مطالب مرتبط با کلیدواژه

دکارت


۸۱.

تضعیف خدای متافیزیکی در عقلانیت سوژه مدرن از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت سوبژکتیویسم هستی-خداشناسی متافیزیک تصورشدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۰ تعداد دانلود : ۳۲۲
هایدگر متأخر، با واکاوی تاریخ تفکر مغرب زمین، فلسفه دوره مدرن را به مثابه تداوم سنت متافیزیک یونانی، و نه گسستی از آن، تبیین کرده و سوبژکتیویسم دکارتی را برآمده از هستی - خداشناسی (یا انتو-تئولوژی) یونان، خاصه افلاطون و ارسطو، تفسیر می کند. رشد خودآگاهی سوژه عقلانی به خویشتن، به مثابه بسط منطقی و ضروری عقلانیت یونانی (یا همان متافیزیک)، منجر به این می شود که دکارت هستی را به عنوان تصورشدگی نزد فاعل شناسا تفسیر کند. در این صورت، تصورشدگی، به مثابه هستی هستندگان، وامدار سوژه انسانی خواهد بود و در نتیجه فاعل شناسا را در جایگاه بنیاد هستندگان قرار می دهد. با این وصف، انسان، در مقام سوژه، پس از این می تواند جایگاهی را اشغال کند که پیش از این، و در متافیزیک و الهیات فلسفی، متعلق به خداوند بوده است. همین تصاحب جایگاه خداوند به وسیله سوژه انسانی است که منجر به افول اعتبار او به مثابه بنیاد هستندگان می شود و تردیدهایی ملازم با وجود یا معناداری او را از پی می آورد.
۸۲.

کشف مضمون آگاهی؛ راه گذار دکارت از آزادی به خود آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت اراده فاهمه آزادی آگاهی قدرت الهی خود آیینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۳ تعداد دانلود : ۲۹۵
با توجه به جایگاه محوری «من اندیشنده» در فلسفه دکارت این پرسش پیش می آید که چگونه «من» به آزادی و خود آیینی دست می یابد و قانون جهان را با توجه به قانون عقلانی خویش بنا می نهد؟ دکارت به این پرسش، از طریق تمایز نهادن ساحت آگاهی از ساحت معرفت شناسی پاسخ می دهد. او در معرفت شناسی که سوژه به شناخت ابژه های مستقل اقدام می کند، بحث آزادی را قابل طرح می داند و آزادی سلبی و ایجابی را زمینه تحقق شناخت سوژه از ابژه مستقل اعلام می کند. دکارت در معرفت شناسی، آزادی را به واسطه این که خداوند ضامن شناخت آدمی است، با دگر آیینی قابل جمع می داند، اما او در ساحت آگاهی، با توجه به این که ابژه مستقل از سوژه را منتفی می سازد و ابژه را به درون سوژه فرو می کاهد و آن را حیثی از آگاهی مطلق قرار می دهد، دگرآیینی را که در ساحت آزادی وجود داشت از میان بر می دارد. بر این اساس، آگاهی با توجه به محوریتی که به دست می آورد نه تنها قانون خود، بلکه قانون جهان را نیز از درون خود بیرون می کشد و خود آیینی بنیاد هستی قرار می گیرد. اهمیت این موضوع هنگامی مشخص می شود که به نقش بنیادی فاعلیت حیث درون در به وجود آمدن فلسفه جدید پی برده باشیم. به این ترتیب، واضح است که فهم اندیشه جدید، بدون بررسی معنا و مفهوم آزادی و خود آیینی در اندیشه دکارت امکان پذیر نخواهد بود.
۸۳.

جایگاه ایمان، سلوک قلبی، و عقل در اندیشه پاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پاسکال دکارت عقل عقل گرایی ایمان گرایی دین قلب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۳۶۱
پاسکال بنیان نهایی یقین را که همه چیز مبتنی بر آن است. این بنیان «خدای زنده»، یعنی کتاب مقدس است که در مسیح آشکار شد آیا چنین ادعایی درست است؟ در این صورت آیا او را باید «فیلسوف دین» نامید؟ او می گوید از طریق عقل و استدلال نمی توان حقیقت را یافت. چنان دکارت این راه را رفت ولی به نتیجه نرسید. معمولاً پاسکال را در زمره عقل گرایان شناخته اند اما آن طور که مقاله در صدد اثبات آن است، او یک «ایمان گرا» است ولی ایمان او «عقلی» نیست بلکه «ایمان قلبی» است. منابعی که قلب را به «دل» برگردانده اند، در اشتباه اند. مقاله حاضر، موضوع دین و «ایمان قلبی» از منظر پاسکال؛ و نیز منطق و روشی را که او با استفاده از آن به این گونه «ایمان» و «فهم دین» نائل آمده، مورد بررسی قرار داده است؛ و در پاره ای موارد مهم، دیدگاه پاسکال با دکارت نیز مقایسه می شود.
۸۴.

