مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
تأویل
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
1 - 22
حوزه های تخصصی:
تأویل از جمله مهم ترین واژه هایی است که شیعه و معتزله از ابتدا تاکنون، برای فهم آیات الهی به آن توجه کرده اند. اهل حدیث، همواره به تأویل نگاهی منفی داشته اند و گاهی آن را بدعت پنداشته اند و مفسران آنها از تأویل اجتناب کرده اند و دور بودن از آن را درست دانسته اند. در عصر کنونی ابوزید از متفکران معتزلی، راهکار فهم درست قرآن را تأویل می داند؛ وی بر این اعتقاد است که با تأویل می توان امروز با قرآن ارتباط برقرار کرد و زندگی قرآنی داشت و در جهان امروز به قرآن حیات مجددی داد. در این نوشته با روش توصیفی – تطبیقی دیدگاه ابوزید درباره تأویل را بر اساس نظر علامه گزارش و نقد می کنیم. نتایج نشان داد آنچه او تأویل می خواند، با آنچه طباطبایی تأویل می داند به لحاظ معنا و مفهوم اختلاف شگرفی دارد. طباطبایی «تأویل» را تلاشی برای دستیابی به معارف عمیق قرآن می داند که الفاظ را یارای بیان آن نیست؛ ولی ابوزید تأویل را عصری کردن فهم قرآن می داند. البته شاید بتوان وجه جمعی برای آن دو پیدا کرد و آن اینکه با فهم عمیق قرآن، می توان مسائل امروز و فردای بشر را حل کرد.
متن، «من»، و «مردم» در تأویل های محمدتقی غیاثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
135-164
بوف کور هدایت، ملکوت بهرام صادقی، اشعار سهراب سپهری؛ تلاش محمدتقی غیاثی برای دست یافتن به نوشتار شخصی از ره گذر تأویل و تحلیل این آثار از بنیان ناسازمند است. اگر ذاتِ ثانویِ نوشتارِ تأویل با آرمانِ یگانگیِ نویسنده منافات نداشته باشد، پراکندگیِ متنِ تأویل حاکی از غیاب ضمیری (conscience) است که نظم سخن و تدوین دانایی را نوآورانه بر ذمه می گیرد. «منِ» غیاثی بیش از آن با علمِ عاریتیِ خود عجین است که در آن دخل و تصرف کند. انعکاس صورت خام این علم در متن بر ناتوانی «من» از تصاحب (appropriation) و ذهنی سازیِ (subjectivation) خِردی گواهی می دهد که دیگری در تعلیقِ «منِ» خویش بدان دست یافته است. تأویل های محمدتقی غیاثی تکیه گاه خود را در خالیِ میانِ دو تعلیق می جویند. مسئلة بهره گیری غیاثی از نگره های فرانسوی برای تحلیل آثار ایرانی نیست. سخن از حضورِ کمابیش جسمانیِ «منِ» اوست در فرایند وصل. ثقل این حضور نه تنها به متن وحدت نمی بخشد، بل قوام آن را سست می کند. میان آثار و نگره ها پیوند اندامی (organique) وجود ندارد. یگانه عنصرِ رابط همان «من» است که در اوج وابستگی به سخنِ غیر یگانگیِ خود را فریاد می زند. باور به برتریِ «منِ» بی سخن بر «مردمِ» خاموش خاصه زمانی ناسازمند جلوه می کند که خرد اکتسابی «من» به عامیانگی می گراید.
