مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
۶۱۴.
۶۱۵.
۶۱۶.
۶۱۷.
۶۱۸.
۶۱۹.
۶۲۰.
نوجوانان
حوزههای تخصصی:
پراکندگی گسترده اطلاعات غلط و محتوای خلاف واقع در شبکه های اجتماعی، علاوه بر ایجاد آشوب های اجتماعی، به تفرقه افکنی، قطبی شدن افکار عمومی و تضعیف اعتماد به نهادهای رسمی دامن زده است. این پدیده، ریشه در عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی همچون نیاز به تأیید اجتماعی، تأثیرات گروه های همتا، سوگیری های شناختی و شیوه های نادرست ارزیابی اطلاعات دارد. شناخت دقیق زمینه های فرهنگی و ارتباطاتی و طراحی استراتژی های موثر برای مواجهه با آن، امری ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل زمینه های مؤثر بر انتشار محتوای خلاف واقع در میان نوجوانان ایرانی انجام شده است. با استفاده از روش کیفی و تحلیل سه مرحله ای(باز، محوری، گزینشی) داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، شش محور اصلی( خانواده، دوستان، سکوها، ارزش های فرهنگی، رهبران عقیده ساز، دولت) شناسایی شدند. یافته ها حاکی از آن است که عوامل متعدد و پیچیده ای در تعامل با یکدیگر بر انتشار و پذیرش اطلاعات نادرست تأثیرگذارند. این پژوهش با تاکید بر خلاء های موجود در حوزه های فرهنگی و ارتباطی، به این نتیجه می رسد که غفلت از این کمبودها و همچنین بروز عملکردهای نادرست و ترک فعل ها، می تواند منجر به تشدید بحران در رویدادهای آتی و تعمیق شکاف های اجتماعی شود. به عبارت دیگر، در چنین شرایطی، ارزش هایی مانند "زن، زندگی، آزادی" به عنوان نمادی از مقاومت در برابر این وضعیت، بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرند.
خشونت ورزی نوجوانان در اینستاگرام؛ از علت شناسی تا شناسایی راهبردهای کنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
977 - 1010
حوزههای تخصصی:
خشونت ورزی نوجوانان در شبکه اجتماعی اینستاگرام در حال فراگیر شدن است. ابراز خشونت نوجوانان در اینستاگرام اغلب در قالب پخش زنده و با انگیزه های «سرگرمی و تخلیه هیجان»، «دیده شدن و جذب مخاطب» و «اعلام نارضایتی» در سه مدل متفاوت «خشونت کارناوالی»، «خشونت تصنعی» و «خشونت اعتراضی» صورت می گیرد. تحقیق حاضر درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره برداری از منابع کتابخانه ای و داده های تحصیل شده از طریق مشاهده، علت شناسی خشونت فراگیر نوجوانان در فضای اینستاگرام و یافتن برخی راهبردهای کنترل گسترش خشونت را در دستور کار قرار دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد در هر مدل خشونت ورزی علل و عوامل خاصی نظیر تشویق دیگر کاربران، اعمال محدودیت های شدید در جامعه و فرصت های محدود برای شکوفایی و تخلیه هیجان دخالت دارد. برای پیشگیری از گسترش خشونت اینستاگرامی نوجوانان و کنترل سرایت آن به طور مشخص «تغییر بافت اجتماعی اینستاگرام با فیلترینگ زدایی»، «توسل به سیاست های کاهش آسیب» و در عین حال «افزایش حتمیت و فوریت پیگردهای قضایی-ترمیمی» سه راهبرد پیشنهادی این نوشتار است.