تبیین مفهوم زیبایی شناسی از دیدگاه دکارت و دیویی

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی دکارت دیویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۵ تعداد دانلود : ۳۴۷
هدف پژوهش حاضر، تبیین مفهوم زیبایی شناسی از دیدگاه دکارت و دیویی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، پژوهشی کاربردی است و پژوهشی کیفی_توصیفی به شمار می آید. روش جمع آوری داده ها، مطالعه ی اسنادی است. جامعه ی آماری پژوهش تمامی منابع علمی فارسی و خارجی 10 سال اخیر در این زمینه می باشد. نمونه های پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و داده های مورد نیاز از منابع نمونه گیری شده، فیش براری گردید و سپس این داده های به دست آمده به روش کیفی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که، زیبایی شناسی از دیدگاه دکارت به سه بخش تقسیم می شود که عبارتند از: زیبایی شناسی موسیقی، هنر و زیبایی به عنوان امری ذهنی و نگاه فردگرایانه به زیبایی. همچنین برخی از مؤلّفه های زیبایی شناسی به دست آمده از دیدگاه دیویی عبارتند از: تأکید بر پیوستگی و مخالفت با دوگانگی، پیوند انسان با طبیعت به وسیله ی هنر، هنر و زیبایی به مثابه ی امری واقعی و تجارب روزمرّه به عنوان مسائل زیبایی شناختی. هم چینین با مقایسه ی زیبایی شناسی از نظر دکارت و دیویی، شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو فیلسوف مشخّص گردید.
۸۵.

نگرش صدرا و دکارت به علم حضوری نفس به ذات خویش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری علم نفس به ذات شهود صدرا دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۲۳۰
معرفت النفس به عنوان نخستین معرفتی که برای انسان حاصل می شود مورد توجه فیلسوفان بوده و در صدد تبیین ماهیت آن برآمده اند. این معرفت در نظام فلسفی مبنا گرای صدرا و دکارت از اهمیت ویژه برخوردار است. علم حضوری،معیار و مقیاس مطمئنی، در تطبیق این دو مکتب، جهت نیل به معرفت یقین بخش است. در این پژوهش معرفت شناختی با روش عقلی، نگرش دکارت و ملاصدرا به خودآگاهی درمباحث امکان شناخت حضوری به خود، براهین علم حضوری نفس به خویش، نسبت شهود و علم حضوری با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش توصیفی ،تحلیلی و نقدی پردازش شده و وجوه اشتراک و افتراق استخراج گردیده است. با تتبع در آثار ایشان آشکار گردید که هر دو اندیشمند با نفی شناخت استنتاجی از نفس، شهود را طریق وصول معرفت نفس به ذات خود می دانند.براساس مبانی فلسفی صدرا علم نفس به ذات خود، تنها بوسیله علم حضوری امکان پذیر است؛ اما بر اساس مبانی و روش ریاضی حاکم برفلسفه دکارت، و عدم وقوف ایشان به تقسیم علم به حضوری و حصولی و نیز محرز نبودن باور ایشان به اصولی که لازمه علم حضوری است مانند اصالت وجود، حمل شهود بر علم حضوری در این مکتب غریب می نماید.لذا معرفت نفس به ذات خود، در این دو نظام فلسفی علی رغم وجوه اشتراک، واجد وجوه افتراق عدیده ای است.
۸۶.

