مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مهارت های زندگی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر مبانی فن آوری های نوین آموزشی بر مهارت های زندگی دانشجویان دانشگاه های استان مازندران بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های استان مازندران در سال تحصیلی 92-1391 به تعداد 312586 نفر است. از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، سه واحد دانشگاهی انتخاب و با روش تصادفی طبقه ای با رعایت نسبت ها، تعداد 50 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته ای است که دارای 45 سؤال و چهار بعد مهارتی (تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر انتقادی و تفکر خلاق) می باشد. روایی صوری و محتوایی آن به تأیید متخصصان امر رسیده و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ، 86/0 محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس و تی گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که؛ آموزش مبتنی بر مبانی فن آوری های نوین آموزشی (آموزش مبتنی بر وب، رایانه و یادگیری سیار) بر مهارت های زندگی (تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر انتقادی و تفکر خلاق) دانشجویان تأثیر معناداری دارد. هم چنین، تأثیر آموزش مبتنی بر مبانی فن آوری های نوین آموزشی بر مهارت های زندگی دانشجویان براساس جنسیت، متفاوت نیست.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی معتادان در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش های مهارت های زندگی بر بهبود عزت نفس و رضایت زناشویی در بین معتادان متأهل در حال ترک شهر قزوین انجام شد. روش: در این مطالعه شبه آزمایشی دو گروه 12 نفری از مردان معتاد در حال ترک شهر قزوین که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) استفاده شد. آموزش در 10 جلسه، به شکل کارگاه پرسش و پاسخ و ایفای نقش توسط اساتید مجرب انجام شد. در گروه گواه نیز در انتظار آموزش ماندند. پس از اتمام آموزش، از هردو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج نشان دادند که آموزش موجب بهبود و ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی معتادان در حال ترک می شود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی تأثیر مثبتی بر ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی افراد جامعه، به ویژه معتادان خواهد داشت؛ مهارت های زندگی فرد را توانمند می کند تا دانش، نگرش ها و ارزش هایش را به فعلیت برساند و او را قادر می سازد تا انگیزه و رفتار سالم داشته باشد که این اثر مهم تأثیر زیادی بر روابط وی با همسرش خواهد داشت.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمیبود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این مطالعه شامل تمام افراد با ناتوانی جسمی شهر تهران بود. نمونه شامل 22 نفر که به شیوه در دسترس از مؤسسه رعد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل با تعداد برابر (11 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم و اضطراب بک استفاده شد که آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از آموزش آن ها را تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایش 3 ماه (12 جلسه هفتگی) مهارت های زندگی را آموزش دیدند که شامل مهارت های خودآگاهی، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، حل مسئله و تصمیم گیری، مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس بودند. داده ها با آزمون های یومان ویتنی، T مستقل، تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزشمهارت های زندگی علائم اضطراب و افسردگی آزمودنی های گروه آزمایش را به طور معناداری کاهش داده (01/0≥P) است، درحالی که گروه کنترل هیچ تغییر معناداری را در پس آزمون و پیگیری نشان ندادند.بر اساس یافته ها می توان پیشنهاد کرد که برای کنترل اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی های جسمی از آموزش مهارت های زندگی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی به روش قصه گویی بر میزان کمرویی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی به روش قصه گویی بر کاهش میزان کمرویی کودکان دبستانی پایه پنجم ابتدایی بود. تعداد 39 نفر از کودکان دبستانی پایه پنجم ابتدایی یکی از دبستان های شهر تهران به شیوه داوطلب انتخاب و بصورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. با بهره گیری از یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل ابتدا مقیاس کمرویی استنفورد بر روی هر دو گروه اجرا شد و سپس کاربندی آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی به شیوه قصه گویی در طی 13 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و دو هفته پس از اتمام جلسات پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا گردید. تحلیل کوواریانس تفاوت معناداری را میان میانگین های دو گروه نشان داد )05/0(p
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی
حوزه های تخصصی:
این مقاله باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی برافزایش سازگاری زناشویی انجام شده است. همچنین به بررسی اقدامات مشاوره ای در زمینه آموزش های مهارت های زندگی در بهبود روابط میان زوجین و افزایش سازگاری آنان در زمینه زندگی مشترک پرداخته است. روش:پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت آن شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که افراد گروه آزمایش شرکت کننده در این طرح تحت آموزش مهارت های زندگی طی 10 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل برگه مشخصات جمعیت شناختی زوجین و پرسشنامه سازگاری زناشویی (لاک – والاس) بود که در دو نوبت قبل از آموزش و بعد از آموزش استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی استان قم در سال 1392 می باشد که با مشکلات سازگاری با یکدیگر و اختلافات خانوادگی به مرکز مراجعه نموده اند. حجم نمونه 60 زوج به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش آزمون در گروه های وابسته و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بوده و باعث احساس مثبت در زندگی مشترک شود.
