مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
هنر و معماری اسلامی
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
21 - 31
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی در این مقاله بررسی کیفیت تجلیات رمزی اسم اعظم الله در صور توحیدی آثار هنر و معماری اسلامی است. دستیابی به این امر در گرو پاسخ به دو سؤال مبتنی بر نسبت رمز و صور رمزی با حقایق اسماء الهی و جلوه های رمزی اسم اعظم الهی در صور توحیدی آثار هنر و معماری اسلامی است. هدف مقاله دستیابی به راز جاودانگی زبان رمزی شکل ها، نقشمایه ها، الگوها و ساختارهای آثار هنر و معماری اسلامی در طی زمان ها و مکان های مختلف است. روش تحقیق تحلیلی- تفسیری و شیوه جمع آوری اطلاعات به طریق کتابخانه ای است. از جمله یافته ها می توان به شهود صور مثالی عالم مثال در ساحت خیال منفصل، تقرب صور آثار هنر اسلامی به اسم اعظم الهی و تجلی صور توحیدی به صورت اختیار صور تنزیهی اسلیمی و ختایی، سازمان بندی مرکزگرایانه فضا و حاکمیت نظم و هماهنگی در ذیل اسم اعظم الله اشاره نمود.
مبانی اسمائی در تحول خصلت ها در ادوار تاریخی هنر و معماری در تمدن اسلامی
حوزه های تخصصی:
مطالعه نوسان ارزش ها درعلوم مختلف در طول تاریخ تکامل و زوال تمدن ها صورت گرفته است. چنین مطالعه ای فواید ارزشمندی برای تفسیر آثار گذشته و ایده های جدید هنری دارد و علی رغم تنوع بررسی آن در غرب در کشور ما رایج نیست. مطالعه تاریخ بدون نفوذ به لایه های ارزشی عمیق درونی آن ها - چنانکه امروز رواج یافته است - تنها باستان شناسی کالبدی و کم فایده ا ی خواهد بود. در غرب روش ها و مبانی گسترده ای برای معنایابی ادوار تاریخی پیشنهاد شده است: در برخی روش های مارکسیستی نوعی مسیر جبری– تاریخی و مسیر قطعی و یک سویه ای برای تمدن مطرح گردیده، لیبرال ها نیز مسیری آزاد و غیرقابل پیش بینی برای تمدن ها مطرح کرده اند البته نظریات علمی و تحلیلی تری بین این دو نظر وجود دارد ولی حتی منطقی ترین و بهترین این تحلیل ها، بستری جامعه شناسانه دارند و کمتر از منظر فلسفی عرفانی به این موضوع پرداخته اند. پیشنهاد این پژوهش افزودن مبانی عرفانی در زیر بناهای محتوایی این علوم و ارائه تفسیر اسمائی از تحولات تاریخی و شکل گیری گونه شناسی و سیر تحولات اجتماعی-اسمائی در طول تاریخ است. هدف تحقیق کمک به ارتقای هویتی در حوزه معماری اسلامی معاصر است و به این منظور مبنای عرفان ابن عربی که مستند به عرفان اسمائی بیان شده در قرآن می باشد، تبیین و با مرور تحلیلی و انتقادی در نظریه های جامعه شناسان غربی هنر و سنجش مطابقت آن ها با سیر تحولات معماری اسلامی، تلاش شده امکان تفسیر و سبک شناسی معماری سنتی بر اساس مبانی جامعه شناسی و با پشتوانه عرفان اسلامی بررسی گردد. این تحقیق با بررسی نظر جامعه شناسان معاصر چون لیجیتی، اسمیت، سروکین و... سعی کرده حکمت تاریخ هنر انسانی را در پرتو مبانی عرفان اسلامی و نظرات تحلیلی جامعه شناسی هنر تنظیم نماید. طبق نتایج به دست آمده برای ارائه تفسیر اسمائی و اجتماعی با رویکرد حکمی از سبک ها ی چهارگانه تاریخ معماری اسلامی ایران، ابتدا لازم است در یک بررسی تطبیقی نتایج کلی مطالعات جامعه شناسی تمدنی غرب درباره آن، مورد سنجش و انطباق قرار گیرد و پس از تطبیقات لازم و تبیین قابل اعتماد جامعه شناسانه، مورد سنجش عمیق تر معنایی-اسمائی قرار گرفته و ریشه ای ترین لایه تحولات تشریح گردد. به این ترتیب که در سیر تاریخی از سبک خراسانی تا اصفهانی تغییرات در میزان سادگی و تجمل معماری را بر اساس تغییرات مبنای قدسی و الهی و اجتماعی آن ها تفسیر نماید.