«من» و معیار تشخیص آن از «غیر» از منظر سهروردی، ملاصدرا، دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان من خودآگاهی علم حضوری سهروردی ملاصدرا دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۲۴۳
پژوهش حاضر به بیان هویت و مصداق «من» و نیز ملاک تشخیص «منِ حقیقی» از غیر، از دیدگاه سهروردی، ملاصدرا و دکارت پرداخته است. از نظر این سه فیلسوف، «من» هویت ظاهر و خودپیدایی است که انسان با علم حضوری بدان خودآگاهی می یابد. مصداق منِ حقیقی نزد سهروردی نور مجرد است که با ظهور دائمی ذات، از خودآگاهی مستمر برخوردار میباشد. در فلسفه ملاصدرا، مصداق آن مرتبه یی از وجود است که در بستر حرکت جوهری دائماً متطور بوده و مملکتی ذومراتب است که هویتی ثابت ندارد، و نزد دکارت بُعد مجردی است که بنحو دائمی در حال اندیشیدن است. بنابرین، در واقع هر سه فیلسوف «من» حقیقی را منِ مدرک، عالم و اندیشنده میدانند. ملاک تمییز منِ حقیقی نیز نزد آنها یکی است، زیرا سهروردی و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را که در واقع همان خودآگاهی است، ملاک تمییز منِ حقیقی میدانند، اما ملاک دکارت وضوح و تمایز است که بنظر میرسد همان أمری است که سهروردی و ملاصدرا آن را علم حضوری مستمر یا خودآگاهی مینامند. در نتیجه، میتوان گفت که ملاک تمایز «من حقیقی» از نظر هر سه فیلسوف یکسان است.
۸۷.

استنتاج بهترین تبیین در روش اصل موضوعی دکارت و پیامدهای معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت دستگاه اصل موضوعی قیاس استنتاج بهترین تبیین معرفت تجربی روش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۳۲۴
زمینه اصلی این پژوهش بررسی روش دکارت در معرفت به عالم محسوس و نسبت آن با آرمان اصل موضوعی معرفت است. با فاصله گرفتن از این ایراد که دکارت در شناخت عالم مادی از روش اصل موضوعی عدول کرده، استدلال کرده ام که وی، از جمله در این عرصه، با توسعه قواعد تبدیل و استنتاجی دستگاه معرفت و شکستن انحصار قیاس، همچنان به روش اصل موضوعی در تأسیس درخت معرفت پای بند مانده است. یکی از مهمترین قواعد استنتاج غیرقیاسی توسعه یافته در کار او روشی است که امروزه با عنوان استنتاج بهترین تبیین شناخته می شود. با تحلیل اسنادی نشان داده ام که افزون بر صورت بندی پایه استنتاج بهترین تبیین، صورت بندی گسترده آن هم در طرح اولیه ای مانند گفتار در روش و هم در بخش های تجربی اصول فلسفه به وضوح قابل ره گیری است. مطالعه این توسعه قواعد استنتاجی در کار دکارت، نه تنها برخی ابعاد ایده مهم و دوران ساز او مبنی بر جایگزینی روش به جای منطق را روشن می سازد بلکه الگویی برای جمع میان معرفت تجربی با روش اصل موضوعی به دست می دهد که به ویژه الهام بخش شناخت و مواجهه عقلانی با رخدادهای خلّاق و نوشونده تجربی و انسانی است و بر پایه آن می توان روزنه ای به سوی خروج از آنارشی معرفتی و حتی آنارشی ارزشی در این قبیل عرصه ها گشود.
۸۸.

