مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۴۱.
۷۴۳.
۷۴۴.
۷۴۵.
۷۴۶.
۷۴۷.
۷۴۸.
۷۴۹.
۷۵۰.
۷۵۱.
۷۵۲.
۷۵۳.
۷۵۴.
۷۵۵.
۷۵۶.
۷۵۷.
۷۵۸.
۷۵۹.
۷۶۰.
دانشگاه
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۶۲-۴۳
هدف: عدالت در کنار آزادی، از مهمترین ارزشهای بشری است. حکومتها، جوامع، سازمانها و نهادهای اجتماعی، مشروعیت خود را از عدالت کسب میکنند. در حوزه آموزش، جامعه جهانی در راستای تحقق عدالت به سمت اجرای پارادایم «آموزش عالی برای همه» پیش میرود. این رویکرد، آموزش عالی را بهمثابه یک حق برای افراد قلمداد میکند. ازآنجاکه یکی از مهمترین گامها برای ارتقای عدالت، تشخیص و تعیین شاخصهای آن است تا سیاستگذاری، برنامهریزی و ارزیابی در جهت بهبود وضعیت عدالت در جامعه در حوزه آموزش عالی بر اساس آن شاخصها انجام گیرد، لذا هدف این مطالعه، معرفی و دستهبندی شاخصها و نشانگرهای عدالت در آموزش عالی است تا مسئولان با انسجام فکری بیشتری در باب عدالت در آموزش عالی بیندیشند. روششناسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی[1] است. گردآوری دادههای پژوهش با استقاده از دو روش تحقیق اسنادی و گروه کانونی انجام شد. در این پژوهش، هفت نفر از مسئولان و مدیران آموزش عالی و نیز صاحبنظرانی با تخصصهای آموزش عالی، اقتصاد و فلسفه آموزشی بهعنوان اعضای گروه کانونی شرکت داشتند که طی دو جلسه، نظرات آنها جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استقاده از روش تحلیل محتوا تا دستیابی به مرحله اشباع انجام گرفت و در نهایت، شاخصهای عدالت به چهار دسته و 50 نشانگر، تقسیمبندی شدند. یافتهها: شاخصهای عدالت در چهار گروه: الف- شاخص فردی (دانشجو) با 16 نشانگر، ب- شاخص سازمانی (دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی) با 7 نشانگر، پ- شاخص مالی و اقتصادی (سطح خُرد و کلان) با 10 نشانگر و ت- شاخص تطبیقی (مقایسه بینالمللی) با 17 نشانگر تقسیمبندی شد. نتیجهگیری: یک نظام آموزش عالی عادلانه میتواند دو رویکرد اصلی داشته باشد: الف- تلاش برای کاهش تفاوت بین افراد، گروهها و سازمانها و ب- حداکثر نمودن حداقلها. درعینحال تا وقتی یک جامعه مبتنی بر ساختارهای نابرابر در به دست آوردن فرصتهای ممتاز سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است، نمیتوان از عدالت در آموزش عالی سخن گفت. اصلاحات عادلانه با بهکارگیری شاخصهای چهارگانه برشمرده شده در این مقاله، زمانی نتایج کاملی به بار خواهند آورد که همزمان سایر حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز اصلاح شده باشند.
ایده دانشگاه تربیت محور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایجاد تحولی در دانشگاه ها احساس نیاز می شد. با وجود اجرای سیاست های متنوع، تاکنون این تحول در دانشگاه ها به وجود نیامده است و دانشگاه های کشور همان مسیر ترسیم شده جهانی را کم وبیش پیموده اند. گواه آن نیز رتبه بندی های جهانی است که به طور تلویحی نشان می دهند، نه تنها ساختار دانشگاه، بلکه فعالیت های علمی پژوهشی در آن نیز در راستای معیارهای جهانی است. در مقابل، بی تأثیر بودن دانشگاه ها در رفع مشکلات جامعه ایرادی است که حتی از طرف دانشگاهیان بر وضعیت فعلی دانشگاه وارد می شود؛ حتی برخی افراد از آن به بحران دانشگاه یاد می کنند. در این مقاله با استفاده از تعریف موسّع «علم» در فرهنگ اسلامی، که شامل علوم مدرن هم می شود، ایده «دانشگاه تربیت محور» را ارائه خواهیم کرد که می تواند دانشگاه های ما را، با توجه به شرایط کنونی آنها و با کمترین تغییرات در وضعیت فعلی شان، متحول کند. ایده دانشگاه تربیت محور بر مبنای نظریه های سامانه های پیچیده در این نوشتار معرفی می شود.
