مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مولتیپل اسکلروزیس
منبع:
رفتار حرکتی بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
117 - 132
حوزه های تخصصی:
برای بررسی تحرک و تعادل حرکتی، ابزار روا و پایا و سازگار با فرهنگ لازم است. هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی نسخه فارسی آزمون شاخص راه رفتن پویا (نسخه چهارموردی) در بیماران مولتیپل اسکلروزیس با و بدون سابقه افتادن بو د. پژوهش حاضر ازنوع زمینه یابی بود. بدین منظور، 55 نفر از همه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهرستان یزد در سال 1395، انتخاب شدند و نسخه فارسی آزمون شاخص راه رفتن پویا را تکمیل کردند. با استفاده از روش بازترجمه درستی ترجمه ابزار تأیید شد. از تحلیل عاملی تأییدی، ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون طبقه ای، به ترتیب برای بررسی روایی سازه عاملی، همسانی درونی و ثبات زمانی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده برازش مطلوب نسخه فارسی آزمون شاخص راه رفتن پویا (نسخه چهارموردی) در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود؛ به طوری که شاخص های برازندگی (رمزی برابر با 08/0، سی.اِف.آی. برابر با 99/0 و تی.اِل.آی. برابر با 97/0)، همسانی درونی برابر با 93/0 و پایایی زمانی برابر با 70/0، به ترتیب بیانگر روایی سازه عاملی و پایایی مطلوب (درونی و زمانی) نسخه فارسی آزمون شاخص راه رفتن پویا (نسخه چهارموردی) در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بودند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نسخه فارسی آزمون شاخص راه رفتن پویا (نسخه چهارموردی) در بیماران مولتیپل اسکلروزیس ابزاری روا و پایا است؛ بنابراین، می توان از آن در محیط های بالینی، درمانی و پژوهشی برای بررسی وضعیت تعادلی بیماران مولتیپل اسکلروزیس که درمعرض خطر زمین خوردن هستند، استفاده کرد.
اثربخشی مداخلات روان درمانی مثبت گرا بر اضطراب مرگ و کیفیت خواب زنان مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
10.22067/ijap.v9i2.73050
حوزه های تخصصی:
هدف : بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر اضطراب مرگ و کیفیت خواب زنان مبتلابه ام اس شهر بیرجند روش : روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونۀ پژوهش شامل 24 زن بود که از میان بیماران زن مراجعه کننده به درمانگاه های شهر بیرجند در سال 1397 به صورت در دسترس انتخاب شدند. این 24 نفر به صورت تصادفی ساده در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل گمارده شدند. مداخله به شیوه گروهی، طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل ش اخص کیفی ت خ واب پیتزب رگ و اضطراب مرگ تمپلر بود که آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به سؤالات آن ها پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که بین افراد گروه آزمایش وکنترل در اضطراب مرگ و کیفیت خواب تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>p). بنابراین مداخلات روان درمانی مثبت گرا باعث کاهش اضطراب مرگ و بهبود کیفیت خواب افراد مبتلابه ام اس زنان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی، تحمل پریشانی هیجانی و خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری التهابی است که عوارض جسمانی و روانشناختی متعددی را به همراه دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد بر معنای زندگی، تحمل پریشانی هیجانی و خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. از بین اعضای انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان قوچان در سال 1397، 20 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل روند عادی جلسه های انجمن MS را می گذراندند. پرسشنامه های معنای زندگی، تحمل پریشانی و خود کارآمدی درد در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیرهای معنای زندگی و مولفه های آن (وجود معنای زندگی و جست و جوی معنای زندگی )، تحمل پریشانی هیجانی و خرده مقیاس هایش (تحمل ،جذب ،ارزیابی وتنظیم) و خودکارآمدی درد (0/05>p) بهبود معنادار داشتند. بحث و نتیجه گیری: درمان مبتنی برپذیرش و تعهد منجر به بهبود معنی دار معنای زندگی، تحمل پریشانی هیجانی و خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می شود.