روند افول نقد نو در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۸ (پیاپی ۶۰)
167-186
نقد تاریخی حقیقت اثر را در برون متن یا همان انگارة مؤلف می جست . نگاه این رویکرد به مرحلة آفرینش اثر گرایش داشت و نیت مؤلف را تنها معنای قطعی و یگانه حقیقت اثر می انگاشت. ناکارآمدی آن در بررسی برخی از آثار، نبود توجه کافی به متن و بهره گیری از دستاوردهای رشته های گوناگون علوم انسانی در پژوهش های ادبی زمینه را برای پیدایش رویکردهای نو فراهم کردند که هر یک معنایی متفاوت از اثر، معنایی ناخودآگاه و پوشیده بر مؤلف، به دست می داد. نقد نو می بایست در برابر سرزنش ها و خرده گیری های نگرش سنتی و دانشگاهی پایداری می کرد و درستی اش را نشان می داد. بارت در گذار از فقه اللغه به هرمنوتیک و تأویل یا همان گذار از امر مطلق به امر نسبی نقش مهمی داشت. او پس از پیروزی نقد نو در برابر تاریخ ادبی، گام بلندی در راستای حذف کامل مؤلف از گسترة پژوهش های ادبی برداشت و گذار از ساختارگرایی به پساساختارگرایی را شدنی کرد. پیامد مرگ مؤلف نابودی نقد و چیرگی نظریة ادبیات بود و انگاره های نوینی چون متن، نوشتار، کثرت معنا، خواننده، خوانش، پذیرش در کانون توجه جای گرفتند. نوشتة پیش رو می کوشد تا افزون بر بررسی موارد یادشده، به موضوعاتی بپردازد که کمتر بررسی شده اند: تأثیر بَنونیست و فِور بر بارت، خرده گیری های پیکار به نقد نو، رویکرد روانکاوی وجودی دوبروسکی و خاستگاه تقابل میان معنا و دلالت.
نمونه هایی از تأویل آیات قرآن در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله چهارده نمونه از آیات قرآن را که مولانا جلال الدین بلخی در مثنوی به تأویل عرفانی آنها پرداخته است - بعد از ذکر مقدمه کوتاهی درباره «تأویل»-، آورده و بررسی و تحلیل کرده ایم. نمونه آن ها «ارض الله واسعهٌ» است که مولانا به عوالم روحی و دنیایی فراحسّی تأویل کرده است که اولیای حق آن جایند. یا «قرضاً حسناً» است که به نظر او «از تن کاستن و به افزودن به جان» است. یا «اقتلو انفسکم» درباره بنی اسرائیل است که به کشتن نفس تأویل شده است و ...؛ در نتیجه گیری «تأویل» در مثنوی به کوتاهی گزارش شده است.
تأویل های منشوری عطّار از هبوط آدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
169-192
حوزه های تخصصی:
عطّار که انسی مستمر با قرآن کریم و احادیث داشته برابر مشرب فکری و نوع نگاه خویش، به نحوی گسترده به تأویل آیات و احادیث دست یازیده است. او در این فرآیند علاوه بر تأویل های ساده ساختار و تک بعدی، تأویل های چند بعدی (منشوری) هم دارد؛ به این صورت که او بارها و از مناظر مختلف به یک موضوع قرآنی یا روایی نگاه کرده و هر بار تأویلی متفاوت از آن موضوع واحد ارائه نموده است. این ویژگی که از مختصّات سبکی وی به شمار می رود، با عنوان «تأویل منشوری» موضوع این پژوهش است. از سوی دیگر با مطالعه آثار منظوم عطّار به روشنی دریافت می شود که او در این آثار، نگاهی خاص به فرآیند آفرینش آدم و هبوط او به زمین دارد. حال این پرسش مطرح می شود که نوع نگاه او به «هبوط آدم از درگاه حق» چگونه است و چه ساختاری دارد؟ پژوهش حاضر بر پایه روش توصیف (descriptive) و تحلیل محتوا (contentanalysis)، پاسخی برای این پرسش ارائه کرده است. یافته ها نشان می دهند که مجموعه تأویل های ارائه شده درباره هبوط آدم، افزون براین که بیانگر نگاه منشوری عطّار به ماجرای هبوط آدم هستند، مجموعه ای را تشکیل می دهند که می توان آن را تأویل خوشه ای نامید.
جلوه های نمادگرایی در شعر نیما یوشیج دو تأویل از یک شعر: «هست شب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از نمادها در شعر فارسی، قدمتی دیرینه دارد. شعرهای نمادین (سمبولیک) در پس معنای ظاهری شان، معنا یا معناهایی پنهان دارند، که برای دستیابی به آن ها همواره تلاش هایی صورت گرفته است و می گیرد. نیما یوشیج یکی از شاعران برجسته معاصر است که تحت تأثیر شاعران سمبولیست فرانسه، نماد و نمادگرایی در شعرهایش از جای گاهی ویژه برخوردار است. به خاطر فضای اجتماعی-سیاسی بسته ی حاکم بر عصر نیما، به ویژه از 1316 به بعد، وی با توسل به نمادها کوشیده است تا معانی و پیام هایی را به خواص منتقل کند، که عوام از درک آن عاجزند. شعر «هست شب» یکی از شعرهای نمادینِ آخرین سال های عمر نیماست که به لحاظ ساخت مندی و استفاده از نمادهای «شب»، «ابر» «باد» و «هوا»، که از نمادهای طبیعی جا افتاده و شناخته شده در شعرهای نیما هستند، فضاهایی نمادین را در خود نهفته دارد. یافته های هرمنوتیک جدید می تواند تأویل گران را در کشف این معانی یاری دهد. نگارنده در این مقاله، بر اساس روش های هرمنوتیک جدید، دو تأویل ممکن از شعر «هست شب» نیما یوشیج ارائه داده است.
