مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ترجمه قرآن
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۸)
حوزه های تخصصی:
سیاق به عنوان مبنای اصلی ساخت کلام نقش عمده ای در فهم مراد متکلم دارد. از همین رو سیاق، مطمئن ترین و مهم ترین ابزار مفسر و مترجم برای فهم آیات قرآنی است. ازاین رو، فهم آیات بدون توجه به جهت گیری کلی آیات و سیاق و آهنگ جملات، جز لغزش و دوری از مقصود قرآن نتیجه دیگری ندارد. اهمیت این امر هنگام ترجمه برخی واژگان و اصطلاحات مشکل در قرآن بیشتر آشکارتر می شود. واژه «أنّیٰ» از جمله این واژگان است که در بیست و هشت آیه از قرآن به کار رفته است. در ترجمه هجده مورد تقریباً اختلافی نیست؛ اما در ده مورد دیگر، بسیاری از مترجمان قرآن لغزیده اند؛ به طوری که در ترجمه آیه 223 بقره، پنج دسته ترجمه مختلف دیده می شود که بیشترین نقد و بررسی را در این تحقیق به خود اختصاص داده است. این پژوهش درصدد است تا از طریق بازکاوی دقیق موارد استعمال «أنّیٰ» در قرآن؛ معنای دقیقتر این واژه را در موارد اختلافی؛ با توجه به نظر لغویین، نظماهنگ آیات قرآن، و مخصوصاً سیاق آیات و جملات، دیدگاه های مفسران و فقها و روایات رسیده از اهل بیت مشخص نماید
بررسی ترجمه قرآن در قرائت نماز از دیدگاه مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه قرائت قرآن در نماز، یکی از مباحث فرعی مربوط به حوزه ترجمه قرآن است. درباره اصل ترجمه قرآن، عالمان و قرآ ن پژوهان، دیدگاههای مختلفی دارند، اما برایند و دیدگاه غالب دانشمندان فریقین در بحث ترجمه قرآن، به سمت جواز آن نشانه رفته است. به تبع جواز یا عدم جواز ترجمه قرآن، قرائت ترجمه حمد و سوره نیز از دیرباز هم در میان مفسران و هم در میان فقها مطرح بوده و عالمان و مفسران مسلمان درباره آن اظهار نظر کرده اند. در میان مذاهب اسلامی، بحث جواز ترجمه قرآن در نماز، با فتوای ابوحنیفه آغاز گردید. این مقاله چگونگی این موضوع را در میان مذاهب اسلامی مورد بررسی قرار می دهد و در نهایت مشخص می کند افزون بر اجماع عالمان شیعه بر عدم جواز ترجمه قرآن در نماز، شافعیه، حنبلیه و مالکیه نیز چنین نظری را دارند و در برخی متون فقهی قول به بازگشت ابوحنیفه از دیدگاه قبلی خود دال بر جواز ترجمه گزارش شده است، هرچند جستجو در اقوال خود ابوحنیفه چنین بازگشتی را تأیید نمی کند.
« ترجمه معنا شناختی عناصر فعلی- اسمی در قرآن »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ر زبانعربی کلمه از اسم، فعل و حرف تشکیل می شود. وهرکدام از این عناصر در جایگاه خود معنای خاصی را به ذهن متبادر می کند. در قرآن کریم که در اوج فصاحت و بلاغت است، به دقیق ترین شکل از این عناصر مدد گرفته شده است. از آن جا که واژگان وحی به طور دقیق و کامل، مفاهیم و معانی مورد نظر را منتقل می کنند لذا ترجمه آیات نیز باید در نهایت دقت و ظرافت انجام شود. گروهای فعلی اساساً علاوه بر معنا بر عنصر زمان نیز دلالتی دارند، حال آنکه گروه های اسمی مقید به تخته بند زمان نیستند بلکه در گستره زمان ( گذشته، حال و آینده) جاری اند. در این میان برگردان عناصر فعلی قرآن در ترجمه های فارسی به جهت برابری های دو زبان مناقشه ای در پی ندارد و آنچه محل تأمل و بررسی است معادل گذاری عناصر اسمی است که غالباً در ترجمه های قرآن نادیده انگاشته شده و به عناصر فعلی برگردانده شده است. چنین مواجهه ای از سوی مترجمان نهایتاً موجب عدم تعادل میان معادل های ذکر شده با ما به ازای آن در متن اصلی گشته است. در این نوشتار تعدادی از ترجمه های آیات قرآن کریم که در آن از عناصر اسمی-فعلی استفاده شده، مورد بررسی قرار گرفته و معادل دقیق عنصر اسمی- فعلی برای آن برگزیده شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است.
