مدیریت اطلاعات سلامت
مدیریت اطلاعات سلامت دوره یازدهم مهر و آبان 1393 شماره 4 (پیاپی 38) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به رسالت وب سایت های دانشگاهی در ارائه خدمات به کاربران، طراحی کارآمد محتوای اطلاعاتی آن ها باعث استفاده مؤثر آن ها می شود. از جمله ی آن ها وب سایت های گروه های آموزشی هستند که می توانند حاوی اطلاعاتی ارزنده برای اساتید، دانشجویان و سایر کاربران باشند. هدف از این مطالعه شناسایی محتوای اطلاعاتی وب سایت های گروه فناوری اطلاعات سلامت و مدارک پزشکی کشور بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه کاربردی است که در زمستان سال 1391 خورشیدی به صورت مقطعی بر روی 14 وب سایت گروه های مذکور انجام شد. اقلام اطلاعاتی با استفاده از یک فرم گردآوری داده ها جمع آوری شد که روایی آن مورد تأیید سه نفر متخصص انفورماتیک پزشکی قرار گرفته بود. میزان ضرورت اقلام در یک جلسه گروه متمرکز بررسی شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی در SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در این پژوهش در کل 36 عنوان اقلام اطلاعاتی موجود در 14 وب سایت مورد مطالعه استخراج شده و در شش گروه اطلاعات رشته، اساتید، پژوهشی، آموزشی، عملکرد گروه، و سایر طبقه بندی شدند. بیشترین موارد مربوط به اطلاعات آموزشی و پژوهشی ( هر کدام 22 درصد)، وکمترین مربوط به اطلاعات رشته (8 درصد) می باشد. هشتاد و سه درصد از عناصر موجود در وب سایت ها توسط گروه متمرکز ضروری شناخته شدند.
نتیجه گیری: عناصر اطلاعاتی وب سایت گروه های آموزشی مختلف هم از نظر عناوین استفاده شده و هم از نظر نوع محتوای اطلاعاتی متفاوت می باشند. این تفاوت می تواند باعث پایین آمدن کارآیی استفاده و سردرگمی کاربران در یافتن اطلاعات گردد. نتایج این تحقیق می تواند برای گروه های آموزشی، مسئولین وب سنجی دانشگاه ها و طراحان وب سایت ها در طراحی و ارتقا وب سایت ها مفید واقع شود.
مطالعه تطبیقی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی در کشورهای منتخب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه بیماری های کبدی به عنوان یکی از علل عمده ناخوشی، مرگ و میر و افزایش هزینه های بهداشتی در سراسر جهان محسوب می شود و تلاش جهانی برای محدود کردن این بیماری آغاز شده است. یکی از این تلاش ها، توسعه شیوه های علمی و راه اندازی سامانه های مناسب اطلاعاتی به منظور فهم مشکلات و استفاده از قابل دسترس ترین داده ها و الگوها به منظور ارائه اطلاعات به موقع و علمی برای اخذ تصمیمات ضروری است. این مقاله با هدف مطالعه تطبیقی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی در کشورهای منتخب انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی و تطبیقی، ابتدا وضعیت موجود کشور با مراجعه به »مرکز مدیریت بیماری ها« مستقر در وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و بیمارستان های نمازی شیراز، امام خمینی تهران و الزهرا اصفهان با مصاحبه حضوری با مسئول مرکز درمان بیماری های واگیردار و مسئولین بخش های درمان بیماری های کبدی در بیمارستان ها در فروردین ماه 2013 میلادی و بررسی فرم ها و مستندات با استفاده از چک لیست (روایی ابزار بر اساس روش اعتبار محتوا)، بررسی و سپس به بررسی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی در کشورهای منتخب پرداخته شد. تحلیل اطلاعات بر اساس مقایسه ویژگی های سامانه های اشاره شده در کشورهای مورد مطالعه، به صورت تحلیل توصیفی_ نظری صورت گرفت.