نقد و بررسی آرای کلامی جَهْمِیّان در کشف الاسرار و عُدَّه الابرار ابوالفضل رشیدالدّین میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
107 - 120
حوزه های تخصصی:
نقد آرای کلامی فِرَق اسلامی، یکی از مباحث مهم در برخی از تفاسیر قرآن است. بررسی این نقدها باعث روشن شدن هرچه بیشتر عقاید مفسّر می شود. یکی از تفاسیر بررسی شده درباره آرای کلامی خوارج، مرجیان، معتزله و ... تفسیر عرفانی کشف الاسرار و عُدَّه الابرار اثر ابوالفضل رشیدالدّین میبدی است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته و به علّت توجّه ویژه میبدی به جَهْمِیّان، آرای کلامی این فرقه، نقد و بررسی و دیدگاه میبدی در هر یک از موضوعات نقدشده او، در این تفسیر ذکر شده است. یکی از مهم ترین بدعت های جَهْمِیّان، انکار صفات خدا و تأویل آنها است. آنها صفات خدا را برای جلوگیری از تشبیه او به مخلوقات و پاسبانی از تجرید او تأویل می کنند. به نظر میبدی، خدا دارای صفات است (نفی تعطیل)؛ ولی بنابر قاعده «هم نامی اقتضای هم سانی نکند»، نباید همان معنای انسانی در آنها را بر خدا حمل کرد (نفی تشبیه). همچنین، آنها را نباید تأویل و معنای مَجازی کرد. به عقیده میبدی، ظاهر آنها را باید به سَمْع قبول کرد و باطن (حقیقت معنای) آنها را باید به تسلیم به حق سپرد.
بررسی و نقد دلایل ناهمسانی خلود و عذاب در اندیشه ابن عربی و تابعان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله نقدهای مهم منتقدان مکتب ابن عربی، تأویلات غریبی است که او و برخی تابعانش درباره برخی آیات قرآن ارائه دادهاند و در شمار آنها مسئله خلود در جهنم است. ابن عربی با انکار ملازمه و همسانی «خلود در دوزخ» و «معذب بودن» بر این باور است که مخلدان در آتش و جهنم، با گذر از دورهای، با آنکه در جهنم جاودانهاند، معذب نخواهند بود و به گونه ای از تنعّم میرسند. این دسته کوشیده اند با بهرهگیری از مبانی تصوف و عرفان، همچون فطرت، سبقت رحمت بر غضب، جواز تخلف وعید الهی و... این مدعا را به اثبات برسانند. در این نوشتار برآنیم تا ضمن اشاره به دلایل، به بررسی و نقد آنها بپردازیم. از منظری کلان، دو گونه نقد بر نظریه و استدلال های ابن عربی وارد است نخست آنکه برخی مبانی به نظر درست یا دقیق نمیآید؛ دوم با فرض پذیرش برخی مبانی، نمیتوان به درستی مدعای مورد نظر رسید و استدلال صورت گرفته خدشهپذیر است.