اثر بخشی آموزش روانشناختی برمیزان افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عدم آموزش کافی به مراقبت کنندگان خانوادگی مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس عامل اصلی ایجاد افسردگی آن هاست. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش روان شناختی یک برنامه آموزش روان گروهی بر افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است . مواد و روش ها: در این پژوهش برنامه «آموزش روان شناختی گروهی» تدوین و به صورت کار آزمایی بالینی با پی گیری یک ماهه اجرا و ارزشیابی گردید. در مرحله طراحی، در ابتدا با استفاده از متون پرستاری در خصوص اقدامات مراقبتی موردنیاز و نقش خانواده ها در اجرای آن ها پیش نویس برنامه تهیه گردید، سپس با استفاده از تکنیک RAM ازنظر مفهوم بودن، سودمندی، مرتبط بودن و قابلیت اجرایی بودن محتوای برنامه توسط خانواده ها، برنامه تدوین گردید. در مرحله اجرا، آزمودنی ها به روش آسان انتخاب (۱۰۰ نفر) و به طور تصادفی در گروه آزمون (۵۰ نفر) و کنترل (۵۰ نفر) قرار داده شده است. برنامه آموزشی روان شناختی در ۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای، در ۷ هفته (هر هفته ۱ جلسه) جهت گروه آزمون انجام و در پایان لوح فشرده ای با مضمون تکنیک های آرام سازی، کنترل خشم و تنش و جزوه آموزشی محتوای جلسات در اختیار ایشان قرار گرفت. گروه کنترل نیز در دو جلسه گروهی شرکت و به بیان خاطرات پرداختند و جزوه آموزشی و لوح فشرده در اختیارشان قرار داده شد. ارزشیابی برنامه با استفاده از پرسشنامه ای با دو بخش انجام گردید. بخش اول؛ اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم؛ پرسشنامه استاندارد افسردگی بک بود . تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که میانگین نمره افسردگی خانواده ها بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری وجود داشت. نتایج آزمون آنالیز واریانس با مشاهدات تکراری نیز کاهش معناداری در میانگین نمره افسردگی را در گروه آزمون نشان داد (۰۰۱/۰ > p ) . نتیجه گیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزش روان گروهی در پیشگیری و بهبود از افسردگی در خانواده های دارای فرد مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس این برنامه جهت بکار گیری آن به تیم درمان پیشنهاد می گردد .
نقش استحکام ذهنی، هیجانات خودآگاه و علایم بی خوابی در پیش بینی صفات تاریک سه گانه شخصیتی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری مولتیپل اسکلروزیس به عنوان بیماری عصبی در زنان، علاوه بر ایجاد بحران در شرایط فیزیکی زندگی روزمره، در کنار ویژگی های شخصیتی منفی، فشار روانی زیادی در زنان مبتلا دارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش استحکام ذهنی، هیجانات خودآگاه و علایم بی خوابی در پیش بینی صفات تاریک سه گانه زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس در شهرستان اردبیل بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی زنان مبتلا به بیماری ام اس در شهرستان اردبیل بود. تعداد نمونه تحقیق شامل 135 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزارهای اندازه گیری شامل مقیاس های صفات تاریک سه گانه، استحکام ذهنی، هیجانات خودگاه و مقیاس بی خوابی بود. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد بین استحکام ذهنی ( 18/0 = r ، 001/0 P< ) و علایم بی خوابی(28/0 = r ،001/0 P< ) با صفات سه گانه تاریک همبستگی مثبت و بین هیجانات خودآگاه با صفات سه گانه تاریک(20/0 -= r ،05/0 P< ) همبستگی منفی معنی داری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که استحکام ذهنی (22/0= β )، علایم بی خوابی(21/0= β ) و هیجانات خودآگاه (21/0-= β ) توانایی پیش بینی صفات تاریک را در زنان مبتلا به بیماری ام اس دارند ( 05/0 P< ) . بنابراین می توان نتیجه گرفت که زنان مبتلا به بیماری ام اس باید تحت مراقبت ها و دوره های آموزشی و القایی و رواندرمانگری در حوزه های مورد نظر قرار گیرند.