مدل یابی شادکامی در اجتماع براساس ویژگی های شخصیتی (درون گرایی – برون گرایی) با میانجی گری سازگاری اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1509 - 1540
حوزههای تخصصی:
شادکامی یکی از اجزای ضروری امید به زندگی و افزایش کیفیت زندگی در اجتماع است، بنابراین توجه به آن از سنین نوجوانی که دوران رشد و شکل گیری هویت است، اهمیت فراوانی دارد. هدف پژوهش حاضر مدل یابی شادکامی در اجتماع براساس ویژگی های شخصیتی (درون گرایی – برون گرایی) با میانجی گری سازگاری اجتماعی در نوجوانان بود. طرح پژوهش کاربردی و روش انجام آن توصیفی-همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان دختر شاغل به تحصیل در دوره دوم دبیرستان تشکیل می دادند که 352 نفر با استفاده از روش نمونه-گیر تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (2002)، شخصیت نوجوان آیزنک (1975) و سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ (1993) پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین ویژگی های شخصیتی و شادکامی نوجوانان رابطه مثبتی وجود دارد، اما نتوانست شواهدی از نقش میانجی گری سازگاری اجتماعی بین این دو متغیر پیدا کند. به عبارت دیگر، به نظر می رسد که ویژگی های شخصیتی به طور مستقیم بر شادکامی نوجوانان تاثیر می گذارند و سازگاری اجتماعی در این رابطه نقشی واسطه ای ندارد.
واکاوی تجارب زیسته نوجوانان پسر از اوقات فراغت و فضای مجازی در دوران همه گیری کرونا
نوجوانی، یکی از چالش انگیزترین و در عین حال جذاب ترین دوران زندگی است، با توجه به اهمیت این دوره مطالعه سلامت روان و تجربه نوجوانان در دوره کرونا لازم است، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. هدف از این تحقیق بررسی کیفی تجارب زیسته دانش آموزان پسر از اوقات فراغت و فضای مجازی در دوره کرونا بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی و ازطریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته تا اشباع نظری سیزده شرکت کننده نوجوان پسر ساکن شهر تهران در بازه زمانی بهمن 1399 تا اردیبهشت 1400 انجام شد. روش تحلیل داده ها تحلیل تماتیک بود و تجزیه و تحلیل داده های انجام شده، منجر به شناسایی دو مضمون اصلی، پنج مضمون فرعی و بیست مفهوم اولیه شد. دو مضمون اصلی الف) چالش ها و آسیب ها 1. چالش های روان شناختی، 2. آسیب های فضای مجازی و 3. آسیب های اوقات فراغت و ب) واکنش ها و مقابله های سازگارانه، عبارتست از: 1. واکنش ها و مقابله های سازگارانه اوقات فراغت و 2. واکنش ها و مقابله های سازگارانه فضای مجازی، از تحلیل مصاحبه ها به دست آمد. نتایج نشان داد که نوجوانان واکنش های متفاوتی به شرایط کرونا نشان دادند و آسیب ها و چالش های متفاوتی دارند. لازم است استراتژی های مناسبی ازسوی نهادهای اجتماعی، خانواده و مدرسه ارائه شود. این مقاله رهیافتی برای ادامه بررسی واکنش های روان شناختی و تدوین پروتکل های مداخلاتی روان شناختی و سیستمی است.
بررسی عوامل مؤثر بر اعتقاد به آموزۀ معاد در میان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی و شناخت مؤلفه ها و عوامل مؤثر در بی توجهی و کم رنگ شدن ایمان نوجوانان نسبت به آموزه معاد صورت پذیرفته است تا در سایه آن، نهادهای متکفل تعلیم و تربیت بتوانند عوامل تضعیف کننده را بازشناسی و نسبت به رفع آن در جهت تقویت ایمان و توجه نوجوانان به آموزه معاد و بهره گیری از آثار آن اقدام نمایند. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان شهرستان رزن منطقه سردرود بودند که تعداد ۲۳۴ نفر از آنان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش توزیع مجازی پرسشنامه فردبه فرد استفاده شد. تجزیه وتحلیل حاصل از این پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار spss در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت. یافته ها: بررسی ها نشان داد عواملی همچون اوضاع گفتمانی، گفتمان مدرن، آموزه های ایدئولوژیک، دین داران، شرایط ساختاری، ساختار مدرن، فضاسازی به ترتیب بیشترین اثر را در بی توجهی و کم رنگ شدن ایمان نوجوانان به معاد دارند اما در خصوص آموزه های دینی، متولیان دین، ویژگی های فردی(جنسیت) اثر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: در سایه توجه به چنین تحقیقاتی، نهادهای تصیمیم گیر و تصمیم ساز تعلیم و تربیت از خانه، مدرسه، حوزه علمیه و دانشگاه می توانند بهره گرفته و ایمان به آموزه معاد را در قشر نوجوان تقویت کنند.