شناسایی مؤلفه های مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش عالی: فراترکیب براساس مدل اروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
124 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: توجه به مدیریت کیفیت فرگیر در دانشگاه از جمله مهم ترین رویکردهای بهبود کارآیی و اثربخشی آموزش عالی در سال های اخیر به شمار می رود. از این رو هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش عالی است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و مبتنی بر روش فراترکیب بر مبنای مدل اروین(2011) انجام شده است. جامعه پژوهش، متشکل از 214مقاله و پایان نامه تحصیلات تکمیلی درباره مؤلفه های مدیریت کیفیت فراگیر در مراکز آموزش عالی است که بین سال های 1395 شمسی و 2017 میلادی تا 1402 شمسی و 2024 میلادی ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 30 مقاله پژوهشی است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش بر اساس تحلیل مضمون در سه سطح پایه، مضامین سازمان دهنده و فراگیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه های مدیریت کیفیت فراگیر در مراکز آموزش عالی در 7 بُعد و 66 عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل عوامل زمینه ای و زیرساختی، مستندسازی فرآیندها، برنامه درسی، منابع انسانی، مشتری مداری، نظارت و ارزشیابی و رهبری و مدیریت می باشد.
بحث و نتیجه گیری: مدیریت کیفیت فراگیر از ضرورت های بهبود وضع موجود در آموزش عالی است با توجه به مؤلفه های شناسایی شده در این زمینه ضرورت ارزیابی و پایش منابع ساختاری موجود در دانشگاه، شبکه سازی اطلاعاتی در دانشگاه، دیدگاه تحولی در آموزش عالی و توسعه حرفه ای باید مورد توجه قرار گیرد.
رابطه مؤلفه های سبک های رهبری و ابعاد توسعه کارآفرینی در دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعامل مولفه های سبک های رهبری و ابعاد توسعه کارآفرینی در دانشگاه های ایران بود. روش تحقیق ترکیبی به صورت کیفی- کمی بود، جامعه آماری شامل کلیه مسئولین، مدیران و معاونان دانشگاه های کارآفرین(شامل دانشگاه تهران، تربیت مدرس، فرهنگیان، فنی و حرفه ای و فردوسی مشهد) که تعداد آنها 60 نفر بود. در دو مرحله: کیفی 15 نفر و در مرحله کمی براساس فرمول کوکران تعداد ۵۲ نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه بود، برای شناسایی مولفه های سبک رهبری و دانشگاه کارآفرین، همچنین رتبه بندی وتعیین مقدار تاثیرپذیری مولفه های تحقیق از آزمون های آماری با استفاده از نرم افزار MicMac و Spss استفاده شد. براساس تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های عمیق و اکتشافی، کدگذاری و تحلیل داده های کیفی مولفه های شناسایی شده در بعد رهبری تحول آفرین 7 مولفه طبقه بندی شدند و برای دانشگاه کارآفرین نیز 7 مولفه دیگر طبقه بندی شدند. همچنین مشخص شد سبک رهبری تحول گرا مدیران بر توسعه کارآفرینی در دانشگاه ها تاثیر گذار و معنی دار بود.
ارائه الگوی راهبردی وحدت فرهنگی حوزه و دانشگاه
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
87 - 106
حوزههای تخصصی:
«وحدت کلمه» ضرورتی است که جامعه نخبگانی حوزه و دانشگاه می بایستی در راستای اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی به آن توجه ویژه داشته باشند. با وجود کسب دستاوردهای قابل توجه در نزدیک نمودن این دو مجموعه، به دلیل تداوم و استمرار دشمنی دشمنان، بهره گیری مناسب از تجربیات ارزشمند دوران پس از انقلاب اسلامی در نظریه جدیدی از وحدت حوزه و دانشگاه و تدوین الگوی راهبردی ضروری می نماید. با توجه به ماهیت فرهنگی حوزه و دانشگاه و نظر به اهمیت فرهنگ و تأثیر ارتباط فرهنگی دو نهاد نخبگانی در دکترین دفاعی ایران، در این تحقیق ضمن تبیین تأثیر فرهنگ در رابطه دین و علم و امنیت آفرینی آن در سطح ملی، نظریه وحدت فرهنگی با رویکرد راهبردی و در قالب یک الگوی راهبردی در ارزش های مشترک انقلابی، اسلامی، ایرانی و انقلابی-اسلامی دو نهاد حوزه و دانشگاه پیش نهاد شده و در انتها به تأثیر این وحدت در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران اشاره می شود.
