مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
هوش مصنوعی
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از انجام این پژوهش شناسایی و طبقه بندی کاربردهای هوش مصنوعی در بخش ها و خدمات کتابخانه است. روش/رویکرد پژوهشی : در این پژوهش از روش فراترکیب بر اساس مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و باروس جهت به دست آوردن ترکیب جامعی از موضوع پژوهش بر پایه مطالعات کیفی استفاده شده است. این مراحل عبارتند از: طرح روشن مسئله، بررسی نظام مند ادبیات، جستجو و پالایش متون منتخب، استخراج اطلاعات متون، تحلیل و ترکیب یافته ها، کنترل کیفیت و ارائه نتایج. پس از مطابقت معیارهای ورود مقالات، از مجموع 1116 مقاله بازیابی شده، 35 مقاله برای بررسی در فراترکیب انتخاب شدند. یافته ها: بر طبق بررسی های صورت گرفته با رویکرد تحلیل محتوا، 35 مقاله شناسایی شده با بیشترین هم پوشانی در 3 مقوله، 8 مفهوم و 36 کد برای کاربردهای هوش مصنوعی در کتابخانه ها برچسب گذاری شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هوش مصنوعی در خدمات مجموعه سازی، سازمان دهی، جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، مرجع، امانت، بازیابی اطلاعات، برنامه ریزی و طراحی و توسعه کتابخانه نقش دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشانگر آن است که هوش مصنوعی می تواند در تمام بخش های کتابخانه تحولات گسترده ای ایجاد کند و چهره کتابخانه را به شدت تغییر دهد. شناسایی مؤلفه های کارکرد هوش مصنوعی در کتابخانه ها علاوه بر افزودن دانش در این زمینه، سبب می شود که کتابداران و مدیران مراکز اطلاع رسانی به شناخت بهتری از فناوری هوش مصنوعی و پتانسیل های آن جهت استفاده در بخش های مختلف کتابخانه دست پیدا کنند و توانایی ایجاد، توسعه، تحول و سنجش این امر را امکان پذیر می سازد.
طراحی الگوی مدیریت هوشمند جدول پخش تلویزیون جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
103 - 130
حوزه های تخصصی:
افزایش رقابت، تمایز، تکثیر رسانه ها، هم چنین بخش بندی فزاینده مخاطبان موجب نیاز به تغییر شیوه مدیریت جدول پخش تلویزیون صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به کارگیری فناوری در مدیریت پخش، برنامه ریزی، تصمیم گیری، تخصیص بهینه منابع مبتنی بر هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی جهت دستیابی به اهداف و جذب مخاطبان شده است. هدف این پژوهش، چگونگی طراحی الگوی مدیریت هوشمند جدول پخش تلویزیون ایران، با اتکا به شناخت ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها است، روش تحقیق ترکیبی است، داده های کیفی از مطالعه کتابخانه، اسنادی، مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان(نمونه گیری هدفمند) به دست آمده است. شیوه و مؤلفه های مدیریت هوشمند جدول پخش استخراج و الگوی اولیه پیشنهاد شده و تأیید الگو نهایی از داده های کمّی پرسش نامه شیوه دلفی بهره برده است. مدیریت هوشمند از هوش مصنوعی، زمان بندی و برنامه ریزی خودکار، سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری هوشمند جهت حل بهینه مسائل چندمعیاری و چندهدفی چینش جدول پخش تلویزیون ایران استفاده خواهد کرد. یادگیری ماشینی، الگوریتم های با نظارت، یادگیری تقویتی و سامانه توصیه گر پالایش گروهی برای تنظیم داده ها، اطلاعات رسانه، در برنامه ها و جدول پخش استفاده می شود. شاخصه های انتخاب و تناسب برنامه های مجاور، نحوه چینش، توالی، تکرار برنامه و بازخورد صریح، ضمنی و تجربی، برای مدیریت هوشمند جدول پخش بکار می رود. ابعاد الگوی مدیریت هوشمند جدول پخش تلویزیون ایران، شامل تنظیم هوشمند داده های ورودی(مدیریت منابع)، برنامه ریزی هوشمند(تصمیم گیری هوشمند) پیش بینی، تخصیص بهینه منابع و ارزیابی هوشمند در این پژوهش، شناسایی و معرفی شده اند.
