مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
علوم تجربی
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
337 - 358
حوزه های تخصصی:
سیداحمدخان هندی با این استدلال که دین، قول خدا است و علم فعل خدا و فعل و قول خدا نمی توانند متعارض باشند، نظریات علوم تجربی برآمده از حسّ را قطعی و غیرقابل تغییر فرض کرده، با تمثیلی قرار دادن زبان دین، اقدام به تأویل مطلق آموزه های دینی، امور متافیزیکی و مکاشفات عرفانی مطابق با یافته های علوم تجربی می کند و با ارائه تفسیری مادی از حقیقت نبوّت، وحی، معجزات انبیا، ملائکه و شیاطین، مکاشفات عرفانی، کرامات اولیاء و... همگی را خرافات و اوهام تلقی می کند. در مقابل علامه طباطبائی(ره) با ردّ این مدعیات تفسیر الفاظ را در پرتو معنای عرفی و لغوی آن ها می داند و در تعیین مصداق به آیاتی که ناظر و مفسّر آیات دیگر است استناد می جوید بدون این که آن مصداق را به گونه ای که ما بدان انس داریم، تعیین نماید و ضمن تبیین قانون علییّت، معجزات را در غالب و مجرای امور طبیعی لکن با تأثیرگذاری خداوند در شرایط، اسباب و زمان آن واقعه تبیین می نماید.
اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
168 - 183
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند. از مدارس شهر اصفهان یک مدرسه پسرانه به صورت در دسترس انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه سوم دوره ابتدایی که هر کدام 25 دانش آموز داشتند، به تصادف به عنوان گروه آزمایش و کنترل در نظر گرفته شدند و به پرسشنامه تفکر انتقادی (CTQ) و پرسشنامه خلاقیت (TTCT) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. در ادامه، گروه آزمایش با روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن مورد آموزش این درس در یک نیم سال و طی چهار ماه قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل آموزش مرسوم را دریافت نمودند. در نهایت بعد از اتمام نیم سال تحصیلی، پس آزمون به اجرا درآمد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد با کنترل نمرات پیش آزمون هر دو گروه، اثر تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت معنی دار بوده و این روش تدریس باعث شده است تا تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان، افزایش یابد. بنابراین از این روش تدریس به عنوان روشی کارآمد در آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی می توان بهره برد.
طراحی مدل کاربرد آموزش مبتنی بر زمینه درس علوم تجربی دوره ابتدایی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
230 - 261
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل کاربرد آموزش مبتنی بر زمینه درس علوم تجربی دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق کلیه معلمان ابتدایی استان مرکزی بودند که 25 نفر از آنها از طریق روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده 243 کدباز، 52 کد فرعی و 15 کد اصلی بود. مقوله های فرعی که ذیل بعد شرایط علی قرار گرفتند عبارت بودند از: عوامل مربوط به دانش آموزان، عوامل مربوط به برنامه ریزی درسی و عوامل مربوط به معلمان. مقوله هایی که ذیل بعد عوامل زمینه ای قرار گرفتند عبارت بودند از: عوامل یادهی- یادگیری، عوامل سازمانی، فضا، منابع و مواد و مهارت معلمان. مقوله های که ذیل بعد شرایط میانجی قرار گرفتند عبارت بودند از: عوامل سازمانی و مدیریتی، فرهنگی، عوامل فردی معلمان و عوامل کالبدی. مقوله های که در بعد راهبردها قرار گرفتند عبارت بودند از: برنامه ریزی آموزشی شامل (امکانات فیزیکی، هدف، محتوا، آموزش معلمان، ارزشیابی و روش تدریس). پیامدها نیز عبارت بودند از: اثربخشی معلمان(رشد حرفه ای معلمان) و اثربخشی دانش آموزان (در حیطه مهارتی، در حیطه نگرشی، در حیطه شناختی و کسب مهارت های فرایندی علوم). بر اساس نتیجه تحقیق حاضر آموزش مبتنی بر زمینه در درس علوم تجربی دوره ابتدایی متاثر از مجموعه ای از عوامل و مهارت ها است که در صورتی که این رویکرد به این مهارت ها مجهز نشوند، موفّق نخواهند شد. بنابراین یکپارچگی این عوامل در درس علوم تجربی دوره ابتدایی می توانند در تدوین و توسعه آموزش مبتنی بر زمینه در درس علوم تجربی دوره ابتدایی کمک کننده باشد.
