مطالب مرتبط با کلیدواژه

مولتیپل اسکلروزیس


۸۱.

اثرات مثبت تمرینات مقاومتی فزآینده بر شاخص های مختلف آمادگی جسمانی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمادگی جسمانی تمرین مقاومتی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۸۳
زمینه و هدف: برخی تحقیقات اثربخشی تمرینات ورزشی بر عوارض جانبی بیماری MS را نشان داده اند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین های مقاومتی پیشرونده بر تعادل، درصد چربی، قدرت و استقامت عضلانی در زنان و مردان مبتلا به MS بود. برای این منظور ۱۸بیمار (با میانگین سن ۹/۷±۴/۲۹ سال، وزن ۴/۱۴±۷/۶۹ کیلوگرم) به شیوه هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (۱۰ نفر) و کنترل (۸ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت ۱۲ هفته، هر هفته ۳ جلسه و هر جلسه به مدت ۷۰ دقیقه با شدت ۵۰ تا ۸۰ درصد یک تکرار بیشینه تمرینات مقاومتی پیشرونده را اجرا کردند. در این مدت گروه کنترل هیچ گونه فعالیت بدنی منظمی نداشت. برای ارزیابی تعادل از آزمون استورک، درصد چربی بدن از آزمون یوهاژ، قدرت عضلانی از آزمون یک تکرار بیشینه و استقامت عضلانی از آزمون استقامت عضلانی پویا استفاده گردید. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05>p جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از ۱۲ هفته تمرین مقاومتی در گروه آزمایشی، قدرت عضلانی (0/0001=p)، تعادل (0/002=p)، استقامت عضلانی (0/0001=p) افزایش و درصد چربی (0/02=p) کاهش معنی داری پیدا کرده است. همچنین در پس آزمون بین دو گروه به لحاظ قدرت عضلانی اختلاف معنی داری به نفع گروه تجربی وجود داشت (0/0001=p). نتیجه گیری: اجرای تمرینات مقاومتی به مدت ۱۲ هفته با شدت مورد نظر موجب بهبود فاکتورهای مرتبط با آمادگی جسمانی بیماران مبتلا به MS می شود و نسخه مناسبی برای افزایش آمادگی جسمانی این افراد می باشد.
۸۲.

بررسی سطح مهارت های سواد سلامت بیماران عضو انجمن ام اس ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سواد سلامت بیمار ام اس مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۳۹
مقدمه: سواد سلامت شامل مجموعه ای از مهارت های خواندن، دسترسی، درک و فهمیدن، ارزیابی، تصمیم گیری و توانایی بکارگیری این مهارت ها در حوزه سلامت است. هدف پژوهش حاضر، بررسی سطح مهارت های سواد سلامت بیماران ام اس در ایران بوده است. روش ها: پژوهش حاضر، یک مطالعه پیمایشی از نوع توصیفی-تحلیلی در سال 1397 است. جامعه پژوهش کلیه بیماران ام اس عضو انجمن ام اس ایران بودند که تعداد 384 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه استاندارد سواد سلامت ایرانیان بین نمونه ها توزیع گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23، آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کروسکال والیس و من ویتنی) تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد میانگین سنی بیماران، 30/6 بود و بیشتر شرکت کنندگان (75 درصد)، از تحصیلات بالایی برخوردار بودند. سطح مطلوب بودن در سواد سلامت بیماران ام اس، میانگین دو بوده علاوه بر آن سواد سلامت در ابعاد خواندن، دسترسی، درک و فهمیدن، ارزیابی و تصمیم گیری به ترتیب دو (مطلوب)، 2/1 (نسبتا مطلوب)، 1/6 (کاملا مطلوب)، دو (مطلوب) و 2/1 (نسبتا مطلوب) بود. همچنین، بین میانگین سواد سلامت برحسب جنس (006/0P-Value =) و سطح تحصیلات (008/0P-Value =) تفاوت معنادار آماری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد با توجه به سطح بالای مهارت های سواد سلامت بیماران ام اس بسیاری از مشکلات پیش روی آن ها تسهیل شده است؛ و افراد با آگاهی بیشتر با بیماری خود روبرو می شوند و در موقعیت ها و بحران ها مدبرانه عمل می کنند.
۸۳.

