو، این مقاله برآن است تا با تمرکز بر متون رسمی تولیدشده توسط الیت سیاسی و مطبوعاتی ایران در گستره زمانی سال های 1342 تا 1357 و با استفاده از روش تحلیل گفتمان نشان دهد که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه در دو دهه پیش از انقلاب اسلامی در پرتو ظرفیت نظام زبانی و مناسبات قدرت و مقاومت مندرج در آن درون بستری از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ساخته شده و مرزهای مألوف و تعیین کننده هویت های زنانه/ مردانه را درنوردید. بدین منظور بستری تاریخی را به تصویر خواهد کشید که درون آن مدلول زنانه/ مردانه به تدریج از جایگاه چندین هزارساله خود بیرون آمده و در پیوند با دال های کانونی گفتارهای رقیب حاضر در متن منازعه سیاسی شامل گفتار رسمی حکومت، روحانیت سنتی و نواندیشی دینی و انقلابی، معنا و ساختاری تازه یافته است.
تحلیل محتوای مقایسه ای تصاویر کتاب های درسی ایران و سوریه با تأکید بر نابرابری نقش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش آموزان هر کشوری، نسل آینده آن کشور را رقم می زنند. از این رو، هر کشوری می تواند از راه های گوناگون، برنامه ها و تصمیم گیری های خود را برای دانش آموزان منتشر کند (رمزگذاری)؛ یعنی پیام هایی که از طریق متون درسی، مصوّبه های آموزشی و تصاویر کتاب های درسی به دانش آموزان منتقل می شود، می تواند از سوی دانش آموزان به روش های مختلفی قرائت شود (رمزگشایی). در پژوهش حاضر، هدف، بررسی نابرابری نقش های جنسیتی در میان تصاویر کتب درسی است. در هر کشوری، گفتمانی خاص وجود دارد که همه اصول، قوانین، ارزش ها و هنجارها از آن منبعث می شود. کتب درسی یکی از ابزارهای لازم برای انتقال این گفتمان به مخاطبان است. به همین منظور، تصاویر کتاب های درسی مقطع دبستان و راهنمایی ایران و سوریه با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، مقایسه شده است. داده ها بیانگر آن است که حدود 60 درصد تصاویر مربوط به جنس مذکر و حدود 40 درصد آنها مربوط به جنس مؤنث است. جنس مؤنث بیشتر در سنین کودکی به تصویر کشیده شده است و در سنین بالاتر در نقش مادری، معلمی و پرستاری قرار گرفته اند؛ ولی جنس مذکر بیشتر در سنین جوانی نمایش داده شده اند که عهده دار مشاغل تخصصی، سخت، حرفه ای، تولیدی و خدماتی هستند. با این وصف، زنان با به دست آوردن قدرت تولید مادی می توانند با دنیای مردان رقابت کنند. هرچند در سال های اخیر حرکت هایی در جهت برابری جنسیتی صورت گرفته است؛ اما هنوز چرخه تحلیل به طرف مردان سنگینی می کند.
جنسیت و اتوبیوگرافی: ظرفیت های بدیل روایت تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوه ها و رویه های مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرم های قاعده مند و مشخصی را در زمینه چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق می کند و از این طریق به طرد فرم های بدیل در این زمینه مبادرت می ورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق می کوشد تا شیوه های مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالت ها و پیامدهای معناداری می گردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکان پذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود می کند. در همین راستا یکی از زمینه هایی که می تواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقوله جنسیت و به طور مشخص تر، مقوله اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتن اش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوب های متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافی ها توانسته خود را به مثابه ژانری مشخص صورت بندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافی های زنان به عرصه ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگی های این ژانر عمل کرده و همزمان فرم ها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر می کند. در این مجال تلاش می شود تا با تمرکز بر مجموعه ای از اتوبیوگرافی های دانشجویی و با ارائه سنخ شناسی و ذکر مهم ترین نمونه های هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربه زنانه شان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.
