مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
عاطفه
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵(پیاپی ۹۰)
۱۷۲-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
ورود مفاهیم و موضوعات گسترده ی حقوقی در عصر مشروطه به حوزه ی شعر، موجب تلاقی دو گونه سخن یا به تعبیری دو ساحت گفتمانی حقوقی و ادبی در شعر این دوره شده است. گفتمان حقوق عمومی، محتوای غالب شعر مشروطه را سامان داده و حضور بسیار کمرنگ عنصر تخیل به مشخصه ی ساخت و صورت آن تبدیل شده است. بر این اساس تبیین نقش گفتمان حقوقی در رابطه ی صورت و محتوای شعر مشروطه مسئله ی اصلی این پژوهش است. جستار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی و با استناد به شواهد شعری متعدد این مهم را از رهگذر فرآیندی وامی کاود که به واسطه ی ویژگی ذاتی مقال حقوقی و ناسازگاری آن با صور خیال پدید آمده و می توان از آن به «گذر از خیال به عاطفه» در شعر این دوره تعبیر کرد. فرآیندی که صورت غالب شعر مشروطه بر اساس آن و با تمرکز بر عواطف اجتماعی و انقلابی در غیاب صور خیال سامان یافته است. جستار حاضر سازواری این روایت را با نظرگاه تجدد ادبی نیز سنجیده و سرانجام آثار مترتب بر مدعای پژوهش را در ساحت ها و ساختارهای مشهور شعر مشروطه بازخوانی کرده است.
بررسی انتقادی کتاب Hume’s Aesthetic Theory, Taste and Sentiment (نظریه زیبایی شناسی هیوم، ذوق و عاطفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب نظریه زیبایی شناسی هیوم، ذوق و عاطفه، اثر تاونزند نقطه عطفی در مطالعات مربوط به زیبایی شناسی هیوم است. تا پیش از کتاب، اغلب مفسران معتقد بودند که زیبایی شناسی هیوم فقط در اثر درباره معیار ذوق آمده است. اما تاونزند با بررسی معانی اصطلاحات مختلف زیباشناختی همچون ذوق و عاطفه نشان می دهد برای دست یابی به معنایی جامع از این مبحث، علاوه بر مقاله فوق باید به دیگر آثار هیوم چون رساله درباب طبیعت آدمی، پژوهشی در اصول اخلاق و کاوشی در خصوص فهم بشری نیز مراجعه کرد. او هم چنین در ادعایی بدیع و تازه خاطرنشان می کند که ذوق و عاطفه، بار معرفت شناختی دارند. اما به نظر می رسد علاقه زیاد تاونزند به زیبایی شناسی، باعث ارایه تفسیری بحث برانگیز و نامأنوس، و نوعی سوءفهم از فلسفه هیوم شده است؛ زیرا او در این اثر مدعی است که زیبایی شناسی از نظر هیوم مهم ترین بخش فلسفه او محسوب می شود، این در حالی است که هیوم به کرّات در آثار مختلف خود از ارجحیت اخلاق سخن می گوید. کتاب حاضر نه یک متن آموزشی، بلکه بیشتر کوششی است برای دفاع از ایده مناقشه برانگیز پیش گفته و از این طریق، ارائه مبسوط ترین تقریر ممکن از زیبایی شناسی هیوم._x000D_
Townsend’s “Hume's Aesthetics Theory, Taste and Sentiment” is a critical point in Hume studies. Before that, Hume's commentators hold that his aesthetics was explained only in his short essay entitled as Standard of Taste. But Townsend shows that Hume's aesthetic can be found in other works, such as A Treatise of Human Nature, An Enquiry Concerning the Principles of Morals and An Enquiry Concerning Human Understanding. Through these books, we can gain a comprehensive understanding of Hume's aesthetics. But, furthermore, he asserts that the main basis of Hume’s philosophical system is his aesthetics, a claim that we found it very controversial. He also shows that concepts of taste and sentiment have an epistemological role in Hume's Aesthetics. But his conclusive interest to aesthetics leads him to give a strange and misunderstanding reading of Hume's philosophy. This book could be better understood as speculation concerning Hume’s philosophical system rather than instructing his aesthetics.