یافته ها: سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی بر اساس مطالعه و تجارب آمریکا، کانادا و مالزی و بر اساس نیاز کشور در قالب سه محور »مشخصات کلی سامانه«، »منابع داده« و نیز »ضوابط جمع آوری، گزارش و پردازش داده ها« طراحی شد.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای بیماری های کبدی در ایران و فقدان سامانه جامع مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی، طراحی الگوی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی، جهت مدیریت بیماری که کنترل کیفیت و کنترل هزینه ها – به عنوان دو هدف متعالی نظام های بهداشتی - را به دنبال دارد، توصیه می گردد.
بازنگری در قوانین نگهداری مدارک پزشکی در بیمارستان های ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در مقایسه با کشورهای پیشرو در حوزه مدیریت اطلاعات سلامت، قوانین فعلی نگهداری مدارک پزشکی در ایران، بسیار کلی، مبهم و نامتناسب با کاربردهای مدارک پزشکی بوده و در آن به مدت زمان نگهداری بسیاری از پرونده های پزشکی تخصصی اشاره نشده است. لذا هدف از این مطالعه بازنگری در قوانین نگهداری مدارک پزشکی در بیمارستان های ایران بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه کاربردی است که در سال 1391 خورشیدی و در چهار مرحله انجام شده است. در مرحله اول جامعه پژوهش شامل تمامی بیمارستان های ایران (890 بیمارستان) بود، و در مراحل دیگر جامعه پژوهش را خبرگان رشته مدارک پزشکی تشکیل می دادند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و درصد فراوانی) در نرم افزار SPSS 16 تحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین حجم درخواست برای مدارک پزشکی در بیمارستان های ایران به ترتیب مربوط به نیاز حقوقی و قانونی و ادامه درمان بیمار، و کمترین مربوط به اهداف تحقیقاتی و آموزشی بود. در مجموع بیمارستان های کشور 39 مورد از انواع پرونده های پزشکی را برای بازنگری در قوانین مدت زمان نگهداری ذکر کردند. از دیدگاه کارشناسان مدارک پزشکی، نوع پذیرش بیمار، سن بیمار، و نوع کاربرد پرونده پزشکی مهم ترین معیارها برای تعیین مدت زمان نگهداری مدارک پزشکی بودند. برای 27 مورد از انواع پرونده ها مدت زمان نگهداری جدید در نظر گرفته شد که 19 مورد آن به تصویب سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رسید. مدت زمان پایه برای نگهداری پرونده های بستری در ایران 10 سال در نظر گرفته شد.
نتیجه گیری: قوانین نگهداری مدارک پزشکی در ایران مورد بازبینی قرار گرفت. این قوانین در مقایسه با قوانین قبلی کاربردهای قانونی، درمانی و تحقیقاتی پرونده های پزشکی در ایران، و حقوق افراد کمتر از سن قانونی را بیشتر مورد توجه قرار می دهد.
میزان سواد رسانه ای و اطلاعاتی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بر اساس شاخص های سواد رسانه ای و اطلاعاتی یونسکو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سواد رسانه ای و اطلاعاتی به عنوان یک مفهوم جدید مطرح شده از طرف یونسکو، کاربران را قادر می سازد تا در هنگام استفاده از اطلاعات و رسانه ها قضاوت و تفسیر درست داشته باشند و در خلق و تولید اطلاعات حق مؤلف را نیز رعایت کنند. هدف این پژوهش تعیین میزان سواد رسانه ای و اطلاعاتی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بر اساس شاخص های سواد رسانه ای و اطلاعاتی یونسکو بوده است.