هانری کربن و تمهید علم فرهنگ معنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
33 - 63
این مقاله طرح نظری هانری کربن درباره «دانش فرهنگ معنوی» را شرح داده است. فرضیه مقاله آن است که کربن برای دانش فرهنگ معنوی طرحی ارائه کرده است؛ مبانی نظری آن را بیان و روش ویژه ای طرح کرده است و حتی در آثارش مصادیقی از آن را به تفصیل بیان کرده است. هدف این پژوهش، تشریح امکان طرح نوعی متفاوت، از دانش فرهنگ است که با سنت دینی قرابت دارد و دچار تاریخ گرایی و لاادری گری رویکردهای مدرن، نیست. روش پژوهش مطالعه اسنادی آثار «هانری کربن» و نیز آثار مربوط به وی، بر اساس الگوی «روش شناسی بنیادین در تکوین نظریه های علمی» است. نتیجه پژوهش آن است که هانری کربن توانسته تا حد زیادی، نوعی متمایز از دانش فرهنگ معنوی، بر اساس مبانی فلسفه اشراقی و حکمت شیعی و روش پدیدارشناختی را معرفی کند. آثار وی می تواند در نقد و فهم فرهنگی و هنری، می تواند سرمشقی برای این حوزه باشد. البته طرح نظری کربن از جهاتی مبهم یا ناتمام است که سبب شده اندیشمندان متأخر به صورت های مختلفی از آن استفاده کنند. این مقاله در بخش ارزیابی این موارد را بررسی کرده و پیشنهادهایی را به اجمال در خصوص کاربست اندیشه وی ارائه داده است.
أصول تأویل آیات الذکر الحکیم عند الفیض الکاشانی ونقدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۵ سال ۱۴۲۹ شماره ۴
119-131
استحوذ ادراک المعانی الباطنیه للقران الکریم الى جانب المعانی الظاهریه، او بتعبیر آخر النزوع نحو التأویل مشفوعاً بالتفسیر، استحوذ على اهتمام المعنیین منذ القدم، وفی هذا الخضم یُعدّ الفیض الکاشانی من جمله المفسرین الذین اتجهوا اتجاهاً باطنیاً نحو تفسیر آیات الذکر الحکیم منطلقاً فی ذلک من خلفیاته العرفانیه وروایات ائمه أهل البیت (ع)، معتقداً ان التأویل أبعد من مدلول اللفظ وهو یتجلى فی المعانی الحقیقیه وروح الالفاظ وباطنها، ولایتسنى معرفه ذلک الا بالرجوع الى عالم المعنى وفتح أبواب الملکوت. ویمکن أن نلاحظ تأثیر هذه النظره على بعض المفسرین أمثال العلامه الطباطبائی الذی شیّد صرحاً شامخاً لمااختاره الفیض من حقیقه التأویل. وکان هذا المفسر الکبیر یعتقد - من خلال رؤیته التاویلیه واحاطته بالآیات التی نزلت فی حق أهل البیت (ع) وایمانه بقاعده الجری والتطبیق - أن أحکام آیات الذکر الحکیم لاتختص بزمان دون زمان بل تعم الأزمنه کافه وسائر الموارد المشابهه التی تتفق مع شأن النزول . ان تقییم ومناقشه هذا التأویل رهن بفک رموزه ومناقشه الاصول التی اعتمد علیها الفیض الکاشانی ونقدها.
نگاهی تطبیقی به تفسیر آیه «اهتداء بالنجم»
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
33 - 46
حوزه های تخصصی:
مسئله هدایت انسان ها و قرار گرفتن بشر در مسیر صحیح زندگی در منظومه فکری اسلام اهمیت بسیاری دارد. ایده اصلی این نوشتار تحلیل و بررسی آیه ای است که از وجود علامات و نشانه هایی برای هدایت انسان ها خبر می دهد. اگرچه کلام بیشتر مفسران با تکیه بر سیاق آیات معنای ظاهری را می نمایاند، روایاتی از معصومین ذیل آیه وجود دارد که تفسیری متفاوت از «علامات» و «النجم» ارائه می دهد. تفسیری که با نگاهی تأویلی به آیه، مصداق باطنی دو واژه فوق را پیامبر؟ص؟ و ائمه بعد از ایشان معرفی می کنند، برداشتی باطنی که با معنای ظاهری آیه هماهنگ است؛ چه آنکه همانند سایر علامات طبیعی و مادی، معصومین؟عهم؟ راهنما و هادی انسان به سوی مقصد و کمال نهایی است. یکی از آیاتی که می توان در راستای اثبات نقش هدایتگری ائمه؟عهم؟ از آن استفاده کرد آیه شریفه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» است.
