مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اعضای هیأت علمی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه مدل ساختاری از رابطه ی بین شایستگی های تدریس ادراک شده اعضای هیأت علمی و دستاوردهای تحصیلی دانشجویان علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز بود. شرکت کنندگان در پژوهش، 220 نفر از دانشجویان (123 زن، 97 مرد) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. همه آنها مقیاس های محقق ساخته شایستگی های تدریس ادراک شده اعضای هیأت علمی و دستاوردهای تحصیلی دانشجویان را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد، اثر ابعاد شایستگی های تدریس ادراک شده اساتید (ایجاد جوّ مساعد یادگیری؛ درگیر کردن فعالانه فراگیران؛ ارزیابی دانش، مهارت و نگرش فراگیران؛ تسهیل دستیابی به اهداف آموزشی برای فراگیران؛ دادن بازخورد به فراگیران؛ آگاهی از میزان شایستگی و توانایی تدریس خود؛ پرورش خودراهبری و یادگیری مادام العمر)، بر ابعاد دستاوردهای تحصیلی دانشجویان (دستاورد حرفه ای؛ دستاورد رشد فردی؛ دستاورد تحصیلی؛ دستاورد ذهنی) مثبت و معنادار است. در این پژوهش، تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی رابطه بین ویژگی های رهبری معنوی و اخلاق کار در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های رهبری معنوی مدیران با اخلاق کار اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه انجام شد. با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی 103 نفر از اعضای هیأت علمی با توجه به دانشکده محل خدمت به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم هر یک از دانشکده ها به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه ویژگی های رهبری معنوی فرای و پرسشنامه اخلاق کار پتی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها را متخصصان مدیریت تأیید کردند و برای سنجش میزان پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده در یک مطالعه مقدماتی در میان نمونه 30 نفری، برای پرسشنامه ویژگی های رهبری معنوی933%=αو پرسشنامه اخلاق کار 893%=α استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین ویژگی های رهبری معنوی مدیران با کل مؤلّفه های اخلاق کار به جز (روح جمعی و مشارکت در کار) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد که مؤلّفه های بازخورد عملکرد، عضویت در سازمان، تعهد سازمانی و ایمان به کار می توانند به طور مثبت و معنادار ابعاد اخلاق کاری را پیش بینی کنند. بنابر این، با توجه به رهبری معنوی در سازمان می توان شاهد افزایش اخلاق کاری در میان اعضای هیأت علمی بود.
عوامل و مؤلّفه های بنیادی تدریس اثربخش در آموزش عالی از دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت علمی دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل و مؤلّفه های تدریس اثربخش به منظور فراهم آوردن یک چهارچوب فراگیر برای مقوله های بنیادی تدریس اثربخش ازنظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه کردستان بود. در انتخاب نمونه آماری با استفاده از رویکرد کمّی و روش نمونه گیری طبقه ای، نمونه ای شامل 383 دانشجو و 156 عضو هیأت علمی در نیمسال دوم سال تحصیلی 1391 در دانشگاه کردستان انتخاب و مطالعه شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای پژوهشگرساخته بر اساس مؤلّفه های رایج در پیشینه و پژوهش های موجود بود که ضریب پایایی آن در مطالعه اولیه، 91/0 بر اساس آلفای کرونباخ محاسبه شد. داده ها به وسیله تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلّفه های اصلی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که عوامل و مؤلّفه های اساسی تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان، شامل مهارت های آموزشی، ارزیابی نظام مند و منش فردی بودند. این عوامل و مؤلّفه ها ازنظر اعضای هیأت علمی متفاوت بودند. آن ها علاوه بر مهارت های آموزشی و منش فردی، خصوصیات اخلاقی و عوامل ارتباطی را به عنوان دو مؤلّفه مهم دیگر تدریس اثربخش در آموزش عالی برشمردند. با ترکیب داده های هر دو گروه، تجربه اعضای هیأت علمی به عنوان مؤلّفه دیگری از تدریس اثربخش شناسایی شد.
