مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
امر سیاسی
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
329-348
نظریه های روان شناختی و سیاسی رسالت فهم رفتارهای فردی و جمعی را در متن زندگی سیاسی برعهده دارند. درطول دو دهة گذشته تحلیل ابعاد روان شناختی روان کاوانة سیاست با محوریت این بحث که چگونه می توان دربارة ارتباط و تعامل سیاست و روان شناسی سخن گفت، موردتوجه بسیاری از پژوهش گران قرار گرفته است. در این میان، ژاک لاکان یکی از برجسته ترین روان کاوانی است که تلاش کرده است پلی میان مسائل روان شناختی و فلسفه و انسان شناسی و زبان شناسی بزند و می توان برخی دلالت ها را برای پیوند وجوه روان شناختی و سیاست در دستگاه فکری او یافت. پرسش اصلی مقاله این است که چگونه می توان خوانشی سیاسی از ایده های ژاک لاکان داشت. پی آمدهای تحلیلی پیوند روان شناسی و امر سیاسی در نظریة لاکان چه خواهد بود. پاسخ این است که نظریة روان شناختی سیاسی لاکان ازطریق بحث دربارة امر واقعی و امر نمادین، دانش و تجربه، و امر سیاسی و امر اجتماعی ازیک سو، محدودیت ها را مشخص می کند و ازطرف دیگر، امکانات خلاقانه ای را پیش روی ما می نهد. این حوزه ای از تنش و امکانات و محدودیت ها و آرزو هاست. محور اصلی این مقاله معرفی و نقد و ارزیابی کتاب لاکان و امر سیاسی است.
نسبت سیاست و فهم در منظومه فکری هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
567 - 590
حوزه های تخصصی:
هانا آرنت از متفکرانی است که بیشتر در حوزه اندیشه سیاسی با «ریشه های توتالیتاریسم»، «خشونت»، «انقلاب» و «وضع بشر» شناخته می شود اما همزمان نگاهی عمیقا فلسفی با گرایشهای زیستمانی و پدیدارشناسانه برآمده از همنشینی با هایدگر در این آثار نشان می دهد که در «میان گذشته و آینده» و «حیات ذهن» به اوج می رسد و بیش از سیاست، به فلسفه محض و با تاکید بر مقوله فهم و هرمنوتیک نزدیکتر می شود. در این پژوهش می کوشیم به فهمی از نسبت این دو بعد فلسفی و سیاسی اندیشه ها و آرای آرنت دست یابیم و به این مسئله پاسخ گوییم که چه نسبتی میان هرمنوتیک، فهم و پدیدارشناسی از یکسو و سیاست از سوی دیگر، در اندیشه آرنت وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال، رویکرد آرنت به «فهم» و «امر سیاسی» و نسبت این دو را با روشی توصیفی و تحلیلی در آثار برجسته او مورد بررسی قرار می دهیم.در فرجام این تحقیق به نظر می رسد آرنت انسان و امر سیاسی و نیز مقوله فهم را در دل چارچوبی واحد و از منظر و رویکردی فراگیرتر می بیند و نگاهی پدیدارشناسانه و تفسیری نسبت به انسان، جهان، فهمِ جهان و نیز امر سیاسی دارد. منظومه فکری هانا آرنت پیوندی است میان پدیدارشناسی و نظریه سیاسی و به عبارتی گونه ای سیاسی کردن پدیدارشناسی هرمنوتیک و بسط رویکردی پدیدارشناسانه-هرمنوتیک در حوزه نظریه و فکر سیاسی. از آنجا که رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیک آرنت به امر سیاسی در درجه اول و بیش از هرچیز در فهم «جهانیت» وجود بشری به کار گرفته شده است، می توان آن را نوعی پدیدارشناسی وجودگرا یا انسان شناسی پدیدارشناسانه امر سیاسی خواند.