ارزیابی تأثیر مقیاس مکانی بر دلبستگی ساکنین به مکان در محلات مرکزی (شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
43 - 58
حوزه های تخصصی:
با توجه به مسئله تضعیف ارتباط ساکنین با مکان های سکونتی، مقاله حاضر در تلاش است به اهداف تحقیق یعنی یافتن ارتباط میزان دلبستگی ساکنین و ابعاد آن با سه مقیاس مکانی (خانه، محله و شهر)، شناخت تصویر ذهنی ساکنین و یافتن ارتباط آن با دلبستگی مکانی بپردازد. بنابراین تحقیق حاضر با فرض دلبستگی کمتر ساکنین به محله تاریخی به دو روش کیفی و کمّی شامل ترسیم نقشه شناختی و توزیع پرسش نامه در میان ساکنین محله تاریخی سرخاب شهر تبریز انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که ارتباط بین میزان دلبستگی و مقیاس مکان به شکل منحنی U (دلبستگی به محله، کمترین) است. با افزایش مقیاس مکان، میزان تصویر ذهنی ساکنین کاهش می یابد، در مقیاس محله، نشانه و در مقیاس شهر، گره نقش مؤثرتری در خوانایی ساکنین از محله و شهر دارد و ارتباط خطی مستقیمی بین تصویر ذهنی و میزان دلبستگی به محله وجود دارد. بنابراین نتایج آزمون برای ارتقای دلبستگی به محله تاریخی، توجه بیشتر بر بعد عاطفی (عوامل کالبدی) و بعد شناختی دلبستگی به محله، تأکید بیشتر بر تقویت مؤلفه های نشانه و مسیر در محله، و از طرف دیگر اقدامات بهسازی مرکز محله را برای ارتقای مشارکت و روابط اجتماعی ساکنین از سوی مسئولین و برنامه ریزان شهری می طلبد.
چگونگی بازتاب حیرت در غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۱۷۴-۱۴۳
حوزه های تخصصی:
حیرت، از رویارویی با امور ناشناخته و خلاف توقع بر افراد انسانی عارض می شود. حیرت عارفان از تجلیات ناگهانی باری تعالی ناشی می گردد؛ بر این اساس، حیرت از حالات مهم عارفان صاحب حال است. عارفان با تکیه بر تجربیات عرفانی شان درباره حیرت و ویژگی های آن سخنانی ارائه کرده اند که مولانا هم از این امر مستثنا نیست. مولانا مانند سایر عارفان در آثار خود به ویژه مثنوی که جنبه تعیلمی دارد، حیرت را به مذموم (فلسفی) و ممدوح (معرفت بخش) تقسیم کرده است. وی منشأ حیرت عارفان را تجلیات ظاهراً متضاد باری تعالی می داند و باورمند است که حیرت عارفانه سبب شناخت حضرت حق می گردد. اما در برخی از غزل های مولانا تصویر واقعی حالات حیرت انگیزی که در نتیجه تجارب ناب عرفانی عارض گردیده، به شکل طبیعی آن بازتاب یافته است که بررسی و تحلیل آن در شناخت حالات باطنی و درونی مولانا ما را یاری می رساند. جستار حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی تلاش کرده است تا علل، انواع، درجه شدت و چگونگی بیان حیرت مولانا را آشکار سازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که مولانا در ابراز حیرت از واژه های متعارف زبان و شگردهای بلاغی سود جسته است؛ انواع مختلف موسیقی شعر هم در القای حیرت نقش بسزایی دارد. در این غزل ها حیرت از نظر درجه شدت آن در نوسان است. علاوه بر این محتوای برخی از غزل های مولانا کاملاً حیرت است و دیگر هیچ عاطفه ای به نظر نمی رسد؛ اما در تعدادی از غزل ها علاوه بر حیرت، عشق، وجد، شادی، پذیرش و... هم بیان گردیده است که از این میان در بعضی ها حیرت بر دیگر عواطف غلبه دارد و در برخی هم دیگر عواطف بر حیرت غالب بوده و حیرت در یک یا چند بیت به گونه عاطفه درجه دو و ثانوی در کنار دیگر عواطف ابراز شده است.
بررسی نسبت مولوی با عشق در دیوان شمس تبریزی بر اساس پیوندهای عاطفی چهارگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۲۰۶-۱۷۵
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین واژگان، مفاهیم و ارکان علم عرفان، عشق است. این پدیده در نزد عرفا و روان شناسان به عنوان عامل رفتار و معرفت محسوب می شود. چنین اعتباری باعث برقراری پیوندهای عاطفی متنوع و شگفت انگیزی بین شاعران و عارفان با پدیده عشق و با سایر پدیده ها شده است. از آنجا که بسامد واژه عشق در آثار مولوی بیش از سایر عرفای شاعر است، بدین خاطر از سوی قاطبه ادبا و مولوی پژوهان مبنای اندیشه، تخیل و رفتار او همین پیوند عاطفی شدید و عمیق او با عشق پنداشته و فرض می شود. حال این پژوهش درصدد برآمد که بر اساس الگوی پیوندهای عاطفی بین شاعر و شیء فتوحی، به تحلیل این پنداشت و فرض در آینه دیوان شمس تبریزی بپردازد و بررسی کند که در واقع آیا مبنای رفتارهای مولوی همین پیوند عاطفی او با عشق است یا پیوندی از جنس دیگر است؟ سرانجام یافته ها و داده های پژوهش حاکی از این شد که اولاً الگوی فتوحی در اثبات وجود یا عدم پیوند عاطفی بین شاعران و اشیا (پدیده ها) و تبیین انواع آن کاربرد مفیدی دارد؛ ثانیاً اثبات شد که آن چهار پیوند اصلی الگوی فتوحی بین مولوی و عشق وجود دارد و حتی پیوندهای فرعی دیگری نیز بین این دو، غیر از پیوندهای الگوی فتوحی برقرار شده است؛ اما از بین این پیوندها، بیشترین پیوندی که بین مولوی و پدیده عشق برقرار شده، پیوند «وصف شیء» است و از چشم انداز الگوی پژوهش، پیوند وصف شیء ضعیف ترین، نازل ترین و پایین ترین سطح پیوند بین شاعر و یک شیء است و این پیوند، اساساً عاطفی نیست؛ پس پیوند بین مولوی و عشق، عاطفی نیست.
