مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
تأویل
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
101 - 115
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله تطبیق آرای جناب صدرالمتألهین شیرازی بر آیات و روایات و بررسی و تبیین نظریات تفسیری وی در خصوص اخبار مربوط به خلقت نفوس است. اخبار مربوط به این حوزه دو دسته است؛ ظاهر برخی با نظریه حدوث جسمانی نفس جناب صدرالمتألهین سازگار و ظاهر برخی ناسازگار است. نحوه رویارویی با اخبار ناسازگار سه گونه بوده است؛ برخی با اکتفا به دلیل عقلی مبنی بر امتناع خلقت نفوس قبل از ابدان به این اخبار توجه نکردند؛ عده ای به ظواهر اخبار اکتفا نمودند و معتقد شدند که نفوس بما هو نفوس قبل از ابدان وجود داشته اند، کسانی نیز سعی کردند میان عقل و نقل جمع کنند. جناب صدرالمتألهین ملاصدرا با کسانی که به ظاهر اخبار اکتفا کردند و قائل شدند نفوس بما هو نفوس قبل از ابدان وجود داشته اند، مخالف است. هم چنین وی اگرچه معتقد است مبادی اعتقادی با ظنون حاصل از اخبار تحصیل نمی شود، لکن با گروه اول نیز موافق نیست و به دلیل احترامی که برای اخبار قائل است، ادله عقلی خود را هم چون مخصص و قرینه لبی می داند که توجیه کننده و تبیین کننده معنا و مراد دقیق این اخبار هستند.
ابن میمون و روش مواجهه با آیات تشبیهی کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های فیلسوفان یهودی در قرون وسطی مسیله مواجهه با آیات تشبیهی کتاب مقدس و تفسیر آنها بود.این موضوع به ویژه برای یهودیانی که در قلمرو حکومت اسلامی زندگی میکردند اهمیت بیشتری داشت چرا که برخی از مسلمانان یهودیان را اهل تشبیه میدانستند.بنابر این اندیشمندان یهودی می کوشیدند آیات تشبیهی را به شیوه ای تفسیر کنند که با تعالی و بی همتایی خداوند سازگار باشد.در میان این فیلسوفان ابن میمون که از معروف ترین چهره های تاریخ یهودیت به شمار می آید به شیوه ای نوین به بررسی وتفسیر آیات تشبیهی کتاب مقدس پرداخت.او با تاکید بر یگانگی و تعالی خداوند در مواجهه با آیات تشبیهی روش تاویل را برگزید.ابن میمون کوشید معنای واقعی کلمات به کار رفته در باره خداوند را تعریف کرده وآن را با کلمه ای متعالی و متافیزیکی منطبق سازد.ابن میمون با بررسی کلمات دو پهلو به این نتیجه رسید که آن دسته از کلماتی که به صورت مشترک میان خدا و انسان به کار می روند تنها به صورت مشترک لفظی استفاده می شوند چرا که هیچ سنخیتی میان خدا و مخلوقات وجود ندارد.
کارکردهای کلامی تاویل در دیدگاه فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
157 - 175
حوزه های تخصصی:
مسیله اصلی نوشتار حاضر تبیین نقش تأویل در اندیشه کلامی فیض کاشانی است. بدین ترتیب که نگارنده در تلاش است که مبتنی بر آثار این متکلم شیعی، به استخراج دیدگاه او در چگونگی ارتباط کلام و تأویل بپردازد. این متکلم عارف، تأویل پژوهی را رهیافتی در جهت فهم دین می داند؛ به طوری که غفلت از آن متکلم را در مسیر انجام رسالت های کلامی خویش به مخاطره می اندازد. می توان گفت سهمی که تأویل در فهم و تبیین و نیز تنظیم عقاید دینی دارد، به عنوان دو کارکرد اساسی تأویل در کلام پژوهی فیض است. در نظر او متکلم با غفلت از بحث تأویل، همچون کسی است که دین را در تاریکی می شناسد. تمثیل او به داستان مولوی در باب فیل و خانه تاریک، در فهم این مسیله نقش کلیدی دارد. سومین کارکرد تأویل از رهگذر مباحث انسان شناسی تشریح می شود. انسان به عنوان فاعل تأویل و تنها موجودی که تاویل گر است، خود نیز از ساختاری تشکیکی برخوردار است. نقش تأویل نفس در غایت علم کلام از ثمرات پیوندی است که بین کلام و تأویل برقرار می شود. سیر تأویل نفس آدمی سیری زیبایی شناسیک و هنرمندانه است.