الگوی توسعه ی حرفه ای اعضای هیأت علمیِ سازمان های پژوهشی (مورد: جهاد دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعضای هیأت علمی، به عنوان رکن اساسی مراکز آموزشی و پژوهشی به شمار می روند. توجه به این جایگاه، به منزله ی توجه به سرمایه ی انسانی در سازمان هاست و در صورت توجه به این مهم موجب انجام بهتر رسالت سازمان ها خواهد شد. هدف اساسی این مقاله، ارایه ی الگوی توسعه ی حرفه ای اعضای هیأت علمی در یک محیط علمی پژوهشی (مطالعه ی موردی جهاد دانشگاهی) می باشد. برای این منظور، از روش تحقیق کیفی و کمّی استفاده شد. ابزار مورد بهره برداری در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمّی، پرسش نامه بود. الگوی مفهومیِ احصا شده در بخش کیفی، به وسیله ی پرسش نامه ی محقق ساخته به وسیله 248 نفر از اعضای هیأت علمی و با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که برای توسعه ی حرفه ای اعضای هیأت علمی، حداقل می بایست به شش مؤلفه ی اساسی توجه نمود. این مؤلفه ها عبارتند از: توسعه ی پژوهش، توسعه ی خدمات تخصصی، توسعه ی انتشارات علمی، توسعه ی استفاده از شبکه و فن آوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، توسعه ی زبان انگلیسی و توسعه ی تدریس
بررسی رابطه ی بین کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز و با روش توصیفی همبستگی اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها عبارت بودند از: پرسش نامه ی کیفیت زندگی کاری براساس مدل والتون و پرسش نامه ی محقق ساخته ی رضایت شغلی، نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. از میان مؤلفه های کیفیت زندگی کاری، مؤلفه های قانون گرایی در سازمان، یک پارچگی و انسجام اجتماعی و وابستگی زندگی اجتماعی و کاری بهترین پیش بینی کننده های میزان رضایت شغلی اعضای هیأت علمی بودند. بنابراین، نتایج تحقیق، حاکی از آن است که اعضای هیأت علمی از کیفیت زندگی کاری راضی هستند و در نتیجه از میزان رضایت شغلی بالایی برخوردارند
ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر فرآیند یاددهی یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر فرآیند یاددهی یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی تهران می باشد. براساس نمونه گیری طبقه ای ساده، 250 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی مورد انتخاب قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ""تأثیرات پدیده جهانی شدن در بعد فرآیندهای یاددهی – یادگیری""، محقق ساخته بود. برای سنجش روایی، روش تحلیل گویه و برای سنجش پایایی نیز آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری به ترتیب در مواردی مانند: تنوع رشته و مدارک، تبادل استاد و دانشجو، تأکید بر یادگیری مداوم، سرمایه گذاری، فناوری اطلاعات، برنامه و پروژه و استاندارد شدن عناصر آموزشی می باشد. یافته ها نشان داد که بین دیدگاه اعضای هیأت علمی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی(رشته تحصیلی، سابقه تدریس و مرتبه علمی) در مورد تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری، تفاوت معناداری وجود دارد.
تعیین میزان آشنایی و استفاده ی اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر اصفهان از نمایه های پایانی کتاب بر اساس نظریه ی اشاعه و نشر نوآوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
نمایه سازی از شیوه های نوین سازماندهی اطلاعات می باشد که با گسترش روزافزون مجراهای تولید اطلاعات و نیز لزوم افزایش سرعت و دقت دسترسی به اطلاعات تولید شده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان آشنایی و استفاده از نمایه های پایانی کتاب در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بر اساس نظریه ی اشاعه و نشر نوآوری انجام شد.
روش بررسی: روش این پژوهش توصیفی-پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی محقق ساخته بود. جامعه ی آماری شامل 1727 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-1391 خورشیدی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 176 نفر تعیین شد. با توجه به احتمال ریزش به دلیل عدم بازگشت، پرسشنامه برای 300 نفر ارسال شد که در مجموع 191 مورد برگشت داده شد و مورد بررسی قرار گرفتند. روایی پرسشنامه توسط 10 نفر از متخصصان و صاحبنظران علم اطلاعات و دانش شناسی، علوم اطلاعات و ارتباطات، و علوم اجتماعی مورد تأیید قرار گرفت و ضریب پایایی آن با استفاده از فرمول Cronbach's alpha 6/97 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، و میانگین) و استنباطی(ضریب همبستگی اسپیرمن) و با کمک نرم افزار SPSS-20 انجام شد.