تأملی بر ابعاد حقوقی و سیاستی لوایح قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی دادگستری سال هشتاد و چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۰۹
1 - 21
حوزه های تخصصی:
مهم ترین منبع حقوق در کشورهای با نظام حقوق نوشته قانون است. فهم چیستی قانون و تمایز آن از مفاهیم مشابه، همچون سیاست، لازمه درک نظام حقوقی و قضایی و نقش آفرینی مؤثر در ایجاد و اجرای هنجارهای حقوقی است. در فرایند سیاست گذاری، از جمله سیاست گذاری قضایی، اشخاص با تخصص های متعدد و متفاوتی همچون حقوق، قضا، سیاست گذاری عمومی، علوم اجتماعی، اقتصاد، زبان شناسی حضور دارند. اما در نهایت، ماهیت قانون گذاری چیست؟ نقش حقوق در صورت بندی قانون کدام است؟ ویژگی خاص لوایح قضایی و نقش قوه قضاییه در سیاست گذاری قضایی چیست؟ حاکمیت دولت به مثابه یک امر واحد و تقسیم ناپذیر، از طریق قوا و نهادهای حکومتی متعددی اعمال می شود. لازمه حکمرانی مطلوب، همکاری و تعامل نظام مند مجموعه نظام حکومتی (از جمله قوه قضاییه) در انجام وظایف محوله به منظور تحقق اهداف و مأموریت های دولت است. قانون (سیاست تقنینی) نیز گرچه توسط قوه مقننه تصویب می شود، در فرایند وضع آن سایر قوا و نهادهای حکومتی نیز هریک به سهم خود مؤثرند. به عبارتی، کارکرد مطلوب قانون مصوب مجلس، منوط به عملکرد صحیح نهادهای ذی صلاح قضایی و اجرایی در چرخه سیاست گذاری است. پرسشی که در ادامه به بررسی آن می پردازیم، این است که نقش قوه قضاییه در فرایند سیاست گذاری در امور قضایی چیست. نوشتار پیش رو با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی سعی در پاسخ گویی به پرسش های فوق دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، قانون گذاری در درجه نخست، یک عمل سیاسی است؛ در فرایند خط مشی گذاری قضایی، حقوق هم نقش تقویت کننده دارد و هم نقش محدودکننده؛ نقش قوه قضاییه نیز در مراحل مختلف فرایند مذکور (از شناسایی مشکل تا ارزیابی و ارائه راه حل اصلاحی) حائز اهمیت است.
چگونگی رابطه خود / دیگری در ایران سده اخیر: با کاربست الگوی باختین و رهیافت شانتال موف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده یکی از مهمترین مسائلی که ذهن روشنفکران و اندیشمندان ایرانی را از سال ها پیش از مشروطه تاکنون به خود مشغول ساخته است، مواجهه "ما" با "دیگری" می باشد. مقاله حاضر، در پی طرح این مسئله است که مبحث "خود جمعی" یا درک بودن ما "درکنار" یا "در برابر" دیگری"، از نظرگاه میخائیل باختین چگونه صورت بندی می شود؟ بدین منظور، برای فهم و تفسیر کیفیات رابطه خود با دیگری، تلاش داریم با کالبدشکافی گزاره های مندرج در اندیشه باختین و با استعانت از رهیافت شانتال موف در خصوص امر سیاسی، این فرضیه را مورد آزمون قرار دهیم که علی رغم تلاش هایی که اندیشمندان و رجال سیاسی این دوران در خصوص فهم و شناخت غیر" (به مثابه تجدد) طی دوران معاصر داشته اند، نوع مواجهه "ما" با "دیگری" در خصوص مبحث هویت و گفتمان توسعه ، در نهایت منجر به تقویت گفتمانی مونولوگ -تخاصمی از سوی حاکمیت ها گردیده و گفتگومندی(دیالوگ) با "غیر"در برخی دوره ها به صورت بسیارضعیف و شکننده تحقق یافته است. به نظر می رسد مفهوم دیالوجیسم باختینی همراه با زبان سیاسی موف، قابلیت توضیح و استفاده برای انسداد گفت و گو در جامعه امروز ایران را در خصوص سویه های این رویارویی دارند.
Quantum Politics New Methodological Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
89 - 102
حوزه های تخصصی:
The unpredictability nature of politics has made it fit to marry with quantum theory which by definition stands upon this characteristic. In recent years, “chaos and quantum theories” have attracted academics and scholars as alternative research methodology across a wide range of social science discipline including politics and international relations. Traditionally, we understand political phenomena and international relations in terms of positivist approaches based upon Newtonian worldview, which is mechanistic and reflecting “systemic determinism” governed by eternal universal laws. This is how we used to explain for instance the concept of “Balance of Power” and a host of other theories during the cold war. The post cold war period, and most particularly the unpredictability of the September 11 events, proved the methodological insufficiency and inadequacy of this approach. In recent years many authors have questioned the wisdom of continuing to rely on the Newtonian philosophy to deal with the emerging problems in world affairs and domestic issues which no longer respond to the conventional epistemological and ontological views of the past. Reliance on mere cause and effect, two dimensional “space and time,” political determinism, structure, interaction, order, sovereignty and the like are not responsive to our present methodological requisites. This paper is an attempt to explain the matter through a new methodological approach built on chaos and quantum theories
کاربرد ویجیلانت و ویجیلانتیسم در راستای تضمین عدالت در جوامع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
95 - 135
حوزه های تخصصی:
اکثر قریب به اتفاق جوامع بشری همواره به دنبال کسب عدالت بوده اند اما تعداد معدودی توانستند به این گوهر نایاب دست یازند. جمله مشهوری است که می گوید " اگر بی عدالتی قانون شود، تمرد و طغیان وظیفه می شود". از آنجایی که تاکنون هیچ نوشته مدونی به زبان فارسی درباره ویجیلانتیسم نگاشته نگشته است ، می توان عنوان نمود که این نوشتار برای اولین بار در چارچوب آکادمیک دقیقا به همین بحث می پردازد که در زمان و زمانه ای که دستگاه های اداری، قضایی و حکومتی از برقراری عدالت ناتوان هستند و یا اراده ای به این امر ندارند ، چگونه ویجیلانت ها و ویجیلانتیسم می توانند به برقراری دوباره عدالت و مبارزه با هر نوع بی عدالتی برخیزند.