نقش سایبرنتیک در پیدایش هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش های زیادی در تاریخ و فلسفه علم صورت گرفته تا برای ماشین ها شئونی انسانی تصور شود. گاه به آن ها ذهن، گاهی احساس و گاهی هوشمندی نسبت داده شده است. همه ی این ها بدان جهت است که مرز انسان و ماشین هر چه بیشتر باریک شود تا شاید روزی به یکدیگر بپیوندند. اما می توان این تلاش را از مسیری دیگری پیمود. می توان با نگاه سیستمی و نظام مند به انسان هرچه بیشتر او را به ماشین نزدیک نمود، کاری که رویکرد سایبرنتیکی انجام داده است. این رویکرد در شکل گیری مطالعات هوش مصنوعی نقش بسزایی داشته است و در کنار دو رویکرد محاسبه گرایی و بازنمودگرایی توانسته است هوش مصنوعی را به عنوان مهم ترین و کاربردی ترین حوز ه ی علم به جهان معرفی کند.
بدن به مثابه رسانه نوین یا فرا انسان گرایی در عصر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
225 - 242
حوزه های تخصصی:
فلسفه فرا انسان گرایی، نظریه ای نزدیک به هوش مصنوعی است که بیشتر در قالب فیلم های علمی تخیلی دیده شده و بر اساس آن، با کمک هوش مصنوعی، اصلاح و افزایش هوش و فیزیولوژی انسان صورت پذیرفته و در نتیجه آن، انسان پیشرفته جدید، را شاهد خواهیم بود. این نظریه نسبت به آینده هوش مصنوعی از زاویه تهدیدها نگاه کرده و تصویری را از آینده انسان مطرح می کند که در علومی نظیر فناوری زیست پزشکی، جامعه شناسی، روان شناسی، هنر و فلسفه بیش از سایر علوم تأثیرگذار بوده و از سوی نظریه پردازی چون «فرانسیس فوکویاما» به عنوان «خطرناک ترین ایده جهان» نام گرفته است. به همین دلیل، نیاز شد تا با توجه به اینکه فرا انسان گرایی، طیف وسیعی از ایده ها را در بر می گیرد، به این مبحث پرداخته شود و با استفاده از داده های علمی موجود و آرای نظریه پردازان به این فرافناوری مبتنی بر هوش مصنوعی از رویکرد علوم شناختی و فلسفی بپردازیم. در این مقاله با الهام از فرضیه های لو برتون (2008) و با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی به بررسی این نظریه پرداخته شده و به این پرسش پاسخ داده می شود که انسان در عصر فرا انسان گرایی چه جایگاهی داشته و آینده با وجود ترکیب این دو چگونه خواهد بود.
تأثیر هوش مصنوعی در کیفیت تحقیقات جنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش مصنوعی، در دنیای فناورانه امروزی، با اثبات کارآمدی و قابلیت هایش جریان انقلاب چهارم را به راه انداخته و همچون موجی عظیم و قدرتمند تمامی عرصه های زندگی بشر را دربر گرفته و به یاری یا جایگزینی بسیاری از مشاغل برخاسته است. یکی از حوزه های کاربرد هوش مصنوعی در تحقیقات جنایی است که به کشف جرم، شناسایی متهم، اثبات بزهکاری و شناسایی بزه دیده می پردازد. این امر به بهبود و تسریع عملکرد پلیس کمک می کند، دقت در تحقیقات جنایی را افزایش می دهد و نقش مؤثری در پیشگیری از بزهکاری و رفتارهای پرخطر جامعه خواهد داشت. همچنین، در اجرای عدالت پیش گیرنده و ایجاد امنیت در جامعه و بهبود تصمیمات قضایی برای اعطای نهادهای ارفاقی نقش مؤثری ایفا خواهد نمود. در این مقاله قابلیت ها و ظرفیت های هوش مصنوعی در تحقیقات جنایی و نمونه های مشابه کارشده در جهان ارائه و تحلیل شده است تا ضرورت به کارگیری هوش مصنوعی در تحقیقات جنایی به اثبات رسد و اقدامات و برنامه ریزی لازم از جانب سیاست گذاران و دولتمردان این حوزه صورت پذیرد. مهم ترین عناوین موردبحث شامل عملکرد هوش مصنوعی در کشف و پیش بینی جرم، ظرفیت های خطرپذیری بزهکاران و قابلیت اعمال نهادهای ارفاقی و معرفی برنامه های هوش مصنوعی پیاده شده در حوزه تحقیقات جنایی در جهان است.
