مطالب مرتبط با کلیدواژه

امیلیو بتی


۱.

مطالعه مقایسه ای عوامل نقش آفرین در تفاوت موضع گیری سیاسی آیت الله بروجردی و امام خمینی براساس الگوی مفهومی امیلیو بتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر سیاسی آیت الله بروجردی امام خمینی (ره) امیلیو بتی هرمنوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۵۲
در حوزه اندیشه ها و مواضع سیاسی، پیوند میان نظریه و عمل همواره راهگشای فهم چرایی رویکردهای متمایز عالمان دینی و مجریان سیاسی از یکدیگر بوده است. بر همین پایه، هدف اصلی مقاله از منظری مقایسه ای، واکاوی عوامل تاثیرگذار بر تفاوت موضع گیری های سیاسی آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) بر مبنای روش هرمنوتیک و الگوی مفهومی امیلیو بتی است. امیلیو بتی از جمله اندیشمندان حوزه هرمنوتیک روشی است که برای کشف نیات و فهم چرایی موضع گیری های سیاسی و اندیشه های سیاسی اندیشمندان بررسی زمینه های محیطی-ایدوئولوژیکی و متون صادر شده از آنها را ضروری می داند. از همین رو سوال اصلی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه «چه زمینه ها و عواملی بر موضع گیری سیاسی آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) نسبت به امر سیاسی تاثیر گذار بوده است؟» نتایج حاصل از تحقیق که شیوه جمع آوری داده های آن از نوع اسنادی-کتابخانه ای است، نشان می-دهد که زمینه های رشد و بالندگی خانوادگی، محیط زندگی، بسترهای تحصیلی، نوع فهم از علوم دینی، فضای محیطی-ایدئولوژیکی و خوانش متفاوت از خطر گروه هایی مانند بهائیان و مارکسیست ها از جمله عواملی است که نوع و شیوه فعالیت سیاسی این دو اندیشمند دینی را متفاوت ساخته است. از یک طرف آیت الله بروجردی با اتخاذ رویکرد علمی و اولویت بخشی به مبارزات فرهنگی از ورود عملی به عرصه سیاست دور ماند و از طرف دیگر امام خمینی (ره) متاثر از زمینه های مطرح شده نه تنها ورود عملی به امور سیاسی را لازم می دید که مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه را ضروری می دانست.
۲.

چالش عینیت و ذهنیت در نظریه هرمنوتیکی امیلیوبتی، راه کار او برای حل این چالش و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امیلیو بتی عینیت گرایی ذهن گرایی تفسیر جامعه شناختی تفسیر بازتولیدی تفسیر هنجاری فیلولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۱۶
امیلیو بتی هرمنوتیست ایتالیایی عینیت گرای نوروش شناختی قرن بیستم است. او که از مخالفان هرمنوتیک فلسفی گادامر است تلاش کرده با ادامه دادن راه شلایرماخر و اصلاح نظریه فهم متن او نظریه هرمنوتیکی جدیدی ارائه دهد که در فهم مراد مولف کارآمدتر باشد. او معتقد است؛ راه رسیدن به مراد مولف بازسازی قصد او از طریق بازسازی اندیشه هایش است. به این منظور وی به دالهای معنادار متن که توسط مولف به کاررفته اند و همین طور جنبه های روانشناختی او و شرایط زیستی اش اهمیت زیادی می دهد. با این حال، وی به دلیل تبعیت از کانت در ساختارهای ذهن قائل به نقش ویژه ذهنیتهای مفسر در تفسیر است. همین نیز سبب شده او عینیت گرای نسبی باشد و نه مطلق. او با توجه به این مشکل برای جلوگیری از ذهن گرایی مخرب در کنار توجه به محوریت مولف در تفسیر، با ضرب چهار قانون و همچنین با بر شمردن اضلاعی برای تفسیر همچون فیلولوژی، تفسیر تاریخی، تفسیر جامعه شناختی (مبتنی بر آراء ماکس وبر)، تفسیر بازتولیدی و تفسیر هنجاری تلاش کرده حدودی را برای نقش مفسر در رسیدن به مراد مولف معین نماید. با این حال به نظر می رسد او با قواعد و اضلاع مزبور نتوانسته به این چالش غلبه کند و عملا هم مولف محور باقی بماند و در عین حال نقش ویژه ای نیز به مفسر بدهد. این مقاله این چالش، راهکار او و نقدهای وارد بر راه کارهای او را بیان می کند.