ریشه یابی چالش های فقهی و حقوق بشری ماده 91 قانون مجازات اسلامی 1392در باب مجازات های سالب حیات نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضع ماده 91 قانون مجازات اسلامی 1392 ازجمله تلاش های قانون گذار در راستای انطباق قانون با دیدگاه های رایج فقهی و اسناد حقوق بشری است؛ اما ماده دارای ابهامات و دشواری هایی، هم از منظر فقهی و هم از منظر حقوق بشری است. امکان تفسیر ماده به اینکه اصولاً از بالغ زیر 18 سال، سلب حیات می شود، مگر در موارد استثنایی؛ باز بودن دست دادرس در اثبات اینکه بالغ زیر 18 سال مشمول موارد استثنایی نیست؛ بی توجهی به شخصیت بالغ زیر 18 سال در باب مجازات های سالب حیات و مبهم بودن مجازات جایگزین کیفر سالب حیات، از جمله آن ها است که در مقاله حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای (قانونی، فقهی، حقوقی و آراء قضائی) و به روش توصیفی-تحلیلی شناسایی شده و پس از نقد فقهی و حقوق بشری، ریشه یابی شده است. در نهایت، راه حل پالایش قانون از این سنخ مشکلات، پیشنهاد شده است.
هنجاریابی مقیاس سنجش پیاده مداری محیط محله بر مبنای ادراک نوجوانان با رویکرد بهبود فعالیت فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمبود فعالیت بدنی از نگرانی های عمده در مورد بهداشت کودکان است. محیط کالبدی محله یکی از متغیرهایی است که به نظر می رسد، می تواند سطح فعالیت بدنی و درنهایت سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار دهد. تا به امروز ابزار سنجش کمی ادراک پیاده مداری محیط محله برای نوجوانان در ایران وجود نداشته است. هدف پژوهش حاضر باز ساخت، رواسازی، پایاسازی و هنجاریابی این سنجه است. برای تحقق این منظور از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی با رویکرد تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده است. در مرحله پیش آزمون 45 دانش آموز پرسشنامه را تکمیل کردند. ضرایب تمییز، هماهنگی و مقبولیت محاسبه شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه منطقه 4 شهرداری تهران است. حجم نمونه شامل 417 نوجوانان 14 تا 17 ساله می باشد. طبق تحلیل ها 7 عامل اصلی امنیت، جذابیت بصری، امکان فعالیت فیزیکی، سلسله مراتب دسترسی، تنوع کاربری نیازهای روزانه، مکان های ورزشی و مکان های تعاملی برای سنجش پیاده مداری ادراکی محیط محله برای نوجوانان شناسایی شده است. محتوای مقیاس اصلی با سازگاری و تعدیل مناسب برای تفاوت های زمینه ای، حفظ شده است. بستر پژوهش و عوامل فرهنگی بر گویه ها و مقولات مؤثر این ابزار اثرگذار است. یافته های پژوهش پایایی سنجه را مورد تأیید قرار می دهد و می تواند برای سنجش نیازهای کاربران و تشخیص اولویت های آنان مورداستفاده قرار گیرد.
