مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
تأویل
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۲
105 - 125
حوزه های تخصصی:
یکی از صناعات ادبی و اعجازی <em>قرآن</em>، وقوع مجاز در آن است. اصل وقوع مجاز در <em>قرآن</em> پذیرفته بیشتر علمای اسلام است و کتاب های فراوانی در این زمینه نوشته اند. از این میان، ابن تیمیه حرّانی (د. 728 ق.) به عنوان برجسته ترین نظریه پرداز جریان سلفی تکفیری وهابیت، وقوع مجاز در <em>قرآن</em> را انکار می کند. وی به عنوان یکی از مؤسسان جریان تکفیری و آرای او مورد پذیرش این فرقه می باشد. بنابراین، معرفت به اندیشه های ابن تیمیه در حقیقت، شناختن دبدگاه این فرقه است. این مقاله با روشی اسنادی تحلیلی در پی پاسخگویی به این سؤال هاست که «دیدگاه ابن تیمیه درباره مجاز چیست؟» و «استدلال های او چقدر محکم است؟». با جستجو در آثار ایشان به این نتیجه رسیدیم که استدلال های ابن تیمیه در انکار وقوع مجاز در <em>قرآن</em> نا پذیرفنی می باشند. در واقع، این استدلال ها شایسته نقد و مناقشه جدی هستند و پذیرش دیدگاه او موجب محرومیت از اعجاز، لطایف و ظرایف <em>قرآن</em> می شود.
طباطبایی و المیزان (پرسش ها و پاسخ ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طباطبایی براى قرآن کریم معناى تنزیلى و تأویلى قائل است و در تفسیر المیزان مىکوشد با استمداد از سیاق و آیات دیگر، معناى تنزیلى را بیان کند. همچنین او ذکر مصادیق را تفسیر نمىداند و غالباً از ذکر مصادیق امتناع ورزیده است. صاحب تفسیر المیزان معتقد است با ارجاع متشابهات به محکمات معانى مراد متشابهات کشف مىشود و مقصود از تفسیر قرآن به قرآن نیز همین امر است. او مىگوید: گرچه قرآن مشتمل بر مجملات است، ولى این امر باعث نمىشود که ما قرآن را کتابى نامفهوم و گنگ بدانیم. قرآن کتابى روشن و گویاست و روشن کنندة هر چیز دیگرى نیز هست. طباطبایی گرچه در گفتار، بسندگى قرآن به قرآن در تفسیر را مطرح مىکند، اما در عمل معتقد به نیازمندى تفسیر به سنت است و در مواردى پر شمار به این نیازمندى اعتراف کرده است.
نقد و بررسی دلایل ابوالفضل برقعی در مدّعای «قرآن بسندگی در تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالفضل برقعی، از مشاهیر معاصر، معتقد به قرآن بسندگی در تفسیر و بینیازی نسبت به احادیث معصومان است. او برای این مدعای خود دلایلی میآورد، از جمله: روشن بودن قرآن و ضرورت تدبّر در آن، عدم نیاز به تفسیر امام بلکه مطلق تفسیر به دلیل قابل فهم بودن قرآن، عدم نیاز به فهم تأویل آیات متشابه، مشکلتر بودن متن احادیث نسبت به قرآن، وجود اخبار متناقض و دروغین در روایات تفسیری، ضرورت موافقت روایات با قرآن، عدم وجود تفسیر در صدر اسلام. نقد ادله برقعی و اثبات ضرورت استفاده از احادیث در تبیین قرآن در این گفتار آمده است.