پژوهشی در تبلور و شکوفایی مضامین و مبانی هنر شیعی در معماری دوران تیموری و صفوی (نمونه موردی: مسجدگوهرشاد و مسجد شیخ لطف الله)
حوزه های تخصصی:
هویت معماری اسلامی در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود تعدد فرهنگ ها دیده می شود. اگر چه رومی ها و دیگر اقوام نیز دارای معماری بودند، اما معماری اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. هنر و معماری اسلامی- ایرانی متاثر از جهان بینی اسلامی، هنری مفهومی است. اشتراک در مبانی فکری و تلاش برای حفظ و انتقال اصول و معیارهای هویت ایرانی- اسلامی به زبان و بیان هر دوره موجب پیوستگی هویتی در آثار دوران گذشته شده است. هنر شیعی سعی بر این دارد تا احادیث و آیات قران را لا به لای رنگ ها ، نقش ها و نورها متجلی سازد یا به مفهوم دیگر سعی در نمایاندن معنا تا جای ممکن در صورت دارد. هرچه تاثیر معنا به صورت بیشتر و نمایان تر باشد، صورت از تاثیر آن لطیف تر، شفاف تر و در عین حال همچون معنا راز آمیزی و انتزاع در آن متمایل تر خواهد بود. معماران اسلامی با استفاده از سه عنصر رنگ، نور و نقش،کوشیدند تا زیبایی ها و جلوه حضور حق را تداعی کنند که در همین راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد این سه شاخص در دو دوره تیموری و صفوی نقش پررنگی ایفا نموده اند با این تفسیر که در دوره صفوی به تکاملی بیشتری رسیده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد ، بکارگیری اندیشه ها و فرامین معنوی هنر شیعی با تمرکز بر سه باور این مذهب یعنی عدل، عصمت و اعداد مقدس و بر اساس سه عنصر پیام رسانی از جمله رنگ، نور و نقش به استناد آیات قرانی در آثار دوران تیموریان و صفویان، چگونه بوده و تاثیر پذیری و پیشرفت این مضامین در کدام دوره بیشتر بوده است.
تحلیلی بر روش های فهم هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت روش های بررسی و فهم هنر و معماری اسلامی، چالشی مستمر است. سؤال این است که برای نیل به این فهم، تا چه اندازه باید به دانش جهانی(علم و عقل) و تا چه میزان بر راهکارهای مبتنی بر آموزه های اسلامی (دین و وحی) اتکا کرد؟ مقاله حاضر، برای پاسخ گویی به این سؤالات در بخش اول، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه بنیان های مهم شناخت شناسی معاصر که عمدتاً از طریق مطالعات اسنادی گردآوری شده است، به نقد و بررسی هریک از این روش ها در فهم فضاهای معماری به طور عام و فضاهای معماری اسلامی به طور خاص، می پردازد. نتایج بررسی، نشان می دهد که بنیان های شناخت ماده محور و حتی بنیان های معتقد به وجود شناسی در هنر، هرچند دستاوردهای قابل توجهی از فهم را به ارمغان می آورند اما قادر به شناسایی همه جانبه یک اثر معماری خصوصاً معماری اسلامی نیستند. شیوه پیشنهادی این مقاله، حکمت متعالیه اسلام است زیرا جامع ومانع محسوب می شود و می تواند معرفتی یقینی را نسبت به درک هنر و معماری اسلامی، فراهم آورد. در بخش دوم مقاله، با استناد بر آیات و روایات، نسبت بین دین اسلام و مدرنیته بررسی و مشخص می شود که اگر عقل حجت دینی است و حکم دین را می رساند، پس محصولات عقلی به معنای وسیع آن ، که شامل تمامی علوم در حوزه های مختلف می شود، مطالب دینی را می رسانند؛ نه آنکه بیگانه و متمایز از دین باشند. درنهایت، پیشنهاد شد که فهم صحیح از هنر و معماری اسلامی، درگرو تغییر اساسی در نگاه به حکمت عملی اسلام و تولید دانشی با انگاره های اسلامی است که بدون تعقل و وحی شناسی (ملازمه عقل و شرع) امکان نخواهد داشت.
