مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
مهارت های زندگی
زمینه و هدف: و جود کودک کم توان ذهنی در خانواده، همه اعضای خانواده به ویژه مادر را متحمل فشارهای روانی قرار می دهد. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی و معنادرمانی بر مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه مادرانِ کودکان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس60 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب و به صورت دو گروه آزمایش (40 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش مهارتهای ارتباطی از پرسشنامه ماتسون (1983) و جهت سنجش استرس والدگری مادران از پرسشنامه آبیدین (1983) استفاده شد. یافته ها: آموزش مهارت های زندگی در افزایش مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بود(0/05> p ). همچنین آموزش معنادرمانی در افزایش مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بود(0/05> p ). نتیجه گیری: می توان از دو روش مداخله ای آموزش مهارت های زندگی و معنادرمانی در افزایش مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی در جهت بهینه سازی سلامت روان آنها استفاده نمود.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر یادگیری مفهومی و رفتارهای همدلانه در کودکان
زمینه و هدف: کودکان فاقد سطوح بالای مهارت های زندگی، نه تنها تعامل موفقیت آمیزی با همسالان خود ندارند، بلکه رفتارهای مشکل دار درونی سازی شده و رفتارهای مشکل دار برونی سازی شده را بیشتر تجربه می کنند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر یادگیری مفهومی و رفتارهای همدلانه کودکان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان 9 تا 11 ساله شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها، 40 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش مهارت های زندگی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه یادگیری مفهومی مک درموت (1999) و همدلی کودکان آیوینگ و همکاران (2009) بود. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس ارزیابی شد . یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی بر یادگیری مفهومی کودکان تاثیر دارد (05/0> P ). همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش رفتارهای همدلانه در کودکان شده است نتیجه گیری: بنابراین با توجه به تاثیر آموزش مهارتهای زندگی در افزایش یادگیری مفهومی و رفتارهای همدلانه کودکان، پرداختن به کارکردها و نقش مهارتهای زندگی در کنار کارکردهای شناختی کودکان در هر نظام آموزشی ضرورت دارد .
بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) بر تعارض با والدین و پرخاشگری نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) بر تعارض با والدین و پرخاشگری نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران بود. جامعه آماری این مطالعه، شامل کلیه نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. از بین ۳۲ شرکت کننده در این پژوهش ۱۶ شرکت کننده در گروه آزمایش و ۱۶ شرکت کننده در گروه کنترل کننده قبل و بعد آموزش با ابزارهای پژوهشی مقیاس پرخاشگری اهواز (1375) و پرسشنامه تعارض نوجوانان با والدین (CTS) (1990) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مداخله آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) طی برنامه هشت جلسه ای و هر جلسه بمدت ۹۰ دقیقه انجام گردید . داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا ) و یک متغیری (آنکوا)و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) در سطح (01/0> P ، 096/768F=) حداقل در یکی از متغیرهای تعارض با والدین و پرخاشگری و همچنین نتایج تحلیل کواریانس یک متغیری نشان داد آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) در سطح (01/0> P ، 915/1844F=) تعارض با والدین و در سطح (01/0> P ، 466/910F=) پرخاشگری در نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است . بنابراین با عنایت به معنی دارشدن فرضیه های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) توانسته است موجب کاهش تعارض در والدین و پرخاشگری در نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران گردد.
بررسی تحلیل محتوای مهارت های زندگی در کتابهای داستانی کودکان 4-9 سال کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان طی سال های 1378-1392(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۹
1 - 14
هدف: شناسایی و بررسی گرایش موضوعی نویسندگان حوزه ادبیات کودکان پیرامون مفاهیم مرتبط با مهارت های زندگی در کتابهای داستانی کودکان 4-9 سال که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در طی سالهای 1387-1392 منتشر شده است هدف اصلی پژوهش حاضر می باشد.
