مطالب مرتبط با کلیدواژه

دکارت


۶۱.

معنای «موقت» در اخلاق موقت دکارت و بررسی انتقادی چند برداشت معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت اخلاق موقت شک روش زندگی اصیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۳۷۱
این مقاله به مجموعه اصول چهارگانه موسوم به اخلاق موقت دکارت و برخی لوازم معرفتی آن می پردازد. ضمن معرفی دو خوانش رقیب از این اصول که یکی جایگاه قابل اعتنایی برای این اصول قائل نیست و آن را جزء اساسی منظومه معرفتی دکارت نمی داند و دیگری این اصول را هم دائمی و هم همگانی می انگارد، تبیین مورد نظرمان را از قلمرو معرفتی و همین طور قلمرو انسانی این اصول به دست دهیم. گام نخست، ارائه تقریری مختار از نسبت این اصول با دو عنصر کلیدی اندیشه دکارت؛ یعنی شک و روش است و بر پایه آن به مفهوم مقطعی یا موقت بودن این اصول پرداخته ایم؛ مفهومی بدواً عادی با نتایج و الزاماتی نسبتاً متفاوت. برآنم که این منظومه موسوم به موقت، سرشتی معرفتی دارد نه زمانی؛ زمان هم تابع رخدادهای حوزه فاهمه است. همچنین در عین استدلال بر اینکه نمی توان این اصول را همواره موقتی دانست نشان داده ام که ایده برخی شارحان مبنی بر این که او این اصول را از ابتدا همیشگی و همگانی می خواسته، ایده ای شاذ و غیرقابل تحمیل به متن آثار دکارت است. نشان داده ام که این اصول در شرایط معرفتی مشخص و تشریح شده ای ممکن است حضوری دائمی در عرصه زیست اندیشمند پیدا کنند و در شرایطی هم ممکن است در دستگاه فکری او نقض و از این راه واجد حاکمیتی موقت شوند. از جمله نتایج جانبی جای گیری و تقریر مدلّل این اصول در بافت فکری دکارت، تبیین این نکته است که انتساب وصف غیرمدلّلی مانند محافظه کاری به این اصول، نسبت به اغراض مدلّل دکارت، نسبتی پسینی و کمتر قابل اعتناست.
۶۲.

بررسی و نقد منابع معرفت از نظر صدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: منابع معرفت صدرا دکارت فلسفه معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۲ تعداد دانلود : ۸۱۵
یکی از اساسی ترین مباحث مطرح شده در فلسفه معرفت، مسئله شناخت منابع معرفت است. منابع معرفت، سرچشمه های کسب شناخت برای نفس انسان است که نفس شناسا در مواجهه با آنها، با استفاده از ابزارهای ادراک، به کسب معرفت می پردازد. صدرالمتألهین و رنه دکارت دو تن از فیلسوفان برجسته تاریخ اندیشه و صاحب مکتب در دو جغرافیای مختلف فلسفی بوده اند که دیدگاه های خاص، ابتکاری و تأثیرگذار در این حوزه ارائه کرده اند. نگارندگان در مقاله حاضر، دیدگاه های این دو اندیشمند را به صورت موجز و کامل بیان کرده اند. صدرا عالم طبیعت، عالم مثال و عالم عقل را منابع اصلی معرفتی معرفی می کند. قلب و عقل انسانی نیز از نظرگاه صدرا، دو ابزار معرفتی هستند که در اثر ارتقا، توانایی نیل به جایگاه منبع معرفتی را دارند. دکارت نیز عقل، معارفِ به خودی خود صریح و بی نیاز از تأمّل، محسوسات، گفت وگو و کتاب را منابع معرفت دانسته، و وحی، الهام، علل اولیه و اصول حقیقی را جزء منابع معرفت ندانسته است. در ادامه به بررسی و نقد دیدگاه های این دو فیلسوف در خصوص این مباحث خواهیم پرداخت.
۶۳.

گستره و راز بداهت تصدیقات ازنظر صدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا دکارت تصدیقات بدیهی گستره بداهت راز بداهت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۳۹۳
تلاش های فیلسوفان برای یافتن اساس محکم برای معرفت، منجر به یافتن معارفی شده است که به آن بدیهی می گویند. حال بدیهی چیست؟ چه رابطه ای با شهود، وضوح و تمایز دارد؟ گستره آن تا کجاست و چه رازی در بداهت بدیهی وجود دارد؟ این مقاله تلاش می کند پاسخ این پرسش ها را ازنظر ملاصدرا و دکارت بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد رابطه وضوح و تمایز با بدیهی، رابطه عام و خاص مطلق و با شهود احتمالاً مترادف است. پاسخ دو فیلسوف درباره گستره بدیهیات تصدیقی یکسان است و هردو آن را  محدود به اولیات و وجدانیات می دانند؛ ولی درباره ملاک و راز بداهت تصدیقات، صدرا ویژگی درونی و مفهومی و دکارت بساطت گزاره ها را معرفی می کند.
۶۴.

