مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تعقل
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر درصدد است پیوند میان دین و فلسفه را از منظر فارابی با استناد به اصل متن آثار وی مورد پژوهش قرار دهد. در این طریق، نخست به تحلیل علل تاریخی نیاز به فلسفه پرداخته شده و سپس انگیزه های فارابی برای ایجاد این پیوند معرفی شده اند؛ تا از این ره گذر، ضرورت ایجاد چنین پیوندی میان دین و فلسفه روشن گردد. مدّعای مقاله آن است که فارابی، با دو روش متفاوت در پی برقراری این پیوند بوده است. روش نخست بر توجّه به سیر تاریخی تکوین زبان استوار است؛ که از این منظر، فارابی به تقدّم زمانی فلسفه بر دین باور دارد. اما در روش دوم، او با توجّه به تمایزهای روش شناختی دین و فلسفه در مقام تعلیم، به تبیین نسبت میان آن دو پرداخته است. حال دربارة این دو روش باید گفت که روش نخست قابل نقد است؛ اما می توان از روش دوم دفاع کرد.
مبانی انسان شناختی ارزش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، هر مجتمعی دارای ارزش ها و هنجارهایی بوده اند که همه برخاسته از بینش های ریشه ای (مبانی) آنهاست. بدین روی، با تبیین یا اصلاح آن مبانی می توان بر تعمیق و سعه عمل صحیح بر طبق آنها تأثیری بسزا نهاد. این نوشتار به اختصار بر «مبانی انسان شناختی» متمرکز است. انسانی که به دوبعدی بودن انسان، بقای روح پس از مرگ، اختیار و تکلیف، امکان تعالی انسان تا مقام خلافت الهی با کسب یقین و صبر و عمل به ارزش ها معتقد باشد، در فکر و نیت، گفتار و منش کاملاً متمایز از شخصی عمل می کند که اینها را قبول ندارد؛ زیرا اموری که برای این یکی ارزش است (مثل معنویات و ایثار)، ممکن است برای دیگری ضدارزش به نظر برسد و بعکس (مثل تجمل و مدگرایی). در عین اینکه برخی امور فطری (مثل نوع دوستی و کمال خواهی) نزد هر دو ارزش، و برخی (مثل ظلم، تحقیر و تمسخر) نزد هر دو ضدارزش محسوب می شوند.
تحقیق حاضر با روش تحلیلی توصیفی به بررسی موضوع موردبحث پرداخته است.
خردورزى در المیزان راه کارها، آفت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از شبهات مخالفان دین، طرح نظریه ناسازگارى اسلام با تعقل و خردورزى است. این مقاله با محوریت تفسیر المیزان مى کوشد به برخى از این پرسش ها در این زمینه پاسخ دهد؛ ازجمله: آیا دین با تفکر و تعقل سازگارى دارد؟ آیا تعبد محض در برابر بارى تعالى با عقلانیت منافات دارد؟ رابطه دین با عقل چگونه است؟ راه کارهاى شکوفایى عقل و آفت هاى رشد آن از دیدگاه مفسر المیزان چیست؟ علّامه طباطبائى، در تفسیر المیزان معتقد است که هیچ دینى به اندازه اسلام به این موضوع توجه نداشته است. او جایگاه ویژه اى براى عقل قایل است، راه کارهایى براى رشد و بالندگى خرد انسانى پیشنهاد مى کند. آسیب ها و آفت هاى شکوفایى آن را به تصویر مى کشد، شبهه ناسازگارى عقل و وحى، تعارض تعبد با خردورزى را برنمى تابد، نهى از تفسیر به رأى که ظاهرا با خردورزى منافات دارد را پاسخ مى گوید. بررسى ها نشان مى دهد مفسر المیزان، عقل را رسول باطنى و حجیت آن را ذاتى مى داند و دعوت به خردورزى را دعوت به دین دارى، و دعوت به دین دارى را عین عقلانیت مى داند.
