مطالب مرتبط با کلیدواژه

فرم متعارف


۱.

جنسیت و اتوبیوگرافی: ظرفیت های بدیل روایت تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیت روایت اتوبیوگرافی داستان زندگی تجربه زندگی فرم متعارف

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده
  2. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده جامعه شناسی زنان
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی جنسیت
تعداد بازدید : ۱۸۷۵ تعداد دانلود : ۳۸۹۷
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوه ها و رویه های مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرم های قاعده مند و مشخصی را در زمینه چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق می کند و از این طریق به طرد فرم های بدیل در این زمینه مبادرت می ورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق می کوشد تا شیوه های مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالت ها و پیامدهای معناداری می گردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکان پذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود می کند. در همین راستا یکی از زمینه هایی که می تواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقوله جنسیت و به طور مشخص تر، مقوله اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتن اش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوب های متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافی ها توانسته خود را به مثابه ژانری مشخص صورت بندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافی های زنان به عرصه ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگی های این ژانر عمل کرده و همزمان فرم ها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر می کند. در این مجال تلاش می شود تا با تمرکز بر مجموعه ای از اتوبیوگرافی های دانشجویی و با ارائه سنخ شناسی و ذکر مهم ترین نمونه های هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربه زنانه شان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.
۲.

گفتمان هنر ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازتابندگی آشنایی زدایی روایت فرم متعارف واقعیت پیشافیلمی دیگری فرودست اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۰ تعداد دانلود : ۴۵۶
هدف مقاله حاضر مطالعه چگونگی تأثیر فراز و فرود سیاست های فرهنگی نظام های قدرت بر مفهوم هنر ملی و جریان تولید هنر در ایران است. در جستجوی این مسأله با به کارگیری روش تحلیلی لاکلا و موفه، عناصر گفتمانی مانند مفصل بندی، دال مرکزی و دال های شناور در سه دوره گفتمانی هویت ملی ایران از هم متمایز گردید و سپس نشان داده شد که چگونه هنرمندان در این سه دوره تاریخی به بازتولید گفتمان مسلط پرداخته و سه نوع متفاوت از هنر ملی را خلق کرده اند؛ در دوره اول یعنی حکومت رضا شاه پهلوی نوعی گفتمان ناسیونالیستی و باستان گرایانه پیش از اسلام بر هنر ایران غالب گردید؛ در دوره دوم یعنی زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی نوعی گفتمان اصالت گرایانه در ارجاع به فرهنگ بومی و عامیانه بر هنر ملی ایران غالب شد و در دوره سوم یعنی پس از انقلاب اسلامی نوعی گفتمان اسلامی با اندیشه های انقلابی و ارزش های ضدامپریالیستی بر هنر ملی ایران غالب گردیده است. در پایان نشان داده شد که چگونه منازعات میان گفتمان های رقیب در ساخت هویت ملی، موجب شده مفهوم هنر ملی با چالش روبرو گردد؛ در حال حاضر میان هنر سنتی اسلامی، هنر ایدئولوژیک اسلامی و هنر باستان گرای ناسیونالیستی رقابتی برای تصاحب دال خالی و تبدیل شدن به دال مرکزی هنر ملی در جریان است.