الگوی ساختاری ابعاد سرشت و منش و سه گانه تاریک شخصیت با گرایش به رفتارهای مجرمانه در نوجوانان: نقش میانجی خودکنترلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تلاشهای زیادی بر اساس متغیرهای روانشناختی، جامعهشناسی و فرهنگی برای تعیین ماهیت جرم و جنایت صورت گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا صفات تاریک شخصیت و ابعاد سرشت و منش از طریق خودکنترلی بر رفتارهای مجرمانه تأثیر دارند. مواد روشها: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان 13 تا 17 سال شهرستان خرمآباد در سال 1402 بودند. نمونه پژوهش 350 نفر از نوجوانان بودند که به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای سهگانه تاریک شخصیت (پائلوس و جونز، 2011)، فرم کوتاه پرسشنامه سرشت و منش آدان و همکاران (2009)، خودکنترلی تانجی و همکاران (2004) و رفتارهای مجرمانه نوجوانان پیچرو (2019) پاسخ دادند. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS 24 و SPSS 26 استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین سهگانه تاریک شخصیت با رفتارهای مجرمان نوجوانان رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت (001/0≥P). همچنین نتایج نشان داد که بین نوجویی و آسیب پرهیزی با رفتارهای مجرمانه رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد(001/0≥P)؛ بین پاداش وابستگی، پشتکار، خود راهبری، همکاری و خود فراروی با رفتارهای مجرمانه رابطه منفی و معنیداری وجود دارد(001/0≥P). نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 30 درصد از واریانس خودکنترلی توسط صفات تاریک شخصیت و ابعاد سرشت و منش تبیین میشود. در نهایت 43 درصد از واریانس رفتارهای مجرمانه توسط صفات تاریک شخصیت، ابعاد سرشت و منش و خودکنترلی تبیین میشود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان نتیجه گرفت که صفات تاریک شخصیت و ابعاد سرشت و منش بهطور غیرمستقیم از طریق مهارتهای خودکنترلی ضعیف بر رفتارهای مجرمان نوجوانان تأثیر دارند. لذا پیشنهاد میشود برنامههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بر روی مهارتهای خویشتنداری و خودکنترلی متمرکز باشند.
الگوی ساختاری کنترل شناختی و انعطاف ناپذیری روانشناختی با افسردگی نوجوانان نقش میانجی گر ذهنیت سازی عاطفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی در نوجوانان یکی از شایعترین انواع اختلالات خلقی است که با همبودی بالا بیماریهای روانی، کیفیت زندگی، ریسک بالای خطر خودکشی و هزینههای بالای اجتماعی همراه است. از سوی دیگر ظرفیت ذهنیسازی و کنترل شناختی تعیین کنندههای مهمی در سازماندهی ظرفیت شناختی و هیجانی هستند که در حوزه پژوهشهای مرتبط با افسردگی در دوران نوجوانی مورد غفلت واقع شدهاند. این پژوهش با هدف الگوی ساختاری کنترل شناختی و انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر ذهنیت سازی عاطفی انجام شد. مواد روشها: این پژوهش ازنظر هدف بنیادی و ازنظر روش یک پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل میباشند تشکیل دادند. نمونه پژوهش 347 نفر از دانشآموزان شهر تهران بود که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای از پرسشنامههای نشخوار فکری نولن و همکاران (1991)، انعطافناپذیری روانشناختی (رولفس و همکاران، 2016)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی زیگموند و اسنیت (1983)، ذهنیت سازی عاطفی (رینالدی و همکاران، 2021) و پرسشنامه کنترل شناختی گیبرس و همکاران (2018) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS.24 و SPSS. 27 استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد (05/0P< ). همچنین بین کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی با افسردگی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد (05/0P). یافتهها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با دادههاست. نتایج مدلیابی معادله ساختاری نشان داد که در الگوی 45 درصد از واریانس ذهنیت سازی عاطفی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی تبیین میشود. همچنین 59 درصد از واریانس افسردگی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی تبیین میشود. نتیجهگیری: با توجه به این یافتهها به درمانگران پیشنهاد میشود آموزش کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی را در جهت کاهش علائم افسردگی نوجوانان مورد توجه قرار دهند.