بررسى نظریه تفسیری -تأویلى در نظام فکری میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد، فیلسوف، متکلِّم، محدِّث و فقیه آغاز قرن یازدهم است. هرچند آثار اندکى از او در حوزه تفسیر متن باقى مانده، بررسى این مستندات در راه شناخت شیوه هاى تفسیری تأویلى رایج در میان اندیشمندان مسلمان مفید است. میرداماد از سویى در مقام محدّث و فقیه، در چهارچوب برآمده از لفظ و با دغدغه آشکارکردن مراد صاحب متن، دست به تفسیر مى زند و از سویى دیگر، باورها و اصول اندیشه فلسفى اش در تفسیر او از متن تأثیر تعیین کننده اى دارد؛ تا جایی که پاى از دایره ظاهر و قراین سخن بیرون مى نهد و متن را براساس دریافت هاى فلسفى و حتى گاه ذوق عرفانى تأویل مى کند؛ البته گاه این تأویل ها با برآمد متن سازگاری ندارد. این چندگونگى در منش هرمونتیکى میرداماد چگونه و بر چه اساسی تحلیل می شود. با ارائه نمونه هایى از کتاب هاى میرداماد، این روش و منش، پیگیرى و بررسی مى شود. میرداماد گاه در مقام فقیه و محدّث در چارچوب برآمد وا ژگان، متن را معنایابی و تفسیر می کند و گاه متن را در مقام فیلسوف و عارف و بر پایه آموزه های فلسفی و ذوق عرفانی تأویل می کند؛ درنتیجه، رویکرد میرداماد نشان دهنده طیفی از دامنه تفسیر و تأویل در دانشمندان علوم اسلامی است. میرداماد در آثارش اندکی نیز به بررسی پدیده «فهم» پرداخته است.
معنا شناسی اوصاف الهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
201 - 227
حوزه های تخصصی:
دیدگاه غالب علامه طباطبایی در معناشناسی اوصاف الهی ناظر به قبول معنای مشترک میان اوصاف کمالی خدا و مخلوقات است. مشاهده کمالات در مخلوقات و علت تامه بودن خداوند، لزوم پذیرش قاعده «معطی الشیء لایکون فاقداً له»، تحلیل وجودشناختی خداوند به مثابه واجب الوجود، صرف الوجود و واجد بساطت محضه و وحدت حقه مقتضی آن است که ذات الهی واجد جهات وجودی و کمالی تمامی موجودات به نحو برتر و شریف تر باشد. این اقتضا با تکیه بر نظریه «اشتراک معنوی و تشکیک وجودی» ضمن دلالت بر وحدت معنایی وجود و سایر مفاهیم کمالی میان خالق و مخلوق، اختلاف واقعی آنها را در مصادیق به نحو تشکیکی ارزیابی می کند. همچنین بر اساس نظریه روح معنا، معنا بدون دخالت خصوصیات مصادیق از حیثیت عامی که همان غرض و کارکرد ثابت در مسماهای مادی و مجرد لفظ است، حکایت می کند. با این حال به رغم پرهیز کلی علامه از معنای شایع تأویل، اقبال او به آن در مواردی، ظاهراً تا حدی از قول وی به وجود مجاز در سخن خداوند حکایت دارد. از این گذشته در معناشناسی اوصاف الهی در اندیشه علامه گاه شاهد آنیم که تعالی و تنزیه خدا از حدود مفاهیم و توصیفات بشری، از بیان ناپذیری خداوند نشان دارد.