روش پژوهش: به منظور بررسی مفاهیم مرتبط با مهارت های زندگی در داستان های کودکان از روش تحلیل محتوای مفهومی استفاده شده است. در این راستا پس از بررسی فهرست کتابهای داستانی موجود در سایت تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مجموعا تعداد 130 عنوان کتاب داستانی مناسب گروه سنی ذکر شده در سالهای مورد بررسی شناسایی گردید. و 89 درصد از این جامعه آماری که شامل تعداد 116 عنوان کتاب می شود توسط محقق مورد بررسی قرار گرفته است
یافته ها: مفاهیم مرتبط با مهارت های زندگی در شش مقوله "برقراری ارتباط با دیگران"،"تصمیم گیری"،"تقویت اعتماد به نفس"، "دوست یابی"،" مقابله با اضطراب" ،" مقابله با خشم " با فراوانی 2549 جای گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسندگان کتابهای داستانی به مقوله" برقراری ارتباط با دیگران" با فراوانی 786 و 8/30 درصد بیشترین و در مقابل مقوله "مقابله با خشم" با فراوانی 97 و 8/3 در صد کمترین توجه را داشته اند. و همچنین از شش مقوله ذکر شده همگی بجز دوتای آخری در سالهای 1392و1390 به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان میانگین تکرار مفهوم در هر کتاب می باشد.
نتیجه گیری : نتایج بدست آمده از مطالعه وضعیت مقوله ها در هریک از سالهای مورد بررسی نشانگر آن است که بیشترین تاکید مشاهده شده مربوط به سال 1387 با تعداد 52 کتاب در باره همه مقوله ها و فراوانی 1095 در تمامی مفاهیم می باشد. در حالیکه سال 1390 با 4 کتاب و فراوانی 60 در تمام مفاهیم دارای کمترین میزان تاکید است. در بین گروههای سنی هم رده سنی "ب" با میزان فراوانی 63 جایگاه اول را به خود اختصاص داده است.
الگوی بهینه ی برنامه ی درسی مهارت های زندگی برای دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۷ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲
5 - 36
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر آموزش مهارت های زندگی به دلیل نقش و اهمیت آن در تقویت رفتارهای سازگارانه و مثبت، و آماده کردن افراد برای مواجهه اثرگذار با چالش های زندگی از طرف نظام های آموزشی رسمی مورد توجه قرار گرفته است. تدوین برنامه ی درسی بر اساس یک الگوی متناسب با نیازهای فراگیران و ماهیت موضوع می تواند نقش اساسی در تحقق هدف های آموزش مهارت های زندگی داشته باشد. در این مقاله الگوی بهینه ی برنامه ی درسی مهارت های زندگی برای دوره ی ابتدایی معرفی می شود. روش انجام تحقیق ترکیبی از روش های پیمایشی و تحلیلی- استنتاجی بوده است. به طوری که پس از شناسایی نیازهای آموزشی به صورت پیمایشی، به شیوه ی تحلیلی و استنتاجی الگوی موردنظر طراحی شد و اعتبار آن از نظر متخصصان مورد قبول قرار گرفت. نتیجه ی مطالعه نشان داد که الگوی بهینه ی برنامه ی درسی مهارت های زندگی برای دوره ی ابتدایی از نظر ساختار و سازماندهی محتوا به صورت تلفیقی، از نظر هدف مبتنی بر نیازهای روزمره ی دانش آموزان، از نظر محتوا روش کاری، از نظر راهبردهای تدریس مبتنی بر الگوهای تعامل اجتماعی و رشد ویژگی های شخصی، و از نظر ارزشیابی مبتنی بر روش های کمی و کیفی بررسی عملکرد دانش آموزان می باشد. <br clear="all" />
همدلی؛ مهارتی آرامبخش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
255 - 289
حوزه های تخصصی:
همدلی، یکی از مهارت های دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهانی بهداشت است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر این مهارت، شخصیت های شاهنامه فردوسی مورد واکاوی روان شناختی قرارگرفته و از این رهگذر، انواع همدلی در این اثر ارزشمند بررسی شده است. این که مفهوم مهارت همدلی در علم روان شناسی چیست؛ چه کسانی در کدام سبک رفتاری و به چه علت بیشتر از دیگران از این مهارت برخوردارند و این که همه همدلی های شاهنامه حقیقی و موثرند یا خیر، از مباحث محوری این نوشتار است. با نگاهی در شاهنامه، درمی یابیم وزیران و مشاوران، پرستندگان (خدمتکاران) و اعضای خانواده شاهان و پهلوانان بیشترین نقش های همدلانه را در این اثر ماندگار دارند. همدلی ها گاهی، حمایتی و مهرورزانه هستند و گاه، از حالت حمایتی، به مصلحتی تبدیل می شوند و گاه، برای ردّ درخواستی ناروا اتّفاق می افتند. در شاهنامه، کسانی که سبک ارتباطی آنها جرأتمندانه است، معمولاً با دیگران همدلی بهتری دارند؛ زیرا بیان و رفتاری سالم، قاطع و مناسب دارند.