اثر القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم گیری پرخطر نوجوانان با تعدیل گری سیستم های مغزی رفتاری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخذ تصمیمات پرخطر در نوجوانان به یک نگرانی اصلی برای بهداشت عمومی تبدیل شده است و فهم همبسته های مؤثر بر این فرایند امکان عملی کردن طرح هایی برای پیشگیری را فراهم می کند، ازاین رو مطالعه ی حاضر باهدف بررسی اثر القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم گیری پرخطر نوجوانان با تعدیلگری سیستم های مغزی رفتاری بالا صورت گرفت. ابتدا 327 نوجوان 13-18 سال شهر اصفهان به صورت در دسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه ی سیستم های مغزی رفتاری BAS/BIS غربالگری شدند، از میان آن ها و براساس نمره ی استاندارد دو گروه 24 نفری شامل BAS/BIS و بالا انتخاب شدند، اعضای هر گروه به صورت تصادفی به دو زیرگروه 12 نفر تقسیم گشته و از طریق قطعه فیلم های هیجانی نیمی در معرض خلق مثبت و نیمی در معرض خلق منفی قرار گرفتند و آزمون خطرپذیری بادکنکی BART و مقیاس عاطفه ی مثبت و منفی PANAS را پیش و پس از القای خلق تکمیل کردند. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره نشان داد که بین القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم گیری پرخطر تفاوت معناداری وجود دارد 0/05≥P و خلق مثبت منجر به افزایش تصمیمات پرخطر می شود. همچنین یافته ها حاکی از این بود که سیستم های مغزی رفتاری به عنوان خصایص زیستی شخصیت، اثر القای خلق بر تصمیم گیری پرخطر را به طور معناداری تعدیل می کنند0/05 ≥p. بدین معنا که افراد با سیستم فعال ساز رفتاری بالا هنگام مواجه با خلق مثبت فزون کنشی بیشتری داشته و نسبت به افراد با سیستم بازداری رفتاری بیشتر درگیر خطر می شوند درحالی که افراد با سیستم بازداری رفتاری به خلق منفی و نشانه های تنبیه حساسیت بیشتری نشان داده و محتاط ترند.
بررسی نقش واسطه ای جهت گیری ارزشی در پیش بینی رضایت از زندگی براساس صفات تاریک و روشن شخصیت و تمایزیافتگی عاطفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رضایت از زندگی تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی از جمله صفات تاریک و روشن شخصیت و نحوه تمایزیافتگی عاطفی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای جهت گیری ارزشی در پیش بینی رضایت از زندگی براساس صفات تاریک و روشن شخصیت و تمایزیافتگی عاطفی انجام گرفت. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، افراد مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز در سال ۱۴۰۰ بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۴۰۰ نفر انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه رضایت از زندگی دینر و همکاران (SWLS)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (DTP)، پرسشنامه سه گانه روشن شخصیت کافمن و همکاران (LTP)، پرسشنامه خود متمایزسازی دریک و مورداک (DSI-SF) و پرسشنامه نظام ارزشی شوارتز (SVS) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نقش مستقیم و معنی دار صفات تاریک (۰/۳۸-=β) و روشن شخصیت (۰/۳۴=β) و تمایزیافتگی عاطفی (۰/۲۹=β) را در پیش بینی رضایت از زندگی نشان داد. همچنین رابطه غیرمستقیم این متغیر ها با رضایت از زندگی با نقش واسطه ای جهت گیری ارزشی نشان داده شد (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: مؤلفه جهت گیری ارزشی ارتباط بین صفات تاریک و روشن شخصیت و تمایز یافتگی عاطفی با رضایت از زندگی را میانجی گری می کند. این یافته ها می تواند کاربردهای عملی برای استفاده مشاوران و روانشناسان در جهت افزایش رضایت از زندگی داشته باشد.
