مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
امر قدسی
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۷
53 - 70
حوزه های تخصصی:
رودلف اتّومتکلم و دین پژوه آلمانی قرن بیستم، در اثر مشهور خود موسوم به <em>مفهوم امر قدسی</em>، با رویکردی پدیدارشناسانه به بحث درباره ی امر مقدس و مواجهه ی با آن، به عنوان نومینوس پرداخته است. او نومینوس را امری فراتراز عقل، متمایز، مقدس و ناشناختی تلقی کرده است. ازاین نظر نومینوس نوعی با حقیقت وجود شباهت دارد که موضوع اصلی عرفان اسلامی است. عزیز نسفی عارف نامی قرن هفتم، از حقیقت وجود به عنوان اولین مرتبه ی ذات حق یاد کرده است. این پژوهش به تحلیل و تبیین اندیشه های نسفی درباره ی حقیقت وجود، بر مبنای نظریات اتّو درباره ی امر قدسی و مواجهه با آن پرداخته و شباهت ها و تفاوت های موجود در آن ها را موردبررسی قرار داده است. درمجموع اگرچه در ظاهر امر، نومینوس و حقیقت وجود مشابه به نظر می رسند، اما تفاوت در جایگاه و مبانی فکری نسفی و اتو سبب شده تا در جزئیات اندیشه ی این دو درباره ی امر قدسی و مواجهه ی با آن، تفاوت هایی باقی بماند.
بررسی انتقادی معنای زندگی از منظر اگزیستانسیالیسم الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
206 - 233
حوزه های تخصصی:
مسئله معنای زندگی از اساسی ترین پرسش های انسان معاصر غربی است که مورد توجه اگزیستانسیالیست های الهی نیز قرار گرفته است. در این نوشتار، راهکار اگزیستانسیالیسم الهی مورد بررسی قرار می گیرد. آنچه که با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به دست آمد این است که اگزیستانسیالیست های الهی می کوشند، با بازنگری در تلقی سنتی از خدا، خداوند را به مثابه امر مطلق و مقدس و متعالی درنظر بگیرند و روزنه ای نوین به سوی او بگشایند، تا بدین ترتیب، معنای زندگی را در برقراری نسبت با او قرار بدهند. البته، این موضع فلسفی قطعاً برای بسیاری از دینداران که وجود خداوند را استدلال پذیر و مبرهن نیز می دانند حداقلی و غیرقابل قبول است.
احیاء واقعیت قدسی طبیعت راه حل بحران زیست محیطی (نقد و بررسی دیدگاه فلسفی سیدحسین نصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
95-116
حوزه های تخصصی:
تخریب محیط زیست به دلیل پیامدهای ناگواری که برای بشر به همراه داشته است، تبدیل به یکی از بزرگترین چالش های دنیای معاصر شده است و برای بقای کل نظام طبیعت از جمله انسان هیچ موضوعی مهم تر از حل این مسئله نیست. این بحران نخست در غرب آغاز شد و پس از آن با ورود تجدد به شرق در سطحی جهانی مطرح شد. از نظر نصر علت این امر تقدس زدایی تدریجی از طبیعت است. اندیشمندان برای حل بحران محیط زیست راهکارهایی ارائه داده اند که اغلب برگرفته از مهندسی محیط زیست است. وی بی آنکه منکر ارزشمندی این راه حل ها باشد شیوه علمی را به تنهایی حلال مشکلات نمی داند، زیرا بر این باور است که خود علوم تجربی در برابر این بحران مسئول است. وی رویکردی مابعد الطبیعی را بر می گزیند و او معتقداست که تنها با احیای معرفت قدسی طبیعت می توان از این مشکلات رهایی یافت. هر چند بعضی از متفکران مسلمان، طبیعیات سنتی را در دوران معاصر خالی از فایده می دانند ولیکن سنت گرایان بر این باورند که سنت اسلامی واجد منابعی غنی برای تبیین فلسفه علوم است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به گرداوری اطلاعات کتابخانه ای پرداخته و این دیدگاه را مورد تحلیل قرار داده است. هدف این پژوهش نقد و بررسی ابعاد فلسفی بحران می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد: با این احیاگری هم اصول اخلاقی درخصوص طبیعت تحکیم می شود و هم نیاز انسان متجدد به ایجاد ارتباط معنوی با طبیعت برآورده می شود. براین اساس این نظریه می تواند به عنوان یک راه حل دارای ارزش وجایگاه ممتاز باشد.