فراتحلیل اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی زوجین (ایران: 17- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر فراتحلیل مطالعات اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی زوجین بود. روش پژوهش حاضر از نوع فراتحلیل است، از این رو با استفاده از پایگاه های داخلی نسبت به یافتن و جمع آوری تمام گزارش های پژوهشی اقدام شد. نمونه مطالعات مورد استفاده شامل 18 مطالعه انجام شده از 2010 تا 2017 در سراسر ایران بود. داده های حاصل، با روش اندازه اثر تفاوت میانگین استاندارد شده یا d کوهن برای مدل اثرهای ثابت مورد فراتحلیل قرار گرفتند. کلیه تحلیل های آماری با استفاده از ویرایش دوم نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA-2) انجام شد. یافته ها نشان دادند که میانگین اندازه اثر کلی مطالعات مورد بررسی برای مدل اثرات ثابت 555/1 و برای اثرات تصادفی 925/1 است که هر دو در سطح 001/0>p معنی دار بودند. با توجه به اینکه اندازه های اثر ناهمگون بودند، نسبت به جست و جوی متغیرهای تعدیل کننده اقدام شد. نتایج نشان دادند بین اندازه اثر مطالعات مورد بررسی با توجه به طرح پژوهش، جنسیت شرکت کنندگان، نوع آموزش، تعداد جلسات آموزش و شرایط زوجین، تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>p).
ارزیابی برنامه آموزش مهارت های زندگی در مدارس متوسطه اهواز براساس الگوی ارزیابی سیپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی برنامه ی آموزش مهارت های زندگی در دبیرستان های استان خوزستان با استفاده از الگوی ارزشیابی سیپ(CIPP) اجرا شده است. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل سه زیرجامعه ( دانش آموزان، مشاوران و مدیران)، بود که با استفاده از روش های سرشماری و نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیدند. بدین منظور، ابتدا چارچوب کلی عوامل و نشان گرهای مورد نیاز در ارزیابی طرح آموزش مهارت های زندگی بر اساس الگوی سیپ (زمینه، درون داد، فرایند و برون داد)، با بکارگیری عوامل، نشان گرها و مشخص نمودن معیارهای قضاوت، تعیین شد. سپس با استفاده از عوامل و نشان گرهای تدوین شده، ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های مربوط به دانش آموزان، مدرسان و مدیران و کارشناسان، تهیه و روایی(روایی صوری و محتوا) و اعتبار(آلفای کرونباخ)، آنان محاسبه گردید. تحلیل یافته های تحقیق نشان داد که از بین تعداد 23عامل مورد بررسی، تعداد 21عامل در سطح «مطلوب» و تعداد 2 عامل دیگر در سطح «نسبتا مطلوب» ارزیابی گردیده و ارزیابی کلی طرح نیز در سطح «مطلوب» برآورد گردید.