یافته ها: میزان آشنایی و استفاده ی اعضای هیأت علمی اصفهان از نمایه های پایانی کتاب، پایین تر از حد متوسط بود (37/2). بیشترین آشنایی از طریق دانشگاه و استفاده از نمایه در کتاب های فارسی و لاتین دارای اولویت دوم بود. بین میزان استفاده ی اعضای هیأت علمی مورد بررسی از انواع نمایه در بازیابی اطلاعات درون کتاب با متغیرهای جمعیت شناختی رابطه ای وجود ندارد؛ بین استفاده ی اعضای هیأت علمی مورد بررسی از انواع نمایه در تالیف و ترجمه ی کتاب (شیوه ی چاپ) با سن، رابطه ی معکوس وجود دارد (019/0 P-value=و 308/0- r=)؛ بین استفاده ی اعضای هیأت علمی مورد بررسی از انواع نمایه به طورکلی با سنوات تدریس، رابطه ی معکوس وجود دارد (023/0 P-value= و 296/0- r=).
نتیجه گیری: با توجه به اینکه رسالت اصلی اعضای هیأت علمی انجام فعالیت های آموزشی و پ ژوهشی می باشد و انجام این مهم نیازمند شناخت ابزارهای تحقیق است که نمایه از اساسی ترین آنهاست به نظر می رسد، شناخت اندک و استفاده ی محدود اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر اصفهان از نمایه ممکن است فرصت انجام کارهای علمی عمیق را از آن ها بگیرید. لذا در جامعه ی علمی ما نیاز به متخصصان حرفه ای در این زمینه می باشند و این خلل می تواند توسط کتابداران، جبران شود.
همکاری علمی بین المللی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در فاصله سال های 2005-2011 در پایگاه Web of Science(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همکاری علمی بین المللی یکی از زاویه های مهم همکاری علمی است که بررسی خصوصیات آن در میان محققان می تواند جنبه های تازه ای از رفتارهای ارتباط علمی آن ها را روشن نموده و در تدوین سیاست گذاری ها، مدیریت استراتژیک پژوهش و تسهیل همکاری به کار گرفته شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تعیین همکاری علمی بین المللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بوده است.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر تحلیل استنادی و نوع مطالعه کاربردی بوده است. این مطالعه بر روی مقالات جستجو شده در پایگاه استنادی Web of Science در بازه زمانی سال های 2011- 2005 میلادی انجام گرفته است. پس از بررسی و پالایش در برنامه Excel در نهایت تعداد 338 مقاله به دست آمد. یافته ها با استفاده از آمار توصیفی ( نمودارهای فراوانی) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن) در نرم افزار Excel تحلیل شد.
یافته ها: تعداد کل مقالات تألیف مشترک همکاری بین المللی در طول دوره مورد بررسی 338 عدد بوده است که برابر با 6/11 درصد کل مقالات نمایه شده در Web of Science (2893 عدد) بوده است. ضریب همبستگی اسپیرمن نشان دهنده رابطه ای مثبت میان نرخ رشد کل مقالات با مقالات تألیف مشترک بین المللی است (344/0rs= )0 بیشترین همکاری به ترتیب با ایالات متحده آمریکا، استرالیا و انگلستان بوده است. در مجموع 313 عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز در چرخه تألیف مشترک بین المللی فعالیت داشته اند.
نتیجه گیری:به طورکلی می توان گفت روند تألیفات مشترک بین المللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در دوره مورد بررسی رو به افزایش بوده است. در عین حال، نسبت مقالات تألیف مشترک بین المللی در مقایسه با کل مقالات پایین است. از طرف دیگر، معنی دار نبودن رابطه میان افزایش تولیدات علمی و افزایش همکاری ها می تواند حاکی از آن باشد که رشد کل مقالات الزاماً معلول رشد مقالات تألیف مشترک بین المللی نیست. عکس این رابطه نیز می تواند صحیح باشد.
سرمایه اجتماعی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: بدون تردید میزان سرمایه ی اجتماعی جامعه برآیندی از سرمایه های اجتماعی گروه های کوچک می باشد، که در بین اقشار مختلف جامعه متفاوت است و انتظار می رود گروه های حرفه ای و شغلی مختلف با توجه به میزان دانش، نگرش و سرمایه گذاری به عمل آمده توسط جامعه بر روی آنان از سطوح مختلفی از این متغیر اجتماعی بهره برده باشند. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی سطح و چگونگی سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است.