پژوهشی در نواندیشی های «سلطان ولد» در عرصه تأویل احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینش تأویلی از ویژگی های سبکی آثار بزرگان طریقه مولویه است که سلطان ولد نیز به عنوان یکی از اقطاب این فرقه از این اصل مستثنی نیست. وی که در وادی عرفان عملی به مراتب بالایی دست یافته و به باور خودش «مقام معشوقی» را در عرصه ولایت درک نموده است. در زمینه تأویل آیات قرآن و احادیث معصومان(ع) نظریه های قابل توجهی دارد. نویسندگان در این جستار، گفتار های سلطان ولد را درباره بطن گرایی بررسی می کنند و دیدگاه های او را درخصوص احادیث و روایات با دیگر عرفا مقایسه و در چهار بخش «تأویل های مرتبط با انبیا و اولیا»، «تأویل های مرتبط با سلوک عرفانی»، «تأویل های مرتبط با ذکر خداوند» و «تأویل های عرفانی دیگر از احادیث» نقد و تحلیل می نمایند. نتیجه این پژوهش آشکار می کند که در دیدگاه سلطان ولد، قرآن بطون مختلفی دارد و سراسر لغز و معماست که انسان کامل می تواند به کنه اسرار آن دست یابد و هفت بطن آن را درک کند .ولد خود را از آیات قرآن می شمارد و معتقد است کسی می تواند تأویلات او را درک کند که هم جنسش باشد و چون او پای به وادی فنا بگذارد و به مقام تمکین برسد. وی همچنین در عرصه تأویل احادیث نیز نظرهای بکری دارد و با تمسک به گفتار معصومان(ع) به تبیین و تشریح اصول عرفانی می پردازد.
واکاوی دلالت ادبی بلاغی مرجع ضمیر تأویله بر اعجاز، در آیات (36-37و45)سوره یوسف(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم معجزه جاویدان پیامبر خاتم، آینه تمام نمای زندگی بشریت است، در آیات سوره یوسف، نمایی از زندگی حضرت یوسف، به نمایش درآمده که به دلیل امکان رجوع ضمیر"تأویله" به مرجع های مختلف، چالش هایی را در میان مفسران بزرگ برانگیخته است. پژوهش حاضر بر آن است با بررسی واژه های تأویل، اعجاز و تحلیل سیاق آیه، نقد و بررسی دلایل مفسران، ترجیح نظریه اعجاز را واکاوی نماید، از آنجا که برخی مفسران ضمن ارجاع ضمیر "ه" در کلمه "تأویله" به طعام، معتقد به اعجاز حضرت یوسف<sup>(ع)</sup> و ادعای نبوت او هستند. بعضی دیگر، ضمیر را به خواب و رؤیا برگردانده و سخن حضرت یوسف<sup>(ع)</sup> را وعده به تسریع در اجابت حاجت می دانند و مدعی هستند که هیچ اعجازی در این آیه رخ نداده است. بر اساس یافته های به دست آمده در پژوهش، دلایل مخالفان اعجاز در این آیه، قابل پذیرش نیست، لذا با توجه به سیاق آیه که سخن از پیامبری یوسف<sup>(ع)</sup> است؛ اعجاز دیگری از حضرت یوسف<sup>(ع)</sup> ثابت شده و اشکالات وارد به برخی از تفاسیر و بسیاری از ترجمه های قرآنی، نمایان می شود.
سینمای دگرگون جایگاه خرد و شهود در ساخت و تماشای فیلم شاعرانه*
منبع:
هنر و تمدن شرق سال سوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۹
3 - 10
حوزه های تخصصی:
سینما، هنری رویاآفرین و دگرگون کننده نسبت میان ذهنیّت و عینیّت، واقعیّت و خیال است. روایت بازتولید شده زندگی انسان ها، در قالب سیر داستانی یا مستند، درآمیخته با جهان بینی فیلم ساز. در میان دسته بندی های سینمایی، سینمای شاعرانه بیشترین سهم را در برانگیختن ذهنیت مخاطب و پرورش نیروی تخیل او دارد. پدیده فیلم شاعرانه، مبتنی بر نوعی نگاه رؤیا گونه و بازآفرینی جهانی دگرگون و ویژه نسبت به جهان واقعیت است. با این دیدگاه، تماشای یک فیلم شاعرانه به مثابه شرکت در آیینی است که تماشاگر خویش را در تجربه بازآفرینی و خلق دوباره اثر، سهیم می کند. هنجارگریزی و آشنایی زدایی این نوع سینمایی، از نظر روانی، فضایی معبدگونه و اساطیری برای تماشاگر ایجاد کرده و زمینه های زایش جهانی تازه و آرمانی را در رؤیاهای مخاطب، به وجود می آورد. این رخداد، محصول دریافت های شهودی فیلم ساز از زندگی و جهان هستی است که پیوسته، ایجاد پرسش کرده و تماشاگر را به تأویل وامی دارد. سینمایی اندیشمند و کاشف هستی حقیقت که وظیفه کشف چیستی حقیقت را به تماشاگرش واگذار می کند. دنیای رؤیاها، افسانه ها، اسطوره ها و آیین ها، منابع مناسبی برای الهام بخشی به فیلم شاعرانه بوده اند.