کارکردها و بایسته های هوش مصنوعی از منظر دادرسی منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حق بر استفاده از فناوری های نوین همواره یکی از حقوق اساسی بشر قلمداد شده است و اسناد حقوق بشری متعددی همانند اعلامیه اروپایی حقوق دیجیتال و اصول برای دهه دیجیتال و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر این مهم صحه گذاشته اند. از جمله این فناوری های نوین، فناوری هوش مصنوعی است که در نسل های چندگانه حقوق بشر تأثیرات فراگیری داشته و یکی از کارکردهای آن به کارگیری این هوش در فرایند دادرسی قضایی است. در پژوهش پیش رو، صورت های به کارگیری هوش مصنوعی در فرایند دادرسی قضایی و اصول و بایسته های آن را با روش تحقیق تحلیلی توصیفی و استفاده از ابزار کتابخانه ای بررسی شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هوش مصنوعی این قابلیت را دارد که به صورت ابزار پیشگیری، ابزار تصمیم سازی (دستیار قاضی) و ابزار تصمیم گیری (قاضی مستقل) در فرایند دادرسی به کار گرفته شود و چنانچه در الگوریتم طراحی شده برای هوش مصنوعی اصولی مانند حاکمیت قانون، برابری و عدم تبعیض، استقلال و بی طرفی و شفافیت نهادینه شود و این الگوریتم را منصفانه گرداند، بهره گیری از آن به دادرسی منصفانه خواهد انجامید.
تجزیه و تحلیل روند جهانی پژوهش های نسل چهارم بازاریابی: یک رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی 4.0 پدیده ای راهبردی در دهۀ اخیر است که به دلیل تأثیر زیادی که بر عملکرد شرکت ها می گذارد، مدیران توجه بسیار زیادی به آن کرده اند؛ ازاین رو، هدف پژوهش حاضر ابتدا شناسایی تولید کننده ترین کشورها، نویسندگان، مجلات، کلیدواژه های پرتکرار و روند زمانی انتشار آنها درزمینۀ بازاریابی 4.0 و سپس شناسایی کاربردهای جدیدترین روند است. پژوهش حاضر برای رسیدن به هدف پژوهش از روش آمیخته (کمی-کیفی) استفاده کرده است. ابتدا در بخش کمی، یک تجزیه و تحلیل کتاب سنجی با داده های مرتبط با بازاریابی 4.0 انجام شده است. این داده ها از پایگاه اسکوپوس از سال 2011 (ظهور انقلاب صنعتی چهارم) تا سال 2021 جمع آوری و ازطریق نرم افزار VOSviewer تجزیه وتحلیل شدند. سپس، در بخش کیفی، کاربردهای هوش مصنوعی در بازاریابی به عنوان جدیدترین روند ظهوریافته ازطریق مرور نظام مند پیشینه شناسایی شد. براساس یافته های بخش اول، روند زمانی بر سه دورۀ بازاریابی رسانه های اجتماعی، بازاریابی دیجیتال و بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی اشاره دارد. در بخش دوم نیز کابردهای هوش مصنوعی در بازاریابی در نُه مفهوم مکان، قیمت، ترویج، محصول، کارکنان، خدمت، فروش، مشتری و تصمیم گیری شناسایی و دسته بندی شدند. باتوجه به افزایش توجهات پژوهشگران و مدیران سراسر جهان به گسترش فناوری های تحول آفرین انقلاب صنعتی چهارم در فعالیت های بازاریابی که بازاریابی 4.0 نام گرفته است، این پژوهش توانسته است با شناسایی روند های نوظهور و درحال رشد این حوزه راهگشای پژوهشگران دیگر برای انجام پژوهش های کاربردی بیشتر و موفقیت مدیران بازاریابی در به کارگیری جدیدترین روند این حوزه باشد.