واکاوی راهبردهای بهبود ارتباط دانشگاه ایلام با صنعت و جامعه
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی راهبردهای بهبود رابطه دانشگاه ایلام با صنعت و جامعه و با بهره گیری از روش شناسی کمی به انجام رسیده است . جامعه آماری پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه ایلام و خبرگان بخش های اقتصادی به تعداد 247 نفر بوده اند که با بهره گیری از فرمول کوکران، نمونه آماری به تعداد 78 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به انتساب متناسب مورد مطالعه قرار گرفته اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پژوهش گر ساخته ای بود که روایی آن با استفاده از دیدگاه 3 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه ایلام و پایایی آن با محاسبه کرونباخ آلفا (84/0) تأیید شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SmartPLS و SPSS انجام شده است. مدل مفهومی پژوهش پنج عامل قوانین و مقررات، طراحی سامانه بانک های اطلاعاتی، طراحی ساختار، ارتباطات و انگیزشی بود که برای ارزیابی پایایی مدل، از تحلیل عاملی تأییدی در محیط نرم افزار SmartPLS بهره گرفته شد. برآورد ارزیابی برازش کلی مدل با معیار GOF انجام شد. میزان آزمون برای شاخص برازش مدل برابر با 0.695 به دست آمد؛ بنابراین می توان گفت مدل سازه های ارتباط صنعت و دانشگاه، از برازش بالایی برخوردار بوده است و زیر شاخص های سازه های ارتباط صنعت و دانشگاه نیز از انسجام درونی و بیرونی مناسبی برخورد بوده اند.نتایج نشان داد که یکی از مؤلفه های بهبود ارتباط بین دانشگاه ایلام و بخش های اقتصادی، تدوین بانک اطلاعات جامعی درباره کسب وکارهای موجود در استان و تدوین بانک اطلاعاتی اساتید، تخصص ها، مهارت ها و پروژه های مطالعاتی صورت گرفته در دانشگاه ایلام می باشد. همچنین نتایج نشان داد که یکی دیگر از مؤلفه های بهبود ارتباط بین دانشگاه ایلام و بخش های اقتصادی، طراحی جدید سایت دانشگاه ایلام و اختصاص بخشی از سایت دانشگاه ایلام به ارتباط دانشگاه ایلام با بخش های اقتصادی و طراحی ساختار جدید برای دفتر ارتباط با صنعت می باشد.
پایداری سازی ارتباطات میان ارکان اکوسیستم فناوری و نوآوری از طریق هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
تعامل مؤثر دانشگاه و صنعت به دلیل نقش مؤثری که در توسعه ی اقتصادی دارد موردتوجه می باشد. این تعامل در شرایط فعلی اقتصاد کشور، می تواند یکی از راه های خروج از اقتصاد متکی بر نفت، تقویت اقتصاد دانش بنیان و مقاومتی و همچنین ارتقاء بهره وری باشد. شواهد تاریخی نشان می دهد که صنعت در ایران قدمت شش هزارساله و ورود آن به سبک نوین به کشور قدمت پنجاه ساله دارد. از طرف دیگر بیشتر از هفتادسال از ورود دانشگاه به ایران به سبک جدید آن نمی گذرد، اما بررسی روند هر دو نشان از رفتار مستقل دانشگاه از صنعت در سنوات گذشته دارد. بنابراین در این مقاله ابتدا به ارائه مدل ارتباطی بین صنعت و دانشگاه با تأکید بر نقش اتاق های بازرگانی و در ادامه توسعه مدل ارائه شده به ارتباط میان ارکان اکوسیستم فناوری و نوآوری پرداخته شده است. از آنجایی که اتاق های بازرگانی می توانند نقش تسهیلگری را برای کاهش ریسک این تعامل و تقویت آن داشته باشند و همچنین پیرو مدل پیشنهادی تعامل صنعت و دانشگاه که بر پایه مدل باب هادسون می باشد، اتاق بازرگانی کرمان به عنوان پارلمان بخش خصوصی استان اقدام به راه اندازی سامانه ای هوشمند برپایه هوش مصنوعی سیستم پیشنهادگر جهت ایجاد ارتباط میان ارکان اکوسیستم فناوری و نوآوری کرده است. هدف اصلی از ایجاد این سامانه، ایجاد ارتباطات دو یا چندجانبه میان ارکان اکوسیستم فناوری و نوآوری می باشد. با توجه به اینکه این سامانه، یک محصول دانش بنیان به منظور تقویت اکوسیستم فناوری و دانش بنیان می باشد، سایر نهادهای دارای نقش در اکوسیستم کشور نیز می توانند از امکانات و قابلیت های این سامانه بهره های لازم را برده تا بتوانند نقش تسهیل گری در تعامل میان ارکان آن را ایفا نمایند.
بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطۀ بین تقاضای شغلی و ابهام نقش با رفاه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
99 - 124
حوزههای تخصصی:
بهبود رفاه و حمایت از کارکنان سبب موفقیت سازمان شده است اگر سازمان کارکنان را مورد حمایت خود قرار داده آنها احساس تعهد بیشتری به سازمان داشته و در جهت فزایش عملکرد و دستیابی به اهداف سازمان تلاش می کنند. یافتن عوامل موثر بر رفاه کارکنان امری ضروری است و به سازمان ها جهت بهبود عملکرد و رسیدن به موفقیت کمک نموده است، از این رو این پژوهش در پی آزمون مدلی ازعوامل علی موثر بر رفاه کارکنان با میانجی گری خودکارآمدی در کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه بوده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که روایی صوری، روایی همگرا و روایی افتراقی متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی از طریق نرم افزار Smart PLs3 انجام شده است.جامعه آماری شامل کلیه ی کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه که شامل 490 نفر بوده است و با استفاده از جدول مورگان 215 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته ها نشان داد که چالش های شغلی و ابهام نقش هم به صورت مستقیم و هم با میانجی گری خودکارآمدی بر رفاه کارکنان موثر بوده است. با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که تقاضاهای شغلی بیش از حد و ابهام در نقش کارکنان توانسته است خستگی عاطفی را افزایش و درگیری کاری کارکنان را کم کرده که این دو سبب کاهش رفاه کارکنان شده است.
انقلاب هوش مصنوعی و پویایی های مارپیچ سه گانه در اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
53 - 70
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی اثرات تحول آفرین انقلاب هوش مصنوعی بر پویایی های مدل مارپیچ سه گانه (تعامل بین دانشگاه، صنعت و دولت) و تأثیر آن بر توسعه اقتصادی می پردازد. مدل مارپیچ سه گانه، به عنوان یک چارچوب نظری برای تسهیل نوآوری، نقش مهمی در هدایت جریان دانش و تقویت همکاری های بین بخشی ایفا می کند. با ظهور فناوری های هوش مصنوعی، مرزهای سنتی میان دانشگاه ها، صنایع و دولت ها کمرنگ شده و نقش ها و تعاملات این ارکان بازتعریف شده اند. در این مطالعه، با بهره گیری از یک مدل سیستمی پویا، شوک ناشی از انقلاب هوش مصنوعی بر سازوکارهای خلق دانش، توسعه فناوری، و همکاری های بین بخشی، شبیه سازی و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که کارایی بالاتر دانشگاه ها در خلق دانش، حمایت های هدفمند دولت، و تعاملات قوی تر با صنایع پیشرفته، به طور قابل توجهی می توانند تأثیرات مثبت هوش مصنوعی بر رشد و توسعه اقتصادی را تقویت کنند. همچنین مشخص شد که کشورهایی با سهم بالاتر از صنایع پیشرفته و فناوری محور، مزایای بیشتری از این انقلاب خواهند برد. این پژوهش بر اهمیت سیاست هایی نظیر تقویت بوم سازگان های نوآوری، حمایت از خوشه های دانش بنیان، گسترش سرمایه گذاری در فناوری های پیشرفته، و ارتقای همکاری های بین دانشگاه ها، صنایع و دولت ها تأکید دارد. یافته ها نشان می دهد که توسعه اقتصادی پایدار در عصر هوش مصنوعی مستلزم رویکردی جامع و هم افزا میان این سه رکن اساسی است.
