مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
ابن برجان
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
165 - 179
حوزه های تخصصی:
یکی از متفکران مسلمان که به شرح اسمای الهی پرداخته، ابن برجان، عارف و مفسر اندلسی است. هدف این مقاله بررسی رویکرد و روش ابن برجان در کتاب شرح اسماء الله الحسنی ، به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی است. یافته ها نشان می دهد رویکرد ابن برجان در شرح اسمای الهی، عرفانی است. از دیدگاه او، احصای اسمای الهی شامل هفت مرحله است که عبارت اند از: بررسی لغوی، توضیح مفهوم، شناخت ارتباط هر اسم با صفات برتر، گردآوری آثار اسمای الهی، شناخت تعبد نسبت به هر اسم، عمل به معارف اسماء و درنهایت، رسیدن به معرفت شهودی اسمای الهی. او معتقد است راه رسیدن به این مرحله، کسب معرفت نقلی و عقلی درباره اسمای الهی، عمل به دستورات خداوند و تأمل در آثار اسماء خداوند در جهان است. او یافته های خود درباره هر اسم را ذیل سه بخش تحلیل لغوی، اعتبار و تعبد ارائه می دهد. او به مباحث کلامی و اخلاقی نیز توجه دارد.
روش شناسی تفسیری ابن برّجان در «تنبیه الأفهام»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
155 - 173
حوزه های تخصصی:
یکی از تفاسیر مهم غرب اسلامی، تنبیه الأفهام الی تدبّرالکتاب الحکیم و تعرّف الآیات و النبأالعظیم نوشته ابن برّجان، عارف و مفسر اندلسی در سده ششم هجری است. هدف این مقاله، روش شناسی تفسیری ابن برّجان در این تفسیر است. این پژوهش به روش اسنادی، توصیفی تحلیلی و با توجه به مباحث روش شناسیِ تفسیر قرآن انجام شده است. یافته ها نشان می دهد تفسیر قرآن از دیدگاه ابن برّجان، کشف معانی ظاهری و باطنی آیات است و لازمه این کشف، رشد معنوی و تهذیب نفس مفسر است. تنبیه الأفهام، یک تفسیر ترتیبیِ ناپیوسته و اجتهادی است که از روش های قرآن به قرآن و مأثور استفاده می کند و دارای گرایش های عرفانی و کلامیِ اشعری است. ابن برّجان در تنبیه الأفهام به انواع قرینه های فهم آیات، قرائن پیوسته لفظی و غیرلفظی و ناپیوسته، توجه دارد. او در توضیح معنای آیات، از جوامع حدیثی اهل سنت استفاده، نظر سایر مفسران را نقل و نقد و آیاتی از کتاب های عهدین را گزارش می کند.
بررسی پیشگویی ابن برّجان درباره زمان فتح بیت المقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات قابل توجه در مطالعات تاریخی، پیشگویی وقایع تاریخی است. ابن زکی الدین بشارت فتح بیت المقدس در ماه رجب را به صلاح الدین داده بود و منبع پیشگویی خود را تفسیر ابن برّجان ذیل آیات ابتدایی سوره روم عنوان کرد. هدف این پژوهش، بررسی پیشگویی ابن برّجان درباره زمان فتح بیت المقدس و چگونگی محاسبه اوست. این مقاله با روش اسنادی و توصیفی-تحلیلی و براساس منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. مبنای پیشگویی ابن برّجان تأمل در آیات قرآن کریم با رویکرد عرفانی بود. او با کاربست نظریه «دوائر التقدیر» پیشگویی می کرد. او دوره های 1000 ماهه و دوره های مبتنی بر عدد 7 را دوره های مهمی می دانست. او آیات ابتدایی سوره روم را ناظر به سه پیروزی در بیت المقدس می دانست: پیروزی مسلمانان در زمان خلیفه دوم، پیروزی مسیحیان در 489ق. و پیروزی مسلمانان در ماه چهارمِ سال 584ق. (پایان ماه 7000 قمری). او معتقد بود این آیات پیروزی نهایی مسلمانان با ظهور حضرت مهدی(عج) را نیز بشارت می دهند. پیشگویی او درباره فتح بیت المقدس یک سال زودتر از زمانِ تعیین شده واقع شده بود. البته پیشگویی او درباره ظهور امام زمان(عج) همزمان با فتح بیت المقدس، محقق نشد.