کتیبه نگاری بناهای قرون اولیه اسلامی ایران از منظر تاریخی نگری، براساس آرای شیلا بلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
37 - 49
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: رویکردهای مختلفی در مطالعات هنر اسلامی وجود دارد که هر یک از این رویکردها، تفاسیر متفاوتی از هنر اسلامی ارائه می دهند. از این میان، رویکرد تاریخی نگر بر دو مؤلفه بسترمندی و تفسیر تأکید دارد و با استناد بر ویژگی های تسلسل تاریخی به دنبال تبارشناسی هنر اسلامی است. «شیلا بلر» متأثر از این دیدگاه به پژوهش در حوزه مطالعات اسلامی می پردازد و مهمترین محورهای اندیشه او، در مواجهه با هنر اسلامی، توجه به زمینه تاریخی است که اثر در آن شکل می گیرد. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که روش و دیدگاه شیلا بلر چگونه می تواند درک و دریافت آثار هنر اسلامی را آشکار سازد؟هدف: دستیابی به شناخت دیدگاه تاریخی نگر شیلا بلر در زمینه شناسایی و خوانش کتیبه ها در معماری اسلامی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و در آن اطلاعات کتابخانه ای به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد با استفاده از این نوع مطالعه می توان به الگوی مشخصی از تنظیم ساختار کتیبه ها دست یافت که در شناسایی تاریخ آثار بی نام و نشان مؤثر است. براساس روش تاریخی نگر، بلر هنر و معماری اسلامی را پدیده ای محصول حقیقت تاریخی می داند. بر این اساس، چیزی که در مرحله نخست در روش پژوهش های او ازجمله در کتاب «نخستین کتیبه ها در معماری دوران اسلامی ایران زمین»، مورد اهمیت قرار دارد، شواهدی مادی و عمدتاً ملموس هستند و تفاسیر عرفانی و معنوی و ماورایی در نگرش او جایی ندارد. بلر بزرگترین علل حضور کتیبه های دینی را پیام تبلیغی آن ها می داند و در بررسی محتوای کتیبه های مذهبی با تأکید بر جنبه های تاریخی و نگاهی فرمالیستی، به اطلاعات جامعی از این لحاظ دست می یابد. پژوهش های او ازجمله کتاب مورد بررسی، افزون بر اینکه فهرستی از مهمترین کتیبه های دوران اسلامی ایران به دست می دهد، مرجعی بسیار سودمند در آموختن شیوه پرداختن به کتیبه ها می باشد. به طور کلی، بلر با دیدگاهی تاریخی نگر به ضبط کتیبه ها می پردازد و اطلاعات دقیقی در شرح هر کتیبه در زمینه محتوایی، تاریخی و جغرافیایی و تحلیل صوری و خط شناسانه در اختیار پژوهشگران قرار می دهد که ابعاد گسترده ای از آثار هنر اسلامی را برای محققان در این زمینه آشکار می سازد.