بررسی انواع روش های بازی در نظریه بازی ها
منبع:
بازی جنگ سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷
97 - 131
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، به کارگیری نظریه بازی ها در علوم مختلف، رشد چشم گیری داشته است. با توجه به رشدِ روز افزونِ فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی در میدان های نبرد، منافع استراتژیکِ هر یک از طرفین، بستگی زیادی به عملکردِ هوشمندانه طرف مقابل دارد. به دلیلِ تغییرِ شکلِ ماهیتِ نبردها که عمدتا مبتنی بر فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی هستند، جایگزینیِ روش های نوین در این حوزه، می تواند نتایجِ اثربخشی را در بر داشته باشد. در واقع، هر جا که منابع محدود، گزینه های مختلفِ تصمیم گیری، دستاوردهایِ متفاوت در اثر انتخاب های متفاوت و امکان همکاری یا رقابت بین بازیگران وجود داشته باشد، می توان از نظریه بازی ها به منظورِ تحلیلِ بهترِ شرایطِ موجود استفاده کرد. هدف از این تحقیق، معرفی و تعریف نظریه بازی ها، روش های نمایش و انواع آن می باشد تا بتوان از نقشِ نظریه بازی ها در میدانِ نبرد، استفاده بهینه نمود. روش تحقیق، بر اساس ماهیت و نحوه گردآوری داده های آن، توصیفی (موردی و زمینه ای) است، زیرا قرار است در یک مورد خاص (انواع بازی ها در نظریه بازی ها) عمیقا پژوهش به عمل آید. مهمترین نتایج حاصل از این تحقیق، شناخت و به کارگیری انوعِ روش های مبتنی بر نظریه بازی ها می باشد که می تواند منجر به افزایشِ بازدارندگیِ دفاعی در میدان های نبرد گردد.
نسبت شورمندی در فلسفه کی یرکگور و زندگی انسان در عصر ترابشریت و هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
99 - 114
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگ ترین مسائل و چالش های وجودی بشر از زمان ظهور و پیشرفت فنّاوری «انسان بودن» است. منظور از «انسان بودن» (در این پژوهش) درمقابل ماشین ها، وجود (اگزیستانس) همراه با شورمندی است؛ شوری که به زعم «سورن کی یرکگور»، فیلسوف دانمارکی، مهم ترین محرک زندگی بشر است. این باور وجود دارد که با پیشرفت فنّاوری، نزدیک شدن انسان به ماشین ها و ورود انسان به عصر هوش مصنوعی و «ترابشریت» که «مکس تگمارک» آن را «حیات ۳» می نامد، نه تنها بقا، بلکه وجود (اگزیستانس) بشر نیز به خطر می افتد. حدود دو قرن پیش، کی یرکگور در یادداشت های روزانه اش و کتاب دو عصر: یک نقد ادبی به دورشدن انسان از شورمندی در عصر مدرن اشاره کرد. پژوهش حاضر به دنبال این است که با بررسی آرای کی یرکگور درباب عصر حاضر و شور انسان، نسبت میان شورمندی به عنوان محرک زندگی بشر و جایگاه انسان در رابطه با ماشین ها و زندگی در عصر ترابشریت و هوش مصنوعی را پیدا کند. در نتیجه نیز با استناد به نظریات کی یرکگور می توان دریافت بهترین راه فرار از انفعال برای انسان در عصر فنّاوری، انتخاب خود واقعی و اثبات وجود غیرجسمانی بشر در مراحل اخلاقی و دینی است؛ به شرط آنکه چنین ایده ای به فعل تبدیل شود.
طراحی الگوی شایستگی محوری مدیران صنعت گاز ایران مبتنی بر نتایج ارزیابی مدل تعالی سازمانی (EFQM) به روش هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موفقیت سازمان ها در تحقق اهداف استراتژیک بسیار وابسته به نحوه عملکرد مدیران آن سازمان می باشد و این موفقیت بیش از هر چیز ارتباط مستقیم به انتخاب و انتصاب مدیران شایسته و با دانش در راس هرم سازمانی دارد. مدیریت بر مبنای شایستگی رویکردی قوی در توسعه و نگهداشت سرمایه های انسانی سازمان در بلندمدت بوده و مدلهای شایستگی ابزاری مفید برای شناسایی و توسعه دانش، مهارت و توانایی های مورد نیاز مدیران به شمار می رود. به صورت کلی شایستگی"مجموعه دانش، مهارت، نگرش، توانمندی، علایق و ویژگی های شخصیتی می باشدکه کارکنان را قادر می سازد به صورتی اثربخش، فعالیتهای مربوط به شغل را انجام دهند و عملکرد شغلی را در حد انتظار و یا فراتر از حد انتظار انجام دهند." مطابق با شایستگیهای تعریف شده درکانون ارزیابی مدیران شرکت ملی گاز ایران و با توجه به ماهیت آموزش پذیر بودن شایستگیها، سه دسته شایستگی ارتباطی، مدیریتی و رهبری، شناختی و یک دسته شایستگی آموزش ناپذیر شخصیتی تعریف شده است. در این مقاله تلاش شده تا در حوزه شایستگی های مدیران صنعت گاز به مجموعه ای از شایستگی های محوری مدیران ارشد سازمان دست یابیم که براساس عملکرد مدیران در تعالی سازمانی حاصل شده است. این شایستگی های محوری چراغ راه سازمان در دستیابی به اهداف استراتژیک بوده و می تواند به صورت هدفمند در کمترین زمان و با حداقل هزینه اثربخشی مناسبی در روند توسعه مدیران سازمان ایفا نماید.