جنسیت و حق به شهر: آزمون نظریه لوفور در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه نظریة حق به شهر هانری لوفور را در شهر تهران به آزمون گذاشته و میزان کاربست پذیری آن را در زمینة اجتماعی- شهروندی ایران ارزیابی می کند؛ ضمن این که احتمال وجود تفاوت های جنسیتی در بهره مندی از حق به شهر را نیز مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاصل از پیمایش انجام شده در جمعیت نمونه 168 نفری از زنان و مردان ساکن مناطق بیست و دوگانه شهر تهران نشان می دهد که نظریه حق به شهر لوفور در بستر شهروندی تهران کاربست پذیری دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که مفهوم تولید فضا که در نظریة لوفورنقش کلیدی دارد، تأثیر معناداری بر ادراک از حق به شهر در تهران ندارد که این می تواند ناشی از تفاوت های زمینه ای در ادراک از مفهوم حق و یا تفاوت در معنای شهروندی در اجتماعات متفاوت باشد. نتیجة رگرسیون لجستیک نیز نشان داد که تفاوت های جنسیتی در بهره مندی از حق به شهر وجود دارد. این مطالعه نشان می دهد که مشارکت زنان در شهر و اختصاص یابی فضای شهری به زنان کمتر از مردان است و جنسیت در کنار طبقه، نقش کلیدی در اختصاص دهی فضاها به اقشار اجتماع بازی می کند.
بررسی میزان و چگونگی استفاده از اینترنت در بین دانشجویان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظوردستیابی به اطلاعاتی از میزان و چگونگی استفاده دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان از اینترنت انجام می شود. در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران ، تعداد 400 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان ، به روش نمونه گیری تصادفی بر اساس متغیرهای جنس و مقطع تحصیلی و رشته تحصیلی انتخاب شده اند . جمعیت مورد نظر ما در این پژوهش تمامی دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه های شهر اصفهان است. نتایج بدست آمده حاکی از این مطلب بود که استفاده روز افزون از اینترنت در دانشجویان به تدریج وابستگی هایی در آنان به وجود خواهد آورد. ضمناً بین جنس، مقطع تحصیلی و استفاده از اینترنت رابطه وجود دارد در حالی که بین رشته تحصیلی و نوع نظر و استفاده از اینترنت رابطه ای وجود در نهایت نتیجه گرفته شد که میزان استفاده دانشجویان پسر از سایت های غیر اخلاقی ، همسریابی ، سیاسی ، بیش از دانشجویان دختر، ولی میزان استفاده دانشجویان دختر، از سایت های دوست یابی و سرگرمی بیش از دانشجویان پسر است.
تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی نگرش های زیست محیطی در ایران (بر طبق داده های موج پنجم پیمایش ارزش های جهانی)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل تأثیر جنسیت بر نگرش های زیست محیطی پرداخته است. اینکه آیا نگرش های زیست محیطی در بین مردان و زنان تفاوت دارد یا خیر سؤال اصلی تحقیق را تشکیل می دهد. پشتوانه نظری تحقیق دیدگاه اکوفمینیسم است که استدلال هایی را مبنی بر تفاوت های بنیادی محیط زیست گرایی مردان و زنان مطرح می کند و مسائل و رفتارهای غیرمسئولانه زیست محیطی را بازتاب تسلط مردان و بی توجهی آنان به حفظ طبیعت می داند. به اعتقاد اکوفمینیسم ها زنان رابطه و پیوند قوی، خاص و ضروری با طبیعت دارند و نسبت به مردان به مشکلات محیط زیست پاسخگوتر و حساس تر هستند. روش این پژوهش تحلیل ثانویه است که بر روی موج پنجم «پیمایش ارزش های جهانی» انجام شده است. با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی به شاخص سازی گویه های مرتبط با محیط زیست در پیمایش فوق پرداختیم که در نتیجه سه شاخص «اهمیت زیست محیطی»، «حساسیت زیست محیطی محلی» و «حساسیت زیست محیطی جهانی» استخراج شد. یافته ها نشان می دهد از نظر حساسیتی که افراد نسبت به محیط زیست جامعه خود و نیز جهانی که در آن زندگی می کنند قائل اند، تفاوت معناداری بین نگرش زنان و مردان دیده نمی شود. اما در مورد اهمیت نسبت به مسائل زیست محیطی و نگرشِ معطوف به عمل و رفتار، تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده شده است.