مسئله مند شدن زیبایی و فرایندهای هویت یابی نوجوانان دختر: مطالعه ای در شهرقدس
هدف این مقاله بررسی جایگاه عمل زیبایی در فرایند هویت یابی نوجوانان دخترگروه سنی 15-13ساله در شهرقدس است.گرایش به انجام اعمال مرتبط با زیبایی بدن یا بدل شدن آن به یکی از اصلی ترین مسائل نوجوانان دختر در شهر قدس (یک ناحیه شهری در حاشیه تهران) نیازمند توجه خاصی است؛ چراکه این شهر به دلیل واقع شدن در مراکز صنعتی پس از تهران دارای بیشترین نرخ مهاجرپذیری و میزبان قومیت های مختلفی که ازنظر اقتصادی طبقه کارگر محسوب می شوند، بوده است. درمبانی نظری برای فهم موضوع هویت و نسبت آن با عمل زیبایی بدن از دیدگاه های آنتونی گیدنز، برایان ترنر، مری داگلاس، پیر بوردیو و بودریار الهام گرفته ایم. با توجه به ماهیت پژوهش در این پژوهش از رویکرد کیفی و پدیدارشناسی و نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و با چهارده نفر از دختران نوجوان در شهرقدس مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفته است. روش تحلیل داده ها به صورت مضمونی (تماتیک) می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که این همان شدن با سلبریتی ها، اجتماعی شدن زیبایی فردی، ادراک زیبایی، جذابیت بدن و چهره، اقتدارخواهی، شکاف ارزشی با عرف ها و زیبایی پذیرشدن هویت به عنوان عمده ترین مراجع هویت در زمان حاضر، زیبایی را به عنوان یک مسئله هویتی برای نوجوانان دختر رقم زده است. از دیدگاه دختران، انجام کارهای زیبایی در جامعه امروزی امری لازم و ضروری است. بدن به عنوان مامنی است که هویت نوجوانان را بازتاب می دهد. به سخن دیگر، نوجوانان مورد مطالعه در این تحقیق خواستار کسب نشانه های هویتی هستند که بتوانند با استفاده از آن ها در دنیای امروز تصویر مطلوب و مورد پسند از خود را در جامعه ارائه دهند، این هدف ازنظر آن ها ازطریق عمل زیبایی قابل تأمین است.
نقش مساجد در جذب نوجوانان به مشارکت در مسجد و تربیت دینی آنان
مساجد به عنوان محل راز و نیاز با خداوند و تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام علاوه بر کارکردهای اصلی، در طول تاریخ کارکردهای جانبی هم انجام داده و با روش های مختلف به جلب حضور و مشارکت نوجوانان در مساجد پرداخته اند. این مقاله با هدف بررسی ویژگی های مساجد موفق در جذب نوجوانان و تربیت دینی آنان تدوین شده است. این تحقیقی به هدف کاربردی و به روش پیمایشی با جامعه آماری 300 خانواده از ساکن اطراف سه مسجد فعال و سه مسجد غیرفعال که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، انجام شد. روایی محتوایی تحقیق با نظر اساتید موضوع و پایایی با آلفای کرونباخ بالاتر از هفتاد به دست آمد. این تحقیق نشان داد میزان فعالیت های اصلی و جانبی مساجد، مقبویت امام جماعت، همچنین ویژگی های ظاهری مسجد نقش مهمی در جلب نوجوانان به حضور و مشارکت در مساجد دارد.
پیش بینی فکر خودکشی براساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
129-173
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکشی پدیده اجتماعی مهمی است که می تواند سلامت روانی جامعه را به خطر بیندازد. به عبارت دیگر، میزان خودکشی و اقدام به خودکشی را می توان از مهم ترین شاخصهای بهداشت روانی افراد در یک جامعه به حساب آورد. این پژوهش با هدف بررسی، پیش بینی فکر خودکشی بر اساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 230 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های موردنیاز این پژوهش از سه پرسش نامه افکار خودکشی بک، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ و پرسش نامه نیازهای بین فردی استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها، فرضیه ها و مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تنظیم مثبت و منفی هیجان به ترتیب تأثیر منفی و مثبت بر تعلق پذیری خنثی دارند و همچنین تعلق پذیری خنثی بر فکر خودکشی تأثیر مثبت دارد. شاخصهای ارزیابی کلیت مدل در دامنه ای مطلوب است. بحث: با وجود اینکه تنظیم منفی هیجان و تنظیم مثبت هیجان به صورت مستقیم قادر به پیش بینی فکر خودکشی نبودند اما به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری تعلق پذیری خنثی پیش بینی کننده فکر خودکشی بودند. ازاین رو، متغیر تعلق پذیری خنثی در رابطه بین تنظیم مثبت هیجان، تنظیم منفی هیجان و فکر خودکشی دانش آموزان نقش واسطه ای دارد.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۳۷-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: روش مطالعه حاضر آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانه های پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0≥P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 ≥P) به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های حاضر روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها می تواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.
