مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
سنت آگوستین
حوزه های تخصصی:
اینکه هنر واجد حقیقت است یا نه، موضوعی است که پیشینه آن به دوران کهن رسیده، و امروزه نیز مناقشات متعددی پیرامون آن وجود دارد. در این میان، دیدگاه آگوستین، فیلسوف اواخر دوران باستان و اوایل قرون وسطی، در این باره هم پذیرش انسانی نسبت به هنرهای بازنمایانه و تجسمی را مدنظر قرار می دهد، و هم، راه را برای نقد و تفسیر آثار هنری بازمی کند. آگوستین هنرهای تجسمی را در پایین ترین درجه قرار داده، و آنها را واجد کذب می داند. او با برگذشتن از افلاطون، بر این باور است که هنرهای بازنمودی درگیر نوعی «کذب اجتناب ناپذیر» هستند؛ آنها به میل خود کذب نیستند، بلکه بنا بر ماهیت خود، نمی توانند صادق باشند؛ در واقع، وجود یک اثر هنری در همین نیمه غیرحقیقی آن است، و اگر نتوانیم خود را با این کذب آشتی دهیم، به سلب تمامی هنر اقدام کرده ایم. در این مقاله از این خصیصه به عنوان «ماهیت دیالکتیک آثار هنری» یاد شده است. به زعم نگارنده نظریه آگوستین نه تنها گامی در خور تامل در تاریخ نظریه مدرن «خودپایندگی هنر» به شمار می رود، بلکه از آن مهم تر، وجه کاذب اثر هنری راه را برای تفسیر و دیالوگ با آن گشوده، و از آنجا که نمود اثر هنری را مد نظر قرار می دهد، گویی بر شرط وجودی اثر هنری، یعنی نمود آن، تاکید می کند.
نظریة جنگ عادلانه در فلسفة سیاسی سنت اگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم جنگ عادلانه و نسبت آن با الهیات مسیحی، بیش تر از شانزده قرن است که در کانون بحث های فلسفة سیاسی در جهان مسیحیت قرار دارد، نظریة جنگ عادلانه از مهم ترین نظریه های روابط بین الملل و فلسفة سیاسی پیرامون صلح است که آگوستین (354 م) آن را طرح و بسط داده است. آگوستین جنگ را در صورتی عادلانه می داند که صادرکنندة جنگ دارای مشروعیت الهی بوده و هدفش از این کار اجرای عدالت و برپایی جامعة توحیدی و صلح باشد، به نظر آگوستین، نظریة جنگ عادلانه دارای سه ویژگی اساسی است: 1. اخلاق (فضیلت) و عدالت؛ 2. قوانین (طبیعی و زمانی)؛ 3. مشترک المنافع.
همین سه نکته، مهم ترین دستاورد نظریة جنگ عادلانه است؛ از طرفی وی محور اساسی جنگ عادلانه را گناه قرار می دهد و بیان می کند که برای رهایی از زندگی مادی و شکل گیری زندگی معنوی جنگ عادلانه شکل می گیرد. آگوستین کوشیده است تا بر اساس مباحث دینی، تعریفی متفاوت از عدالت ارائه کند و بر اساس آن دیدگاهی متفاوت با فلاسفة گذشتة خود از عدالت که صورتی زمینی داشت ارائه کند و تفسیری روشن از جامعة معنوی و آرمان شهر خود بر اساس ادلة دینی و طبیعی ارائه کند. نظریة جنگ عادلانه به لحاظ ساختار منطقی ای که دارد، از طرفی با نظریة جنگ عادلانه در نزد فلاسفة کلاسیک و از طرف دیگر با نظریة جنگ مقدس نزد فلاسفة قرون وسطی هم خوانی دارد
بررسی تطبیقی انسان شناسی آیت الله مطهری و سنت آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
79 - 90
حوزه های تخصصی:
فهم ماهیت وجودی انسان، یکی از دغدغه های اصلی بخشی از متفکران اسلامی و مسیحی بوده است. بر همین اساس، مقاله حاضر ابعاد وجودی انسان را نزد دو متأله برجسته، یکی مسیحی – یعنی سنت آگوستین - و دیگری مسلمان – یعنی آیت الله مطهری – می کاود و این پرسش را طرح می کند: انسان شناسی این دو متفکر چه تفاوت ها و شباهت هایی با هم دارد؟ برای این منظور از چهارچوب انسان شناسی کریستوفر بری (انسان موجودی اجتماعی/منفرد؛ عقلانی آزاد/غیرعقلانی مقید؛ تکامل پذیر/تکامل ناپذیر؛ سیاسی/غیرسیاسی) بهره برده می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهند آگوستین انسان را موجودی منفرد می داند که ناگزیر از زندگی جمعی در این دنیای زمینی است؛ درحالی که مطهری بیش از هر چیز انسان را موجودی اجتماعی می داند که دارای مسئولیت فردی نیز است. همچنین هر دو متفکر «اراده و عقلانیت» را برترین قوه انسانی می دانند؛ با این تفاوت که سنت آگوستین انسان را موجودی مقید می داند که با اراده خویش قادر نیست سرنوشت خود را دگرگون کند؛ درحالی که مطهری نقش اراده انسانی را در تعیین سرنوشت او بنیادین می داند. آگوستین انسان را زائری تکامل ناپذیر در این دنیا می داند و مطهری انسان را موجودی تکامل پذیر می داند و درنهایت اینکه آگوستین انسان را ذاتاً موجودی غیرسیاسی می داند که در نتیجه هبوط می باید در مقابل قدرت های سیاسی زمینی (که اساساً شر ضروری اند) اطاعت پیشه کند؛ درحالی که مطهری انسان را ذاتاً موجودی سیاسی می داند که ناگزیر از کنشگری سیاسی است.
از عقل مسیحی قرون وسطی تا عقل انسانی رنسانس (پژوهشی در نسبت میان ایمان و خرد در اندیشه غربی با ابتنای بر آرای سنت آگوستین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
635 - 659
حوزه های تخصصی:
آغاز فلسفه قرون وسطی عموماً به سنت آگوستین بازمی گردد، او در آموزه «من گناهکارم، پس هستم» حقیقت و هستی انسان را برای نخستین بار در گرو یک کنش انسانی و غیرالهی تعریف می کند. مطالعه سیر اندیشه از عبارت مذکور سنت آگوستین تا «من فکر می کنم، پس هستم» دکارت، از یک سو نشاندهنده چالش طولانی در حل رابطه میان فهم و حقیقت است و از سوی دیگر، ریشه های نوگرایی را در برخی آرای قرون وسطایی مشخص می کند. در مقاله حاضر با نگاهی به کلیدی ترین آرای اندیشمندان قرون وسطی کوشش می شود از طریق توضیح نظریه شک آبلار به عنوان ابزار دستیابی به حقیقت، تبیینات سن فرانسیس در خصوص اینکه حقیقت بیش از آنکه در بالا باشد، در پایین و درون انسان است، همچنین باور به اصالت اراده و اصالت فرد که توسط اکام و اوتریکور طرح گردید و ... چگونگی ظهور عقل انسانی عصر مدرن و روند شکل گیری گزاره «من فکر می کنم پس هستم» روشن شود. تحقیق به صورت تحلیلی توصیفی بوده و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه استقرایی صورت گرفته است. طبق یافته های پژوهش، روشن می شود که اساس فلسفه دکارت، به عنوان پدر فلسفه مدرن، مقتبس از اندیشه سنت آگوستین است؛ به عبارت دیگر نه تنها قرون وسطی بلکه عصر جدید را نیز باید با سنت آگوستین آغاز کرد..
روند شکل گیری مفهوم انتزاعی نجات بخش در مسیحیت، بر اساس مباحثات سنت آگوستین با اسپسگان مانوی در متون افریقای قرون اولیه میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
103-116
حوزه های تخصصی:
ادعای اینکه عیسی(ع) جسم فیزیکی نداشته و مصلوب نشده است، اولین بار توسط شاخه های گنوستیک مسیحی، نظیر مانویانی که به شاخه مسیحیت ملحق شده بودند، مطرح شد. این امر تفاوتی اساسی بین مسیح شناسی مانوی و آیین سنتی مسیحی محسوب می شود. در این مقاله تحلیلی کیفی، ابتدا خلاصه ای از روند طرح تجسم الهی در پیکر عیسی مسیح بر اساس اناجیل و رسائل مسیحی، و سپس معرفی سه عیسایی که مانویان به آن باور داشتند، می آید. در ادامه، اثرپذیری متقابل این دو آیین در طرح تصویر عیسی(ع) به عنوان نجات بخش، بر اساس متون یافت شده از افریقای قرون اولیه میلادی بررسی شد. مباحثات اسپسگان مانوی با سنت آگوستین درباره تجسم مادی یا الهی حضرت عیسی(ع) در هنگام آفرینش و تصلیب، با تکیه بر مطالب انجیل، نامه های پولس و متون مانویان، اساس تحلیل بود و نشان داد که روند شکل گیری مفهوم انتزاعی نجات بخش، یک اثرپذیری دوسویه در بین مسیحیان و مانویان، در قرون نخست میلادی بوده است.