نقد و بررسی کتاب تاریخ فلسفه: از دکارت تا لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۲۲ تعداد دانلود : ۲۱۵
کتاب تاریخ فلسفه: از دکارت تا لایب نیتس جلد چهارم از مجموعه 9 جلدی تاریخ فلسفه نوشته فردریک کاپلستون است. این مجموعه 9 جلدی محور آموزش تاریخ فلسفه در گروه های فلسفه دانشگاه های کشور است و مترجمان توانمندی آنها را ترجمه کرده اند. از این مجموعه، دو جلد به فلسفه دوره جدید در قرون 17 و 18 اختصاص یافته است. جلد چهارم در باره عقلگرایی و جلد پنجم در باره تجربه گرایی است. کاپلستون در جلد چهارم پس از یک مقدمه مبسوط، مشتمل بر بیان تفصیلی ویژگی های کلی دوره جدید، به بحث در باب اندیشه های فیلسوفان عقلگرای دوره جدید یعنی دکارت، پاسکال، مالبرانش، اسپینوزا و لایب نیتس پرداخته است. امتیاز مهم این کتاب، حالت تعلیمی آن و اشتمال آن بر آراء مهم هریک از آن فیلسوفان است. مترجم و ویراستار کتاب از استادان فلسفه اند با این همه کتاب به جهت عدم دقت ناشران در مراحل چاپ، مملو از اغلاط صوری و محتوایی است و در چاپ های مکرر این کتاب هنوز آن اغلاط، اصلاح نشده است. در این مقاله می کوشیم ضمن ارزیابی محتوایی کتاب، خطاهای صوری و محتوایی آن را بیان کنیم._x000D_The book entitled “A History of Philosophy” written by Fredrick Copleston. This set of books is the main source of teaching history of philosophy in the departments of philosophy at the universities of the country and its volumes have been translated into Persian by some experts in philosophy. Two volumes of this set are dedicated to the Modern philosophy of the 17th and 18th centuries: Vol. 4 about Rationalism and vol. 5 about Empiricism. In vol. 4, after a comprehensive introduction in which the general specifications of the modern period have been explained, Copleston has discussed the ideas of the modern rationalists notably Descartes, Pascal, Malebranche, Spinoza, and Leibniz. The important advantages of the book are having the educative form and containing the main ideas of any one of those philosophers. The translator and editor of the book are well-known experts in philosophy, but because of the careless publication of the book, the book contains a lot of formal and contextual mistakes which have not been removed by publishers after several publications. Evaluating the content of the book, this article tries to refer to some defects of it.
۸۹.

خطاهای فلسفی دکارت در تبیین خطاهای معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت خطا اراده فاهمه نامحدود بسیط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۱۶۹
دکارت در تبیین فلسفیِ خطاهای ما، علت را به محدودبودن فاهمه و نامحدودبودن اراده و حکم کردن ذهن ما بر اساس اراده آزاد و نامحدودش درباره اموری که فاهمه به طور واضح و متمایز درنیافته است می داند. او برای این مطالب استدلال های فلسفی را پیش می کشد که در این مقاله درنظر است چند اشکال فلسفی به تبیین های وی نشان داده شود. مهم ترین اشکال آن است که استدلال دکارت مبنی بر نامحدودبودن اراده، یعنی بساطت اراده، از جهتی می تواند بر نامحدودبودن فاهمه نیز صدق کند. استدلال او بر محدودبودن فاهمه چون از جهت متعلقات فاهمه است بر متعلقات اراده نیز می تواند دلالت کند و در نتیجه، از این جهت اراده نیز محدود است. اشکال دیگر استنتاج نامحدودبودن اراده به خاطر بساطت آن است در حالی که دکارت دلیلی ارایه نکرده است که نشان دهد از بساطت یک امر، بینهایت بودن آن نتیجه می شود؛ این در حالی است که دلایل فلسفی نشان می دهد که از بساطت اراده فعلیت محض آن و در نتیجه، مجردبودن آن نتیجه می شود، نه نامحدودبودن آن. بدین ترتیب، تبیین دکارت از خطا و خاستگاه آن، چندان موجه به نظر نمی رسد.
۹۰.

کرانمندی فاهمه و بی کرانگی اراده: شرحی انتقادی بر قاعده 12 رساله قواعد راهنمای ذهن و نظریه خطای دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت فاهمه اراده خطا واضح و متمایز تصدیقات تصورات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۳۶
رساله قواعد راهنمای ذهن مربوط به آثار دوره جوانی دکارت است که تا قاعده 8 برخی مبانی نظریه حقیقت و خطا را مطرح نموده، نظیر ابتناء<strong> </strong>حقیقت بر شهودِ واضح و متمایز و استنتاح قیاسی که اقتباسی از نظریه هندسی تحلیلی وی است. اما در قاعده 12 به نحو مبسوط به چگونگی ارتکاب خطا در مجموعه قوای آدمی پرداخته است. از آنجا که بحث خطا در کتاب اصول فلسفه و رساله گفتار در روش راه بردن عقل و اعتراضات و تأملات نیز مورد توجّه این فیلسوف قرار گرفته، تلاش گردید در این مقاله نگاهی جامع به نظریه دکارت در باب خطا و حقیقت، البته با تمرکز بیشتر بر قاعده 12 رساله قواعد راهنمای ذهن، صورت پذیرد و مورد نقادی قرار گیرد. جمله نقدها مربوط به نظریه صدق دکارت است که وی معتقد است صرفا ادراک واضح و متمایز صادق و ورای آن در دایره خطا قرار می گیرد.وی این اصل را برهان پذیر و یا فطری دانسته است.در این مقاله وجوه مختلف این نظر مورد واکاوی قرار گرفته و نشان داده شده حتی در حوزه ریاضیات که مورد توجه جدی دکارت و در واقع نماد تفکر واضح و متمایز نزد اوست این اصل به عنوان امر فطری قابل قبول نیست مگر دکارت آنرا به عنوان اصل موضوعه سیستم فلسفی خود بپذیرد.عدم کرانمندی اراده نیز امکان دیگر خطا را فراهم می کند دلیل محض بودن اراده کفایت ندارد اما توجه به خصوصیت ذاتی اراده که کاستی بردار نیست قابل توجه می باشد.نظریه مدرج دانستن تصورات و واقعیات در بخشهای مختلف اراء او بویژه در اثبات صانع و در باب بینهایت مورد بررسی قرار گرفته اما به نظر می رسد در سیستم فلسفی دکارت قابل اثبات نیست مگر به عنوان اصل موضوعه در نظر بگیرد.
۹۱.