هوش مصنوعی و چالش های پیش رو در قلمرو حقوق بین الملل بشر، با رویکردی بر حقِ کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود مزایای مختلفِ «هوش مصنوعی» در زندگی روزمره بشر، جهان شاهد آثار نامطلوب ناشی از توسل به آن در حوزه های متعدد ازجمله امنیت شغلی قشر ضعیف و آسیب پذیرِ جامعه به دلیل خودکارنمودن برخی مشاغل بوده است؛ موضوعی که می تواند نقض یکی از حقوق بنیادین بشری، یعنی حقِ کار را با خود به همراه داشته باشد، اما طبق مفاد منشور بین المللی حقوق بشر، دولت ها نه تنها وظیفه دارند حق بهره مندی از کار شایسته را اجرا و تأمین نمایند، بلکه باید از ایجاد هر گونه مانع در فرآیند بهره مندی از این حق نیز خودداری کنند. ازاین رو پرسش اصلی آن است که در تقابل میان منافع ناشی از توسل به هوش مصنوعی و حق بنیادین بر کار و داشتن امنیت شغلی چه باید کرد؟ مسلّم است با توجه به تعهداتی که دولت ها در راستای تأمین و اجرای حقِ کار دارند، باید ضمن فراهم نمودن شرایط لازم جهت تأمین رفاه و موقعیت شغلی جدید برای افرادی که به دلیل خودکارشدن برخی مشاغل، شغل خود را از دست داده اند، امکاناتی را فراهم کنند که آموزش های لازم در جامعه جهت آشنایی هر چه بیشتر با هوش مصنوعی و کاربردهای آن با هدف افزایش بهره وری این فناوری نوین در جامعه برقرار گردد.
پیشگیری از تکرار جرم از طریق هوش مصنوعی؛ مقتضیات و محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
رشد حیرت انگیزِ استفاده از هوش مصنوعی در حوزه های حمل و نقل، بهداشت و سلامت و...، بر کسی پوشیده نیست. امروزه نظام عدالت کیفری نیز برای حل برخی از مسائل و مشکلات خود در زمینه پیشگیری از تکرار جرم، به این ابزار فناورانه چشم دوخته است. پیشگیری از تکرار جرم و پیش بینی اصلاح مرتکب، به دور از ملاحظات شخصی و ذهنی و یا سنجش احتمال تکرار جرم در حین تعلیق، آزادی مشروط و یا سایر تأسیسات قابل اجرا در بستر جامعه، همواره یک مسئله اساسی برای حقوق دانان، جرم شناسان، قضات و نیز پلیس بوده است. برای حل این مسئله، آیا می توان به ظرفیت های هوش مصنوعی امید بست تا بر اساس گذشته فرد، رفتار آینده وی را پیش بینی کرد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که اگرچه این موضوع به لحاظ فنی شدنی بوده و مقتضیات آن فراهم است، اما اجرای آن به هر قیمتی ممکن نیست. توضیح اینکه به منظور اجتناب از هر گونه تعرض احتمالی به اصول اساسی شده حقوق کیفری، رعایت محدودیت های ماهوی و شکلی حقوقی و نیز مرام نامه های اخلاق حرفه ای الزامی است. به عبارت دیگر، به کارگیری تدابیر پیشگیری از تکرار جرم از طریق هوش مصنوعی، در پرتو این محدودیت ها امکان پذیر است.