روش بررسی: روش پژوهش، پیمایشی تحلیلی و از نوع کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده که بر اساس شاخص های سواد رسانه ای و اطلاعاتی یونسکو و متون علمی معتبر و نیز نیاز پژوهشگران تهیه و بومی سازی گردیده است. روایی توسط متخصصان کتابداری و اطلاع رسانی مورد تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 75 صدم به دست آمد. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده که حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 375 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( Independent T-test و ANOVA) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد میانگین سواد رسانه ای و اطلاعاتی دانشجویان 338/0±86/3 می باشد که بالاتر از حد متوسط و نسبتاً مطلوب می باشد. بیشترین میانگین مربوط به ارج نهادن به تولیدات علمی دیگران با 775/0±40/4 و کمترین میانگین ها مربوط به انتقال اطلاعات از طریق سخنرانی رسمی با 23/1±15/3 می باشد. میانگین بعد رعایت حق مؤلف با 466/0±22/4 بیشتر از سایر ابعاد (ارزشیابی اطلاعات رسانه ها، شیوه استفاده از رسانه ها، استفاده هدفمند از رسانه ها، ترکیب اطلاعات، تبادل اطلاعات) و کمترین بعد مربوط به تبادل اطلاعات 744/0±62/3 می باشد. مقایسه بین جنسیت و وضعیت تأهل و میزان سواد رسانه ای و اطلاعاتی نشان داد که بین سواد اطلاعاتی و متغیرهای مذکور تفاوت معنی داری وجود ندارد، اما با متغیر مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد میزان سواد رسانه ای و اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بالاتر از حد متوسط و نسبتاً مطلوب می باشد. با این وجود دانشجویان در زمینه انتقال اطلاعات از طریق سخنرانی رسمی، ارائه دانسته های علمی به شکل نوشتاری و شروع فعالیت های جدید با اطلاعات کم وضعیت مطلوبی ندارند. در مجموع لازم است هم دانشجویان و هم دست اندرکاران امر آموزش به عوامل مؤثر در افزایش سواد رسانه ای و اطلاعاتی به عنوان یک قابلیت اساسی در استفاده از رسانه های چاپی و الکترونیکی توجه ویژه نمایند.
مانعیت و جامعیت پایگاه های اطلاعاتی IranMedex، MagIran و (Scientific Information Database) SIDدر بازیابی اطلاعات حوزه داروسازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جامعیت و مانعیت دو معیار مهم برای سنجش کارایی و عملکرد نظام های بازیابی اطلاعات است. هدف از این پژوهش مقایسه مانعیت و جامعیت پایگاه های فارسی زبان IranMedex، بانک اطلاعات نشریات کشور (MagIran) و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهیScientific Information Database (SID) در بازیابی اطلاعات حوزه داروسازی بوده است.
روش بررسی: این پژوهش تحلیلی است که در آن از روش مقایسه ای و مشاهده مستقیم توسط کاربر نهایی استفاده شده است. حجم نمونه مقالات بازیابی شده از وب سایت سه پایگاه IranMedex، MagIran و SID بوده است. ابزار گردآوری داده ها چک لیست بود که روایی آن توسط متخصصین کتابداری و اطلاع رسانی تأیید شد. ابتدا کلیدواژه های مربوط به مقالات دو شماره (7 و 8) جلد بیست و یکم مجلهBehavioural Pharmacology لیست و توسط متخصصین داروسازی کلیدواژه های مرتبط با این حوزه مشخص شد و محقق با استفاده از ده کلیدواژه درسطح ملی به جستجو در سه پایگاه IranMedex، MagIran و SID پرداخت. نتایج به دست آمده در نرم افزار Excel جهت تعیین توزیع فراوانی و میزان همپوشانی پایگاه ها ذخیره شد و به متخصصین حوزه داروسازی برای تشخیص مدارک مرتبط بازیابی شده ارجاع داده شد و در نهایت با قرار دادن داده ها در فرمول جامعیت نسبی و مانعیت که بارها در پژوهش های گوناگون استفاده و اعتبار آن ها سنجیده شده، میزان این دو مقوله تعیین گردید. همچنین داده ها با روش های آمار توصیفی (فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون کای دو) با استفاده از نرم افزار11.5 SPSS در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شد
یافته ها: مقالات بازیابی شده از پایگاه IranMedex 615 مقاله، پایگاه MagIran 375 مقاله و پایگاه SID 116 مقاله بوده است. پایگاه IranMedex جامعیت نسبی بالاتری در حوزه داروسازی نسبت به دو پایگاه دیگر داشته است (39 درصد) و پایگاه SID در بازیابی اطلاعات حوزه داروسازی از مانعیت بیشتری نسبت به دو پایگاه IranMedex و MagIran برخوردار بوده است (1/55 درصد) و IranMedex و MagIran نیز همپوشانی بیشتری با هم داشته اند (219 مقاله مشترک).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق، پژوهشگران حوزه داروسازی می توانند در انتخاب پایگاه اطلاعاتی جهت جستجوی اطلاعات مورد نیاز خود بهتر تصمیم گیری کنند. اگر جامعیت پایگاه برایشان اهمیت دارد از IranMedex استفاده کنند و اگر به پایگاهی با مانعیت بالا (دقت بازیافت) نیاز دارند از پایگاه SID استفاده نمایند.