ارزیابی نقدهای کتاب «پندار خدا» نوشته ریچارد داوکینر، بر برهان وجودی آنسلم(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ریچارد داوکینز پندار خدا برهان وجودی آنسلم دکارت کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۵ تعداد دانلود : ۲۰۴
الحاد طبیعی بر دو مسئله «مفهوم خدا» و «حوزه تبیینی علم و دین» بنا شده است؛ مفهومِ خداوند در لسان الحاد جدید غیر از مفهومِ مطرح شده در ادیان ابراهیمی بالاخص اسلام میباشد. و نیز حوزه تبیینی علم و دین دو حوزه متفاوت از هم بوده و از این جهت باهم تفاوت ماهوی دارند. ریچارد داوکینز معتقد است که برهان وجودی جز بازی با کلمات چیزی نبوده و نیز توسط کانت مردود شده است. این نوشتار درصدد توضیح و نقد عبارت داوکینز در کتاب پندار خدا بوده و میکوشد سه موضوع، نقدی که داوکینز به برهان هستی شناختی آنسلم وارد میسازد به هیچ عنوان صادق نبوده و در عین حال نگرشیست سطحی مآبانه که در این نوشتار موجز به نقد آن پرداخت شده است.
۹۲.

دکارت، شکِّ متافیزیکی و بنیادگذاریِ روش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت شک متافیزیکی شک روشی روش اهریمن فریب کار استدلال رژیا من روانشناختی منِ متافیزیکی پیوند ضروری وجود و عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۲۶۸
شکّ روشیِ دکارت را هم آنان نقد می کنند که یک سره با شکّ میانه ای ندارند، هم دیگرانی که آن را برای آغازِ اندیشیدنِ روش مند، نابسنده می دانند. بااین حال، دست آوردهای شکّ روشیِ او در فلسفه های پس از وی، جذب شده و همواره درکار است. هدف این مقاله آن است تا نشان دهد که دکارت چگونه در راهِ پاسخ به پرسشی ناگزیر، از بنیادِ متافیزیکیِ روشِ علمی َش، توانست با به کاربستنِ شکِّ روشی به سانِ بسط گامِ نخست از همین روش، به مهم ترین کشفِ متافیزیکیِ خویش یعنی کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این همانیِ «من» دست یابد. ازین رو، پس از طرحِ بنیادهای روش ریاضی کلّی و روشن ساختنِ ضرورتِ درونیِ طرحِ شکِّ روشی درنسبت با استوارساختنِ این بنیادها، با تمرکز بر گام سوم از شکّ روشی شکّ متافیزیکی گذارِ دکارت از سطح روان شناختیِ روش به سطحِ متافیزیکیِ آن صورت بندی می شود. روشن خواهد شد که شکِّ متافیزیکی به همراه ایده ی اهریمن فریب کار، گره گاهی است برای پیوندِ روشِ علمی و متافیزیک دکارتی؛ پلی برای گذر از «منِ» روان شناختی به «منِ» متافیزیکی؛ آستانه ای برای کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این همانیِ «منِ» متافیزیکی؛ گذرگاهی برای کنارگذاشتنِ معیارِ شکّ ناپذیری برای حقیقت ازراهِ به کاربستنِ دوباره ی آن برخودش ودرنتیجه کشفِ معیارِ عقلانیِ وضوح و تمایز.
۹۳.