ارزشیابی محتوای زیست شناسی برنامه درسی علوم تجربی مقطع متوسطه اول بر اساس برنامه درسی اجرا شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی بخش زیست شناسی برنامه درسی علوم تجربی متوسطه اول براساس برنامه درسی اجرا شده انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است. نمونه پژوهش به صورت نمونه گیری تصادفی ساده شامل 55 نفر از معلمان علوم تجربی شهرستان بروجن در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. پایایی ابزار پژوهش (پرسشنامه محقق ساخته 32 گویه ای) با مقدار آلفای کرونباخ %85 مورد تأیید قرار گرفت. نتایج با استفاده از آزمون های تی مستقل و فریدمن بوسیله نرم افزار 20spss تحلیل شد. بر اساس یافته ها، میزان آشنایی معلمان با فلسفه و اهداف برنامه درسی زیست شناسی، قابلیت اجرای آزمایش ها و فعالیت های پیش بینی شده، روش های ارزشیابی معلمان از یادگیری، میزان تحقق اهداف حیطه دانشی و حیطه نگرشی با اختلاف میانگین بدست آمده در حد مطلوب است. همچنین روش های ارزشیابی معلمان از یادگیری با میانگین رتبه 52/3 از بالاترین اهمیت بر خوردار است. بنابراین تا رسیدن به حد بسیار مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. از آنجا که زیست شناسی از بخش های مهم علوم تجربی می باشد، انتظار می رود تولید برنامه درسی بروز، کارآمد و متناسب با نیازهای جامعه، تدوین راهکارهای آموزشی و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی معلمان از دغدغه های نظام آموزشی کشور باشد.
واکاوی ابعاد و مؤلفه های آموزش عملگرا در درس علوم تجربی مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
288 - 269
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، واکاوی ابعاد و مؤلفه های آموزش عملگرا (پراگماتیسم) در درس علوم تجربی مقطع ابتدایی به منظور ارائه مدل مناسب بود. روش پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون است. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاهی و معلمان ابتدایی بود که در موضوع تحقیق تخصص نسبی داشتند. نمونه گیری به تعداد قابل کفایت و با روش هدف مند بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انجام شد و 18 مصاحبه با 18 نفر از صاحب نظران انجام گرفت. ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه های اکتشافی ساختارمند بود. روایی ابزار بر اساس اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. نتایج نشان داد که معلمان (وظایف معلمان، آموزش معلمان و ویژگی های رفتاری معلمان)، برنامه درسی، روش تدریس (انواع روش تدریس، اهداف روش تدریس و ماهیت روش تدریس) و مدرسه از جمله ابعاد و مؤلفه های آموزش عملگرا در درس علوم تجربی مقطع ابتدایی هستند که با به کارگیری آنها می توان مباحث درس علوم تجربی را به صورت آموزش عملگرایانه به دانش آموزان منتقل کرد.
لزوم آشنایی پژوهشگران حوزه طب و دین با مبانی و مفاهیم پژوهش های بین رشته ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانشمندان در پس حصار تخصص گرایی در حال انباشت دانش هستند درحالی که وفور دانش تک رشته ای لزوماً به افزایش خرد و حکمت نمی انجامد و به زندگی پرثمر منجر نمی شود. از دانش می توان سوءاستفاده کرد یا حتی عرضه نابجای آن می تواند به افراد ضرر برساند. راه حل مسائل پیچیده اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اعتقادیِ امروز نه مبتنی بر انباشت دانش است، نه تکیه بر آموزه های دینی بدون توجه به پیشرفت های علمی (1, 2)؛ آنچه امروز بدان نیاز داریم درک روابط بین زمینه های دانش است که از آن با عنوان دانش بین رشته ای یاد می شود. فهم درست ارتباط بین علوم پزشکی (طب) و علوم دینی (آموزه های اسلامی) نیازمند پژوهش های بین رشته ای است.