تحلیل گفتمان سه برنامه توسعه با رویکردی به مسائل زنان و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به مسائل زنان و خانواده در برنامه های توسعه یکی از الزامات و سیاست های توسعه به شمار می آید. یکی از پیش شرط های لازم جهت طراحی الگوی بومی توسعه در ایران، نگاه انتقادی به برنامه های پیشین توسعه در ایران است. در این مقاله با مروری بر دیدگاه ها و نظریات عمده درباره توسعه و با تأکید بر مسئله زن و خانواده، به تحلیل گفتمان برنامه سوم، چهارم و پنجم توسعه پرداخته شده است.در تحلیل گفتمان تلفیقی، از رویکردهای لاکلا، موف و فرکلاف استفاده شده است. برنامه توسعه سوم و چهارم به گفتمان اصلاح طلب و برنامه توسعه پنجم به گفتمان اصولگرا نسبت داده شده است. تأکید گفتمان اصلاح طلب بر نشانه های ""اصلاحات""، ""توسعه سیاسی"" و ""جامعه مدنی"" است، اما در مقابل، تأکید گفتمان اصولگرا بر نشانه هایی چون: ""قانون اساسی""، ""توسعه اقتصادی""، ""عدالت""، ""ارزش های دینی و اخلاقی"" و ""استقلال"" است. گفتمان اصلاح طلب در حوزه مربوط به توسعه جنسیتی تلفیقی از رویکردهای توانمندسازی و جنسیت و توسعه را نمایندگی می کند؛ اما، گفتمان اصولگرا با نگاهی انتقادی به رویکردهای عمده در نظریات توسعه تلاش در جهت نظریه پردازی بومی در حوزه مسائل زنان و خانواده با رویکرد خانواده گرایی دارد.
تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات انجام شده در ایران، به ندرت به تعمیم پذیری نظریه های جرم شناختی در تبیین رفتارهای انحرافی جنس مؤنث توجه دارند. پیشینة مربوط به رابطة بین جنس و رفتار انحرافی بر مفهوم «تعمیم پذیری» متمرکز شده است. این مفهوم به این موضوع اشاره دارد که تا چه حد نظریه های جرم شناختی می توانند رفتارهای منحرفانة زنان را همچون رفتارهای منحرفانة مردان تبیین کنند. لذا، تحقیق حاضر ناظر بر تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی هیرشی به رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر است. روش این پژوهش پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. جمعیت تحقیق حاضر، شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91 است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که متغیرهای این نظریه رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر را همچون رفتارهای انحرافی دانشجویان پسر تبیین می کند و لذا دارای تعمیم پذیری جنسیتی است.
اعتماد اجتماعی، زنان و سیاست های مقابله با تغییرات آب وهوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، اعتماد به موضوعی حیاتی برای جوامع انسانی تبدیل شده و نقش اساسی در سیاست های مقابله با مشکلات اجتماعی به وی ژه در زمینه خطرهای محیط زیستی دارد. مقابله با خطرهای محیط زیستی مانند تغییر آب وهوا، نیازمند آگاهی است؛ آگاهی و آمادگی برای مقابله با مخاطرات برای همه گروه های اجتماعی لازم و ضروری است از جمله زنان که قشر آسیب پذیری در مقابل مخاطرات محیط زیستی هستند. این آگاهی معمولاً از سوی نهادهای اصلی و مرتبط همچون دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان به دست می آید. بنابراین، پذیرش این آگاهی و اعتماد به آنها، مستلزم اعتماد مردم به نهادهای مرتبط با آن است. در این بررسی، میزان اعتماد دانشجویان نسبت به منابع اطلاعات (دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان) و تفاوت آن برمبنای جنسیت و دانشکده بررسی شده است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و با نمونه گیری طبقه ای، 411 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن است که اعتماد دانشجویان به منابع اطلاعات کمی بیشتر از متوسط بود و گروه های حامی محیط زیست، معتمدترین منبع اطلاعات تغییر آب وهوا بودند. همچنین تفاوت محسوس فقط در اعتماد براساس جنسیت به دانشمندان مربوط است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد که میزان اعتماد دانشجویان پسر به منابع اطلاعات بیش از دانشجویان دختر بود. منابع اعتماد برمبنای دانشکده نیز متفاوت بود. به عبارت دیگر، دانشکده هایی که برنامه درسی شان ارتباط نزدیک تری با موضوع های محیط زیستی داشته است اعتماد بیشتری به دانشمندان و سازمان های خصوصی داشتند. در پایان، براساس تفاوت های جنسیتی در اعتماد به منابع اطلاعات و دانشکده، پیشنهادهایی ارائه شد.