تحلیل مسئله تعقل از دیدگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ارسطو براى نفس، حدوث جسمانى قایل است و نفس به منزله امر جسمانى، صلاحیت تعقل یا ادراک عقلى را ندارد. ادراک عقلى و صورت معقوله، امورى مجردند و براى تعقل نیاز به امرى مجرد دارند. بنابراین ارسطو تعقل را بر عهده عقل مى گذارد؛ اما این عقل مجرد با نفس مادى چه نسبتى دارد و چگونه در امر تعقل انسانى به ایفاى نقش مى پردازد. نظریه ارسطو با ابهاماتى آمیخته است که باید رفع گردد. ابن سینا با لحاظ نفس به منزله امرى مجرد و با تمایز نهادن میان مقام ذات و مقام فعل در نفس انسانى، ادراک عقلى را به نفس نسبت مى دهد. ادراک عقلى در نظر او، فعلِ جنبه ذاتى نفس تلقى مى شود و نفس با عقل جزئى انسانى یکسان انگاشته مى شود. تأثیر مبادى عالیه و نقش عقل فعال نیز در تعقل لحاظ مى گردد. ابن سینا تأثیر عقل فعال در ایجاد صور معقوله در نفس ناطقه را به دو اعتبار وجود و ماهیت، افاضه و اشراق مى نامد. مقاله حاضر به تحلیل و تبیین نظرات ارسطو و ابن سینا در این زمینه اختصاص دارد.
معنا، چیستی و هستی شناسی عقل از نظر ملاصدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ملاصدرا برای عقل معانی بسیاری برشمرده است کهبرخی ناظر به عقل نظری و برخی ناظر به عقل عملی اند. ملاصدرا معتقد است عقل در وجود انسان، حقیقت پیوسته ای دارد و انسان با حرکت جوهری خویش و در پرتوی عنایت عقل فعال، آن را به فعلیت می رساند؛ تاجایی که انسان می تواند به موجودی مجرد از ماده تبدیل شود. دکارت معتقد است عقل ممیز انسان از سایر موجودات، قوه درست حکم کردن و تمییز نادرست از درست، و در همه انسان ها یکسان است. معنای عقل دکارتی را باید در کارکرد عقل در فلسفه او جست؛ کارکردی که از دل ریاضیات بیرون می آید. عقل و روش در فلسفه دکارت فقط تمایز مفهومی دارند. عقل دکارتی هم مرتبه عقل بالملکه در فلسفه ملاصدراست. البته ملاصدرا به آن بسنده نکرده، بلکه آن را توسعه داده و برای آن مراتبی درنظر گرفته است. هردو اندیشمند، تعقل را در پرتوی نور عقلی و شهود معنا می کنند. ملاصدرا عقیده دارد عقل انسان می تواند به مرتبه ای وجودی برسد که عقول را مشاهده و صور عقلی را ادراک کند. دکارت معتقد است نور عقلی، همان عقل فطری ذهن است که اشیا را واضح و متمایز ادراک می کند.
نقد و بررسى مفاهیم اعتبارى نزد علّامه طباطبائىو چگونگى شکل گیرى آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائى مى گوید مفاهیم تنها از طریق ماهیات در ذهن ایجاد مى شوند و بنابراین مفاهیم فلسفى نیز از ماهیات یا معقولات اولى به وجود مى آیند. وى در نظریه تعقل خود، میان دو گروه از مفاهیم حقیقى و اعتبارى تفاوت قایل مى شود. این دو گروه از معقولات همان معقولات اولى و ثانى منطقى و فلسفى هستند که البته علّامه طباطبائى با نگاهى ویژه به آنها مى پردازد و روش شکل گیرى آنها را در ذهن بیان مى کند. او مفاهیم اعتبارى را به سه دسته مختلف تقسیم مى کند: مفاهیم ذهنیه که از دیگر مفاهیم ذهنى ایجاد مى شوند؛ مفاهیم اعتبارى که از مقایسه نفس با افعال و قوایش در ذهن شکل مى گیرند و قسمى دیگر از مفاهیم اعتبارى که از مستقل لحاظ کردن حکم در قضایا به وجود مى آیند.