مقایسه جنگ عادلانه در اندیشه های سنت آگوستین، مایکل والزر و فقهای شیعه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدی قرن 21م درخصوص شروع جنگ ها توسط دولت ها عادلانه یا ناعادلانه بودن آن است. کما اینکه از بُعد نظری از گذشته های دور در بین اندیشمندان مطرح و تا حال حاضر نیز ادامه داشته است. برای پی بردن به تغییرات ایجاد شده در این اندیشه ها و نیز تفاوت آن در میان آباء کلیسا و فقهای شیعه؛ پژوهش پیش رو به مقایسه جنگ عادلانه در اندیشه های سنت آگوستین، مایکل والزر و فقهای شیعه معاصر پرداخته است. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، نظری – کاربردی و ازلحاظ روش مطالعه، توصیفی – تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات به اتکاء به دو روش کتابخانه ای و پرسشنامه، انجام گرفته است. برای این منظور دیدگاه های یازده فقیه و مرجع تقلید بر اساس پرسشنامه و آثار مکتوب آنها بررسی گردیده است. نتایج پژوهش نشان داد بین دیدگاه های فقهای شیعه و اندیشه های سنت آگوستین اشتراکات بیشتری به نسبت اندیشه های والزر درخصوص جنگ عادلانه وجود دارد. در عین حال هر سه اندیشه در بُعد اهداف جنگ عادلانه و موضوع کمک به ملت های تحت ستم بیشترین شباهت و درخصوص شروط جنگ عادلانه و دلایل مشروعیت بخش بیشترین اختلاف را با یکدیگر داشتند. همچنین یافته ها نشان دادند درحالی که آگوستین و فقهای شیعه حاکمان و خدا را مقام های تصمیم گیرنده درباره جنگ عادلانه معرفی می نمایند، والزر بر نقش افکار عمومی، مردم و شورای امنیت سازمان ملل به عنوان عناصر تصمیم گیرنده تاکید دارد.
تحلیل سه تلقی و تعریف از تواضع؛ رویکردهای ارسطو ، آگوستین و جولیا درایور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
89 - 109
حوزه های تخصصی:
«تواضع» یکی از فضایل تا حدی مغفول در دوران جدید است. بر همین مبنا ، در نوشتار پیش رو تعاریف متنوع و نسبتاً پراکنده از این فضیلت به اجمال بیان و بررسی شده و در نهایت ، نقد و بررسی سه رویکرد اصلی و متفاوت به تواضع، محور کار قرار گرفته است. رویکرد ارسطو به عنوان نماینده تمام و کمال دوران باستان ، بر عدم فضیلت انگاری «تواضع» تکیه دارد. در رویکرد قدّیس آگوستین به عنوان نماینده برجسته متفکران قرون وسطیٰ نه تنها تواضع به مثابه یک فضیلت ، بلکه به عنوان مبنایی ترین فضیلت در زیست انسانی و ایمانی معرفی می شود. جولیا درایور - فیلسوف معاصر - با نگرشی کاملاً متفاوت ، تواضع حقیقی را مستلزم نقص معرفتی و بی خبری نسبی از خود می داند. جمع بندی و پیشنهاد نوآورانه مقاله حاضر این است که «تواضع» در سه سطح رفتاری یا بیرونی ، روحی یا درونی و وجودی تعریف شود تا از این گذرگاه دست کم برخی از چالش های موجود در ارائه تبیین و تعریفی دقیقْ از تواضع مرتفع شود.