تجربه نگاری آموزشی پژوهشی در ایام کرونایی: مدیران و معلمان علم، اندیشه؛(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
181 - 189
حوزه های تخصصی:
اختلال ناشی از پدیده کووید، دانش آموزان را به لحاظ جسمی و عاطفی تحت تاثیر قرار داده است. به طوری که بحران سلامتی جسمی و عاطفی شکاف جدیدی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ایجاد کرده و شکاف های موجود را تشدید کرده است. محبت از شیرین ترین احساس هاست که تحمل دشواری ها را آسان تر می کندو تاب آوری را افزایش می دهد. افراد با نسبت احساسات مثبت بیشتر تمایل به شکوفا شدن سلامت روان خود دارند؛ و از طرفی دیگر حافظه و یادگیری با احساس و عاطفه پیوند عمیقی دارد و موجب توجه و تمرکز بیشتر می شوند. بر این اساس در این تحقیق در صدد بررسی تاثیر عواطف و احساسات مثبت، مهربانی، عشق ورزی معلمان، و اولیای مدرسه در این شرایط سخت کرونایی بر روحیه، انگیزه، سلامت روان و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان بر اساس شواهد تجربی انجام شده می باشیم. روش تحقیق از نوع تجربه نگاری و جامعه آماری مدارس روستایی و پژوهشسرای دانش آموزی بوده است. نتایج نشان داد که معلمان در معکوش کردن تاثیرات منفی ناشی از همه گیری کرونا اثر گذار خواهند بود. پس از همه گیری، معلمان می توانند نسلی از دانش آموزان را از آسیب های دراز مدت نجات دهند
معیار عاطفی در نقد ادبی سده های اول تا سوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی پس از آفرینش، به ناگزیر در برابر نگاه ناقدانه ی ادیبان و همچنین مردم عادی قرار می گیرند و از آن پس، پیوسته داوری و ارزیابی می شوند. نقد به همراه تحلیل اثر ادبی و هنری و سنجش و ارزیابی آن با معیارهای علمی، از سویی خواننده را به سوی گزینش اثر برتر رهنمون می شود و از سویی دیگر چون راهنمایی با بصیرت، ادیبان و هنرمندان را به سوی آفرینش آثاری نیکوتر سوق می دهد. از آنجاکه نقد و گزینش آثار ادبی در درازای تاریخ ادبیات، پیوسته بر پایه معیارهایی انجام شده است، چگونگی و نیز چرایی پدید آمدن هر کدام از آن معیارها در بستر دوره های ادبی گوناگون، بیانگر بسیاری از واقعیات در زمینه های متفاوت تاریخی، فرهنگی و ادبی است. واقعیت هایی که با گذشت زمان دستخوش دگرگونی های فراوانی نیز شده است. پژوهش پیش رو تلاش نموده تا روشن نماید که ادبیات غنایی سده های نخستین هجری، در نبود بسیاری از معیارهای ادبی که نتیجه پیدایش دیرهنگام و یا عدم تدوین کامل دانش های ادبی در آن زمان بوده است، چگونه توانسته با تکیه بر اندک معیارهای شخصی و به ویژه با تکیه بر جنبه های لفظی و معنایی معیاری مانند معیار عاطفی و همچنین انطباق آن با ادبیات غنایی سده های نخستین، تا مرز شکوفایی ادبی پیش برود و اینکه این معیار در درازای سه سده نخستین هجری چه دگرگونی هایی را پذیرفته و از آن مهمتر چه تأثیراتی بر بهبود آثار ادبی سده های یاد شده و در نهایت بر روی ادبیات پس از آن بر جای گذاشته است.
تحلیل روان شناختی رشد قرآنی و نشانه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد از مسائل اساسی و واژگان پرکاربردِ دانش هایی چون روان شناسی و علوم تربیتی است. در دانش روان شناسی، رشد به ابعاد جسمی، جنسی، عقلی، اقتصادی، اخلاقی، عاطفی، اعتقادی و... تقسیم می شود؛ در آموزه های قرآنی نیز رشد در معانی یادشده به کار رفته است. هدف این پژوهش، تحلیل روان شناختی رشد عاطفی در قرآن با تأکید بر آیه 7 سوره حجرات و بررسی نسبت آن با رشد عاطفی در دانشِ روان شناسی است. رشد عاطفی−قرآنی، تحول و تعالی عواطف انسانی در پرتوی تربیت قرآنی است که با دوست داشتنِ خوبی ها و میل به انجام آنها و نفرت از بدی ها بروز می کند. باریابی به مقام رشد عاطفی، هدف نزول قرآن (جن، 2) و تربیت قرآنی، فرایند دستیابی به رشد عاطفی است. از رشد عاطفی می توان به رشد قرآنی، متعالی، معنوی، اخلاقی نیز تعبیر کرد. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و گستره آن، قرآن و داده های روان شناختی درباره دو مفهوم رشد و عاطفه است؛ روشِ پژوهش، تحلیلِ مفهومی به سه گونه تحلیلِ سیاقی، تحلیلِ مفاهیم متضاد و تحلیلِ شبکه معنایی است.
