مطالب مرتبط با کلیدواژه

کاربردی شدگی


۱.

تحلیلی گفتمان شناختی بر طیف های نقشی گفتمان نماها در نقد ترجمه: کاربردهای آموزشی و پژوهشی در مدیریت گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طیف های نقشی گفتمان نماها نقد ترجمه کاربردی شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۲۴۳
نقش های منظورشناختیِ قدرتمند و گوناگونِ گفتمان نماها، معنای واژگانی آنها را در گفتمان بی اعتبار می کند. نتیجه این فرایند، حساسیتِ گسترده این عناصر گفتمانی در پیوند با متغیرهای بافتی است. نقش ها و راهبردهای دقیقِ گفتمان نماها فقط در چارچوب هدف های ارتباطی خلاق، آشکار می گردد. بنابراین، به باور پژوهشگران، بررسی نقش گرایانه آنها در بافت اجتماعی، کاربردی ترین روش مطالعه آن هاست. مبانی معرفت شناختی این پژوهشِ توصیفی، کیفی و اکتشافی مشتمل بر تحلیل دیدگاه های پژوهشگران به نام و تجزیه و تحلیل منظورشناسانه پیکره خلاق و پیچیده متون نقد ترجمه است. این پژوهش با بهره گیری از الگوهای گفتمان شناختی فریزر (Fraser, 2006) و برینتن (Brinton, 1996) به تجزیه و تحلیل طیف های گوناگون نقشی گفتمان نماها در متن های نقد ترجمه، طی سه دهه و بر پایه نمونه برداری تصادفی خوشه ای پرداخته است. در این پژوهش، الگوی طیفِ نقشیِ شش وجهیِ مدیریت گفتمان در حوزه نقد ترجمه کشف گردید که پیش تر در کتاب های دستور و فرهنگ لغت ها بحث نشده و از دستاورد های این مقاله هستند. یافته کاربردی پژوهش حاضر این است که معنای گزاره ای گفتمان نماها در نتیجه فرایند کاربردی شدگی به شدت تغییر می یابد؛ دارای نقش ها و رفتارهای منظورشناختی می گردد؛ و سرانجام طیف نقشی چندگانه تعاملی گفتمان نماها را به وجود می آورد. این طیف نقشی، تحت تأثیر استنباط های پیچیده و خلاق قرار گرفته و همیشه در حال دگرگونی، تحول و گسترش است. در پایان، کاربردهای گوناگونی نیز تحلیل و پیشنهاد گردید.
۲.

کاربردی شدگی فعل «گفتن» در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعل «گفتن» کاربردی شدگی گفتمان نما وجهیت فارسی نو نقشگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۳۳
یکی از فرایندهای تغییر زبانی، کاربردی شدگی است و از جمله محصولات این فرایند، گفتمان نماها هستند. گفتمان نماها عناصر زبانی هستند که کلام را یکپارچه می کنند و به گفتمان اجازه انحراف از مسیر اصلی خود را نمی دهند. هدف این مقاله، بررسی کاربردی شدگی فعل «گفتن» در فارسی نو است. به منظور بررسی دقیق تر، فارسی نو را به دو دوره مجزا تقسیم کرده ایم؛ فارسی نو متقدم (از قرن چهارم تا اواخر هفتم) و فارسی معاصر. در فارسی نو متقدم، فعل «گفتن» در مقام فعل اصلی واژگانی در معناهای «بیان کردن» و «نامیدن» کاربرد داشته است و بیان کننده مفهوم وجهیت استقرایی نیز بوده و در ساخت های غیرشخصی شرکت می کرده است. این جزء زبانی در فارسی معاصر با حفظ نقش های قبلی از رهگذر فرایند کاربردی شدگی به گفتمان نما تبدیل شده است. در این نقش متأخر، فعل «گفتن» به صورت های «می گم» و «بگو» درآمده است و نقش های «شروع گفتمان»، «تغییر موضوع» و «اشاره به اطلاعات جدید در گفتمان» را بر عهده دارد. بسامد وقوع گفتمان نمای «می گم» بیشتر از گفتمان نمای «بگو» است. داده های این پژوهش، مستخرج از کتاب های نگاشته شده به زبان فارسی نو متقدم، اینترنت و فیلم های تلویزیونی است. از آن جا که گفتمان نماها بیشتر در گونه گفتاری یافت می شوند، در فارسی معاصر برای بررسی نقش متأخر گفتمان نمایی «گفتن» فیلم های تلویزیونی برگزیده شدند.
۳.

