مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
11 سپتامبر
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
بعد از حملات تروریستى 11 سپتامبر به برجهاى دوقلوى سازمان تجارت جهانى از سوى القاعده، واژه «جهاد» به طور وسیعى در رسانههاى غرب به کار رفت که در اغلب موارد، معناى واقعى آن تحریف شده و بعضاً اسلام را مترادف با خشونت نشان مىداد. این مقاله به سیر تکوینى معناى «جهاد» از صدر اسلام تا عصر حاضر و بیشتر به معناى «جهاد» در گروههاى اسلامگراى نظامى تکیه خواهد کرد. در این مقاله این مطلب تبیین شده است که برداشت کسانى از قبیل اسامه بن لادن از جهاد با معناى آن در میان شیعه متفاوت است.
القاعده پس از 11 سپتامبر (با تاکید بر عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله در صدد بررسی وضعیت القاعده پس از حادثه 11 سپتامبر است. بحث اساسی مقاله این است که القاعده پس از 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان از یک سازمان سلسله مراتبی به یک سازمان پیچیده، منعطف و پویا با دسترسی جهانی تبدیل شده است. در واقع، جهان پس از حادثه مزبور شاهد گذار از القاعده به مثابه یک سازمان به القاعده گرایی به مثابه یک ایدئولوژی بوده است. امروزه گروه های بنیادگرای بیشمار در سطح جهانی با بهره گیری و تقلید از اهداف، ایدئولوژی و شیوه القاعده به فعالیتهای تروریستی میپردازند بدون اینکه به لحاظ سازمانی با آن مرتبط باشند. این گروه ها در افغانستان، پاکستان، مصر، هند و عراق در سالهای اخیر به شدت فعال بوده اند. تمرکز این پژوهش بر عراق به عنوان یک پایگاه جدید برای القاعده است.
استراتژی جنگ پیشگیرانه ایالات متحده آمریکا علیه عراق در بوته نقد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اتخاذ استراتژی حمله پیش دستانه و جنگ پیشگیرانه توسط دولت بوش موجب دگرگونی و تحول در عرصه نظام بین الملل، و منطقه خاورمیانه و خلیج فارس شده است. نقش حقوق بین الملل و نادیده گرفتن نقش شورای امنیت سازمان ملل متحد، رد چند جانبه گرایی، عدم اهمیت به ثبات بین الملل، بی توجهی به اصول حاکمیت و عدم مداخله به عنوان قواعد اساسی نظام بین الملل مدرن، تحریک غیر ضروری اقدامات تلافی جویانه «نامتناسب» از سوی تروریست ها و کشورهای متخاصم، سوق دادن قدرت های بزرگ به اتخاذ و اعلان استراتژی حمله پیش دستانه و جنگ پیشگیرانه و… از جمله پیامدها و آثار در پیش گرفتن راهبرد نوین نظامی توسط دولت بوش در عرصه سیاست خارجی این کشور بوده است. به طورکلی می توان نقدهای وارده بر سیاست خارجی مبتنی بر استراتژی جنگ پیشگیرانه آمریکا را در ابعاد حقوقی، سیاسی، نظامی و اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار داد.
11 سپتامبر و گسترش پدیدة اسلام هراسی در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدة اسلام هراسی حاکی از نوعی تصور بدبینانه و نفرت از اسلام و مسلمانان است که به بروز رفتارهای تبعیض آمیز و آزاردهنده علیه آن ها منجر می شود. اگرچه این پدیده در گذشته های دور ریشه دارد، با گذشت زمان و به خصوص طی سده های اخیر با مسائل و موضوعات تازه ای همراه شده است. طی سال های پس از 11 سپتامبر 2001 مصادیق اسلام هراسی و اسلام ستیزی در جهان غرب افزایش محسوسی داشته است. بسیاری از فعالان سیاسی و رسانه های غربی از حملات 11 سپتامبر به مثابة ابزاری برای ترویج اسلام هراسی استفاده کردند. مسیحیان راست آمریکا یکی از گروه های فعال در این زمینه بودند. به رغم این که جریان های مختلف اسلام گرا غالباً مخالف حملات القاعده بوده اند، مداخلات مکرر دولت های غربی در امور جوامع اسلامی را عامل واکنش های رادیکال القاعده می دانند. جمهوری اسلامی، که از پیشروان مقاومت اسلامی در برابر سلطه گری غرب است، ضمن رد توسل به ابزار ترور، بر آن است که اسلام هراسی پروژه ای برای تسهیل استمرار مداخلات سلطه گرانة قدرت های غربی است.
