مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خلاقیت هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خلاقیت هیجانی با خلاقیت شناختی و نقش ویژگی های شخصیتی در تبیین خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی بود. بر این اساس 206 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب و سیاهه خلاقیت هیجانی آوریل، آزمون خلاقیت عابدی و پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ بر آنها اجراء شد. پایایی و روایی ابزارهای ذکر شده به دست آمد. تحلیل نتایج نشان داد که بین خلاقیت شناختی و خلاقیت هیجانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین پنج عامل شخصیتی، عوامل گشودگی در تجربه، برون گرایی پیش بینی کننده مثبت و معنادار خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی؛ عامل توافق پذیری پیش بینی کننده مثبت و روان نژندی پیش بینی کننده منفی خلاقیت شناختی بودند.
رابطه ی بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خلاقیت هیجانی، عملکرد تحصیلی با بهداشت روانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش بینی بهداشت روانی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خلاقیت هیجانی و عملکرد تحصیلی انجام شد. در این پژوهش نمونه یی به حجم 361 دانشجو (191 دختر و 170 پسر) به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان دانشجویان دانشگاه ارومیه انتخاب و با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سیاهه ی خلاقیت هیجانی و چک لیست بهداشت روانی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان داد که بهداشت روانی با ابعاد راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجان، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری و سرزنش دیگران رابطه ی منفی معنی داری دارد. بین خلاقیت هیجانی و بهداشت روانی رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین بین عملکرد تحصیلی و بهداشت روانی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. از بین متغیرهای پژوهش، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری، سرزنش دیگران و عملکرد تحصیلی بیست وشش درصد از واریانس بهداشت روانی را تبیین نمودند. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که بهداشت روانی با راهبردهای ناکارآمد در تنظیم شناختی هیجان رابطه منفی و با عملکرد تحصیلی بالا رابطه مثبت دارد و با خلاقیت هیجانی رابطه ای ندارد.
رابطه الگو های ارتباطی خانواده، هوش هیجانی و خلاّقیّت هیجانی در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده، هوش هیجانی و خلاّقیّت هیجانی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز بود. بدین منظور160 دانش آموز دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده، پرسشنامه هوش هیجانی و پرسشنامه خلاّقیّت هیجانی استفاده شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد رابطه معناداری بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده، هوش هیجانی و خلاّقیّت هیجانی وجود دارد. چنانچه بین بعد گفت و شنود و هوش هیجانی و خلاّقیّت هیجانی رابطه مثبت و معنا دار و بین بعد همنوایی و هوش هیجانی و خلاّقیّت هیجانی رابطه منفی و معنا دار وجود دارد. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد بعد گفت و شنود پیش بینی کننده مثبت و معنادار متغیرهای هوش هیجانی و خلاّقیّت هیجانی است. همچنین تفاوت های جنسیتی حاکی از آن بود که میان دختران و پسران در متغیر های الگوهای ارتباطی خانواده، هوش هیجانی و خلاّقیّت هیجانی تفاوت معنا داری وجود ندارد.
پیش بینی تفکر انتقادی بر اساس خلاقیت هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه خلاقیت هیجانی نقش مهّمی در سازگاری و روابط بین فردی آدمی بازی می کند، به دلیل تازگی مفهوم آن در ادبیات روانشناختی از زمان مطرح شدن آن تا کنون، تحقیقات خیلی کمی به منظور کشف همبسته های مرتبط با آن انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تفکر انتقادی به وسیله ی خلاقیت هیجانی و مولفه های آن در دانشجویان بود. جامعه ی آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 156 نفر از بین دختران و پسران دانشگاه شیراز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل های رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که بین خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی به طور مثبت رابطه وجود داشت. همچنین تفکر انتقادی با مؤلفه های اثربخشی/ اعتبار و آمادگی خلاقیت هیجانی رابطه ی معنادار و مثبت داشت، امّا با مؤلفه ی بداعت رابطه ی معناداری را نشان نداد. خلاقیت هیجانی با مؤلفه های نوآوری، پختگی و دغدغه ی فکریِ تفکر انتقادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت هیجانی به طور معنادار و مثبت توانست تفکر انتقادی را پیش بینی کند. همچنین آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که از بین مؤلفه های خلاقیت هیجانی فقط مؤلفه ی اثربخشی/ اعتبار به طور معنادار تفکر انتقادی را پیش بینی می کند. بنابر نتایج به دست آمده از مطالعه ی حاضر می توان ادعا کرد که خلاقیت هیجانی نقش مهمی در تفکر انتقادی دارد.