مفاهیم اعتبارى که از حکم در قضایا به وجود مى آیند، نسبت به دو قسم قبلى از اهمیت بیشترى برخوردارند؛ چراکه شامل مفاهیم بنیادین فلسفه مثل وجود، عدم، وحدت، کثرت، قوه و فعل هستند. نقطه قوت این نظریه روشن کردن نحوه ایجاد مفاهیم اعتبارى و کیفیت حفظ مطابقت بین مفهوم ساخته شده توسط ذهن و مصداق حقیقى آن در خارج در مورد مفاهیمى است که به رغم داشتن مصداق در خارج، در ذهن ساخته مى شوند. البته هرچند اقدام علّامه در توضیح چگونگى شکل گیرى این مفاهیم بدیع و اساسى است، این نظریه از چند منظر درخور نقد است که مهم ترین آن خلط بین حکم در تصدیق، و وجود رابط در قضایاست که به منزله منشأ مفهوم وجود معرفى شده است.
تدبّر در فهم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراد از مکتب تدبّر، سامانه ای فکری برخوردار از مبانی، اصول و روش است که با دریافت چینش حکیمانة آیات و کشف غرض واحد سوره، در برابر آنچه قرآن را مجموعه ای از عبارات پراکنده و ناهماهنگ می نمایاند، آن را مجموعه ای هماهنگ و منسجم دانسته، بر رفع موانع برقراری ارتباط با آیات اهتمام دارد. رویکرد و محتوای مهمّ مکتب تدبّر، ضرورت تحقیق و معرّفی آن را به طور تخصّصی و روشمندانه ضروری می سازد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با هدف تبیین جایگاه و اهمیّت مکتب تدبّر در فهم قرآن نوشته شده است و در آن کوشش می شود مبانی، اصول و روش جریان های معاصر تدبّری بررسی گردد. بر اساس نتایج تحقیق پیش رو، تدبّر غیر از تفکّر، تعقّل و تذکّر است و با دانش تفسیر که از دیدگاه سنّتی، شرح معانی و بیان مدلول نص است، تفاوت دارد. مکتب تدبّر، برخلاف مکاتب تفسیری که در پی دریافت معارف عمقی آیات و توجّه به چگونگی الفاظ و بیان ویژگی های عبارات آن بوده اند، به عنوان امری اندیشه ای قلبی با نگرش جامع درصدد دریافت جنبه های هدایتی سُوَر، ضمن کشف ارتباط میانِ آیات و فهم روشمند و هماهنگ الفاظ قرآن است، به گونه ای که با حرکتی عرضی در سطح آیات، متعلَّقاتِ فهم از آیه به سیاق و سوره بسط می یابد تا جایی که می توان به مدد اندیشة عقلی و طهارت قلبی، غرض واحد هدایتی هر سوره را دریافت و با آن ارتباط برقرار نمود. روش فهم در مکتب تدبّر، تعبیری از فهم قرآن به قرآن است.
رابطه عقل و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Ali Zekavati Gharagozlou (Ph.D) abstract: بررسی راه حل های عاقلانه به جای راه حل زورمدارانه (تحمیل،قهر و تهاجم و ناهمدلی) یا فریب آمیز (دستاموزگری،وافسون، وجزم باوری )در فرایند توصیف سیرتاریخی تکوینی ، ساختاری و کارکردی عقل و نیز ترسیم بعضی شرایط تجویزی موضوع اساسی نوشته است. می توان الگوها و طرح واره های اندیشه وعمل واحساس را به مثابه حوزه ارزشها به اعتبار معانی در نظر گرفت و کنش را تحقق انگیزه/ \# دلیل\# یا اعتبار ارادی فردی از آن معانی تلقی کرد که حوزه تعقل را تشکیل می دهد. تحقق رابطه فرهنگ، اخلاق و تربیت و جامعه پذیری با رویکرد قاعده مندی و در عرصه اراده و انتخاب وعقلانیت با#یادگیری متفکرانه وکنش تفاهمی# احراز می شود. در این جا رویکرد اول یا #یادگیری متفکرانه# نماد پویش زنده هماهنگی بین کنش و الگوها و طرح واره های اندیشه وعمل واحساس منظور شده است. رویکرد دوم ، رویکردرفتارگرایانه ویادگیری سطحی ،بر اساس شرطی سازی و نظم وانضباط بیرونی و کنترل از راه ترساندن دستاموزگری،وافسون، وجزم باوری در باره هنجارها،نظم وانضباط است. مدعای اول نوشته روشنگری و بیان تمایز مفاهیم یادگیری متفکرانه( رویکرد اول)، که با ارتباط(عینیت اجتماعی حاصل از روابط و نقد متقابل )تکوین می یابد. محوریت عقل یاری می کند که این دو رویکرد در تربیت و جامعه پذیری اخلاقی خلط نشوند. منظور از عقلانیت که زمینه ساز جامعه پذیریِ اخلاقی تواند بود،#,