چیستیِ ایمان در قرآن کریم به روش تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیستی ایمان، یکی از مهم ترین سؤالاتی است که در درازنای تاریخ اسلام، ذهن مفسران و متکلمان اسلامی را به خود مشغول ساخته است. برخی بر یک رکن، گروهی بر دو رکن، بعضی بر سه رکن و عده ای بر چهار رکن اصلی در تعریفِ چیستیِ ایمان، مستند به آیات قرآن، تأکید ورزیده اند. در این پژوهش، دیدگاه قرآن، در باب چیستیِ ایمان به دور از منازعات متکلمان و مفسران و تنها با تمرکز بر آیات قرآن، به شیوه مستند، مستدل و متن محور و با روش تحلیل محتوای کیفی؛ استخراج، گزارش و تحلیل شده تا زمینه برای پاسخ به سؤال پیش گفته فراهم آید. از مطالعه تحلیلی آیات مربوط به ایمان در قرآن به دست می آید که ایمان به معنای تصدیق و مراد از تصدیق، یقین است که در قلب، جای دارد و از همین رو، ایمان امری قلبی است. نیز همه گونه های متعلَّقات ایمان در قدسی بودن مشترکند. نتیجه اینکه ایمان، تصدیقِ امرِ قدسی است. ایمان، دارای مراتب، اختیاری، قلبی و متقابل با کفر است و پس از اسلام و پیش از تقوا، احسان، اطمینان، برّ و صدق قرار می گیرد.
تحلیل انتقادی آرای الیاده در باب تفکیک امر قدسی از غیرقدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرچا الیاده (1907-1986) ضمن اتخاذ رویکرد وجودی نسبت به اساطیر استدلال می کند که تلقی انسان بدوی در خصوص اسطوره به مثابه امری راستین و تکرارپذیر مرتبط با ساختارِ وجودی اوست. به همین سبب، وی با نقد تلقی روانکاوی فروید در باب ناخودآگاه بودن فراشد اسطوره سازی، به طرح این موضوع می پردازد که اسطوره اساساً تبیینِ نظری آیین هایی است که به صورت خودآگاه به بازتکرارِ نمادین عمل آفرینش پرداخته اند. در این راستا، الیاده به پیروی از دورکم، اما به شیوه ای متفاوت از وی، به تفکیک امر قدسی از غیرقدسی می پردازد و تصریح می کند که به زعم وی هستی و اعیان آن به واسطه تجلیِ امر قدسی ظهور یافته است. بر این اساس، مقاله پیش رو می کوشد ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه الیاده استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی نگارنده با تأکید بر مفروضات نظری الیاده و روش شناسیِ پدیدارشناختیِ بدوی، دیدگاه او را نسبت به اسطوره محل تأمل می داند و معتقد است آنچه الیاده به مثابه ساختارِ وجودی بشر مطرح می کند اساساً برساخته ای فرهنگی است.