زبان تمثّلی وحی از نگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالی، به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ جهان اسلام، نظریه های مهمی در بحث زبان دین ارائه کرده است. او با توجه به مبانی وجودشناختی و معرفت شناختی و رویکردهای کلامی و عرفانی، به مسئله زبان وحی پرداخته است. مهم ترین اثر غزالی که به طور جامع به فهم قرآن اختصاص دارد جواهر القرآن است. غزالی در این اثر، که متعلق به دوران عرفان گرایی اوست، به صورت گسترده ای به فهم باطن قرآن و گذر از ظاهر آن پرداخته است. او با اتکا بر تبیین مخصوصی از ماهیت وحی و نیز با استناد به نظریه تطابق عوالم وجود سعی می کند نشان دهد که وحی چگونه و طبق چه ضوابطی تنزل می کند و حقایق عالم ملکوت چگونه در عوالم پایین تر تمثل می یابند. در گام بعد نشان می دهد که راسخان در علم باید طبق چه میزان و معیاری به درک مقاصد آن نائل آیند. این نظریه که باید آن را نظریه زبان تمثلی وحی نامید، با هیچ یک از نظریه های فیلسوفان دین در باب زبان دین یکسان نیست.
نگرشی تطبیقی به خوانش متن از دیدگاه شلایرماخر و سیدمرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۶
1 - 20
حوزه های تخصصی:
خوانش متن و تفسیر آن به ویژه در رویارویی با متون مقدس دینی، سبب پیدایش رویکردهای مختلفی شده است. این رویکردها در سنت غربی، همان رویکردهای هرمنوتیکی هستند که در یک دسته بندی کلاسیک و مدرن، بر امکان کشف قصد گوهری و نیت اصلی مؤلف و صاحب متن، یا انکار آن استوار است. شلایرماخر به عنوان بنیان گذار هرمنوتیک کلاسیک، کشف معنای گوهری و قصد اصلی مؤلف را در یک دایره ی شناختی دیالکتیکی که میان متن و جهان ذهنی صاحب متن اتفاق می افتد، ممکن و تحقق آن را براساس فهم دستوری و فنی-روان شناختی ادعا می کند که حتی می تواند به ارائه ی یک فهم برتر از خود مؤلف منجر شود. در سوی دیگر، سیدمرتضی به عنوان بنیان گذار تفسیر عقلی در شیعه، باتوجه به مبانی کلامی خود نظیر باور به توحید، وحی، تکلیف و لطف الهی و با تکیه بر حسن و قبح عقلی، بر وجود یک معنای گوهری در متن و کشف آن با بهره گیری از روش های عقلانی و ادبیاتی تأکید می ورزد. البته با وجود اعتبار تأویل، نمی توان بر درستی آن تأکید کرد مگر با بیان صریح خداوند از راه های علم آور.
تحول در روش و رویکرد تفاسیر عرفانی بعد از ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۹
101 - 118
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن از زمان پیامبر آغاز شد، در دوره صحابه مورد توجه قرار گرفت و در زمان تابعین گسترده شد. با ورود جریانهای فکری به حوزه فرهنگ اسلامی، و گسترش نیازها، نگاه به قران کریم و تفسیر آن گونه های مختلفی پیدا کرد و از دیدگاه های مختلف مورد توجه و تفسیر قرار گرفت. یکی از این جریانهای فکری، رویکرد عرفانی به تفسیر قرآن بود. از آنجا که نگاه عارفان در بررسی هایشان کاملاً مطابق با قرآن و سنت بود، نوع نگاه آنان از آن رو که سرشار از تعابیر لطیف در بررسی آیات قرآنی است، از جایگاه رفیعی برخوردار است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، ضمن نگاه به سیر تحول روش و رویکرد در تفاسیر عرفانی بعد از ابن عربی، جایگاه ابن عربی از نظر تحولی که در رهیافت عرفانی تفاسیر، ایجاد کرده است، بررسی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که رهیافت عرفانی مفسران در تفسیر قرآن، در تفاسیر عرفانی تا قرن هفتم، بیشتر مبتنی بر زهد و شریعت بود. پس از آن تحت تأثیر آرای ابن عربی و به تبعیت از او، رویکرد تأویلی به آیات قرآن بیشتر مورد توجه مفسران قرار گرفته است.