تقویت هویت ملی و دینی نوجوانان از طریق آموزش توحید در قالب سرگرم آموزی در برنامه های تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۲۰۲-۱۷۶
حوزههای تخصصی:
هدف: دین و به طور کلی فرهنگ از مهم ترین مؤلفه های هویت ملی در تمام دنیاست. دین اسلام هم در شمار اصلی ترین ملاک های هویت ملی ایرانیان به حساب می آید. لذا تقویت هویت ملی تاحدودی با تقویت مبانی دینی از یک مقوله هستند. در میان مبانی دینی عقاید به عنوان پایه و زیربنا عمل می کند و در میان اصول عقیدتی هم توحید مهم ترین عنصر به شمار می آید. این مقاله در پی احصا الزامات و شیوه های آموزش توحید به نوجوانان از طریق سرگرم آموزی و در برنامه های تلویزیونی به منظور تقویت هویت ملی آنان است. روش: بخشی از تحقیقات که به مبانی مسئله بازگشت داشت به شیوه اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفت و در بخش روبنایی تحقیق به دلیل کمبود منابع کتابخانه ای و نو بودن مفهوم سرگرم آموزی در ادبیات آکادمیک ما از روش مصاحبه عمیق با کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. با کارشناسان و صاحبنظرانِ متخصص مصاحبه عمیق و هدفمند ساختار نایافته انجام شد. پس از انجام مصاحبه ها و طی مراحل ثبت و مستندسازی، داده های موردنظر به دست آمد.یافته ها: در فرهنگ دینی و ملی ما از این راهبرد استفاده های بیشماری شده و از آنجایی که مفهوم توحید والاترین عنصر در میان معارف اسلامی است و مانند روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی وجود دارد؛ بنابراین بایستی از ساده انگاری در آموزش آن پرهیز نمود. نتیجه گیری:سطحی کردن این مفهوم آسیب زا است و مراقبت از آن لازم است. تعدیل در ترکیب سرگرمی و آموزش و شناخت دقیق و صحیح نوجوان امروزی هم از ضروریات این امر هستند. شماره ی مقاله: ۸
الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوش های چندگانه با نقش میانجی گری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون-کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوش های چندگانه با نقش میانجی گری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون کنشی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان پسر 12 تا 17 سال مبتلا به اختلال کمبود توجه- فزون کنشی و مادران آن ها بودند که از سال 1400 تا 1403 به مراکز روان شناختی در شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش های چندگانه مکنزی (1999) و مقیاس یادگیری، عملکرد اجرایی و توجه کاستلانوس و همکاران (2018) استفاده شد. داده ها با الگوسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که الگوی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و توجه پایدار، سرعت پردازش و برنامه ریزی نقش میانجی گری را بین هوش ریاضی و عملکرد تحصیلی دارد، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال نقش میانجی گری بین هوش دیداری- فضایی و عملکرد تحصیلی دارد، توجه پایدار و حافظه فعال نقش میانجی گری بین هوش موسیقی و عملکرد تحصیلی را دارد، حافظه فعال نیز نقش میانجی گری بین هوش جسمانی-حرکتی، درون فردی، بین فردی با عملکرد تحصیلی را دارد. استفاده از راهبردهای آموزشی هوش های چندگانه در مدارس و مراکز آموزشی برای افزایش کارکردهای اجرایی توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال و در نتیجه موفقیت تحصیلی دانش آموزان نوجوان مبتلا به ADHD توصیه می شود.