مطالعه فرآیند بهبود کیفیت زندگی خانوادگی زنان مبتلا به ام اس در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی رضایتمندی حمایت خانوادگی منزلت اجتماعی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۲۹
این مطالعه با هدف تحلیل کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در جامعه ایران و با استفاده از رویکرد گراندد تئوری انجام شده است. برای این منظور با استفاده از نمونه گیری نظری، 13 زن مبتلا به ام اس انتخاب شدند که در نیمه اول سال 1397-1398 به بیمارستان سینا در تهران مراجعه کرده بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها هم زمان با جمع آوری با استفاده از روش مقایسه ی مداوم (رویکرد کوربین و اشتراوس 2008) مورد تحلیل قرار گرفتند. بر پایه تعاملات و روابط مفهومی شش فرآیند پدیدار شد که به ترتیب وقوع عبارت بودند از : جستجو و یافتن درمان، تغییر در کرامت ادراک شده، کشمکش برای حفظ داشته ها یا کسب مجدد، جستجو برای تکیه گاه و حمایت، تلاش برای رسیدن به ثباتی مطلوب و معنا یابی مجدد کرامت. طبقه زمینه ای این نظریه شامل عوامل موثر اجتماعی بود که شامل طبقات میانی دانایی خانواده بیماران، دانایی کادر مراقبتی، آگاهی از نیازهای اجتماعی بیماران، اعتقادات و باورهای اجتماعی و وضعیت مالی خانواده بیماران بود. در این مطالعه طبقه اصلی عوامل موثر فردی به عنوان عوامل میانجی گر شناسایی شدند که شامل طبقات میانی دانایی بیماران، اعتقادات و باورهای بیماران و مسائل مالی بیماران بود.
۸۴.

بررسی اثر آندی تحریک الکتریکی مستقیم قشری مغز (tDCS) بر عملکرد توجه پایدار و سرعت واکنش در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: TDCS توجه پایدار سرعت پردازش مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۴۰
مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک وضعیت التهابی میلین زدای سیستم عصبی مرکزی است که اغلب به عنوان اختلالی خود ایمن در نظر گرفته می شود. این بیماران درگیر نقایص شناختی وسیع و گسترده ای همچون ضعف توجه و تمرکز و حافظه و سرعت پردازش هستند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آندی تحریک الکتریکی مستقیم قشری مغز (tDCS) بر عملکرد توجه پایدار در بیماران مبتلا به MS در قالب یک طرح روش پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام گرفت. بدین منظور 32 بیمار مبتلا به بیماری MS با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. مداخله شامل 10 جلسه تحریک الکتریکی مستقیم بود که طی آن بیماران به دو گروه تقسیم شدند، یک گروه تحریک واقعی و گروه دیگر تحریک ساختگی یا شم دریافت کردند. ابزارهای پژوهش استفاده از خرده آزمون های سرعت واکنش(RTI) و آزمون پردازش سریع اطلاعات دیداری (RVP) در آزمون کارکردهای عصبی دانشگاه کمبریج (CANTAB) بود. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس از آزمون تی مستقل و وابسته برای مقایسه نمره های پیش آزمون، پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. نتایج نشان دهنده بهبود توجه پایدار و سرعت پردازش در گروه آزمایش در سطح معناداری 0.05 بود. بنابراین نتیجه می گیریم که تحریک الکتریکی مغز بصورت فراجمجمه ای منجر به بهبود نقص توجه پایدار و سرعت واکنش در بیماران مبتلا به ام اس می شود.
۸۵.

اثربخشی امید درمانی بر مدیریت استرس و سلامت روان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدیریت استرس سلامت روان امید درمانی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۳
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی امیددرمانی بر مدیریت استرس و سلامت روان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 1401 انجام شد. روش پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را 21000 بیمار عضو جامعه ام اس شهر تهران تشکیل داده اند که از بین آن ها، 54 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (29 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش امید درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل استرس ادراک شده کوهن (1983) و سلامت روان گلدبرگ (1972) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که امیددرمانی باعث بهبود مدیریت استرس در بیماران مبتلا به ام اس شد. همچنین نتایج نشان داد که امیددرمانی باعث بهبود سلامت روان و مولفه های آن در بیماران مبتلا به ام اس گردید. بنابراین به نظر می رسد، امید درمانی می تواند باعث کاهش استرس و تکنیک های موثری را برای بهبود سلامت روان در بیماران مبتلا به ام اس ارائه دهد.
۸۶.

اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر تحمل آشفتگی و ابعاد فراهیجانی منفی بیماران زن مبتلا به اختلال مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحمل آشفتگی درمان فعال سازی رفتاری فراهیجان منفی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۲۵
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر تحمل آشفتگی و ابعاد فراهیجانی منفی بیماران زن مبتلابه بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. این پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری بیماران زن مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس بود که جهت استفاده از خدمات سازمان بهزیستی به گروه تشخیص معلولیت سازمان بهزیستی تهران در سه ماه سوم سال 1400 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش (هرگروه 15 نفر) قرارگرفتند. گروه مداخله درمان فعال سازی رفتاری را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها بااستفاده از مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)(DTS) و فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009)(MES) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اثراصلی گروه برای تحمل آشفتگی (741/ ، 4/95F=) و برای فراهیجان منفی (415/ ، 9/13F=) معنادار هستند؛ یعنی دو گروه ازنظر میانگین تحمل آشفتگی و فراهیجان منفی تفاوت معناداری وجود دارد. در متغیر تحمل آشفتگی اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (367/ ، 5/14F=) متفاوتند. در متغیر فراهیجان منفی نیز اثراصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (275/ ، 37/7F=) معنادار و با ماندگاری اثر گزارش شد (05/0>p)؛ اندازه اثر نیز نشان از تأثیر و 4/63 درصد مداخله برافزایش تحمل آشفتگی و کاهش فراهیجان منفی دارد. نتیجه گیری می شود این مداخله توانست تحمل آشفتگی را افزایش و فراهیجان منفی را کاهش دهد.
۸۷.

اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس خودکارآمدی کیفیت زندگی طرح واره شناختی رفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۹۷
هدف: بر اساس افراد مبتلا به ام اس از کیفیت زندگی و خودکارآمدی پایینی برخوردار هستند. بنابراین، مطالعه ای حاضر با هدف  بررسی خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (درمان طرحواره ای=گروه آزمایش اول درمان شناختی رفتاری و گروه آزمایش دوم و گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه (2 گروه آزمایش و گروه گواه)، مداخلات درمانی (یعنی درمان طرح واره ای و درمان شناختی رفتاری) هر کدام به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعته (90 دقیقه ای) بر روی گروه های آزمایش اعمال شد و یک هفته پس از اتمام جلسات درمان، از گروه-های آزمایش و گواه پس آزمون به عمل آمد.  تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS  نسخه 25 انجام شد.   یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی (49/219 = F، 001/0 P =) و خودکارآمدی (929/21 = F، 001/0 P =) نمونه آماری پژوهش تأثیر معناداری داشت. همچنین، معناداری آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از پایداری تأثیرات هر دو درمان بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به سیاست گذاران سلامت پیشنهاد می شود اقدامات و برنامه های درمانی شناختی-رفتاری جهت بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان مبتلا به ام اس صورت گیرد.
۸۸.