آموزه های مهارت های زندگی بر مفاهیم نوع دوستانه ای همچون مهارت همدلی، ارتباط موثّر و شیوه درک متقابل تأکید می ورزند. در واقع اهداف آموزشی زندگی در زمینه کاهش تأثیر متغیر مدت ازدواج و تفاوت سنی زوجین و در نهایت افزایش اثربخشی آموزش مهارت های مذکور در سازگاری زوجین می باشد.
بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار در معرض آسیب های مختلف روانشناختی و اجتماعی هستند که کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر بخشی مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرح های دوگروهی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان بی سرپرست تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از این افراد با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی دوازده جلسه دو ساعته، دو بار در هفته، تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای آموزش، به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پرداختند. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس چند راهه (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی در افزایش کیفیت زندگی شرکت کنندگان گروه آزمایش تاثیر معنی داری داشت. این تأثیر در هر چهار زیر مقیاس این متغیر نیز معنی دار بود. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که برای ارتقای کیفیت زندگی زنان بی سرپرست می توان از آموزش مهارت های زندگی استفاده کرد.
بررسی اثربخشی طرح آموزش مهارتهای زندگی در دبیرستانهای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ح اضر بررسی اثربخشی طرح آموزش مهارت های زندگی در مدارس مجری طرح از دیدگاه دبیران دبیرستان های دخترانةشهر تهران در سال تحصیلی 91-1392 می باشد. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعة آماری، کلیة دبیران زن دبیرستان های دخترانة شهر تهران است که درس مهارت های زندگی را در سال تحصیلی 91-92 تدریس کرده اند(N=150). حجم نمونه، با استفاده از روش سرشماری 150 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامة محقق ساختة مهارت های زندگی، شامل خود آگاهی، ارزش های فردی– خانوادگی، تصمیم گیری، مقابله با اضطراب، برقراری ارتباط مطلوب، و انتخاب هدف است. روایی محتوایی ابزار اندازه گیری توسط صاحب نظران تأیید شد و پایایی پرسشنامه بر اساس محاسبة ضریب آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه گردید. با استفاده از فنون آمار توصیفی(میانگین، فراوانی، رسم جدول، و نمودار) و آمار استنباطی(آزمون تی تک نمونه ای و نیز آزمون فریدمن برای تعیین اولویت ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که از نظر دبیران آموزش درس مهارت های زندگی بر مهارت های خودآگاهی، ارتباط مطلوب، ارزش های فردی و خانوادگی، اضطراب، انتخاب هدف و تصمیم گیری مؤثر بوده است.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر بلبان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر خودکارآمدی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر بلبان آباد در سالتحصیلی 1392-1391می باشد. برای انتخاب نمونه از جامعه پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خود کارامدی تحصیلی MJSES (1999) بود که قبل وبعد از آموزش مهارت های زندگی در بین دانش آموزان توزیع شد. محتوایی که برای آموزش دانش آموزان در نظر گرفته شده بود شامل مهارت های برنامه ریزی وسازماندهی، بستر سازی یادگیری، مهارت های فراشناختی، نحوه ثبت ونگهداری اطلاعات، استفاده خردمندانه از منابع، عزت نفس، تاب آوری، تفکر نقادو حل مسئله بود.برای تجزیه وتحلیل داده ها وبرای حذف اثر پیش آزمون از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. از آنجا که آموزش این مهارت ها به دانش آموزان باعث افزایش دانش آنها از شیوه یادگیری می شود، بهتر می توانند اطلاعات را به خاطر بسپارند ودر نتیجه فراموشی کمتری هم داشته باشند. با پیشرفت تحصیلی خود پنداره آنها نیز، مثبت خواهد شد.
اثربخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی بر ملاک های همسرگزینی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی بر بهبود ملاک های همسرگزینی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. نمونه پژوهش شامل80 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود که28 نفر آنها پسر و 52 نفر دختر بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان به مدت 16 ساعت تحت آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی قرار گرفتند.آزمودنی ها در ابتدا و انتهای دوره آموزشی، به پرسشنامه های هوش هیجانی بار-اون و ملاک های همسرگزینی پاسخ دادند. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها بیانگر این است که نه تنها بین هوش هیجانی و ملاک های محتوایی و فرایندی انتخاب همسر دانشجویان همبستگی مثبت وجود دارد بلکه آموزش های ارائه شده بر افزایش هوش هیجانی مؤثر بوده است (01/0p
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است که با طرح پیش-آزمون، پس-آزمون و پیگیری اجراشده است. بدین منظور ۳۰ نفر از مددجویان دختر، دارای سن بالای ۱۸ سال و تحصیلات حداقل سیکل که تحت مراقبت مراکز بهزیستی مشهد بودند از طریق آزمودن غربالگری انتخاب و با روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های: قربانیان سوءاستفاده جنسی، مهارت های زندگی و چندمحوری بالینی میلون-۳ بود. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای به مدت ۵ هفته تحت مداخله آموزش مهارت های زندگی قرار گرفت، همچنین گروه کنترل هیچ گونه مداخله ی دریافت نکرد. داده ها با روش واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: الگوهای بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی، در ۳ بار اندازه گیری (۰۰۱/۰ >P) تفاوت معناداری را نشان دادند، همچنین بین دو گروه، بعد از مداخله تفاوت معناداری وجود داشت. برنامة آموزش مهارت های زندگی تأثیر معنی داری بر کاهش علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی گذاشته است.
اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت های زندگی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت های زندگی کودکان کم توان ذهنی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با گروه گواه بود که روی 30دانش آموز کم توان ذهنی (زیر 14سال) مدرسه توحید2 شهرستان سرپل ذهاب در سال1394 انجام شد. آزمودنی ها از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2گروه 15نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 16جلسه 90دقیقه ای، تحت بازی درمانی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رفتار سازشی واینلند به عنوان پیش آزمون و پس آزمون در 2گروه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتیجه نشان داد که آموزش مبتنی بر بازی درمانی موجب بهبود مهارت های زندگی روزمره در کودکان کم توان ذهنی می شود.
نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش مبتنی بر بازی درمانی برای بهبود مهارت های زندگی روزمره کودکان کم توان ذهنی استفاده شود.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر سبکهای مقابلهای
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر سبک های مقابله ای دانش آموزان دختر دبیرستان های ناحیه 1 شهر تبریز بود. به منظور انجام این پژوهش، 60 دانش آموز دختر دبیرستانی به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه متشکل از 30 نفر). گروه آزمایش در طول 12 جلسه هفتگی آموزش گروهی مهارت های زندگی را دریافت کردند؛ اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک های مقابله ای موس و بیلینگر (1981) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی گروه آزمایش و گواه اجرا شد. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش معناداری در میانگین نمرات شیوه مقابله مسأله مدار می شود. با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت که آموزش مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک روش مفید، برای نوجوانان در مقابله با نگرانی ها، مشکلات و مسائل شان به کار رود.
سنجش مهارت های زندگی دانش آموزان پایه اول متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین سطح مهارت های زندگی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان تکاب بود که به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول به تعداد 1270 نفر بودند که حجم نمونه ای برابر با 100 نفر با استفاده از فرمول حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از بین آنها برگزیده شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه استاندارد مهارت های زندگی شامل مهارت های حل مسأله، همدلی، تفکر خلاق، تصمیم گیری، مقابله با هیجانات، مقابله با استرس، تفکرانتقادی، برقراری ارتباط مؤثر، خود آگاهی، برقراری روابط بین فردی بود. روایی صوری و محتوایی ابزار اندازه گیری توسط صاحب نظران تأیید شد و پایایی پرسشنامه بر اساس محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برابر85/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره، t مستقل) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که میزان برخورداری دانش آموزان پایه اول در مهارت های تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر انتقادی و برقراری روابط بین فردی در حد متوسط و در بقیه مهارت ها کم تر از حد متوسط است. بالاترین میزان برخورداری دانش آموزان در مهارت تفکر انتقادی و پایین ترین میزان برخورداری آنان در مهارت تفکر خلاق بوده است. مهارت برقراری ارتباط مؤثر دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی دار وجود داشت و میانگین نمرات دخترها در این مهارت بالاتر از پسران بود.
