مطالب مرتبط با کلیدواژه

تجربه زندگی


۱.

جنسیت و اتوبیوگرافی: ظرفیت های بدیل روایت تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیت روایت اتوبیوگرافی داستان زندگی تجربه زندگی فرم متعارف

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده
  2. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده جامعه شناسی زنان
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی جنسیت
تعداد بازدید : ۱۸۸۴ تعداد دانلود : ۳۹۰۸
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوه ها و رویه های مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرم های قاعده مند و مشخصی را در زمینه چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق می کند و از این طریق به طرد فرم های بدیل در این زمینه مبادرت می ورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق می کوشد تا شیوه های مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالت ها و پیامدهای معناداری می گردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکان پذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود می کند. در همین راستا یکی از زمینه هایی که می تواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقوله جنسیت و به طور مشخص تر، مقوله اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتن اش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوب های متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافی ها توانسته خود را به مثابه ژانری مشخص صورت بندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافی های زنان به عرصه ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگی های این ژانر عمل کرده و همزمان فرم ها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر می کند. در این مجال تلاش می شود تا با تمرکز بر مجموعه ای از اتوبیوگرافی های دانشجویی و با ارائه سنخ شناسی و ذکر مهم ترین نمونه های هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربه زنانه شان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.
۲.

تجربه زندگی از منظر ملاصدرا و دیلتای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصالت وجود تجربه زندگی حرکت جوهری دیلتای ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۷ تعداد دانلود : ۴۱۶
دیلتای یکی از فیلسوفان زندگی است که متن حیات را بررسی کرده است. نگاه وی به «تجربه زندگی» قرابت های بسیاری با اندیشه حیات و زندگی در حکمت متعالیه ملاصدرا دارد. مقصود این نوشتار از «تجربه زندگی» اصطلاح «تجربه زیسته» در فلسفه دیلتای نیست، بلکه مقصود هر نوع نگاه زمانی به زندگی است که فعالیت های انسان را در طول زمان بررسی می کند. بررسی اهداف و سیر کلی این دو فیلسوف و ویژگی های تجربه زندگی، نشان دهنده نوعی قرابت و همداستانی در این مسئله است که می توان میان اندیشه این دو متفکر، تطبیق کرد. تاریخ و زمانمندی، احساس، تجربه و نحوه ادراک، اموری هستند که در این نوشتار به آنها پرداخته خواهد شد. سیلان زندگی، درک فعالانه، مشترک و بی واسطه از زندگی، مهم ترین نقاط همسویی این دو فیلسوف شناخته می شوند؛ یعنی نفس در طی حرکت و سیلان در زندگی، با نوعی سرشاری از ارزش ها همراه است که با عمل ارادی خود، برای تکامل خود را تعیین و بدن مثالی خود را متعین می کند.
۳.

راهبردهای تطابق سازنده در بیماران دارای ضایعه نخاعی: یک مطالعه پدیده شناسی هرمنوتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ضایعه نخاعی تطابق روانی تجربه زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۲۷۳
اهداف: ضایعه نخاعی یکی از شایع ترین عوامل ناتوانی های مزمن در جهان است. درک راهبردهای تطابق در این مددجویان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه پدیده شناسی با هدف درک راهبردهای تطابق در مددجویان دارای ضایعه نخاعی انجام شد. مواد و روش ها: رویکرد پدیده شناسی هرمنوتیک برای هدایت مطالعه استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پانزده مشارکت کننده (چهار زن و یازده مرد) مبتلا به ضایعه نخاعی که در شهر اردبیل زندگی می کردند، وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های فردی نیمه ساختار و عمیق استفاده شد. زمان مصاحبه ها از 30 تا 100 دقیقه متغیر بود. داده های صوتی بعد از جمع آوری به متن تبدیل و با استفاده از تحلیل مضمون ون مانن تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تجارب مرتبط با راهبردهای تطابق در مددجویان مبتلا به ضایعه نخاعی در شش مضمون اصلی خلاصه شد که عبارت اند از: «درک علاج ناپذیری»، «میل به استقلال»، «استمداد الهی»، «صبر داشتن و قانع بودن»، «زمان عامل تطابق» و «تشکیل خانواده». نتیجه گیری: مددجویان دارای ضایعه نخاعی علاوه بر مکانیسم های سازگاری کلاسیک، سعی می کنند با استفاده از راهبردهایی خود را با شرایط جدید وفق دهند. لازم است درمانگران بالینی؛ به ویژه روان شناسان و روان پزشکان در طرح درمانی خود، راهبردهای تطابق بیماران دارای ضایعه نخاعی را تقویت کرده و از آن ها برای سازگاری سریع تر مددجویان خود استفاده کنند.