پیش بینی امید بر اساس خلاقیت هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی امید بر اساس خلاقیت هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد واحد رودهن بود. نمونه آماری این پژوهش 200 نفراز دانشجویان بود. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه های امید میلر، حمایت اجتماعی ادراک شده فیلیپس و خلاقیت هیجانی آوریل بود. داده ها پس از گردآوری به کمک رگرسیون چند گانه سلسله مراتبی تحلیل شد. بررسی ضرایب رگرسیون نیز نشان داد که در متغییر حمایت اجتماعی ادراک شده حمایت دوستان، حمایت خانواده (05/0 p <) و حمایت سایرین (05/0 p <)به صورت مثبت و در سطح معناداری 05/0 امید را در دانشجویان پیش بینی می کنند. در متغییر خلاقیت هیجانی بعد اثربخشی/ صداقت در سطح معناداری 01/0 و بعد آمادگی در سطح معناداری 05/0 به صورت مثبت امید را در دانشجویان پیش بینی می کند. در مقابل ضرایب رگرسیون مربوط به بعد تازگی در سطح 05/0 معنادار نبود. می توان گفت به نظر می رسد فرد با دارا بودن حمایت اجتماعی ادراک شده بتواند بهتر از حل مشکلات برآید؛ چون می داند که در مواقع لزوم می تواند از این حمایت بهره مند می شود. دریافت حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند باعث افزایش میزان امید شود که متعاقباً با امید در رویارویی با تنش های زندگی، خلاقیت هیجانی موثرتری نشان می دهد.
تاثیر آموزش هوش معنوی بر میزان گرایش به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی، فکر خودهدایت شده و خود نظم داده شده ای است که در آن تلاش بر استدلال در بالاترین سطح کیفیت به روش فکری عادلانه یا تفکر بدون پیش داوری و عاری از تعصب هوش مندانه است. پرورش این نوع تفکر را یکی از اهداف غایی نظام تعلیم و تربیت رسمی دانسته اند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش هوش معنوی بر گرایش به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی دانش آموزان دختر انجام گرفته است. پژوهش از نوع مداخله با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کرمان و مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 34 نفر از دانش آموزان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. این افراد بر اساس تقسیم تصادفی در دو گروه مداخله و گروه کنترل به تعداد برابر قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از سیاهه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و خلاقیت هیجانی آوریل استفاده شد. این ابزارها ابتدا برای هر دو گروه، به منزله پیش-آزمون اجرا شدند. سپس، آموزش معنوی به عنوان متغیر مستقل پژوهش در 10 جلسه 90 دقیقه ای، برای گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، بار دیگر دو ابزار پژوهش برای هر دو گروه مداخله و کنترل به عنوان پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش معنوی در افزایش میزان گرایش به تفکر انتقادی در گروه مداخله تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین آموزش هوش معنوی تأثیر معناداری بر خلاقیت هیجانی مشارکت کنندگان در این پژوهش ندارد. یافته های پژوهش حاضر با توجه به پیشینه پژوهشی مورد بحث قرار گرفته اند. در پایان، پیشنهادهایی برای انجام پژوهش بیشتر درباره هوش معنوی و متغیرهای مربوط به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی ارائه شده است.