پژوهشی درخصوص مسئله شناسی جوانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش ضمن بررسی آسیب شناسی و مسئله شناسی جوانان در زمینه های مختلف، با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی پساساختارگرا می کوشد به این پرسش نیز پاسخ دهد که صاحب نظران مسائل جوان چه مسائلی را مهمترین مسائل جوانان ایرانی می دانند. این پژوهش از نوع علی و استنباطی است که در آن از روش تئوری زمینه ای یا گرند تئوری برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه های عمیق استفاده شده است. 51 مصاحبه انجام شده در این پژوهش در6 گروه دینی اعتقادی، روان شناختی، جامعه شناختی، سیاسی، مدیریتی و فرهنگی ادبی دسته بندی شدند. بررسی کلی داده ها و کدگذاری آنها نشان می دهد که مدیران باوجود درک درست درخصوص مسئله شناسی جوانان، با ابهاماتی نیز رو به رو هستند. تمرکز بر مسئله ازدواج که خود حکایت از تغییر در ساختار خانواده و ازدواج دارد نقطه عطف مسئله شناسی صاحب نظران از مسائل جوانان است. انتقاد، دغدغه و حسرت متعهدانه مشترکِ مصاحبه ها این است که دولت ها و مدیران آسان ترین راه ها و روش ها را برای حل مشکلاتِ پیش رو انتخاب می کنند و گاهی نیز مشکلات را جابجا می کنند. گرایش جوانان به فرقه ها و عرفان ها و عقاید منحرف و وارداتی، شادی و نیاز به شادی جوانان و فرصت ها و تهدیدهای پیش رویِ آنها، فقدان فضاهای عمومی مناسب در شهر و... از نیازها و مسائل جوانان ایرانی در زمینه های 5 گانه است.
الگوی مشاوره ای حل تعارضات زناشویی مبتنی بر دیدگاه های جنسیتی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق خانواده سالم، مستلزم برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن روابط مطلوب با یکدیگر است. از اینرو ، سالم سازی اعضای خانواده و رابطه هایشان ، بی گمان اثرات مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. آنچه که مشاهده می شود اکثر مراجعین به مراکز مشاوره خانواده ، برای دریافت خدمات در حوزه خانواده و بویژه حل تعارضات بین همسران می باشد. افزایش فزاینده آمار طلاق که بدلیل تعارضات درون خانواده و ناتوانی در حل این تعارضات منجر به جدایی همسران از یکدیگر می شود. در راستای بومی سازی نظریه ها و روش های مشاوره در کشور، پژوهش حاضر برنامه ریزی و برای استخراج یک الگوی مشاوره ای در جهت حل تعارضات زناشویی برپایه آیات قرآن کریم و تفاسیر مرتبط با استفاده از روش کتابخانه ای و به روش تحلیل محتوا به انجام رسیده است.