بررسی «اعتبار» از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه با ابن مسرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
353-374
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مورد تأکید عرفای مسلمان، سیر آفاقی است. یکی از عرفای اندلس که بر سیر در آفاق بسیار تأکید می کند، ابن برّجان (د. 536 ق/ 1141 م)، عارف و مفسر اندلسی است. ابن برّجان در توضیح سیر در آفاق، از اصطلاح «اعتبار» استفاده می کند و این اصطلاح در نظام فکری او، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش به دنبال بررسی مفهوم اعتبار از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه آن با دیدگاه ابن مسرّه است و به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی انجام شده است. اعتبار از دیدگاه ابن برّجان عبارت است از معراج عقل در پرتو نور ایمان و وحی با تأمل بر آیات الهی (آیات وحی و آیات طبیعت) برای معرفت به غیب و رسیدن به یقین. اعتبار دارای دو مؤلفه تعقل و ایمان است که می تواند صعودی یا نزولی باشد. او معتقد است با اعتبار در مخلوقات می توان به معرفت الهی و شناخت موجودات اخروی دست یافت. دیدگاه ابن برّجان با ابن مسرّه در این باره قابل مقایسه است. با توجه به شباهت ها و قرینه های مختلف به نظر می رسد ابن برّجان تحت تأثیر ابن مسرّه بوده است. تفاوت مهم این است که ابن مسرّه معتقد است در اعتبار، عقل می تواند جدای از وحی به نتیجه برسد. تفاوت دیدگاه های آن ها می تواند ناشی از گرایش کلامی متفاوت آن ها باشد.
بررسی دیدگاه ابن برّجان درباره «حق مخلوق به»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصطلاحات عرفانی که در بحث تجلیات خداوند مطرح میشود، «حق مخلوق به» است. ابن عربی منشأ این اصطلاح را آثار ابن برّجان میداند ولی توضیحی درباره دیدگاه او نمیدهد. ابن برّجان یکی از عارفان و مفسران اندلسی است که دیدگاههای خود در مورد «الحق المخلوق به السماوات و الارض» را در شرح اسماء الله الحسنی، تنبیه الافهام و ایضاح الحکمه بیان کرده است. هدف نوشتار حاضر بررسی اصطلاح حق مخلوق به از دیدگاه ابن برّجان است و روش آن، اسنادی و توصیفی تحلیلی است. یافته ها نشان میدهد که منشأ الهام ابن برّجان برای وضع این اصطلاح، قرآن است. از دیدگاه وی هدف اصلیِ دعوت قرآن به تفکر در مورد آیات الهی، رسیدن به حق مخلوق به است. او ایمان به حق مخلوق به را بر هر مؤمنی واجب میداند. از نظر ابن برّجان، حق مخلوق به تجلی و ظهور خداوند است. حق مخلوق به، واحد، جامع همه تجلیات خداوند در دنیا، آخرت، برزخ، وجود انسان و آیات قرآن و همچنین منشأ مخلوقات و عامل بقای آنهاست. همه مخلوقات آیات و نشانه های حق مخلوق به هستند و حق مخلوق به نیز آیه خداوند است. بعقیده ابن برّجان حق مخلوق به طریق رسیدن به خداوند است که با علم و عمل طی میشود و همان صراط مستقیم و دین قیّم است. او روش شناخت حق مخلوق به را تفکر و تأمل در آیات الهی بهمراه ایمان و تقوا قلمداد میکند. مهمترین نتایج معرفت حق مخلوق به عبارتند از: شهود خداوند، شناخت موجودات بهشتی، حکمت و عمل به دستورات الهی.
محکم و متشابه از دیدگاه ابن برّجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
524 - 507
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهم در تفاسیر قرآن، بحث محکم و متشابه است. یکی از عرفا و مفسرین غرب اسلامی در سده ششم هجری، ابن برّجان است. این پژوهش به دنبال بررسی دیدگاه ابن برّجان درباره محکم و متشابه است. روش این پژوهش، اسنادی و توصیفی-تحلیلی است. یافته ها حاکی از این است که از دیدگاه ابن برّجان معنای اولِ متشابه، تفصیلِ محکم است. مبنای او در این معنا، سلسله مراتب وحی الهی و نزول آن است که عبارت است از: ام الکتاب (یا همان کتاب مبین و لوح محفوظ)، حروف مقطعه و قرآن. معنای دوم متشابه عبارت است از شبیه بودن آیات با یکدیگر در اعجاز و حقانیت، شباهت آیات قرآن با آیات کتاب مبین و شبیه بودن برخی آیات قرآن با برخی دیگر که منجر به اشکال و تحیر در خواننده می شود. از نظر ابن برّجان حروف مقطعه از جهتی محکم و از جهتی متشابه هستند. همچنین شباهت ها و شواهد لازم برای تأثیرپذیری ابن برّجان از دیگران یافت نشد و به نظر می رسد دیدگاه او درباره محکم و متشابه مبتنی بر دریافت و اجتهاد خود او از آیات قرآن و روایات نبوی است.