تحلیل مفاهیم فطری دکارت بر پایه علم حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت مفاهیم فطری وضوح تمایز علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۴ تعداد دانلود : ۵۱۶
نظریه شناخت دکارت، در مواجهه با موج شک گرایی دوران خود و برای دفاع از سرمایه شناخت یقینی، بر اساس وجود مفاهیم فطری، پی ریزی شده است. در عین حال این مفاهیم، از حیث کمیت و کیفیت وجودی و نیز معیار شناسایی، دارای ابهاماتی است که باعث شده برخی، آن را فاقد انسجام بدانند. علم حضوری از ابتکارات فیلسوفان مسلمان است که از زمان فارابی تاکنون مورد توجه ایشان قرار داشته و در کتب مختلف، به ویژگی ها و مصادیق آن پرداخته شده است. در اهمیت و جایگاه آن، همین بس که توسط برخی از متفکران معاصر به عنوان مبنای معارف بشری معرفی شده است. از آنجا که علم حضوری، مورد توجه فیلسوفان غربی قرار نگرفته است لذا در آثار ایشان از جمله دکارت نامی از آن به میان نیامده است. این مقاله بر آن است تا اثبات کند که اولا علم حضوری، نقش برجسته ای در شکل گیری نظام معرفت شناسی دکارت ایفا کرده است اگر چه دکارت به آن توجه آگاهانه نداشته است و ثانیا مفاهیم فطری وی، قابل تطبیق بر مصادیق علم حضوری است و ثالثا در پرتو ارجاع مفاهیم فطری دکارت به مصادیق علم حضوری، ابهامات متعدد درباره این نظریه، قابل رفع است.
۶۵.

منطق قیاسی به مثابه پارادایم نظریه شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق قیاس نظریه شناخت ملاصدرا دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۰ تعداد دانلود : ۲۶۸
غایت اصلی در مباحث معرفت شناختی از منظر فیلسوفان رسیدن به شناخت یقینی و حقیقی است. از این منظر، فیلسوفان مختلف با دیدگاه ها و مبانی فکری متفاوت، همواره تلاش کرده اند مبنا و چهارچوبی را برای حصول نتیجه مورد نظر پی ریزی کنند. ملاصدرا و دکارت نیز از زمره تلاش گران این عرصه هستند. ملاصدرا و دکارت هر دو قیاس را محور نظریه معرفت شناسی خود قرار داده اند و امکان حصول به معرفت یقینی را از این راه امکان پذیر می دانند. باوجود اشتراک در این مبنا، از وجوه اختلاف آن دو در باب این مسأله باید به این نکته اشاره کرد که قیاس مورد نظر ملاصدرا همان قیاس ارسطویی مبتنی بر منطق صورت است اما قیاس در منطق معرفتی دکارت بیشتر از منظر منطق ماده و رابطه بین حقایق نگریسته می شود و نه صرفاً از منظر رابطه مفاهیم مورد مطالعه. همچنین به نظر می رسد عقیده ملاصدرا برای بهره گیری از قیاس به عنوان نوعی از استدلال مبتنی بر منطق صورت در مقایسه با دیدگاه دکارت برای استفاده از قیاس به عنوان نوعی استدلال مبتنی بر منطق ماده، دست کم در مقام داوری و ارزشیابی پذیرفتنی تر می نماید.
۶۶.

از کوگیتو تا یقین (بررسی مقایسه ای یقین در حکمت صدرایی و فلسفه دکارتی با تأکید بر جنبه الاهیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت صدرا یقین معرفت یقینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۹ تعداد دانلود : ۵۴۸
یقین، از نگاه ملاصدرا تصدیق همراه با اعتقاد جازم و مطابق با واقع است که صرفاً با دستیابی به مبادی و اسباب  به مدد اتصال نفس قدسی با ملائکه و دریافت علوم از آن ها فراهم می آید. یقین از نگاه دکارت، وضوح و تمایز ی که در حوزه روابط اعداد ریاضی و هندسی وجود دارد، در زندگی عینی و واقعی هم جاری است و همان معیار یقین است که با یقین عقلی به وجود نفس شروع شده سپس جسم اثبات می شود و نهایتاً به اثبات جهان خارج می انجامد . در اندیشه  الهیاتی هر دو، خدا معیار و پشتوانه یقین است. ملاصدرا با نگرش وجودی به مسأله یقین ، یقین دکارتی را از بن بست عقل گرایی محض خارج نموده و با اعتقاد به اشتداد وجودی نفس و فعالیت و خلاقیت آن، مدعیِ تعامل حداکثری میان معرفت عقلی و شهودی است و نهایت مراتب یقین را به ساحت علم حضوری و شهودی می رساند. مقاله حاضر با تبیین مسأله یقین در گذر اندیشه این دو فیلسوف به وجوه تشابه و تمایز این دو اندیشمند در مبانی و اصول این بحث اشاره دارد.
۶۷.