شناسایی چالش های اشتغال فارغ التحصیلان رشته های علوم تربیتی دانشگاه های دولتی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
7 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های اشتغال و کارآفرینی فارغ التحصیلان رشته علوم تربیتی دانشگاه های دولتی استان آذربایجان شرقی در سال ۱۴۰۲ اجرا شد.روش پژوهش: این پژوهش از نظر روش، کیفی است. جامعه پژوهش، فارغ التحصیلان رشته های علوم تربیتی دانشگاه های شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه تبریز بوده است که به روش هدفمند ملاک مدار به صورت گلوله برفی تا اشباع نظری داده صورت گرفت. ابزار گرد آوری داده های این تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق است؛ و برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل محتوای عرفی به روش اکتشافی استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از کدگذاری داده ها، به شناسایی ۲۰۶ مفهوم اولیه ۱۷ مضمون فرعی و ۷ مضمون اصلی (تم) به عنوان چالش های اشتغال و کارآفرینی رشته های علوم تربیتی دانشگاه های استان آذربایجان شرقی منجر شد. مضامین اصلی، شامل کمبود ظرفیت آزمون های استخدامی و نبود ثبات شغلی (مشکلات استخدامی، مشکلات ظرفیت پذیرش، مشکلات نبود ثبات در جذب)، ضعف در آموزش مهارت های عملی و محتوای نامناسب و اثربخش نبودن آموزش ها (مشکلات ضعف آموزش مهارت، مشکلات اثربخشی آموزشی، مشکلات محتوای آموزش)، کمبود حمایت مالی و قانونی دولت از رشته (مشکلات مالی، مشکلات کمبود حمایت قانونی دولت)، مشکل شناخته نشدن ظرفیت ها و اهمیت رشته (مشکلات جایگاه رشته، مشکل نگرش، مشکل فرهنگی)، ضعیف بودن نیازسنجی در بازار کار و نبود زمینه شغلی (مشکلات نیازسنجی، مشکلات نبود زمینه شغلی)، مشکلات سوء مدیریت سازمان ها و مؤسسات در زمینه استخدام (مشکلات مدیریتی سازمان ها، مشکلات مؤسسات کاریابی)، مشکلات کمبود ارتباط عوامل یاددهنده و یادگیرنده (مشکلات کمبود ارتباط استاد با دانشجو).نتیجه گیری: باتوجه به چالش های مطرح شده در زمینه اشتغال و کارآفرینی در رشته علوم تربیتی پیشنهاد می شود در دانشگاه ها دوره های آموزشی مخصوص کارآفرینی در این رشته برگزار شود. همچنین ترکیبی از آموزش، تحقیق، حمایت مالی، توسعه نگرش و تعامل با بازار کار می تواند به حل چالش های اشتغال و کارآفرینی در رشته های علوم تربیتی کمک کند.
دلایل، ضرورت و چگونگی ارزیابی از رؤسای دانشگاه های کشور و موانع آن از منظر استادان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
61 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی دلایل، ضرورت و چگونگی ارزیابی از رؤسای دانشگاه های کشور و موانع آن از منظر استادان دانشگاه ها اجرا شده است.روش پژوهش: برای نیل به این هدف، رویکرد کیفی از نوع روش پدیدارشناسی مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش را رؤسا و استادان دانشگاه ها و متخصصان در حوزه ارزشیابی در سال تحصیلی 1402 - 1401 تشکیل می دادند. نمونه از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع افراد کانونی انتخاب شد و با توجه به اشباع نظری 20 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و «بررسی اسناد» برای گردآوری داده ها استفاده شده است. پس از بیان هدف های پژوهش و تأکید بر اصل محرمانه بودن؛ مصاحبه با هر یک از مشارکت کنندگان ضبط و مکتوب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است و جزئیات یافته ها مورد تفسیر قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد از دلایل ارزیابی رؤسای دانشگاه ها در چهار مقوله الزامات حکمرانی در آموزش عالی، تعیین و تحقق رسالت های آموزشی و پژوهشی، تعیین و کنترل فرایندهای توسعه ای و اجرای سیاست های نظارتی است. علاوه بر این، سایر یافته ها نشان دهنده آن بود که مهم ترین موانع ارزیابی رؤسای دانشگاه ها در کشور، نگرانی و دلهره رؤسای دانشگاه ها از بازخورد ذی نفعان، مشکلات اداری و جا نیفتادن فرهنگ نقد و مطالبه است.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از ارزیابی عملکرد رؤسای دانشگاه ها می تواند رؤسا را از عملکرد خودآگاه سازد و به عنوان یک راهبرد مهم در دانشگاه در نظر گرفته شود.