بررسی رابطه ابعاد کارکرد خانواده و خلاقیت هیجانی با نقش واسطه ای سبک های مقابله ای در دانش آموزان تیز هوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی خلاقیت هیجانی دانش آموزان تیزهوش بر اساس کارکرد خانواده و سبک های مقابله ای بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است و جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان تیزهوش پایه دوم متوسطه اصفهان که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند که از بین این جامعه تعداد137 نفر (42 دختر و 95 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی نظامند بود انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل (1999)، پرسشنامه ابعاد کارکرد خانواده مک مستر (1983) و پرسشنامه سبک مقابله ای اندلر و پارکر (1990) بود که روایی و پایای ابزارها تایید گردیبرای تحلیل داده ها از روش اماری تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه کنترل رفتار و کارکرد کلی با خلاقیت هیجانی رابطه مستقیم و منفی دارد. همچنین بین سبک مسئله مدار و خلاقیت هیجانی رابطه مثبت وبین سبک هیجان مدار و خلاقیت هیجانی رابطه منفی و معناداری یافت شد. دیگر یافته حاکی از آن بود که مؤلفه کارکرد خانواده به واسطه سبک مسئله مدار و هیجان مدار اثر منفی بر خلاقیت هیجانی دارد. برحسب نتایج تحقیق حاضر می توان گفت خانواده نقش مهم و تأثیرگذار بر خلاقیت هیجانی دانش آموزان تیزهوش دارد. در مجوع نتیجه گرفته می شود دانش آموزانی که از خلاقیت هیجانی بیشتری برخوردار هستند در برابر استرس ها و فشارهای زندگی از سبک مقابله ای مسئله مدار استفاده می کنند.
بررسی تأثیر نوروفیدبک آلفا/تتا و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب بر خلاقیت شناختی و هیجانی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برای افزایش خلاقیت صدها راه وجود دارد، اما روش های جدید باید مبتنی بر آموزش غیرمستقیم و متناسب با سرگرمی های به روز کودکان و نوجوانان باشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نوروفیدبک آلفا/تتا و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب (HRV) بر خلاقیت هیجانی و شناختی کودکان دبستانی شهر اصفهان است. روش: نمونه ی پژوهش 90 کودک هفت تا 12 ساله (51 دختر و 39 پسر) بودند که هم داوطلب شرکت در جلسات بودند و هم ملاک های ورود به پژوهش را داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در پنج گروه آزمایشی (بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب، نوروفیدبک آلفا در مکان های Pz, P3, P4, P4-P3 ) و گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). برای اندازه گیری سازه های مورد نظر، فرم والد آزمون های خلاقیت هیجانی آوریل (1999) و فرم تصویری خلاقیت شناختی تورنس (1962) در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا و آزمون هوش ریون و فرم والد سیاهه ی نشانه های مرضی کودکان نیز پاسخ داده شد. گروه های بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب و نوروفیدبک، آموزش را در 15 جلسه ی 45 دقیقه ای و سه بار در هفته به صورت انفرادی دریافت کردند. فرض پژوهش این بود که بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب و نوروفیدبک آلفا/تتا می تواند خلاقیت هیجانی و شناختی کودکان دبستانی در مراحل پس آزمون و پیگیری را افزایش دهد. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های تکراری تحلیل شدند و نتایج نشان دادند که آموزش نوروفیدبک آلفا/تتا در مکان های P3 و Pz و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب توانسته اند در هر دو مرحله ی پس آزمون و پیگیری، خلاقیت شناختی و هیجانی را افزایش دهند (0/05و 0/01 > P ) . نوروفیدبک P Z بر خلاقیت شناختی و بیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب بر خلاقیت هیجانی اثر بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، از این روش ها می توان برای افزایش خلاقیت شناختی و هیجانی استفاده کرد.