تأویل آیات قرآن در تمهیدات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
321 - 354
حوزه های تخصصی:
تمهیدات نوشته عین القضات همدانی سرشار از آیاتی قرآنی است که تعدادی از این آیات مکرراً در جایگاه استشهاد قرار گرفته اند. عین القضات به دلیل انس با قرآن و تأمل ژرف و عمیق در معانی آن، در مواردی تأویل های خلاقانه و منحصر به فردی از آیات قرآن داشته است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که شیوه های تأویل آیات قرآن در تمهیدات چگونه است. پس از بررسی این نتیجه حاصل شد که عین القضات با توجه به شیوه های زیر از لفظ آیه، به معنا رسیده است: تأویل بر اساس اشتراک لفظی، تأویل استعاری الفاظ قرآن ، ترادف در حوزه واژگانی یکسان، خوشه تأویلی، تأویل بر پایه تداعی، قیاس مساوات، فرارفتن از شأن تاریخی آیه، تأویل آیه بر مبنای حدیث و تأویل بر مبنای صبغه عرفانی. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی در ذیل هر عنوان، روش تأویل و سپس شواهدی از متن تمهیدات با ارائه توضیحی آمده است. همچنین در مواردی آیه مد نظر با تفاسیر عرفانی دیگری که با تمهیدات قرابت زمانی نزدیکی داشته، مقایسه شده است. با توجه به تمثیل آینه که عین القضات درباره شعر به کار برده، می توان چنین برداشت کرد که از دیدگاه او، قرآن به مثابه متن با توجه به جهان ذهنی خواننده، عوالم کثیری در خود دارد.
بررسی تأویلات خواجه نصیر طوسی از آیات معاد در رساله آغاز و انجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
115-134
حوزه های تخصصی:
خواجه نصیر طوسی، فیلسوف، متکلم و عارف نامی شیعی، در رساله گران سنگ آغاز و انجام ، تأویلات گسترده ای از آیات معاد ذکر کرده است که فهم و تصویر جدیدی از معاد به دست می دهد که بسیار متفاوت از تصویر کلامی رایج از معاد است. وی ازدواج با حورالعین را به اتحاد با صور علمی؛ روز جمع بودن قیامت را به ارتفاع زمان و مکان و جمع شدن خلق اولین و آخرین؛ «اذا الوحوش حشرت» را به حشر انسان ها بر صورت ذاتی شان؛ برزخ را به دنیا؛ نهرهای بهشتی آب، شیر، عسل و شراب را به مراتب مختلف مواعظ و نصایح عام و علوم و معارف؛ هفت درب جهنم را به قوای هفت گانه نفسانی یعنی پنج حس ظاهری به اضافه دو قوه خیال و وهم؛ نامه اعمال را به اثر حاصل از افعال و اقوال انسان در لوح نفس او؛ مبدأ و معاد را به فطرت اُولی و بازگشت به آن تأویل می کند. این مقاله ضمن تبیین تأویلات خواجه نصیر طوسی در مورد برخی از آیات معاد به ارزیابی آنها می پردازد تا تأویلات صحیح را از ناصحیح تفکیک کند.