روند فتح جزیره سیسیل توسط مسلمانان و تأثیر حضور آنان بر فرهنگ و تمدن اروپا
منبع:
جستارهای تاریخ اسلام سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶
111 - 147
حوزه های تخصصی:
در قلب دریای مدیترانه، جزیره ای است که با نام سیسیل (صقلیه) شناخته می شود. این جزیره با آب و هوای معتدل مدیترانه ای و خاک حاصلخیز، سرزمینی زیبا و پربار است. از طرف دیگر سیسیل در نقطه تلاقی دو قاره اروپا و آفریقا قرار دارد و نزدیک ترین مسیر ارتباطی میان این دو قاره پس از تنگه جبل الطارق به شمار می رود. همین موقعیت جغرافیایی، سیسیل را در طول تاریخ آماج حملات و تهاجمات بسیاری قرار داده است. مسلمانان یکی از این گروه ها بودند که بارها این جزیره را مورد هجوم قرار دادند. نویسنده به روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که روند تاریخ فتوح مسلمانان در جزیره سیسیل چگونه بوده و چیرگی مسلمانان بر آنجا در طول سده ها، چه دستاوردهای فرهنگی و تمدنی برای مردم آن سامان داشته است. پژوهش ها نشان می دهد دودمان های حکومتگر مسلمان در جزیره، فرهنگ و تمدن اسلامی را شکوفا کردند و آن گسترش دادند. تأثیرات این شکوفایی به ویژه در قالب هنر و معماری حتی پس از فروپاشی حکومت های اسلامی و در دوران نورمان های مسیحی نیز ادامه یافت. برخی از نورمان ها نسبت به مسلمانان تسامح و مدارا داشتند و این امر باعث شد که تأثیرات فرهنگ و تمدن اسلامی در جزیره، همچنان محسوس باشد.
شواهد قرآنی هندسه حاکم بر آثار هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف نویسنده در این مقاله، دستیابی به خاستگاه توحیدی زبان رمزی الگوها و ساختارهای هندسی برخاسته از سنّتهای آسمانی و ملکوتی در خلاقیت حاصل از آفرینش کعبه و آثار هنر و معماری اسلامی بوده است. روش: راهبرد این پژوهش از نوع کیفی بوده و با رویکرد توصیفی تحلیلی و تفسیری به انجام رسیده است. یافته ها: تبیین شواهد قرآنی عالم مثال و ویژگی های شکلی نقشمایه ها و نظام ترکیب بندی حاکم بر آرایه ها و احجام آثار هنر و معماری اسلامی با ابتنا بر وجاهت رمزی شکل خانه کعبه و مرکزیت آن در عالم. نتیجه گیری: شکل کعبه از دلالتهای رمزی کعبه و برخاسته از الگوی بیت المعمور در عالم مثال و الگوی عرش در عالم ملکوت است. از دلالتهای توحیدی هندسه کعبه، ابتنای آن بر ارکان چهارگانه توحید، تنزیه، تحمید، تهلیل و تکبیر است. از دلایل وجاهت رمزی آثار هنر و معماری اسلامی، کم رنگ بودن انگیزه های فردی، تجلی حقایق باطنی جهان محسوس در صور شهودیافته عالم مثال و وجود سبکی منسجم و قدرتمند طی قرون متمادی جهان اسلام است. از دلالتهای توحیدی هندسه حاکم بر آرایه ها و نظام ترکیب بندی آثار هنر و معماری اسلامی، تجلی صور تنزیهی آرایه های هندسی و نقشمایه های اسلیمی و ختایی و ایجاد وحدت از طریق حضور هندسه ای کیفی با ابتنا بر اصل مرکزیت در ساختار کلی اثر با رعایت تناسبات لازم در هم نشینی عناصر سازگار و مکمل و سازمان بندی مرکزگرایانه فضا و پیوند میان فرم و فضا از طرق مختلف محوربندی فضایی، رعایت اصل تقارن و سیّال گردانیدن فضا با حفظ استقلال بخشهای مختلف بناست.