لایب نیتس و تمایز جوهر خدا و مُناد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل گرایان ارسطو دکارت لایب نیتس جوهر مناد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۴ تعداد دانلود : ۵۸۷
لایب نیتس فیلسوفی عقل گراست که فلسفه ا ش نظام مند ، منسجم ولی متفاوت با سایر عقل گرایان است . اکثر عقل گرایان ، مخالف دیدگاه ارسطو هستند. در این مقاله اختلاف منظر آنها با ارسطو و دیدگا ه مدرسی بر سر موضوع « جوهر » مد نظر قرار گرفته و به این سئوال ها پاسخ داده شده است که چرا لایب نیتس، بر خلاف سایر عقل گرایان، مخالفتی با ارسطو ندارد ؟ چگونه مُنادولوژی لایب نیتس علیه دکارت و تعریف او از جوهر دو گانه نفس و ماده مطرح شده است؟ تفاوت مُناد و جوهر ارسطویی در تفکر لایب نیتس چیست؟ لایب نیتس مُناد ها را « اتم های حقیقی طبیعت » می داند. مُنادها عناصر اصلی و بنیادی عالم ، موجودات مجرد و بسیط ، شبیه خداوند یعنی خالق خویش اند . هر مُناد جوهری کوشاست. در این صورت آیا خدا هم مُناد است ؟ در مقاله چگونگی نسبت میان مُناد و جوهر و خدا تبیین شده است .
۶۸.

نقش مبادی عالیه در خودآگاهی: بررسی مقایسه ای دیدگاه ابن سینا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودآگاهی ابن سینا دکارت انسان معلق در فضا عقل فعال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۹ تعداد دانلود : ۴۹۳
ابن سینا و دکارت، خودآگاهی را ادراکی بی واسطه و حاصل نوعی درون نگری می دانند؛ اما با تأمل در تمایزی که ابن سینا بین دو مرتبه از خودآگاهی (مرتبه اول و مرتبه دوم) در فلسفه اش قائل شده است و خودآگاهی مرتبه دوم را کار عقل و پدیده ای بالقوه می داند، و با توجه به این اصل فلسفی ابن سینا که هر بالقوه ای برای رسیدن به فعلیت، به عاملی فعلیت بخش احتیاج دارد، می توان به این نتیجه رسید که در فلسفه ابن سینا عقل انسانی بدون اشراق عقل فعال نمی تواند به این نوع از خودآگاهی برسد. لذا عقل انسانی حتی در آگاهی از ادراک بی واسطه به ذات خویش، نیازمند اشراق عقل فعال است. اما دکارت از اساس منکر تأثیر مبادی عالی در خودآگاهی است. همین تفاوت به ظاهر کم اهمیت، نتایج بسیار متفاوتی را در فلسفه این دو فیلسوف به دنبال دارد.
۶۹.

سوبژکتیویته در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوبژکتیویته سوژه ابژه دکارت من انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۸۰ تعداد دانلود : ۱۹۲۱
سوبژکتیویته عبارت است از اصالت من انسان در قلمروهای معرفت شناسی، جهان شناسی، اخلاق، زیبا شناسی، هنر، دین و علم. شکاکیت عمومی دکارت اورا به سوبژکتیویته رهنمون شد، زیرا او بعد از شک در همه چیز، وجود خود را به صورت اولین و تنها موجود یقینی یافت و بر همین پایه، قضیۀ« می اندیشم پس هستم» را شالوده هر نوع شناختی و هرگونه موجودی در عالم، از جمله وجود خداوند و اشیای جسمانی، قرار داد. دکارت عقل آدمی را در مسئله شناخت،بی نیاز از غیر خود دانست و در این راستا برای شکل دادن به ساختمان علم، فقط به سراغ مفاهیم فطری ذهنی می رود، مفاهیمی که تنها با قاعده ی وضوح و تمایز، که خود برگرفته از ذهن آدمی است، می توان بدانها دست یافت.اصالت سوژه (من انسان)، تمام بخش های فلسفه دکارت را دربرگرفته و در این فلسفه تمام جهان، به صورت مجموعه ای از ابژه ها، خودنمایی می کند و عالم جز تصویری که آدمی از آن ساخته است، حقیقت دیگری ندارد. بنابراین، یگانه سوژه حقیقی، چیزی نیست جز من انسانی و لذا گستره سوبژکتیویته در فلسفه دکارت کاملاً مشهود است. فلسفه دکارت با چنین نگاه سوبژکتیوی فلسفه جدید غرب را به مسیری نو انداخت. از این رو دوران جدید را، دوران سوبژ کتیویسم نامیده اند.
۷۰.

