آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

در این مقاله نگرش های معنی شناختی دستوریان مسلمان تا نیمه نخست قرن دهم هجری قمری بررسی شده است. پس از معرفی گذرای چهار پژوهش انجام شده در این زمینه در قسمت دوم، با مراجعه به منابع دسته اولِ نگاشته شده از سوی دستوریان، از سیـبویه [161/ 180 هـ.ق] تا سیـوطی [911 هـ.ق]، ابتدا مباحث «تصریف» از مباحث «نحو» جدا شده و سپس برمبنای تقسیم بندی مباحث تصریفی از سوی ابن‏عصفور [669 هـ.ق] به برجسته سازی نکات معنی شناختی در هر قسم پرداخته شده است تا در قسمت پایانی این‏گونه نتیجه بگیریم که جایگاه معنی در مطالعات تصریفی دستوریان این دوره، چه در استدلال‏های صرفی و چه در توصیفات صرفی آنان، جایگاهی محوری بوده است؛ چنان‏که «معناداریِ» ساخت‏های صرفی در استدلال‏های قیاسیِ آنان حد وسط در اقترانی حملی و مقدم مثبت یا تالی منقوض در استثنایی اتصالی قرار می گرفته و «معنا»ی صورت‏های صرفی در توصیفات صرفیِ اینان تعیین کننده نوع رابطه صوری بین صورت‏های صرفی بوده است.

تبلیغات