الگوی ساختاری سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و کنترل و انعطاف پذیری شناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری تغییرات خلق و خو و رفتارهای شخص را بر اساس عوامل زمینه ای تبیین می کند و بنابراین تفاوت های فردی در حساسیت ها منجر به تفاوت هایی در پردازش می شود. علاوه بر آن نشخوار فکری به عنوان یک سبک پاسخ پایدار ارتباط نزدیکی با حفظ اختلال افسردگی اساسی دارد و یک الگوی ناسازگار از متمرکز بر افکار و احساسات منفی است. با توجه به تأثیر افسردگی بر ابعاد عاطفی، جسمی و شناختی می تواند در افراد مبتلا مشکلاتی را در توجه، حافظه و کنترل شناختی ایجاد کند، بنابراین، پژوهش های بیشتر در خصوص کنترل شناختی در اختلال افسردگی مورد نیاز است. هدف: این پژوهش با هدف الگوی ساختاری سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و کنترل و انعطاف پذیری شناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر نشخوار فکری انجام شد. روش: این پژوهش ازنظر هدف بنیادی و از نظر روش یک پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند. نمونه پژوهش 347 نفر از دانش آموزان شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های از پرسشنامه های نشخوار فکری نالن هوکسما و همکاران (1991)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی زیگموند و اسنیت (1983)، پرسشنامه سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه کنترل و انعطاف پذیری شناختی گیبرس و همکاران (2018) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS.24 و SPSS.27 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سیستم فعال سازی رفتاری، کنترل و انعطاف پذیری شناختی با نشخوار فکری و افسردگی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 P<). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 20 درصد از واریانس نشخوار فکری توسط کنترل و انعطاف پذیری شناختی و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری تبیین می شود. در نهایت 29 درصد از واریانس افسردگی توسط کنترل شناختی و انعطاف پذیری و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و نشخوار فکری تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها استفاده از مداخلات درمانی که زمینه را برای انعطاف پذیری روانشناختی و کنترل شناختی فرام سازد می تواند در جهت کاهش نشخوار گری و علائم افسردگی کمک کننده باشد.
واکاوی چالش های تربیت دینی نوجوانان در نظام آموزشگاهی و اعتباربخشی به آن توسط دبیران دین و زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی چالش های تربیت دینی و اعتباربخشی آن در نظام آموزشگاهی است. روش پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی جامعه تحقیق کارشناسان خبره از قبیل سرگروه های آموزشی درس دین و زندگی دوره دوم متوسطه، کارشناسان مسئول قرآن و عترت، مدیران و معاونان مدارس بودند که به طور هدفمند انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته دیدگاه های آنها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصله حاکی از این است که ضعف سیاست گذاری تربیتی، کارآمد نبودن جو تربیت اخلاقی و عاطفی، آرمان گرایانه بودن و انعطاف ناپذیری اهداف، عدم تناسب با نیاز، فعال و کاربردی نبودن برنامه های تربیتی، ضعف روش های تبیینی و اجرایی، ضعف ویژگی شخصیتی، دانش تخصصی، باورهای دینی، دانش و تعهد حرفه ای معلمان، و عدم مدیریت فضای مجازی از چالش های تربیت دینی است. جهت اعتباربخشی به یافته های حاصله، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، دیدگاه های دبیران دین و زندگی دوره دوم متوسطه 5 استان کشور مورد مطالعه و بخش اعظم مؤلفه های احصاشده مورد تأیید قرار گرفت.