شناسایی و اولویت بندی مولفه های مدیریت تحقیق و توسعه داده محور در شرکت ها و موسسات فعال در هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
125 - 156
هوش مصنوعی یکی از فناوری های نو ظهور عصر حاضر است که در آن تلاش می شود هوش انسانی در سامانه ها و ماشین های مورد استفاده شبیه سازی شود. دستیابی به هوش مصنوعی نیازمند طیف گسترده ای از فعالیت های تحقیق و توسعه بوده که مدیریت این فرآیند مستلزم دسترسی به دانش نوین برای تدوین و پیاده سازی راهبرد، اختصاص منابع، سازماندهی، و بکارگیری ابزارهای مناسب می باشد. هدف این مقاله شناسایی و اولویت بندی مولفه های مدیریت تحقیق و توسعه داده محور در شرکت های فعال در فناوری هوش مصنوعی است. این پژوهش با رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) انجام گرفت. در بخش کیفی، پس از مرور منسجم مبانی نظری با 12 نفر از خبرگان که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند مصاحبه شد و نظرات آن ها جمع آوری و در قالب نظریه داده بنیاد، مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه آن 123 کد باز، 24 زیرمولفه و 8 مولفه (مقوله) محوری بود. در بخش کمی، نظرات 85 نفر از متخصصین تحقیق و توسعه و فعالان حوزه هوش مصنوعی که به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شده بودند از طریق پرسشنامه جمع آوری و پس از تحلیل آن به روش مدل معادلات ساختاری، روابط و اعتبار مولفه ها مورد تائید قرار گرفت. همچنین با نظر خبرگان مولفه های به دست آمده در قالب روش سوارا وزن دهی و اولویت بندی شدند که به ترتیب عبارتند از: مدیریت نظام مند، تامین منابع، توانمندی بکارگیری تحلیل های کلان داده، سیاست های حمایتی، بسترها و زیرساخت ها، توسعه علم داده، عوامل سازمانی و منافع تجاری.
طراحی مدل حسابرسی هوشمند در دیوان محاسبات کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
افزایش فزاینده اطلاعات و پیچیده تر شدن سازمان ها و ابعاد مسائل سازمانی از سویی و محدودیت های جدی نیروی انسانی و منابع مالی با وجود ماموریت و نقش نظارتی بی بدیل در نظر گرفته شده برای دیوان محاسبات کشور از سوی دیگر، اتخاذ رویکردهای نوین در نظارت از جمله هوشمندسازی بخش مهمی از فرآیندها و استفاده از ظرفیت های فناوری اطلاعات را برای چنین سازمان هایی به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل کرده است. بر این اساس شناسایی عناصر حسابرسی هوشمند برای دیوان محاسبات کشور و مدل سازی نگاشت شناختی این عناصر، به عنوان هدف اساسی این پژوهش در نظر گرفته شد. اما مسئله اول و بسیار اساسی برای چنین تحولی، نامشخص بودن مفهوم، ابعاد و اجزای آن بود. بدین منظور در این پژوهش با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری به عنوان روش اصلی پژوهش و بهره گیری از روش شناسی سیستم های نرم به عنوان روش فرعی و تکمیلی، پس از تبیین مفهوم حسابرسی هوشمند، اجزاء و عناصر هوشمندسازی حسابرسی در سطح دیوان محاسبات کشور و مدل نگاشت شناختی آن طراحی گردید. در نهایت پس از سطح بندی عناصر، چهارده عنصر شناسایی شده در سه دسته کلی «پیشران ها و الزامات»، «عناصر طراحی و اجرا» و «خروجی ها» دسته بندی شدند و روابط بین آن ها تحلیل گردید.
سیستم هوش مصنوعی فازی در انتخاب سبک راهبرد های مادری در کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
315 - 330
