مطالب مرتبط با کلیدواژه

مسئله ایران


۱.

بازخوانی یک تاریخ؛ روایتی دیگر از کارنامه آقامحمدخان قاجار نقد و بررسی کتاب تاریخ ایران در دوره قاجاریه: عصر آقامحمدخان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۴۷۳
این مقاله به نقد کتاب تاریخ ایران در دوره قاجاریه: عصر آقامحمدخان اثر غلام حسین زرگری نژاد می پردازد. ازآن جاکه زندگی و عملکرد آقامحمدخان قاجار از مباحث مناقشه انگیز تاریخ ایران است، تاکنون پژوهش ها و رمان های تاریخی فراوانی درباره او نوشته شده است. به طور کلی، هم در گفتمان تاریخ نگاری دوره پهلوی و جمهوری اسلامی و هم در پژوهش های مستقل از وی چهره ای خون ریز، بی رحم، و انتقام جو ترسیم شده است که اگر حکومت زندیه را برنمی انداخت، سرنوشتی متفاوت تر در انتظار ایران بود. زرگری نژاد در زمره پژوهش گرانی است که در آثار پیشینش همین نگاه را به آقامحمدخان بازتاب داده، اما در کتاب تاریخ ایران در دوره قاجاریه: عصر آقامحمدخان کوشیده است این تصویر را با خوانش انتقادی منابع و اسناد زیرسؤال ببرد و چهره ای کاملاً متفاوت از وی ترسیم کند. شخصیتی که نه تنها شایعات مطرح شده درباره بی رحمی او، به ویژه کورکردن مردم کرمان یا قفقاز، صحت ندارد، بلکه برعکس، او درمیان مدعیان قدرت، ازجمله لطفعلی خان زند، تنها کسی بود که به ایران و احیای قلمرو تاریخی آن می اندیشید و تمام تلاشش مصروف مسئله ایران بود. این مقاله با رویکردی انتقادی می کوشد آرا و دیدگاه های زرگری نژاد را ارزیابی کند.
۲.

تحول برنامه ریزی شهری و پیوندهای آن با مسئله ایران در نظام دانش جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی شهری نظریه برنامه ریزی امر فنی امر سیاسی مسئله ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۶ تعداد دانلود : ۲۷۱
بیان مسئله: پرسش این مقاله در ارتباط با رابطه میان نحوه صورت بندی مسئله ایران در نظام دانش جدید ما (به طور عمده در علوم اجتماعی) و شکل گیری خوانش های موجود از تجربه برنامه ریزی شهری در ایران است. در نظام دانش جدید ما، توضیح وضعیت تاریخی ایران ذیل دو رویکرد کلان شرق شناسانه (با نگاهی اروپامحور) و بومی گرایانه (عکس العملی در برابر اولی) استوار شده است. هر دو این رویکردها بر مبنای ساختن «غیر» و با نگاهی ذات گرایانه ممکن شده اند و در آنها به پیچیدگی های واقعیت تاریخی و ابعاد گستره آن کمتر توجه شده است. هدف: این مقاله به دنبال شناسایی خوانش ها و روایت های موجود از تجربه تاریخی برنامه ریزی شهری در ایران است. روش: با پرسشی هستی شناختی، این مقاله با پرهیز از کاربست پیشینی و بلاواسطه نظریه و روش، به خود پرسش پژوهش متعهد است و از این رو با استراتژی پس کاوانه و رهیافتی مبتنی بر واقع گرایی انتقادی به دنبال ساختارها و مکانیزم هایی غیرقابل رؤیت در روایت های غالب است. یافته ها: روایت های شناسایی شده عبارتند از:  الف- موفقیت نسبی برنامه ریزی در بعد فنی ب- شکست برنامه ریزی در ایران ج- عدم شکل گیری برنامه ریزی در ایران، د- ذات ویژه برنامه ریزی در ایران و ه-قرارگیری برنامه ریزی ذیل فرآیند گذار (که دارای دو وجه تمرکز بر گذشته و آینده و در نتیجه تعلیق حال و نیز فضایِ نوظهور خوانش مؤثر است). تغییر در نگاه به برنامه ریزی از امر فنی به امر سیاسی نیز امکان رؤیت ابعاد جدیدی از تعامل برنامه ریزی با سایر حوزه های دانش (در قلمرو علوم اجتماعی) را ممکن کرده است نتیجه گیری: روایت های فوق در برنامه ریزی شهری با توضیحِ وضعیت ایران در نظام دانش جدید ما پیوند دارند و با مکانیزم هایی خاص، مفهوم پردازی وضعیت تاریخی برنامه ریزی شهری ذیلِ آنها دشوار شده است. هم راستا با علوم اجتماعی، در اینجا نیز در برخی روایت های متاخر نشانه هایی از فضایی جدید برای خوانشی مؤثر از تجربه برنامه ریزی شهری به چشم می خورد.
۳.

طباطبایی و مسئله ایران: بازخوانی اندیشههای سید جواد طباطبایی براساس الگوی هایدگری شاعر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۱۵۶
هدف این پژوهش بازخوانی و ارائه فهمی نو از اندیشه سید جواد طباطبایی درباره نظریه انحطاط و زوال اندیشه سیاسی در ایران، اندیشه سیاسی و اندیشه تاریخی وی است. پرسش اصلی پژوهش این است که وجوه فکری و روش شناختی سید جواد طباطبایی چه تأثیری بر درک وی از نظریه وضعیت انحطاط و ارائه راه برون رفت از آن داشته است؟  در فرضیه پژوهش استدلال می شود که روش شناسی و الگوی تحلیلی طباطبایی منجر به آن شد که وی افزون بر نشان دادن انحطاط تاریخی در آثار خود، عوامل مؤثر بر وقوع این انحطاط را نیز کشف کند. چارچوب نظری، بهره ای آزادانه از الگوی هایدگری شاعر است، و برای پاسخ به پرسش های پژوهشی از روش تحلیل مفهومی آثار برجسته طباطبایی و  بررسی تحلیل های پژوهشگران دیگری که در این زمینه نوشته اند، استفاده شد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که هدف طباطبایی از پرسش «کجا ایستاده ایم؟»، آشکار کردن نسبت خود با مسئله ایران است. مسئله ایران به مثابه امر رازآلود، در اندیشه طباطبایی موضوعی است که در طول تاریخ ایران تداوم یافته و در هر عصر و دوره ای به شکلی ویژه بیان شده است. این ماندگاری نیازمند نیروهایی است که با اندیشه تاریخی تلاش کنند تا پرده از امر رازآلود ایران بردارند، و آن را در آثار خود تقریر و برجسته سازند. از این دیدگاه، وضعیت انحطاط ریشه در نبود این اندیشه و آگاهی تاریخی دارد، و راه برون رفت از آن نوزایی اندیشه تاریخی و تاریخ نویسی است.