تحلیل مابعدالطّبیعی علم و معرفت قدسی و تمایزشان از فلسفه از منظر دکتر سیّد حسین نصر و سنّت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
119 - 144
حوزه های تخصصی:
سیّد حسین نصر، بزرگ ترین فیلسوف سنّت گرای زنده جهان معاصر، اصل بنیادینی را مبنای حکمت جاودان قرار داده که عبارت است از تمایز مابعدالطّبیعی عقل شهودی و عقل استدلالی صرف. نصر، معرفت قدسی را ثمره عقل شهودی الهی و سایر علوم و مکاتب فلسفی را نتیجه عقل استدلالی بشری می داند و با تبیین ماهیّت ذاتی معرفت قدسی، به تمایز آن از فلسفه می پردازد. از منظر وی، عقل استدلالی، پژواک و انعکاس عقل شهودی بر مرتبه ذهن بشری است و استدلال منطقی، صرفاً بیان صوری سوبژکتیو از تجربه ابژکتیو حقیقت مابعدالطّبیعی است که مقدّم بر عقل استدلالی صرف و خود سوژه ای است که عمل استدلال را انجام می دهد. نتیجه استدلال نصر این است که معرفت قدسی، معرفتی «اشراقی» و إعطایی است، که برخلاف فلسفه، که از طریق کسب به دست می آید، از مبدأ کلّ بر قلوب، جایگاه قوّه عاقله، إفاضه می شود. به بیان عرفانی، این معرفت، از سنخ «احوال» است نه «مقامات»؛ و به همین دلیل، جزو «مواهب» به شمار می رود، نه «مکاسب». در این مقاله با رجوع به اصل آثار نصر و سایر سنّت-گرایان، که به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است، مبانی مابعدالطّبیعی معرفت قدسی را، که همان مابعدالطّبیعه سنّتی «شرق» و متافیزیک حقیقی در غرب است، تبیین کرده و رابطه این سنخ از معرفت را با فلسفه و الهیّات بررسی کرده ایم.
چگونگی تبیین امکان باور به خدا نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف تبیین دیدگاه هایدگر در خصوص ساحت الوهی و درنهایت مفهوم «خدا» به شیوه توصیفی- تحلیلی با تفسیر و تحلیل محتوای آثار هایدگر به نگارش درآمده است. از اینرو سؤال اصلی این نوشتار آن است که آیا می توان از امکان باور به «خدا» نزد هایدگر سخن گفت که در این وادی سکوت اختیار کرده و با پروردن ایمان خارج از اشکال سنتی، به ساحت قدس نظر داشته است؟ از این رو با اشاره به تأثیرپذیری هایدگر از الهیات مسیحی نشان داده می شود که وی با تفسیری متفاوت در پی روگردانی از الهیات و مابعدالطبیعه سنتی و گذر از آن، ناقد جامعه دیندار متظاهر و پایبند به نظام تئولوژیک بوده و در دریافت حضوری و گشودگی به ساحت وجود، گوش سپاری به ندای لوگوس را به تصویر کشیده و درنهایت سکوت اختیار کرده است. به این ترتیب بدون اینکه بتوان از خداشناسی نزد هایدگر سخن گفت، باید توجه به وجود و هستی مطلق را نزد وی که همانا در عدم جلوه گر است، همان توجه به اصل و منشأ هستی یا «خدا» دانست که تنها بر دازاین عرضه می گردد.
عاملیتِ زن در سینمای اجتماعی ایران (مطالعه موردی دو فیلم برف روی کاج ها و پریدن از ارتفاع کم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
251 - 273
حوزه های تخصصی:
امروزه تحقیقات سینما و رسانه، جایگاه مهمی در مطالعات جنسیت پیدا کرده اند و از سوی دیگر مناقشات متعددی درباره نقش های نهادینه شده ی جنسیتی و میزان عاملیت زنان به ویژه درمناسبات خانوادگی مطرح می شوند که پژوهش های مرتبط با این حوزه را ضروری می نمایند. در تحقیق حاضر، با تمرکز بر دو فیلم برف روی کاج ها و پریدن از ارتفاع کم، از مسیر روش تحلیل محتوای کیفی، به استخراج و تحلیل مضامین مرتبط با تغییر کنش و وضعیت زنان درخانواده، مقایسه ی مقوله های برآمده از خلال تحلیل این دو اثر سینمایی و در نهایت یافتن مقولات مشترک که با مساله فرآیند عاملیت یافتن زنان مرتبط بودند، پرداخته شد. مطابق تحلیل نهایی و مقایسه ی یافته ها، طغیان زن علیه ابژه گی، مقوله ی برجسته شناخته شد. این طغیان، به معنای تلاش برای تغییر وضعیت منفعل، شورش علیه قواعد عرفی حاکم بر زندگی زنان و تقابل با ستم در معنای باقی نماندن در وضعیت فاقد قدرت تصمیم گیری و استقلال تعبیر شد.