نقش شرکت های مادر یکی از ضرورت های مهم در پژوهش های مربوط به مدیریت راهبرد تبدیل شده است. نحوه تدوین راهبرد های مادری و استفاده از روش های نوین علمی تحلیل داده از مهم ترین خلاهای پژوهشی در این حوزه است. مساله اصلی در این پژوهش این است، چه متغیرهایی در انتخاب سبک راهبرد های مادری موثر است و چگونه می توان با طراحی یک مدل خبره تصمیم گیری، نوع سبک راهبرد مادری را انتخاب نمود. در این پژوهش با بررسی پژوهش های پیشین، متغیر های تاثیرگذار شناسایی و با استفاده از روش تصمیم گیری دلفی فازی پایش و با بهره گیری از سیستم خبره فازی، مدل سازی شد. خبرگان از شرکت های مادر در حوزه گاز انتخاب و 27 شرکت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد، متغیرهای سطح ارزش آفرینی، عملکرد سازمانی، دوره عمر، توان رقابتی و فرهنگ سازمانی بیشترین تاثیر را در انتخاب سبک راهبرد های مادری دارند. بر اساس خروجی مدل بیشترین فراوانی داده ها مربوط به انتخاب سطح کنترل راهبرد و راهبرد کنترل عملیاتی است. لذا انتخاب این دو راهبرد با توجه به ماهیت شرکت های مورد مطالعه در اولویت تصمیم گیری است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پذیرش هوش مصنوعی در بخش دولتی و خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۱
221 - 254
یکی از اصلی ترین مسائل توسعه هوش مصنوعی پذیرش به کارگیری هوش مصنوعی توسط بخش خصوصی و دولتی است. به عبارت بهتر برای اینکه هوش مصنوعی بتواند در یک کشور یا صنعت به کار گرفته شود، ضروری است تا عوامل مهم پذیرش، شناسایی و مورد ارزیابی قرار گیرد. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی عوامل تأثیرگذار بر پذیرش به کارگیری هوش مصنوعی در بخش دولتی و بخش خصوصی در کشور ایران است. لذا، ابتدا مجموعه مدل ها و عوامل تأثیرگذار بر پذیرش به کارگیری هوش مصنوعی از ادبیات و نظرات خبرگان استخراج گردید و در سه دسته عوامل فناوری، سازمانی و محیطی دسته بندی شدند. در ادامه، مهم ترین عوامل در هر یک از دسته ها، از طریق پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آزمون رتبه بندی فریدمن برای هریک از دسته ها بااهمیت ترین و کم اهمیت ترین معیار تعیین گردید و به منظور وزن دهی و اولویت بندی عوامل از رویکرد کمی و تکنیک بهترین-بدترین بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل 37 نفر از خبرگان فعال هوش مصنوعی در بخش دولتی و 45 نفر از بخش خصوصی بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده، در بخش دولتی 3 عامل مهم پذیرش به ترتیب حمایت مدیران ارشد، وجود زیرساخت های موردنیاز هوش مصنوعی و وجود نیروهای متخصص و توانمند در زمینه هوش مصنوعی و برای بخش خصوصی 3 عامل مهم پذیرش به ترتیب افزایش کارایی و بهره وری در نتیجه استفاده از هوش مصنوعی، صرفه جویی در هزینه ها با به کارگیری هوش مصنوعی و سهولت استفاده و یادگیری آسان بوده است.
شناسایی مؤلفه های هوش مصنوعی در پایگاه های اطلاعاتی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۴
94 - 107
هدف: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی مؤلفه های هوش مصنوعی در پایگاه های اطلاعاتی ایرانی و میزان استفاده از آن ها در این پایگاه ها است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش اسنادی و پیمایشی انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 7 پایگاه اطلاعاتی ایرانی(نورمگز، نورلیب، مگ ایران، سیویلیکا، ایرانداک، آی اس سی و اس آی دی) است. ابزار گردآوری داده ها، یادداشت برداری و سیاهه ی وارسی محقق ساخته و مصاحبه با خبرگان است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شده است. یافته ها :یافته ها نشان داد که پایگاه اطلاعاتی ایرانداک بیشترین و پایگاه های سیویلیکا و مگ ایران کمترین استفاده را از مولفه های هوش مصنوعی داشتند. همچنین مولفه های "تشابه یابی معنایی" و" منابع مرتبط و عبارات پیشنهادی" بیشترین استفاده را در پایگاه های اطلاعاتی ایرانی داشته و مولفه های "ابهام زدایی کلمات در متن"، "تشخیص و طبقه بندی اسامی"، "مترجم های تصویری"، "شرح تصویر"، "تبدیل گفتار به نوشتار"، "تبدیل نوشتار به گفتار"، "مترجم های صوتی" کمترین استفاده را در آن ها داشته اند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از مؤلفه های هوش مصنوعی در پایگاه های اطلاعاتی ایرانی می تواند زمینه تسریع و تسهیل فرایندهای پردازش، ذخیره و بازیابی منابع را در پایگاه های اطلاعاتی ایرانی فراهم کند.