بررسی تطبیقی جایگاه انسان در معماری با رویکرد معرفتی از منظر تعقل در مساجد تاریخی و معاصر شهر تبریز
اسلام آیینی انسان محور است و این انسان محوری را با ابزار گوناگون نمود می بخشد. یکی از ابعاد وجودی انسان در این آیین، رویکرد معرفت شناختی نسبت به او است که شناخت او را تا سر حد لازمه ای در جهت معرفت الله ارتقا می دهد. اساس این ادعا عقل انسان است که مقدمه خلیفه اللهی او بشمار می آید و از این منظر، واجد ارزش می باشد. به نظر می رسد بتوان معماری را به عنوان یکی از ملموس ترین ابزار تعقل بکار بست و از پارامترهای سازنده کالبد در جهت اندیشه بهره جست. در این میان طبیعی است که معماریِ فضایی که ماهیتا در راستای معارف دینی طراحی می گردد، نقش برجسته تری ایفا خواهد نمود و مسجد، مصداق تام این مقوله است. بنابراین پژوهش حاضر با فرض امکان دهی بنای مسجد در جهت تعقل، روش توصیفی استنادی را در حوزه مبانی نظری با تکیه بر حکمت اسلامی به کار جسته و یافته های خود را در دو گروه مساجد تاریخی و معاصر شهر تبریز آزمون سازی می نماید. به واقع کالبد و پارامترهای معمارانه به عنوان متغیرهای مستقل و تعقل و تفکر متغیر وابسته پژوهش در نظر گرفته شده اند. آزمون سازی به دو ابزار میدانی و انسانی انجام یافته و علاوه بر پرسش نامه و تبیین نظرات مخاطبین، ارزیابی میدانی نمونه ها توسط خود محقق نیز ارائه دهنده نتایج بوده است. دست آورد پژوهش نشان می دهد که هرچند نمونه های تاریخی و معاصر در حیطه پاسخ به پارامترهای تعقل، عملکرد نزدیک به هم و تقریبا مشابه دارند؛ لیکن نمونه های سنتی در حوزه تعقل انفرادی کارآیی مطلوب تری نشان می دهند. از طرفی دیگر تعقل انفرادی موثرترین پارامتر در تعقل بشمار می آید و لذا می توان گفت در کلیت تعقل و در نگاهی کلی، مساجد سنتی نمونه های موفق تری در امر تعقل محسوب می شوند.
عقلانیت ازنظر آگوستین و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
قدیس آگوستین (354-430 م) از بزرگان الهیات مسیحی در غرب و ملاصدرا (1571-1641 م) از متفکران فلسفه ی اسلامی در شرق، گرچه در دو زمینه ی فکری مختلف اندیشیده و به تعاریف مختلفی از عقلانیت دست یافته اند، اما هر دو درمقام تعیین مصداق، عقلانیت را اصطلاحی جامع با کاربردی تشکیکی دانسته اند که در سطوح مختلفی از یقین، تأمین کننده ی اعتبار علوم کاربردی، نظری و مکاشفه ای است . طی این مقاله به بررسی تعاریف مختلف آگوستین و ملاصدرا از عقلانیت پرداخته و ضمناً نشان خواهیم داد سه محور مشترک در تبیین این دو اندیشمند از عقلانیت بشری عبارت اند از: «دوسویه دانستن فرآیند ادراک»، «تبیین فرآیند ادراک بر مبنای مشاهده» و «تشکیکی بودن معنای تعقل». البته برخلاف آگوستین که نقشی بنیادین و جهت دهنده برای اراده و عشق در فرآیند تعقل قائل می شود، ملاصدرا اولاً حرفی از عشق به میان نمی آورد، ثانیاً اراده را نیز تابعی از تعقل و فرع بر آن می داند.