بررسی تقریر نوین سوئینبرن از برهان دکارت بر اصالت نفس و بازسازی آن براساس برهان «انسان معلق در فضا»ی ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس تجرد نفس خودآگاهی انسان معلق در فضا ابن سینا دکارت سوئینبرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۵
برهان دکارت بر اثبات اصالت نفس (به تقریر سوئینبرن) چنین است: 1) من جوهری هستم که می اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «من می اندیشم و بدنی ندارم». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می اندیشم ولی وجود ندارم». نتیجه: من نَفْس ام، یعنی جوهری که ذاتِ آن اندیشیدن است. از آنجا که این استدلال تنها اثبات می کند که نفس شرط کافی برای وجود داشتن من است و نه شرط لازم، سوئینبرن تقریری نوین به این شرح از این استدلال ارائه می دهد که به باور او شرط لازم بودن وجود نفس را نیز ثابت می کند: 1) من جوهری هستم که می اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «درحالی که من می اندیشم، بدنم ناگهان نابود می شود». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می اندیشم ولی وجود ندارم». 4) غیرقابل تصوّر است که جوهری بتواند همه اجزای خود را با هم از دست بدهد و در عین ِ حال همچنان وجود داشته باشد. نتیجه: من جوهری هستم که برای وجود داشتنِ آن، داشتنِ نَفْس هم لازم است و هم کافی. این استدلال با اشکال ها و ابهام هایی مواجه است، لذا با الهام از آنچه ابن سینا درباه «انسان معلق در فضا» گفته، به گونه ای بازسازی شده است که از اشکال های یادشده مصون باشد.
۹۴.

نفس در مابعدالطبیعه مذموم و ممدوح در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس مابعدالطبیعه جوهر معرفت علم فلسفه دکارت کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۳۷۰
یکی از سه رکن تشکیل دهنده تمامی مابعدالطبیعه های کلاسیک، نظریه نفس است. کانت در کنار نفس، جهان و خدا را نیز به عنوان دیگر ارکان مابعدالطبیعه استعلایی معرفی کرده و نسبت سازوار آن ها با یکدیگر را به مثابه رئوس «علم فلسفه» در نقد سوم تبیین کرده است. به عقیده وی برای نیل به چنین مطلوبی، لازم است هر یک از این سه رکن در چارچوب فلسفه نقدی مورد تحلیل قرار گیرند تا بدین طریق گره های تاریخی مابعدالطبیعه سنتی باز شود و فلسفه بتواند همچون دانش های متقنی چون ریاضیات و فیزیک حرکت رو به پیشرفت داشته باشد. وی در بخش دیالکتیک استعلایی نقد عقل محض ، ذیل قیاسی حملی دعاوی متعاطیان مابعدالطبیعه به خصوص صورتبندی هایی که دکارت در آثار خود ارائه کرده را در چهار مغالطه معروف بررسی کرده و چرایی عقیم بودن آن ها را نشان داده است. این نوشتار درصدد است علاوه بر تقریر رویکرد متعاطیان سنتی مابعدالطبیعه در خلال دو بحث جدی کانت در باب نفس- یکی به عنوان شرط شناخت و دیگری به عنوان بخشی از مابعدالطبیعه سنتی و مغالطات مضمر در آن- نشان دهد چگونه نفس به عنوان یکی از ارکان «علم فلسفه» و نظام کامل فلسفی در فلسفه نقادی کانت صورتبندی شده و برای این صورتبندی چگونه باید از نفس شناسی دکارتی رد شد.
۹۵.