مسئولیت اخلاقی در برابر حیوانات با توجه به آراء دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شأن و جایگاه اخلاقی مسئولیت اخلاقی اخلاق حیوانات دکارت ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۷ تعداد دانلود : ۳۶۸
جایگاه اخلاقی حیوانات و مسئولیت اخلاقی در قبال آنها، مسئله مهمی در اخلاق کاربردی است. دکارت با یکسان دانستن حیوانات با مکانیسم هایی جسمانی، آنها را جسم محض می داند و این امر سبب می شود که حیوانات فاقد احساساتی مانند درد، دانسته شده و منابعی صرف محسوب شوند و دارای جایگاه اخلاقی نباشند و انسان در قبال آنها مسئولیت اخلاقی نداشته باشد. در مقابل این نظریه، ملاصدرا با قائل شدن به نفس حیوانی و تجرّد مثالی آن، مبنایی مناسب برای به رسمیت شناختن شأن و جایگاه اخلاقی اصیل برای حیوانات و به تبع آن مسئولیت اخلاقی در قبال حیوانات، فراهم می آورد. این امرسبب می شود تا فرد در برابر آزار حیوانات در مراکز نگهداری صنعتی، کشتارگاه ها و آزمایشگاه های مختلف، از نظر اخلاقی مسئول باشد و پیامدهای سوء چنین آزارهایی برای حیوانات و به تبع آن برای انسان به حداقل برسد.
۷۱.

تأملی در باب ورود فلسفه غرب به ایرانِ دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۶۵۸ تعداد دانلود : ۴۱۵
در این مقاله، با توجه به بر هم کنش های میان جامعه فلسفی و تحولات سیاسی و فرهنگی مهمِ دوره قاجار، به دو نکته اصلی در بی توجهی به فلسفه غرب اشاره می شود: نخست اینکه جامعه فلسفی سنتی دوره قاجار نیازی عمیق و اساسی برای آگاهی از آموزه های فلسفی غرب احساس نمی کرد و بدین ترتیب تلاشی برای اخذ نظرات فیلسوفان غربی انجام نداد. دودیگر اینکه دولت مردان و روشنفکران ایران، جز جمال الدین اسدآبادی، به فراگیری و آموزش فلسفه غرب چه در قالب اعزام دانشجو برای تحصیل در این رشته و چه در قالب تأسیس رشته فلسفه در مدارس جدید از جمله دارالفنون، توجه چندانی نداشتند. در بخش پسین مقاله، استدلال می شود که بر خلاف نظر اغلب پژوهشگران، آشنایی ایرانیان با دکارت و کتاب گفتار در روش به پیش از دوره ناصری و حضور کنت گوبینوی فرانسوی در ایران باز می گردد. در پایان، فهرستی از کتاب هایی به دست داده می شود که در حوزه فلسفه غرب و در دوره قاجار به پارسی ترجمه شدند و به این نکته اشاره می شود که ترجمه محمدعلی فروغی از دو رساله افلاطون با عنوان حکمت سقراط، راهی نو در آشنایی با فلسفه غرب را پدید آورد.
۷۲.

بررسی تطبیقی نظریه «اندیشه هستی شناسانه» پارمنیدس و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی اندیشه وجود پارمنیدس دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۳۸۵
یکی از مسائل مطرح در بحث هستی شناسی، نحوه ارتباط میان هستی و اندیشه است. در میان فیلسوفان پیش سقراطی، پارمنیدس به عنوان حکیمی برجسته، با نگاهی وجود شناسانه به بررسی چگونگی تعامل هستی و اندیشه پرداخته است. او هستی و اندیشه را یکی می داند و می گوید آنچه می تواند اندیشه شود هستی است و نیستی اندیشه کردنی نیست؛ یعنی اندیشه فقط به هستی تعلق می گیرد و آن را ادراک می کند. از سوی دیگر این ارتباط در اندیشه فیلسوف متجددی همچون دکارت نیز به چشم می خورد. وی پایه و اساس فلسفه خود، یعنی کوجیتو را بر مبنای این تعامل بنیان نهاده است. او نخست هستی خویش و سپس هستی امور خارجی را از طریق اندیشه و شک اثبات می کند. در نظر او وجود داشتن و هست بودن امری مسلم و آشکار است، اما در صورتی که اندیشه ای در میان باشد؛ زیرا اگر انسان به طور کامل از تفکر کردن منصرف شود، وجود نخواهد داشت، پس تفکر کردن همان وجود داشتن است. این نوشتار درصدد تبیین و تطبیق دیدگاه های این دو فیلسوف بر محور ارتباط هستی و اندیشه است.
۷۳.