تبیین رشد انسان بر اساس صورتبندی پیوستار مفهوم شناختی تعقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین رشد انسان بر اساس پیوستار مفهوم شناختی تعقل است. این تبیین بر آیات قرآن کریم، بررسی تفسیر المیزان و اتکا به مبانی و اصول حکمت متعالیه بویژه اصالت وجود، حرکت جوهری و وحدت تشکیکی متکی است. روش این پژوهش تحلیل مفهومی است. مفهوم تعقل با استفاده از چهار شیوه تحلیل مفهومی یعنی بررسی بافت یا سیاق مفهوم، بررسی ترادف کلمات و عبارات، تحلیل بر حسب مفهوم متضاد و تحلیل بر حسب شبکه معنایی از نوع ارتباط اندراجی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، تعقل مفهوم مشکک است که در کلام خدای تعالی به معنای ادراک مشروط با سلامت فطرت نه تعقل تحت تأثیر غرایز و امیال نفسانی به کار رفته است و مرکزیت آن را ایجاد ربط منسجم با حقیقت بر عهده دارد. به کارگیری مفاهیم گوناگون برای عقل ناظر به حیثیت های متفاوت فعالیت ادراکی و ارادی نفس است که قدر مشترک آن در مفهوم عقل منعکس می شود که همه فرایندها و کارکردهای ادراکی، ارادی و عملی را می تواند در برگیرد. تعقل یک پیوستار طولی دارد و شامل مراتبی نظیر نهیه، حجر، تفکر، تفقه، قلب، حلم و لب می شود و رشد، حرکت پیوسته در مراتب تعقل است که این مراتب همان مراتب رشد است. متناسب با پیوستار طولی تعقل ساختار رشد در این مراتب هم افزایی و تغییر است و تکامل و رشد در مراتب تعقل حاصل تعامل مستمر کارکردهای شناختی و عملی است.
توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی: تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی: تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی در دوره متوسطه دکتر مصطفی ابطحی* غلامرضا محمدی مهر** چکیده در پژوهش حاضر، به بررسی مؤلفه های توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی دوره راهنمایی و متوسطه پرداخته شده است. روش تحقیق از نوع تحلیل محتوا و جامعه آماری آن، تمام کتابهای علوم اجتماعی است که در سال تحصیلی 94-1393 چاپ شده است. مهم ترین شاخصهای مورد بررسی شامل تعقل، علم گرایی، قانون گرایی، کارجمعی، مشورت و شورا، شایسته سالاری، آینده نگری و برنامه ریزی، تساهل، دعوت به گفتگو، مسئولیت پذیری، تفاهم جمعی و برابری است. یافته های پژوهش نشان می دهند که در کتابهای مذکور مؤلفه های تعقل (2/54 درصد) و علم گرایی (32درصد)، به طور مستقیم و غیرمستقیم، بیش از شاخصهای دیگر مطرح و آموزش داده شده اند. بخش دیگری از یافته های پژوهش گویای این است که دعوت به تعقل و علم گرایی، به طور مستقیم، از کتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم تا کتاب علوم اجتماعی پیش دانشگاهی کاهش یافته است. در حالی که به کارگیری فرآیند عقلی و علمی در آموزش دروس، سیر صعودی نشان می دهد. کار جمعی در 6/11 درصد مطالب، قانون گرایی در 3/11درصد و مسئولیت پذیری در 7/8 درصد مطالب ارائه شده است. این در حالی است که توجه به سایر شاخصها ناچیز است و با اهداف مورد نظر در تدوین کتابهای علوم اجتماعی، همخوانی ندارد. با توجه به اینکه آموزش مؤلفه های پیش گفته می تواند زمینه ای مناسب برای توسعه سیاسی فراهم آورد، گنجاندن آن در کتابهای درسی علوم اجتماعی ضرورت تام دارد. کلیدواژگان: توسعه سیاسی، شاخصهای توسعه سیاسی، کتابهای علوم اجتماعی، تعقل، علم گرایی تاریخ دریافت: 94/7/1 تاریخ پذیرش: 95/9/29 * دانشیار علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران m-abtahi@srbiau.ac.ir ** دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاداسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران(نویسنده مسئول) r43mehr@yahoo.com