تبیین ضرورت طراحی برنامه درسی مهارت های زندگی برای مراکز آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مهارت های زندگی روش هاو مهارت های ضروری و لاینفک برای ی ک زن دگی پایدار و سالم است . آموزش عالی از طریق بهبود قابل ملاحظه مهارت های زندگی در شهروندان فرصتی حیاتی برای تأثیرگذاری بر آینده دارد .هدف پژوهش حاضر تعیین ضرورت طراحی الگوی برنامه درسی مهارت های زندگی برای دانشجویان دوره کارشناسی مراکز آموزش عالی ایران بود روش ها: .این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام شد. مشارکت کنندگان را 15 نفر صاحب نظر در زمینه مهارت های زندگی و 15 سند مکتوب شامل می شد. برای انتخاب افراد ازروش نمونه گیری هدفمند قضاوتی استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند تا مرحله اشباع گردآوری و با نرم افزار MAXQDA ،تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها شامل 149کد اولیه بوده که در نهایت با ادغام کدهای اولیه،52کد، 7زیر طبقه و در3طبقه استخراج گردید؛ طبقه دستیابی به خودشکوفایی«شامل زیر طبقات : دستیابی به اهداف شخصی و تحصیلی و افزایش سلامت جسمانی وروانی(بهزیستی روانی)»،طبقه بهزیستی اجتماعی«شامل زیر طبقات :، برآورده کردن نیازهای جامعه،ارتقاء توانایی های روانی اجتماعی،پیشگیری وکاهش آسیب های فردی واجتماعی » وطبقه کمک به حل مسائل زندگی «شامل زیر طبقات : پیشگیری و حل چالش های زندگی، آماده کردن دانشجویان برای زندگی شغلی و زناشویی و تقویت روابط اجتماعی » بود. نتیجه گیری: .یافته ها نشان داد طراحی برنامه درسی مهارت های زندگی برای دانشجویان در مراکز آموزش عالی ضروری بوده و سبب دست یابی آنان به خودشکوفایی شده و به افزایش بهزیستی اجتماعی و حل مسائل زندگی کمک میکند .
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر درماندگی روانشناختی و ارتقای سرمایه روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت استان گیلان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر درماندگی روانشناختی و ارتقای سرمایه روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت استان گیلان در سال 1400 بود. روش مورد استفاده در این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم زن دارای پرونده در درمانگاه تخصصی دیابت سیمرغ گیلان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند تعداد 30 نفراز بیماران مبتلا به دیابت در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه آموزش مهارت های زندگی دیدند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه درماندگی روانشناختی (بوند، 1995) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی ( مک گی، 2011) استفاده شد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار این ضریب برای هر دو پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد، آموزش مهارت های زندگی باعث کاهش درماندگی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت، هم چنین براساس نتایج یافته ها، آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش سرمایه روانشناختی و مولفه های آن در بیماران مبتلا به دیابت شد. بنابراین به نظر می رسد، آموزش مهارت های زندگی می تواند باعث کاهش درماندگی روانشناختی بیماران و تکنیک های موثری را برای افزایش سرمایه روانشناختی ارایه کند.
بررسی روش های آموزش مهارت های زندگی برای کودک و نوجوان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روشهای آموزش مهارت های زندگی برای کودک و نوجوان صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر سوابق و تاریخچه ی آموزش و آموزش های مهارت های زندگی به کودک، را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم آموزش به کودک و نوجوان را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده است و سپس پیشینه ی تحقیقات گذشته و نظریات دانشمندان و بزرگان بیان شده است. همچنین مفاهیم آموزش به کودک و نوجوان را بصورت نقد و بررسی به چالش کشیده است. در پایان مقاله، پیشنهادهایی کاربردی در مورد آموزش های گوناگون و بخصوص آموزش مهارت های زندگی برای کودک و نوجوان ارائه شده است.
راهبردهای فرهنگی در توانمندسازی اقشار آسیب پذیر(مطالعه موردی: خانواده های تحت پوشش بنیاد خیریه وفاق سبز علوی کشور)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
27 - 40
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: امروزه کشورها برای دستیابی به توسعه پایدار، توانمندسازی را کارآمدترین روش یافته اند. هدف توانمندسازی کمک به افراد ضعیف است تا تلاش نمایند با افزایش مهارت ها بر ضعف هایشان غلبه کنند و جنبه های مثبت زندگیشان را بهبود بخشند. پژوهش حاضر درتلاش است تا ضمن تحقیق در مورد عوامل متعدد درونی و بیرونی به بررسی راهبردهای توانمندسازی فرهنگی اقشار آسیب پذیر جامعه بپردازد.