تحلیلی منظور شناختی بر ترکیب و همایی گفتمان نماها در متون: کاربردی شدگی نقش گفتمان نماها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ترکیب گفتمان نماها کاربردی شدگی نقش گفتمان نماها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۱۴۷
در آفرینش گفتمان نویسنده و گوینده روابط بین واحدهای گفتمان را ایجاد می کنند و مخاطب هم برای تفسیر گفتمان این روابط را  کشف می کند. نظامِ  تولید و شناسایی روابط میان گفتمان ها با بهره گیری از  گفتمان نماها محقق می شود که بر پایه قواعدی فراگفتمان مدار به مدیریت این نظام می پردازند. ولی مسئله ترکیب این عناصر موضوع مهمی است و لازم است آثار آن در مدیریت گفتمان بررسی شود. همچنین، ترکیب این عناصر گفتمان شناختی به صورت چند زبانه بررسی نشده است. مقاله حاضر، با روشی توصیفی و کیفی به مطالعه ترکیب گفتمان نماها در پیکره های انگلیسی، عربی، و فارسی بر اساس نظریه گفتمان شناختی انسجام (Schiffrin, 1987; Schiffrin, 2006) و الگوهای تحلیلی گفتمان نما (Fraser, 2006) و نقش نما (Brinton, 1996) پرداخته است. یافته ها نشان داد که از میان گفتمان نماهای تفصیلی، تقابلی، استنباطی و توالی، رتبه اول ترکیب و همایی با 96% به گفتمان نماهای تفصیلی، رتبه دوم با 62% به گفتمان نماهای تقابلی، و رتبه های سوم و چهارم با 54% و 15%  به گفتمان نماهای استنباطی و توالی متعلق است. در ترکیب گفتمان نماها، نخستین گفتمان نما رابطه ای عام را نشان می دهد و گفتمان نمای دوم به بازنمایی رابطه ای ویژه می پردازد. واکاوی دقیق نقش منظورشناختی این عناصر فراگفتمانی در این پیکره ها منجر به کشف یک منظومه سیال طیف نقشی شش وجهی برای گفتمان نماها گردید. این فرایند سیال و متغیر در آفرینش و تفسیر گفتمان، تحت تأثیر مثلث منظورشناختی فراتفسیر، فراارتباط، و فراگفتمان به وجود می آید. در نتیجه تعامل این سه عنصر، نظام کاربردی شدگی پدیدار می شود. این فرایند سبب ایجاد استنباطات جدید، پیچیده، و خلاق در نقش گفتمان نماها می گردد که همیشه هم در حال تغییر و نوآوری است.
۴.