تأثیر اندیشه رنه دکارت در پیدایش سکولاریسم مدرن و تضعیف نهاد دینی در جامعه

کلیدواژه‌ها: سکولاریسم خدا ذهن متفکر مرگ دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۱۸
هدف از پژوهش حاضر تبیین تأثیر اندیشه های رنه دکارت در پیدایش سکولاریسم مدرن و در نتیجه تضعیف نهاد دین در جامعه است تا از این طریق تأثیر فلسفه دوره مدرن بر پیدایش سکولاریسم و تضعیف جایگاه معارف دینی برجسته شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات به دست آمده از آثار مستقیم دکارت و هم چنین مفسران برتر آثار وی استخراج شده است. نتایج نشان می دهد که دکارت با ارائه برخی از آموزه های فلسفی به پیدایش سکولاریسم در دوره مدرن یاری رسانده است. این آموزه ها را می توان در سه مورد یافت: نخست، او در فلسفه خود فقط به تصوری از خدا استناد می کند و آن را ضامن شناخت انسان معرفی می کند. دوم، با جایگزین ساختن ذهن متفکر به جای نفس، انسان را تنها بهره مند از خرد جزئی می داند که فقط به سود این جهانی می اندیشد و از این طریق نقش وحی در هدایت انسان نادیده گرفته می شود. بر این اساس، ذهن کارکردی جز تعقل ندارد و مبدأ حیات بودن نیز از آن سلب می شود. سوم؛ مرگ نیز جدایی روح از بدن نیست، بلکه از کار افتادن یکی از اندام های بدن ماشینی است. بوضوح روشن است این آموزه ها نتیجه ای جز تضعیف جایگاه معرفت دینی ندارد.
۹۶.

مقایسه برهان «هوای طلق» ابن سینا و برهان «شک» دکارت بر تجرد نفس و جواب اشکال فلاسفه ذهن به این برهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوای طلق برهان شک نفس تجرد نفس فلسفه ذهن دکارت قانون لایب نیتس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۲۰۲
براهین زیادی برای تجرد نفس در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب ذکر شده است. برهان «شک» دکارت یکی از براهینی است که در فلسفه غرب برای تجرد نفس مطرح گردیده است. می توان اشکالاتی را از منظر فلسفه اسلامی به برهان دکارت وارد کرد، اما این برهان به وسیله برهان «هوای طلق» ابن سینا قابل تصحیح است. به خاطر شباهت های دو برهان، دو اشکال مهم از «فلسفه ذهن» بر این دو وارد شده است: اشکال اول در این باره است که این برهان مبتنی بر قانون لایب نیتس است و قانون مزبور در خصوص امور دارای حیث التفاتی کارایی ندارد. اشکال دوم می گوید: نحوه ارائه شدن تجربه آگاهانه ما به خودمان، به قدر کافی ماهیتمان را نشان نمی دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی به هر دو اشکال جواب داده و در آخر با کمک علم حضوری و بساطت نفس اثبات کرده که نه تنها نفس غیر بدن است، بلکه موجودی مجرد از بدن به شمار می آید.
۹۷.

بازاندیشی نسبت مسئله ذهن- بدن در تقریر دکارت و فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئله ذهن بدن دکارت فلسفه ذهن علیت ذهنی فیزیکالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۱۶۲
مسئله ذهن بدن یکی از مهم ترین مسائلی است که همواره در طول تاریخ فلسفه مورد توجه محققان قرار داشته است. اما این مسئله همواره به شکلی واحد نبوده و با تقریرات مختلفی همراه بوده است. هدف از این مقاله بررسی تطبیقی دو تقریر قابل توجه این مسئله؛ یعنی تقریر دکارت و تقریر شایع در فلسفه ذهن به روش تحلیلی تطبیقی است. بدین جهت نخست توضیحی اجمالی از مسئله ذهن بدن ارائه کرده و سپس به فلسفه دکارت پرداخته و شاخصه های تقریر وی را در حد توان به تصویر کشیده ایم. سپس به ارزیابی تقریر شایع از این مسئله در فلسفه ذهن پرداخته ایم و هم زمان تا حد امکان بعضی از تفاوت های شاخص میان روش فلسفی دکارت و فلاسفه تحلیلی را برجسته ساخته ایم. در آخر به بررسی تطبیقی دو رویکرد و دو تقریر مورد بحث پرداخته و ضمن توضیح تفاوت های موجود میان آن دو، به تأثیراتی که این تفاوت ها در نحوه پاسخ به مسئله ذهن بدن می گذارند، اشاره کرده ایم.
۹۸.