رابطه عاطفه و جزء عقلانی نفس ازنظر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
169 - 197
حوزه های تخصصی:
جایگاه عواطف در اندیشه ارسطو اغلب با نظریه وی درباره ضعف اراده شناخته می شود؛ لیکن مطالعه آثار وی نشان می دهد که عواطف نقش گسترده تر و پیچیده ای در فعالیت های ذهنی دارند. ازنظر او بین عواطف و دیگر کارکردها و فعالیت های ذهنی رابطه عمیق و دوسویه ای وجود دارد؛ به این نحو که هم عواطف بر کارکردهای جزء عقلانی نفس تأثیرگذار است و هم کارکردهای جزء عقلانی بر عواطف و شدت و ضعف آن ها تأثیرگذار است. در این مقاله برای تبیین مدعای رابطه دوسویه عاطفه و جزء عقلانی بعد از بیان چیستی عاطفه و نحوه عملکرد آن در ذهن، از یک سو، به تأثیر عاطفه بر جزء عقلانی نفس خواهیم پرداخت و نقش آن را در اراده، قدرت تشخیص و داوری و ادراک حسی بررسی می کنیم. ازنظر ما، برخلاف تصور رایج، عواطف تنها تهدیدی خطرناک برای اخلاق و عقلانیت به شمار نمی آیند، بلکه آن ها می توانند در تقویت عقلانیت نیز نقش جدی بازی کنند. از سوی دیگر، برای فهم تأثیر جزء عقلانی بر عواطف، نقش برخی فعالیت های ذهنی در ایجاد لذت و درد و عواطفی چون دوستی، ترحم و نیز مقاومت در برابر نیروی انگیزشی عواطف را بررسی خواهیم کرد. همچنین توضیح خواهیم داد که کارکردهای ذهنی در ایجاد عواطف به یک میزان عمل نمی کنند، همچنین بین شدت و ضعف کارکردهای ذهنی و شدت و ضعف عواطف نسبت مستقیم برقرار است.
بررسی کارکرد عواطف فراشخصی در غزل حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
117 - 134
حوزه های تخصصی:
عاطفه یکی از عناصر سازنده شعر در کنار زبان، تخیّل، موسیقی و شکل است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی بازتاب عواطف فراشخصی در غزل های یکی از شاعران معاصر، یعنی حسین منزوی انجام می گیرد. مسئله پژوهش این است که انواع عواطف فراشخصی چگونه و به چه میزانی در غزل منزوی بازتاب یافته اند و انگیزه ها و زمینه های مؤثّر در ایجاد این عواطف چه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواطف فراشخصی غزل او در دو دسته کلّی عواطف سیاسی- اجتماعی و فلسفی و در گروه بندی جزئی تر این دسته ها بازتاب یافته اند. در عواطف سیاسی- اجتماعی که پررنگ تر از عواطف فلسفی ظاهر شده اند، به ترتیب عواطف حسرت، اندوه و یأس بیشترین نمود را دارند. در عواطف فلسفی، یأس فلسفی، اندوه فلسفی و اعتراض و عصیان به ترتیب بیشترین بسامد را در غزل های منزوی دارند. انگیزه های مؤثّر در ایجاد عواطف سیاسی- اجتماعی، نمایاندن اوضاع نابسامان کشور، از جمله سلطه مستبدان بر کشور، فضای اختناق سیاسی، شکست در مبارزه ها و...، و در دوران پس از انقلاب، جنگ و شهید و شهادت هستند. در ایجاد عواطف فلسفی، ابراز اندیشه های فلسفی تقدیرگرایی، جبرگرایی و مرگ اندیشی، عصیان بندگی و... مؤثّر بوده اند.