ارتباط بین سواد اطلاعاتی و هوش هیجانی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مأموریت اصلی مؤسسات آموزش عالی، تربیت یادگیرندگان مادام العمر است. سواد اطلاعاتی کلید اصلی یادگیری مادام العمر می باشد. گسترش و استفاده از مهارت های هوش هیجانی توانایی های مهمی را ارائه می دهند که بر بسیاری از موضوعات تاثیر می گذارد. لذا مطالعه حاضر با هدف مشخص نمودن رابطه بین سواد اطلاعاتی و هوش هیجانی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان طراحی گردید.
روش بررسی: پژوهش حاضر به صورت توصیفی با رویکرد همبستگی بر روی 420 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال 1392 که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، صورت گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه سواد اطلاعاتی و هوش هیجانی بود، روایی وپایایی پرسشنامه ها مورد تأیید قرار گرفت، ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه سواد اطلاعاتی (78/0) و هوش هیجانی (83/0) بدست آمد. داده ها به صورت آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و آمار تحلیلی (آزمون همبستگی Spearman & Kendall's Tau) در سطح معنی داری 05/0 P< با نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سواد اطلاعاتی و هوش هیجانی، همبستگی آماری معنی داری (028/0=P، 109/0=r) وجود داشت، نتایج نشان داد که در زمینه ماهیت وگستره سواد اطلاعاتی و هوش هیجانی ارتباط معنی داری (005/0=p ، 137/0=r) وجود داشت. اما در زمینه استفاده از اطلاعات به شکل مؤثر و کارآمد، ارزیابی منتقدانه اطلاعات، استفاده اطلاعات به منظور خاص، موضوعات علوم اجتماعی مربوط به اطلاعات و هوش هیجانی رابطه ای وجود نداشت.
نتیجه گیری: در این مطالعه سواد اطلاعاتی دانشجویان با هوش هیجانی رابطه دارد. نقش ارتباطات در دستیابی به اطلاعات بسیار مهم است، با توجه به اهمیت سواد اطلاعاتی و نقش ارتباطات در ارتقاء آن، در جهت بهبود سواد اطلاعاتی و هوش هیجانی، برنامه ریزی های بهتری بایستی صورت پذیرد.
همکاری علمی بین المللی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در فاصله سال های 2005-2011 در پایگاه Web of Science(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همکاری علمی بین المللی یکی از زاویه های مهم همکاری علمی است که بررسی خصوصیات آن در میان محققان می تواند جنبه های تازه ای از رفتارهای ارتباط علمی آن ها را روشن نموده و در تدوین سیاست گذاری ها، مدیریت استراتژیک پژوهش و تسهیل همکاری به کار گرفته شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تعیین همکاری علمی بین المللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بوده است.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر تحلیل استنادی و نوع مطالعه کاربردی بوده است. این مطالعه بر روی مقالات جستجو شده در پایگاه استنادی Web of Science در بازه زمانی سال های 2011- 2005 میلادی انجام گرفته است. پس از بررسی و پالایش در برنامه Excel در نهایت تعداد 338 مقاله به دست آمد. یافته ها با استفاده از آمار توصیفی ( نمودارهای فراوانی) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن) در نرم افزار Excel تحلیل شد.