چرخه معیوب ارتباط صنعت و دانشگاه: راهکارهایی برای نیل به سوی سرمایه سازی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اقتصاد مبتنی بر دانش، دانشگاه ها به عنوان تولیدکننده و انتقال دهندیه دانش، نقش مهمی در توسعیه اقتصادی نوآورانه و پایدار ایفا می کنند. این پژوهش با هدف شناسایی چالش های شکل گیری رابطیه صنعت و دانشگاه انجام گرفت. بستر تحقیق استان خوزستان بود که براساس موضوع، روش تحقیق داده بنیاد انتخاب شد. در راستای اشباع نظری مشارکت کنندگان تحقیق، نخبگان استان متشکل از استادان دانشگاه شهید چمران اهواز، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و دانشگاه آزاد همچنین مدیران شرکت های دانش بنیان، 44 نفر بود که با روش هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبیه عمیق و نیمه ساختاریافته بود. شیویه تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری نظری صورت گرفت. یافته ها نشان داد که مقوله های شرایط علّی ارتباط صنعت و دانشگاه مشتمل بر تکمیل نشدن فرایند شکل گیری صنعت، واماندن از تغییرات فنی و محدودکردن محصولات تولیدی به بازارهای داخلی، غلبیه تفکر نظری محور بر رویکرد کاربردمحوری در دانشگاه، ناهمسویی صنعت و دانشگاه در ایران، گردش دانشگاه بر مدار آموزش های نظری، پژوهش ویترینی سازمان ها، عدم شفافیت نیازهای صنعت و واسپاری باز به شرکت های رقیب بود. همچنین مقوله های شرایط زمینه ای شامل چنبریه دولت بر صنایع و آسودگی مدیران از پشتیبانی دولت، پوشش ناکارآمدی ها با منابع درآمدی نفتی، عدم اولویت امور پژوهشی در سازمان ها، ارتزاق ناتمام دانشگاه از دولت و ضعف مراکز داخلی پژوهش و فناوری صنایع و محروم ماندن کشور از درآمدهای صنایع جانبی بود. به منظور تحقق نگاه علمی و حل چالش های فنی صنایع، بومی سازی محصولات و درنهایت رشد درآمدی صنایع، ارتباط صنعت و دانشگاه باید احیا شود.
رفتارهای پرخطر پیامد عضویت در شبکه های مجازی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز گنبد کاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
149 - 169
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی و وقوع رفتارهای پرخطر انجام یافته است. روش پژوهش پیمایشی با طرح تحقیق مقطعی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز گنبدکاووس به تعداد 2000 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران یک نمونه 313 نفری از آن با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبتی و تصادفی انتخاب شده است. ابزار تحقیق شامل سه پرسشنامه: اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه شبکه های اجتماعی مجازی و پرسشنامه استاندارد رفتارهای پرخطر می باشد. کار تجزیه و تحلیل و پردازش داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شده است. یافته ها نشان دادند: بین استفاده از شبکه اجتماعی مجازی و وقوع رفتار پرخطر(انحراف جنسی و خودکشی) با توجه به مقدار معنی داری (0. 20 برای انحراف جنسی و 0. 62 برای خودکشی) رابطه ای وجود ندارد (مقادیر کمتر یا مساوی 0. 05). اما در دو رفتار پرخطر خشونت و مصرف مواد مخدر این رابطه معنادار بوده است. به طوری که مقدار معنی داری در هر دو رفتار 0. 000 شده است. با توجه به مقدار ضریب همبستگی شدت این دو رفتار پرخطر متوسط رو به پایین می باشد (برای متغیر خشونت مقدار ضریب 0. 39 و برای متغیر مصرف مواد مخدر، مقدار ضریب 0. 24 می باشد). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که نوع و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی توان پیش بینی وقوع رفتارهای پرخطر را دارند
خوابگاه دانشجویی و آسیب های اجتماعی دختران (مورد مطالعه: خوابگاه های دانشجویی دانشگاه های دولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
بحث تأثیر فضای خوابگاه دانشجویی بر شیوع و تعمیق آسیب های اجتماعی در بین دانشجویان، همواره یکی از بحث های مهم و البته همچنان باز است که هنوز پاسخ واحدِ روشن و مورد اجماعی در باب این تأثیر وجود ندارد. مقالیه حاضر با مسئله سازی این موضوع، با ترکیبی از روش های کمّی (پیمایش با تکنیک پرسش نامه) و کیفی (تحلیل محتوای کیفی با تکنیک مصاحبیه عمیق نیمه ساختاریافته و بحث گروهی متمرکز) در قالب طرح متوالی تبیینی به بررسی شیوع و دامنیه آسیب های اجتماعی در بین 2500 نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه های دانشجویی در 10 منطقیه دانشگاهی و 22 دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سطح کشور پرداخته است. یافته ها نشان داد که در مجموع، میزان شیوع آسیب های اجتماعی در بین دانشجویان دختر خوابگاهی، در حد پایین است و شکل آسیب های اجتماعی در بین آنان، عمدتاً مربوط به امر جنسی و از نوع روابط دوستی است (رابطیه دوستی، رابطیه جنسی و پارتی)؛ به طوری که میزان شیوع رابطه با جنس مخالف در بین دانشجویان بالاست و حدود یک چهارم دانشجویان این رابطه را تجربه کرده اند. علاوه براین، شایع ترین مواد دخانی مصرفی در بین دانشجویان، ابتدا قلیان و سپس سیگار، مشروبات الکلی، موادّمخدر و پیپ بود. نتایج تحقیق، گرچه بر میزان بالای شیوع رابطیه دانشجویان دختر با جنس مخالف دلالت دارد، اما گویا بخش اعظم این تجربه مربوط به زمان قبل از ورود به دانشگاه به طور عام و خوابگاه به طور خاص بوده و در نتیجه فضای دانشگاهی و خوابگاهی سهم جزئی در این زمینه داشته است.