تعارضات خواهر- برادری، جنسیت و الگوهای فرزندپروری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعارض بین خواهر و برادرها یکی از متداول ترین اشکال پرخاشگری در خانواده ها است. در این پژوهش شیوه ی فرزندپروری به عنوان کارکرد کنترلی والدین و جنسیت به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده الگوی رفتاری والدین نسبت به کودکان در رابطه با تعارض های خواهر و برادری مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی، شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 91-90 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 124 دانش آموز به همراه خانواده های ایشان انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه های، رابطه با خواهر و رابطه با برادر IBR) و(RIS ، سبک های فرزند پروری بامرید و یک پرسشنامه جمعیت شناختی جمع آوری شد. نتایج همبستگی نشان داد که تعارضات خواهر- برادری با شیوه های فرزند پروری اقتداری، سخت گیرانه پدر و مادر رابطه ی معکوس دارد اما با فرزندپروری سهل گیرانه رابطه معناداری ندارد. بر اساس تحلیلات رگرسیون گام به گام فرزندپروری اقتداری پدر و مادر قوی ترین پیش بینی کننده های شدت تعارضات بین همشیرها هستند؛ دختران بیشتر از پسران هم اختلاف با خواهر و هم اختلاف با برادران خود را گزارش دادند. همچنین نتایج نشان می دهد که پسران بیشتر اختلاف با برادران کوچک تر و دختران بیشتر اختلاف با برادران بزرگتر و خواهران کوچکتر از خود را گزارش داده اند. مطابق یافته های بالا الگوهای فرزندپروری والدین و جنسیت کودکان در پیش بینی شدت اختلاف و درگیری بین همشیرها مؤثر است.
بررسی ویژگی های جنسیتی و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو با هدف بررسی ویژگی های جنسیتی و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر، با استفاده از روش مطالعه ی اسنادی به بررسی و تبیین بسترها، زمینه ها، عوامل مؤثر و پیامدهای پدیده اعتیاد به مواد مخدر در میان زنان از خلال پژوهش های موجود پرداخته است. به این منظور پس از ارائه گزارشی از آمار و اطلاعات موجود از وضعیت کنونی سوءمصرف مواد در میان زنان، به مطالعه سه جنبه از پدیده اعتیاد در میان زنان پرداخته شده است. در وهله نخست به بررسی تفاوت های جنسیتی موجود در زمینه های گرایش به مواد مخدر پرداخته شده و سپس مهم ترین تفاوت های موجود در آسیب های اجتماعی ناشی از سوءمصرف مواد مورد بررسی قرار می گیرد. بخش پایانی مقاله نیز به تبیین مهم ترین چالش های درمان اعتیاد در میان زنان در مقایسه با مردان اختصاص دارد. اطلاعات محدود موجود در این حوزه نشان می دهد هرچند هنوز میزان اعتیاد زنان (حدود ۹ درصد) فاصله قابل توجهی با مردان دارد و همچنان می توان آن را پدیده ای مردانه تلقی کرد، اما روند رو به رشد گرایش به سوءمصرف مواد مخدر در میان زنان را (۴ برابر شدن طی ده سال) می توان هشداری برای ضرورت چاره اندیشی و سیاست گذاری و برنامه ریزی در خصوص جلوگیری از ادامه این روند دانست. به ویژه آن که آسیب های ناشی از اعتیاد زنان را چه از نظر تأثیرات مخرب فیزیولوژیک جسمی و روانی و چه به لحاظ اثرات اجتماعی و فرهنگی و همچنین نقش آنان در خانوده می توان مهمتر و اثرگذارتر تلقی کرد.
ارزیابی و نقد مدخل جنسیت از دائره المعارف قرآن لیدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدخل «جنسیت» نوشته یکی از مستشرقان به نام مارگوت بدران است که در دائره المعارف قرآن لیدن به چاپ رسیده است. این نوشتار به نقد و ارزیابی مدخل یادشده پرداخته است با این انگیزه که بررسی آثار مستشرقان درباره آموزه های دینی به ویژه مباحث قرآنی، فضای فکری اندیشمندان غیر مسلمان را تا حدودی پیش دید مسلمانان قرار دهد. نقد و ارزیابی آثار یادشده نیز زمینه آشنایی افکار عمومی با اسلام ناب را فراهم می کند.