تصویر اسلام به روایت کاریکاتور های غربی بعد از 11 سپتامبر
حوزه های تخصصی:
کاریکاتور همچون رسانه ای مستقل یا از طریق ارائه از رسانه های دیگر، سهم عمده ای در ارتباطات میان فرهنگی داشته و چه بسا مناسبات ملت ها، اقوام و دولت ها را دستخوش تغییرهای جدّی کرده است. نمونه هایی از این تأثیرگذاری را می توان در بحث کاریکاتورهای موهن دانمارکی مشاهده کرد. بر این اساس و با هدف شناخت بیشتر از کاریکاتورهای غربی دربارة اسلام، این مقاله در صدد آن است که با بهره برداری از شیوة تحلیل محتوا، کاریکاتورهای غربی دربارة اسلام و انگاره های موجود در آن ها را مطالعه و بررسی کند.
در این زمینه، نظریة برجسته سازی و تئوری اقناع و متقاعدسازی، مبنای نظری تحقیق قرار گرفته است. روش نمونه گیری نیز غیراحتمالی سهمیه ای است. نتایج این بررسی نشان می دهد که کاریکاتورهای غربی مؤکدانه اسلام و مسلمانان را دین خشونت و دشمن غرب و ارزش های تمدنی غرب معرفی کرده اند و تأثیر عمده ای در گسترش پدیدة اسلام هراسی در جهان، به ویژه غرب داشته اند.
راهبرد های نوین ناتو در چارچوب بیانیه لیسبون 2010 در برابر فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی روند دشمنی های جنگ سرد، با وجود تغییر ساختارها و الگوهای نظام بین الملل، ناخواسته میان شرق و غرب ادامه داشته است. با وجود نیازها و مشکلات مشترکی که دو طرف داشته اند؛ حل این مسائل در گرو همکاری و همگرایی های بیشتر بود، اما به درک این مسئله کمتر رسیده بودند. این نوشتار درپی پاسخ گویی به این سؤال است که عوامل مؤثر در همگرایی ناتو به روسیه چه بوده است؟ و بر این فرض استوار است که رویداد 11 سپتامبر 2001 و روبه رو شدن با تهدیدهای مشترک جدید از جمله تروریست، عامل مهم نزدیک شدن دوطرف بهم بوده است. بنابراین در این نوشتار تلاش شده است تا روند همکاری و مهم تر از آن همگرایی روسیه و پیمان آتلانتیک شمالی، براساس نظریه های سازه انگارانه با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شود.