برآورد عمق برف به عنوان یکی از پیامدهای تغییرات آب و هوایی با استفاده از رویکرد مدل ترکیبی حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله اثرات مستقیم و مشهود تغییرات آب و هوایی، دگرش در میزان بارش برف در مناطق مختلف جغرافیایی است. این در حالی است که بارش برف در حوضه های کوهستانی همواره به عنوان مهم ترین منبع تأمین منابع آب در فصول خشک تلقی می شود. یکی از آشکارترین ویژگی های پوشش برف کوهستان، ناهمگنی مکانی آن می باشد. به دلیل محدودیت های عملی، جمع آوری داده ها به ویژه در مقیاس های وسیع، دشوار و گاهی غیرممکن بوده و استفاده از روش های غیرمستقیم توصیه می شود. در این پژوهش کارایی حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان در مدل سازی عمق برف و همچنین اثر کاهش ویژگی با مدل الگوریتم ژنتیک در منطقه کوهستانی چلگرد ایران مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا با استفاده از روش هایپرکیوب محل ۱۰۰ نقطه مشخص و داده های عمق برف در نقاط موردنظر و همچنین در ۱۹۵ نقطه دیگر به صورت تصادفی برداشت گردید. سپس با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ۲۵ پارامتر ژئومورفومتری استخراج گردید و همراه با شش باند تصاویر ماهواره لندست هشت و شاخص تفاوت نرمال شده برف به عنوان ورودی های مدل ها انتخاب گردید. در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک برای افزایش سرعت و آماده سازی شبکه ماشین بردار پشتیبان که به عنوان یک دسته بندی کننده عمل می کند و همچنین انتخاب متغیرهایی که بیشترین همبستگی را با عمق برف دارند استفاده گردید. ازآنجایی که کاهش ویژگی های غیر مؤثر می تواند سبب افزایش دقت یادگیری شود، در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک برای فرایند بهینه سازی استفاده گردید. نتایج نشان داد روش حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان با میزان ضریب تعیین 36/0 و جذر میانگین مربعات خطای 8/17 مدل سازی عمق برف را انجام داده است؛ اما الگوریتم ژنتیک با انتخاب ویژگی های مؤثر توانست با ضریب تعیین ۹۵/۰ و جذر میانگین مربعات خطا برابر با ۹۷/۳ سانتی متر و بادقت بهتری نسبت به استفاده از تمامی ویژگی ها تغییرات عمق برف را مدل کند.
حکم تکلیفی به کارگیری هوش مصنوعی به عنوان قاضی از منظر فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۵
69 - 92
حوزه های تخصصی:
هوش مصنوعی شاخه ای از علوم کامپیوتراست با هدف هوشمند سازی کامپیوتر ها به منظور دستیابی به عملکردی مشابه یا فراتر از انسان. با توجه به گسترش و کاربردهای فراوان آن، می طلبد که دیدگاه چندی از فقهای معاصر امامیه پیرامون بکار گیری هوش مصنوعی محدود که در حال حاضر وجود دارد و نیز هوش مصنوعی عمومی که امید است در آینده، عملکردی کاملاً مشابه انسان داشته باشد به عنوان قاضی، جمع آوری و سپس حکم تکلیفی آن استنباط شود. با روش توصیفی – تحلیلی نتایج گویای آن است که فقهاء، بکارگیری هوش مصنوعی محدود به عنوان قاضی را جایز نمی دانند. در مورد هوش مصنوعی عمومی، بعضی جواز آن را بعید ندانسته اند و عده ای قائل به عدم جواز می باشند. با استناد به آیات، روایات و شرایط قاضی قول به عدم جواز در هوش مصنوعی محدود و جواز در هوش مصنوعی عمومی از اتقان بیشتری برخوردار می باشد.
مسئولیت کیفری تولیدکننده خودروهای خودران در قبال صدمات وارده توسط آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ایده خودروی خودران به واقعیت تبدیل و این نوع خودرو وارد صنعت حمل ونقل شده است. در ایران تردد خودروهای خودران به دلیل فقدان قوانین مربوط و مشخص نبودن مسئول در تصادفات احتمالی، ممنوع اعلام شده است؛ بنابراین پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی این امر است که در صورت ورود خودروهای خودران به ایران، آیا قوانین کیفری فعلی، جوابگوی مسائل ناشی از صدمات ایجادشده توسط خودرو خودران است. این پژوهش، صرف نظر از سایر عوامل، تنها به مسئولیت تولیدکننده پرداخته و به این نتیجه رسیده است که با توجه به مقررات فعلی و محدودیت علم امروز دنیا در حوزه هوش مصنوعی، امکان تعقیب شرکت خودروساز در مواردی که صدمه ایجادشده توسط خودروی خودران ناشی از عدم تکافوی علم روز در پیش بینی شرایط حادثه ساز بوده و تولیدکننده تمام آزمایش های معمول را انجام داده است، میسر نبوده، اما در اغلب موارد امکان تعقیب و محکومیت با توجه به قوانین فعلی نیز وجود دارد و از این منظر قواعد و قوانین کنونی پاسخگوی مسئله مسئولیت مرتبط با خودروی خودران است.