رابطه شناخت و هیجان در قرآن و روان شناسی
حوزه های تخصصی:
رابطه بین هیجان و شناخت موضوعی است که توجه محققان روان شناسی را در طول تاریخ این رشته به خود جلب کرده است. در حالی که نظریه های قدیم بر مجزا انگاشتن این دو حیطه تأکید کردند، نظریه های جدید شواهد زیاد و گسترده ای در ارتباط تنگاتنگ بین این دو حیطه ارائه کرده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شناخت و هیجان در قرآن و روان شناسی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا از دیدگاه قرآن و روان شناسی بین شناخت و هیجان ارتباط وجود دارد و این ارتباط چگونه است؟ از روش توصیفی تحلیلی برای بررسی متن قرآن و متون روان شناسی استفاده شده و بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش های روان شناسی، هیجان ها و عواطف مختلفی مثل غم، شادی، خشم و اضطراب می تواند بر روی درک، قضاوت، استدلال، توجه، حافظه و تصمیم گیری افراد اثر بگذارد. از طرفی نوع قضاوت و ارزیابی افراد از محرک های محیطی می تواند نوع، شدت و تداوم هیجان را تعیین کند. همچنین از منظر قرآن، شناخت و هیجان رابطه ای دوطرفه و علّی بر روی یکدیگر داشته و جهت رفتار را تعیین می کنند. این یافته با نتایج به دست آمده از تحقیقات جدید در روان شناسی مطابقت دارد. تلویحات به دست آمده از نتایج در تفسیر آیات مرتبط با این دو مقوله، خودشناسی و تربیت دینی بحث شده است.
بررسی عنصر عاطفه در شعر سهراب سپهری در مقایسه با نگاره عشاق هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
267 - 281
عاطفه یکی از عناصر برجسته در شکل گیری شعر و هنر است. شاعران و هنرمندان، احساس خود را در برخورد با حوادث و پدیده های دنیای اطراف خود در قالب اثر خود می ریزد. درواقع، در هر شعری که عنصر عاطفه در آن غلبه داشته باشد، آن شعر برای مخاطب خواندنی تر جلوه می کند و التذاذ هنری بیشتری نصیب مخاطب خواهد گردید. در کنار این عنصر، عناصر دیگری چون تخیّل، زبان، وزن و... نیز وجود دارند و به نوعی آن را کامل می کنند. پس هر شاعری که به خوبی این عناصر را با هم تلفیق کند و عنصر عاطفه را به طور محسوس بر دیگر عناصر برتری دهد، شعری قابل تأمّل پدید خواهد آورد. سهراب سپهری، از برجسته ترین شاعران دوره معاصر، عواطف فردی و انسانی را در شعر خویش مورد توجه قرار داده است. در این مقاله سعی شده با شیوه تحلیلی- توصیفی و با تقسیم بندی عواطف شعری به سه دسته فردی، اجتماعی و جمعی، مجموعه اشعار سپهری و نگاره عشاق در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی از این منظر مورد بررسی قرار دهد. در این بررسی عواطف فردی در مجموعه شعرهای «مرگ رنگ»، «زندگی خواب ها»، «آوار آفتاب»، «شرق اندوه» بیشتر مورد توجه شاعر بوده است. در منظومه های «صدای پای آب» و «مسافر» و نیز در مجموعه شعر «حجم سبز»، سپهری بیشتر به عواطف جمعی توجه دارد. در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی نیز عاطفه نقش محوری دارد. اهداف پژوهش: بازشناسی عنصر عاطفه در اشعار سهراب سپهری. بررسی عنصر عاطفه در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی. سؤالات پژوهش: عنصر عاطفه چه جایگاهی در اشعار سهراب سپهری دارد؟ عنصر عاطفه چه جایگاهی در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی دارد؟
بررسی سازگاری درونی صفات خدا در الهیات مسیحی بر مبنای پذیرش تاثرپذیری یا تأثرناپذیری خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
335 - 359
تعارض میان وجوب وجود ، اکتفای بالذات و تغییر ناپذیری خدا با علم مطلق و توجه خدا به بندگان و در نهایت عاطفه مندی خدا از موضوعاتی است که مورد توجه جدی فلاسفه و متکلمین قرار گرفته است . با توجه به اینکه در فلسفه عاطفه معاصر ، عاطفه به عنوان یک فرایند شناختی مستلزم آگاهی و ارزیابی است ، بهره مندی از آن جزء کمالات وجودی موجودات به حساب آمده و هر موجود آگاه ضرورتا در تعامل با سایر موجودات بوده وعاطفه منداست . متکلمین کلاسیک مسیحی تاکید میکنند،خدا متاثر نمیشود و لذا عاطفه مند نیست . نظریه تاثرپذیری خدا به عنوان یک نظریه ارتودکسی جدید در الهیات قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت . متکلمین نئو کلاسیک بر این باور شدند که نظریه تاثرناپذیری ریشه در کتاب مقدس ندارد. ایشان میان تاثرناپذیری و عشق الهی قایل به تعارض شدند .زیرا همدردی خداوند نشانه ای از عشق او به بندگان است. این مقاله با روش توصیفی – تطبیقی تلاش میکند ضمن تطبیق نظریات متکلمین کلاسیک و نئوکلاسیک مسیحی ، راه حل این مکاتب را در برون رفت از این چالش مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد . به نظر می رسد با توجه به تعریف شناختی – ارزشی از عواطف ، تحلیل نوین از علم ، زمان، خدای مطلق و تغییر پذیری می توان به تبیینی از خدا که در آن صفات مذکور به گونه ای با یکدیگر سازگاری داشته باشند نزدیک شد .