روش پژوهش: در این راستا از میان مددجویان تحت پوشش بنیاد خیریه وفاق سبز علوی کشور تعداد 329 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که در طول مدت 6 ماه در 20 دوره آموزشی فرهنگی و مهارتی به صورت هدفمند شرکت نمودند، سپس با بهره گیری از رویکردهای مختلف نظری و روش میدانی، 4 راهبرد فرهنگی شامل: ترویج فرهنگ قرآنی، تاکید بر هویت فرهنگی، تاکید بر هویت ملی و آموزش مهارت های زندگی بر روی 5 مؤلفه توانمندسازی شامل: خوداثربخشی، خودسامانی، پذیرفتن شخصی نتیجه، معنی دار بودن و اعتماد، مورد سنجش قرار گرفت و بر اساس آنها، به تحلیل داده های گردآوری شده پرداخته شد.
یافته ها: در این پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه های ارسالی پیش از آزمون آلفای کرونباخ میزان 80 درصد را نشان داد و مقدار پایایی بدست آمده بیشتر از 70 درصد شد. در این پژوهش برای بررسی عادی یا نرمال بودن توزیع داده ها، از آزمون کولوموگراف - اسمیرنوف استفاده کردیم. با توجه به نتایج این آزمون دریافتیم که نمونه ی موردنظر این پژوهش موردنظر دارای توضیع نرمالی نمی باشد. به همین دلیل برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های غیرپارامتریک آماری بهره جستیم. برای آزمون فرضیه های این پژوهش نیز از آزمون کای اسکوئر بهره گرفتیم.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق بدین صورت است: در فرضیه اول با انجام آزمون ضریب همبستگی، همبستگی بین ترویج فرهنگ قرآنی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 542/0، در مورد فرضیه دوم همبستگی بین تأکید بر هویت دینی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 319/0، همچنین در فرضیه سوم ، همبستگی بین تأکید بر هویت ملی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 256/0 به دست آمد که در سطح اطمینان 95/0 وجود این رابطه تأیید شد. در مورد فرضیه چهارم نیز، همبستگی بین آموزش مهارت های زندگی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 571/0 به دست آمد که در سطح اطمینان 95/0 وجود این رابطه تأیید شد. چارچوب مفهومی این پژوهش برگرفته از نظریه کنش ارتباطی تالکت پارسونز و نظریه بازتولید فرهنگی لویی آلتوسر و پیر بوردیو می باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های ارتباطی، امنیت روانی-اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
53 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های ارتباطی، امنیت روانی-اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به فضای مجازی بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه دوم دارای اعتیاد به فضای مجازی در شهرستان کلیبر بودند که از این جامعه به روش در دسترس تعداد 74 دانش آموز انتخاب شده و پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی تکمیل شد و دانش آموزانی که نمره آن ها در پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی یانگ در دامنه بین 80 تا 100 (نمره برش و به عنوان اعتیاد به فضای مجازی) بود؛ 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به فضای مجازی، پرسشنامه مهارت های ارتباطی، امنیت روانی اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی بر وابستگی به فضای مجازی و مؤلفه های(عادت، اعتیاد و درگیری بالا) تأثیر دارد(05/0>P). همچنین آموزش مهارت های زندگی بر امنیت روانی اجتماعی و مؤلفه های(اطمینان به خود، احساس ناخوشنودی، ناسازگاری محیطی و دید مردم نسبت به خود) و مهارت های ارتباطی و مؤلفه های(بازخورد، گوش دادن و مهارت کلامی) تأثیر دارد (05/0>P).