فلسفه هنر سیدحسین نصر از منظر هنرمند و مخاطب هنر امروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
64 - 79
حوزه های تخصصی:
بطور کلی دیدگاه نصر درباره هنر به لحاظ ایجابی واجد چند مولفه اساسی است. در این مقاله ابتدا این مولفه ها را برشمرده و توصیف کرده ایم، مولفه هایی نظیر پیوند با سنت، امر قدسی، حقیقت هستی، کاربرد در زندگی و نظیر این ها. به لحاظ سلبی نیز مولفه هایی در آن قابل تشخیص است، نظیر تقابل با هنر مدرن، خالی بودن از جنبه فایده گرایانه، عدم محوریت هنرمند و نظیر این ها. پس از مرحله توصیف، درصدد پاسخ به این پرسش برآمده ایم که کسی که در عصر حاضر، چه در مقام هنرمند و چه در مقام مخاطب اثر هنری، با هنر سر و کار دارد، اگر از منظر نصر به هنر بنگرد چه بهره ای خواهد برد؟ در این خلال، اعتبار و استواری دیدگاه نصر به نحو انتقادی آزموده شده است.
بررسی نحوه آشکارگی امر قدسی در مساجد اسلام و معابد هندوئیزم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
289 - 318
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر که علم تجربی، همه اطوار وجود را منحصر در طور حس نموده و به معنازدایی از جهان هستی و اشیا موجود در آن مشغول است، آیا تامل در میراث معماری مقدس بجای مانده از تمدن های سنتی میتواند طریق برون رفت از نیهیلیسم بی معنایی را نشان دهد که انسان امروزین گرفتار آن آمده است؟ پاسخ مولفان مقاله بدین سوال مثبت است؛ لذا بر آن شدند تا با بررسی کیفیت آشکارگی امر قدسی در معماری مقدس اسلام و هندوئیزم، به عنوان دو فرهنگ بزرگ سنتی، در جستجوی معنای از دست رفته ای بکوشند که گمشده انسان معاصر است. روش تحقیق در این مقاله مطالعه ای تطبیقی در معماری مساجد اسلام و معابد هندوئیسم بر اساس پدیدارشناسی است. البته نویسندگان مقاله عقیده دارند که پدیدارشناسی برای فهم کیفیت تجلی امر قدسی در معماری مقدس، نابسنده است لذا در مقابل تحلیل های پدیدارشناختی و سمبلیسم، رابطه وجودی با معماری مقدس را مطرح می کنند و آن را روشی مناسب برای فهم کیفیت تجلی امر قدسی می دانند.