مقایسه مرثیه در ادب فارسی و عربی با تکیه بر دو مرثیه فرخی و بحتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
215 - 236
حوزه های تخصصی:
مرثیه که قدمتی به اندازه انسان و تاریخ او دارد، انواع متفاوتی را در بر می گیرد همچون مراثی شخصی، رسمی و مذهبی. ارزش عاطفی هر یک از انواع مرثیه با توجه به جهت گیری و مخاطب آن متفاوت است. در این نوشتار به بررسی دو مرثیه می پردازیم که هرچند در شمار مراثی رسمی می گنجد اما از تأثیرگذاری خاصی برخوردار هستند. فرخی و بحتری در سوگ سلطان محمود و متوکل ، خلیفه عباسی، دو مرثیه سروده اند. این دو مرثیه از حیث زبان، موسیقی، عاطفه و محتوا حاوی نکات قابل توجهی است که از یک سو بیانگر انگیزه گویندگان و از سویی بیانگر نگرش آن ها در مواجهه با پدیده مرگ است. توجه به موسیقی کلام و انطباق آن با فضای شعر، حضور کم رنگ مسائل اندیشگانی، زبان روان و دور از ابهام و حضور صور خیال ساده، برخی از شباهت های دو مرثیه است. از مهم ترین تفاوت های دو مرثیه نیز می توان به انگیزه متفاوت گویندگان در سرودن مرثیه، عاطفه غالب و میزان اثربخشی مرثیه اشاره کرد.
تحلیل عنصر عاطفه در مجموعه «تحیّر» برقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر مجموعه ای به هم پیوسته از عناصر عاطفه، موسیقی، شکل، تخیّل و زبان است. عاطفه یکی از مهم ترین عناصرشعری است که احساسات درونی مثل شادی، غم، عشق، نفرت، کینه، شکایت و... را بیان می کند. یکی از روش های تحلیل شعر، تحلیل عناصر آن در ارتباط با یکدیگر است که به وسیله آن می توان میزان موفقیت شاعر را در انتقال عواطف درونی وی سنجید. برقعی یکی از شاعران آیینی معاصر است که تاکنون آثار مختلفی مانند طوفان واژه ها، قبله مایل به تو، رقعه، حدود ساعت سه، تحیّر و... را به چاپ رسانده است. «تحیّر» مجموعه اشعار علوی وی است که در آن فرازهایی از زندگی حضرت علی(ع) از ولادت تا شهادت در شانزده بخش به نظم کشیده شده است. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، ارتباط عنصر عاطفه را با سایر اجزای شعر در مجموعه تحیّر سروده برقعی مورد تحلیل قرار داده است تا به این سؤالات پاسخ دهد: عنصر عاطفه در مجموعه تحیر چگونه بازتاب یافته است؟ ارتباط بین عنصر عاطفه و سایر اجزای شعری به چه صورت نمایان شده است؟ آیا برقعی در انتقال عواطف خود موفق عمل کرده است؟ نتایج نشان می دهد که عاطفه شعری در ارتباط با موسیقی، تخیل و زبان جلوه گر شده است. شاعر حالات عاطفی خود را در مجموعه ای از عناصر شعری هماهنگ با احساسات درونی خویش بیان کرده است که باعث شکل گیری عاطفه ای عمیق در مخاطب و سبب انسجام شعر وی شده و او را در انتقال عاطفه ای هماهنگ، موفق ساخته است.
تحلیل کارکرد عاطفی تصاویر در شعر غنایی معاصر(مطالعه موردی: غزل ها ی شهریار و ابتهاج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
153 - 170
حوزه های تخصصی:
تصاویر شعری با گذر از سنت به مدرنیته، ماهیت و کارکردهای تازه ای یافته است. تا دوره مشروطه، تصاویر اغلب جنبه وصفی و جمال شناسانه دارد. از دوره مشروطه به دنبال دگرگونی در شعر فارسی، کارکرد تصاویر متحول شده است. با ورود رمانتیسم، خودآگاهی شاعران نسبت به جایگاه اجتماعی خود، اهمیت یافتن حقوق فردی و اجتماعی، بروز فردیت شاعرانه و عوامل دیگر، تصاویر شعری، واسطه ای برای بیان عواطف فردی و اجتماعی شده است. در شعر غنایی معاصر، روح تصاویر رمانتیک به قالب های شعر نو محدود نمی شود. حتی ویژگی ها و کارکردهای تصاویر رمانتیک با شعر برخی از غزل سرایان عجین شده است. شهریار و ابتهاج از جمله شاعران نیمه سنت گرا هستند که کارکردهای نوین تصاویر در شعرشان به وفور یافت می شود. این موضوع، شعر این شاعران را به لحاظ همزادی تصویر با عاطفه و تأثیر در احساس مخاطب متمایز می نماید. پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این پرسش است که کدام کارکردهای عاطفی تصاویر رمانتیک در اشعار غنایی دو شاعر برجسته معاصر، حضور پررنگ تری دارد. بررسی آثار این دو شاعر، آشکار می کند، کارکردهایی مانند: تأثیر در احساس، همزادی با احساس و معنی و دلالت ضمنی برجستگی دارد. روش پژوهشی مقاله، توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ا ی است.