تحلیلی بر رویکرد شناسی مکتب سلفی ابن تیمیه درباره صفات خبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
75-96
حوزه های تخصصی:
ازجمله اسباب تفرقه در جامعه اسلامی چگونگی تبیین صفات خبری خداوند در قرآن است. جریان سلفی از فرقه هایی است که تفسیر آنان متفاوت تر از دیگر فرق می باشد. این جریان در طیفی از افراط و تفریط به گروها و زیرشاخه های متعددی تقسیم می شود. وجه مشترک گروهای سلفی تأثیرپذیری آنان از باورهای ابن تیمیه است. تحلیل اندیشه های ایشان از روش های فهم مکتب عام سلفی است. نظر به ضرورت شناختن مبانی فکری این فرقه و اهمیت شناخت اسباب تفرقه در جهان اسلام، این پژوهش با روشی اسنادی و تحلیلی به این سؤال پاسخ می دهد که کیفیت دیدگاه مکتب سلفی ابن تیمیه در تبیین صفات خبری خداوند چگونه است؟ دیدگاه آن ها از چه میزان استحکام برخوردار است؟ از یافته های مقاله حاضر این است که جریان فوق نگاه واحدی در تبیین صفات خبری ندارند. آنان به انکار حجیت عقل در فهم این صفات، و مخالفت با تأویل و مجاز در این صفات می پردازند. گاهی فهم این صفات را به خداوند تفویض و گاهی با حجیت دانستن ظواهر آیات سر از تشبیه درمیاورند.
روش شناسی اندیشه اجتماعی ابن رشد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
52 - 85
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به «روش شناسی اندیشه اجتماعی ابن رشد» می پردازد. ابن رشد از فیلسوفان متعلق به غرب عالم اسلام و شارح آثار ارسطو است. روش شناسی او متفاوت با فیلسوفان شرق عالم اسلام، مانند ابن سیناست. تربیت در خانواده ای اهل علم و تصدی جایگاه های مهم حکومتی، از عواملی هستند که زمینه را برای ارتقای علمی و ترویج اندیشه در رویارویی با مسائل مطروحه در آن زمان برای او فراهم آوردند. باور به توحید و نبوت در کنار غایت گرایی و همچنین اعتقاد به عقل و وحی به عنوان - دو منبع معرفتی مهم - مبانی ای هستند که بر روش و اندیشه او تأثیرگذار بوده اند. تأویل، برهان و روش انتقادی، دلالت های روش شناختی ابن رشد است که به آنها ملتزم بوده و در اندیشه اجتماعی خود بر اساس آنها مشی نموده است. تلفیق میان دین و فلسفه و ترسیم مدینه فاضله مسائلی پیش روی ابن رشد بوده که با روش های مذکور به آنها پاسخ گفته است.