روش بررسی: تحقیق حاضر کاربردی و از نوع توصیفی که جامعه آماری را کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که 670 نفر در سال (92 – 1391) بوده است، تشکیل داده بودند. حجم نمونه با یک مطالعه مقدماتی و با استفاده از فرمول Cocran150 نفر در نظر گرفته شد که به روش طبقه ای تصادفی با توجه به متغیر جنسیت و دانشکده انتخاب گردید. برای سنجش سرمایه اجتماعی در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از مدل (Social Capital Assessment Tool) که توسطKrishna و Shrader در سال 1999 میلادی ساخته شده است که روایی صوری و محتوای آن مورد تأئید 8 نفر متخصصان و صاحب نظران علوم مدیرت و جامعه شناسی و پایایی آن نیز 94/0 به دست آمد، استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی شامل (فراوانی، درصدها، جداول و نمودارها) و در سطح استنباطی شامل (آزمون t تک نمونه ای، t مستقل و آزمون F ) صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد سرمایه اجتماعی اعضای هیأت علمی برابر با (44/3) بوده است که نشان می دهد بالاتر از حد متوسط است و نیز نگرش با میانگین (82/3) بالاترین و اعتماد با میانگین (14/3) پائین ترین سطح از هفت مؤلفه سرمایه اجتماعی را دارا بودند. همچنین بین سرمایه اجتماعی اعضای هیأت علمی بر اساس متغیرهای جنسیت، تخصص، مرتبه علمی و دانشکده تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: کلیه فعالیت های آموزشی اعضای هیأت علمی بدون در نظر گرفتن پایگاه اجتماعی آنان از نظر جامعه، سیاست گذاری ها و شرایط اقتصادی امکان پذیر نیست. از این رو از چند نظر می توان به تقویت اثربخشی سرمایه اجتماعی در کلیه ابعاد و فعالیت های استادان دانشگاه پرداخت، از یک سو روابط شبکه ای و درونی مانند اعتماد، نگرش، ارتباطات اجتماعی و از سوی دیگر لحاظ نمودن جایگاه و پایگاه اجتماعی و برنامه ریزی های کلان و موقعیت های مختلف عاملان کنش (اعضای هیأت علمی) و با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، پرداخت.
چرا پژوهشگران استناد می کنند؟: پیمایش نظرات اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی کتابخانه ها دانشگاه ها،دانشکده ها و موسسات آموزشی، اعضای هیئت علمی و مدرسان
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی علوم اطلاع رسانی خدمات اطلاع رسانی مدیریت اطلاعات انتقال و تبادل اطلاعات
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی علوم کتابداری موضوعات خاص و کتابخانه ها و کتابداری تاب سنجی،علم سنجی
هدف: دانستن اینکه اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان چه وقت در تألیفات، گزارش های پژوهشی و تدریس روش تحقیق به آثار دیگران استناد می کنند.
روش/ رویکرد پژوهش: دیدگاه همه اعضای هیأت علمی دانشگاه با استفاده از سیاهه وارسی برگرفته از مقاله گارفیلد (1996) بررسی شده است.
یافته ها: ارائه منابع برای مطالعه بیشتر، اثبات ادعاها، اعتباربخشی به داده ها و قسمتی از واقعیت اثبات های فیزیکی و غیره، روش شناسی، اثبات روایی ابزارهای مورد مطالعه، و غیره از مهم ترین دلایل استناد ارزیابی شده اند.
اشتراک دانش و فرهنگ سازمانی در میان اعضای هیأت علمی رشته پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی کتابخانه ها دانشگاه ها،دانشکده ها و موسسات آموزشی، اعضای هیئت علمی و مدرسان
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی علوم اطلاع رسانی خدمات اطلاع رسانی مدیریت اطلاعات انتقال و تبادل اطلاعات
- حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی علوم اطلاع رسانی خدمات اطلاع رسانی مدیریت دانش
هدف: بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و اشتراک دانش درون و برون سازمانی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی رشته پزشکی.