اصول برداشت علمی از آیات طبّی قرآن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
گاهی از مباحث بین رشته ای قرآن و علوم تجربی با سابقه هزارساله با عنوانِ «تفسیرِ عِلمی» یاد می شود (1). این نوع از تفسیر قرآن در مرکز مثلثی با اضلاع تفسیر، اعجاز علمی قرآن و علوم تجربی قرار گرفته که متأثر از آنها نیز است. برداشت علمی از قرآن در بستر تاریخ موضوعِ تعریف و نقد بسیاری از مفسران قرآنی بوده است. برخی تفسیر علمی را اعم از تفسیر فلسفی می دانند درحالی که در مباحثِ طبّی، علوم تجربی در برابر علوم عقلی مثل فلسفه قرار می گیرد و گاهی تعریف تفسیر علمی به گونه ای است که شامل همه اقسام این روش نمی شود. با این همه به نظر می رسد در تعریفی عام از تفسیر علمی آیات، گونه های سه گانه «استخراج علوم از قرآن» و «تحمیل مطالب علمی بر قرآن» و «استخدام علم در فهم بهتر آیات قرآن» را شامل می شود (2)
دلایل غیرتوجیه بخش و ایراد شکاکیت در مصالحه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصالحه گرایی، یکی از رویکردهای مشهور در مواجهه با چالش معرفتی اختلاف نظر همتایان است. ولی با این حال، این رویکرد با ایرادهایی روبه رو است که مهم ترینش ایراد شکاکیت است. غزاله حجتی در پاسخ به این ایراد، در مقاله «رویکرد مصالحه گرایانه به چالش اختلاف نظر دینی» ایده ای را طرح می کند که در آن بر دلایل غیرتوجیه بخش تکیه می شود. در مقاله پیش رو، سعی در تدقیق و بررسی این ایده را دارم. ضمن مقایسه دلایل غیرتوجیه بخش در مباحث علوم تجربی، از یک طرف، و مباحث دینی (فلسفی)، از طرف دیگر، تلاش خواهم کرد نشان دهم با این که در مباحث علوم تجربی دلایل غیرتوجیه بخش مستقل و غیرجانب دارانه هستند، دلایل غیرتوجیه بخش در مباحث دینی، احتمالاً، جانب دارانه و غیرمستقل خواهند بود. این در حالی است که مصالحه گرا ادعا دارد که تنها با اتکا به دلایل غیرجانب دارانه و مستقل می توان حفظ باورهای مورد اختلاف را معقول دانست. از این رو، نتیجه می گیرم که اتکا بر دلایل غیرتوجیه بخش، به تنهایی، نمی تواند شکاکیت حاصل از مصالحه گرایی در مباحث دینی (فلسفی) را مرتفع کند.
اثر پذیری تدریس تحقیقی بر تشویق تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه و بررسی تاثیر روش تدریس تحقیقی و روش تدریس سنتی بر انگیزش تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بود. روش این پژوهش از نوع طرح نیمه آزمایشی بود که در آن نمونه ای شامل دو کلاس 35 نفره از دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان آستارا انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه روش تدریس تحقیقی و روش تدریس سنتی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1992) استفاده شد. در فرایند اجرا، در کلاس درس علوم تجربی (فصل پنجم: زمین پویا) یک گروه در معرض روش تدریس تحقیقی قرار گرفت و گروه دوم به همان روش سنتی آموزش دیدند. نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که در اثربخشی دو روش تدریس بر روی انگیزش تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی تفاوت دارد. دانش آموزانی که با روش تدریس تحقیقی آموزش دیده بودند انگیزش تحصیلی بالاتری را نشان دادند.