بررسی مبانی فکری سلفیه در معناشناسی صفات خبری با تأکید بر آرای ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
157-168
حوزه های تخصصی:
صفاتی که در متون دینی به خدا، انتساب یافته ، اما از نظر عقلی، انتساب آنها به معنای ظاهری و حقیقی به او محال می نماید، صفات خبری نامیده می شوند. سلفی ها این صفات را به معنای ظاهری و حقیقی به خدا نسبت داده، اما خود را از فهم کیفیت آنها، ناتوان می دانند. حجیت فهم سلفی، ظاهرگرایی، حس گرایی، انکار مجاز در قرآن، فهم ناپذیری متشابهات و مخالفت با تأویل از مبانی ابن تیمیه در معناشناسی صفات خبری است. این مقاله با رویکردی تحلیلی انتقادی به بررسی مبانی مذکور پرداخته است. حجیت فهم سلف، مدعای بدون دلیل است، ظاهرگرایی با مفاد برخی از آیات قرآن سازگار نیست، حس گرایی به انکار بخشی از هستی می انجامد و جسم انگاری و یکسان انگاری خدا با مخلوقات را نیز در پی دارد. انکار مجاز در قرآن به انکار اعجاز بیانی قرآن می انجامد و فهم ناپذیری متشابهات با ام الکتاب بودن محکمات و امر به تدبر در قرآن نمی سازد و به تعطیل گرایی و عدم شناخت خدا منجر می شود.
تحلیل و بررسی مبانی و لوازم نظریه شناختاری علامه طباطبایی (ره) در زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
223 - 247
حوزه های تخصصی:
فلسفه زبان یکی از مهم ترین مباحث در پژوهش های فلسفی و زبان دین نیز یکی از مباحث دامنه دار در فلسفه دین است. نظریات متعدد در حیطه زبان دین به دو گروه شناختاری (ناظر به واقع) و غیرشناختاری تقسیم می شوند. نظریه زبان دینی علامه طباطبایی، با تتبع در آثار وی، خصوصاً تفسیر المیزان، در شمار نظریات شناختاری قرار می گیرد، زیرا وی تمامی گزاره های دینی را ناظر به واقع و توصیف گر واقعیت می داند. او با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریه غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریه وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شده است. وی با توجه به این اصول، معانی اسما و صفات الهی را همانند معانی صفات مخلوقات، البته با تفاوت تشکیکی می داند، البته در موضع دیگری با توجه به محدودیت ذهن در نفی حد و نقص از خداوند و شناخت او، به سمت «اثبات بلاتشبیه» پیش می رود، ولی آن را لازمه الهیات سلبی نمی داند، بلکه معتقد است که باید این معانی را به خدا نسبت داد، اما دانست که این معانی بدون نقص نیستند. وی خداوند را متصف به صفات کمالی ایجابی، سلبی و فعلی و مقیاس شناخت معانی صفات خداوند را دو اصل «اصالت وجود» و «اصل صدور» می داند. از لوازم نظریه وی می توان به عدم انسان وار انگاری خدا و همچنین نفی نظریات غیرشناختاری زبان دین اشاره کرد.
جایگاه «حُسن و زیبایی» در منطق پرواز سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش زیبایی شناسی و هم چنین فلسفه هن ر، هرچند مولود عصر جدید و ب رآم ده از روی کردِ جدی د ب ه ع لم و حقیقت ان د، ام ا پرسش از «امرِ زیب ا» و «هن ر»، پرسش هایی هستند که از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته اند. شیخ شهاب الدین سهروردی ملقّب به «شیخ اشراق» از حکمای بزرگ ایرانی - اسلامی در قرن 6 هجری قمری، مب احث مربوط به هنر و زیب ایی را، ذیل مباحث جهان شن اسی و علم الان وار و مف اهیم حُسن و جم ال در حکمت اشراق مورد بررسی ق رار داده است. در آراء اشراقی سهروردی، «حُسن» حقیقتی نورانی و مینوی است که با حفظ هویّت ملکوتی خویش، قدم در قوس نزول نهاده و در عالم مُلک نیز متجلّی گشته است و زیبایی های محسوس و این جهانی، نشانه و آیتی است از زیبایی های معقول و آن جهانی. از منظر اشراقی علمی که بنیانِ هنر اشراقی را تشکیل می دهد، جز از طریق شهود به دست نمی آید و تحقق این شهود، آن گاه میسّر است که سالک یا هنرمند اشراقی با فهم «منطق پ رواز» به بازآفرینی معراج در نفس خویش نائل آید. حکمت و هنر اشراقی هر دو به زبان «رمز» بیان می گردند، بر همین مبنا علم «ت أویل» نیز در فهم و تبیین زبان رمزی حکمت و هنر اشراقی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است. از این رو می توان گفت که «منطق پ رواز»، «رم ز» و «ت أویل» سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که هم در حکمت اشراقی و هم در هنر اشراقی، جزو اصول و مب انیِ بنیادین ب ه شمار می روند و هنر یا حکمت اشراق آن گاه ظهور می ی ابد و بنی ان نهاده می شود که هر سه ضلع این مجموعه را با هم در نظر آوریم.