بررسی اصطلاح تطبیق در تأویلات کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
31-54
حوزه های تخصصی:
تجربه های درونی عرفانی سالکان که بر اساس مجاهده (مراقبات معنوی) شکل می گیرد، سبب ساز گشودن باب فهم و تأویل شهودی جدیدی بر آن ها می گردد. زبان و نوع گفتمان انتخابی، برای بیان این کشف و شهودها متفاوت است. از سده چهارم تا نهم هجری، تفاسیر صوفیان سهم منحصربه فردی در تفسیر قرآن به خود اختصاص دادند. در سنت دوم عرفانی که از سده هفتم آغاز می شود، حصول معرفت با هستی شناسی پیوند می خورد. در این میان، عبدالرزاق کاشانی (م730) در تأویلات که تفسیری انفسی با رویکردی فلسفی عرفانی است، شناختِ بطن قرآن را تأویل می داند و در مواردی از جمله تأویل ناپذیر بودن آیه، اصطلاح «تطبیق» را به کار می گیرد. آن طور که خود کاشانی اشاره کرده، در موارد اندکی این تطبیق ها را به کار گرفته است تا راه سلوک را به تازه کاران نشان دهد و زمینه ترقی و تنشیط آن ها را فراهم گرداند. هرچند قبل از وی تأویل هایی از جنس انطباق قصص قرآنی با قوای روحی بی سابقه نبوده، به نظر می رسد عبدالرزاق تطبیق را با کارکردی خاص و شاید به عنوان مبنایی برای تأویل به کار گرفته است. این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی نمونه های به کار گرفته شده اصطلاح تطبیق در این تفسیر را بررسی کرده است تا حیطه معنایی دقیق این اصطلاح و ارتباط تطبیق با تأویل را روشن سازد. بر اساس نتایج به دست آمده، اصطلاح تطبیق در تأویلات غیر از تأویل است و محور اصلی کاربرد این اصطلاح نزد کاشانی، خودشناسی یا وجودشناسی صوفیان تأثیر متقابل عناصر وجودی انسان در هنگام اوج یا سقوط روحی است.
جریان شناسی اصحاب حدیث از ابتدای شکل گیری تا دوران اقتدار اشاعره(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هفدهم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
126 - 146
حوزه های تخصصی:
جریان فکری موسوم به اصحاب حدیث یکی از مهم ترین جریان های فکری در سده های نخستین و از رقیبان جدی امامیه بوده است. نوشتار حاضر دوره های مختلف اهل حدیث از شکل گیری تا اوج و سپس اضمحلال نسبی در دوران آل بویه که هم زمان با مدرسه کلامی امامیه در بغداد است و نیز تطورها و رویدادهای تاریخی آنان را با روش بررسی تاریخ اندیشه بررسیده است و ضمن اشاره به مهم ترین شاخصه های اعتقادی آنان و رهبران پرنفوذ هر دوره، به این نتیجه می رسد که جریان اصلی اهل حدیث، علاوه بر تعبد بر آثار نقلی و بسنده کردن بر معانی ظاهری و مخالفت سرسختانه با کلام و تأویل، به گمان خویش با مجهول دانستن کیفیت و بدعت دانستن پرسش از آنها از محذور «تشبیه»، «تجسیم» و «جبر» بر حذر بودند. با این حال در عرض جریان اصلی اهل حدیث، دو گرایش فکری دیگر حضور داشتند: یکی گرایش ظاهرگرایان افراطی که از اتهام تجسیم، تشبیه و جبر پرهیز نداشتند و بیشتر با عنوان کنایی «حشویه» شناخته می شدند و دیگری گرایش حدیث گرایان متمایل به تأویل و کلام، که هر دو طیف مورد طرد و انکار جریان اصلی حدیث گرایان بودند.