فلسفه سیاسی اسلام در قرون وسطی و آغاز دوره مدرن، ابن طفیل، ابن باجه، ابن رشد و ملاصدرا
فلسفه سیاسی اسلام و محور اندیشه های سیاسی ابن سینا (416 )، فارابی (339)، ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد(595) در دوره قرون وسطی و ملاصدرا(1045/1640م)در آغاز دوره مدرن در مورد خلافت و امامت کبری و قدرت سیاسی شکل گرفت، ابن سینا و فارابی با بیان علم تدبیر شهر، مخالفت و تناقض مفهوم خلافت و مبنای نظری قدرت سیاسی دولت عباسیان با فلسفه سیاسی معقول اسلام را آشکار ساختند و سه حکیم آندلسی نیز دولت های آندلسی و مغربی، مرابطین و موحدین را بیرون از دایره دولت آرمانی اسلامی قلمداد کردند، فلاسفه آندلسی به بیان تجریدی فلسفه سیاسی اسلام با تبیین نظریه اتصال ، بر مبنای ترکیب نظریات افلاطون و ارسطو و نوافلا طونیان پرداختند و در ایران عصر صفوی که دولت بر زمینه های مشترک تعصب بر فقه و حدیث بود، ملاصدرا مانند فلاسفه آندلسی با طرح فلسفه یونانی در اندیشه سیاسی ، به صفات رییس اول مدینه و تاسیس دولت آرمانی پرداخته است، و در کتاب المبدا و المعاد در ضمن بخشی در مقاله چهارم به السیاسات و الریاسات و به جمع بین شریعت و فلسفه در امر سیاسی پرداخته است و یکسانی شریعت و سیاست و فلسفه را بررسی کرده است . و صفات لایق به رییس مدینه فاضله را معرفی نموده است، پژوهش حاضر سیر تاریخی اندیشه سیاسی اسلامی از قرون وسطی تا دوره صفوی عصر ملاصدر است و وصف شکل گیری فلسفه سیاسی ملاصدر در تطور و تکامل دیدگاه فلاسفه پیشین است .و نشان می دهد این پیدایش فلسفه سیاسی تابعی مستقیم از مقتضیات سیاسی اجتماعی و فرهنگی و مذهبی هر عصر است. کار ابن سینا هم زمان با اثر اسپینوزا (1677م)در انتقاد امر سیاست و دین در آغاز دوره مدرن است و مانند سیر اندیشه سیاسی در دوره مدرن به بررسی جایگاه دین و سیاست و نسبت امر فلسفی و دینی و سیاسی پرداخته است .پژوهش مبین جایگاه فلسفی و تاریخی سیستم فلسفی ملاصدرا در تبیین فلسفه سیاسی اسلام است.
دولت و بیماری کروناویروس (کووید-19): دلالتهای بازگشت به وضع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیم اری کووی د-۱۹ ب ه مثاب ه ام ر زیس تی، ب ه وس یله وی روس کرون ا در م دت کوتاه ی توانس ته ب ه لحاظ ش دت ش یوع و ش مار افراد مبت الء به مثاب ه ام ری عالم گیر تلقی ش ود و س بب ش کل گیری وضعیت ی بحران ی در درون دولت ه ا و اجتم اع مدن ی ش ده اس ت. این وض ع خ ود را در براب ر وضعیت ی قرار می دهد که قبل از ش یوع و گس ترش بیم اری کرونا در دولت ه ا حاک م ب وده اس ت. مقاله حاضر، به ش یوه فلس فی بر این مدعاس ت: امر زیس تی در تخال ف ب ا امر سیاس ی نیس ت و نس بتی متخ ارج می ان آنها برق رار نیس ت. یعنی وضع ماقب ل از وق وع کرون ارا نبای د به عن وان وض ع طبیعی هاب زی قلمداد ک رد، بلکه بای د آن را ب ه مثاب ه وضعی دانس ت ک ه در درون دول ت جری ان دارد و آن، ب ه معنای ام ری متعارف و ع ادی می باش د. از ای ن رو، لف ظ وض ع طبیع ی واج د س ه داللت اس ت: داللت سیاس ی اش اره ب ه سیاس ت عادی س ازی و عادی زدایی دول ت دارد که هنگام ش یوع کرون ا و پیدایش وضعی ت بحران ی در کش ور به کار بس ته ش د. در عادی س ازی ترس زدایی و تطبیق س ازی و در عادی زدای ی بی تفاوت ی و بی توجه ی مدن ی از موازی ن بهداش تی مرتبط با کرون ا مد نظر ب وده اس ت. دالل ت علمی اش اره ب ه سیاس ت بهنجارس ازی دارد ول ی به دلیل مش کالتی همچ ون ش ناخت ناپذیری، ع دم قطعیت و ع دم پیش بینی پذیری حاصل از بیم اری کرونا، چنی ن ام ری محق ق نش ده اس ت. دالل ت اجتماع ی تاکی د ب ر زندگ ی روزم ره، عادت ها و روتین ش دن، و ارزش زدای ی ی ا عادی ش دن دارد. در ای ن دالل ت سیاس ت عادی س ازی مبتن ی ب ر تحدی د رفت ار و تغیی ر س بک زندگی اجتماعی ب وده اس ت. بنابرای ن، داللت های س ه گانه ناف ی معن ای س لبی از مفه وم وض ع و نیز نش ان دهنده پیوس ت میان امر زیس تی و امر سیاس ی می باش د.