ترجمه طاهره صفارزاده، ترجمه ای ارتباطی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برگردان قرآن کریم از گذشته های دور مورد توجه بوده و بارها ترجمه شده و در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی داشته است. گاه مترجمان به علت ضعف در درک کتاب زندگی و یا تفهیم آن به زبان مقصد، نتوانسته اند ترجمه ای مناسب از آن ارائه دهند و گاه نیز شاهد ترجمه های ارزشمندی از این کتاب آسمانی بوده ایم. بدین جهت نقد ترجمه قرآن و به خصوص ترجمه صفارزاده که موردبررسی همه جانبه قرار نگرفته، از اهمیت زیادی برخوردار است. ترجمه طاهرهصفارزاده، ترجمه ای ارتباطی از قرآن کریم است. وی در ترجمه، در پی فهم پیام الهی در آیات قرآنو انتقال آن به مخاطب است و به الفاظ و واژگان متن، به عنوان وسیله ای جهت رساندن محتوا می نگرد. نگارنده در این مقاله به دنبال آن است که با روش تحلیلی، به نقد و بررسی میزان دقت مترجم در فهم و انتقال پیام الهی بپردازد. به نظر می رسد که این ترجمه، ترجمه ای دقیق و ارتباطی از قرآن کریم به زبان فارسی و وفادار به ارزش ارجاعی متن است.
تقابل معنایی و نقش آن در ترجمه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم درست معنای یک واژه، نیازمند استفاده از روش های گوناگون معنی شناسی است تا از طریق آن ها، به توصیف دقیق معنای آن واژه دست یافت. یکی از این روش ها، روابط مفهومی و از جمله تقابل معنایی است. هدف این پژوهش، بررسی تقابل معنایی و نقش آن در ترجمه قرآن کریم است. بدین منظور، 106 جفت واژه متقابل، همراه با بسامد آن ها و آیاتی که در آن ها به کار رفته است از منابع مختلف و به ویژه از «تفسیر نور» اثر مصطفی خرم دل، استخراج و گردآوری شده و سپس بر اساس شش نوع تقابل معنایی مورد توافق زبان شناسان، تجزیه و تحلیل گردیده است. به علت حجم محدود مقاله، از آوردن همه این جفت واژه ها خودداری گردیده و برای هر نوع تقابل معنایی چند نمونه ذکر شده است. بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که شش نوع تقابل معنایی مدرج، مکمل، دوسویه، جهتی، واژگانی و تباین معنایی در قرآن یافت می شود و تقابل های مدرج، مکمل، دوسویه، واژگانی، تباین معنایی و جهتی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین بسامد می باشد. در پاره ای موارد میان این تقابل ها هم پوشانی وجود دارد. مد نظر قرار دادن پدیده تقابل معنایی می تواند در ترجمه درست واژگان قرآن مؤثر باشد.