کرونا و تعطیلی زیارت: گزینش و باز تفسیر در مواجهه با قطع دسترسی به مکان مقدس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
83 - 110
حوزه های تخصصی:
با شیوع کووید-19 در اواخر سال 1398، برای جلوگیری از شیوع بیماری، اماکن مقدس و مناسک جمعی در اکثر نقاط دنیا، و نیز ایران، برای مدتی نامعلوم تعطیل شد. از جمله مقاصد زیارتی همچون مشهد که از محبوبترین زیارتگاههای ایرانیان بودند دسترسناپذیر شدند. این وضعیت تجربهای را برای زائران ایرانی ایجاد کرد که پیشتر در حافظۀ جمعی و دین زیستۀ ایرانیان معاصر بیسابقه بود. این شرایط، مرزهای امر قدسی و عرفی، و محدودۀ عاملیت امر قدسی و عرفی را بهشدت مسئلهمند کرد. با توجه به اینکه چنین رخداد و تجربهای در مطالعات جامعهشناسی دین در ایران تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته، در پژوهش حاضر، ضمن تحلیل 14 مصاحبۀ نیمهساختیافته، تجربۀ زائران مستمر از امر قدسیِ تجسدیافته در مکان مقدس در زمانی واکاوی شد که مکان مقدس به دلیل شیوع بلای طبیعی تهدیدکنندۀ بقا به مدت نامعلومی رسماً از دسترس خارج شده بود. در این پژوهش سه موضع متفاوت در برابر تعطیلی حرم در بین مشارکتکنندگان شناسایی شد: موافقان، مخالفان، و مخالفان محافظهکار. بررسی تجربۀ عاطفی مشارکتکنندگان حاکی است آنها عواطف متناقضی را تجربه کردند. در بررسی مواجهۀ شناختی مشارکتکنندگانمشخص شدموافقان تعطیلی حرم در برخورد با ناهماهنگی شناختی و تهدید هویت دیندارانهشان راهبردهایی را اتخاذ کردند که عمدتاً بر بازتعریف، بازتفسیر، گزینش، و برجستهسازی بعضی خوانشهای الهیاتی و فقهی در مقابل برخی دیگر از خوانشها و فهمها بود به طوری که بتوانند چالشهای فوق برای دینداریشان را حل و فصل و تعدیل کنند. اقلیت مخالفان، با تفسیری تقدیرگرایانه، حکومت و موافقان تعطیلی را به اصیل و صادق نبودن در ارادت به امام و محافظهکاری / مصلحتاندیشی سیاسی متهم میکردند. معدود مخالفان محافظهکار نیز به دلیل اهمیت و جهۀ جهانی و سیاسی حکومت شیعی، به رغم نارضایتی، این مصلحتاندیشی را درک میکردند. در نهایت، مواجهۀ عملی زائران با این ممنوعیت توصیف شده است.
تربیت معنوی و بایسته های معنویت گرایی در بینش، مَنِش و کُنِش رضوی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین رویکرد تربیتی امام رضا (ع) در عرصه معنویت دینی و بایسته های معنویت گرایی در نگرگاه ایشان بود. در این نوشتار ضمن تعریف مفاهیم نظری پژوهش (معنویت، معنویت دینی و تربیت معنوی)، نخست بنیادهای تربیت معنوی با نگرش دینی را مشخص کردیم. مهم ترین بنیادهای تربیت معنوی در بستر فرهنگی رضوی، وجود امر قدسی / خداوند، وجود روح و وجود فراطبیعت (جهان های برزخ و آخرت و عدم بسندگی و دلبستگی به جهان ماده) هستند. روش پژوهش در این مقاله، تحلیل محتوا بود و رویکرد قیاسی را ملاک مصداق یابی قرار دادیم. جامعه مخاطب، منابع روایی معتبر شیعی به گونه عام و روایات وارده از امام رضا (ع) به طور خاص بود که به بررسی درآمد. افزون بر این، اسنادی که به طرح و تبیین بایسته های معنویت دینی پرداخته اند، مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های پژوهش، شیوه های تربیت معنوی رضوی بودند که در چهار مورد کلی دسته بندی شده و برخی از آن ها به موارد جزئی تر تقسیم شدند: 1 خداباوری / خداگرایی (که دربردارنده مقوله های بینش محور و کُنش محور است)، 2 خوش بینی و مثبت اندیشی (مشتمل بر شیوه های خالق محور و مخلوق محور)، 3 افزایش آستانه تاب آوری دربرابر تلخ کامی ها 4 کم توجهی به دنیا . نتیجه ای که در این مقاله به دست آمد، انحصار حصول آرامش پایدار روحی در بستر معنویت دینی ازطریق توجه حداکثری به امر قدسی و فراطبیعی، کاربست عقلانیت دینی و استدلال گرایی، دیانت و پایبندی به آموزه ها و دستورکارهای شرعی در زیست دنیوی است.