تبیین عرفانی اندیشه ابن سینا در موضوع خواب و رموز دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۲۶۸
39-48
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که ابن سینا چه اندیشه هایی در خصوص خواب و رموز دین دارد و تبیین عرفانی آن چیست. بر این اساس، نویسنده به تحلیل، تبیین و پردازش اندیشه ابن سینا و ابن عربی در باب خواب و رموز دین پرداخته و جهت پاسخ به مسئله اصلی، پرسش هایی فرعی همچون چرایی تأویل، ملاک تأویل و رابطه تأویل و رمز را فراروی اندیشه این دو متفکر قرار داده و رویکرد نویی را برگزیده است. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارتند از: رمزین بودن زبان دین در اندیشه ابن سینا، اشتراک در پاسخ به چرایی تأویل خواب (چندلایه بودن خواب)، توجه مشترک به زبان دین و باطن دین جهت بیان رابطه تأویل و رمز و اختلاف این دو اندیشه در جایگاه شناسی ظواهر دین. هدف نویسنده، استنطاق اندیشه ابن سینا در مسئله، توسع بخشیدن به آن و فهم آن در ساحت مسائل جدید و رویکرد فرافلسفیِ عرفان نظری است و روش او تدقیق و تحلیل فلسفی عقلی در واژگان و گزاره هاست.
تأملی در ماهیت وحی و زبان قرآن از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحی، القای خفی امر عقلی است در بیداری به توسط فرشته وحی یا همان عقل فعال بر لوح قلب نبی. پیامبر چون در قوای سه گانه نظری و عملی و متخیله به حد اعجاز و سرآمدی برسد به مقام دریافت وحی نائل می شود. آنچه پیامبر در مقام باطن و عقل و از عالم غیب دریافت می کند به واسطه قوه تخیل و بدون هیچ مزاحمتی در حس مشترک و احساس او به صورت مسموع و متمثل ظاهر می شود. ابن سینا قائل به زبان رمز و اشاره و غلو در تأویل آیات قرآنی است و در باب صفات تشبیهی حق تعالی قائل به زبان اشتراک معنوی و تشکیک است و درباره صور اخروی و نعم اهل بهشت زبان قرآن را مجاز گویی و استعاره در لفظ می داند که ملاصدرا به سختی با آن مخالفت کرده است.
مقایسه رویکردهای تأویلی قاضی نعمان و عبدالرزاق کاشانی در آیات فقهی(بازخوانی تأویل الدعائم الاسلام و التاویلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید در میان فرق بازمانده و مشهور اسلام، اسماعیلیان تمایل بیشتری به فهم باطنی قرآن از خود نشان داده باشند. ارتباط و شباهت برقرار کردن میان دو سطح ظاهر و باطن یا همان تأویل و معرفت قلبی از جمله مشترکات صوفیه و اسماعیلیه به شمار می رود. دو گروه در کنار اهتمام به برپاداشتن ظاهر شریعت، در پی کشف بواطن قرآن بوده و حتی در آیات فقهی نیز از تأویل بهره جسته اند. در دیدگاه صوفیه علم تأویل آیات منحصر در فرد خاصی نبوده و دستیابی به آن به جدیت در تهذیب و مراقبه بر می گردد، در حالیکه در فرقه اسماعیلیه تأویل مختص به افرادی است که در سلسه مراتب دعوت قرار می گیرند، به همین خاطر تأویل های این گروه بیشتر فرقه ای می نمایاند و در راستای تایید عقاید اسماعیلی است، در حالیکه تأویل های صوفیان بر تجربه ی شخصی افراد استوار و بیشتر با مقامات صوفیان تطبیق داده می شود. این پژوهش بر آن است، با بررسی تأویلاتِ فقهی قاضی نعمان مغربی (بنیان گذار فقه اسماعیلی) و عبدالرزاق کاشانی(اندیشمند اصیل عرفانی) اشتراک و افتراق رویکردهای تأویلی ایشان را در پیوند فقه و عرفان استخراج و تببین کند.