تکوین گفتمان نمای «راستی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان نما تقابلی تأکیدی تأییدی کاربردی شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۷۸
گفتمان نماها، به عنوان هدایت کنندگان و یکپارچه کنندگان گفتمان، از عناصر مهم زبانی در نظام زبان به شمار رفته و مطالعه آنها از مباحث مهم و جدید در زبان شناسی است. این واحدهای زبانی به کلمات و گروه هایی اشاره دارد که به تنهایی بدون معنی و فاقد نقش نحوی می باشند و نقش شان در جمله معمولاً ایجاد ترابط در میان پاره گفتارها بوده و نشان دهنده وجود یک رابطه کلامی اند. این کلمات که معمولاً از نظر نحوی، قید یا حرف ربط می باشند، نقش های متفاوتی را در نظام زبان ایفا می کنند. از آنجا که نقش اصلی گفتمان نماها در سطح گفتمان، یعنی در توالی پاره گفتارها است نه در سطح پاره گفتارها یا جملات، بر همین اساس، مستقل از نحو محسوب می شوند. در این بررسی، نقش های تقابلی، تأکیدی و تأییدی گفتمان ها مطمح نظر قرار گرفته اند. از این رو، در این پژوهش، بررسی سیر تحوّل درزمانی نقش های واژه فارسی «راستی» از قرون متقدم تا قرن معاصر در کانون توجه قرار گرفته است. ازآنجایی که این پژوهش ماهیتاً پیکره بنیاد و اسنادی است، پیکره ای متشکل از 22 اثر نوشتاری مربوط به دوره متقدم و 58 اثر نوشتاری مربوط به دوره متأخر برگزیده شده است. بر بنیاد یافته های پژوهش حاضر، واژه «راستی» در قرون متقدم عموماً به صورت اسم، اسم مصدر، صفت و قید به کار رفته است، امّا با گذشت زمان از رهگذر کاربردی شدگی، این عنصر زبانی به جایگاه آغازین منتقل شده و به گفتمان نما تبدیل شده است. در بررسی تطبیقی با مشخصه های گفتمان نمایی اسکوراپ (1999) و هاینه (2013) اثبات شد که در زبان فارسی، واژه «راستی» یک گفتمان نما محسوب می شود. همچنین مشخص شد که نقش هایی که گفتمان نمای «راستی» در زبان فارسی می پذیرد، با سبک های تقابلی نورویکواُ آنودرا (2004) و نقش های معنایی تراگوت (1982) مطابقت داشته است. از سوی دیگر، مشخص شد که با نقش های تأکیدی و تأییدی برینتون (1996) همسانی دارد. بر اساس یافته-های این پژوهش، گفتمان نمای «راستی» در نقش تأکیدی بسامد بیشتری داشت.
۵.

کاربردی شدگی و دستوری شدگی گفتمان نمای «یعنی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاربردی شدگی دستوری شدگی دستور معترضه گفنمان نمای «یعنی» معنای متنی معنای ذهنی معنای بیناذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۲۰
پژوهش حاضر، مطالعه ای درزمانی و داده بنیاد است که با هدفِ بررسی انواع معانی کاربردشناختیِ گفتمان نمای «یعنی» در سطح دستور معترضه (موقعیت گفتمان) و سیرِ تحول این معانی در گذر زمان (از سده چهارم تا چهاردهم ه. ق.) انجام شده است. مبنای انجام این پژوهش، دیدگاه تراگوت و داشر (2002) درباره طیفِ ذهنی شدگیِ «معنای غیرذهنی> ذهنی> بیناذهنی» است. برای گردآوری داده ها، پس از انتخاب دو اثر ادبی از هریک از سده های نام برده، همه موارد وقوعِ «یعنی» از این متون به صورت دستی استخراج شد تا داده های به دست آمده، در چارچوب موردنظر تحلیل و بررسی شود. داده های پژوهش نشان می دهد که گفتمان نمای «یعنی» در سطح دستور معترضه، معانی کاربردشناختیِ جدیدی همچون معانی متنی، ذهنی و بیناذهنی کسب می کند و از معنای گزاره ایِ خود فاصله می گیرد. این موضوع دال بر این است که این گفتمان نما پس از کاربردی شدگی و انتقال به سطح دستور معترضه، از رهگذر دستوری شدن، معانی جدیدی می یابد و هرچه بیشتر از معنای گزاره ایِ اولیه خود فاصله می گیرد و دستوری و دستوری تر می شود. به علاوه، کسب معانی جدید ترتیب خاصی دارد؛ به این صورت که ابتدا معانی متنی سپس معانی ذهنی و درنهایت، معانی بیناذهنی پدید می آیند.