رابطه ی بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خلاقیت هیجانی با بهداشت روانی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۳
85 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خلاقیت هیجانی با بهداشت روانی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 250 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مراغه بود که به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش که عبارت بودند از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001)، خلاقیت هیجانی آوریل و بهداشت روانی25-SCLپاسخ دادند.برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی خودسرزنش گری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و سرزنشگری با بهداشت روانی دانشجویان رابطه منفی معناداری وجود دارد و بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی کم اهمیت شماری، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، تنظیم شناختی هیجانی و خلاقیت هیجانی با بهداشت روانی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
بررسی رابطه بین خلاقیت هیجانی و عدالت آموزشی در بین معلمان مقطع ابتدایی شهر بشرویه
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خلاقیت هیجانی و عدالت آموزشی بود. این مطالعه به صورت یک بررسی توصیفی همبستگی در بین معلمان مقطع دبستان شهر بشرویه انجام شد. نمونه آماری به صورت روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس جدول مورگان انتخاب شد که شامل 125 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل (ECI) وپرسشنامه عدالت آموزشی گل پرور (الف وب 1389) بود و نتایج حاصل از بررسی رابطه همبستگی بین خلاقیت هیجانی و عدالت آموزشی نشان می دهد که بین خلاقیت هیجانی و عدالت آموزشی در سطح معناداری 05/0= α ارتباط معنی داری وجود ندارد. همچنین به منظور پیش بینی خلاقیت براساس نمرات عدالت آموزشی از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد که نتایج به دست آمده نشان داد بین ابعاد خلاقیت هیجانی و عدالت آموزشی نیز ارتباط معناداری وجود ندارد. در انتها نتایج تحلیل t تک نمونه ای نیز مشخص کرد که عدالت آموزشی معلمان و ابعاد کارایی و اصالت و آمادگی هیجانی آنان باتوجه به نمره معیار 3 بالاتر از متوسط قرار دارد.
رابطه بین خلاقیت هیجانی و تعهد سازمانی در مدیران مدارس دوره ابتدایی شرق استان مازندران
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین خلاقیت هیجانی و تعهد سازمانی در مدیران مدارس دوره ابتدایی شرق استان مازندران بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن را، کلیه مدیران مدارس شرق استان مازندران (نکا، بهشهر، گلوگاه) در سال 1396 که برابر 320 نفر بودند و بر اساس جدول کرجسی مورگان تعداد 175 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برحسب جنسیت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع همبستگی و نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت هیجان آوریل (1999) و پرسشنامه تعهد سازمانی می یر و آلن (1990) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین خلاقیت هیجانی و تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. لذا توجه مسئولان و مدیران سازمانی به مؤلفه های خلاقیت هیجانی و نیز تعهد سازمانی جهت افزایش سطح بهره وری سازمانی ضرورت دارد.
تأثیر بازی های ایفای نقش بر خلاقیت هیجانی و شناختی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر بازی های ایفای نقش بر خلاقیت شناختی و هیجانی کودکان مقطع ابتدایی انجام شد. برای انتخاب نمونه ، نخست به چهار منطقه از مناطق 14گانه شهر اصفهان برای شرکت در دوره های افزایش خلاقیت آگهی داده شد. سپس 30 نفر از کودکان 7 تا 12 سال که ملاک های ورود را داشتند، به عنوان نمونه انتخاب و به تصادف در دو گروه بازی ایفای نقش و کنترل قرار گرفتند. بازی های ایفای نقش به صورت گروهی و در 10 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. اثربخشی بازی ها با استفاده از آزمون خلاقیت تورنس (1974) و آزمون خلاقیت هیجانی آوریل (1999) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند این بازی ها می توانند نمره های افراد را در دو مقیاس خلاقیت شناختی (سیالی و ابتکار) و دو مقیاس خلاقیت هیجانی (آمادگی و نوگرایی) افزایش دهند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت بازی ایفای نقش یک فعالیت مرجح برای ارتقای خلاقیت کودکان است.