مبانی تأویل از منظر عاملی اصفهانی در کتاب مقدمه مرآت الانوار و مشکات الاسرار
حوزه های تخصصی:
یکی از مفسّران شیعی در قرن دوازدهم، «ابوالحسن شریف عاملی اصفهانی» صاحب کتاب «مقدّمه مرآت الانوار و مشکات الاسرار» است. وی این اثر را به عنوان مقدّمه ای بر تفسیر قرآن خود نوشته و البتّه تفسیر را به پایان نرسانده است. عاملی در این اثر، اهتمام خود را بر گرد آوری روایات باطنی و تأویلی قرار داده و در حجم عمده کتاب، برای حدود 1200 واژه ی قرآنی به ترتیب الفبا ، معنای تأویلی بر مبنای روایات ارائه داده است. انتخاب روایات توسّط او، بر یک سری مبانی علمی و اعتقادی استوار بوده که می توان به مواردی چون اعتقاد به تحریف ناپذیری قرآن، حجّیت ظواهر قرآن، حجّیت روایات، اجتهاد ضابطه مند و پرهیز از اجتهاد بی اساس اشاره کرد. کتاب مذکور در منظومه آثار شیعی و از لحاظ اثر گذاری بر تفاسیر بعد از خود، جایگاه متوسّط یا کمتری دارد و بنا به تصریح مؤلّف، برای پر کردن خلأ موجود در عصر وی نسبت به این روایات تألیف شده است. در عین حال، نظریّات قرآن پژوهان معاصر که درمورد تأویل صاحب نظر و اثر هستند، در ارزیابی مبانی عاملی اصفهانی اهمّیّت دارد
مفهوم شناسی تأویل و کاربرد آن در تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
واژه تأویل بارها در قرآن به کار رفته و قرآن برای خودش ، قائل به تأویل شده که تلاش های بسیاری را برای یافتن مفهوم صحیح آن به خود معطوف ساخته است؛ علامه طباطبایی نظری جدید برای تعریف تأویل ارائه داده که شناخت آن، در کشف مراد قرآن از تأویل اهمیت ویژه ای دارد. در مقاله حاضر تلاش شده با استفاده از روش کتابخانه ای، تعریف علامه طباطبایی از تأویل در عرف قرآن، تبیین و عملکرد ایشان در کاربرد این واژه در المیزان،گردآوری گردد تا با تعریف ایشان، برداشتی صحیح از معنای تأویل در کاربرد این واژه در قرآن و تفسیر آن بدست آید و مشخص گردد که هیچ یک از تعریف های دیگر تأویل، به جز تعریف علامه طباطبایی، با مراد قرآن مطابقت ندارند و تأویل در تعریف علامه، از سنخ مفاهیم نیست، بلکه حقیقت واقعی و عینی یک واژه یا عبارت قرآنی است که در تمام تفسیر المیزان رعایت شده و تأویل، بر اساس تعریف رایج(بازگرداندن معنای ظاهری)، با هر انگیزه ای باشد، نادرست ارزیابی شده است.
پیجویی دو رویکردِ تأویلی معناگرا و عینیگرا در روایات دربردارنده واژه «تأویل» از امام علی (ع)
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱
74 - 109
حوزه های تخصصی:
با تتبع در روایات موجود، به دست می آید که امام علی (ع) جایگاهی ویژه در تأویل دارا می باشد. با وجود اختلافاتِ بین دیدگاههای مختلف تأویلی، ضرورت دستیابی به نوع نگاه امام علی (ع) در اینباره به عنوان یک مبنای معتبر در تشخیص دیدگاهِ صحیح، مشخص می گردد. در راستای رسیدن به این هدف، روایات دربردارنده واژه تأویل از امام علی (ع)، مورد تحلیل قرار گرفت و سپس دیدگاههای مطرح تأویل با دو رویکرد عینی گرا و معناگرا در این روایات پیجویی شد. از جمله نتایج تحقیق حاضر این است که، امام علی (ع) به بیان معنای غیرظاهری آیات قرآن کریم (اعم از محکم و متشابه) و سایر گزارههای دینی پرداخته اند؛ تا به این وسیله ابعاد مختلف دین اسلام را تبیین، تفهیم و محقق نماید و این یکی از معانی اصلی تأویل نزد ایشان است. ذیل رویکرد معناگرا، دیدگاه «تأویل به معنای خلاف ظاهر» (با رعایت قواعد و مصالح دین اسلام) مورد پذیرش قرار گرفت. ذیل رویکرد عینی گرا، دیدگاه علامه طباطبایی درباره تأویل به عنوان امور صرفاً عینی و خارجی، رد شد. و قسمتی از دیدگاه ابن تیمیه که قائل به تأویل در معنای عملی کردن اوامر و نواهی الهی است، مورد پذیرش واقع شد.