جایگاه «حُسن و زیبایی» در منطق پرواز سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش زیب ایی شناسی و هم چنین فلسفه هن ر، هرچند مولود عصر جدید و ب رآم ده از روی کردِ جدی د ب ه ع لم و حقیقت ان د، ام ا پرسش از «امرِ زیب ا» و «هن ر»، پرسش هایی هستند که از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته اند. شیخ شهاب الدین سهروردی ملقّب به «شیخ اشراق» از حکمای بزرگ ایرانی - اسلامی در قرن 6 هجری قمری، مب احث مربوط به هنر و زیب ایی را، ذیل مباحث جهان شن اسی و علم الان وار و مف اهیم حُسن و جم ال در حکمت اشراق مورد بررسی ق رار داده است. در آراء اشراقی سهروردی، «حُسن» حقیقتی نورانی و مینوی است که با حفظ هویّت ملکوتی خویش، قدم در قوس نزول نهاده و در عالم مُلک نیز متجلّی گشته است و زیبایی های محسوس و این جهانی، نشانه و آیتی است از زیبایی های معقول و آن جهانی. از منظر اشراقی علمی که بنیانِ هنر اشراقی را تشکیل می دهد، جز از طریق شهود به دست نمی آید و تحقق این شهود، آن گاه میسّر است که سالک یا هنرمند اشراقی با فهم «منطق پ رواز» به بازآفرینی معراج در نفس خویش نائل آید. حکمت و هنر اشراقی هر دو به زبان «رمز» بیان می گردند، بر همین مبنا علم «ت أویل» نیز در فهم و تبیین زبان رمزی حکمت و هنر اشراقی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است. از این رو می توان گفت که «منطق پ رواز»، «رم ز» و «ت أویل» سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که هم در حکمت اشراقی و هم در هنر اشراقی، جزو اصول و مب انیِ بنیادین ب ه شمار می روند و هنر یا حکمت اشراق آن گاه ظهور می ی ابد و بنی ان نهاده می شود که هر سه ضلع این مجموعه را با هم در نظر آوریم.
زبان دین از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان دین از جمله مسائل مهم در حوزه دین پژوهی است. در این مقاله موضع علامه را در خصوص زبان دین بررسی می کنم. تفحص در مباحث معرفت شناسانه و هستی شناسانه و رویکردهای علامه در تفسیر قرآن از جمله مباحث محکمات، متشابهات و تأویل از جمله منابع ما در این تحقیق است. برخی نویسندگان معتقدند که قرآن گرچه از زبان عرفی بهره می گیرد، اما این زبان برای فهم قرآن کافی نیست و از این رو بعضی زبان قرآن را زبان ترکیبی و بعضی دیگر نیز زبان عرفی خاص می نامند. به نظر می رسد اگر زبان عرفی به خوبی تفسیر و تعریف شود، نیاز به نظریات «زبان ترکیبی» و «زبان عرفی خاص» نیست. می توان گفت که زبان قرآن، «زبان عرفی» است و راه دستیابی به لایه های عمیق تر قرآن، تزکیه و تطهیر نفس است نه کاوش در کلمات و عبارات قرآن. در این مقاله ما با کاوش در آثار علامه، موضع ایشان را درباره واقعنمایی گزارههای دینی آشکار می کنیم
اقوال، معانی و تأویلات حروف مقطعه از نگاه مفسرین
منبع:
تأمل سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳
69 - 81
حوزه های تخصصی:
ابتدای بیست و نه سوره قرآن با یک یا چند حرف از حروف الفبا آغاز شده، که مشهورترین نام آنها حروف مقطعه می باشددر بحث حروف مقطعه، مباحث ارزشمندی از قبیل؛ چرایی صدور این حروف از سوی خداوند، نحوه قرائت،تعداد، ارتباط معنایی آن با آیات پس از خود، مطرح می باشد. به دلیل رمز آلود بودن این حروف، و به جهت رازگشایی از این حروف، تأویلات و تفسیر های مختلفی ارائه شده است
عقلانیت در تأویل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل شناسی در چشم انداز حکیم عبدالرزاق لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
109 - 122
حوزه های تخصصی:
تأویل از کلیدوا ژه های اصلی در مکتب فلسفی اصفهان است و عبدالرزاق لاهیجی نیز یکی از چهره های سرشناس این مکتب به شمار می آید. تأویل برای این حکیم متأله، فراتر از روشی برای مواجهه با متون وحیانی است. تأویل در آثار او، دو معنای اصلی دارد: تأویل عقلی و تأویل شهودی - عقلی. تأویل نخست، تأویل متون وحیانی و تأویل نظری موجودات تا شناخت حضرت حق را شامل می شود. تأویل متون وحیانی برای حل تعارض متن با عقلانیت صریح و قطعی یا برای کشف مراتبی از عمق معنا که در پس معنای ظاهری نهفته است، صورت می پذیرد و این دو رهیافت تأویلی ازنظر لاهیجی دو شیوه متفاوت از تأویل به شمار می آید. تأویل شهودی - عقلی فراروی عملی از ماسوی برای رسیدن به خدا است، در مقابل فراروی نظری از آنها برای شناخت خدا. لاهیجی اولی را سلوک باطن و دومی را سلوک ظاهر می نامد.<br /> مبارزه با ظاهرگرایی دینی را باید رسالت فرهنگی – اجتماعی این حکیم عارف دانست که برخاسته از دیدگاه نظری او درباره تأویل است. با توجه به رواج تصوف منفی در زمانه فیاض، او در نظر دارد ضمن تحلیل و تبیین معنای حقیقی عرفان، از ترویج تصوّف مبتذل جلوگیری کند
مراتب وجودی عالم کبیر از منظر عرفان، برهان و قرآن
حوزه های تخصصی:
مراتب متعدد داشتن عالم کبیر و تطابق عوالم. یکدیگر، از جمله مسائلی است که به صورت مکرّر مورد تأکید اهل معرفت قرار گرفته و مبنای تأویل هستی شناختی و متنی برای ایشان گردیده است. البته در بیان مراتب، گاهی با نگاهی کلی آن را به دو عالم ملک و ملکوت تقسیم نموده و گاهی هم، تقسیمی سه گانه برای این مراتب بیان می کنند. در مواردی، مراتب پنج گانه برای آن برمی شمرند. و گاهی نیز از هفت مرتبه سخن می گویند. ایشان، همچنین هر یک از عوالم مادون را مثال و رقیقه ای از عالم مافوق خود می دانند و بر تطابق عوالم تاکید می ورزند. این مسئله، امکان تأویل و نقب زدن به باطن عالم، از طریق ظاهر آن را برای آنان فراهم می سازد. در این مقاله، ضمن تبیین نظریه مراتب وجودی عالم کبیر از منظر عرفا و تطابق این عوالم بر یکدیگر و بیان مستندات این ادعا، این مسئله از منظر برهان و قرآن نیز مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده است که این مسئله مورد تأیید برهان و قرآن نیز می باشد. اصل تعدّد مراتب عالم، صرف نظر از تعداد آنها، از نظر عقل و نقل، امری مسلّم و قطعی است.