استراتژی آمریکا در افغانستان و علل عدم موفقیت سیاست ها ی آن کشور
حوزه های تخصصی:
در عرصه بین المللی کشورها در مواجهه با تحولات و پدیده های مختلف و اثرگذاری بر سیاست های خارجی و داخلی کشورها از استراتژی های مختلفی به فراخور شرایط درونی و بیرونی خود، رقیب و فضای بین المللی سود می جویند. آن چه ایالات متحده پس از حادثه 11 سپتامبر و با انگشت اتهام گذاشتن بر طالبان و القاعده در افغانستان انجام داد، نوعی استراتژی محسوب می شود که در فضای نوستالوژیک ایجاد شده توام با تصمیم گیری شتاب زده و سهل انگاری مسایل درونی جامعه افغانستان رخ داد و برونداد آن اتخاذ استراتژی های متفاوت و حتی متناقض در این کشور بحران زده از 2001 بود. در این مقاله که با هدف بررسی استراتژی های ایالات متحده پسا 11 سپتامبر در افغانستان به نگارش در آمده است، به این سوال اساسی پاسخ داده می شود که تغییرات کلان استراتژی ایالات متحده چگونه بر جهت گیری سیاست خارجی این کشور اثرگذار بوده و چرا این کشور در اشغال افغانستان از استراتژی های مختلفی استفاده کرده است و سپس براساس یافته های به دست آمده از روش گردآوری کتابخانه ای چنین استنتاج می شود که تغییرات مداوم استراتژی آمریکا در افغانستان به دلیل عدم توجه به مسایل درونی و پیچیدگی های تاریخی، قومی، فرهنگی، سیاسی و اعتقادی این کشور بوده که نتیجه آن تنزل جایگاه آمریکا در عرصه جهانی و ناکامی در سرکوب طالبان، پدیده تروریسم و فقدان ثبات در افغانستان می باشد.
هالیوود و اسلام هراسی در دیپلماسی رسانه ای ایالات متحده امریکا پس از 11 سپتامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخه های دیپلماسی عمومی ابزار موثر اعمال سیاست خارجی به حساب می آید؛ در این میان ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم بواسطه توانایی هژمونیک در صنایع فرهنگی – رسانه ای به طور گسترده ای به بسط نفوذ قدرت نرم خود در سراسر جهان از یکسو و تخریب و دشمن سازی ازایدئولوژی ها و فرهنگ های رقیب از جمله اسلام از سوی دیگرمبادرت نموده است. در این نوشتار که با بهره گیری از رویکرد توصیفی – تحلیلی به رشته تحریر در آمده است و با در نظر گرفتن آنکه دیپلماسی رسانه ای ایالات متحده پس از وقوع یازده سپتامبر دچار تغییراتی در اولویت بندی های شناسایی مفهوم دشمن نسبت به دوره جنگ سرد گردیده، فرضیه محوری بر این اساس است که این ابرقدرت در کنار بهره گیری همه جانبه از ابزار های قدرت سخت، پس از یازده سپتامبرکوشیده است تا به موازات بکارگیری سایر حربه ها علیه جهان اسلام و کشورهای اسلامی ساختار شکن همچون جمهوری اسلامی ایران، از هالیوود بر مبنای بازتعریف وخلق دشمنی جدید در قالب های چون «بنیادگرایی اسلامی»، «اسلام هراسی»، «تروریسم» و «ایران هراسی» بجای دشمن قدیمی «کمونیسم» در دوره جنگ سرد استفاده نماید
بررسی نقش اجرایی سازمان سیا بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا با تأکید بر بحران عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۹
99 - 124
حوزه های تخصصی:
سازمان سیا از زمان تشکیل، علاوه بر نقش شناختی و نظارتی، نقش های اجرایی مختلفی بنام عملیات پنهان و عملیات سرّی را برابر خواست سیاستگذاران انجام داده که در برخی ناکام و در بعضی دیگر موفقیت هایی را بدست آورده است. این سازمان علاوه بر تأثیر گذاری روی شرایط سیاسی و اقتصادی کشورهای خارجی، بر روی شرایط نظامی نیز تأثیر داشته و در جنگ ها عملیات هایی را اجرا کرده که می توان آن ها را در قالب نقش اجرایی سازمان سیا دسته بندی کرد؛ چرا که معمولاً تا زمان افشای مأموریت پنهان مانده و تا آشکار شدن آن ضربه مؤثر را به طرف مقابل وارد کرده است. پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش اجرایی سازمان سیا در جنگ آمریکا علیه عراق است که در رده های سه گانه راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای تهیه شده نشان می دهد سیا در عراق علاوه بر نقش شناختی نقش اجرایی چشمگیری داشته و هرچند ناکامی آمریکا در عراق نقش اجرایی آن را نیز تحت تأثیر قرار داده ولی این سازمان در عملیات آزادی عراق تلاش مؤثری از خود نشان داده و باعث تسهیل عملیات و کاهش تلفات شده است؛ عملیات روانی قبل و حین و بعد از جنگ، حضور تیم های عملیاتی در کردستان عراق و مرز اردن، برقراری تأمین چاه های نفت قبل و حین عملیات را می توان از بارزترین آنها نام برد. این تحقیق نشان می دهد چگونه می توان از ظرفیت سازمان های اطلاعاتی در راستای دستیابی موفق به اهداف جنگ استفاده کرد و هزینه و تلفات جنگ را کاهش داد.