تاثیر محتوایی الکترونیکی و تدریس به روش کارگاهی در یادگیری و یادداری درس علوم تجربی پایه ی چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۱
86 - 105
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر محتوایی الکترونیکی و تدریس به روش کارگاهی در یادگیری و یادداری درس علوم تجربی پایه ی چهارم ابتدایی انجام شد. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات طرح شبه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه ی چهارم ابتدایی شهر پاوه در سال 1401 بود. نمونه آماری شامل 36 دانش آموز(18 دختر و 18 پسر) پایه ی چهارم ابتدایی شهرستان پاوه بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته یادگیری و یادداری درس علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی بود. همچنین دو رویکرد آموزش الکترونیک(6 جلسه 45 دقیقه ای در هفته ای سه بار) و رویکرد تدریس کارگاهی(6 جلسه 45 دقیقه ای هفته ای سه بار) بر روی گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیره و تی مستقل استفاده گردید. نتایج نشان داد که محتوایی الکترونیکی و تدریس به روش کارگاهی در یادگیری و یادداری درس علوم تجربی پایه ی چهارم ابتدایی اثر معنادار دارند. و با توجه به یافته های پژوهش و نقش محتوایی الکترونیکی و تدریس به روش کارگاهی در یادگیری و یادداری درس علوم تجربی پایه ی چهارم ابتدایی پیشنهاد می گردد این دو شیوه آموزشی در تدریس درس علوم توسط معلمان به کار گرفته شود.
تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران بود.روش پژوهش از طرح نیمه آزمایشی و زمینه یابی تاثیر روش تدریس وارونه بر تفکر خلاق، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده نمود. جامعه آماری در این تحقیق ، شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 4 شهر تهران بود.نمونه این پژوهش شامل 30نفردانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی 15 نفرگروه آزمایش 15نفرگروه گواه بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد خلاقیت تورنس(1979) بود. در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و در آمار استنباطی، با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری فاصله ای و با پیش فرض نرمال بودن داده ها از آمار پارامتریک و با توجه به اینکه داده ها پیوسته بوده از آزمون آماری تی وابسته و تحلیل واریانس (آنوای یک راهه) استفاده می گرددیافته ها:. یادگیری معکوس موجب بهبودسیالی ، انعطاف پذیری ، بسط و تفکر خلاق تفکردانش آموزان می گردد. نتیجه گیری: یادگیری معکوس از نوع یادگیری فعال می باشد و با روش های متفاوت آموزشی به سیالی تفکر دانش آموزان منجر می شود. دانش آموزان به صورت فعال در فراگیری و ایجاد دانش مشارکت می کنند و همچنان دانش خود را آزمایش و ارزیابی می کنند.
طراحی الگوی تسهیل گری علوم تجربی بر اساس رویکرد معکوس در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
202 - 224
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی تسهیل گری علوم تجربی بر اساس رویکرد معکوس در دوره ابتدایی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کابردی و روش اجرای پژوهش آمیخته اکتشافی (کیفی _کمی) به روش تحلیل مضمون و مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 14 نفر از مشارکت کنندگان بخش مصاحبه (شامل متخصصان حوزه برنامه درسی، متخصصان حوزه علوم تجربی و معلمان با سابقه بالا در مقطع ابتدایی) و مشارکت کنندگان بخش محتوای متون (شامل اسناد منتشر شده در پایگاه های علمی معتبر در 5 ساله اخیر منتهی به زمان تحلیل و تنظیم فصل چهارم (2017 الی 2022 به میلادی) می باشد و روش نمونه گیری در بخش مصاحبه به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی و در بخش متون بصورت هدفمند مبتنی بر هدف پژوهش می باشد. جامعه آماری در بخش کمی، شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی در استان خوزستان با نمونه 193 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی، مصاحبه و بخش کمی، پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون روش پیشنهادی آتراید-استرلینگ (2001) و بخش کمی نرم افزار SPSS و Amos می باشد. نتایج نشان داد الگوی تسهیل گری شامل شش مضمون سازمان دهنده: تدریس عینی و تجسمی، فعالیت معلم در روش معکوس، تعامل معلم و دانش آموز، تدریس برای یادگیری آموزی، انگیزه و توانمندی معلم و مشارکت فعال خانواده ها است که در مجموع 31 مضمون پایه دارد. در اعتبارسنجی الگوی طراحی شده هم بررسی مدل ساختاری نشان داد الگوی فوق برازش مطلوب دارد.