در تحلیل و ارزیابی مدخل جنسیت، عمده ایرادها به مبانی فکری نویسنده مرتبط هست. او تفاوت های رفتاری زن و مرد را ناشی از فرهنگ جوامع اسلامی و دین اسلام می داند و به همین خاطر، جایگاهی برای تفاوت های زیستی در پی ریزی احکام قائل نیست. دیگر ایراد بنیادی نویسنده این است که او معتقد به نواندیشی در احکام مربوط به زن و مرد است و مواردی چون قوامیت را محدود به رفع نیازهای مادی زن و آن هم تنها در دوران بارداری می داند. ضمن نقد مباحث یادشده، نااستواری دیدگاه نویسنده مشخص شد، و نشان داده شد، که بسیاری از تفاوت های رفتاری زن و مرد را باید در نظام تکوین جست و جو کرد و احکام متفاوت زن و مرد نیز بر همین اساس پی ریزی شده است.
رابطه بین جنسیت و تعهد سازمانی با توجه به سن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین جنسیت و تعهد سازمانی با توجه به سن در دستگاههای اجرایی استان گیلان بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه استاندارد آلن و میر (1990) بود. جامعه آماری پژوهش، کارکنان سازمان های دولتی استان گیلان بود (N =10688) که نمونه به وسیله جدول کُُهن، مورگان و کرجسای 371 نفر تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS 18 و با کمک ضریب رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها نشان دادند میزان تعهد سازمانی ادارات در این پژوهش بالاتر از حد متوسط (میانگین 66 درصد نمره کل ) بود. بالاترین نمره میانگین تعهد سازمانی به تعهد هنجاری تعلق گرفت. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که بین جنسیت و تعهد سازمانی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری هیچ گونه ارتباط معنی داری وجود ندارد، ولی بین جنسیت و تعهد عاطفی ارتباط وجود دارد. زمانی که متغیر سن به معادله رگرسون اضافه شد تأثیر قابل ملاحظه ای بر ارتباط بین جنسیت و تعهد سازمانی، عاطفی و مستمر نداشت، اما سن موجب شد که رابطه معنی داری بین جنسیت و تعهد هنجاری بوجود بیاید
ارزیابی و نقد مسئله کشف حجاب از منظر رابطه قدرت و سیاست های فرهنگی(1320-1305ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در تحقیق پیش رو تبیین چگونگی تشخیص رابطه علمی بین «تأثیر نظام قدرت و سیاست های اجرایی آن» بر تحول فرهنگ حجاب زنان دوره پهلوی اول است. دستاورد تحقیق حاضر نشان می دهد که مسئله کشف حجاب دوره اوّل پهلوی در نسبت بین قدرت جنسیت، باید اقدامی از سوی نظام قدرت برای تغییر بسترهای فرهنگی، در قالب برنامه ها و اهداف توسعه، دانست؛ ساختار سیاسی قائل به پیش فرض همبستگی بین دو مفهومِ حجاب توسعه بود و بر مبنای آن سیاست های اجرایی خاصی در دستور کار قرار گرفت، حال آن که در عرصه وضع قوانین حمایت از حقوق خانواده و زنان، که می توانست نگاهی عمیق و آسیب شناسانه نسبت به بهبود وضعیت زنان باشد، عملکرد چندانی نداشت. نظام قدرت قائل به تقدّم تغییرات ظاهری و مدیریت پوشش اجتماعی (کشف حجاب) بر تحول بنیادین از جمله تغییر ذهنیت ها، وضع و اجرای قوانین حمایتی، توسعه آموزش اصولی زنان با هدف اعمال تغییر در مدیریت بدن، و نیز توسعه حضور زنان در بیرون از خانه بود. این گونه، در اثر اتخاذ سیاست توسعه، بین تغییر نوع پوشش زنان با برنامه های اجرایی قدرت سیاسی نسبت و ارتباطی تنگاتنگ برقرار شد که قابل بررسی، ارزیابی، و نقد تاریخی است.