اعمال فشار آمریکا و تشدید گرایش ایران به استراتژی بازدارندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
1 - 20
حوزه های تخصصی:
در طول سال های اخیر به این مساله که استراتژی نظامی ایران، استراتژی بازدارندگی است در محافل عمومی و آکادمیک بسیار پرداخته شده است. اما سوالی که به موازات آن کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا اصلاً به آن پرداخته نشده علل گرایش ایران به این استراتژی است. این پژوهش تلاش دارد با توجه به دو فرضیه برهم خوردن موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه و تشدید فشارهای آمریکا بر ایران این موضوع را مورد بررسی بیشتر قرار دهد. در طول سال های اخیر به این مساله که استراتژی نظامی ایران، استراتژی بازدارندگی است در محافل عمومی و آکادمیک بسیار پرداخته شده است. اما سوالی که به موازات آن کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا اصلاً به آن پرداخته نشده علل گرایش ایران به این استراتژی است.
تبیین تأثیرات اسلام هراسی و ایران هراسی بر مناسبات فرهنگی ج.ا.ایران و غرب در فضای پساانقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسشی که نگارندگان پژوهش حاضر کوشیده اند تا با رویکردی توصیفی تحلیلی بدان پاسخ دهند چنین ترتیب بندی شده است که تأثیرات اسلام هراسی بر مناسبات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و غرب در فضای پساانقلاب اسلامی چگونه ارزیابی می گردد؟ فرضیه ای که از مَعبر پرسش فوق مطرح می شود آن است که پدیده اسلام هراسی، در بُعد فرهنگی طی سالیان و حتی دهه های اخیر در یک پیشروی خزنده و آرام، از شاکله محدود و غیررسمی خود خارج شده و به شکلی هدفمند در چارچوب های رسمی و قانونی در سه سطحِ کلی تَجَسُم یافته است: 1. در سطح دولت: به شکل تصمیم گیری در اتاق فکرهای ایجاد شده؛ 2. سطح فضای عمومی جامعه: به صورت خشونت های کلامی و فیزیکی و همچنین به شکل تبعیض در حقوق شهروندی؛ و 3. سطح رسانه ای: به صورت انگاره سازی منفی.
ساختارشکنی یادنگاشت زن ایرانی در عطر سنبل عطر کاج اثر فیروزه جزایری دوما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
103 - 122
حوزه های تخصصی:
استراتژی نظامی ناتو درمنطقه خاورمیانه پس از 11 سپتامبر2001 تاکنون و رویکرد امنیتی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
پس از حوادث یازده سپتامبر تاکنون ناتو یکی از مهمترین بازیگران مداخله گر در منطقه بوده و نقش تعیین کننده ای در ساختار امنیتی آن داشته است.ایجاد فضای جدید ژئوپلیتیک و گسترش حریم امنیتی برای کشورهای عضو پیمان ناتو در منطقه خاورمیانه، به منزله تنگ کردن عرصه نفوذ، واپاش(کنترل) راهبردی و تهدید عمق راهبردی و منافع و امنیت ملی ج.ا.ایران تلقی میگردد. لذا، توسعه قلمرو ناتو در خاورمیانه از طریق پذیرش اعضای جدید در چارچوب اهداف امنیتی ایالات متحده و نظم امنیتی دلخواه در منطقه خاورمیانه می باشد. که این وضعیت می تواند سناریوهای مختلفی را در حوزه امنیتی جغرافیای پیرامون ایران رقم بزند که قدر مسلم آن خطر و تهدید بودن حضور ناتو برای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. سوال این است که استراتژی نظامی ناتو در خاورمیانه چه تأثیری بر امنیت جمهوری اسلامی ایران دارد؟ بنظر میرسد، حضور ناتو در کشورهای خاورمیانه برای پر کردن خلاء قدرت در منطقه میباشد و حضور طولانی مدت ناتو در اطراف مرزهای ج.ا.ایران باعث کاهش امنیت ملی ج.ا.ایران در خاورمیانه میشود. پژوهش فوق از نوع تحلیلی- بنیادی ، با رویکرد توصیفی – تحلیلی و با روش کیفی – تفسیری صورت پذیرفته است . روش گرداوری داده های پژوهش نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است . هدف از این پژوهش بررسی تاثیر حضور ناتو بر رویکرد امنیتی جمهوری اسلامی بعد از یازدهم سپتامبر 2001 تا کنون میباشد.