از عقل مسیحی قرون وسطی تا عقل انسانی رنسانس (پژوهشی در نسبت میان ایمان و خرد در اندیشه غربی با ابتنای بر آرای سنت آگوستین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت رنسانس سنت آگوستین عقل انسانی عقل مسیحی قرون وسطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۰ تعداد دانلود : ۷۴۹
آغاز فلسفه قرون وسطی عموماً به سنت آگوستین بازمی گردد، او در آموزه «من گناهکارم، پس هستم» حقیقت و هستی انسان را برای نخستین بار در گرو یک کنش انسانی و غیرالهی تعریف می کند. مطالعه سیر اندیشه از عبارت مذکور سنت آگوستین تا «من فکر می کنم، پس هستم» دکارت، از یک سو نشاندهنده چالش طولانی در حل رابطه میان فهم و حقیقت است و از سوی دیگر، ریشه های نوگرایی را در برخی آرای قرون وسطایی مشخص می کند. در مقاله حاضر با نگاهی به کلیدی ترین آرای اندیشمندان قرون وسطی کوشش می شود از طریق توضیح نظریه شک آبلار به عنوان ابزار دستیابی به حقیقت، تبیینات سن فرانسیس در خصوص اینکه حقیقت بیش از آنکه در بالا باشد، در پایین و درون انسان است، همچنین باور به اصالت اراده و اصالت فرد که توسط اکام و اوتریکور طرح گردید و ... چگونگی ظهور عقل انسانی عصر مدرن و روند شکل گیری گزاره «من فکر می کنم پس هستم» روشن شود. تحقیق به صورت تحلیلی توصیفی بوده و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه استقرایی صورت گرفته است. طبق یافته های پژوهش، روشن می شود که اساس فلسفه دکارت، به عنوان پدر فلسفه مدرن، مقتبس از اندیشه سنت آگوستین است؛ به عبارت دیگر نه تنها قرون وسطی بلکه عصر جدید را نیز باید با سنت آگوستین آغاز کرد..
۷۴.

چالش تجربه زیبائی شناختی در بستر سوبژکتیویته دکارتی

کلیدواژه‌ها: زیباشناسی تجربه زیباشناختی سوبژکتیویسم اومانیسم دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۳ تعداد دانلود : ۳۳۸
سوبژکتیویته منتج از کوجیتوی دکارت، بر بستر رخدادهای متنوعی از جمله هنر اومانیستی رنسانس شکل گرفت، این تحول اندیشه ای بدیع و نگرشی شامل عرصه های مختلف فلسفی است. ازمنظر دکارت زیبایی سوبژکتیو است و هر چیزی که سلیقه یا حساسیت ذهنی ما را ارضاء کند، زیبا است؛ این رویکرد پس از دکارت نیز  تداوم می یابد و با محوریت یابی ذوق در پنداشت امرزیبا، در آرای متفکرانی همچون: برک، هیوم وکانت بارور می گردد. در این پژوهش با تکیه برماهیت سوبژکتیو تجربه زیباشناسی، بر ساحت انفسی تجربه تاکید می گردد واز این طریق بحث     را ازچالش های حاکم بر داوری زیبا شناختی، که عمدتا مبتنی بر لحاظ عناصر عینی و ابژکتیو در قضاوت زیباشناختی است، متوجه ساحت انفسی تجربه و درنهایت محوریت فرد در صدور این داوری ها گرداند. پرسش اصلی این پژوهش در راستای چالشی است که بر ماهیت سوبژکتیویته بر بستر زیبایی شناسی رخ می دهد؛ اینکه چگونه سوبژکتیویته دکارت در دوران معاصر مورد نقد  واقع شده است، نقدهایی که منجر به تغیرات مهمی در تفکر و هنر گردیده است. چالش سوبژکتیویته دکارت، زمینه را برای چالش بزررگ سوبژکتیویته در عصر حاضر و محوریت یابی فرد به جای انسان کلی، فراهم می گرداند. پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است که درآن نگارنده به روش مطالعه اسنادی اطلاعات را گردآوری کرده است.
۷۵.

بررسی انتقادی زیرساخت های دکارتی تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی سوبژکتیویسم اصالت ریاضیات دکارت تمدن غرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۳۶۵
مقاله حاضر بر آن است بنیادهای نظری برآمده از دو مبنای مهم معرفت شناختی و روش شناختی غرب جدید یعنی سوبژکتیویسم و اصالت ریاضیات دکارتی را واکاود و برون دادهای آن دو را در شکل دهی به تمدن مدرن غرب جویا شود. ما حصل تحقیق این است که دو بنیاد یادشده سرانجام سیطره کمیت و استخدام طبیعت و استثمار انسان را در پی آورده و الگوی پیشرفت غربی را به الگوی تصاحب و تزاید قدرت و تکاثر ثروت مبدل ساخته است. بررسی این مبانی و سپس عرضه آنها به منابع و تراث خودی و دریافت پاسخ های متفاوت یا مشترک آنها می تواند ما را در اکتشاف مبانی خودی یاری رساند و وجوه اشتراک و تمایزهای ارزشی- تمدنی ما را آشکار سازد.
۷۶.