یافته ها: تعداد کل مقالات تألیف مشترک همکاری بین المللی در طول دوره مورد بررسی 338 عدد بوده است که برابر با 6/11 درصد کل مقالات نمایه شده در Web of Science (2893 عدد) بوده است. ضریب همبستگی اسپیرمن نشان دهنده رابطه ای مثبت میان نرخ رشد کل مقالات با مقالات تألیف مشترک بین المللی است (344/0rs= )0 بیشترین همکاری به ترتیب با ایالات متحده آمریکا، استرالیا و انگلستان بوده است. در مجموع 313 عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز در چرخه تألیف مشترک بین المللی فعالیت داشته اند.
نتیجه گیری:به طورکلی می توان گفت روند تألیفات مشترک بین المللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در دوره مورد بررسی رو به افزایش بوده است. در عین حال، نسبت مقالات تألیف مشترک بین المللی در مقایسه با کل مقالات پایین است. از طرف دیگر، معنی دار نبودن رابطه میان افزایش تولیدات علمی و افزایش همکاری ها می تواند حاکی از آن باشد که رشد کل مقالات الزاماً معلول رشد مقالات تألیف مشترک بین المللی نیست. عکس این رابطه نیز می تواند صحیح باشد.
سواد سلامت بیماران بستری در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سواد سلامت شامل مجموعه ای از مهارت های خواندن، شنیدن، تجزیه و تحلیل، تصمیم گیری و توانایی به کارگیری این مهارت ها در موقعیت های سلامتی است. هدف از مطالعه ی حاضر تعیین سواد سلامت بیماران بستری در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1391 بوده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی به روش پیمایشی تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ی سواد سلامت عملکردی در بزرگسالان می باشد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد و روایی آن نیز به تأیید متخصصان مربوطه در رشته های کتابداری پزشکی، آمار و آموزش و ارتقای پزشکی رسید. جامعه ی مورد پژوهش، کلیه بیماران بستری شده در بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در نیمه ی دوم سال 1391 می باشد. با بزرگ و نامحدود در نظر گرفتن جامعه ی پژوهش تعداد 384 نفر به عنوان نمونه تعیین گردید و نمونه گیری به صورت در دسترس (روش آسان) انجام شد. داده ها به روش پرسشگری بر بالین بیماران جمع آوری و با نرم افزار SPSS 20 در سطح توصیفی (توزیع درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (آزمون T مستقل، آزمون واریانس یک طرفه و آزمون همبستگی پیرسون و همبستگی اسپیرمن) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمره ی سواد سلامت بیماران مورد بررسی در حیطه ی محاسبات، در حیطه ی درک خواندن تقریباً متوسط بوده و میانگین نمره ی کل سواد سلامت در آنان کمی بیشتر از حد متوسط بوده است. اغلب بیماران بررسی شده دارای سواد سلامت ناکافی و حاشیه ای بودند. بین متغیرهای جنسیت، درآمد و محل سکونت با سطح سواد سلامت رابطه ی معنی داری وجود نداشته، درحالی که بین سن با نمره ی سواد سلامت و نیز حیطه های آن رابطه ی معکوس و بین سطح تحصیلات و نمره ی سواد سلامت رابطه ی مستقیم وجود داشت. بین شغل بیماران و سواد سلامت رابطه ی معنی داری وجود داشته است به نحوی که افراد بازنشسته و کارگران دارای سواد سلامت کمتری بوده اند.