گونه شناسی تأویل و تبیین روایات در کتاب امالی سید مرتضی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هفدهم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
117 - 138
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی روش فقه الحدیثی سید مرتضی در تأویل روایات - در کتاب امالی-می پردازد. سید مرتضی در کتاب امالی تصریح کرده که هرگاه خبر از قسم خبر واحد باشد کهعلم آور نیست و ظاهری متفاوت و مخالف با مطلب معلوم و قطعی داشته باشد، در صورت امکان، باید ظاهر آن را به گونه ای تأویل کرد که موافق و مطابق با حق و واقع باشد، در غیر این صورت رد این خبر و باطل دانستن آن واجب است. او از روش های گوناگونی در تأویل و تبیین روایات بهره گرفته است؛ از جمله: حمل حدیث بر معنایی خلاف ظاهر، کنایی و تمثیل و... با استناد به قرینه های متصل و منفصل، حمل لفظ بر مجاز با قرینه های مختلف، بهره گیری از محسنات لفظی و معنوی در تأویل روایات، حمل لفظ از معنای مصطلح شرعی به معنای لغوی، حمل حدیث بر اشتباه و توهم راوی. او به کارگیری روش های دقیق عقلی و بهره گیری از جنبه های ادبی، اصولی را برای درک و فهم دقیق تر احادیثپی ریزی کرد
بازخوانی قواعد و شرایط تأویل از دیدگاه قاضی نعمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
133 - 155
حوزه های تخصصی:
قاضی نعمان، از فقیهان معروف اسماعیلی، در آثار خود به مسئله تأویل به گونه ای خاص و متفاوت از دیگر اسماعیلیان پرداخته است. به رغم دیدگاه اسماعیلیان که به باطن و تأویل نگاه حداکثری دارند و در مواردی نیز دچار خطا می شوند، قاضی نعمان اعتقاد به تأویل را در کنار نص تبیین می کند و با ترسیم خط اعتدال می کوشد از خطا های دیگر اسماعیلیان در امان ماند. وی ظاهر قرآن را صامت و معجزه پیامبر(ص) و تأویل و باطن را معجزه ائمه(علیهم السلام) می داند. او تأویل و باطن را علمی می داند که با بهره گیری از آیات قرآن و در چارچوب ضوابط اثبات پذیر است. از آرای قاضی نعمان به رغم ارتکاب تأویل های مردود، می توان قواعد و شرایط تأویل را بدین شرح استخراج کرد: «توجه به ظاهر در کنار باطن؛ ارتباط مفهومی تأویل و عقل، تأثیر اخلاص در صحّت تأویل، منتهی شدن تأویل به علم امام و دخالت ایمان در صحت تأویل». به رغم امتیازهای فکری قاضی نعمان در مسئله تأویل، اشکال ها و ابهام های جدّی در دیدگاه او وجود دارد که در این نوشتار به بررسی و نقد آنها پرداخته ایم.
تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
187 - 211
حوزه های تخصصی:
در این مقاله در مورد تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینیw در سه ساحت بحث شده است: ساحت اول ماهیت، ساحت دوم مبانی و ساحت سوم شیوه. تفسیر عرفانی شاخه ای از تفسیر است که عهده دار بیان باطن آیات قرآن و معانی رمزی و اشاری آنها و مبتنی بر ذوق عرفانی و سیر و سلوک است و از طریق کشف و شهود به دست می آید. در تفسیر عرفانی، با قبول دلالت ظاهر آیات، وجهه همت مفسر، راهیابی به باطن آیات، اشارات و لطایف آنهاست؛ زیرا قرآن دارای چهار لایه است: «عبارت» که به عوام اختصاص دارد، «اشارت» که در حیطه ادراک خواص قرار دارد، «لطایف» که در حوزه فهم اولیاست و «حقایق» که برای انبیا قابل دستیابی است. در ادامه اشاره ای به پیشینه تفسیر عرفانی شده است. در بحث مبانی، محورهای متعددی مطرح شده است که به اختصار عبارت اند از: مبنای هستی شناختی؛ مبنای معرفت کشفی؛ مبنای زبان شناختی؛ مبنای برخورداری قرآن از مراتب نزول؛ مبنای برخورداری قرآن از مراتب معنایی متعدد؛ مبنای مراتب فهم قرآن و مبنای طهارت باطن. امام ضمن ارج نهادن به ظاهر آیات، به تفسیر عرفانی پرداخته و رسالت مفسران را کشف مقاصد عرفانی قرآن دانسته است.
