مطالب مرتبط با کلیدواژه

داستان یوسف (ع)


۱.

تحلیل ادبی درونمایه ی اصلی داستان یوسف(ع) در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم داستان یوسف (ع) درونمایه ی اصلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۸ تعداد دانلود : ۱۰۶۲
بررسی درونمایه که همان فکر مسلط بر هر عمل ادبی است، در داستان های قرآن از اهمیت خاصی برخوردار می باشد؛ چرا که کشف درونمایه یا مضمون داستان، باعث شناخت بهتر عمل داستانی و شخصیت های آن می شود و درنهایت فهم عمیق تر کلام خداوند را در پی دارد. داستان یوسف(ع) در قرآن کریم، درونمایه های فراوانی دارد تا جایی که به داستان درونمایه معروف شده است. در این میان، درونمایه ی اصلی داستان، دارای نقش محوری می باشد و سایر عناصر داستان بر گرد آن می چرخند و با شیوه های مختلف در جای جای داستان، آن را نمایان می سازند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی ارائه ی درونمایه ی اصلی داستان و نیز شیوه های کشف آن تبیین شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد: درونمایه ی اصلی در این داستان با یافتن سرنخ هایی به دست می آید که مهم ترین آن ها عبارتند از: شخصیت یوسف(ع)، حوادث داستان،گفتار شخصیت ها، سخنان راوی،صحنه های داستان و انگاره های تکرار.
۲.

بررسی و تحلیل داستان حضرت یوسف در قرآن کریم در چارچوب الگوی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم دیدگاه وجهیت داستان یوسف (ع) الگوی سیمپسون تحلیل روایت شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
تعداد بازدید : ۱۴۱۹ تعداد دانلود : ۶۳۵
داستان یوسف علیه السلام در قرآن کریم، دارای چنان جوهری است که هربار به شکل جدیدی می توان آن را شرح و تفسیر نمود. هدف این مقاله، مطالعه و بررسی زبان شناختی دیدگاه داستان حضرت یوسف علیه السلام با روش توصیفی-تحلیلی و براساس مدل پیشنهادی سیمپسون است. نتایج نشان از آن دارد که راوی از نوع مقوله ب حالت روایی است که افکار، عقاید و احساسات شخصیت اول داستان را بیان می کند. در این داستان از کلام نقل قول آزاد برای بیان حالات و عقاید شخصیت ها استفاده شده است. براساس محور دوم تقسیم بندی سیمپسون، وجهیت غالب در متن، مثبت است که نشان دهنده دیدگاه قاطع راوی، بر حقانیت خداوند و امدادهای غیبی او برای مؤمنان حقیقی است. ابزار زبانی به کار رفته در این وجه، عبارتند از: فعل های امری، فعل های وجهی واژگانی، جملات تعمیم دهنده، جملات بیان کننده عقاید، قیود و صفات ارزیابانه، کلمات احساسی و افعال گزارشی که گزارشگر افکار، ادراکات و واکنش ها هستند و یا کلمات حزن، خوف، شکوی و بث، که در این داستان برای تحقق ترس و اندوه و حزن به کار برده شده است و بر وجهیت مثبت داستان یوسف علیه السلام صحه می گذارد. تفکر غالب در زبان متن روایتی: عدم رستگاری ستمگران، عدم غفلت خداوند در امداد به مؤمنان حقیقی، ناامید نشدن از رحمت الهی و... است. با این حال در پاره ای از موارد از وجهیت منفی برای نشان دادن شک و تردید شخصیت ها نسبت به یکدیگر و مهم تر از آن برای ترسیم نحوه رخ دادن سوء تفاهم ها و ارزیابی طرفین از یکدیگر، استفاده کرده است.
۳.

زنجیره منظم معنایی درونمایه ها در صحنه های داستان یوسف (ع) در قرآن کریم

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم داستان یوسف (ع) درونمایه صحنه های داستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۴۰۹
«نظم» و هماهنگی معنایی یکی از مهمترین وجوه اعجاز قرآنی است. به نظر می رسد این نظم، در ارائه زنجیره معنایی حوادث و صحنه های داستانی هم وجود داشته باشد؛ اما تاکنون مفسران وپژوهشگران به این مسأله نپرداخته اند که آیا در داستان های قرآن نیز همین وجه اعجازی وجود دارد؟ برای اثبات فرضیه نظم معنایی در داستان های قرآن، به شکل موردی، درونمایه های داستان یوسف(ع) را در صحنه های متعدد آن، با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی فرار دادیم. نتایج نشان می دهد: با وجود حوادث و صحنه های متعدد در این داستان، زنجیره معنایی درونمایه های فرعی واصلی در تمام صحنه ها؛ هماهنگ، همسو، منظم و با ترتیب منطقی ارئه شده است؛ به گونه ای که بین هیچ یک از درونمایه های فرعی با درونمایه اصلی (ولایت خداوند بر بندگان مخلص و پیروزی اراده الهی) نه تنها اختلافی دیده نمی شود، بلکه همگی در راستای تقویت این اندیشه اصلی به کار رفته اند. علاوه بر آن، درونمایه های فرعی هم با یکدیگر ارتباط معنایی دارند و حادثه ی خواب و رؤیا نیز مهم ترین حلقه ارتباطی بین درونمایه ها در صحنه های گوناگون وفراوان داستان است.
۴.

بررسی زمانمندی روایت در داستان حضرت یوسف (ع) بر اساس نظریّه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۷۱
نقش مهمّ ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریّه زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلّفه های پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجّه است. اما سوالی که این جا مطرح است این است که زمان داستان یوسف نبی از چه کارکردهایی برخوردار است؟ و چگونه تحلیل زمانمندی این روایت به فهم ژانرهای روایی کمک می کند؟ نویسنده ازچه تکنیک های زمان روایی بهره برده است؟. ژنت نظریّه زمان در روایت خود را در پنج محور «نظم»، «تداوم»، «بسامد»، «وجه» و «لحن» مطرح می کند. این پژوهش که به روش توصیف و تحلیل مؤلفه های روایی صورت گرفته، نشان می دهد نویسنده برای بنای پیرنگ مورد نظر خود، توالی خطّی زمان را به هم می زند و با شکست زمان کنونی در صدد تغییر زمان تقویمی، به زمان روایت برمی آید و به کمک «پس نگری و پیش نگری» گره ها و شکاف های داستان اصلی را برطرف می کند. نویسنده در برخی موارد برای انتقال سریع پیام خود از شتاب مثبت «تلخیص» بهره می برد و البته گاه نیز از شتاب «ثابت» استفاده می کند. وجه غالب روایتِ داستان مبتنی بر بسامد «مفرد» است؛ ولی چون داستانی قرآنی است، از ویژگی بارز آخر هر روایت، بهره گیری از بسامد «مکرر» برای تثبیت پیام روایت در ذهن خواننده است. در مورد تکنیک وجه، زاویه دید داستان، دانای کل می باشد او بر تمام رخدادها و افکار شخصیت ها مسلط است.