نتیجه گیری: اغلب بیماران مورد بررسی دارای سواد سلامت ناکافی و حاشیه ای بوده اند. این بیماران برای فهم و به کاربردن اطلاعات بهداشتی نیاز به توضیحات بیشتر دارند و لازم است زمان بیشتری را صرف برقراری ارتباط با کادر درمانی خود جهت کسب اطلاعات به زبان ساده تر و قابل فهم تر نمایند.
ارزیابی فرآیند اولویت گذاری بر اساس چارچوب پاسخگویی برای منطقی بودن در دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به محدودیت منابع و نیازهای نامحدود به خصوص در زمینه خدمات بهداشتی و درمانی و نقش مهم بهداشت و درمان در سلامت افراد جامعه مسأله تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود در حوزه خطیر بهداشت و درمان حائز اهمیت می باشد. از همین رو این مطالعه با هدف ارزیابی اولویت گذاری بر اساس چارچوب پاسخگویی برای منطقی بودن در دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام گرفته تا فرایند اولویت گذاری را مورد شناسایی قرار دهد.
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی است که از طریق مصاحبه با 18 نفر از صاحب نظران سلامت در خصوص تخصیص منابع داشگاه علوم پزشکی کرمان 6 ماه اول سال 1391 صورت گرفته است. برای انجام پژوهش چارچوب استانداردDaniels & Subin مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جهت قابلیت انتقال یافته ها سعی گردید نمونه غیر متجانسی از افراد درگیر در خصوص تقسیم بودجه در معاونت ها استفاده شود .جهت اطمینان پذیری و تأییدپذیری متن نسخه برداری شد و تجزیه و تحلیل حاصل از آن به استادان مشارکت کننده در این پژوهش ارایه گردید و پیشنهادهای اصلاحی و نظرات ایشان اعمال شد. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس روش تحلیل چارچوبی صورت گرفته است.
یافته ها: طی این مطالعه 4 کد اصلی شامل شفافیت، منطقی بودن، کنترل و نظارت، بازنگری و 9 کد فرعی شامل قابل پیش بینی بودن، ابهام، منطقی بودن، عدم توزیع منطقی، دو طرفه بودن، یک طرفه بودن، تناسب میان ساز و کار و منابع، وجود تجدیدن نظر، عدم وجود سازوکار می باشند.
نتیجه گیری: فرایند اولویت گذاری در دانشگاه علوم پزشکی کرمان بر اساس چارچوب دانیلز و سابین از منطق اندکی برخوردار است. تصمیم گیری بدون بهره گیری از روش های دقیق و مشخص اندازه گیری هزینه ها و منافع مداخلات مختلف و مبتنی ساختن تصمیم گیری ها بر نتایج این بررسی ها، منجر به استفاده بهینه از منابع محدود نخواهد گردید.
توسعه گردشگری پزشکی داخلی در شهر شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گردشگری پزشکی به پدیده بین المللی سفر شخصی که اغلب گردشگران مسافت های طولانی را برای دسترسی به خدمات بهداشتی- درمانی که به علت هزینه های بالا، انتظارهای طولانی مدت، فقدان بیمه ها و محدودیت استفاده از خدمات و عدم دسترسی به خدمات درمانی در مقصد طی می کنند، اطلاق می شود. گردشگری پزشکی داخلی نیز به سفر های داخلی بیماران در پی متخصصان بهتر، خدمات ارزان تر و با کیفیت بیشتر می گویند. این نوع سفرها با مداخله مستقیم مسائل پزشکی ارتباط دارد. این پژوهش با هدف برنامه ریزی و توسعه گردشگری پزشکی در کلانشهر شیراز (با تأکید بر گردشگران داخلی) صورت گرفته است.