آگاهی معصومان علیهم السلام از تأویل قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اساسی این مقاله آن است که آیا آگاهی از تأویل قرآن تنها در انحصار خداوند است، یا معصومان علیهم السلام نیز از تأویل قرآن آگاهند. در این مقاله، به منظور اثبات آگاهی معصومان علیهم السلام از تأویل قرآن، ابتدا به روش توصیفی تحلیلی، دلالت آیة هفتم از سورة مبارکة «آل عمران»، که مستند عمده و دلیل قرآنی مخالفان است، بررسی و اثبات شده که اولاً، این آیه به طور مسلم می تواند دلیلی بر آگاهی راسخان در علم (و از جمله معصومان علیهم السلام) از تأویل قرآن محسوب شود، و ثانیاً، اگر بتواند مستند گروه مقابل نیز قرار گیرد، وجود ادلة دیگر، در مجموع ما را به این نتیجه می رساند که راسخان در علم (و در رأس آنان معصومان علیهم السلام) از تأویل قرآن آگاهند. در ادامه، به چند دلیل قرآنی و روایی دیگر نیز، که مدعای این مقاله را اثبات می کند اشاره شده است.
تأویل موجبه به سالبه آیات در إستثنای به"إلا" در قرآن و تأثیرِ معنایی آن
حوزه های تخصصی:
اسلوب إستثناء به"إلا" و دقایق و ظرائف آن از مهم ترین ساختارهای کلام وحی است. از مباحث مرتبط با این اسلوب، موضوع تأویل موجبه به سالبه آیات و بیان تأثیر آن بر معنای آیات است که درک صحیح آن، تأثیر مستقیم بر درک و فهم معنای آیه دارد. تأویل موجبه به سالبه آیات در إستثنای به"إلا" از اموری است که مورد مناقشه بسیاری از نحوی ها و مفسران قرار گرفته است و به طرح نظرات مختلف و در نتیجه تفاوت تلقی معناهای متعدد از آیات قرآن منجر گشته است تا جایی که در بسیاری از موارد، آرای متفاوت در ارتباط با إستثناء، باعث شکل گیری معانی مختلف از آیات شده است. مقاله حاضر بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و مقایسه دیدگاه های مفسرین بزرگی همچون زمخشری، قرطبی، أبوحیان اندلسی، طباطبائی و .... مصادیق تأویل موجبه به سالبه آیات در إستثنای به"إلا"در قرآن کریم را مورد کنکاش قرار دهد و تأثیر آن را بر معنای و گاهی ساختار آیات تبیین کند.
تحلیل انتقادی از انحراف سلفیه در معناشناسی صفات الهی از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سلفیه» اصطلاحی نوظهور در تاریخ اندیشه اسلامی است که گروهی از اهل حدیث و پیروان احمدبن حنبل، ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب برای خویش برگزیده اند. آنان در روش شناخت، نقل گرا و در فهم نقل، ظاهرگرا هستند. عقل را شایسته فهم مسائل الهی ندانسته اند و رسالت آن را تنها فهم درست سخنان سلف می دانند. بر مبنای هستی شناسی سلفیه، خدا موجودی آسمانی و نشسته بر عرش در آسمان هفتم است. صفات خبری زاید بر ذات همچون «یَد»، «نَفْس» و «وجه» دارد و در قیامت به چشم سَر دیده خواهد شد. آنان در تبیین و تفسیر این گونه صفات الهی از حیث معناشناسی بر اساس اصل ظاهرگرایی در قرآن و سنت، و به تبعیت از برخی اهل اثر و اصحاب حدیث به معنای ظاهری و عامیانه این صفات بسنده کرده، آنان را تأویل نمی کنند. این گروه با تفسیر افراطی و متعصبانه ای که از توحید دارند، فقط خود را توحیدی می خوانند و سایر مسلمانان را مشرک و کافر قلمداد می کنند. امام علی (ع) تشبیه را رد کرده است و برای ردّ آن، ادله ای آورده است. امیر مؤمنان علی (ع) تنزیه مطلق را قبول ندارد و قائل به این است که خدا را در حدّی که خود خدا و پیامبران او معر فی کرده اند و بر اساس آیات و افعال او، می توان شناخت. در این مختصر مبانی سلفیه به خامه نقد کشیده شده است.