تبیین اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان بر مبنای سبک های دلبستگی: تعیین نقش میانجی بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
7 - 19
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری تحصیلی یکی از رفتارهای مرتبط با بافت یادگیری است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را با چالش مواجه می سازد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر ساختاری سبک های دلبستگی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری بهزیستی روان شناختی بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی_ همبستگی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای از بین تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1401-1400، تعداد 329 نفر نمونه (227 دختر و 102 پسر) انتخاب و به پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم، پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS و SPSS-23 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج بیانگر اثر مستقیم سبک های دلبستگی ایمن (05/0>P , 14/0- =β) و اضطرابی (03/0>P , 17/0=β) بر اهمال کاری تحصیلی بود. همچنین بهزیستی روان شناختی اثر سبک های دلبستگی بر اهمال کاری تحصیلی را میانجی گری می کند. دلبستگی ایمن (02/0>P , 13/0- =β) با افزایش بهزیستی به کاهش اهمال کاری تحصیلی می انجامند و در مقابل دلبستگی ناایمن اجتنابی (05/0>P , 11/0 =β) و اضطرابی (03/0>P , 15/0 =β) با کاهش بهزیستی به افزایش اهمال کاری تحصیلی می انجامند. این نتایج بیانگر نقش تعیین کننده روابط عاطفی در سلامت روانی و نظم دهی به رفتارهای دانش آموزان نوجوان است. از این رو به والدین و روان شناسان توصیه می شود که در راستای بهبود مشکلات تحصیلی دانش آموزان، بهبود روابط و پیوندهای عاطفی مهم با آنان را مورد توجه قرار دهند.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سرمایه روان شناختی بر مؤلفه های سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
21 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی سرمایه روان شناختی به شیوه مشاوره گروهی بر سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی و مؤلفه های این دو متغیر در دانش آموزان دختر نوجوان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر نوجوان در رنج سنّی 13 تا 18 سال شهر سمنان در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از میان آنها 24 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه در شرایط یکسان و با استفاده از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991) ارزیابی شدند و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش سرمایه روان شناختی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش سرمایه روان شناختی باعث افزایش نمره کل سرمایه روان شناختی (58/0 η2= , 77/29 F=) و اشتیاق تحصیلی (44/0η2= , 64/16F=) با سطح معناداری 01/0 می شود. نتایج نشان داد آموزش سرمایه روان شناختی نه تنها مؤلفه های این متغیر، بلکه اشتیاق تحصیلی را افزایش می دهد.
بررسی تجارب نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
57 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی، شبکه های اجتماعی آنلاین را به طور گسترده به عنوان یک فضای راحت برای معاشرت درک می کنند که بر ترجیح و انتخاب آنان برای تعامل آنلاین به جای حضوری تأثیر می گذارد.پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی در اینستاگرام انجام شد.روش: روش پژوهش از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 نفر از نوجوانان تا رسیدن به حد اشباع داده ها انجام شد. از میان شبکه های اجتماعی به علت فراوانی میزان استفاده از اینستاگرام و ایجاد دقت در پژوهش صرفاً پلتفرم اینستاگرام انتخاب شد. جامعه موردمطالعه در این پژوهش را پسران تهرانی 15 تا 18 ساله کاربر اپلیکیشن اینستاگرام که دارای اختلال اضطراب اجتماعی بودند تشکیل داد. نمونه گیری در پژوهش حاضر با روش نمونه گیری هدفمند به وسیله مقیاس اضطراب اجتماعی لاجرکا (1999) انجام گرفت. در تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کولایزی استفاده شد.یافته ها: یافته های مربوط به تجارب نوجوانان در 2 کد هسته ای تجارب ترمیم کننده و تجارب آسیب زا قرار گرفتند تجارب ترمیم کننده در چهار کد اصلی «برقراری ارتباط و حفظ دوستی ها، تنظیم احساسات، دریافت اطلاعات مربوط به سلامت روان و کمک به هویت یابی اجتماعی» بود؛ و کد هسته ای تجارب آسیب زا شامل «مقایسه و ارزیابی منفی، تضعیف شایستگی های اجتماعی و تضعیف شخصیت» بود. نتیجه گیری: نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی تجارب مثبت و منفی گوناگونی در شبکه های اجتماعی دارند. متخصصان حوزه سلامت روان می توانند از یافته های پژوهش حاضر جهت ایجاد راهبردهایی متناسب با تجارب آنان در ضمن مداخلات خود استفاده کنند.