پیگیری برهان تجرد مشا بر علم الهی در آثار عقلی علامهحلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
107 - 134
حوزه های تخصصی:
علم الهی یکی از موضوعات مهم الهیاتی از زمانهای دور است. یکی از دلایل فیلسوفان مشا بر علم خداوند به خود و مخلوقات، تجرد اوست. بهنظر آنان آنچه مانع پیدایش علم میشود ماده است و خداوند بهدلیل مجرد بودنش، به خود و غیرخود عالم است. حکیمان مسلمان همچون فارابی و بوعلی، این برهان را از آثار فیلسوفان مشایی یونان وام گرفته و در آثار خود نقل کردهاند. ازآنبهبعد، دیگر فیلسوفان و متکلمان مسلمان نیز درباره این برهان بحث کردهاند. متکلمان بیشتر با نگرش انتقادی به این برهان نگریستهاند. خواجه طوسی در بیانی کوتاه در کتاب تجریدالاعتقاد به این برهان اشاره کرده و علامهحلی در شرحش بر تجرید، گستردهتر به آن پرداخته است. در این برهان، با صغرا قرار گرفتن تجرد خداوند، عاقلیت هر موجود مجردی کبرا قرار میگیرد و عاقلیت و عالمیت خداوند بهدست میآید. علامه در پایان سخن، بحث بیشتر را به کتابهای عقلی خود ارجاع میدهد. در این نوشته میخواهیم با پیشینهیابی این برهان در تاریخ عقل بشری، ردپای آن را در آثار عقلی حلی پیبگیریم، تقریرهای فلسفی این برهان را نشان دهیم و تشابه و تفاوت آنها را واکاوی کنیم. همچنین دیدگاه علامه را در هریک از این آثار از نظر میگذرانیم و دیدگاه نهاییشان را روشن میکنیم.
نگاهی نو به امکان شناسایی ذات در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در باب امکان شناسایی ذات اشیاء دو گونه سخن گفته است: در مواردی معرفت به ذات اشیاء و یافتن فصول محصِّل آنها را امری ممکن و درعین حال سخت و دشوار دانسته و در مواردی دیگر معرفت به ذوات و یافتن فصول آنها را امری ناممکن و دایره شناسایی انسان را محدود به ادراک لوازم و اعراض شیء دانسته است. برای رفع این تعارض باید به مبانی وجودشناختی و معرفت شناختی بوعلی سینا توجه کرد. یافته این تحقیق آن است که از یک سو طیف فاعل های شناسا از حیث نیل به مراتب معرفتی حس و تخیل و یا ارتقا به مرتبه تعقل و از سوی دیگر بساطت یا ترکیب متعلق شناخت در فلسفه شیخ الرئیس، طیفی از انسان ها را تشکیل می دهد که امکان شناسایی ذات اشیاء برایشان محال یا ممکن است. نیل به مرتبه شناخت عقلی از سویی و ترکیب بیشتر در متعلق شناخت از سوی دیگر، ادراک را ممکن می سازد و بازماندن در مرتبه حس و خیال و هم چنین بساطت متعلق شناخت، به امتناع ادراک منتهی می شود.
برتری نوشتار بر گفتار انسان در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
77 - 96
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا میان گفتار و نوشتار تفاوت جوهری نمی بیند. با تمایز برتری گفتار خداوند بر متنِ او از گفتارِ انسان نسبت به نوشتار او، به این نتیجه می رسیم که بر اساس تبیین ملاصدرا از ماهیت و فرآیند زبان، نوشتار انسان عادی بر گفتار او، بدون لحاظِ موارد استثنایی، برتری دارد. با معیار «دوری یا نزدیکی به حقیقت» درباره گفتار و نوشتار انسان، دو مشکلِ دریافت حقیقت و تبدیل حقیقت به اعتبار فراروی ماست. تلقی برتری گفتار بر نوشتار انسان، شنونده را در زمانِ گفتار نگاه می دارد و آشکار بودن قصد گوینده از گفتار، شنونده را وادار به ایستایی در همان معنای ظاهر می کند. در حالی که نوشتار از پویایی بیشتری برخوردار بوده و به خواننده اجازه تحلیل لایه های بطون متن را می دهد. دو اصل در فرآیند زبان با تبیین ملاصدرا فهمیده می شود: 1. تعقل پیش از سخن گفتن/نوشتن 2. تجزیه و تحلیل عقلانی هر متن یا سخن توسط مخاطب.