بررسی اثربخشی (تاثیر) طرحواره درمانی هیجانی بر بهزیستی ذهنی و خستگی در بیماران مبتلا به بیماری ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس یکی از اختلالات ناتوان کننده عصبی است که اختلالات جسمی و روانی متعددی را ایجاد می کند. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان گروهی طرحواره های هیجانی بر میزان بهزیستی ذهنی، خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بوده است. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، و طرح پژوهش بصورت پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه گسترش یافته میباشد.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به درمانگاهها و بخش های مغز و اعصاب بیمارستانهای شهر شیراز بود. 40 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، بصورت تصادفی در 2 گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های بهزیستی ذهنی مولوی و خستگی کرمپ قبل از اجرای مداخله گروهی طرحواره های هیجانی بر روی گروه آزمایش، پس از اجرای مداخله درمانی و 3 ماه پس از آن توسط هر دو گروه شرکت کنندگان تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان گروهی طرحواره های هیجانی بر میزان بهزیستی ذهنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس اثر معناداری داشت و موجب افزایش بهزیستی ذهنی آنها گردید و این اثر پس از پیگیری 3 ماهه ماندگاری داشت(p<0/01) . همچنین این درمان برروی خستگی نیز تاثیر معناداری داشت و این نتایج در مرحله پیگیری 3 ماهه نیز وجود داشت (p<0/01). با استناد به یافته ها میتوان نتیجه گرفت که درمان گروهی طرحواره های هیجانی جهت کاهش خستگی و افزایش بهزیستی ذهنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس موثر میباشد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکرد تحلیل وجودی- معنویت بر کیفیت و معنای زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
95 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت . روش: پژوهش به روش تک شرکت کننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفته ای دو جلسه یک ساعته برگزار شد. جهت بررسی فرآیند و مکانیسم تغییرات از مقیاس های معنای زندگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به ام اس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان طی شش مرحله در فرآیند مداخله و دو مرحله پیگیری به مقیاس ها پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درصد بهبودی در دو مقیاس در سه مرحله و برای 5 شرکت کننده محاسبه شد. میانگین درصد بهبودی در مرحله مداخله برای معنایابی زندگی 32/114% و برای کیفیت زندگی 14/79% به دست آمدو در مرحله پیگیری برای معنایابی زندگی 5/185% و برای کیفیت زندگی برابر با 28/123% برآورد شده است. مداخله بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان تأثیر مثبت و پایداری داشته، اما خرده مقیاس ها با مکانیسم متفاوتی تغییر کرده اند . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر تحلیل وجودی و معنویت با تأثیرگذاری بر سطوح مختلف معنای زندگی، کیفیت زندگی مبتلایان را در دو سطح جسمی و روانی ارتقا بخشیده است؛ بنابراین در مداخلات روانشناختی برای مبتلایان به ام اس می توان از این رویکرد سود جست.
تحلیل کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
147-158
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه حاضر از لحاظ روش، یک پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مرحله پیشرونده ثانویه مراجعه کننده به کلینیک MS بیمارستان سینا بود که با تأخیر وارد مرحله پیشرونده شده بودند. نمونه گیری در ابتدا به صورت هدفمند انجام شد و سپس به شکل نظری ادامه یافت و نمونه نهایی پس از اشباع نظری به 13 نفر رسید. مصاحبه بدون ساختار و مصاحبه نیمه ساختاریافته با سؤال های باز به عنوان شیوه جمع آوری اطلاعات انتخاب شد. تحلیل داده ها، از طریق کدگذاری مصاحبه ها و تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به تولید درون مایه اصلی سازوکارهای یاری سان گردید که شامل سه مقوله اصلی سبک مقابله ای کارآمد، حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی و تاب آوری و هفت زیرمقوله بود. یافته های این پژوهش نشان داد که برخی عوامل روان شناختی در مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس می توانند نقش محافظتی و یاری رسان را برای افراد مبتلا ایفا کنند و ورود اجتناب ناپذیر به مرحله پیشرونده ثانویه را به تعویق بیندازند، از سرعت پیشروی بیماری بکاهند و از وقوع حمله های مکرر جلوگیری نمایند.