روش بررسی: رویکرد حاکم پژوهش حاضر، توسعه ای - کاربردی و روش تحقیق به شیوه تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مورد نظر شامل گردشگران پزشکی داخلی (از سایر استان ها) بود که در سال 1391 جهت انجام معالجات پزشکی به شهر شیراز سفر کرده اند (70000)، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 382 محاسبه شد، که به دلیل روایی و پایایی بیشتر، به 400 نمونه افزایش یافت. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که پس از کسب اعتبار علمی و داشتن پایایی 87 درصد به کمک آزمون Cronbach’s alpha توسط گردشگران پزشکی داخلی تکمیل گردید. به منظور سنجش روایی سؤالات پرسشنامه در پژوهش حاضر، پرسشنامه را به تعدادی از اساتید از جمله اساتید محترم راهنما و مشاور ارائه نموده و نظرات آنان در مورد پرسشنامه اعمال شد. برخی از سؤالات حذف و همچنین تعدادی نیز با توصیه اساتید، به پرسشنامه اضافه شد. در برخی از سؤالات نیز تغییراتی صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک آماری همبستگی خطی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS 19.0 انجام گردید.
یافته ها: بین قیمت خدمات درمانی و گردشگری؛ کیفیت خدمات درمانی و گردشگری؛ فرهنگ؛ امکانات، تسهیلات و تجهیزات درمانی و گردشگری؛ و فناوری اطلاعات و ارتباطات با توسعه گردشگری پزشکی در کلانشهر شیراز رابطه ی معنی داری وجود داشت) 05/0.(P < همچنین بین گردشگران پزشکی استان های مختلف به لحاظ میزان رضایتمندی از (قیمت؛ کیفیت؛ فرهنگ؛ امکانات، تسهیلات و تجهیزات؛ و فناوری اطلاعات و ارتباطات) تفاوت وجود داشت.
نتیجه گیری: شفاف نمودن قیمت خدمات درمانی و گردشگری؛ بالا بردن کیفیت خدمات درمانی و گردشگری؛ افزایش و ارتقا فرهنگ گردشگر پذیری؛ به کارگیری امکانات، تسهیلات و تجهیزات درمانی و گردشگری دارای تکنولوژی بالا و استانداردهای جهانی؛ و به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور تبلیغات و بازاریابی در حوزه های پزشکی و گردشگری موجب توسعه و ارتقا گردشگری پزشکی در کلانشهر شیراز می شود.
سرمایه اجتماعی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: بدون تردید میزان سرمایه ی اجتماعی جامعه برآیندی از سرمایه های اجتماعی گروه های کوچک می باشد، که در بین اقشار مختلف جامعه متفاوت است و انتظار می رود گروه های حرفه ای و شغلی مختلف با توجه به میزان دانش، نگرش و سرمایه گذاری به عمل آمده توسط جامعه بر روی آنان از سطوح مختلفی از این متغیر اجتماعی بهره برده باشند. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی سطح و چگونگی سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است.
روش بررسی: تحقیق حاضر کاربردی و از نوع توصیفی که جامعه آماری را کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که 670 نفر در سال (92 – 1391) بوده است، تشکیل داده بودند. حجم نمونه با یک مطالعه مقدماتی و با استفاده از فرمول Cocran150 نفر در نظر گرفته شد که به روش طبقه ای تصادفی با توجه به متغیر جنسیت و دانشکده انتخاب گردید. برای سنجش سرمایه اجتماعی در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از مدل (Social Capital Assessment Tool) که توسطKrishna و Shrader در سال 1999 میلادی ساخته شده است که روایی صوری و محتوای آن مورد تأئید 8 نفر متخصصان و صاحب نظران علوم مدیرت و جامعه شناسی و پایایی آن نیز 94/0 به دست آمد، استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی شامل (فراوانی، درصدها، جداول و نمودارها) و در سطح استنباطی شامل (آزمون t تک نمونه ای، t مستقل و آزمون F ) صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد سرمایه اجتماعی اعضای هیأت علمی برابر با (44/3) بوده است که نشان می دهد بالاتر از حد متوسط است و نیز نگرش با میانگین (82/3) بالاترین و اعتماد با میانگین (14/3) پائین ترین سطح از هفت مؤلفه سرمایه اجتماعی را دارا بودند. همچنین بین سرمایه اجتماعی اعضای هیأت علمی بر اساس متغیرهای جنسیت، تخصص، مرتبه علمی و دانشکده تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: کلیه فعالیت های آموزشی اعضای هیأت علمی بدون در نظر گرفتن پایگاه اجتماعی آنان از نظر جامعه، سیاست گذاری ها و شرایط اقتصادی امکان پذیر نیست. از این رو از چند نظر می توان به تقویت اثربخشی سرمایه اجتماعی در کلیه ابعاد و فعالیت های استادان دانشگاه پرداخت، از یک سو روابط شبکه ای و درونی مانند اعتماد، نگرش، ارتباطات اجتماعی و از سوی دیگر لحاظ نمودن جایگاه و پایگاه اجتماعی و برنامه ریزی های کلان و موقعیت های مختلف عاملان کنش (اعضای هیأت علمی) و با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، پرداخت.