کنکاشی در نسبت میان برخورداری از حق بر آموزش، کسب مهارت های زندگی و کاهش خشونت علیه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان به واسطه آسیب پذیری و به ویژه ضعف جسمانی و دیگر کاستی های خود، یکی از قشرهایی به شمار می روند که در معرض اِعمال انواع خشونت قرار می گیرند. افزون بر این، حق بر آموزش به سان یکی از حقوق بنیادین بشر و از جمله کودکان، نقش چشمگیری در توانمندسازی، رشد و پیشرفت شخصیت انسانی کودک ایفا می کند. در این زمینه، آموزش مهارت های زندگی از بایسته های تحقق موارد یادشده است. نگارندگان در این نوشتار، می کوشند تا با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه ای، به این پرسش پاسخ دهند که چه نسبتی میان حق بر آموزش، مهارت های زندگی و کاهش خشونت علیه کودکان وجود دارد. به نظر می رسد میان بهره مندی از حق بر آموزش و تجهیز به مهارت های زندگی از یک سو و کاهش خشونت علیه کودکان از سوی دیگر، پیوندی مستقیم برقرار است. در واقع، از رهگذر اعمال و برخورداری کودکان از حق بر آموزش، امکان تجهیز آنها به مهارت های زندگی بالا می رود و به کارگیری این مهارت ها با رفع برخی علل روان شناختی و جامعه شناختی ارتکاب خشونت علیه کودکان، به نوبه خود، موجب کاهش احتمال مبادرت به اعمال چنین خشونت هایی می شود. به سخنی گویاتر، آموزش مهارت های زندگی می تواند با توانمندسازی کودکان، آنان را برای مقابله با خشونت علیه خود و نقض حقوقشان آماده کند. در این مسیر، افزون بر دولت که متعهدٌعلیه اصلی در قبال حقوق کودک و از جمله منع خشونت علیه اوست، می بایست کلیت جامعه و اعضای آن برای حمایت از حقوق کودکان در برابر خشونت و نقض حقوق ایشان به پا خیزند. گفتنی است که کودکان و به ویژه دخترانِ متعلق به گروه های غیرحاکم، همچون اقلیت ها و مردمان بومی، هم از نظر بهره مندی برابر از حق بر آموزش و در نتیجه، فراگیری مهارت های زندگی و هم به لحاظ قرار گرفتن در معرض خشونت بیشتر به خاطر آسیب پذیری مضاعف خود، نیازمند و شایسته توجه و حمایت ویژه اند.
پیامدهای آموزش مهارت های زندگی از طریق برنامه ی درسی بر سلامت روانی دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
73 - 91
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای آموزش مهارت های زندگی از طریق برنامه درسی بر سلامت روانی دانش آموزان دبستانی انجام شد. ماهیت پژوهش از حیث اجرا کیفی (رویکرد نظریه مبنایی) و از نظر هدف نظری است که در آموزش و پرورش کاربرد دارد. شرکت کنندگان در پژوهش دانش آموختگان برنامه ریزی درسی، مدیران و معلمان مقطع ابتدایی شاغل در استان بوشهر بودند که از بین آنها 26 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند (گلوله برفی) انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به مرحله اشباع نظری گردآوری شد. روایی و پایایی ابزار پژوهش و اطلاعات گردآوری شده، طبق فرمول هولستی (درصد توافق مشاهده شده) و الگوی گوبا و لینکلن (معیارهای مقبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری، تأیید پذیری) انجام شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات طی سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و انتخابی)؛ مقوله های هسته ای و زیرمقوله ها بدین شرح استخراج گردید: «تصمیم گیرنده موفق» پیامد توسعه مهارت های شناختی؛ «خردورزی در همه امور زندگی» پیامد توسعه مهارت های فکری؛ «عضو مفید خانواده_ شهروند شایسته جهانی» پیامد توسعه مهارت های ارتباطی؛ «انتخاب سبک زندگی مطلوب» پیامد توسعه مهارت های هیجانی. نتایج پژوهش نشان داد آموزش مهارت های زندگی از طریق برنامه درسی به کودکان دبستانی، سلامت روانی فرد و جامعه را تضمین می کند.
تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با تأکید بر جنسیت (مقایسه مهارت های زنان و مردان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی به تفکیک مهارت های 18گانه زندگی و با تأکید بر مقایسه مهارت های زنان و مردان، طراحی و اجرا شده است .پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان ساکن شهر تهران است. پرسشنامه های پژوهش از طریقgoogle form بین یک نمونه 396 نفری توزیع شد. یافته های پژوهش نشان داد، به ترتیب بهترین وضعیت مهارت در شهروندان تهرانی، در روابط بین فردی (سطح جمعی) ، نحوه گردآوری اطلاعات ، مهارت مشارکت همگانی (با میانگین های 71/3، 61/3 و 60/3) بوده، در صورتی که مهارت درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، مهارت های مربوط به ارتباط های انسانی، مهارت تفکر خلاق (با میانگین های 26/3، 04/3 و 49/2) در وضعیت پایین تری قرار داشته و در مجموع، وضعیت کلی مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با میانگین 33/3 کمی بیش از حد متوسط است. در زمینه مقایسه و بررسی تفاوت مهارت های شهروندان زن و مرد، نتایج آزمونT نشان می دهد، در مهارت حل مسئله، مهارت مشارکت همگانی، تفکر انتقادی، درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند، مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، وضعیت زنان و مردان متفاوت است (05/0 sig < ). زنان در مهارت حل مسئله و مهارت مشارکت همگانی، وضعیت بهتری داشته ولی در درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند و مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، مردان نسبت به زنان در موقعیت بالاتری قرار دارند.
بررسی کیفیت و میزان طرح مهارت های زندگی در کتاب های پرخواننده ی کودکان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (در بازه زمانی 1385 -1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت های ده گانه زندگی، مهارت هایی هستند که یک انسان اجتماعی باید تا حد مقبولی این مهارت ها را کسب کرده باشد. اگر این مهارت ها از کودکی به درستی به فرد آموزش داده شود، وی در دوران بزرگ سالی می تواند رفتار سازگارانه ای با دیگران و دنیای پیرامون خود داشته باشد. یکی از ابزارهایی که می توان به کمک آن، مهارت های زندگی را به کودکان آموخت و در آن ها نهادینه کرد، آموزش مهارت های زندگی به کمک کتاب کودک است. کتاب های کودکان، به خصوص کتاب های داستانی، ابزاری توانمند برای آموزش مهارت های زندگی به کودکان مخاطب هستند. هدف از انجام این پژوهش بررسی چندوچون طرح مهارت های زندگی در کتاب های پرخواننده کودکان و پاسخ به این پرسش است: مهارت های زندگی در کتاب های محبوب کودکان به چه میزان وجود دارد و هر مهارت، چگونه در داستان طرح شده است؟ گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش تحلیل محتوای کیفی کمی انجام شده است. پس از استخراج عناوین کتاب های پرخواننده، به تحلیل آثار طبق مهارت های زندگی پرداخته شد و درنهایت، فراوانی مؤلفه ها در کتاب ها به دست آمد و سپس با یکدیگر مقایسه شد. پس از بررسی انجام شده این نتیجه به دست آمد که همه ی مهارت ها در کتاب های پرخواننده کانون پرورش فکری (تألیف و ترجمه) مطرح شده است. مهارت تفکر انتقادی و مهارت های ارتباطی بیشترین بسامد و خودآگاهی، کنترل هیجانات منفی و تفکر خلاق کمترین بسامد را دارند. بیشتر کتاب هایی که مهارت تفکر انتقادی در آن ها مطرح شده است، به کودک می آموزند که بدون تحقیق و دانستن جوانب موضوع درباره ی آن اظهارنظر نکنند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (مهارت های مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس) بر راهبردهای نظم جویی شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
96 - 105