بررسی و مقایسه ی مهارت های زندگی دانش آموزان دختر و پسر شاخه های نظری، فنی حرفه ای و کاردانش دوره ی متوسطه ی شهرستان گرمسار بر اساس الگوی وایلز و باندی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه ی مهارت های زندگی دانش آموزان دختر و پسر سه شاخه ی نظری، فنی حرفه ای و کاردانش مقطع متوسطه ی شهرستان گرمسار بر اساس الگوی وایلز و باندی در سال 88-1387 بوده است. روش پژوهش توصیفی – پیمایشی و جامعه ی آماری3041 دانش آموز از سه مقطع متوسطه ی شهر گرمسار بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ،342 نفر تعیین شد. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه ی محقق ساخته بود که ضریب پایایی آن بیش از 85/0 محاسبه شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های کریسکال والیس و یومن ویتنی تجزیه و تحلیل گردید. در سه شاخه ی نظری، فنی حرفه ای و کاردانش در متغیرهای پیشرفت تحصیلی، اهمیت سازمان، حل مشکل، جستجوی دانش، عادت های خوب عقلی و جسمی، خویشتن پنداری، جهت یابی به خانواده و جهت یابی به آینده اختلاف معنی داری مشاهده نشد، ولی در متغیرهای رفتار همکارانه و آماده برای تغییر اختلاف معنی دار بود. در مورد متغیرهای پیشرفت تحصیلی، جستجوی دانش، عادت های خوب عقلی و جسمی، رفتار همکارانه وجهت یابی به آینده بین دختران و پسران با اطمینان دست کم 95/0 و در متغیر آماده برای تغییر، بین دختران و پسران با اطمینان 932/0 اختلاف وجود داشت، ولی درمورد متغیرهای اهمیت سازمان، حل مشکل، خویشتن پنداری و جهت یابی به خانواده تفاوتی معنادار مشاهده نشد.
الگوی علّی روابط بین مهارت های زندگی، خودکارآمدی جمعی و رضایت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر متغیرهای مولفه های مهارت های زندگی و خودکارآمدی جمعی بر رضایت از زندگی به روش تحلیل مسیر در میان دبیران متوسطه ناحیه 1 شهر ارومیه انجام شد. در این پژوهش توصیفی- همبستگی، جامعه آماری پژوهش تمام دبیران زن و مرد مدارس دولتی متوسطه ناحیه 1 ارومیه بودند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده متناسب با حجم جامعه آماری دبیران مدارس مختلف استفاده شده است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه تعدیل شده مهارت های زندگی ساعتچی و همکاران، پرسشنامه کارآمدی جمعی معلمان گودارد و همکاران و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. استفاده از روش آلفای کرونباخ نشان داد ابزارهای به کاررفته در پژوهش از اعتبار و ثبات بالایی برخوردارند. ضریب پایایی مهارت های زندگی، خودکارآمدی جمعی و رضایت از زندگی به ترتیب 92/0، 83/0 و 82/0 محاسبه شدند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد خودکارآمدی جمعی معلمان بر رضایت از زندگی آنان اثر مستقیم مثبت و معنادار دارد. همچنین نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که ارتباط موثر، تصمیم گیری، تفکر انتقادی از مولفه های مهارت های زندگی بر خودکارآمدی جمعی اثر مستقیم مثبت و معنادار دارد. نتایج دیگری نشان داد ارتباط موثر، تصمیم گیری و تفکر انتقادی اثر غیرمستقیم بر رضایت از زندگی در میان معلمان دارند. همچنین نتایج به دست آمده نشان داد خودکارآمدی جمعی معلمان با خودآگاهی، روابط بین فردی، ارتباط موثر، مدیریت هیجان، تصمیم گیری، حل مسئله، تفکر خلاق و تفکر انتقادی رابطه مثبت و معناداری دارد و خودکارآمدی جمعی با رضایت از زندگی نیز رابطه مثبت و معناداری دارد.