جنبش تنباکو و پیداییِ «مردم» در عرصه سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
195-217
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسیِ ظهور پدیده ای نو در عرصه سیاست و مناسبات قدرت در ایران است. این پدیده نو همانا ظهورِ نوعی از سیاست ورزی است که بنیادِ مشروعیتِ دعاوی و مطالبات خود را برمبنای «مردم» و خواست و اراده آنان بنا می نهد. با واکاویِ تاریخ تحولات سیاسیِ ایران معاصر براساس آرای ارنستو لاکلائو در باب «امر سیاسی» و «سیاست مبتنی بر مردم» و به روش تحلیل گفتمان، به این نتیجه رسیدیم که به رغم تعدد جنبش ها، شورش ها و مقاومت ها در شهرها و روستاها در برابر حاکمان محلی و قدرت مرکزی، در «جنبش تنباکو» است که ما با نوعِ جدیدی از کردارِ سیاسی مواجه می شویم که خواست ها و مطالبات خود را به نام «مردم» و به نمایندگی از «مردم» طرح می کند.
شانتال موف و منطق امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
485 - 461
حوزه های تخصصی:
بحث از امر سیاسی مبحثی جدید در حوزه فلسفه سیاسی است که در نیمه دوم سده بیستم متأثر از اندیشمندانی مثل اشمیت و آرنت رونق پیدا کرد؛ و در ادامه با نظریه پردازی فوکو، دریدا، بدیو، ژیژک و رانسیر گسترش یافت. یکی از اندیشمندان سیاسی معاصر که بیش از دیگران دغدغه بحث از امر سیاسی در ذیل چرخش پسامدرن را دارد، شانتال موف است. وی همواره درصدد است تا ضمن نقد پیامدهای فکری سنت های غالب در بحث از امر سیاسی که حول دو مفهوم دوستی و ضدیت در نوسان هستند، قرائتی پسامدرن و پسامارکسیستی از امر سیاسی ارائه دهد. دو پرسش پژوهشی در این مقاله مطرح شده اند: 1. چگونه موف پذیرش «دیگری» و تعارض را همزمان در صورت بندی خود از امر سیاسی تجمیع می کند؟ 2. رویکرد موف در خصوص امر سیاسی چه نسبتی با چرخش پسامدرن دارد؟ برای یافتن پاسخ های مناسب برای این پرسش ها، نوشته های موف و اندیشمندان منتقد یا موافق برداشت وی از امر سیاسی در چارچوب پسامدرنیسم بررسی می شود. در فرضیه استدلال می شود که موف به واسطه اخذ مفاهیم فلسفی ژاک دریدا همچون مکملیت و تمایز قادر به ارائه منطقی از امر سیاسی می شود که این پدیده را در حد فاصل پذیرش دیگری و آنتاگونیسم قرار می دهد. با تحلیل آثار موف و در نظر گرفتن برداشت های انتقادی سایر اندیشمندان از نظریه موف درباره امر سیاسی، نتیجه گرفته می شود که موف با قرار دادن مفهوم رقیب و رقابت در بطن قرائت خود از امر سیاسی، قسمی سیاست پیکارجویانه را تبیین می کند که منطبق با چرخش پسامدرن است، زیرا قرائت موف از امر سیاسی مبتنی بر مؤلفه هایی مانند ضد ذات باوری و ضد مبنا انگاری است که از جمله مهم ترین مقولات چرخش پسامدرن به شمار می آیند.
بنیان ماتریالیستی امر سیاسی: نقد کتاب دولت و جامعه مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
از کدام منظر اندیگشانی باید به یک نظام فکری، یا یک جریان اندیشه حاکم بر زندگی یک اندیشمند سیاسی پرداخت؟ این پرسشی است که در تحلیل نهایی نحوه مواجهه ما با دستگاه های فلسفی-سیاسی گوناگون را مشخص خواهد کرد. مواجه ای که بیش از هر چیز درون خودش قصدمندی های ویژه کسی را که در حال شرح دادن یک نظام اندیشگانی است، و همچنین مسائلی که ضرورت مراجعه به یک نظریه خاص برای شارح را به وجود آورده اند، درون خودش دارد. هر شکلی از مواجه با یک متن،برای کسی که دارد درباره آن می نویسد، جستجویی است برای فراهم آوردن پاسخی که در اینجای مکانی و زمانی مواجه شونده، باید درباره مسائل انضمامی زندگی سیاسی ارائه بشود. با چنین پیش فرضی است که سعی می کنم تا درباره بخشی از یادداشت های زندان از آنتونیو گرامشی، متفکر و فعال سیاسی ایتالیایی، بنویسم. مجموعه ای که برای فارسی زبانان با عنوان دولت و جامعه مدنی، با ترجمه آقای عباس میلانی، به همّت انتشارات اختران به بازار ارئه شده است. من سعی خواهم کرد تا این بررسی را با تکیّه بر فهمی از مفهوم امر سیاسی به عنوان عاملی وحدت بخش به این بخش از نوشته های گرامشی انجام بدهم.