مقایسه اشتیاق تحصیلی، خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
100-120
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اشتیاق تحصیلی، خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعه پس رویدادی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش پایه اول، دوم و سوم دبیرستان شهر اردبیل در سال تحصیلی 94-93 بود که از میان این افراد تعداد 60 نفر دانش آموز تیزهوش دختر و 60 نفر دانش آموز تیزهوش پسر به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی اسکاوفیلی و همکاران (2002)، سیاهه خلاقیت هیجانی آوریل (1999) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بانتینگ (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده ازتحلیل واریانس چندمتغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج، برتری دانش آموزان تیزهوش دختر را در اشتیاق تحصیلی و مولفه های جذب و وقف کردن خود، و برتری دانش آموزان تیزهوش پسر را در خلاقیت هیجانی و مولفه های نوآوری، آمادگی و اثربخشی- اصالت، نشان داد. (05/0> p ). در خودکارآمدی تحصیلی بین دوگروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0< p ). نتیجه گیری: نظر به نتایج پژوهش، ضروری است دست اندرکاران تعلیم و تربیت در استفاده از راهبردهای تربیتی و شیوه های تدریس، جنسیت و تفاوت های فردی دانش آموزان را در نظر داشته باشند.
رابطه سبک دلبستگی با مؤلفه های احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
157 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی با مؤلفه های احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1394-1395 به تعداد 7529 نفر و نمونه پژوهش شامل 367 نفر از این دانشجویان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسال کولیینز و رید، احساس ذهنی بهزیستی دینر و واتسون و خلاقیت هیجانی آوریل به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری براساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با احساس ذهنی بهزیستی رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی با احساس ذهنی بهزیستی رابطه معنادار منفی وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن با خلاقیت هیجانی و مؤلفه های آن رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی با مؤلفه آمادگی هیجانی رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اجتنابی با مؤلفه بداعت رابطه معنادار منفی نشان داده شد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک دلبستگی دانشجویان مجموعا 11/0 از نمرات احساس ذهنی بهزیستی و 27/0 درصد از نمرات خلاقیت هیجانی را پیش بینی می کند. در مجموع نتایج حاکی از اهمیت نقش سبک دلبستگی در احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی دانشجویان بود. واژه های کلیدی: سبک دلبستگی، احساس ذهنی بهزیستی، خلاقیت هیجانی، آمادگی هیجانی، بداعت
تأثیر آموزش بسته شناختی - هیجانی - اجتماعی حافظه فعال بر بهبود فراشناخت و خلاقیت هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
108-127
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت حافظه فعال در بهبود عملکرد تحصیلی، مهارت های شناختی و فراشناختی، و خلاقیت دانش آموزان، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش بسته شناختی- هیجانی- اجتماعی حافظه فعال بر بهبود فراشناخت و خلاقیت هیجانی دانش آموزان دختر با عملکرد ضعیف در حافظه فعال انجام شد. روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش وگواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان دختر 12-10 ساله پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 40 دانش آموز دارای عملکرد ضعیف حافظه فعال از جامعه آماری مذکور بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش وگواه (20 دانش آموز در هر گروه) جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها در این مطالعه از دو آزمون فراشناخت کودکان باکو (2009) و خلاقیت هیجانی آوریل (1999) استفاده شد. در مرحله پیش آزمون هر دو گروه با استفاده از ابزارهای ذکر شده مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس آموزش حافظه فعال به مدت سه ماه، طی 20 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه، مداخله ای را دریافت نکردند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کواریانس توسط نرم افزار SPSS20 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش بسته شناختی- هیجانی- اجتماعی حافظه فعال به طور معناداری باعث بهبود عملکرد فراشناخت (0/01> P ، 18/89= F ) و خلاقیت هیجانی دانش آموزان شد (0/01> P ، 23/09= F ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد بسته شناختی- هیجانی- اجتماعی حافظه فعال به دلیل برخورداری از تکالیف چند جانبه، متنوع، متعدد، و متناسب با توانایی های دانش آموزان بر بهبود فراشناخت و خلاقیت هیجانی دانش آموزان دارای عملکرد ضعیف در حافظه فعال، مؤثر است.