روش/رویکرد پژوهش: داده های این پیمایش را 423 نفر عضو هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی علوم پزشکی کشور با پرکردن پرسشنامه تأمین کرده اند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS15 و Amos Graphics و آزمون ضریب همبستگی پیرسون انجام شده است.
یافته ها: حدود 13 درصد از پاسخگویان فرهن گ سازمانی را مناسب و 48 درصد تاحدودی مناسب ارزیابی کردند.
نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی با اشتراک دانش درون و برون سازمانی رابطه معنادار قطعی دارد.
بررسی نیازهای اطلاعاتی اعضای هیأت علمی (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش پیمایشی از نوع توصیفی و با هدف بررسی نیازهای اطّلاعاتی و رفتار اطّلاع یابی اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر انجام شده است. اطّلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه از اعضای هیأت علمی دانشگاه به روش نمونه گیری جمع آوری گردید. در تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS به شیوه توصیفی استفاده شده است. براساس یافتههای پژوهش اکثر اساتید عضو مجامع علمی تخصصی منطقه ای و بین المللی نبودند. در محاورة زبان انگلیسی دچار مشکل هستند. اعضای هیأت علمی از منابع اطلاعاتی رسمی بیش از منابع اطلاعاتی غیر رسمی استفاده می نمایند. از منابع اطلاعاتی رسمی مانند کتاب ها و تک نگاشت ها، نشریات چاپی و تخصصی، اینترنت، نشریات تخصصی الکترونیکی، و پایگاه های اطلاعاتی به منظور ارتقاء کیفیت تدریس، نگارش مقالات علمی، حفظ مرتبه علمی و آموزشی، و روزآمد کردن اطلاعات استفاده می کنند. مهمترین عواملی که مانع دستیابی به اطلاعات مورد نیاز اعضای هیأت علمی واحد شوشتر شده است عبارتند از: کمبود منابع در کتابخانه، کمبود نیروی انسانی متخصص کتابداری و اطلاع رسانی، نبود سالن مطالعه مناسب برای اعضای هیأت علمی، عدم روز آمد بودن منابع موجود، و فقدان بانک های اطلاعاتی تخصصی. عواملی که باعث عدم استفاده از اینترنت گردیده است: عدم وجود اینترنت در دانشگاه، پایین بودن سرعت اینترنت، و عدم آموزش کافی در زمینه اینترنت است.
پیش بینی گرایش به اندیشه ی انتقادی بر اساس صلاحیت راهبری اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پیش بینی و گرایش به اندیشه ی انتقادی اعضای هیأت علمی دانشگاه بر
اساس صلاحیت راهبری آنان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی اعضای هیأت علمی
تمام وقت دانشگاه اصفهان به تعداد 500 نفر در سال تحصیلی 93-92 بود که از میان آن ها
نمونه ای مشتمل بر217 عضو هیأت علمی بر اساس جدول نمونه گیری مورگان و کرجسی و با
استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش تحقیق، توصیفی از نوع
همبستگی بود. در این پژوهش دو ابزار مورد استفاده قرار گرفت: الف) مقیاس گرایش به
اندیشه ی انتقادی (ریکتس، 2003)،مشتملبر33گویهودربردارنده3مؤلفه یخلاقیت،بلوغشناختیواشتغال
ذهنی ب) مقیاس صلاحیت راهبری مشایخ(1383) که دارای 35 گویه و 3 مؤلفه کمک و
راهنمایی، تبحر و درایت علمی و روابط انسانی روایی مقیاس ها با روش تحلیل عامل به
شیوه تأییدی و پایایی مقیاس ها با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب برای
مقیاس گرایش به اندیشه ی انتقادی برابر با 95/0 و برای مقیاس راهبری برابر با 82/0
به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین
مؤلفه ی صلاحیت راهبری و گرایش به اندیشه ی انتقادی در بین استادان وجود داشت. از
طرفی یافته ها نشان دادند که67 درصد از واریانس گرایش به اندیشه ی انتقادی به وسیله
متغیرهای پیش بین قابل توضیح است که در این بین مؤلفه «کمک و راهنمایی» سهم مثبت و
معناداری داشت. همچنین اعضای هیأت علمی خود را در تمامی ابعاد راهبری و اندیشه ی
انتقادی پایین تر از حد مطلوب ارزیابی نمودند.