اثر تمرینات حس عمقی برتعادل، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعادل حس عمقی خستگی کیفیت زندگی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۱۹
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) از شایع ترین بیماری های خودایمنی التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که بر سیستم های حرکتی و حسی پایه برای کنترل تعادل در هنگام ایستادن و راه رفتن تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات حس عمقی بر تعادل، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ام اس بود. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل زنان 20 تا 50 ساله مبتلا به ام اس با نمره مقیاس وضعیت شدت ناتوانی 1تا 4 و عضو انجمن ام اس شهر اصفهان بودند. از بین بیماران 30 داوطلب به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های هر دو گروه پیش از شروع برنامه تمرینی پرسشنامه های شدت خستگی و کیفیت زندگی بیماران ام اس را تکمیل و در آزمون مقیاس تعادل برگ شرکت کردند. گروه تجربی به مدت هشت هفته تمرینات حس عمقی را سه جلسه در هفته و به مدت60 دقیقه اجرا کردند و گروه کنترل در این مدت فعالیت های روزمره خود را انجام دادند. در پایان برنامه، آزمون های قبل تکرار شد. داده ها از طریق آزمون هایt مستقل و t زوجی و در سطح خطای 0/05 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در گروه تجربی پیش آزمون و پس آزمون تعادل، خستگی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری داشت. همچنین مقایسه نتایج پس آزمون دو گروه تجربی و کنترل نشان داد تعادل و کیفیت زندگی تفاوت معناداری داشت. نتیجه گیری: در مجموع هشت هفته تمرینات حس عمقی تعادل بیماران ام اس را بهبود بخشید و کیفیت زندگی آنان را ارتقا داد، ولی بر کاهش میزان خستگی آنان مؤثر نبود. بنابراین استفاده از تمرینات حس عمقی برای بهزیستی بیماران ام اس توصیه می شود.
۸۹.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان کوتاه مدت راه حل محور بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی درمان کوتاه مدت راه حل محور کیفیت زندگی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۹۳
زمینه: باتوجه به ماهیت غیرقابل پیش بینی بیماری ام اس و سطوح بالای اضطراب، افسردگی و خستگی، مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود نگرانی، نشخوار فکری و استرس و اضطراب کمک کند. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی که شامل رشدآگاهی، چارچوب نگرش خاص و درک درست از آسیب پذیری است منجر به بهبود علائم روانشناختی و خودکارآمدی گردیده است، از طرف دیگر درمان راه حل محور بدون علاقه به کسب آگاهی از مشکل و به جای تأکید بر وقایع گذشته، مراجعان را ترغیب به تمرکز بر توانایی ها و استعدادهایشان و جستجوی راه حل برای مشکلاتشان می کند. با این وجود انجام پژوهش مقایسه ای این دو درمان در پیشینه مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان راه حل محور بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. حجم نمونه پژوهش 60 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر مشهد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (40 نفر) و یک گروه گواه (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول 8 جلسه دوساعته درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی سگال و همکاران (2002) و گروه آزمایش دوم نیز 7 جلسه دوساعته، درمان راه حل محور کوتاه مدت دشارز و همکاران (1970) را دریافت کردند. پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس ویکری (1995) قبل و بعد از مداخله توسط آزمودنی های تمام گروهها تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان راه حل محور کوتاه مدت موجب افزایش میانگین نمره کیفیت زندگی و مولفه های آن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (0/05p<). همچنین بین اثربخشی دو درمان در بهبود کیفیت زندگی تفاوت معنا داری وجود نداشت (0/05p>). نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان راه حل محور کوتاه مدت هر دو بر بهبود سلامت جسمانی، کاهش درد و بهبود عملکرد اجتماعی و نیز در افزایش سلامت روان شناختی از جمله کاهش افسردگی و اضطراب در بیماران ام.اس مؤثر بوده اند.
۹۰.

اثربخشی بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل ناکامی و اضطراب سلامت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس

کلیدواژه‌ها: مصاحبه انگیزشی درمان پذیرش و تعهد درمان متمرکز بر شفقت مولتیپل اسکلروزیس اضطراب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۴۶
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل ناکامی و اضطراب سلامت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر طرح پژوهشی نیمه آزمایشی با گروه گواه و پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری بود. 40 نفر از زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر تهران در سال 1399 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند (هر گروه 20 نفر). داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه تحمل ناکامی و پرسشنامه اضطراب سلامت بیماران مبتلا به ام اس به دست آمد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین میانگین متغیرهای مورد بررسی در مرحله پیش آزمون بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت که بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل ناکامی (20/8327=F، 001/0P>) و اضطراب سلامت (8/7816=F، 001/0P >) در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس موثر بوده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت می تواند در بهبود تحمل ناکامی و اضطراب سلامت در بیماران زن مبتلا به ام اس موثر باشد.
۹۱.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت و تمرینات یوگا بر خودمدیریتی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت خودمدیریتی مولتیپل اسکلروزیس تمرینات یوگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۹
با تمرکز بر شفقت و تمرینات یوگا بر خودمدیریتی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران ام اس شهرستان بروجرد ثبت شده در انجمن ام اس در سال 1401 بودند. در این پژوهش 66 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه 22 نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت، تمرینات یوگا و گروه گواه قرار گرفتند. جلسات گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت شامل ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای بود که به صورت یک بار در هفته برگزار شد. همچنین جلسات تمرینات یوگا در 24 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای سه بار برگزار شد. جهت سنجش خودمدیریتی در مراحل سنجش از مقیاس خودمدیریتی مولتیپل اسکلروزیس- تجدید نظر شده (MSSM-R) بیشاپ و فرین (2011) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج مقایسه زوجی گروه ها نشان داد که تغییرات گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت با گروه تمرینات یوگا (028/0=P) و گروه گواه (011/0=P) معنادار بود (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که فقط درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت تا مرحله پیگیری بر بهبود خودمدیریتی موثر بوده است.
۹۲.

ارزیابی اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی بر استحکام روانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر تجارب زیسته استحکام روانی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۵۳
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری میلین زدای عص بی مرک زی اس ت. ای ن بیم اری یک ی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک در انسان بوده و ناتوان کننده ترین بیماری سنین جوانی است در این راستا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی بر استحکام روانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود، جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در سال 1399 به مطب متخصص مغز و اعصاب شهر اصفهان مراجعه کردند بود و همچنین افرادی که از طریق آگاهی در شبکه های اجتماعی مطلع شدند که 30 بیمار مبتلا به ام اس به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند آزمودنی ها به مدت 8جلسه هفتگی 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. داده ها در این پژوهش، توسط پرسش نامه استحکام روانی (MTQ48) (کلاف و همکارانش، 2007) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر تجارب زیسته در مرحله بین گروهی تفاوت معنی داری ایجاد کرده است(05/0>P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی موجب افزایش استحکام روانی در افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس گردیده است. بنابراین این نتایج برای متخصصین بالینی و مراقبین بهداشتی توصیه می گردد.
۹۳.

تجربه بیماری مزمن در تلاقی با جنسیت و زمینه اجتماعی (مطالعه تجربه زنان از بیماری مولتیپل اسکلروزیس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس تجربه زیسته زنان پدیدارشناسی فمینیستی اضطراب هویتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۵
مقدمه: از جمله بیماری های مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبه های حیات فردی و اجتماعی فرد بیمار به همراه دارد، بیماری مولتیپل اسکلروزیس می باشد. این بیماری براساس شیوع گسترده در بین زنان و همچنین تاثیرات خاصی که بر زنان می گذارد، چهره ای زنانه دارد. با این وجود، در مطالعات داخلی، تجربه زنان مبتلا به این بیماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است و مطالعات معدود صورت گرفته نیز غالبا مبتنی بر رویکردی بالینی-پزشکی و کمی هستند. بر همین اساس در مقاله پیش رو، تلاش می شود، تجربه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در بافت و زمینه اجتماعی جامعه ایرانی مورد مطالعه قرار گیرد. روش: با توجه به هدف اصلی این مطالعه، رویکرد پدیدارشناختی فمینیستی در این مطالعه اتخاذ شده است. با ۲۵ زن مبتلا به این بیماری مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و مصاحبه ها براساس رویه پیشنهادی مستاکس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: براساس روایت های بیان شده در مصاحبه ها، تجربه زنان مورد مطالعه از بیماری مولتیپل اسکلروزیس در قالب مضامین زندگی در تعلیق، شرم بی قدرتی، ناکنش ورزی جنسی، مخاطره مادری و دلهره همسری صورتبندی شد. نتیجه گیری: با توجه به مضامین استخراج شده، تجربه زنان مشارکت کنندگان در تحقیق از بیماری مولتیپل اسکلروزیس ، ذیل مضمون اصلی «اضطراب هویتی» مفهوم پردازی شد. منظور از «اضطراب هویتی»، تجربه و احساس نگرانی ناشی از هویت جنسیتی تحقق نیافته توسط این زنان است.
۹۴.