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای نظم جوییِ شناختی هیجان دانش آموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعه آماری، دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان شهر تهران (متوسطه دوره دوم) در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۹۹ بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه دهم دبیرستان فرزانگان تهران(۱۷۰ نفر)، انتخاب شده و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل نمودند. از بین آنها ۳۲ نفر که نمره های پایینی در راهبردهای انطبافی داشتند، به عنوان گروه نمونه مشخص و به صورت تصادفی، به دو گروه ۱۶ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به گروه آزمایش در ۱۲ جلسه ۷۰ دقیقه ای (دوبار در هفته)، مهارت های مقابله با اضطراب و افسردگی و مدیریت استرس آموزش داده شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزش و همچنین پس از گذشت یک ماه و نیم در مرحله پیگیری، پرسشنامه مذکور برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش «تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر» نشان داد، آموزش مهارت های زندگی در دانش آموزان تیزهوش به صورت معنادار و پایدار، استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را افزایش و استفاده از راهبردهای غیر انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را کاهش می دهد. نتیجه: استفاده از آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای غیر انطباقی آن موثر واقع شود.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهزیستی روانشناختی افراد دارای سوءمصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سوءمصرف مواد مخدر یکی از مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی مهم در بسیاری از کشورها است، که جهان در سه دهه اخیر با آمارهای تکان دهنده شیوع آن در جامعه مواجه شده است. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهزیستی روانشناختی افراد دارای سوءمصرف مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای سوءمصرف مواد مخدر در مراکز ترک اعتیاد طی سال های ۱۳۹۶ الی ۱۳۹۸ در شهر کرمانشاه بود. تعداد ۶۰ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۳۰ نفر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹) و مداخله ۸ جلسه ای آموزش مهارت های زندگی خلیلان و افلاکی فر (۱۳۹۵) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۸ و تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر ابعاد بهزیستی روانشناختی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار داشته است (۰/۰۵>P). براساس نتایج برای شش بعد بهزیستی روانشناختی یعنی استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی و پذیرش خود به ترتیب ۰/۲۴، ۰/۳۰، ۰/۳۱، ۰/۴۹، ۰/۶۷ و ۰/۳۹ در تفاوت میانگین گروه ها ناشی از اثر مداخله بوده است. نتیجه گیری: براساس نتایج آموزش مهارت های زندگی سبب افزایش تسلط بر خود و کاهش نگرش مثبت به مصرف مواد مخدر در افراد شد؛ بنابراین با فراگیری آموزش مهارت های زندگی می توان تسلط محیطی، استقلال و سایر سازه های بهزیستی روانشناختی در افراد را ارتقا داد.
بررسی بهبود وضعیت پایبندی مذهبی در پاسخ به مداخلات عقیدتی سیاسی، هوش هیجانی و مهارت های زندگی در دانش آموزان مرکز فرماندهی آموزش یک واحد نظامی دریایی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۷
5 - 20
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی بهبود وضعیت پایبندی مذهبی در پاسخ به مداخلات عقیدتی سیاسی، هوش هیجانی و مهارت های زندگی در دانش آموزان مرکز فرماندهی آموزش تخصص های نیروی دریایی شهر رشت بود. روش: این پژوهش از نوع آزمایشیِ حقیقی (پیش آزمون پس آزمون و 3 ماه پیگیری با گروه کنترل) بود. چهار گروه 25 نفره متشکل از یک گروه کنترل (بدون مداخله)، گروه تجربی اول (آموزش عقیدتی سیاسی و هوش هیجانی)، گروه تجربی دوم (آموزش عقیدتی- سیاسی و مهارت های زندگی)؛ گروه تجربی سوم (آموزش عقیدتی سیاسی، هوش هیجانی و مهارت های زندگی) انتخاب شدند و پرسشنامه دین داری گلاک و استارک (1965) قبل و بعد از اجرای مداخله ها در همه گروه ها اعم از کنترل و آزمایش اجرا شد. سه ماه بعد از مرحله پس آزمون نیز مجدداً همان ابزار برای 4 گروه پژوهش، اجرا شد. نتایج: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس اندازه های مکرر تک متغیری (R-ANCOVA) نشان داد تمامی مداخلات در مقایسه با گروه کنترل، توانسته است وضعیت پایبندی مذهبی دانش آموزان را بهبود دهد. همچنین هر یک از مداخلات اول تا سوم، به ترتیب 19 و 19 و 21 درصد از تغییرات پایبندی مذهبی در پس آزمون را تبیین می کرد. همچنین نتایج نشان داد اثر مداخلات مذکور در گروه های تجربی، تقریباً بعد از گذشت 3 ماه، ثابت مانده است. بحث: مداخلات هوش هیجانی و مهارت های زندگی در کنار آموزش های عقیدتی- سیاسی برای بهبود وضعیت پایبندی مذهبی دانش آموزان نیروی دریایی، مؤثر است.