تحلیل جایگاه امر قدسی در نقاشی خط معاصر ایران با در نظر داشتن مفهوم جهانی شدن در خوشنویسی
هنر نقاشی خط معاصر ایران از مکتب سقاخانه به بعد، به دنبال گسترش جریان مدرنیزاسیون، به وجود آمد. مکتب سقاخانه تلاش داشت تا فرهنگ سنتی تجسمی ایران را با رویکردهای نوین در حوزه هنرهای تجسمی در مسیر جهانی شدن با هنر غرب پیوند بزند. با توجه به این که هنر خوشنویسی از اصول هندسه روحانی و مقدس تبعیت می کند، این بیم وجود دارد که مدرن و جهانی شدن این هنر، مورد تناقض با امر ابدی در نظام فانی و مرکز در محیط (امر قدسی) قرار گیرد. بنابراین، این پژوهش قصد دارد به روش توصیفی- تحلیلی، تناقض یا هماهنگی امر قدسی در خوشنویسی را با امر جهانی شدن این هنر بسنجد. آمار و اطلاعات این پژوهش به روش کتابخانه ای- اسنادی جمع آوری شده است. سوال اصلی پژوهش این است که با توجه به دغدغه جهانی شدن در خوشنویسی، جایگاه امر قدسی در آثار خوشنویسی و نقاشی خط معاصر ایران کجاست؟ پس از تحلیل، تطبیق و مطالعه امر قدسی در پنج نمونه از آثار نقاشی خط دهه 80 و 90 شمسی، به این نتیجه رسیدیم که قداست واقعی ناشی از سایه و روح الهی است که در هنر خوشنویسی وجود دارد و این موضوع که این آثار با تکنیک های نوین و به روز جهانی به ثمر رسیده باشند یا با ابزار ابتدایی مانند قلم و مرکب معمولی، در بیان قدسی آن هیچ تأثیری نمی گذارد.
واکاوی قداست مکانی گور دخمه دکان داود در سرپل ذهابِ کرمانشاه در آیین اهل حق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
107 - 140
مکان های مقدس در یک کارکرد نقطه مشترکی دارند و آن دربرگرفتن امر قدسی است و معماری از دیرباز بستر تبلور اندیشه های متعالی انسان،تجلی گاه احساسات ناب بشری و خاستگاه تحقق کمالات آدمیان بوده است. داده های پژوهش که از طریق بازدید و مشاهده اثر و مراسم مذهبی، و نیز مصاحبه و بررسی اسناد گردآوری شده است متعلق به گروهی است که در استان کرمانشاه با عنوان یارسان یا اهل حق شناخته می شوند.گوردخمه دکان داود به عنوان یک مکان مقدس که روزانه در آنجا به عبادت پرداخته می شود نمودی از فضایی مقدس و معنوی است که توسط پیروان اهل حق از دیرباز مورد ستایش و عبادت قرار گرفته است. حس قداست، در این بنا با انجام نیایش و برگزاری مراسم مذهبی در جوار آن، به معنای واقعی به عبادت کننده و پیروان این آیین و حتی به کسانی که به عنوان بازدیدکننده یک اثر تاریخی به آنجا می روند القا می شود و پیروان آن پیوسته در تلاش اند با انجام مراسم مذهبی، به این مکان روح و تقدس بدهند. قدسی به منزله امری انتزاعی و رابطه آن با جهان واقعیت، محوری ترین بحث این پژوهش است که سعی بر آن است تا با نگاهی اجمالی به ماهیت آیین اهل حق، به بیان مفهوم امر قدسی و تجلی آن در گوردخمه دکان داود به عنوان یک معماری قدسی بپردازیم که استعاره قابل رویت برای یک دنیای مذهبی محسوب می شود و آنچه قداست این مکان را تبیین می کند فارغ از ظاهر معماری آن، به امر قدسی اشاره دارد.