بررسی دیدگاه ابن برّجان درباره «حَقِّ مُبِین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از واژه های قرآنی که در عرفان اسلامی کاربرد اصطلاحی دارد، واژه «حق» است که به صورت «الحَقُّ المُبِین» نیز در قرآن آمده است. ابن برّجان (د. 536 ق.) عارف اندلسی، عبارت «حَقِّ مُبِین» را در آثار خود به عنوان یک اصطلاح به کار برده است. هدف این پژوهش، بررسی اصطلاح حَقّ مُبِین از دیدگاه ابن برّجان به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی است. یافته ها نشان می دهد از دیدگاه ابن برّجان، حَقِّ مُبِین تجلّی و ظهور خداوند در آخرت است که می توان آن را مشاهده کرد. موجودات آخرت نیز تجلّی و ظهور حَقِّ مُبِین هستند. این تجلّی، دائمی و همواره درحال تجدید است. حَقِّ مُبِین وسعت وجودی دارد؛ زیرا مرتبه وجودیِ آخرت والاتر و وسیع تر است. ابن برّجان معتقد است بین حَقِّ مُبِین و حَقِّ مَخلُوقٌ بِه رابطه وجودی برقرار است. حَقِّ مَخلُوقٌ بِه تجلّی حَقِّ مُبِین در دنیاست و حَقِّ مُبِین آشکارکننده و مبیّن حَقِّ مَخلُوقٌ بِه است. همچنین حَقِّ مُبِین باطن حَقِّ مَخلُوقٌ بِه است که در آخرت با توسعه وجودیِ حَقِّ مَخلُوقٌ بِه آشکار می شود؛ بنابراین از دیدگاه ابن برّجان حَقِّ مُبِین، هم مبدأ خلقت است و هم غایت خلقت. از نظر او حق در عالم های مختلف اسم های متفاوتی دارد. حَقِّ مَخلُوقٌ بِه در دنیاست و حَقِّ مُبِین و حَقِّ الَّذِی إلَیهِ المَصِیر بر یک واقعیت در آخرت دلالت دارد؛ با این تفاوت که حَقِّ مُبِین بر وضوح و مشاهده پذیربودن آن و حَقِّ الَّذِی إلَیهِ المَصِیر بر آن به عنوان غایت مخلوقات تأکید دارد. همچنین قراین و شواهد لازم برای صحبت از دیگر عارفان و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری ابن برّجان در موضوع حَقِّ مُبِین یافت نشد.
بررسی دیدگاه ابن برّجان درباره «حَقِّ مُبِین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از واژه های قرآنی که در عرفان اسلامی کاربرد اصطلاحی دارد، واژه «حق» است که به صورت «الحَقُّ المُبِین» نیز در قرآن آمده است. ابن برّجان (د. 536 ق.) عارف اندلسی، عبارت «حَقِّ مُبِین» را در آثار خود به عنوان یک اصطلاح به کار برده است. هدف این پژوهش، بررسی اصطلاح حَقّ مُبِین از دیدگاه ابن برّجان به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی است. یافته ها نشان می دهد از دیدگاه ابن برّجان، حَقِّ مُبِین تجلّی و ظهور خداوند در آخرت است که می توان آن را مشاهده کرد. موجودات آخرت نیز تجلّی و ظهور حَقِّ مُبِین هستند. این تجلّی، دائمی و همواره درحال تجدید است. حَقِّ مُبِین وسعت وجودی دارد؛ زیرا مرتبه وجودیِ آخرت والاتر و وسیع تر است. ابن برّجان معتقد است بین حَقِّ مُبِین و حَقِّ مَخلُوقٌ بِه رابطه وجودی برقرار است. حَقِّ مَخلُوقٌ بِه تجلّی حَقِّ مُبِین در دنیاست و حَقِّ مُبِین آشکارکننده و مبیّن حَقِّ مَخلُوقٌ بِه است. همچنین حَقِّ مُبِین باطن حَقِّ مَخلُوقٌ بِه است که در آخرت با توسعه وجودیِ حَقِّ مَخلُوقٌ بِه آشکار می شود؛ بنابراین از دیدگاه ابن برّجان حَقِّ مُبِین، هم مبدأ خلقت است و هم غایت خلقت. از نظر او حق در عالم های مختلف اسم های متفاوتی دارد. حَقِّ مَخلُوقٌ بِه در دنیاست و حَقِّ مُبِین و حَقِّ الَّذِی إلَیهِ المَصِیر بر یک واقعیت در آخرت دلالت دارد؛ با این تفاوت که حَقِّ مُبِین بر وضوح و مشاهده پذیربودن آن و حَقِّ الَّذِی إلَیهِ المَصِیر بر آن به عنوان غایت مخلوقات تأکید دارد. همچنین قراین و شواهد لازم برای صحبت از دیگر عارفان و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری ابن برّجان در موضوع حَقِّ مُبِین یافت نشد.