اثربخشی برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر عمق دانش بر سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
27 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر عمق دانش بر سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان در درس علوم تجربی بود. در این پژوهش، از طرح شبه تجربی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 46 نفر از دانش آموزان پسر پایه پنجم دبستان در شهر فامنین بود که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به تصادف در گروه کنترل و آزمایش جای گرفتند. ابزار اندازه گیری، آزمون محقق ساخته پیچیدگی شناختی درس علوم تجربی پایه پنجم دبستان بود. در این طرح، ابتدا پیش آزمون پیچیدگی شناختی این دروس از هر دو گروه به عمل آمد. در گروه آزمایش، برنامه درسی علوم تجربی با استفاده از مدل مبتنی بر عمق دانش اجرا شد و دانش آموزان گروه کنترل نیز در این مدت، به روش معمول، آموزش دیدند. بعد از اجرای طرح نیز، پس آزمون پیچیدگی شناختی درس علوم از هر دو گروه به عمل آمد. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (میزان 0/001 =p< 0/05 ,p ؛ 526/36= (43, 1) F) نشان داد که بین دو گروه در نمرات پس آزمون پیچیدگی شناختی درس علوم تجربی، تفاوت معنا داری وجود دارد که این تفاوت، نشان دهنده تأثیر مثبت برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر عمق دانش، بر رشد پیچیدگی شناختی یادگیرندگان در درس علوم تجربی بود.
میزان توجه به ابعاد پنجگانه سلامت در محتوای کتب درسی علوم تجربی دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت در مدارس و برنامه ریزی اصولی برای سلامت نسل آینده کشور، یکی از شاخص های مهم و اصولی و زیر بنای توسعه کلان جامعه در همه ابعاد آن است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل محتوای کتب درسی علوم تجربی دوره ابتدایی براساس میزان توجه به ابعاد پنجگانه سلامت (جسمی، روانی، معنوی، اجتماعی و زیست محیطی) است. روش پژوهش تحلیل محتوا است و برای گردآوری داده ها از فهرست بازبینی محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری مشتمل بر کتب درسی علوم تجربی پایه اول تا ششم ابتدایی در سال تحصیلی ۹۹ -۱۳۹۸ در قالب ۸۱ درس و ۶۴۴ صفحه بود. واحد تحلیل نیز شامل تمام صفحات (شامل متون، تصاویر، فعالیت ها و پرسش ها) بود که برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی (جداول فراوانی و درصد) استفاده شد. یافته ها نشان داد، کتاب علوم تجربی پایه اول و پنجم ابتدایی به مولفه سلامت جسمی و پایه های دوم، سوم، چهارم و ششم به بعد زیست محیطی بیشتر پرداخته اند و در مقابل، در علوم تجربی پایه های اول، سوم، چهارم، پنجم و ششم به مولفه سلامت معنوی و کتاب علوم دوم به سلامت روانی کمترین توجه مشاهده شد. نتایج حاصل از یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که محتوای کتب علوم تجربی دوره ابتدایی به تمامی ابعاد پنجگانه سلامت پرداخته است اما میزان توجه به برخی از ابعاد سلامت از یکنواختی، تعادل و فراوانی مطلوبی برخوردار نبوده است.
بررسی و تحلیل دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی با رویکرد اسلامی سازی علوم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aim: The confrontation of Muslims with modern sciences that originate in the West has taken different forms in the view of Islamic thinkers. Because some Muslims believe that one of the ways for the progress and development of Islamic societies is to adapt to the new sciences. Meanwhile, Seyyed Jamal al-Din's approach of faceing Islam with experimental sciences is very important, that shows the background and consequences of seeking knowledge and scientific prosperity of Muslims.
Method: This research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method, which has been explained and investigated using content-analysis method with inductive approach. The method of data collection has been documentary and Statistical Society were all existing writings of Seyyed Jamaluddin and the materials around him.