جایگاه امر قدسی در جریان تاریخ نگاری مدینه و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدسیت عاملی مهم و تأثیرگذار در ایجاد سرشتی چندپهلو در تاریخ نویسی مسلمانان است. یکی از جنبه های اصلی قدسیت پیوند اسطوره - تاریخ و کلام - تاریخ است. تاریخ به عنوان علمی واقع گرا درصدد فهم وقایع مهم تاریخی در گذشته انسانی است. واقع گرایی تاریخ، در ابعاد اسطوره ای که با تخیلات شاعرانه و عرفانی نشانه گذاری می شود، قابل خوانش نیست؛ ازاین رو مورخان بزرگ، روش ها و شیوه های گوناگونی را به منظور عبور از مباحث فراتاریخی به کار می بستند. در جریانات تاریخ نویسی مدینه و عراق در قرن اول و دوم هجری، تلاشی مشابه برای فهمی متفاوت از اسطوره و تاریخ دین شکل گرفت. سؤال اینجاست که جریانات تاریخ نویسی مدینه و عراق چه شیوه ها و روش هایی را برای عبور از امور قدسی در تاریخ به کار بستند. با به کاربستن شیوه توصیف و تحلیل تاریخی، مدعا این است که مورخان مدینه و عراق، برای عبور از امر قدسی به روش های ثبت زنجیره سند، تسلسل تاریخی، مشاهده و تجربه، شیوه علمی و ارجاع به اسناد مکتوب متوسل شدند. دستاورد پژوهش این است که مورخان مدینه و عراق، با به کارگیری روش های مذبور توانستند، متونی بر اساس اصالت عینیت تاریخی و دوری از امور قدسی تولید کنند.
بررسی و تحلیل پدیدارشناسی دین شانتپیه و ارزیابی نقادان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
574 - 595
حوزه های تخصصی:
عموم دین پژوهان گاهی شانتپیه دلاسوسایه را بنیانگذار پدیدارشناسی دین می دانند. این پژوهش نخست به تبیین دیدگاه شانتپیه درباره پدیدارشناسی دین می پردازد و ضمن تحلیل پدیدارشناسی دین شانتپیه که در میانه فلسفه دین و تاریخ دین قرار دارد، بر این باور است نقدی که عموماً بر پدیدارشناسی دین شانتپیه شده است، خود قابل نقد است. مهم ترین نقد بر پدیدارشناسی دین شانتپیه این است که او به ذات پدیدارها و ماهیت دین نپرداخت و پدیدارشناسی او از جهت رده بندی پدیده ها و با نگاه غیرتاریخی است. این مقاله با تعمق در اندیشه های شانتپیه اثبات می کند که اینگونه نیست که شانتپیه مطلقاً به ماهیت دین اعتنایی نداشت بلکه او به ماهیت دین به شکل معینی توجه دارد و برخلاف نقدهایی که به او وارد می شود که مدعی است پدیدارشناسی وی توصیفی صرف می باشد، در حقیقت شانتپیه دو جنبه اساسی ادیان یعنی ذات و ظهورات آن را مطالعه کرده است. این جستار این نقد را مورد کنکاش قرار داده و سپس آن را ارزیابی می کند و در نهایت تمییز می دهد که منتقدان، پدیدارشناسی دین شانتپیه را با توجه به پدیدارشناسی فلسفی هوسرل می سنجند؛ در حالی که شانتپیه با تأکید بر پدیدارهای آیینی درصدد شناخت ماهیت دین و در چشم اندازی شامل، درک امر قدسی به مثابه گوهر ادیان است.
