مطالعات برنامه درسی آموزش عالی
مطالعات برنامه درسی آموزش عالی سال چهارم پاییز و زمستان 1392 شماره 8 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر فرآیند یاددهی یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی تهران می باشد. براساس نمونه گیری طبقه ای ساده، 250 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی مورد انتخاب قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ""تأثیرات پدیده جهانی شدن در بعد فرآیندهای یاددهی – یادگیری""، محقق ساخته بود. برای سنجش روایی، روش تحلیل گویه و برای سنجش پایایی نیز آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری به ترتیب در مواردی مانند: تنوع رشته و مدارک، تبادل استاد و دانشجو، تأکید بر یادگیری مداوم، سرمایه گذاری، فناوری اطلاعات، برنامه و پروژه و استاندارد شدن عناصر آموزشی می باشد. یافته ها نشان داد که بین دیدگاه اعضای هیأت علمی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی(رشته تحصیلی، سابقه تدریس و مرتبه علمی) در مورد تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری، تفاوت معناداری وجود دارد.
کیفیت برنامه درسی وآموزش دانشگاهی با رویکردی پدیدارشناسانه چارچوبی برآمده از خودمردم نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمی شدن و پولی شدن بدقواره، انگاره آرمانی از تحصیل دانشگاهی در ایران را مخدوش ساخته است . گوهر علم ورزی و درس وبحث وشوق اکتشاف ، بحث انگیز شده است. پدیده صندلی های خالی از نخستین آثار دوره ای پرابتلاست که در آن قرار است آموزش عالی تاوان رشد بی رویه خود را بدهد. این در حالی است هنوز خانواده ها فرزندان خود را به خارج ومنطقه وگاهی کم اعتبارترین دانشگاه ها می فرستند. اگر دانشجو خوب درس می خواند یا نمی خواند، اگر برای مدرک می آید یا در صدد خلاقیت است همه را باید در این دید که چه معنایی از دانشگاه واز بودن در دانشگاه در ذهن دارد.پرسش تحقیق حاضر این است که ادراک دانشجویان از دانشگاه ایرانی و آمدن به دانشگاه و درس خواندن در آن وفارغ التحصیل شدن از آن چیست؟ تحقیق به روش کیفی است. نویسنده با تحلیل محتوای تجارب آموزشی خویش و با استفاده از یاداشتهای حرفه ای و نیز از طریق تفسیر پدیدارشناختی گفتگوهایش با همکاران علمی و دانشجویانش، چارچوبی برای فهم پدیدارشناختی کیفیت ادراک شده دانشجو فراهم آورده است. 291 واحد معنایی از سه نوع یادداشت ثبت شده (خاطرات روزانه حرفه ای، گفتگو با همکاران هیأت علمی، گفتگو با دانشجویان) به عنوان چارچوب نمونه هدفمند انتخاب شده از بازه زمانی 1383 تا 1393 رمورد تأمل پدیدارشناسانه واقع شده است. کیفیت تحصیلات دانشگاهی تابعی از شبکه تودرتویی از معانی در تجربه های واقعا زیسته دانشجویی است. کیفیت برنامه درسی وآموزشی چگونه است ؟؟ این منوط به آن است که دانشجو به تحصیل دانشگاهی چه معنایی می دهد؟ معنایی که در شبکه ای از تداعی های ذهنی از آدمها، خدمات،کارکردهای تأمین نیاز، برنامه ها وبیانیه ها، عملکردها، فر صتها، امکانات وزیر ساختها، زیبایی ها، نمادها ، انتظارات، آوازه ها ورخداده ها شکل می گیرد .
معرفی مدل ارزیابی تلفیقی کیفیت بخشی برنامه های آموزش عالی مبتنی بر رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی و پاسخ گویی در جهت تحقق اهداف و تعالی عملکرد نظام آموزش عالی، موضوعی کانونی در آموزش عالی است به طوری که همه متخصصان نظام آموزش عالی، بر بهبود ساز وکارهای ارزیابی آموزش عالی، تأکید دارند.