تعقّل و اندیشیدن در باب مسائل ایمانی: مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد داریم تا جایگاه تعقّل و اندیشیدن درباب مسائل ایمانی را از دیدگاه علامه طباطبایی و گابریل مارسل بکاویم . جایگاه و کارکرد عقل در مسائل ایمانی همواره مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است و نقشی سرنوشت ساز در تعیین مسیر الهیات داشته است . علامه طباطبایی و گابریل مارسل نیز توجه ویژه ای به مسائل ایمانی و تعقّل و جایگاهِ آن در مورد این مسائل داشته اند . مارسل، در مواجهه با پیچیدگی های مسائلِ ایمانی به نقد نوع اندیشیدن در مورد این مسائل می پردازد و نوع جدیدی از اندیشیدن را مطرح می کند که جزئی و شخصی است و برای درک حقایق ایمانی کارساز است . از نظر مارسل، تفاوت میان مسائل ایمانی و منطقی ماهوی است و اندیشه انتزاعی ویژه مسائل منطقی است ، اما علامه طباطبایی با مستقل دانستن عقل در درک حقایق ، قلمرو این اندیشه را بسیار گسترده تعریف می کند؛ به طوری که اندیشه ایمانی ذیل اندیشه عقلی قرار می گیرد . ایشان با ذاتی و قطعی دانستن حجیّت عقل ، منزلت عقل را بسیار والا برمی شمارند و بر خلاف مارسل ، قائل اند که تفاوت مذهب و فلسفه ، روشی است و این دو هدفِ مشترکی را دنبال می کنند که همان درکِ حقایق است . روشِ این مقاله ، بیان دیدگاه این دو فیلسوف، در این زمینه و سپس مقایسه آنها با یک دیگر است .
تعبد و تعقل در احکام شرعی از دیدگاه مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراد از تعبد آن است که احکام معنای غیرمعقول، و مراد از تعقل آن است که احکام معنای معقول داشته باشند. در خصوص تعبدی یا تعقلی بودن نصوص دو نظریه وجود دارد: نخست اینکه نصوص تعبدی هستند و تفسیر مضیق دارند. دوم اینکه نصوص تعقلی هستند و از تفسیر موسع برخوردارند. براساس قواعد اصولی، اصالت در غیرعبادات بر تعلیل است و در عبادات بر تعبد. عبادات از جمله مصادیق احکام تعبدی، و معاملات از جمله مصادیق احکام تعقلی است. در بخش حدود و تعبدی یا تعقلی بودن آن، براساس پژوهش انجام گرفته، از سوی فقها تصریحی صورت نگرفته است. این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی و با هدف مشخص نمودن مصادیق احکام تعبدی و تعقلی و مفاد این تقسیم بندی و بررسی تطبیقی آنها از دیدگاه مذاهب خمسه و نتیجه مترتب بر آن، سامان یافته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در احکام عبادات، جنبه تعبد غالب است و اصل بر تعبد است، اما در غیر آنها، اصل بر تعلیل یا همان تعقل است.
اصطلاح شناسی مفهوم علم در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، پس از بیان مقدمه ای در باب چیستی اصطلاح شناسی و مراد ما از آن در اینجا، حدود پنجاه لفظ و اصطلاح مربوط به مفهوم فلسفی «علم» یا نزدیک به معنای آن، از طریق استقرا برشمرده می شود و از میان آنها، واژگان «شعور»، «ادراک»، «معرفت»، «علم»، «عقل» و «تعقل» با بحث های علم شناسی فلسفی متناسب تشخیص داده شده، جهت بررسی برگزیده می شوند. در مرحله بعد به بیان معناشناسی لغوی این الفاظ پرداخته می شود؛ سپس مفهوم فلسفی این اصطلاحات و تفاوت آنها با یکدیگر، با استناد به آثار فیلسوفان بیان می گردد و در مرحله بعد به کاربردشناسی این اصطلاحات، در آثار فلاسفه پرداخته می شود و در نهایت، بهترین و مناسب ترین واژگان برای ابعاد مختلف علم شناسی فلسفی، نظیر بعد معرفت شناختی و هستی شناختی علم پیشنهاد می گردد.