مطالعه اثربخشی تمرین تکالیف دوگانه شناختی- حرکتی بر حافظه فضایی بیماران ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
17 - 30
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مشکلات شایع در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) اختلال در حافظه است. با وجود تأیید تأثیر تمرینات تکالیف دوگانه شناختی حرکتی بر عملکرد شناختی بیماران ام اس، تاکنون، پژوهش های اندکی در این زمینه صورت گرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بهبود حافظه فضایی بیماران ام اس در نتیجه تمرینات تکالیف دوگانه بود. روش: طرح تحقیق از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه های تصادفی، روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و به لحاظ هدف کاربردی بود. در اجرا، 30 زن مبتلا به ام اس(20-60 ساله)عضو انجمن ام اس استان تهران، به صورت داوطلبانه و با کسب رضایت نامه آگاهانه به عنوان شرکت کننده به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرارگرفتند و پیش آزمون حافظه فضایی از طریق دستگاه حافظه فضایی مدلLM-01 از آنان گرفته شد. سپس شرکت کنندگان به مدت هشت هفته که هر هفته شامل دو جلسه 45 تا 60 دقیقه ای بود به انجام تمرینات تکالیف دوگانه پرداختند. با اتمام تمرینات پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مرکب و تی همبسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0≥ p انجام شد. یافته ها: نتایجنشان داد که تمرینات تکالیف دوگانه موجب بهبود معنی دار حافظه فضایی)04/0= p ) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد . نتیجه گیری: تمرین تکالیف دوگانه شناختی- حرکتی موجب فعالیت بیشتر مغز می شود و می توان آن را روشی مناسب برای ارتقای توانایی های شناختی مانند حافظه فضایی در نظر گرفت.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر ادراک درد، در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف : مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع ترین بیمار های نورولوژیک است . در بیماران مبتلا به ام اس درد پدیده شایعی می باشد و اخیرا مشخص شده که نقش مهمی در سلامت روان وکیفیت زندگی این افراد ایفا می کند ، به طوریکه شدت درد بیشتر منجر به عملکرد ضعیف تر در اکثر مولفه های سلامت روان وعملکرد اجتماعی می شود، به همین منظور هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی – رفتاری گروهی بر ادراک درد بیماران مبتلا به ام اس بود. مواد وروش ها : پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی بود ،از بین افراد مراجعه کننده به متخصصین مغز واعصاب در استان البرز 30 نفر از افراد به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره ( دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) تقسیم شدند و پس از بررسی میزان درد با پرسشنامه درد م گیل (MPQ) ،گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان گروهی قرار گرفتند و گروه گواه در این مدت هیچ درمانی دریافت نکرد. یافته ها:نتایج آزمونها آنکوا، مانکوا وتیمستقل نشان داد که نمرات مولفه های درد در گروه های آزمایش و گواه متفاوت است ودر نمره درد حسی،ارزیابی درد،دردهای گوناگون و نمره کلادراک درد بین دو رویکرد تفاوتی مشاهده نشده است (05/.<P).
تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایع ترین بیماری نورولوژی ناتوان کننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزاینده ای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا به MS به روش نمونه گیری دردسترس در این پژوهش شرکت کردند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری به دست آمد و به روش تحلیل محتوای مرسوم، تحلیل گردید. یافته ها: مشکلات اصلی بیماران شامل ضعف مهارت های زندگی، راهبردهای مقابله ای ناکارآمد و آسیب زا، افسردگی و ضعف عملکرد شناختی و هیجانی، باورهای فرهنگی و انگ بیماریMS ، عدم تنظیم هیجانات، مشکلات ارتباط زناشویی و اختلال در روابط اجتماعی به دست آمد. 5 مضمون اصلی رفتارهای مقابله ای بیماران نیز عبارت بودند از: مقابله مذهبی-معنوی، اعتماد به قدرت برتر الهی، اعتقاد به ادامه حیات پس از مرگ، هدفمندی و جستجوی معنای زندگی و مهارت های مقابله ای کارآمد. نتیجه گیری: به منظور غلبه بر مشکلات زنان مبتلا به MS، تدوین یک مداخله جامع مراقبتی و راهکارهای مقابله ای با توجه ویژه به مهارت های مقابله ای کارآمد (مسئله مدار) و نیز راهبردهای مقابله معنوی-مذهبی موردنیاز است.
اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس شهر تهران انجام شد. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش به حجم 30 نفر از بین تمامی بیماران زن عضو انجمن ام اس در شهر تهران به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک در پیش آزمون پاسخ دادند. در گروه آزمایش، امیددرمانی در 8 جلسه 90 دقیقه اجرا شد؛ اما در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. آمودنی ها پرسشنامه نگرش های ناکارآمد را در مرحله پیش آزمون (قبل از مداخله) و پس آزمون (بعد از مداخله) و پیگیری (یک ماه بعد) از آخرین جلسه درمانی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس اندازه مکرر نشان دادند اثر زمان و اثر تعاملی زمان و گروه بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس معنادار بوده است. همچنین گروهها در پیش آزمون تفاوت نداشته اند؛ ولی در پس آزمون و پیگیری تفاوت داشتند. نتایج پژوهش نشان دادند امیددرمانی روشی کارآمد برای کاهش نگرش های ناکارآمد در بیماران مبتلا به ام اس است و اثربخشی مداخلات را در یک ماه حفظ می کند.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1507-1518
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظر به مزمن و طولانی بودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص افسردگی و بحران هویت در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمان فعال سازی رفتاری گروهی در این بیماران مغفول مانده است. هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر کرج در بازه زمانی اردیبهشت تا دی ماه سال 1398 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 بیمار ام اس بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های افسردگی بک و همکاران ویرایش دوم (1996) و پرسشنامه بحران هویت رجایی و همکاران (1387) بود. گروه آزمایش تحت درمان فعال سازی رفتاری گروهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت تحلیل آماری داده ها از میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنی داری 0/05 = α استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پس آزمون پس از تعدیل نمرات پس آزمون بر روی نمرات پیش آزمون میانگین نمرات افسردگی و بحران هویت گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/001 > p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، از درمان فعال سازی رفتاری گروهی به عنوان درمان مکمل در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود وضعیت روانشناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس استفاده شود.
تأثیر تمرین راهبردهای قامتی بر تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
17 - 38
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین راهبردهای قامتی بر تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. شرکت کنندگان این پژوهش 30 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با میانگین سنی 03/5 ± 40/41 بودند. شرکت کنندگان به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه به تمرین راهبردهای قامتی متناسب با پروتکل طراحی شده پرداخت. گروه کنترل نیز فعالیت های روزمره خود را ادامه داد. برای بررسی تعادل ایستا و پویا و کارکردی شرکت کنندگان در پیش آزمون و پس آزمون، به ترتیب از آزمون شارپندرومبرگ، TUGو تعادل کارکردی برگ استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مرکب (2 * 2) نشان داد میانگین نمرات پس آزمون تعادل ایستا و پویای گروه تمرین در مقایسه با پیش آزمون کاهش یافت (0.001= p ) و این تفاوت معنادار در گروه کنترل مشاهده نشد (0.05< p ). مقایسه بین گروهی نشان داد بین نمرات تعادل ایستا و پویای گروه کنترل و تمرین تفاوت معنادار وجود داشت (0.001= p ).امتیازهای آزمون تعادل کارکردی گروه تمرین در پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنا دار یافت (0.001= p ). بین عملکرد گروه کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنادار یافت نشد (0.05< p ).همچنین مقایسه بین گروهی نشان داد بین نمرات گروه تمرین و کنترل در آزمون تعادل کارکردی تفاوت معنا دار وجود داشت (0.001= p ).نتایج نشان می دهد که هشت هفته تمرین راهبردهای قامتی به بهبود تعادل ایستا، پویا و کارکردی منجر شد. به نظر می رسد علت بهبود در تعادل متعاقب انجام شدن این تمرین ها، افزایش استقامت عضلانی، سازگاری عصبی-عضلانی و کاهش تنش عضلانی باشد.
بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر اضطراب و افسردگی بیماران ام اس شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
179 - 200
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد. در مرحله ی بعد، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. سپس پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل گردید و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه استرس درمانی بر مبتنی ذهن آگاهی با گروه گواه در متغیرهای اضطراب و افسردگی وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران ام اس باید به مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس توجه بیشتری مبذول گردد.
تأثیر تمرینات یوگا بر افسردگی، اضطراب آشکار و پنهان زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس یکی از اختلال های سیستم اعصاب مرکزی است که علاوه بر علائم جسمانی، علائم روان شناختی مانند افسردگی و اضطراب را به همراه دارد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی تمرینات یوگا بر افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ای به تعداد 30 نفر از کلیه زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر گرگان در سال 1397 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. بیماران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در برنامه آموزش تمرینات یوگا قرار گرفتند، ولی بیماران گروه گواه هیچگونه تمرینی دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس اضطراب اشپیلبرگر بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پس از تمرینات یوگا میانگین نمرات افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به صورت معناداری کاهش یافته بود. لذا نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تمرینات یوگا می تواند به عنوان یک روش مداخله مفید برای کاهش افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان زنان به مولتیپل اسکلروزیس به کار رود.
سازگاری با بیماری مولتیپل اسکلروزیس از جنبه های روانی و اجتماعی: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۱۰ (پیاپی ۵۵)
143-152
حوزه های تخصصی:
بیماری مولتیپل اسکلروزیس یکی از ناتوان کننده ترین بیماری های مزمن است که بر جنبه های مختلف زندگی فرد تأثیر می گذارد. ابتلا به این بیماری و عوارض متعدد و غیرقابل پیش بینی آن، زندگی طبیعی و عادی فرد مبتلا را مختل می کند و سازگاری فرد با این بیماری در جنبه های روانی و اجتماعی ضروری است. هدف مطالعه حاضر مرور و جمع بندی مطالعات سال های اخیر مرتبط با مداخلات انجام شده در زمینه بهبود سازگاری در جنبه های پزشکی – روانی و اجتماعی در بیماران مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه حاضر مطالعه مروری نظام مند بوده که شامل مرور همه مطالعات مرتبط بین سال های 2015 تا 2019 می شود. به جهت یافتن مطالعات مرتبط با مداخلات انجام شده پژوهشگران جستجوی کامپیوتری را با استفاده از کلمات کلیدی مولتیپل اسکلروزیس، سازگاری، Multiple Sclerosis, compatibility به صورت جداگانه و به صورت ترکیبی از پایگاه های داده های الکترونیکی زیر شامل پایگاه اطلاعات علمی google scholar, pubmed, sciencedirect, SID, Proquest, Ovid برای جمع آوری مطالعات موردنظر استفاده شد. نتایج به صورت کیفی گزارش شد. نتایج به دست آمده نشان داد افراد مبتلابه بیماری ( MS ) که از حمایت اجتماعی ادراک شده و خود- دلسوزی بیشتری برخوردار بودند سازگاری بیشتر با بیماری خود داشتند. همچنین نقش راهکارهای مقابله ای کارآمد با عوارض بیماری و امید در سازگاری با بیماری ( MS ) مؤثر گزارش شده است. با توجه به ماهیت ناتوان کننده و طولانی مدت بیماری ( MS ) احتیاج است که برای سازگاری بیشتر با این بیماری از مداخلات روان شناختی مفید در این زمینه برای این بیماران آموزش داده شود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک کارآزمایی بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. مواد