نقدِ نقدهای هایدگر بر سوژه دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت هایدگر سوژه بالقوگی دوآلیته خودبنیادی فقدان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۵ تعداد دانلود : ۴۵۷
خوانش رایج سوژه دکارتی، آن را به منزله نقطه عطفی در«خودبنیادی» انسان درنظر گرفته است. بخش مهمی از فلسفه قرن بیستم به تأسی از هایدگر، بالاترین اهتمام خود را نقد سوژه دکارتی تعریف کرد؛ گویی سوژه دکارتی عامل اصلی انحراف مسیر فلسفه از لحاظ کردن وجود بماهو وجود بوده است. بسیاری منتقدان بحران های مدرنیته را مولود خودبنیادی سوژه دکارتی می دانند تا جایی که می گویند سوژه دکارتی نه تنها فلسفه بلکه بشریت را نیز منحرف کرده است. این مقاله می کوشد ضمن ارائه تقریری از نقد هایدگر و فیلسوفان متأثر از او، به نحوه تقویم سوژه دکارتی بازگردد و نسبت تأملات دکارتی را با بالقوگی، دوآلیته و خودبنیادی دریابد و نشان دهد با توجه به فقدان بنیادی سوژه دکارتی، نمی توان چنین نقدی بر حقیقت سوژه نزد دکارت وارد کرد. در این میان متفکرینی بوده اند که خوانشی متفاوت از سوژه دکارتی داشتند؛ خوانشی که این سوژه را به نسیان وجود و بحرانِ خودبنیادی بشریت و... رهنمون نمی گردد. مقاله حاضر ضمن نقب زدن به مفهوم سوژه در یونان و تبار هلنی و عرفانی آن، خوانش های مغایر با خوانش رایج سوژه دکارتی را مبنای کار قرار می دهد و نشان می دهد که سوژه دکارتی در حقیقت آن امرِ تهی است که امکان آزمودن حقایق را فراهم می آورد.
۷۷.

کوگیتوی دکارت و مسأله پیشفرض جوهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کوگیتو کوگیتو ارگو سوم جوهر تأملات دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۹ تعداد دانلود : ۳۶۰
این نوشتار قصد دارد با رویکردی انتقادی به بحث درباره ی گزاره ی معروف می اندیشم پس هستم بپردازد. در آغاز، مقدماتی درباره ی شیوه ی عام دکارت در دستگاه معرفت-شناسی اش، که می توان آن را شکّ روش شناختی نامید، خواهیم گفت و سپس شرحی از دو رویکرد کلّی در تفسیر این گزاره در میان مفسران دکارت ارائه خواهیم کرد: رویکرد استنتاجی و رویکرد شهودی. نشان خواهیم داد که این رویکردها همگی باید به این پرسش پاسخ دهند که آیا دکارت براستی یک نفس، خود، جوهر یا چیزی از این دست را به عنوان پیشفرض هنگام بیان می اندیشم، پس هستم منظور کرده است یا نه. در این پژوهش، با محور قراردادن کتاب تأملات و بررسی شواهدی از سایر آثار دکارت، کوشش خواهد شد که نگاه دکارت به مسأله ی من و همچنین آموزه های خود او درباره ی ارتباط اندیشه و وجود من شرح داده شود. به نظر می رسد دستگاه معرفتی دکارت در توجیه هم بودی آگاهی با ادراک اندیشه ها، و تصورها و تعلق آنها به یک سوژه ی واحد دچار شکاف است. ادعای بخش اصلی نوشتار این است که دکارت، برخلاف مقتضیات روش شناختی اش، به طور پیشینی معرفت به ماهیت خود را به عنوان یک اصل وضع کرده و فرض خاصی درباره ی من دارد: من چونان جوهری دارای صفتهای معیّن. این را مسأله ی پیشفرض جوهر نامیده ایم. در واقع، ساختار زیرلایه-کیفیت در عمق دستگاه معرفتی دکارت و به ویژه در کوگیتوی او حضوری پنهان اما مؤثر دارد. نوشتار حاضر تلاشی است برای آشکارکردن این واقعیت از طریق بررسی ناسازواری در کاربست روش دکارت برخی مشکلات معناشناختی کاربرد ”من“ در کوگیتو ارگو سوم.
۷۸.