تبیین راهبرد امنیتی ایالات متحده آمریکا در قبال عربستان سعودی در دوران پساجنگ سرد
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۸
51 - 79
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی راهبرد امنیتی آمریکا در قبال عربستان سعودی از جنگ سرد تا پس از 11 سپتامبر 2001 و متأثر از وقایع و قیامهای کنونی منطقه ی خاورمیانه میپردازد. آنچه به دوستی و همکاری و حتی نوعی اتحاد آمریکا با عربستان در این دوران مشهور است، خالی از تنشهای جدی نبوده است. انتظارات عربستان در مورد دریافت اسلحه و عدم حمایت آمریکا از اسراییل و انتظارات آمریکا مبنی بر رعایت حقوق بشر در عربستان و تأمین پایگاه های هوایی برای ارتش آمریکا از سوی سعودیها و نیز مسأل هی تأمین نفت از عواملی بوده است که روابط دوستی و همکاری را دچار بحرانهای شدید می کرده است. بر خلاف ظواهر، رابطه ی جنگ سردی آمریکا با عربستان در چارچوب ترکیبی از رئالیسم - ایده آلیسم، و ناگزیر از تضاد این ترکیب، غالباً دستخوش بحران بوده است. این رابطه از نگاه دو طرف، اتحادی بسیار ضروری، اما کاملاً هم، شکننده بوده است. مقاله ی حاضر در
پی تقویت این فرضیه است که راهبرد امنیتی آمریکا در قبال عربستان سعودی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 با تغییراتی روبرو شد و از همکاری پرتنش به سیاست مهار-سرکوب تغییر جهت داد، اما این راهبرد طولانی نشد و نمیتوانست باشد. پس از فرونشستن غلیان احساسات ناشی از 11 سپتامبر، نظر به اهداف و منافعی که وضعیت آمریکا ایجاب میکرد از حالت تهاجمی به حالت تعدیل یافتهتری که پیشتر وجود داشت بازگشت.
برابرسنجی نگاه ایرانی به یورشِ آمریکا به افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۸
41 - 79
حوزه های تخصصی:
پس از یازده سپتامبر، دکترین تغییر رژیم برای حذف حکومت های چالش ساز هژمونی، در کانون راهبرد نوین امنیّت ملّی آمریکا قرار گرفت. نومحافظه کاران در سیاست خارجی، بر راهبرد تغییر رژیم های چالش گر، تمرکز کردند. گام نخست، افغانستان را دربرگرفت. این پژوهش، با درنظرگرفتن اهمیت راهبردی یورش نظامی به همسایه ی ایران، در جست وجوی پاسخ این پرسش برمی آید که دانشگاهیان ایران ، چه دیدگاهی در این زمینه داشته اند. بنابراین، با محدودسازی حوزه ی پژوهش به مقایسه ی نوشتارهای سه آمریکاپژوه، فرضیه ی نوشتار (جنبه های دوگانه ی نظامی و غیرنظامی یورش آمریکا به افغانستان در راستای حذف دولت فرومانده و ایجاد دولت سرمشق) را بررسی می نماید.