هدف پژوهش حاضر، معرفی و شرح مدل نوآورانه ارزیابی تلفیقی مبتنی بر رویکرد سیستمی در آموزش عالی با تلفیق سه زیر سیستم"" اجتماعی""،"" فنی"" و "" مدیریتی"" جهت بهبود کیفیت آموزش عالی است که با اهداف و ساختار سازمانی موسسات آموزش عالی سازگار و همساز، باشد.
روش پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی می باشد. پژوهش با بررسی منابع داخلی و خارجی موجود در این زمینه، درصدد معرفی مدل توسعه یافته تحلیل سیستم های کیفی و ارزیابی برنامه ها با استفاده از رویکرد مذکور است. مدل ارزیابی پیشنهادی، چشم انداز جدیدی برای اجرای مؤثر و کارآمد رویکرد سیستمی و بهبود کیفیت در آموزش عالی، مهیا خواهد نمود.
ارزیابی کیفیت برنامه درسی دانشگاه های مناطق محروم با رویکردی انتقادی مطالعه موردی: دانشگاه های مناطق محروم استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام این تحقیق، ارزیابی از کیفیت برنامه درسی موجود در دانشگاه های مناطق محروم با رویکردی انتقادی بوده است که در این تحقیق، کیفیت برنامه درسی به معنای حداقل حد مطلوبیت در این مناطق در نظر گرفته شده است. ابعاد مورد بررسی برای ارزیابی کیفیت برنامه درسی دانشگاه ها مدیریت برنامه درسی، هدف ها، محتوا و فرایند یاددهی- یادگیری در نظر گرفته شده است. این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدرسان (کارشناسی ارشد و بالاتر) و دانشجویان (مقاطع کاردانی و کارشناسی) دانشگاه های آزاد اسلامی، پیام نور و جامع علمی -کاربردی تشکیل می دهند که از بین آنها به ترتیب 76 و 143 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، نظرسنجی به عمل آمد. یافته ها نشان دادند که مدرسان و دانشجویان از کیفیت برنامه درسی در این دانشگاه ها رضایت کافی نداشته اند و مدرسان نیز محقق شدن کیفیت برنامه درسی در این دانشگاه ها را ملزوم به تغییر و بازنگری در سیاست گذاری های آموزش عالی شدند. از بین ابعاد مورد ارزیابی کیفیت در این دانشگاه ها نیز، به ترتیب فرایند یاددهی- یادگیری، مدیریت برنامه درسی، محتوا و هدف ها نیازمند تغییر جدّی بودند به طوری که از لحاظ امکانات، کتابخانه های این مراکز، تناسب دانشجو و استاد، فضای کلاس ها و وسایل کمک آموزشی کاملاً محرز بوده اند.
الزامات و چالش های طراحی برنامه درسی آموزش عالی با رویکرد جامعه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است به این سوال پاسخ دهد که اگر آموزش عالی بخواهد در انجام وظیفه خود در زمینه سازی برای تحقق جامعه یادگیری در ایران، فرصتهای یادگیری عالی را گسترش دهد و برای ارتقای کیفی آنها برنامه درسی با رویکرد یادگیری مادام العمر طراحی کند، با چه چالشهایی روبروست؟ برای پاسخ به آن در این تحقیق کمی- کیفی با روش توصیفص – پیمایشی دیدگاههای 24 نفر از صاحبنظران مشغول به کار در موسسات تحقیقاتی وابسته به دانشگاه و مدیران دانشگاه های دولتی، از طریق مصاحبه و دیدگاه 153 نفر از اعضای هیات علمی این دانشگاه ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته بررسی شده است. یافته های پژوهش حاکی است آموزش عالی با چالشهای عدم شناسایی نیازهای واقعی دانشجو و جامعه وبازنگری برنامه درسی متناسب با تحول در این نیازها، پیش بینی نکردن امکان انعطاف در برنامه درسی، عدم پذیرش تغییر در فلسفه و مفاهیم زیربنایی آموزش در آموزش عالی ، عدم بهره گیری از متخصصان حوزه برنامه درسی برای تدوین برنامه ها، استفاده نکردن از برنامه درسی دانشگاه های معتبر جهان متناسب با شرایط و نیازهای کشور، تمایل به تمرکزگرایی در تدوین برنامه های درسی، وجود برخی مشکلات در کمیته های برنامه ریزی درسی درون وزارتخانه و دانشگاه ها و عدم وجود ارتباط درونی میان برنامه درسی آموزش عالی و مقاطع قبل از آن روبروست. میان دیدگاه های اعضای هیات علمی درباره این چالشها بر حسب متغیر های جنس، تحصیلات، مرتبه علمی، نوع دانشگاه و سابقه تدریس و مدیریت تفاوتی وجود ندارد. . آنان در مورد وجود چالشهای مذکور اتفاق نظر دارند.