ارزیابی و اولویت بندی کیفیت آموزشی از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد شیراز با استفاده از ابزار شش سیگما و رویکرد حل مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بمنظور ارزیابی و اولویت بندی کیفیت آموزشی از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز با استفاده از ابزار شش سیگما و رویکرد حل مسأله انجام شد و به ارزیابی و اولویت بندی شاخص های پنج گانه یعنی؛ تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، بهبود، کنترل در سال تحصیلی90-89 پرداخته است. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف، روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه مورد نظر در این پژوهش 307 عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد شیراز می باشد. با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه برابر 169 نفر می باشد که بصورت نمونه گیری طبقه ای نسبی از جامعه مورد نظر انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه محقق ساخته جهت سنجش کیفیت آموزشی با استفاده از ابزار شش سیگما و رویکرد حل مسأله می باشد که شامل 54 پرسش می باشد و بر اساس پنج شاخص و مفاهیم و تعاریف هر یک از شاخص ها طراحی شده است. پس از تعیین روایی صوری به وسیله چند تن از اعضای هیأت علمی دانشگاه مذکور، بمنظور سنجش روایی محتوایی پرسشنامه و ابعاد آن از روش تحلیل گویه استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ محاسبه گردید. در تجزیه و تحلیل آماری از آمار استنباطی t-test تک نمونه ای و تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که در ارزیابی و اولویت بندی شاخص های پنج گانه رویکرد حل مسأله پیرامون کیفیت آموزش از دیدگاه اعضای هیأت علمی، بالاترین میانگین را شاخص کنترل (83/2) و کمترین میانگین را شاخص تجزیه و تحلیل (57/2) به خود اختصاص داد و تفاوت معناداری بین این شاخص ها وجود داشت. هم چنین نتایج بیانگر این مطلب می باشد که در این پژوهش همه شاخص ها از سطح کفایت مطلوب به گونه معناداری پایین تر است.
بررسی وضعیت موجود اشتراک گذاری دانش بین اعضای هیأت علمی دانشگاه ها (مطالعه موردی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی وضعیت موجود اشتراک گذاری دانش بین اعضای هیأت علمی و شناسایی میزان تأثیرگذاری مؤلفه های مدل رفتار برنامه ریزی شده بر رفتار و قصد به اشتراک گذاری دانش می باشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد تشکیل می دهند که تعداد آن ها در زمان انجام تحقیق 435 نفر بودند. از این تعداد 231 نفر بر اساس جدول مورگان، با روش تصادفی طبقه ای به نسبت هر دانشکده به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه بود. جهت تجزیه تحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای، همبستگی، رگرسیون و آمار توصیفی استفاده شد. نتایج آزمون t مشخص کرد که اشتراک گذاری دانش بین اعضای هیأت علمی، به غیر از مؤلفه قدرت دانشی در تمامی مؤلفه های مورد بررسی از سطح نسبتاً مطلوبی برخوردار است. بین تمامی متغیرهای تحقیق (به غیر از مؤلفه قدرت دانشی) رابطه مثبت و معنی داری مشاهده گردید. قصد به اشتراک گذاری بیشترین نقش را در توضیح رفتار به اشتراک گذاری دانش و نگرش نسبت به اشتراک گذاری دانش بیشترین نقش را در توضیح قصد به اشتراک گذاری دانش داشت.
طراحی و تدوین الگویی برای ارزشیابی اثربخشی و عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین الگویی برای ارزشیابی اثربخشی و عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان آذربایجان شرقی بوده است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن شامل تمامی اعضای هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 93-92 برابر 1950 نفر می باشد .حجم نمونه بر اساس جدول مورگان، 320 نفر برآورد گردیده است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای و در دل خوشه ها از روش طبقه ای نسبتی استفاده شده است.با مطالعه مبانی و پیشینه تحقیق، مؤلفه های الگوی ارزشیابی استخراج و زیر طبقات هر مؤلفه نیز به طور جداگانه مشخص شدند. سپس با الهام از مؤلفه های اصلی و فرعی ابزار پژوهش در قالب پرسش نامه 80 سؤالی بسته پاسخ در طیف لیکرت تنظیم گردید. روایی پرسش نامه با استفاده از روایی صوری و پایایی آن با بهره گیری از تکنیک آلفای کرونباخ 95% محاسبه گردید.نتایج آزمون تحلیل عاملی نشان دادکه هفت مؤلفه تعهد حرفه ای، فعالیت های پژوهشی، توسعه حرفه ای، تدریس و فعالیت های آموزشی، مشاوره، خدمات اجرایی و علمی و فعالیت های سیاسی و اجتماعی الگوی ارائه شده مورد تأیید هستند.