خوانشی از نوآوری و تقریر برهان صدیقین از منظر امام خمینی و مقایسه آن با برهان وجودی آنسلم و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برهان صدیقین امام خمینی (ره) برهان وجودی آنسلم دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۷۲
پژوهش پیش رو در صدد بیان خوانشی از نوآوری و تقریر برهان صدیقین از منظر امام خمینی(ره)  و مقایسه آن با برهان وجودی آنسلم و دکارت است. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای است. یکی از اشکالات اساسی برهان وجودی آنسلم-دکارت خلط بین مفهوم و مصداق یا حمل اولی و شایع صناعی است؛ این در حالی است که برهان صدیقین چه به تقریر سینوی و چه به تقریر صدرایی دچار چنین خبطی نیست. اما اصل بنیادی که امام خمینی(ره) را قادر می سازد تا روح جدیدی در براهین اثبات خدا بدمد این است که ایشان با مبانی استوار به بیان دیدگاه و خوانش خود از برهان صدیقین می پردازد و آن خروج از معنای مصطلح و الفاظ نظری در بیان برهان اثبات خداوند متعال است. ایشان معتقد است که اساساً برهان صدیقین مبتنی بر معرفت و شهود است و نیازمند مقدمات برهانی و فلسفی نیست.
۹۹.

انتقادات ویکو به تفکّر دکارتی، به منزله یکی از مهم ترین سرآغازگاه های ظهور تفکّر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویکو دکارت صیرورت ذات بشر تفکر تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۲۱۳
خاستگاه اندیشه تاریخی ویکو به عنوان پیشگام متفکّران تاریخی اندیش طرح انتقادات از روش دکارتی است. تفکّر تاریخی اندیش، نحوه اندیشیدن را متأثر از شرایط زمانی و تاریخی می داند و به تاریخی بودن هرگونه فهم، تفکّر و تعقّل قائل است. در مقابل تفکّر غیرتاریخی به همسانی تعقّل در همه شرایط و به عبارتی به یک نوع عقلانیّت قائل است. انتقاد ویکو به تفکّر دکارتی ناظر به همین دیدگاه است. ویکو، تلاش دکارت برای یقینی کردن همه علوم با ملاک وضوح و تمایز را مورد نقد قرار می دهد و معتقد است که در علوم انسانی و از جمله تاریخ، نمی توان به این وضوح و تمایز دست یافت. ویکو - برخلاف دکارت- به صیرورت و تحوّل دائمی ذات و سرشت انسان و به تبع آن تفکّر و تعقّل وی در طول تاریخ معتقد است و این تحوّل را بر اساس دوره های مختلف تاریخ و شکل های متناظر آن مورد توجّه قرار می دهد. ویکو حاصل روش دکارتی را که مبتنی بر تحلیل و انفکاک است، گسست انسان از تاریخ و اجتماع می داند. از نظر ویکو معرفت راستین درباره هر چیز، دانش از راه علل یا به عبارتی دانش تاریخی درباره آن است. ویکو گرچه تاریخ را ساخته آدمی می داند، امّا هدایتگر آن را مشیّت الهی معرّفی می کند. در این مقاله کوشش شده است تا از رهگذر مقایسه تفکر تاریخی ویکو با تفکر ذات گرایانه دکارتی و ریاضیاتی گرایی وی به فهم بهتری هم از سرشت تفکّر تاریخی و هم تفکّر ذات گرایانه و غیر تاریخی نائل شویم.
۱۰۰.

بررسی نسبت عقل و دین در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت عقل فلسفه دین الهیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۷۰
در عقل گرایی جدید که با دکارت شروع می شود، معرفت فراتر از عقل جایی ندارد و هر آن چه با عقل شناختنی نباشد، در حوزه معرفت جای نمی گیرد. از آنجا که دکارت ایمان را از سنخ معرفت نمی-شمارد، میان عقل و دین تفاوتی ماهوی می گذارد و آن دو را به دو معنای کاملاً مختلفی تفسیر می نماید؛ به این معنا که ایمان را از تبار باور شمرده و آن را با اعتماد و اطمینان برابر می داند. ایمان برخلاف معرفت و عقلانیت که به تدریج و برپایه تلاش آدمی به دست می آید، دفعتاً رخ می دهد و وحی الهی نه به تدریج و تدرُّج بلکه در ضمن تغییری دفعی ما را به مقام اعتقادی مصون از خطا برمی کشد. دکارت در باب ارتباط روش ریاضی با مقولات دینی نیز معتقد است که اساساً روش ریاضی در حوزه ایمان کاربردی نداشته و به حوزه معرفت عقلانی محدود است. وی در داوری میان دین و عقل، به سود دین حکم می کند و الهیات را به مثابه علم غیر ممکن می شمارد.