تحول برنامه ریزی شهری و پیوندهای آن با مسئله ایران در نظام دانش جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
91 - 106
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: پرسش این مقاله در ارتباط با رابطه میان نحوه صورت بندی مسئله ایران در نظام دانش جدید ما (به طور عمده در علوم اجتماعی) و شکل گیری خوانش های موجود از تجربه برنامه ریزی شهری در ایران است. در نظام دانش جدید ما، توضیح وضعیت تاریخی ایران ذیل دو رویکرد کلان شرق شناسانه (با نگاهی اروپامحور) و بومی گرایانه (عکس العملی در برابر اولی) استوار شده است. هر دو این رویکردها بر مبنای ساختن «غیر» و با نگاهی ذات گرایانه ممکن شده اند و در آنها به پیچیدگی های واقعیت تاریخی و ابعاد گستره آن کمتر توجه شده است. هدف: این مقاله به دنبال شناسایی خوانش ها و روایت های موجود از تجربه تاریخی برنامه ریزی شهری در ایران است. روش: با پرسشی هستی شناختی، این مقاله با پرهیز از کاربست پیشینی و بلاواسطه نظریه و روش، به خود پرسش پژوهش متعهد است و از این رو با استراتژی پس کاوانه و رهیافتی مبتنی بر واقع گرایی انتقادی به دنبال ساختارها و مکانیزم هایی غیرقابل رؤیت در روایت های غالب است. یافته ها: روایت های شناسایی شده عبارتند از: الف- موفقیت نسبی برنامه ریزی در بعد فنی ب- شکست برنامه ریزی در ایران ج- عدم شکل گیری برنامه ریزی در ایران، د- ذات ویژه برنامه ریزی در ایران و ه-قرارگیری برنامه ریزی ذیل فرآیند گذار (که دارای دو وجه تمرکز بر گذشته و آینده و در نتیجه تعلیق حال و نیز فضایِ نوظهور خوانش مؤثر است). تغییر در نگاه به برنامه ریزی از امر فنی به امر سیاسی نیز امکان رؤیت ابعاد جدیدی از تعامل برنامه ریزی با سایر حوزه های دانش (در قلمرو علوم اجتماعی) را ممکن کرده است نتیجه گیری: روایت های فوق در برنامه ریزی شهری با توضیحِ وضعیت ایران در نظام دانش جدید ما پیوند دارند و با مکانیزم هایی خاص، مفهوم پردازی وضعیت تاریخی برنامه ریزی شهری ذیلِ آنها دشوار شده است. هم راستا با علوم اجتماعی، در اینجا نیز در برخی روایت های متاخر نشانه هایی از فضایی جدید برای خوانشی مؤثر از تجربه برنامه ریزی شهری به چشم می خورد.
نسبت امر سیاسی (اشمیت و موفه) با دولت در جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، علاوه بر نوع نگاه دیگر اندیشمندان نسبت به مفهوم امر سیاسی، دو دیدگاه و برداشت از این امر مورد بررسی قرار گرفت؛ امر سیاسی آنتاگونیسمی اشمیت و امر سیاسی آگونیسمی موفه. به نظر می رسد که هر دو نظریه پرداز بر وجود و ماهیت امر سیاسی متفق القولند، اما آنچه منجر به تمایز آنها شده نوع نگاهی است که به امر سیاسی دارند. بر این اساس، می توان این پرسش را مطرح کرد که اشمیت و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف کرده اند؟ در راستای سؤال مطرح شده، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نگاه موفه و اشمیت پرداخته است. به نظر می رسد اشمیت امر سیاسی را بر مبنای تمییز دوست و دشمن تعریف می کند. به اعتقاد وی آنچه حائز اهمیت است، تمایز میان دوست از دشمن است و به این خاطر اشمیت بر این باور است که امر سیاسی بدون وجود خصومت/ دشمنی معنایی ندارد. بنابراین در نگاه اشمیت، امر سیاسی آخرین حد آنتاگونیسم (خصومت) است. در مقابل موفه، امر سیاسی را بر مبنای آگونیسم بنیان گذاشته و در پی تبدیل معاند به مخالف است. از نظر موفه، مخالف رقیبی است که وجود آن مشروع می باشد، باید به رسمیت شناخته شود و اگر مبارزه ای باشد، باید آن مبارزه علیه ایده های رقیب باشد، نه تلاش برای حذف و نابود کردن آن. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان انقلاب، نمای جدیدی از دولت در دنیای سیاست ورزی است؛ گفتمانی که اصل را بر استقلال در عرصه تئوری و عملیاتی از تفکرات وارداتی دانسته و مبنا، دولت را نه در تخاصم یا رقابت، بلکه اصل را بر نگاه حفظ استقلال ساختار دولت (حاکمیت) و در درون، مبنا را بر اساس مردم سالاری دینی تعریف کرده اند. بنابراین می توان گفت دولت در نگاه اشمیتی، مشروعیت خود را با نزاع، تقابل و تخاصم به دست می آورد، حال آنکه در نگاه موفه ای بر مبنای پروسه دموکراسی به وجود می آید. اما دولت در گفتمان انقلاب اسلامی، مشروعیت خود را از مردم و دین به دست آورده است؛ گفتمانی که با محوریت مردم سالاری دینی در جامعه حاکم است.