بررسی «اعتبار» از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه با ابن مسرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
353-374
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مورد تأکید عرفای مسلمان، سیر آفاقی است. یکی از عرفای اندلس که بر سیر در آفاق بسیار تأکید می کند، ابن برّجان (د. 536 ق/ 1141 م)، عارف و مفسر اندلسی است. ابن برّجان در توضیح سیر در آفاق، از اصطلاح «اعتبار» استفاده می کند و این اصطلاح در نظام فکری او، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش به دنبال بررسی مفهوم اعتبار از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه آن با دیدگاه ابن مسرّه است و به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی انجام شده است. اعتبار از دیدگاه ابن برّجان عبارت است از معراج عقل در پرتو نور ایمان و وحی با تأمل بر آیات الهی (آیات وحی و آیات طبیعت) برای معرفت به غیب و رسیدن به یقین. اعتبار دارای دو مؤلفه تعقل و ایمان است که می تواند صعودی یا نزولی باشد. او معتقد است با اعتبار در مخلوقات می توان به معرفت الهی و شناخت موجودات اخروی دست یافت. دیدگاه ابن برّجان با ابن مسرّه در این باره قابل مقایسه است. با توجه به شباهت ها و قرینه های مختلف به نظر می رسد ابن برّجان تحت تأثیر ابن مسرّه بوده است. تفاوت مهم این است که ابن مسرّه معتقد است در اعتبار، عقل می تواند جدای از وحی به نتیجه برسد. تفاوت دیدگاه های آن ها می تواند ناشی از گرایش کلامی متفاوت آن ها باشد.
روح نظریه تذکر در نگاه ملاصدرا به تعقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در تبیین ادراک، بویژه ادراک عقلی، از سویی با توجه به مبانی فلسفه اش از قبیل اصالت و تشکیک وجود، مساوقت وجود با علم و حرکت جوهری دیدگاهی خاص و متفاوت با گذشتگان دارد و از سوی دیگر، نظریه قدم نفس افلاطون را بر اساس کینونت نفس در عالم مفارقات، همسو با دیدگاه خود درباره حدوث جسمانی نفس تلقی میکند؛ چراکه این کینونت در عالم مفارقات و عقول مجرد بصورت جزئی و ناقص نبوده و نفس در قوس نزول با حرکت جوهری جسم، حدوث جسمانی می یابد و در قوس صعود دوباره به عالم عقول بازمیگردد. این سیر وجودی همان سیر معرفتی نیز هست. بهمین سبب، در ادراک عقلی نفس عالم عقل را مشاهده میکند، همان عالمی که در ابتدای قوس نزول در آن وجودی عقلی داشته است. با در نظر گرفتن درهم تنیدگی وجودشناسی و معرفت شناسی در فلسفه ملاصدرا، همانگونه که سیر نفس انسان در عوالم وجود سعه وجودی او را بدنبال دارد، رحلت از هر کدام از عوالم بسوی عالم دیگر، تکامل ادراکات از حسی و خیالی به عقلی را نیز در پی دارد. ملاصدرا درباره ادراکات عقلی برخلاف ادراکات حسی و خیالی، قائل به افاضه مفاهیم عقلی از سوی عقول مفارق به نفس و مشاهده از دور آنها توسط نفس است. بنابرین علیرغم اینکه ملاصدرا نظریه تذکر افلاطون را نپذیرفته، نگاه خاص او به ادراک عقلی میتواند نوعی تذکر و یادآوری باشد؛ گرچه بر اساس تفاوت مبانی افلاطون و ملاصدرا نمیتوان این دو را کاملاً منطبق بر یکدیگر دانست.