مطالب مرتبط با کلیدواژه

هست و باید


۱.

ساختار مسایل فلسفه ی اخلاق و دشواری تعیین مسأله ی اصلی(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سعادت تکلیف ارزش وجدان عقل و شرع خوب وبد زشت و زیبا هست و باید حکمت نظری و حکمت عملی بایدها و نبایدها مسؤولیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۷ تعداد دانلود : ۵۲۵
1- اشاره ای مختصر بر دشواری و ابهامی که مسایل فلسفه ی اخلاق دارند؛ 2- مروری اجمالی بر اهمّ مسایل فلسفه ی اخلاق؛ 3- به نظر می رسد آنچه در فلسفه ی اخلاق مهم است، تنقیح محلّ نزاع و تحریر موضع بحث است؛ زیرا با توجّه به آنچه که از طرف فلاسفه ی غرب و شرق و قدیم و جدید مطرح شده، معلوم نیست که آنها به دنبال چه هستند. از باب مثال، در مسأله ی باید و هست[1] که به عقیده ی برخی تنها مسأله و یا مهم ترین مسأله تلقّی شده، راه حلّی برای مشکلات دیگر، و یا پاسخی برای مسایل دیگر فلسفه ی اخلاق نیست و لذا لازم است قبل از این که تنها به یکی ازآنها به طورمفصّل پاسخ دهیم از دیگر مسایل نیز- ولو به طوراجمال- آگاهی یابیم؛ 4- درحقیقت، نتیجه ی نهایی و ثمره ی عملی مباحث فلسفه ی اخلاق، جز این نخواهدبود که ما انسان را به نوعی متعهّد انجام فضایل گردانیم، حال، چه از راه وحی و دین و شرع باشد، یا عقل و منطق و برهان، و یا شهود و اشراق و عرفان.[2]
۲.

تبارشناسی مبانی استدلالی حق و تکلیف وآثار آن در پوزیتیویسم حقوقی (با مطالعه موردی بر مفهوم عدالت حقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل زبانی توصیه گرایی حق و تکلیف عدالت عقلانیت مادی گرایی هست و باید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۶۵۱
مادی گرایی حقوقی حاصل از مبادی فلسفی پوزیتیویسم در عالم حقوق که بر اصالت حس و امکان رصد تجربی از طرفی و افتراق حوزه حقایق عینی و نفی امکان معرفت عقلی از تشریعیات قانونی طرفی دیگر، شکل گرفته، سبب ترسیم نقشه قوانین وضعی در رهایی از هر گونه قید ارزشی ایدئولوژیک و تقید بر دایره بسته اراده و فرامین بشری بدون امکان خروج به ماورای خود، شده است. تقلیل اثبات گرایی به مثابه نظریه ای شکلی بر مبنای روش تحلیل زبانی-عرفی به تقریر کلسنی-هیومی و رسیدن به نسبی گرایی و صدق ناپذیری، از نتایج چنین دیدگاهی است. بر همین اساس، مفهوم عدالت حقوقی، به ویژگی های بی معیاری، شخصی سازی و تفریع بر قانون وضعی تحول مفهومی یافته است. با وجود این، مغالطات موجود در چینش مقدمات و نتایج غیرقابل التزام، سبب عدم توفیق مکتب مزبور به مثابه مبنایی نظری در دانش حقوق و مفهوم عدالت قانونی شده است.
۳.

تاثیر هگل در توضیح هنجاری نسبت سوژه و ابژه براساس نسبت باید و هست در اندیشه ماکیاولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماکیاولی واقعیت موثر هست و باید امر هنجاری هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۸۳
پیش از ماکیاولی برای اینکه گذار از سوژه به ابژه قابل توضیح باشد مفاهیمی نقش محوری در گذار از سوژه به ابژه و یا بالعکس را توجیه می کرد که اساسا مفاهیمی الهیاتی - متافیزیکی به حساب می آمدند، اما ماکیاولی در اندیشه سیاسی خود به تعریف جدیدی از نسبت هست و باید دست یافت که بعدها هگل در تفسیری پیچیده - و نقد دیدگاه کسانی چون کانت و فیشته که به جدایی قلمرو هست و باید پرداخته بودند – توانست در هستی شناسی خود از آن بهره بگیرد. هگل با تاثیر از ماکیاولی به جای استنتاج باید از امور انتولوژیکال و متعالی آن را در میانه واقعیات موثر این جهانی قابل جستجو دانست و به این وسیله توانست تقدم سوژه بر ابژه را که توسط کانت توضیح فلسفی یافته بود مورد انتقاد قرار دهد و رابطه دیالکتیکی میان آن دو را از ساحت هنجاری مطالعه کند. نگارنده در این مجال می کوشد تا با ارائه تفسیری جدید از مساله هست و باید در اندیشه ماکیاولی، منطق گذار هگل از سوژه به ابژه را توضیح دهد و چگونگی جایگزینی منطق هنجاری به منطق متعالی را در این باب به تفصیل آشکار کند.