تحلیل روابط بین شایستگی های محوری اعضای هیأت علمی و کیفیت آموزش عالی(یک مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه ارتباط بین شایستگی های محوری اعضای هیأت علمی و ابعاد کیفیت آموزش عالی بود. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 92-1391 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی 331 نفر برای پاسخگویی به پرسشنامه ها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آنها بررسی و تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون های t تک نمونه ای، تحلیل مانوا و رگرسیون چندگانه استفاده شد.یافته ها حاکی از آن بودند که:1- میانگین ابعاد اهداف، اساتید و امکانات پایین تر و بعد دانشجویان بالاتر از میانگین نظری بود؛ 2- در مورد شایستگی ها نیز میانگین بعد مدیریتی بالاتر و بعد پژوهشی پایین تر از میانگین نظری قرار داشت؛ 3- نتایج آزمون تحلیل مانوا نشان داد که ارتباط معنی داری بین ابعاد آموزشی، پژوهشی و ارتباطی با ابعاد کیفیت آموزش عالی وجود دارد؛ 4- تحلیل رگرسیون چندگانه نیز حاکی از این بود که هر یک از ابعاد شایستگی ها پیش بینی کننده های معنی داری برای برخی از ابعاد کیفیت آموزش عالی بودند.
شناسایی ویژگی های مطلوب خدمات پشتیبانی آموزشی در دانشگاه های مجازی و مقایسه خدمات پشتیبانی آموزشی مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه تهران با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی ویژگی های مطلوب خدمات پشتیبانی آموزشی در دانشگاه های مجازی و مقایسه خدمات پشتیبانی آموزشی مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه تهران با آن است. با توجه به تاثیر پشتیبانی آموزشی بر کیفیت آموزش و تسهیل دسترسی به آموزش عالی ارائه خدمات پشتیبانی بخش مهمی از نظام آموزشی دانشگاه های مجازی تلقی می شود. نمونه آماری این پژوهش 44 نفر از خبرگان یادگیری الکترونیکی ایران و 175 نفر از دانشجویان مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه تهران هستند که از نظرات خبرگان برای تعیین ویزگی های مطلوب خدمات پشتیبانی و از نظرات دانشجویان مجازی برای تعیین وضع موجود خدمات پشتیبانی آموزشی مرکز آموزش الکترونیکی استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات از هر دو جامعه پرسشنامه محقق ساخته 27 گویه ای است و بر اساس مدل های کروث و کارباجال (2000)، فلوید و کاسی پاول(2004) و لی(2010) تنظیم شده است. روایی پرسشنامه ها براساس نظرات ده نفر از متخصصان یادگیری الکترونیکی تایید و پایایی آنها با استفاده از آلفای کرانباخ به ترتیب 85/0 و 89/0 محاسبه شده است. تحلیل داده ها با استفاده از T تک گروهی، تحلیل واریانس، آزمون تعقیبی توکی و T مستقل نشان داد که ارائه خدمات پشتیبانی باید در پیش از شروع دوره، حین دوره و پس از دوره صورت گیرد. این خدمات در مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه تهران با وضعیت مطلوب فاصله دارد. بر اساس یافته های این پژوهش با وجود اینکه به برخی از خدمات مربوط به پیش از دوره و حین دوره توجه می شود ولی عمدتاً ارائه خدمات پس از دوره مورد غفلت قرار گرفته است.