و روش ها: در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، 68 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق مطب پزشکان مغز و اعصاب، مراکز درمانی پزشکی و انجمن بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس خراسان رضوی انتخاب و به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش در ده جلسه هفتگی 2ساعته تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و آزمودنی های گروه کنترل این درمان را دریافت نکردند. در پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه خودکارآمدی درد، مقیاس شدت خستگی، مقیاس امید به زندگی اشنایدر و پرسش نامه افسردگی بک ویرایش دوم روی تمام آزمودنی ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تی در نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری به طور معناداری منجر به افزایش خودکارآمدی در درد (0/001=P)، امید به زندگی (0/001=P) و کاهش خستگی (02/0=P) و افسردگی (0/003=P) در مقایسه با گروه کنترل می شود. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری در بهبود خودکارآمدی در درد، امید به زندگی، خستگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤثر است.
نقش میانجی استرس کرونا در رابطه بین اعتیاد به اینترنت با تعارضات و خشونت زناشویی و خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
95 - 116
حوزه های تخصصی:
کووید-19 شرایط استرس آوری ایجاد کرده و می تواند بر روابط زناشویی و خانوادگی اثر بگذارد. بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش استرس کرونا در رابطه بین اعتیاد به اینترنت با تعارضات و خشونت زناشویی و خانوادگی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد ساکن شهر بندرعباس در سال 1399بودند که 421 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به گروه افراد متأهل و مجرد تقسیم شدند. داده ها به روش برخط جمع آوری شدند. ابزارهای به کار گرفته شده، مقیاس استرس کرونا (CSS-18)، پرسشنامه تعارض و خشونت زناشویی و خانوادگی و اعتیاد به اینترنت (IAT) بود. داده ها از طریق همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS-22 و برنامه ماکرو ساخته پریچر و هایز مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد اعتیاد به اینترنت و استرس کرونا می توانند 26/5درصد از واریانس تعارض و خشونت زناشویی و 19/1درصد از تعارض و خشونت خانوادگی را تبیین کنند. اعتیاد به اینترنت نیز می تواند 19/4درصد از واریانس استرس کرونا را در گروه افراد متأهل و 13/6درصد در گروه افراد مجرد تبیین کند. همچنین نتایج اثرات غیرمستقیم نشان داد که اعتیاد به اینترنت از طریق استرس کرونا 7/4 درصد بر تعارض و خشونت زناشویی و 12/2درصد بر تعارض و خشونت خانوادگی به صورت غیرمستقیم اثر دارد. استفاده آسیب زا از اینترنت در دوران کرونا باعث می شود تا افراد سطحی از استرس را تجربه کنند و این استرس می تواند به مرزهای زناشویی و خانوادگی وارد شود و موجب تعارضات و خشونت های زناشویی و خانوادگی شود.
مقایسه اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر تحمل پریشانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس مازندران در بین سال های 98-1397 بود. 45 زن به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی را دریافت کردند. مقیاس تحمل پریشانی ( سیمونز و گاهر، 2005 ) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه اجرا شد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد هر دو رویکرد درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (09/6= F و 05/0> p ) و تن آرامی (03/16= F و 05/0> p ) موجب بهبود تحمل پریشانی در زنان مبتلا به ام اس شده است. نتایج آزمون LSD نشان داد اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به تن آرامی بر تحمل پریشانی بیشتر است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به ام اس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.