تحلیل ارتباط خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی با خودکارآمدی ورزشکاران نخبه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل ارتباط بین خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی با خود کارآمدی ورزشکاران نخبه شهر کرمانشاه بود. روش تحقیق حاضر، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه ورزشکاران نخبه شهر کرمانشاه بود که در تیم های ملی حضور دارند و یا سابقه عضویت داشته اند، که 127 نفر از آن ها به پرسش نامه های استاندارد هوش هیجانی عیدی و همکاران (1392)؛ و خود کارآمدی عمومی شرر و همکاران(1982)؛ و خلاقیت هیجانی آوریل و همکاران(1999) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز، از آزمون های کالموگروف - اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. یافته ها نشان داد بین مؤلفه های خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی با خود کارآمدی ورزشکاران ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین، مؤلفه های خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی مقدار قابل توجهی از تغییرات خود کارآمدی ورزشکاران را تبیین نمودند. بنابراین؛ به مدیران و مربیان باشگاه های ورزشی پیشنهاد می شود که از طریق توجه زیاد به این دو متغیر؛ شرایط را برای افزایش عملکرد ورزشکاران و بهبود خود کارآمدی آنان، فراهم نمایند.
بررسی نقش جو روانی- اجتماعی کلاس درس در خلاقیت هیجانی دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش جو روانی- اجتماعی با خلاقیت هیجانی دانش آموزان پایه ششم منطقه گلبهار انجام شد. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و برحسب روش از نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم در مدارس دولتی و غیر دولتی، به تعداد 1676 نفر بودند که تعداد نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعیین شده، و با روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه جو روانی - اجتماعی کلاس فریزر، گیدینگز و مک رویی (1995) و پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل و توماس نولز (1991) بود. برای جمع آوری و تحلیل داده ها 286 پرسشنامه مورد استفاده و استناد قرار گرفت و با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های آماری SPSS تحلیل ها انجام گرفت. یافته ها بیان کننده وجود رابطه معناداری میان جو روانی- اجتماعی کلاس با خلاقیت هیجانی دانش آموزان است. از سوی دیگر، جو روانی- اجتماعی کلاس و خلاقیت هیجانی باتوجه به نوع مدرسه اعم از مدارس دولتی و غیر دولتی دارای تفاوت معناداری نمی باشد، اما با توجه به عامل جنسیت دارای تفاوت معناداری می باشندبنابراین، می توان با تدابیری در راستای مدیریت کلاس و استفاده از نظرات و پیشنهادهای دانش آموزان جو روانی- اجتماعی مطلوب تری را برقرار و با استفاده از کارگاه های آموزشی و مشاوره، به دانش آموزان کمک کرد تا بتوانند با شناخت و آگاهی، هیجانات خود را تنظیم و خلاقیت هیجانی دانش آموزان بهبود یابد.
بررسی نقش دیدگاه دانشجویان نسبت به مؤلفه های برنامه درسی و ادراک شایستگی در خلاقیت هیجانی آنان
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: این پژوهش به منظور بررسی نقش دیدگاه دانشجویان نسبت به مؤلفه های برنامه درسی و ادراک شایستگی در خلاقیت هیجانی آنان انجام شد. روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری عبارت از کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی گناباد بود، که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب افراد نمونه بر اساس جدول گرجسی و مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی تعداد 310 دانشجو انتخاب شدند. از سه پرسش نامه دیدگاه دانشجویان نسبت به مولفه های برنامه درسی طاطاری(1394)، ادراک شایستگی هارتر(1985) و خلاقیت هیجانی آوریل(1999) برای جمع آوری داده ها استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تحلیل شد. از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون سلسله مراتبی و آزمون تی مستقل جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های روش تدریس، روش ارزشیابی، محتوا و متغیر ادراک شایستگی در میزان خلاقیت هیجانی دانشجویان نقش دارند و این متغیر ها قادرند به پیش بینی میزان خلاقیت هیجانی دانشجویان بپردازند. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان نمره دیدگاه دانشجویان نسبت به مولفه های برنامه درسی در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بوده است و یافته دیگر پژوهش حاکی از آن بود که بین میزان ادراک شایستگی و خلاقیت هیجانی دانشجویان زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد.