همه گیری کرونا: معنا و دلالت های سیاسی آن در ایران
منبع:
سیاست کاربردی سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
215-235
حوزه های تخصصی:
چه چیزی در جهان پیرامون می تواند یک پدیده خاص را به موضوع مناسبی برای یک پژوهشگر سیاسی تبدیل کند؟ این پرسش بنیادینی است که در این مقاله بنا داریم به نحو مقتضی به آن پاسخ بدهیم. پاسخی که ما برای این پرسش ارائه خواهیم داد، حول محور مسائلی که ممکن است یک نظرگاه سیاسی از درون آن به همه گیری کرونا بپردازد شکل گرفته است. این مقاله ضمن تلاش برای پاسخ دادن به پرسش هایی درباره نسبت میان پدیده های جاری در جهان پیرامون و سیاست، دلالت های سیاسی همه گیری کرونا و عناصر برجسته ای که همه گیری کرونا را به موضوعی برای مطالعالت سیاسی تبدیل می کنند سازماندهی شده است. نویسندگان، در جریان تلاشی که برای پاسخ دادن به پرسش اول انجام داده اند معلوم می کنند که همه گیری کرونا را نه در سطحی اُنتیک، بلکه در سطح بنیادی تر هستی شناختی، به عنوان پدیده ای سیاسی در نظر داشته اند.در بخش دوم، به دلالت های هستی شناسانه همه گیری کرونا برای سیاست در ایران پرداخته و در نهایت عناصر بنیادین مطالعه خود را به عنوان یک جور روش شناسی ممکن در مطالعات سیاسی پیشنهاد می کنند. این مقاله، بر عناصری از هستی شناسی سیاسی کارل اشمیت، و نظریه های بنیادین در آنتولوژی سیاست پایه گذاشته شده است.
رنگ به مثابه امر سیاسی: تأملی زیبایی شناختی - زبانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ، تنها رنگ نیست؛ نماد، زبان، پیام، دلالت، هنر، قدرت، مقاومت، و سیاست است. رنگ، عنصری دیداری، ارتباطی، و ادراکی است که می تواند احساسات آدمیان را تحریک یا تسکین بخشد و کنش گفتاری و رفتاری آنان را تغییر و جهت دهد. در آموزه های ادیان و نحله های فکری و سیاسی، از رنگ به عنوان یک نماد یا عامل تمایز از دیگران بهره گرفته شده و بازنمایی ها و قرائت های متفاوت و متخالفی از رنگ و دلالت های زبان شناختی و ماورای زبان شناختی آن ارائه شده است. در میان این فراوانی دلالت ها، این نوشتار به روشی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، تمرکز خود را بر دلالت سیاسی رنگ قرار داده و با مفروض گرفتن رابطه رنگ و سیاست، تلاش کرده است دفتر خود را با اثبات یا ابطال این فرضیه به پایان برد که: «هر بی رنگی، آن گاه که اسیر رنگِ امر نمادین یا امر واقع می شود، تبدیل به امر سیاسی (با جوهره ستیهندگی یا آنتاگونیستی) می شود. این نوشتار، دو هدف را در خود نهان دارد: نخست، عبور از حصار تعریف های سنتی از سیاست و امر سیاسی، و طرح سیاست به مثابه امر هنری و برعکس (هدف نظری)، و دوم، آشنا کردن کنش ورزان سیاسی با زبانِ متفاوت از سیاست، که می تواند هم به مثابه زبان قدرت، و هم زبان مقاومت در جامعه امروز ما نقش آفرینی کند (هدف عملی).