مقایسه سرزندگی تحصیلی، جو عاطفی خانواده و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان ممتاز و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین نگرانی های حیطه روانشناسی مدرسه، فهم چگونگی تلاش دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت تحصیلی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه جو عاطفی خانواده، انگیزش و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان ممتاز و عادی انجام شد. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول مناطق ۵، ۱۸ و ۲۲ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود، که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد ۳۰۰ نفر از دانش آموزان این مناطق (هر گروه ۱۵۰ نفر) انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (۱۹۶۴)، مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر (۱۹۸۰) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۸) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون خی دو، تحلیل رگرسیون و تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیرهای جو عاطفی خانواده و مؤلفه های آن شامل محبت (۰/۰۰۱>P)، نوازش (۰/۰۰۲>P)، تأیید کردن (۰/۰۰۳>P)، تجارب مشترک (۰/۰۰۳>P)، هدیه دادن (۰/۰۰۲>P)، تشویق کردن (۰/۰۰۱>P)، اعتماد (۰/۰۰۱>P) و احساس امنیت (۰/۰۰۲>P)، متغیر انگیزش تحصیلی (۰/۰۰۱>P) و سرزندگی تحصیلی (۰/۰۰۱>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین دانش آموزان ممتاز از گروه عادی بالاتر بود. نتیجه گیری: در گروه دانش آموزان ممتاز جو عاطفی خانواده، میزان انگیزش و سرزندگی تحصیلی بالاتر از گروه عادی بود؛ بنابراین، تقویت روابط اعضای خانواده با دانش آموزان و قرار دادن برنامه های مهارتی با تأکید بر تقویت انگیزش و سرزندگی در دروس پرورشی مدارس می تواند بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم کوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف باوجود اهمیت فراوان تنظیم هیجان، مقیاس های محدودی برای سنجش آن وجود دارند و هر کدام از ابزارها نیز غالباً بر جنبه خاصی از آن متمرکز است و نگاه تحولی ندارند. نظریه ذهنی سازی عاطفه محور با در نظر گرفتن نقش ذهنی سازی در تنظیم هیجان، نگاهی نوین را در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای سنجش این سازه در پژوهش، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بنابراین هدف این پژوهش ارزیابی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم کوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور است. مواد و روش ها این پژوهش یک طرح توصیفی ارزشیابی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان دانشگاه های تربیت مدرس، شهید بهشتی و تهران بودند. از دانشجویانی که در بهار و تابستان 1401 مشغول به تحصیل بودند، ۴14 نفر با روش نمونه گیری در دسترس ارزیابی شدند نسخه فارسی وکوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور پس از طی مراحل ترجمه و بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسش نامه 10 سؤالی شخصیت، دشواری تنظیم هیجان، رضایت از زندگی و اضطراب بک اجرا شد. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی، روایی هم گرا و روایی واگرا از همبستگی پیرسون و برای بررسی اعتبار آن از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی و اعتبار مرکب استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و R نسخه 43/1 انجام شد. یافته ها نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مدل 3 عاملی شناسایی،پردازش و ابراز هیجان بود. همبستگی های معنادار بین عوامل به دست آمده با پرسش نامه 10 سؤالی شخصیت، رضایت از زندگی ، دشواری تنظیم هیجان و اضطراب بک نیز روایی هم گرا و واگرای مقیاس را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل از 0/86 تا 0/88، ضریب بازآزمایی از 0/75 تا 0/80 و همچنین میزان اعتبار مرکب از 0/79 تا 0/82بود. نتیجه گیری به طور کلی می توان گفت نسخه فارسی فرم کوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور ساختاری 3 عاملی (شناسایی، پردازش و ابراز هیجان) دارد و روایی( سازه، واگرا و هم گرا) و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی در جمعیت ایرانی را دارد.