ارائه چارچوبی برای نحوه تامین مالی آموزش عالی ایران بر اساس مطالعه الگوهای جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
145 - 178
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش های نوین تأمین مالی در بخش آموزش عالی به دلیل وجود محدودیت روزافزون بودجه عمومی و وجود انواع تقسیم بندی دانشگاهها بر اساس تنوع عملکردی، یکی از دغدغه های اصلی مراجع سیاست گذار علم و فناوری است. لذا شناسایی و ارائه یک الگوی پیشنهادی برای تخصیص اعتبار مالی دانشگاه ها امری ضروری است. بر همین اساس به بررسی دقیقِ الگوی تامین اعتبار مالی در 16 کشور و مقایسه کمی و کیفی آنها با روش تامین منابع مالی در ایران پرداخته شد. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که با وجود تفاوت سهم روش های متداول تامین منابع مالی در دانشگاه های دولتی و غیر دولتی، روش های مرسوم در تامین منابع مالی دانشگاه های کشور شامل چانه زنی سیاسی، پرداخت بر اساس معیار هزینه سرانه دانشجو، مبتنی بر عملکرد و یا بر اساس برنامه ها و اهداف خاص از پیش تعیین شده صورت می گیرد در حالی که در دیگر کشورها از روش های کلی همچون حمایت های دولتی، شهریه، خیرین و سایر منابع بهره می گیرند. هر چند که هر یکی از این روش های کلی برای کشورهای دیگر دارای مولفه های جزئی تر نیز می باشند. استفاده روش های چون تغییر در پیکره آموزش عالی و بازنگری در نحوه تخصیص بودجه های پایه، اختصاص بودجه برای اولویت ها و سیاست های خاص در آموزش عالی، اختصاص بودجه های انگیزشی، جذب کمک های خیرخواهانه از طریق اعطای مشوق های مالیاتی برای خیرین و همچنین قراردادهای اجتماعی بین دولت و مردم می تواند در بهبود و ارتقاء منابع مالی دانشگاهها موثر باشد. در عین حال که می توان با قراردادن معافیت های مالیاتی برای قراردادهای درآمدزای دانشگاه ها، این مسیر را هموار تر نمود.
بررسی چالشهای توسعۀ دانشگاه اسلامی، مطالعل موردی: دانشگاههای استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی چالشهای توسعه دانشگاه اسلامی بود. روش: این پژوهش با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی به انجام رسید. مشارکت کنندگان بالقوه شامل 20 نفر از مدیران و اعضای هیئت علمی خبره و صاحب نظر با تجربه و گرایش عقیدتی/ نظری در رابطه با موضوع اسلامی شدن دانشگاه بودند. انتخاب این افراد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار (تخصص و تجربه) و با لحاظ اشباع یافته ها انجام شد. برای شناسایی چالشهای توسعه دانشگاه اسلامی، از الگوی منظومه پویای توسعه دانشگاه اسلامی(ترک زاده و معینی، 1394) و چارچوب تفصیلی تدوین شده توسط ترک زاده و هاشمی(1399) بهره برداری شد. بدین منظور، مبانی نظری و سوابق پژوهشی مرتبط مطالعه و مصاحبه هایی با صاحب نظران انجام شد تا تحلیل و تبیین کیفی موضوع صورت گیرد. یافته ها: چالشهای توسعه دانشگاه اسلامی مشتمل بر 16 مورد، در سه سطح نهادی(هفت مورد)، اجرایی(چهار مورد) و فنی(پنج مورد) شناسایی شد. همچنین، سازوکارهای اثرگذاری چالشها در مسیر توسعه دانشگاه اسلامی و علل بروز راهکارهای غلبه بر آنها نیز شناسایی شد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر می تواند به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی و تصمیم گیری در این زمینه استفاده شود. شناسایی چالشها در سطوح مختلف و تحلیل سازوکارهای اثرگذاری آنها، راهگشای مسیر توسعه دانشگاه اسلامی خواهد بود.