اسطوره ی زعامت و جنگ داخلی در افغانستان (1994-1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
83 - 102
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی مجاهدین بر رژیم کمونیستی افغانستان در سال ۱۹۹۲، جنگ داخلی میان گروه های مسلح مجاهدین به وقوع پیوست. عمده این جنگ ها میان دو نیروی پشتون (حکمتیار) و تاجیک (مسعود) اتفاق افتاد. فهم و تفسیر صحیح از این منازعه، اهمیت اساسی و راهبردی دارد. انگیزه ای که می توان برای آغاز این درگیری و تنش داخلی تصور کرد را تحت عنوان اسطوره زعامت می توان تفسیر کرد. سؤال این است که جنگ داخلی در افغانستان از طریق اسطوره زعامت چگونه قابل تبیین است؟ برای تحلیل این موضوع، از رویکرد اسطوره سیاسی و فهم اشمیتی از امر سیاسی استفاده شده است. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل شد این است که اسطوره زعامت به تمایز دوست و دشمن و آنتاگونیسم انجامید. این آنتاگونیسم و دیگری سازی، گروه های قومی را به موجودیت های سیاسی تبدیل کرد و باعث جنگ و درگیری نظامی شد. فتح کابل به مثابه آیکونی بود که کل اسطوره زعامت را به یاد می آورد. به دلیل اهمیت نمادین فتح کابل، مناقشه ها و تنش های سیاسی مخصوصاً بین دو قوم تاجیک و پشتون بر سر فتح کابل اتفاق افتاده است. در ۱۹۹۲ با فتح کابل توسط نیروهای مسعود و ربانی این اسطوره شکسته شد. حکمتیار به عنوان یکی از رهبران و نخبگان پشتون این مسئولیت تاریخی را بر دوش خود احساس کرد که این اسطوره را احیا کند. نتیجه مستقیم این امر، تنش و درگیری نظامی در کابل بود.
مقایسه ی انتقادی مبانی دولت مدرن با اندیشه های هایدگر (تمهیدی برای گذار از دولت مدرن به دولت اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت مدرن و نقد فلسفی آن، همواره بحث رایج محافل سیاسی و فلسفی بوده است. به عنوان مثال هایدگر به عنوان یکی از منتقدان مدرنیته، اشکالات بسیاری نسبت به ساختار و کارآمدی مدرنیته و دولت برآمده از آن دارد. مهم ترین نقد وی به روش شناسی پوزیتویستی و رابطه ی سوژه - ابژه محوری آن بازمی گردد. پژوهش حاضر با هدف فهم دولت آرمانی هایدگر با روشی تحلیلی و تطبیقی، علاوه بر تبیین و تحلیل مؤلفه های دولت مدرن، این موارد را با شاخص های دولت هایدگری تطبیق داده و درنهایت به این نتیجه می رسد که دولت مدنظر هایدگر، دولتی وجودی است که به جای منِ فردی به «ما»ی جمعی توجه داشته و در آن قدرت به جای یک تکثرگرایی ناقص به یک شخص و یا نخبگان محدود و البته جهت دهنده و راهنما و قابلِ اعتماد وابسته است. مؤلفه ی مهم دیگر دولت وجودگرا، قید زدن به آزادی های بدون قید دوره مدرن (در سطوح متفاوت) و درنهایت جلوگیری از استبداد گسترده است. نتیجه آنکه، دولت مدرن به دلیل عدم توجه به ذات انسان، به آزادی واقعی انسان ها توجه نداشته و به بهانه ی تأمین منافع مادی و شخصی انسان، وی را در حصار تنگ ظاهر رها نموده است. با توجه به هژمون شدن اندیشه ی دولت مدرن در جهان اسلام و ایران، به نظر می رسد، نقد چنین اندیشه و ساختاری زمینه را برای نظریه پردازی دولت اسلامی فراهم می سازد.
نبرد مفهومیِ خاورمیانه در میانه امر سیاسی و جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خاورمیانه»، مفهومی مناقشه برانگیز از نظر جغرافیایی و سیاسی است. از منظر جغرافیایی درباره حدود آن، اشتراک نظر گسترده ای وجود ندارد و از منظری سیاسی، با توجه به نظریه های جدید در راستایِ توجه به جهانِ غیر غربی، چالش هایی در استفاده و کاربرد مفهوم خاورمیانه به وجود آمده است. برای مقابله با تک صدایی مطالعات و بررسی های اروپایی و آمریکایی در منطقه خاورمیانه، برابرنهادهایی به جای مفهوم خاورمیانه پیشنهاد شده است. عبارت های همچون «خاور نزدیک و شمال آفریقا»، «خاورمیانه شمالی»، «خاورمیانه جدید»، «خاورمیانه اسلامی»، «غرب آسیا»، «آسیای غربی» و «آسیای جنوب غربی» به جای آن پیشنهاد می شود. پرسش اساسی این نوشتار این است که چرا آلترناتیوها نمی توانند در اعاده همان معنایی که مفهوم خاورمیانه منتقل می کند، کامیاب شوند؟ این پژوهش با تمرکز بر مقوله امرسیاسی و از دریچه نظریه و روش تاریخ مفاهیم، می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا نمی توان از مفهوم خاورمیانه دست کشید. ماهیت «امر سیاسی» که به گونه ای جدی و عمیق بر تقابل های دودویی تاکید می کند، بر این فرضیه صحه می گذارد که نبردی پنهان میان گروه ها و نیروهای سیاسی برای تسلط بر گفتمان ها، که خود را در مفاهیم انضمامی می کنند، در جریان است. از چنین منظری، فرجام نبردِ نابرابر میان دو سوی این گفتمان، پیروزیِ مفهوم خاورمیانه است که بر فرازِ مفاهیم دیگر، به حیاتِ خود ادامه می دهد. اگرچه دانشگاه ها و برخی از محافل آکادمیک؛ همچنین نهادهای بین المللی به نقد ِحضور هژمونیِ مفاهیمی همچون خاورمیانه می پردازند و در دفاع از آلترناتیوها می کوشند؛ اما تسلیم ناپذیری امرسیاسی در برابر جغرافیا؛ مانع مهمی است که استفاده از مفاهیم جایگزینِ خاورمیانه را دشوار می کند.