رابطه مهارت های زندگی و تعارضات زناشویی با بهداشت روانی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خانواده بنیادی ترین تشکل اجتماعی است واصلی ترین جزء اجتماعی است. دستیابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانواده وتحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی وداشتن ارتباط مطلوب بایکدیگر است، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارت های زندگی و تعارضات زناشویی با بهداشت روانی(استرس، اضطراب و افسردگی) در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره کلانتری های کرمانشاه بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی بود که برای حل و فصل مسائل خانوادگی به مراکز مشاوره سطح کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها 180 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مهارتهای زندگی، تعارضات زناشویی و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس(DASS) استفاده شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی ورگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان دادکه بین مهارتهای خودآگاهی، ارتباط انسانی وروابط بین فردی وافسردگی واضطراب همبستگی منفی معناداری وجود دارد و بین تعارضات زناشویی با استرس، افسردگی و اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که مهارتهای زندگی در بهداشت روانی موثراست و تعارضات زناشویی عامل افزایش استرس، اضطراب و افسردگی در بین زوجین است#,
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسیتأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز انجام گرفته است. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود و جامعه آماری مورد بررسی آن را زنان همسر جانبازان 25 تا 50 درصد شهر اسلام آباد غرب بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن همسر جانباز بود که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارش شدند و به پرسش نامه های پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه)، دلزدگی زناشویی پاینز و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند.گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه هر هفته یک جلسه، مورد آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و در مورد گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای آموزش مهارت های زندگی از لحاظ رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان تفاوتی معنادار وجود دارد. مقدار دلزدگی زناشویی، رضایت زناشویی و سلامت روان گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به گونه ای معنادار به ترتیب کاهش و افزایش یافت. آموزش مهارت های زندگی بر کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز موثر بود.
بررسی مهارت های اقتصاد خانوار در زنان قالیباف دهستان داریان، شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناپایداری معیشت یکی از موانع توسعه محسوب می شود و یکی از راه های مقابله با آن، اتکا به اقتصاد خانوار است. معیشت دربرگیرنده ی قابلیت ها، دارایی ها و فعالیت های مورد نیاز زندگی است. بدیهی است چنین قابلیت ها، مهارت ها و دارایی هایی در زنان روستایی بخش مهمی از فرصت حیات خانوار را در دنیای در حال تغییر فراهم می سازد. لذا، این پژوهش برآن است تا با بررسی مهارت های اقتصاد خانه و خانه داری در زنان قالیباف دهستان داریان، شهرستان شیرازبه واکاوی تعیین کننده های بروز این مهارت ها در بین زنان روستایی بپردازد. این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی می باشد. روش انجام آن پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای ساختارمند بوده که مقیاس های مختلف آن دارای آلفای کرنباخ بین دو بازه ۹۴/۰-۶۹/۰ بودند. دویست زن از دهستان داریان با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب گردیدند. ابزارهای تحلیل داده ها در این مطالعه نسخه ۲۲ نرم افزار آماریSPSSwin، و Super Decision بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد در بین مهارت های اقتصاد خانه داری، زنان روستایی مناطق توسعه یافته و نیمه توسعه یافته از نظر مهارت زندگی خانوادگی، مهارت مدیریتی و مهارت درآمدزایی در محیط خانه دارای تفاوت معناداری با یکدیگر هستند. همچنین مهم ترین پیش بینی کننده های اقتصاد خانوار نیز مهارت های زندگی، سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی، حمایت خانوار از فعالیت های زنان و تجربه قالی بافی آنان می باشند.
اثربخشی برنامه آموزش مروج سلامت بر استرس تحصیلی، مهارت های زندگی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف:برنامه آموزش مروج سلامت در مدارس به منظور پیشگیری از سوءمصرف مواد، افزایش مهارت های تحصیلی، بروز رفتارهای پرخطر و کاهش اختلالات روانی در حال اجرا است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی برنامه آموزش مروج سلامت بر استرس تحصیلی، مهارت های زندگی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان بود.
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اُتیسم، یکی از اختلالات فراگیر رشد است که به عنوان وخیم ترین و در عین حال ناشناخته ترین اختلال دوران کودکی، مطرح می شود. شرایط و نیازهای خاص کودکان اُتیستیک، نه تنها کودک بلکه خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد که مادران سهم اصلی در مواجه با آن را بر عهده دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک شهرستان سنندج انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. 24 نفر از مادران دارای کودک اتیستیک شهرستان سنندج در نیمه دوم سال94 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 8 جلسه مهارت های زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) آموزش داده شد. ابزار سنجش، پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به مادران دارای کودک اتستیک در افزایش شادکامی آنها مؤثر بوده است. و از نتایج پژوهش می توان چنین نتیجه گیری نمود که آموزش مهارت های همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان می تواند مادران کودکان اتیستیک را در حل مشکلات کودکانشان یاری دهد.