درآمدی بر مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن از دیدگاه آیت الله معرفت
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 111
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مرجعیت علمی قرآن کریم، موضوع مبانی آن است. مرجعیت علمی قرآن مبانی متعددی دارد که یک بخش آن، مبانی علوم قرآنی است. برای پی بردن به مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن با توجه به دیدگاه های آیت الله معرفت، در این مقاله پنج موضوع علوم قرآنی که از کلیدی ترین موضوعات علوم قرآنی اند، همراه با میزان تأثیر هریک از آنها در مرجعیت علمی همراه با اشاره به دیدگاه های آیت الله معرفت بررسی می شود. این پنج موضوع عبارت اند از: ظاهر و باطن، تأویل، نسخ، تفسیر با سنت و اعجاز علمی قرآن و تحدی به آن. دیدگاه های آیت الله معرفت در این موضوعات بر گستره مرجعیت علمی قرآن تأثیرگذار است و موجب گسترش قلمرو مرجعیت علمی قرآن کریم می شود. این پژوهش از روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی و کشفی صورت گرفته است. مرجعیت علمی قرآن نیازمند زیرساخت های نظری در حوزه علوم قرآنی است. مسائلی مانند: ظاهر و باطن، تاویل، نسخ و نسبت سنجی قرآن با سنت از کلیدی ترین مسائلی است که تأثیر اساسی بر خروجی مرجعیت قرآن دارد. ظاهرگرایی در تفسیر چالش های فراوانی برای مرجعیت علمی قرآن ایجاد می کند؛ اما پذیرش تأویل می تواند افق های گسترد ه ای را پیش روی مفسر باز کند. نظریه نسخ مشروط که آیت الله معرفت ارائه داده است، برخی آیات منسوخ را کارا کرده و اعتبار آنها را در ظرف زمانی و مکانی به شرط وجود شرایط می پذیرد و ظرفیت تطبیق پذیری آموزه های قرآنی را با متغیر های عصری بیشتر می کند.
تأویل گرایی نصر حامد ابوزید در مقایسه با رویکرد تأویلی معتزله(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین اصول تفسیری مشترک میان مکتب معتزله و جریان مشهور به «نومعتزله»، مسئله «تأویل» است که قرابت آن دو جریان به یکدیگر را به ذهن متبادر می کند، اما توجه به کارکرد آن نزد هریک از دو گروه، این قرابت را منتفی می سازد. نویسندگان این مقاله با روش «توصیف و تحلیل»، به بررسی تطبیقی دیدگاه تأویلی معتزله و نیز شخصیت مشهور نومعتزله، یعنی نصرحامد ابوزید پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که معتزله با مبنایی کاملاً کلامی و اعتقادی، هرجا ظاهر آیات را با مبانی عقلی و اصول خمسه خویش، به ویژه در مسئله تنزیه ذات الهی، ناسازگار می یافتند، دست به تأویل ظواهر آیات می زدند. اما نصرحامد ابوزید با تکیه بر مبانی متفاوت با معتزله و به دور از دغدغه های معتزله در تنزیه ذات الهی، از تأویل صرفاً برای اثبات تاریخ مندی قرآن و زمینه سازی برای تطبیق مفاهیم آن با مدرنیته بهره می برد.
رابطه الفاظ، معانی و حقایق قرآن در نظام معرفتی تفسیری صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الفاظ قرآن که آخرین صور نازله حقایق آن هستند، دارای قواعد زبان شناختی و وجودشناختی خاص خود می باشند. میان الفاظ، معانی و حقایق قرآن ارتباط وجود دارد، و وجود انسان، هستی و قرآن با یکدیگر تناسب دارند. با دریافت این تناسب فلسفه تأویل و نیز روش تفسیری صدرالمتألهین روشن تر می شود و نیز افق هایی از روش استفاده از قرآن گشوده می شود. هدف پژوهش تبیین جایگاه لفظ، معنی و حقیقت در قرآن از نظر صدرالمتألهین است، و روش آن، توصیفی همراه با تحلیل در مباحث وجودی است. از مهم ترین یافته های پژوهش توجه به تمایز ماهوی قرآن از سایر متون (اعم از وحیانی و بشری) است؛ چراکه قرآن متنی نازل یافته از حقیقت و رقیقه آن حقیقت و متناظر با وجود انسان کامل و هستی است. لذا لفظ، معنی (مفهوم) و حقیقت آن، سه مرتبه وجودی مرتبط باهم و هماهنگ با کل هستی است. با تلفیق اجزای این نگاشته به چگونگی راه یافتن به منطق تأویلی قرآن از خلال آثار صدرالمتألهین اشاره شده است.