آخرین مراحل تکامل ریاضیات و علم حساب در تمدن اسلامی در عهد دولت حفصیان در افریقیه

تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۲۶۴
یکی از عوامل اصلی حرکت تمدن ها علوم پایه بویژه علم حساب و ریاضیات و نقش کاربردی آن ها در توسعه بنیادین و پایدار سایر علوم وصنایع است و دانش ریاضیات و حساب رکن اصلی تمدن است، که در عهد دولت حفصیان که خود نمونه مستقلی از تمدن اسلامی در غرب جهان اسلام را بوجود آورد علوم پایه که از عهد موحدین اوج گرفته بود، از رشد و توسعه قابل توجهی برخوردار شد و در حد واسط بین توسعه دانش علوم پایه از قرون وسطی به دوره نوزایی تمدن در اروپا قرار گرفت. فرهنگ و تمدن اسلامی در عهد دولت حفصیان در افریقیه ( لیبی، تونس، الجزایر کنونی ) در بخش غربی جهان اسلام به اخرین مرحله تکامل نهایی خود رسید. حفصیان در توسعه تعلیم و تربیت و تاسیس نهاد های آموزشی موفقیت چشمگیری بدست اوردند و تونس پایتخت آن ها و شهر بجایه از بزرگترین مرکز فراگیری و رشد علوم شد. شکوفایی علوم در عصر حفصیان باعث شد ابن خلدون نخست وزیر دولت حفصیان بخشی از عمر خود را صرف نگارش این پدیده شگفت انگیز قرون وسطی نماید. ابن خلدون در کتاب مقدمه سیر علوم از جمله ریاضیات در تمدن اسلامی تا شکوفایی آن در عهد حفصیان را ذکر کرده است. سیر تکاملی دانش ریاضیات در عهد حفصیان بنابر تحقیقات متخصصان تاریخ ریاضیات اسلامی آخرین مرحله تکامل علم حساب در تمدن اسلامی است و جایگاه کالبدی در تاریخ جهانی علم ریاضی دارد. از فعالیت های علمی قلصادی و ابن البنا دو دانشمند ریاضی دان از غرب جهان اسلام به عنوان مقدمه ای برای علوم ریاضی پیش از دکارت و پاسکال یاد کرده اند افریقیه. دروه طولانی حکومت حفصیان شاهد تحوّلات چشم گیری در عرصه طب، هنر، تمدن، شهرسازی، فرهنگ و علوم اسلامی بویژه در زمینه ریا ضیات بود. پژوهش به بخشی از دست اورد علمی ان ها در عرصه حساب و ریاضیات با ذکر اثار علمای عصر حفصیان از جمله قلصادی و ابن البنا و حصار و قسنطینی پرداخته است که در اثار به جا مانده از آن ها ابتکاراتی در تاریخ ریاضیات انجام داده اند. برخی خاورشناسان چون رنو تقدم ریاضی دانان دوره حفصیان بویژه در استفاده از رموز در جبر را مورد بررسی قرار داده اند. چکیده این مقاله در کنفرانس بین المللی ریاضیات در دانشگاه سان دیا کو امریکا (2013)نمایه شده است و در چهل و هفتمین کنفرانس ملی ریاضیات ایران در دانشگاه علم وصنعت ایران(1397) به صورت شفاهی ارایه شده است و بخشی از کتاب علوم و معارف عهد حفصیان است که به صورت این مقاله مجددا تحریر شده است. این پژوهش تمدن اسلامی را به عنوان پدیدار و واقعیت تاریخی در نظر گرفته است. چهت تغییراتی باعث شد ادامه تحقیقات این علم پایه از مرزهای تونس به اروپا منتقل و در آن جا به توسعه برسد و حیات آن در زمینه سازی تمدن غرب مسیحی ادامه پیدا کند. حساب و ریاضیات علوم کاربردی و نقش خون در رگ های سایر علوم وصنایع دارد، وضع اجتماعی و سیاسی و فرهنگ و تغییرات نفس انسان ها ارتباط منظم و سیستماتیک بین علم پایه و سایر فنون را در تمدن اسلامی از دست داد و در مغرب زمین بدست اورد. این یکی از فرضیه های پژوهش است چرا اخرین مرحله تکامل ریاضیات در تمدن اسلامی که در عصر دولت شیعه موحدین به مرحله کاربردی ریاضیات در سایر علوم وصنعت رسیده بود و در عصر دولت بنی احمر در غرناطه اندلس توسعه یافت اثاری اسلامی در کاربرد ریاضیات خلق شد و مبانی نظری توسعه بامهاجرت قلصادی از اندلس به تونس پایتخت حفصیان وبوسیله ابن البنا در عهد مرینی به اخرین حد توسعه رسیداما این اخرین قدم اسلامی اولین گام توسعه کاربردی ریاضیات در غرب مسیحی است. به نظر می رسد فروپاشی زمینه فلسفی فرهنگی اقتصادی و سیاسی اجتماعی جهان اسلام در اثر هجوم صلیبی از غرب و مغول از شرق امکان توسعه طبیعی علوم پایه را از شهرهای اسلامی گرفت. یکی از مهمترین وجوه اهمیت کالبدی دکارت بنیانگزار فلسفه و علوم نوین در غرب نگارش ریاضیات و هندسه تحلیلی و کاربردی است که در تمدن اسلامی در حال وقوع و تکامل بود.
۷۹.