توسعه مدل پذیرش فناوری اطلاعات دیویس (TAM) از طریق سنجش تأثیر باورهای خودکارآمد و ناکارآمد اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بر پذیرش سامانه اطلاعات پژوهشی (پژوهان)، مبتنی بر رویکرد شناختی-اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش توسعه مدل پذیرش فناوری اطلاعات (TAM) از طریق سنجش میزان تأثیر باورهای خودکارآمد و ناکارآمد کاربران اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بر پذیرش سامانه اطلاعات پژوهشی (پژوهان)، مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی بود.
روش : این پژوهش از نوع توصیفی که با هدف کاربردی به روش پیمایشی در نمونه ای به حجم ۲۴۸ نفر، حاصل از جامعه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی ۹۲ – ۹۳ با سه پرسشنامه انجام شده است.
یافته ها: پذیرش سامانه پژوهان با باورهای خودکارآمد کاربران رابطه مثبت و معنی دار و با باورهای ناکارآمد آنان رابطه منفی و معنی داری داشت. رابطه باورهای خودکارآمد و ناکارآمد کاربران با استفاده واقعی از سامانه پژوهان با حذف اثر متغیرهای درونی (شامل سهولت، سودمندی، نگرش و قصد استفاده) معنی دار نبود. در نهایت، نتایج به دست آمده نشان داد روابط پیش بینی شده در مدل پیشنهادی و مفهومی پژوهش حاضر مثبت و معنی دار و در نتیجه مدل ارائه شده از برازش کافی برخوردار بود.
بررسی موانع اطلاع یابی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز براساس بسط نظریه معنا بخشی دروین (نظریه کاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی موانع اطلاع یابی (در مراحل تشخیص نیاز، جستجوی اطلاعات، راهبرد جستجو و استفاده از اطلاعات) اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز براساس بسط نظریه معنابخشی دروین (نظریه کاری) است. روش : روش تحقیق پیمایش توصیفی است. جامعه آماری کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز مشتمل بر ۲۸۸ نفر است. با استفاده از جدول مورگان ۱۰۸ نفر به صورت تصادفی انتخاب شد. ابزار سنجش پرسشنامه محقق ساخته حاوی ۳۲ سؤال است. برای بررسی روایی سؤالات از تحلیل ماده و تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که بیشترین موانع اطلاع یابی در مرحله جستجوی منابع اطلاعاتی و سپس مرحله تشخیص نیاز اطلاعاتی است. استفاده از منابع اطلاعاتی و راهبرد جستجو هر دو در مرتبه سوم قرار دارند. آزمون فرضیه ها نشان می دهد، تشخیص نیاز اطلاعاتی رابطه مثبت و قوی با جستجوی اطلاعات و جستجوی اطلاعات رابطه مثبت و قوی با استفاده از اطلاعات دارد. همچنین استفاده از اطلاعات رابطه مثبت و قوی با تشخیص نیاز اطلاعاتی دارد. نتایج بیانگر این است که امکان شناسایی موانع در تمام مراحل اطلاع یابی براساس مدل بسط یافته معنابخشی وجود دارد.
نقش فرهنگ دانشگاهی بر سهیم سازی دانش بین اعضای هیأت علمی مطالعه موردی دانشگاه الزهراء(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی بر سهیم سازی دانش میان اعضای هیأت علمی دانشگاه الزهراء(س) انجام شد. مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی: استقلال آکادمیک، آزادی علمی، مدیریت دانشگاه، اخلاق حرفه ای، ارتباطات، کارجمعی و گروهی، فرهنگ یادگیری، اعتماد، سیستم پاداش و ارزیابی بودند. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی، ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مشارکت کنندگان، اعضای هیأت علمی علوم انسانی از رشته های نرم-کاربردی بودند که با نمونه گیری هدفمند (13 نفر) در این پژوهش حضور داشتند. داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند فعالیت های سهیم سازی دانش میان اعضای هیأت علمی دانشگاه الزهراء(س) ضعیف است و مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی در محیط دانشگاه دارای ضعف های اساسی است و به عنوان مانع فعالیت های سهیم سازی دانش عمل می کنند هم چنین در این پژوهش مشارکت کنندگان کمبود زمان و تک جنسیتی بودن دانشگاه را از دیگر موانع سهیم سازی دانش بیان کردند که بر فرهنگ دانشگاهی آن اثرگذار است. به رغم این که تغییرات فرهنگی زمان بر است، با برنامه ریزی راهبردی مدیریت دانش می توان بر بیشتر این موانع غلبه کرد.