تبیین رویکرد معلمان به تدریس بر اساس هیجانات پیشرفت معلمان و خلاقیت هیجانی آنان با میانجی گری خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رویکرد معلمان به تدریس بر اساس هیجانات پیشرفت معلمان و خلاقیت هیجانی آنان با میانجی گری خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی معلم است. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در آن با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری روابط بین متغیرهای پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان شامل 501 معلم (298 مرد و 203 زن) با دامنه سنی 24 تا 56 سال از بین جامعه آماری معلمان آموزش وپرورش شهرستان های پارسیان، عسلویه، بخش های شیبکوه، کوشکنار و چاه مبارک در استان های هرمزگان و بوشهر به روش تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های هیجانات پیشرفت معلم، خلاقیت هیجانی، خوش بینی تحصیلی معلم، خودکارآمدی معلم و رویکرد معلم به تدریس پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان دادند که مدل نظری پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوبی دارد. مؤلفه های لذت و آمادگی بر هر دو رویکرد تدریس معلم محور و دانش آموز محور تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. مؤلفه اصالت/ اثربخشی بر رویکرد تدریس دانش آموز محور تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار و مؤلفه اضطراب بر رویکرد تدریس دانش آموز محور تأثیر مستقیم، منفی و معنی دار داشتند. مؤلفه های لذت، افتخار، آمادگی و اصالت/ اثربخشی با میانجی گری متغیرهای خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی معلم بر رویکردهای تدریس معلم محور و دانش آموز محور تأثیر مثبت و معنی داری داشتند. مؤلفه اضطراب با میانجی گری خوش بینی تحصیلی بر رویکردهای تدریس معلم محور و دانش آموز محور تأثیر مثبت و معنی داری داشت. مؤلفه نوآوری با میانجی گری خوش بینی تحصیلی بر هر دو رویکرد تدریس معلم محور و دانش آموز محور تأثیر منفی و معنی داری داشت. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که مؤلفه های هیجانات پیشرفت معلم، خلاقیت هیجانی، خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی معلم در به کارگیری رویکردهای تدریس معلم محور و دانش آموز محور نقش تعیین کننده ای دارند.
بررسی رابطه خطی ساده و چندگانه قدرت تحمل ابهام، انعطاف پذیری شناختی و سبک های تفکر با خلاقیت شناختی و هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تازه های علوم شناختی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
۱۵۵-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت خلاقیت در حل مسائل زندگی و یافتن راهبردهای نو، شناسایی مولفه های موثر در افزایش خلاقیت ضروری است. بدین منظور، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساده و چندگانه قدرت تحمل ابهام، انعطاف پذیری شناختی و سبک های تفکر با خلاقیت شناختی و هیجانی در افراد متاهل می باشد. روش کار: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش، افراد متاهل بالای 18 سال ساکن شهر زنجان در سه ماهه اول سال 1400 بود. نمونه های پژوهش با توجه به تعداد متغیرها به تعداد 163 نفر تعیین و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی، سبک های تفکر (سبک قانون گذار، قضاوت گر و اجرایی)، تحمل ابهام، خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام در نرم افزار SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج بیانگر وجود رابطه خطی مثبت و معنادار بین انعطاف پذیری شناختی، سبک های تفکر و قدرت تحمل ابهام با خلاقیت شناختی و هیجانی بود (05/0P<). علاوه بر این، یافته های حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که سهم انعطاف پذیری شناختی، قدرت تحمل ابهام و سبک تفکر اجرایی در پیش بینی خلاقیت شناختی 3/36 درصد و سهم انعطاف پذیری شناختی، سبک تفکر قانون گذار و قدرت تحمل ابهام در پیش بینی خلاقیت هیجانی 8/16 درصد می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که ارائه آموزش هایی در زمینه بهبود قدرت تحمل ابهام، انعطاف پذیری شناختی و پرورش سبک های تفکر قانون گذار و اجرایی در میان افراد متاهل می تواند از طریق افزایش خلاقیت شناختی و هیجانی به بهبود شرایط زندگی و حل اختلافات و پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز چالش ها کمک کند.