آمادگی بیمارستان ها برای ورود به صنعت گردشگری پزشکی: شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:گردشگری پزشکی به عنوان یکی از حوزه های گردشگری به یک صنعت درآمدزا و رقابتی در دنیا تبدیل شده است. از آنجا که گردشگران پزشکی بدنبال درمان های با کیفیت و قیمت پایین تر هستند، انطباق بیمارستان ها با استانداردها می تواند ارایه ی خدمات با کیفیت را تضمین نماید. پژوهش حاضر با هدف تعیین سطح انطباق بیمارستان های شهر اصفهان با ضوابط و شرایط مراکز پزشکی پذیرای گردشگر سلامت وزارت بهداشت ارایه شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای کاربردی است که به روش تحلیلی- توصیفی و به صورت مقطعی در سال1392 انجام شد. جامعه ی پژوهش شامل تمامی بیمارستان های دانشگاهی در محدوده ی جغرافیایی شهر اصفهان که دارای مجوز لازم فعالیت از دانشگاه علوم پزشکی استان وبرخورداراز شرایط عمومی لازم برای ورود به صنعت گردشگری پزشکی مطابق بند اول شرایط و ضوابط مراکز درمانی پذیرای گردشگران سلامت، (11 بیمارستان) بودند . گردآوری داده ها با استفاده از چک لیست و به صورت میدانی و به روش مشاهده، مصاحبه با کارکنان و بررسی مستندات موجود جمع آوری گردید. روایی چک لیست با استفاده از روش روایی صوری و محتوا به تأیید متخصصان رسید. برای توصیف داده ها از جداول توزیع فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل داده ها از آزمون من ویتنی و ضریب همبستگی Spearman استفاده شد.
یافته ها:یافته ها نشان داد تنها 5/54 درصد بیمارستان های مورد مطالعه دارای شرایط قابل قبول از نظر انطباق با شرایط و ضوابط تعیین شده از سوی وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی بوده اند. ارتباط معنی داری بین تعداد گردشگران پزشکی و تعداد تخت با سطح انطباق و هم چنین اختلاف معنی داری از نظر سطح انطباق بین بیمارستان های عمومی و تخصصی مورد مطالعه وجود نداشت. (P-value>0.05)
نتیجه گیری: مجموع یافته های پژوهش حاضر با توجه به سطح انطباق کلی بیمارستان های مورد مطالعه در شهر اصفهان حاکی از آمادگی نسبی این بیمارستان ها برای ورود به صنعت گردشگری پزشکی دارد. با این وجود بهبود در برخی شرایط بیمارستان ها مانند شرایط تجهیزات پزشکی و تارنما، آشپزخانه ی مجهز وداشتن مترجم می تواند موجب ارتقای آمادگی مراکز درمانی و توسعه ی بازارگردشگری پزشکی در این استان گردد