تروریسم دولتی آمریکا پس از 11 سپتامبر و نقض فاحش حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تروریسم دولتی، از ابزار های مهم در استراتژی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا است. این حالی است که این کشور تمایل دارد خودش را به عنوان قطب آزادی، دموکراسی و حقوق بشر بنامد و با همراه کردن نظام بین الملل با اهداف آزادی خواهانه خود دست به تروریسم دولتی بزند. آمریکا از نگاه خود به دنبال ترویج دموکراسی در جهان می باشد و علیه تروریسم بین المللی به مبارزه برخاسته است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که، آمریکا با استفاده از زور و استفاده ابزاری از جنگ علیه ترور به اشغال عراق و افغانستان و همچنین دخالت در کشورهایی نظیر هائیتی، کلمبیا و... پرداخته است و هم چنین بر خلاف اهدافش در مبارزه با تروریسم، در عراق به طور گسترده از شکنجه و رفتارهای غیر انسانی استفاده نموده است.
آینده نگری روند بحران های ژئوپولیتیکی در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه در مقطع کنونی، کانون طیف وسیعی از بحران های ژئوپولیتیکی است، به گونه ای که عنوان می شود ساختار سیاسی ترسیم شده در معاهده سایکس-پیکو بصورت جدی در معرض تحول قرار گرفته است. مداخله قدرتهای بزرگ برای مدیریت بحران تروریسم در خاورمیانه از طریق جنگ خصوصا پس از 11 سپتامبر 2001، ضرورت ریشه یابی روندهای بحرانی ژئوپولیتیکی در خاورمیانه و آینده نگری برای روند بحران های آن را ضروری ساخته است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف آینده نگری روند بحرانهای ژئوپولیتیکی در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001 به نگارش درآمده است. روش پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه و به طریق گراندد تئوری انجام پذیرفته که جامعه نمونه 10 نفری پژوهش را مورد پرسشگری قرار داده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مهمترین عامل سبب ساز در شکل گیری بحرانهای ژئوپولیتیکی در خاورمیانه، وجود انرژی و منابع سرشار است که قدرتهای بزرگ جهانی را همواره به تلاش برای کنترل آن برمی کشاند .از مهمترین عوامل زمینه ای، فساد دولتهای رانتیر واز مهمترین عوامل مداخله گر، رقابت قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای جهت توسعه هژمونی خود را می توان برشمرد. در نهایت، مدل نظری پژوهش، آینده نگری روند بحران در خاورمیانه را در سه سطح مشخص نمود که سطح 1، نشان دهنده عمیق ترین نوع بحران ژئوپولیتیکی، سطح 2 نیز نشان دهنده ایجاد بحران ژئوپولیتیکی و جنگ نظامی است، اما در سطح 3، بحران ژئوپولیتیکی و جنگ نظامی رخ نخواهد داد، چرا که سطح همپوشانی متغیرهای نظری، به حد تاثیرگذاری بحران ژئوپولیتیکی نمی رسد.
امکان توسل به دفاع مشروع برای مبارزه با تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۶ شماره ۱۱
85 - 128
حوزه های تخصصی:
دفاع مشروع به عنوان یکی از مهمترین استثناآت وارد بر اصل ممنوعیت توسل به زور، مدت مدیدی است که آماج حملات نظریه پردازانی قرار گرفته که دگرگونی اساسی را بر شرایط اعمال آن ادعا می کنند. عکس العمل ایالات متحده و نیز واکنش جهانی نسبت به وقوع حوادث 11 سپتامبر 2001 در امریکا به عنوان تأییدی اساسی بر این ادعا مورد توجه قرار گرفته است. اما دیوان بین المللی دادگستری که در عین حال معتبرترین مرجع حقوقی بین المللی نیز به شمار می رود، در سالهای بعد از وقوع حوادث امریکا صراحتاً «وقوع حمله ای مسلحانه از سوی یک دولت» را شرط اساسی توسل به حق قانونی دفاع مشروع قلمداد نموده است. حال آنکه اعمال تروریستی فاقد این شرایط می باشند.