دو تقریر رقیب در ماهیت استنتاج و نسبت آن با شهود در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت شهود استنتاج دستگاه اصل موضوعی روان شناسی گروی مسئله انتخاب منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۶ تعداد دانلود : ۱۸۷
این پژوهش به بررسی ماهیت استنتاج و نسبت آن با شهود در اندیشه دکارت می پردازد. برخی مدعیات دکارتی مبنی بر یقینی تر بودن شهود و قابلیت فروکاهش استنتاج به آن، از جمله سرچشمه های این بحث است که دست کم دو تقریر رقیب هنجاری-اصل موضوعی و روان شناسی گروانه بحث شده در این پژوهش را در میان شارحان برانگیخته است. آرمان تقریر نخست، کاستن از نقش حافظه و گاه تخیل در زنجیره های طولانی استنتاج به واسطه خطاپذیری آنها در دید دکارت است. حصول این آرمان هم وابسته به ممارست و تمرین برای جای دادن زنجیره های استنتاجی هر چه طولانی تر در یک شهود واحد دکارتی است. این تقریر هم استقلال نتیجه منطقی را می پذیرد، هم استنتاج را قابل تعریف بر اساس معرِّف هایی همچون قواعد تبدیل و اصول پایه منطقی می داند هم این که منافاتی با درخت اصل موضوعی معرفت دکارتی ندارد. اما تقریر دوم اساساً درون مایه استنتاج را همان فراچنگ آوردن شهودی به عنوان فعل ساده ذهنی می داند که چیزی جز یک شهود پیچیده با متعلّقات متعدد نیست. لذا این تقریر، استنتاج را فاقد درون مایه منطقی و غیرقابل تعریف بر اساس معرِّف هایی همچون اصول و قواعد منطقی می داند و به جای آن فراچنگ آوردنِ حقیقت مستنتج آشکار شده در پرتو نوعی شفافیت ِروان شناختیِ تجربه شده توسط سوژه معرفت را می نشاند. نشان داده ام که هر دو تقریر با تکیه بر بخشی از متون دکارت می کوشند قابل جمع با عینیتِ شناختی به نظر برسند و قرائتی فطری و انتخاب ناپذیر از منطق دکارتی ارائه کنند؛ اما تقریر دوم هم با فقره های اساسی تر اندیشه دکارت و هم با استقلال منطق منافات دارد؛ لذا نمی تواند به نحو قابل قبولی از عهده این دو مدعا برآید.
۸۰.

نقد و بررسی الحاد در فلسفه سارتر از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: الحاد اگزیستانسیالیسم الحادی سارتر حکمت متعالیه دکارت لایب نیتس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۲۸۶
انسان به عنوان موجودی که دارای قدرت عاقله است، همواره در تلاش برای کشف حقیقت هستی بوده است. یکی از اصلی ترین پرسش هایی که در پی پاسخ به آن بوده است، یافت منشأ هستی و چگونگی پیدایش آن است. در این میان ادیان الهی و پیامبران در پی پاسخ به این مسئله مبادی توحید را تبیین کردند. پذیرش وجود واجب به عنوان اصل مشترک همه ادیان الهی و فیلسوفان الهی است؛ اما همواره بعضی از متفکران وجود واجب را متناقض نما می دانند؛ به طوری که به عقیده آنها نمی توان وجود خدا را اثبات کرد. یکی از این متفکران ملحد، ژان پل سارتر است که در مهم ترین اثر فلسفی خودش به عنوان هستی و نیستی، دو دلیل اصلی برای رد واجب الوجود ذکر کرده است. این دو دلیل که درحقیقت نقد دیدگاه های دکارت و لایب نیتس درباره واجب هستند، یکی به دنبال اثبات متناقض بودن وجود واجب است و دیگری ضرورت منطقی واجب الوجود را رد می کند. او همچنین وجود خدا را به عنوان یک موجود لغیره مانع تحقق آزادی انسانی می بیند. سارتر آزادی را به وجود انسان بر می گرداند و انسان را از هر گونه قید و بند رها می داند و  به همین دلیل در نگاه او هر چیزی که مانع تحقق این آزادی ذاتی شود، نمی تواند موجود باشد و انسان برای فرار از این آزادی و مسئولیت خود مفهوم خدا را ساخته است. این پژوهش بر آن است با تبیین این دلایل، با مبانی حکمت الهی متعالیه که واجب الوجود در آن نقشی اساسی دارد، به نقد آنها بپردازد.