تأثیر عوامل ساختاری بر ارتباطات علمی و تولیدات علمی دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتباطات علمی یکی از مفاهیم اساسی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی است که مورد توجه دانشگاه ها بوده و نقش مهمی در توسعه علمی دارد. موضوع ارتباطات علمی دامنه گسترده ای را شامل می شود به نظر می رسد عواملی چندی می تواند بر آن مؤثر باشد که در این میان شایسته بررسی هستند. از این رو پژوهش حاضر به شناسایی عوامل اثرگذار ساختاری بر ارتباطات و تولیدات علمی اعضای هیأت علمی در دانشگاه های ایران می پردازد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر پیمایشی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های کشور است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب و پس از غربال گری داده ها بر روی پرسشنامه ها تعداد ۳۷۸ نفر به عنوان حجم نمونه مشخص گردید. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. جهت روایی صوری پرسشنامه ابتدا آن را در اختیار ۲۵ نفر از اعضای هیأت علمی صاحب نظر قرار گرفت و بر پایه نظر آنان، همچنین بر پایه نتایج حاصل از تحلیل عاملی تعدادی از گویه ها و مؤلفه های پرسشنامه حذف یا ادغام شد سپس پرسشنامه نهایی تدوین گردید. نتایج آلفای کرونباخ بدست آمده متغیرهای وضعیت ارتباطات علمی برابر با ۸۰۴/۰ و متغیرهای عوامل ساختاری برابر با ۸۱۹/۰ بود که حاکی از پایایی مطلوبی این ابزار می باشد. سپس بر پایه ماتریس ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به تحلیل داده ها و مدل پرداخته شد. یافته ها: بررسی آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد متغیر نظام های مالی و بودجه و نظام پاداش با اطمینان ۹۵ درصد با ارتباطات علمی رابطه معناداری وجود ندارند ولی متغیرهای ساختار سازمانی، راهبرد سازمانی، انجمن های علمی و نظام فناوری با اطمینان ۹۹ درصد با ارتباطات علمی به صورت مستقیم (مثبت) رابطه معناداری دارند. بررسی رگرسیون چندگانه نشان داد که ساختار سازمانی و انجمن های علمی می توانند واریانس ارتباطات علمی را به صورت معناداری تبیین کنند ولی متغیرهای نظام مالی و بودجه، نظام پاداش، راهبرد سازمانی و نظام فناوری سهمی در این پژوهش نداشتند. همچنین بر پایه یافته های پژوهش بین ارتباطات علمی به عنوان متغیر میانجی با تولیدات علمی به عنوان متغیر ملاک رابطه معناداری به دست آمد و از نظر آماری می تواند واریانس تولیدات علمی را به صورت معناداری تبیین کند. همچنین یافته ها حاکی از برازش مطلوب مدل پیشنهادی بود. بحث و نتیجه گیری: در این پژوهش تلاش شد تا عوامل ساختاری مؤثر بر ارتباطات علمی و تولیدات علمی اعضای هیأت علمی دانشگاه های کشور مورد بررسی قرار گیرد. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نمایانگر آن است که برای اینکه بتوان ارتباطات علمی را در دانشگاه های کشور به طور موفقیت آمیز اجرا کرد باید به شاخص های زیادی توجه داشت. همچنین توجه به عوامل ساختاری راهبردهای مناسبی برای موفقیت و پیاده سازی ارتباطات علمی در دانشگاه را مهیا می سازد. بنابراین مشارکت کلیه افراد جامعه علمی بالاخص مدیران نظام آموزش عالی برای ارتباطات علمی توجه خاصی را می طلبد.