شناسایی راهبردهای تحقق خلاقیت محیطی در دانشگاه ها بر اساس نظر خبرگان دانشگاهی: یک مطالعۀ کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی راهبردهای تحقق خلاقیت محیطی در دانشگاهها بر اساس نظرات خبرگان دانشگاهی بود. روش: در پژوهش حاضر که بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها، کیفی از نوع پدیدارشناسی است، برای گردآوری داده ها با رویکرد نمونه گیری هدفمند(صاحب نظران کلیدی) و معیار اشباع نظری، با 25 نفر متخصص دانشگاهی مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون بر اساس دیدگاه آتراید-استرلینگ(2001) در سه سطح مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر انجام شد. یافته ها: راهبردهای تحقق خلاقیت محیطی در دانشگاهها در دو مضمون سازمانده راهبردهای درون نهادی(شامل هشت مضمون پایه) و راهبردهای برون نهادی (شامل شش مضمون پایه) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد کاربست راهبردهای شناسایی شده بتواند به پویایی محیط های دانشگاهی و تعامل سازنده نهاد دانشگاه با محیط پیرامون کمک کند.
واکاوی سبک رهبری دانشگاه های جامع تهران بر مبنای الگوی سایبرنتیک
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
69 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، واکاوی سبک رهبری دانشگاههای شهر تهران بر اساس الگوی دانشگاهی سایبرنیتک بود. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی؛ رویکرد، کمی و به روش توصیفی پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل4447نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاههای جامع شهر تهران بود که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبتی، تعداد354نمونه تعیین شد. گردآوری داده-های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته با الهام از پرسشنامه استانداردBirnBaum(1988) و بر اساس دیدگاه متخصصان این حوزه تدوین شد. پرسشنامه مذکور بر مبنای 6مؤلفه اساسی براساس طیف پنج درجه ای لیکرت تنظیم و توزیع گردید. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه توسط چند تن از متخصصان و اعضای هیئت علمی این حوزه، ارزیابی و پس از اعمال اصلاحات، تأیید شد. پایایی پرسشنامه برمبنای آلفای کرونباخ محاسبه و 83/.به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS24 انجام شد. یافتهها نشان داد، وضعیت دانشگاههای جامع دولتی شهر تهران به لحاظ میزان همسویی با مؤلفه های الگوی سایبرنتیک در مؤلفه های کنترل، رهبری، سلسله مراتب و تصمیم گیری در وضعیت مناسبی قرار داشتند. بر اساس نتایج پژوهش، مؤلفه کنترل، بالاترین میزان همسویی با الگوی سایبرنتیک را دارا بود که نشان از تأکید مدیران دانشگاهی بر تبعیت از دستورالعمل ها و قوانین است. در مؤلفه تعاملات و مؤلفه ی پیوندهای سست و سخت که بر ارتباط دانشگاه ها و نیاز جامعه تأکید دارد، از وضعیت مناسبی برخوردار نبود. لذا ایجاد بستر مناسب و عدم ایستادگی مدیران دانشگاهی در برابر تغییرات، رکن اساسی بهبود وضعیت موجود است. ازاین رو، شایسته است دانشگاههای موردمطالعه در زمینه پیوندها و تعاملات تلاش بیشتری انجام دهند و برای بهبود مؤلفه های مذکور، برنامه ریزی کنند.
تبیین الگوی ارتباطی هوش هیجانی، هوش اجتماعی و هوش شناختی مدیران تربیت بدنی دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین الگوی ارتباطی بین هوش هیجانی، هوش اجتماعی و هوش شناختی مدیران تربیت بدنی دانشگاه های ایران بود. جامعه آماری تحقیق مدیران تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور به تعداد 90 نفر بود که همه آنها به طور کل شمار برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق از سه پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ، هوش شناختی ریون و هوش اجتماعی سیلورا استفاده شد. روایی هر سه پرسشنامه به تأیید ده تن از متخصصان رسید و پایایی آنها در یک مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی و با آلفای کرونباخ به ترتیب 0.89، 0.91 و 0.90 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی مانند کولموگروف -اسمیرنوف، تی استودنت تک نمونه ای و معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها نشان داد بین هوش هیجانی و هوش شناختی مدیران تربیت بدنی دانشگاه ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین هوش هیجانی و هوش اجتماعی مدیران تربیت بدنی دانشگاه ها ارتباط معناداری وجود دارد. بین هوش شناختی و هوش اجتماعی مدیران تربیت بدنی دانشگاه ها ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی و هوش اجتماعی با هوش شناختی مدیران تربیت بدنی دانشگاه ها رابطه معناداری مشاهده شد و مدل ارتباطی آنها از برازش مطلوبی برخوردار است.