مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
سنت ها
حوزه های تخصصی:
گروه زبان و ادبیات روسی در حال حاضر مجموعه ای با عملکرد فعال و رو به گسترش در ساختار دانشگاه تهران به شمار می رود. طی سالیان متمادی روش تدریس سنتی زبان روسی به عنوان زبان خارجی در این گروه به صورت دستور-ترجمه بوده است. نتیجه چنین روشی آن بوده که دانشجویان از معلومات نظری گسترده ای برخوردار می شدند در حالی که در به کارگیری این معلومات با مشکلات فراوانی مواجه بودند. در مورد تدریس توامان زبان و فرهنگ باید اذعان نمود که تاکنون توجه شایانی به این مقوله نشده است. امروزه ایجاد توانش ارتباطی در نزد زبان آموزان که تسلط لازم و مطلوب بر زبان خارجی را فراهم می آورد به عنوان هدف اصلی در آموزش نوین زبان مد نظر می باشد. همانطور که پیداست توانش ارتباطی شامل توانش زبانی- کلامی و فرهنگی می باشد. کار عملی با دانشجویان دانشگاه تهران بر این امر صحه می گذارد که آنان در طول تحصیل نه تنها با ویژگی های ملی-فرهنگی رفتار کلامی بلکه با ویژگی های رفتار ارتباطی نیز برخورد پیدا می کنند. در همین رابطه اکنون در گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه تهران به صورت کاملاً شفاف و دقیق به رویکرد فراگیری توام زبان و فرهنگ روسی توجه گردیده است. اضافه نمودن دروسی چون «تاریخ روسیه» و «کشورشناسی روسیه» به برنامه درسی گروه زبان و ادبیات روسی و همچنین بازنگری و نوآوری در مطالب و روش های تدریس زبان روسی به عنوان زبان خارجی در دانشگاه تهران این مسئله را تایید می نماید.
مبانی هستی شناختی سبک زندگی طیبه از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سبک زندگی» بیانگر ظهور الگوواره های نوین در عرصه علوم اجتماعی است. خاستگاه متفاوت سبک های زندگی بشر را می توان در باورها، تفکرات، مبانی، پیش فرض ها، نوع نگاه به انسان، هستی، اهداف، زندگی، ارزشها و در الگوهای رفتاری بشر جست وجو کرد. در نوشتار پیش رو، با بهره گیری از روش تحلیلی و توصیفی به روش اسنادی در منابع قرآنی و کتاب های مربوط به مبانی هستی شناختی، سبک زندگی به بحث و بررسی گذارده شده است. بررسی مهم ترین «مبانی هستی شناختی سبک زندگی از دیدگاه قرآن»، چارچوب کلی و استانداردهای سبک زندگی مؤمنانه و در مرحله متعالی تر، سبک زندگی طیبه را تعیین می کند و موجب تمایز این نوع سبک زندگی از دیگر سبک های زندگی رایج در دنیای مدرن می شود. در واکاوی «مبانی هستی شناختی»، نوعی جهان بینی به دست آمد که نشان می دهد نگاه به هستی یا الهی و توحیدی است (یعنی دارای هویت از اویی و به سویی) و یا الحادی و مشرکانه. پذیرش هر یک از این مبانی آثار و تبعاتی دارد و هر کدام الگوهای رفتاری و سبک زندگی متناسب با خود را در بعد فردی و اجتماعی می آفریند.
صفویه و احیاء سنت های ملی و باستانی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال چهارم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
125 - 139
حوزه های تخصصی:
شاه اسماعیل صفوی بنیانگذار سلسله صفویه در ایران بود، که مولفه های تشکیل این حکومت را براساس ملیت و قومیت قرار داد. حضور دو دشمن نواحی شرقی(ازبکان) و نواحی غربی (عثمانی) ضرورت توجه به حماسه های ملی را در ایران افزایش می داد ، با توجه به ترکیب جمعیتی دولت صفویه که شامل دو گروه ترک و ایرانی بود، ضرورت احیاء سنن ملی و باستانی توسط شاهان صفوی امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسید، تا عاملی جهت پیوند و وفاق ملی بین این دو گروه گردد. دو گروهی که از نظر زبان و فرهنگ کاملاً متمایز بودند. با توجه به این امر که در همه ی جوامع ملت ها، وقایع و حوادث سرنوشت ساز و خاص ملی و قومی خود را جشن می گیرند، و اموری چون؛ چگونگی پیدایش انسان، ساخته شدن وسایل و ابزارها، بنیانگذاری اعیاد و سنت ها برای یک ملت حائز اهمیت است و آن را گرامی می دارد. این مقاله بر آن است تا به بررسی عملکرد شاهان صفوی در جهت ایجاد پیوند ملی با رویکرد به احیاء سنن ملی و باستانی بپردازد .