Results: The research findings show that Seyyed Jamal al-Din's views on the Islamization of modern sciences in the form of 5 categories and 15 subcategories explained and analyzed, in this regard, 80 sheets have been extracted from the statistical population of the research
زمینه و هدف: رویارویی و مواجهه مسلمانان با علوم جدید که منشأ آن در غرب است، در دیدگاه اندیشمندان اسلامی اشکال متفاوتی به خود گرفته است؛ زیرا بعضی از مسلمانان بر این باورند که یکی از راههای ترقی و بالندگی جوامع اسلامی، سازگاری با علوم جدید است. در این میان، رویکرد سید جمال الدین در مواجهه اسلام با علوم تجربی، حائز اهمیت بوده و نشان دهنده سابقه و پیامد علم خواهی و رونق علمی دوباره مسلمانان است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش تحلیل محتوا، با رویکرد استقرایی تبیین و موردکاوی شده است. شیوه جمع آورى داده ها، اسنادی و نمونه پژوهش، کل نوشته های موجود سید جمال الدین و مطالب پیرامون ایشان بوده است. یافته ها: نظرات سید جمال الدین درباره اسلامی سازی علوم جدید را می توان در قالب پنج مقوله و 15زیرمقوله تبیین و تحلیل شد؛ بدین منظور، تا به اقناع رسیدن داده ها، 80 فیش از جامعه آماری تحقیق استخراج شده است. نتایج: از نظر سید جمال الدین، علوم غربی پیراسته شده ای که فرهنگ، باور و سلطه بیگانه را همراه خود نداشته باشند، هیچ تضادی با دین اسلام ندارند. از طرفی، مواجهه اسلام با علوم غربی به سه صورت است: 1. سنّتی نگری و علم گریزی؛ 2. تقلید مظاهر و علوم غربی؛ 3. سازگاری دین و دانش.
اثربخشی یادگیری معکوس بر سواد سلامت در درس علوم تجربی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یادگیری معکوس رویکردی نوین در نظام آموزشی است و علی رغم اینکه امکان اجرای آن در کلاس های دوره های ابتدایی و درس علوم تجربی از لحاظ موضوعی، امکانات آموزشی و زمانی فراهم است، استفاده از آن محدود می باشد لذا مقاله حاضر با هدف تعیین اثربخشی یادگیری معکوس بر سواد سلامت در درس علوم تجربی دوره دوم ابتدایی انجام شد. روش ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری دانش آموزان مدارس ابتدایی دخترانه شهر بناب بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 به تحصیل اشتغال داشتند. حجم نمونه شامل ۴۴ نفر از دانش آموزان بود که در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شده بودند. ابزار پژوهش پرسش نامه سنجش سواد سلامت مقتبس از پرسش نامه منتظری و همکاران (۱۳۹۳) با پایایی 886/0 و آزمون مدادکاغذی با پایایی 722/0 بود و روایی آن ها پس از مطالعه توسط متخصصان دانشگاهی و معلمان باسابقه تایید شد. ابتدا، پرسش نامه و آزمون مداد کاغذی به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت 1۰ جلسه تحت راهبرد یادگیری معکوس در درس علوم تجربی در موضوعات سواد سلامت قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، بر روی هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات دانش آموزانی که روش یادگیری معکوس را دریافت کرده بودند بیشتر از میانگین نمرات دانش آموزانی بود که از روش سنتی در تدریس استفاده کرده اند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که روش یادگیری معکوس بر سواد سلامت دانش آموزان موثر بود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری(یک ماهه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار (شهر کرد) در سال تحصیلی 400- 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر در دو گروه آزمایش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی و یک گروه کنترل (هر گروه 25 نفر) بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از 3 مدرسه و 3 کلاس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنکینز و مورگان (1999) و مداخله نیز روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به مدت 10 جلسه (هر جلسه 45 دقیقه) که برای هر دو گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هم آموزش گروهی کاوشگری و هم مفهوم آموزی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند(05/0>P). ولی بین میانگین نمرات آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی تفاوت معناداری وجود نداشت. به عبارتی دیگر، هر دو روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به یک اندازه موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در درس علوم می شود. بنابراین برنامه ریزان درسی می توانند این روش ها را بیشتر مورد توجه قرار دهند و همچنین معلمان دوره ابتدایی می توانند در آموزش درس علوم از این روش های آموزشی جهت خودکارآمدی تحصیلی آنان استفاده نمایند.