روش تفسیری ابن برجان در «ایضاح الحکمه»
حوزه های تخصصی:
یکی از عارفان و مفسران غرب اسلامی در سده ششم هجری، ابن برجان اندلسی است. تفسیر مختصر او، «ایضاح الحکمه بأحکام العبره» نام دارد. هدف این پژوهش بررسی روش تفسیری ابن برجان در این تفسیر است. روش این پژوهش، اسنادی، توصیفی تحلیلی و بر مبنای مباحث روش شناسیِ تفسیر قرآن است. یافته ها حاکی از این است که ایضاح الحکمه یک تفسیر ترتیبی گزینشی است که می تواند به عنوان یک تفسیر عرفانی و واعظانه به شمار آید. هدف ابن برجان موعظه مخاطب و هدایت او به شهود عالم غیب به واسطه عبرت است. منظور ابن برجان از عبرت، فرایند رسیدن به عالم غیب از طریق تأمل بر اعماق آیات قرآن و پدیده های طبیعت و همچنین معارف و آگاهی های نهفته در این آیات است. ابن برجان به قرینه های فهم آیات، خواه قراین پیوسته و ناپیوسته لفظی، ازجمله آیات قرآن و احادیث، و خواه قراین غیر لفظی توجه دارد؛ اما شاید بتوان گفت که بیشتر از روش قرآن به قرآن استفاده می کند؛ اگرچه به احادیث نیز توجه دارد. افزون بر این، او در توضیح معنای آیات، از کتاب های عهدین و اشعار نیز بهره برده است.
بررسی دیدگاه ابن برّجان درباره «عبد کلّی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
514 - 499
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه و عرفان، کیفیت صادر شدن کثرات از واحد و مسئله اولین مخلوق است. ابن برّجان (د.536 ق)، عارف اندلسی، نیز به این مسئله پرداخته و اصطلاح عبد کلّی را به کار برده است. هدف این پژوهش بررسی اصطلاح عبد کلّی از دیدگاه ابن برّجان است. یافته ها حاکی از این است که از دیدگاه ابن برّجان، عبد کلّی اولین مخلوق خداوند و واسطه خلقتِ مخلوقات است که به صورت خداوند خلق شده است. عبد کلّی موجودی جامع و واحد است که دربردارنده همه مخلوقات است. عبد کلّی مسبوق به عدم و حادث لنفسه و قدیم لغیره است. از نظر ابن برّجان عبارت قرآنیِ «کل شیء» ناظر به عبد کلّی است. ابن برّجان در توضیح عبد کلّی از تمثیل های انسانِ در حال عبادت، آدم(ع)(عبد جزئی) و کِشتی استفاده می کند. هرچند عبارت «عبد کلّی»، کاربرد قابل توجهی در آثارِ عرفانی ندارد، به نظر می رسد او در این موضوع تحت تأثیر اخوان الصفا بوده و بر ابن عربی تأثیرگذار بوده است.
مقایسه دیدگاه ملاصدرا و ابن برّجان درباره حروف مقطعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
281 - 301
حوزه های تخصصی:
مسئله حروف مقطعه یکی از مسائل مهمی است که مفسران قرآن کریم با رویکردهای مختلف، به آن پرداخته اند. ملاصدرا و ابن برّجان دو متفکری هستند که در این باره بحث کرده اند و دیدگاه آن ها قابل مقایسه است. هدف این مقاله بررسی دیدگاه ملاصدرا و ابن برّجان درباره حروف مقطعه با رویکرد مقایسه ای و به روش اسنادی و توصیفی-تحلیلی است. یافته ها بیانگرِ تبعیت و تأثیرپذیریِ ملاصدرا از ابن سینا و عین القضات است؛ ولی دیدگاه ابن برّجان درباره ماهیت کلی حروف مقطعه، جدید است. ملاصدرا قائل به دلالت این حروف بر مراتب موجودات است. ابن برّجان این حروف را واسطه کتاب مبین و قرآن می داند که بر اسماء الله دلالت دارند. دیدگاه این دو متفکر درباره امکان فهم حروف مقطعه، مجمل دانستن این حروف، مطرح کردن قسم، دلالت الم بر اسماء الله و دلالت یس بر انسان کامل شباهت دارد و درباره ماهیت کلی حروف مقطعه، معنایابی جزئی آن ها، میزان استناد به آیات قرآن و تأثیرپذیری از دیگران متفاوت است. رویکرد دو متفکر (فلسفی/عرفانی) نقش اساسی در پیدایش شباهت ها و تفاوت ها دارد. نقدهایی نیز به نظرات آن ها وارد است.