مدل یابی ساختاری رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازگاری هیجانی ذهن آگاهی تنظیم شناختی هیجانی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۳۴
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که باعث از کارافتادگی و ناتوانی بسیاری از بیماران می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع طرح های همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افراد مبتلا به بیماری ام.اس در شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. برای این منظور به انجمن ام.اس ایران مراجعه و 300 بیمار به وسیله نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های سازگاری هیجانی (رابیو و همکاران، 2007)، ذهن آگاهی (کارداسیوتو و همکاران، 2008) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد ابعاد ذهن آگاهی (آگاهی متمرکز بر لحظه حاضر و پذیرش) به عنوان متغیرهای برونزای پژوهش بر ابعاد سازگاری هیجانی (فقدان نظم بخشی انگیختگی های هیجانی و فیزیولوژیک، ناامیدی و تفکر آرزومندانه) هم دارای اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم است (001/0>P). نتیجه گیری: آنچه از یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت، اهمیت دادن به آموزش مهارت های ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به ام .اس و بهبود مهارت های شناختی در تنظیم هیجانی است. باتوجه به استرس ادراک شده توسط این افراد، هرچه قدر فرد بر آرزوها و افکار مخرب متمرکز شود و تمرکز خود را بر زمان حال از دست دهد و نتواند بیماری خود را بپذیرد، بدون شک سیر و روند بیماری سریع تر خواهد بود.
۹۵.

اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتاردرمانی دیالکتیک سلامت عمومی کیفیت زندگی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۰
هدف این مطالعه بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس شهرستان رشت در سال 1398 بودند که در انجمن ام. اس استان گیلان دارای پرونده می باشند. در این مطالعه 27 فرد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. بیماران حاضر در گروه آزمایش به مدت 12 هفته تحت مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک (12 جلسه) قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) و پرسشنامه کیفیت زندگی (واروشربون، 1992) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر سلامت عمومی (0/001>P؛ 58/0=Eta؛ 67/33=F) و کیفیت زندگی (0/001>P؛ 43/0=Eta؛ 32/17=F) افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس تأثیر معناداری داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، رفتاردرمانی دیالکتیک با بهره گیری از تکنیک های تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظم جویی هیجانی، می تواند به عنوان روشی موثر در جهت بهبود سلامت عمومی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس مورد استفاده قرار گیرد.
۹۶.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی پیش رونده بر توانایی راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس تمرینات مقاومتی توانایی راه رفتن کیفیت زندگی سلامت روان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۵
مقدمه و هدف: تمرین ورزشی یک راهکار موثر در درمان بیماری MS محسوب می شود. در این مطالعه، به بررسی تاثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر میزان خستگی، توانایی راه رفتن و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به MS پرداخته شد.مواد و روش ها: 16 نفر از زنان مبتلا به MS در این پژوهش شرکت کردند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه شاهد (8.15±32.37 سال) و گروه آزمایش (5.37±29.71 سال) قرار گرفتند. در گروه آزمایش فعالیت مقاومتی فزاینده به مدت 8 هفته اجرا شد. قبل و پس از برنامه تمرینی، سرعت راه رفتن، استقامت راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری برای آنالیز آماری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: توانایی سرعت و استقامت راه رفتن در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین به طور معنا داری افزایش یافت؛ اما، در گروه شاهد سرعت و استقامت راه رفتن نسبت به قبل کاهش معناداری یافت (0.04=P). از طرفی، کاهش معنادار خستگی در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین نشان داده شد (0.001=P)؛ درحالی که خستگی در گروه شاهد نسبت به قبل به طور غیرمعناداری افزایش پیدا کرد (0.73=P). تمرینات مقاومتی موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به MS نسبت به قبل از تمرین شد (0.01=P)، این در حالی است که میزان کیفیت زندگی (0.04=P) گروه شاهد نسبت به قبل کاهش یافت (0.04=P). میزان کیفیت زندگی و خستگی در قبل و پس از مداخله تمرینی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد، اما توانایی راه رفتن (سرعت و استقامت) پس از مداخله تمرینی در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود.بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی فزاینده با شدت متوسط می تواند منجر به افزایش توانایی راه رفتن، کاهش خستگی و در نهایت منجر به بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به MS می شود.
۹۷.

تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس بر کیفیت زندگی و درد زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس

کلیدواژه‌ها: درد کیفیت زندگی مولتیپل اسکلروزیس تمرینات پیلاتس فعالیت بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۱۶
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن و تخریب کننده میلین ها است که تمام ماده سفید سیستم عصبی مرکزی را فرا می گیرد و عملکرد حسی و حرکتی را تحت کنترل قرار می دهد. این بیماری مزمن نورولوژی، بیشترین تأثیرات منفی را روی روند سلامت و کیفیت زندگی افراد در جامعه می گذارد. عوارض بیماری مولتیپل اسکلروزیس، کیفیت زندگی از جنبه های مختلف فیزیکی، هیجانی، شناختی و اجتماعی را در بر میگیرد. یکی از تظاهرات بالینی ناخوشایند در بیماری مولتیپل اسکلروزیس، درد است که از علائم ناراحت کننده محسوب می شود و متاسفانه در حیطه پزشکی و پرستاری به آن اهمیت زیادی داده نشده است. هدف این پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر کیفیت زندگی و درد زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. این مطالعه بصورت نیمه تجربی و کاربردی روی 24 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با محدوده سنی ۴۵-۵۵ سال و دارای حداقل سه سال سابقه بیماری صورت گرفت. آزمودنی ها، به طور تصادفی به دو گروه مساوی پیلاتس (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی جهانی و متغیر درد با پرسشنامه استاندارد مقیاس دیداری درد اندازه گیری گردید. تحلیل آماری با استفاده از آزمون آماری تی مستقل در سطح معنی داری p<0/05 انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که تمرینات پیلاتس باعث تغییرات کیفیت زندگی و متغیر درد می شود. لذا، تمرینات پیلاتس باعث بهبود کیفیت زندگی و درد در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می گردد و این بیماران بایستی این نوع تمرین را به عنوان یک درمان تکمیلی کنار دارودرمانی استفاده نمایند.
۹۸.

مقایسه تاثیر تمرینات مقاومتی سی ایکس و تکنیک PNF بر تعادل و کیفیت زندگی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین سی ایکس تکنیک PNF تعادل کیفیت زندگی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۸
این مطالعه به منظور بررسی مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی سی ایکس و تکنیک PNF بر تعادل و کیفیت زندگی بیمارن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. در این پژوهش 45 مرد مبتلا به ام اس با دامنه سنی 20-35 سال شرکت کردند که همه ی آنها در مرکز ام اس اصفهان دارای پرونده پزشکی بودند. مقیاس ناتوانی بیماران 3تا 5/4 EDSS بود. این افراد به صورت تصادفی به یک گروه کنترل و دو گروه تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی اول به مدت هشت هفته به تمرینات با کش سی ایکس و گروه دوم تجربی به اجرای تکنیک های PNF پرداختند. هدف از این تمرینات تاکید بر عضلات ران بود.. به منظور سنجش تعادل از تست برگ و کیفیت زندگی از پرسشنامه 36 SF- استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر با سطح معناداری 05/0 صورت پذیرفت. یافته های این پژوهش حاکی از عدم تفاوت معنی دار بین تمرینات سی ایکس و تکنیک PNF در تعادل بود (05/0<P). ولی در آزمون کیفیت زندگی بین تمرینات سی ایکس و PNF تفاوت معنی داری وجود داشت(04/0=P). همچنین هر دو گروه مداخله در آزمون های تعادل و کیفیت زندگی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند (001/0=P). تمرینات سی ایکس و تکنیک PNF بر تعادل و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس تاثیر گزار بوده که از این بین تمرینات سی ایکس نسبت به تکنیک PNF در افزایش کیفیت زندگی بیماران ام اسی موثرتر بوده است.