مدل سازی آینده ی دکترین جنگ پیشگیرانه علیه تروریسم برمبنای سیاست بوش پسر درپسا 11 سپتامبر
حوزه های تخصصی:
مدل سازی آینده دکترین جنگ پیشگیرانه علیه تروریسم برمبنای سیاست بوش پسر درپسا 11 سپتامبر چکیده: تروریسم پدیده ای است که جهان معاصر ما به شکل پیچیده ای گرفتار آن شده و علیرغم تلاش گسترده برای مبارزه با این پدیده، امکان حذف یا کنترل جدی آن در آینده نزدیک نمی رود. بعد از حادثه 11 سپتامبر، تیم بوش پسر و نومحافطه کاران حاکم بر کاخ سفید به طراحی استراتژی مبتنی بر «جنگ پیشگیرانه» علیه تروریسم پرداختند و این سیاست در طول دو دهه آغازین قرن جدید در کاخ سفید استمرار داشته است. در این نوشتار ما با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه کتب، اسناد و اخبار مربوطه، این راهبرد مبارزه با تروریسم را مورد بررسی قرار داده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که این استراتژی باتوجه به مختصات جنگ پیشگیرانه (نیاز به دشمن سازی، دیدگاه خاص غرب به اسلام، یکجانبه گرایی، استاندارد دوگانه و تلاش برای توسعه هژمونی آمریکایی) و آثار و نتایج آن (عدم توجه به ریشه تروریسم، رد مسئولیت کیفری اتباع آمریکایی، رخداد فجایع و مسئولیت جمعی، افزایش محدودیت های سیاسی و اجتماعی و خشونت های حکومتی) در صورتی که با سیاستهای یکجانبه گرایانه آمریکا استمرار پیدا کند، منجر به افزایش شکاف با دستاوردهای جدید حقوق بین الملل در عرصه جزایی شده و در این صورت محکوم به شکست خواهد بود.
نقش فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان بعد از 11 سپتامبر ۲۰۰۱
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
27-44
حوزه های تخصصی:
در افغانستان هنوز هم دموکراسی نهادینه نگردیده است و تا نهادینه شدن دموکراسی این کشور راه درازی در پیش دارد. یکی از موانع بزرگی داخلی بر سر راه تحقق و نهادینه شدن دموکراسی در این کشور موجودیت فرهنگ سیاسی قبیله ای و قومی برخی از ساکنان آن می باشد. در این کشور، ایستارها، ارزش ها، اعتقادات، احساس ها، باورها، نگاه به گذشته، جهت گیری ها، سنت های اجتماعی و برخی ساختارهای اجتماعی تعدادی از ساکنان این سرزمین قومی و قبیله ای است. البته این را نباید منکر گردید و نادیده گرفت که بسیاری از نسل های جوان افغانستان بسیاری از باورها، خط قرمزها و تابوهای قومی را زیرپا گذاشته اند. در سومین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان دیده شد که فرهنگ سیاسی برخی از جوانان این مرزوبوم مشارکتی می باشد. بنابراین، هدف اصلی مقاله حاضر این است که مشخص شود، فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان تا چه اندازه موثر بوده است. از آنجائیکه جامعه افغانستان یک جامعه سنتی و قبیله ای است، فرهنگ سیاسی آن هم فرهنگ سیاسی قبیله ای می باشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. یافته ها نشان می دهد که میان انتخابات و فرهنگ سیاسی هر کشور رابطه مستقیم و جود دارد. همان وضعیتی که فرهنگ سیاسی کشور دارد، همان وضعیت را انتخابات هم دارد. اگر فرهنگ سیاسی به سوی دموکراتیک شدن روان است، دیده می شود که انتخابات در افغانستان هم به سوی دموکراتیک شدن روان می باشد