مطالعه مقایسه ای عوامل نقش آفرین در تفاوت موضع گیری سیاسی آیت الله بروجردی و امام خمینی براساس الگوی مفهومی امیلیو بتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۳
107 - 136
حوزه های تخصصی:
در حوزه اندیشه ها و مواضع سیاسی، پیوند میان نظریه و عمل همواره راهگشای فهم چرایی رویکردهای متمایز عالمان دینی و مجریان سیاسی از یکدیگر بوده است. بر همین پایه، هدف اصلی مقاله از منظری مقایسه ای، واکاوی عوامل تاثیرگذار بر تفاوت موضع گیری های سیاسی آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) بر مبنای روش هرمنوتیک و الگوی مفهومی امیلیو بتی است. امیلیو بتی از جمله اندیشمندان حوزه هرمنوتیک روشی است که برای کشف نیات و فهم چرایی موضع گیری های سیاسی و اندیشه های سیاسی اندیشمندان بررسی زمینه های محیطی-ایدوئولوژیکی و متون صادر شده از آنها را ضروری می داند. از همین رو سوال اصلی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه «چه زمینه ها و عواملی بر موضع گیری سیاسی آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) نسبت به امر سیاسی تاثیر گذار بوده است؟» نتایج حاصل از تحقیق که شیوه جمع آوری داده های آن از نوع اسنادی-کتابخانه ای است، نشان می-دهد که زمینه های رشد و بالندگی خانوادگی، محیط زندگی، بسترهای تحصیلی، نوع فهم از علوم دینی، فضای محیطی-ایدئولوژیکی و خوانش متفاوت از خطر گروه هایی مانند بهائیان و مارکسیست ها از جمله عواملی است که نوع و شیوه فعالیت سیاسی این دو اندیشمند دینی را متفاوت ساخته است. از یک طرف آیت الله بروجردی با اتخاذ رویکرد علمی و اولویت بخشی به مبارزات فرهنگی از ورود عملی به عرصه سیاست دور ماند و از طرف دیگر امام خمینی (ره) متاثر از زمینه های مطرح شده نه تنها ورود عملی به امور سیاسی را لازم می دید که مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه را ضروری می دانست.
اقتصاد سیاسی توسعه در ج.ا.ا: تقدم امر سیاسی بر امر سیاستی و پیامدهای توسعه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
227 - 274
حوزه های تخصصی:
فرآیند توسعه ملی در ج.ا.ا به رغم سپری شدن چند دهه از حیات سیاستگذاری و برنامه ریزی توسعه ای، کماکان با تنگناهای مختلفی در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ مواجه است. استمرار و تعمیق معضلاتی نظیر آمار بالای بیکاری، رشد اقتصادی پایین، درآمد سرانه نامناسب، تورم دورقمی و تعمیق شکاف طبقاتی در اقتصاد سیاسی ج.ا.ا نشانگر آن است که حصول به پیشرفت متوازن ملی در پرتو اتخاذ رهیافت ها، برنامه ها و اقدامات مختلف توسعه ای اتخاذ شده طی دهه های اخیر کماکان دچار تأخیر است. شکل گیری وضعیت پرابلماتیک توسعه ای و تأثیرگذاری متقابل چالش های یاد شده بر همدیگر، امر مداخله و سیاست گذاری در فرآیند توسعه ملی در ج.ا.ا را پر مخاطره ساخته است. پژوهش حاضر در راستای مسأله یاد شده این پرسش را واکاوی می کند که چرا به رغم تدوین و اجرای برنامه های توسعه ای مختلف، وضعیت توسعه ملی در ج.ا.ا پیچیده تر شده است؟ فرضیه پژوهش آن است که غلبه امر سیاسی بر امر سیاستی زمینه ساز گسست در تدوین و اجرای برنامه های توسعه و شکل گیری وضعیت پرابلماتیک توسعه در ج.ا.ا شده است. پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با کاربرد مفاهیم سامان نظری کارل اشمیت برای مفهوم سازی متغیرهای تأثیرگذار بر فرآیند توسعه ملی در ج.ا.ا انجام شده است. جمع آوری داده های تحقیق به روش اسنادی و با اتکاء به یافته های متون نظری، پژوهش-های تحلیلی و نیز گزارش های آماری موسسات مختلف داخلی و بین المللی صورت گرفته است.