تطبیق مختصات ماهیت تأویل قرآن و حقیقت انسان با تکیه بر دیدگاه علامه حسن زاده آملی
حوزه های تخصصی:
قرآن را مراتبیست، بالاتر از همه مرتبه ها تأویل قرآن است ، واما اینکه حقیقت تاویل قرآن چیست ؟ علامه حسن زاده آملی آنرا به حقیقت انسان منطبق می داند ، زیرا تمام اطوار نظام هستی را بصورت بالقوه در انسان موجود میدانند ، در این مقاله در صدد یم که با استفاده از منابع مرتبط و با روش تحلیلی نظرگری، تأویل قرآن را در تفسیر انفسی انسان جستجو نماییم ، لذا به حقیقت تأویل قرآن و حقیقت نفس انسان و تطبیق آن دو پرداخته شده ، وچنین بدست آمده است که مظاهر و شئون در مقام جمعی حقیقتی واحد دارند که سرچشمه ی تمام ظهورات و عین ظهورات است که حاصل خوانا شدن تأویل آفاق و انفس است که همان تطبیق بین دو کتاب قرآن جمعی و کتاب آفاقی است ، لذا استادی کامل برای خوانا شدن حقایق لازم است ، تا با طهارت در تمام مراتب بتواند حقایق قرآن و انسان کامل و نظام هستی و خود را مس بنماید، زیرا همه آفرینش ، آیینه های حقند اما انسان کامل آینه ای تمام نماست و نشان دهنده همه اسماء و صفات است لذا دارای وجود جامع، وحدت جمعی، وحدت حقّه ظلیّه و وحدت حقه حقیقیه است ،در نتیجه تاویل قرآن حقیقت انفسی انسان و منطبق است با حقیقت انسان کامل وهردوی آنچه در عالم صغیر به وجهی و در عالم کبیر به وجه دیگر می باشد یک حقیت است ، که همان توحید صمدی قرآن است ، لذا در واقع تاویل نهایی عالم خداوند است .
تأویل صفات خبری خداوند در تفسیر المیزان
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
81 - 108
حوزه های تخصصی:
صفات خبری آن دسته از صفات موجود در قرآن و روایات است که خداوند خود را بدین صفات خوانده است. عقل بشری در اثبات این صفات مانند، ید، وجه، استواء، ساق و... ناتوان بوده است. علامه طباطبایی (ره) در تأویل این صفات به پیروی از معتقدین به اثبات بدون تشبیه و تجسیم، با کاربست سازه های کنایه و مجاز و سیاق آیات به تأویل صفات خبری پرداخته است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین صفات خبری خداوند در آیات الهی بپردازد. رهیافتهای حاصل از پژوهش آنکه از دیدگاه علامه طباطبایی هر یک از این واژگان با توجه به سیاق در حوزه های معنایی مختلف کاربرد دارند. در این میان می توان به ردّ شبهات مستشرقین و ملحدین در مقوله ادّعای اختلاف صفات الهی و ردّ فرقه های اشاعره و معتزلی در بحث تجسیم و تأویل عقلی اشاره نمود در این بحث استناد به آیات محکم ، روایات معتبر و سازه های زبانی ادبیات عرب مؤید کلام علامه می باشد .
مقایسه اندیشه تأویلی خواجه نصیر الدین طوسی و صدرالدین شیرازی
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
109 - 125
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن برشماری مهمترین خصوصیات اندیشه تأویلی خواجه و صدرا به مقایسه این دو پرداخته ایم و با ذکر چند نمونه تأویلی از آثار خواجه و صدرا به نقاط مشترک و نقاط متمایز این دو نظریه تأویلی اشاره کرده ایم. ساختار کلی نظریه تأویلی خواجه مبتنی بر تأویل کلامی و تأویل باطنی عقلی وبر پایه تمثیل استوار است اما ساختار کلی نظریه تأویلی صدرا مبتنی بر تأویل شهودی و تأویل باطنی عقلی وبر پایه نظریه تأویل- تنزیل می باشد. اندیشه های تأویلی باطنی خواجه در کتاب های روضه التسلیم و آغاز و انجام او متمرکز است اما اندیشه تأویلی صدرا در همه آثار او وجود دارد و اصولاً او از تأویل به مثابه یک روش استفاده کرده است تا جایی که همه تأویل های او در تفاسیرش مبنامند می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و هدف آن بررسی مهم ترین شاخصه های تفکر تأویلی دو فیلسوف تأثیرگذار جهان اسلام است که می تواند آثار معرفتی و اجتماعی مهمی داشته باشد.