کاوشی تازه پیرامون سنت های الهی رایج در تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمی، « آزاد » آفریده شده تا در بزنگاه های سرنوشت ساز رها از زنجیرهای خرافه و کج فهمی از نعمت « اختیار » ، بهره گرفته و « رستگار » شود. سنت های الهی رایج در تاریخ که در آیات قرآن نیز بازتابی ویژه دارند، ابزاری کارآمد برای آزمایش بندگان و نمایاندن فرجام روشن یا تاریک آنان است. در این راستا، پس از واژه شناسی « سنت » در قرآن کریم و پرداختن به نگاه پیشوایان معصوم b و دانشوران فریقین، سه ویژگی برجسته « فراگیر » و « خدایی » بودن سنت های تاریخی و پیوند آن ها با آزادی و اختیار را شناسانده و در پایان نیز سنت هایی همچون « زمامداری شایستگان » ، « پیروزی پیامبران و باورمندان » و « بیداد؛ نابودگر امت ها » را بررسی کرده ایم. دستاورد پژوهش پیش رو نیز آن است که شناخت سنت های رایج در تاریخ پیشینیان، همچون شمعی روشن، فراروی راه آیندگان است تا دنیا و آخرت خویش را آباد سازند.
مکانیسم و دینامیسم ارزش های خانواده در ایلام (یک مطالعه آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر، نهاد خانواده متأثر از فرایند مدرنیته، تغییر و تحولاتی ژرف را در دو سطح عینی-ساختاری و ذهنی-تجربه کرده است. از این رو، هدف این پژوهش مطالعه مکانیسم و دینامیسم ارزش های خانواده در شهر ایلام می باشد. روش مورد استفاده، روش تحقیق ترکیبی متوالی است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش زوجین دو دهه (1365-1375 و 1385-1395) ساکن شهر ایلام که براساس روش نمونه گیری هدفمند (بخش کیفی) و تصادفی(بخش کمی) اطلاعات مورد نیاز از آن جمع آوری گردید. در بخش اکتشافی(کیفی) تحقیق تعداد 110 مفهوم، 23 مقوله جزء و 27 مقوله عمده استخراج گردید و مقوله هسته ای که به مثابه کشف تئوری است با عنوان خانواده مدرن و شکننده معرفی گردید. نتایج بررسی نشان می دهند که تحول ارزش های خانواده میان دو نسل درحوزه شیوه همسرگزینی، سبک زندگی، سنت های خانوادگی، فرزند محوری مشهود می باشد. در نتیجه خانواده؛ به سمت خانواده مدرن و شکننده در حرکت است. یافته های بخش کمی ضمن تأیید نتایج بخش کیفی، بیان گر آن است که ارزش های خانواده در چند دهه اخیر در ایلام تحت تأثیر فرایند مدرنیته و پیامدهای آن قرار گرفته و طی فرایند دگردیسی ارزش ها با محوریت کمرنگ شدن سنت ها اتفاق افتاده است.
نقش فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان بعد از 11 سپتامبر ۲۰۰۱
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
27-44
حوزه های تخصصی:
در افغانستان هنوز هم دموکراسی نهادینه نگردیده است و تا نهادینه شدن دموکراسی این کشور راه درازی در پیش دارد. یکی از موانع بزرگی داخلی بر سر راه تحقق و نهادینه شدن دموکراسی در این کشور موجودیت فرهنگ سیاسی قبیله ای و قومی برخی از ساکنان آن می باشد. در این کشور، ایستارها، ارزش ها، اعتقادات، احساس ها، باورها، نگاه به گذشته، جهت گیری ها، سنت های اجتماعی و برخی ساختارهای اجتماعی تعدادی از ساکنان این سرزمین قومی و قبیله ای است. البته این را نباید منکر گردید و نادیده گرفت که بسیاری از نسل های جوان افغانستان بسیاری از باورها، خط قرمزها و تابوهای قومی را زیرپا گذاشته اند. در سومین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان دیده شد که فرهنگ سیاسی برخی از جوانان این مرزوبوم مشارکتی می باشد. بنابراین، هدف اصلی مقاله حاضر این است که مشخص شود، فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان تا چه اندازه موثر بوده است. از آنجائیکه جامعه افغانستان یک جامعه سنتی و قبیله ای است، فرهنگ سیاسی آن هم فرهنگ سیاسی قبیله ای می باشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. یافته ها نشان می دهد که میان انتخابات و فرهنگ سیاسی هر کشور رابطه مستقیم و جود دارد. همان وضعیتی که فرهنگ سیاسی کشور دارد، همان وضعیت را انتخابات هم دارد. اگر فرهنگ سیاسی به سوی دموکراتیک شدن روان است، دیده می شود که انتخابات در افغانستان هم به سوی دموکراتیک شدن روان می باشد