همانندی تأویل های منشوری عطار از هبوط آدم و سقوط ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
47 - 68
حوزه های تخصصی:
نویسندگان و شاعران عارف مسلک در مواجهه با قرآن و حدیث، نگاهی تأویلی داشته اند؛ برای نمونه، از نگاه عطار، آدم با بندگی خود مایه زینت هستی می شود و ابلیس مظهر قهر الهی. ازاین رو، یکی از موضوعات برجسته در آثار او تأویل هایی است که در خصوص «آفرینش آدم و هبوط او از بهشت» و «تمرد ابلیس و سقوطش از مقامی ارجمند» ارائه کرده است. در این پژوهش بر آن هستیم که بر پایه نظریه هرمنوتیک (hermeneutic) و با روش توصیف و تحلیل محتوا، پاسخی برای این پرسش بیابیم: شکل، روش، ساختار و تأویل های عطار از هبوط آدم و رانده شدن ابلیس از درگاه حق چگونه است؟ در این پژوهش خواهیم دید که او در مواجهه با این دو موضوع با نگاهی منشوری و مشابه، به تأویل دست زده است که بی شک این رفتار، بیانگر نگاه خاص او به تقابل میان آدم و ابلیس است.
تقابل و تعامل شعر تعلیمی ناصرخسرو با سنت های نوافلاطونی و حکمت نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۱
135 - 164
حوزه های تخصصی:
دین و شعر در سنت یونانی واجد تنش خاصی هستند که سنت تمدن اسلامی هم اگرچه در پایه نظری از آن بهره گرفته، اما کوشش داشته تا در تمامی قلمروها سبک و سیاق خود را دنبال کند. در این میان، می توان ناصرخسرو را نمونه عالی تعامل با یونانیان دانست، در عین حال که تمایزات جدی با دیگر میراث داران فلسفه یونان دارد. بدین معنا که او توانسته اعتقادات خود را با بنیادهای فلسفی و کلامی مستحکم مستدل کند؛ با آموزه های حدیث و قرآنی درآمیزد؛ و درست برخلاف یونانی ها، به ویژه ارسطو، شعر را در مسیر گسترش باورهای دینی خود سوق دهد. ناصرخسرو از طلایه داران تعهد ادبی است که تأکید بر دین مداری و ترویج اندیشه های دینی اسلامی داشته است. او به عنوان متکلمی باطنی که خداشناسی خود را با تأویل آیات و احادیث در جهت اشاعه مذهب اسماعیلی مورد بهره برداری قرار داده، دین را محور طبقه بندی علوم می داند و عقل و علم را هم ذیل دین سامان می دهد که تمایز اساسی او با یونانی گری و سنت فیلسوفان یونانی مآب ایرانی است. از این منظر، این پژوهش بر آن است که نشان دهد ناصرخسرو اندیشه خود را بر مبنای «حکمت نبوی» استوار ساخته که نمی توان با فلسفه نوافلاطونی این همان یافت؛ موضوعی که در تفاسیر اهل ادب از شعر تعلیمی ناصرخسرو مغفول مانده و این پژوهش با تکیه بر کار فلسفی هانری کربن می کوشد تا آن را مورد بررسی دقیق تر قرار دهد.