واکاوی شیوه بازنمایی امر قدسی در سینمای داستانی بر اساس آرای سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۶۶
69 - 106
حوزه های تخصصی:
امر قدسی در جهان مفهومی سنّت گرایی سنت تعریف می شود و مطالعه بازنمایی آن در سینمای داستانی به عنوان یک پدیده مدرن، مسأله ای مهم است. زیرا سنت گرایان بر این باورند که امر قدسی در هنر قدسی می تواند نمود یابد؛ اما در خصوص بازنمایی آن در سینما به عنوان یک پدیده مدرن، دیدگاه مبسوطی ندارند. بنابراین هدف این پژوهش، واکاوی نحوه بازنمایی امر قدسی در سینما از منظر سنت گرایی است. این جُستار با رویکرد کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای اسنادی به این مسأله پرداخته است. برای این منظور، مبانی فکری سنت گرایی مانند امر قدسی و هنر قدسی، و نیز سبک استعلایی در سینما به عنوان سبکی نزدیک به هنر قدسی تبیین شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، همانگونه که سنت گرایان هنر قدسی را در شکل و سبکی خاص جستجو می کنند که دارای کیفیات و خصوصیات معنوی متناظر با جهان الوهی است، می توان همین ویژگی را در سبک استعلایی سینمایی به نحوی که در بازنمایی امر قدسی کارکرد داشته باشد، ردیابی کرد. سبک استعلایی در سینما، کارکردی شبیه هنر قدسی دارد که با استفاده از عناصری که در هنر بدوی وجود دارد، امر مقدس را بازنمایی کند. اینگونه، به واسطه استخدام سبک استعلایی یا ویژگی های عمده آن، می توان به بازنمایی امر قدسی در سینما، بر پایه مفاهیم مورد توجه سنت گرایان، امیدوار بود.در پژوهش حاضر شش فیلم مهاجر، خیلی دور خیلی نزدیک، آواز گنجشک ها، قدمگاه، یک تکه نان و به رنگ خدا بررسی شده است و نتایج آن دال بر کارکرد سبک استعلایی در بازنمایی امر قدسی است.
روایت اسطوره بازگشت جاودانه در داستان «یک مرد بزرگ» از میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
171 - 191
حوزه های تخصصی:
تقابل امر قدسی و غیر قدسی و نسبت آنها با یکدیگر، گذار از زمان تاریخی کرانمند و ورود به لحظه ازلی، قرار گرفتن در مرکز، و نوزایی مسائل اصلی مورد توجه میرچا الیاده بود که در اغلب پژوهش هایش به آنها پرداخته است. وی این مسائل را در داستان هایش نیز بازگو کرده است. داستان «یک مرد بزرگ» ازجمله این داستان ها است. در پژوهش حاضر کوشیده ایم با به کارگیری روش کیفی و تحلیل محتوا براساس رویکرد اسطوره شناسی الیاده، این داستان را به لحاظ ساختار و محتوا واکاوی کنیم. دیدگاه الیاده درباره دین به مثابه تجربه امر قدسی و اسطوره به معنای روایت کننده تاریخ قدسی در این متن ادبی نیز بازتاب یافته است. وی در روایت داستانش از نمادهایی چون شب، ماه، کوه، درخت، و جنگل و الگوهای اسطوره ای بهره گرفته است. شخصیت اصلی این داستان به دنبال تغییرات ناگهانی جسمی و درنتیجه، از نظم خارج شدن زندگی اش، از جمع آدمیان خارج می شود و به کوهستان، مرکز عالم و مکان مقدس، پناه می برد و در آنجا به حکمت و معرفت می رسد. حرکت او، گذار از زمان محدود خطی دنیوی به زمان نامحدود قدسی و بازگشت به آشوب ازلی است که مقدمه نوزایی او است. از سوی دیگر، گذار او یادآور آیین تشرف و رازآموزی و اسطوره بهشت گمشده است.