آسیب شناسی ترجمه فولادوند با تکیه بر کارکردهای صرفی، نحوی، واژگانی و بلاغی دانش معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه قرآن کریم و انتقال و شفاف سازی معانی والای آن، برای مخاطبان فارسی زبان از دیرباز موضع اهتمام محققان و اندیشمندان این کتاب الهی بوده است. یکی از مترجمانی که شمار کثیری از پژوهشگران،ترجمه او را در زمره بهترین ترجمه های معاصر قرآن بشمار آورده و آن را به لحاظ مطابقت با متن آیات و بکارگیری واژگان مأنوس زبان فارسی و مراعات قواعد زبانی و بیانی و نیز به لحاظ نگرش نوین به ترجمه و روزآمدسازی بسیاری از مفاهیم پرچالش قرآن کریم، مُتقن و قابل استناد می دانند، ترجمه فولادوند است. اما با وجود همه این محاسن، با اعمال نظری ژرف در فحوای ترجمه– دست کم در حوزه آیات مورد بحث- به نظر می آید که مخاطب با مواردی از لغزش یا سهو مواجه می شود که نشان از تسامُح یا احیاناً برداشتی ناهمگون از پاره ای ظرایف بدیع دستوری، واژگانی و ادبی قرآن دارد که در برخی موارد عدم رویکرد متناسب به این ظرافت های قرآنی، خواننده را در معرض برداشتی غیرهمسو با آیات شریفه قرار داده و علاوه بر مستور ماندن بخش هایی از وجوه اعجازی و تصاویر مبتکرانه آیات، جلوه ضعیف تری از بلاغت قرآنی در ترجمه فارسی نمود می یابد. این پژوهش درصدد است که با توجه به امکان سنجیِ میزان خطاپذیری، در ترجمه آیات مورد بحث، این موارد را با استناد به مبانی علمی دقیقِ حوزه های صرفی، نحوی، بلاغی، لغوی و واژگانی، به بوته نقد و بررسی گذاشته و راه های اصلاحی جایگزین نیز پیشنهاد شود تا بدین واسطه نمایه هایی از رویکردهای تحلیلی معنامحوردر چارچوب های مذکور فراروی محققان قرار گرفته و راه برای پژوهش های غنی تر و کاربردی تر در این حوزه ها گشوده بماند.
بررسی شبکه معنایی حرف «فی» و اهمیت آن در ترجمه قرآن از منظر معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی معانی حرف اضافه «فی»، در قرآن، در چارچوب معنی شناسی شناختی می پردازد. معنی شناسی شناختی از رویکردهای نوظهور در علم زبان شناسی است که در آن، معمولاً معنای مکانی به عنوان معنای مرکزی و پیش نمونه برای حروف اضافه مکانی در نظر گرفته شده و سایر معانی زمانی، انتزاعی، استعاری و مجازی از آن منشعب می گردد. مجموعه این معانی به صورت یک شبکه به هم پیوسته نمایش داده شده و معنای پیش نمونه درمرکز آن قرار می گیرد. در این پژوهش، تمام کاربردهای این حرف، از قرآن استخراج گردیده و معانی آن ها با توجه به ترجمه های موجود و تفاسیر المیزان و مجمع البیان بررسی شده است. نگارندگان، به کمک دستاوردها و ابزارهای نظری مطروحه در معنی شناسی شناختی از قبیل طرح واره تصویری، مقولات شناختی، مفهوم پیش نمونه، شبکه شعاعی معنا، عنصر متحرک و زمینه، به ارائه معنای پیش نمونه این حرف پرداخته و سایر معانی آن را به کمک فرایندهایی مانند استعاره و مجاز به دست داده و در نهایت شبکه معنایی آن را ترسیم نموده اند. در نوشتگان کلاسیک، حدود ده معنی برای«فی» ذکر شده که شامل «ظرفیت، مصاحبت، تعلیل، استعلاء، الصاق، مترادف الی، مترادف من، مقایسه، تعویض و تاکید» است. در این پژوهش که با رویکردی شناختی به موضوع معانی حرف «فی» پرداخته است، 13 معنی مرتبط برای این حرف ارائه شده است .
چالش های ترجمه در باهم آیی های قرآنی (بررسی موردی: ترکیب های وصفی و اضافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باهم آیی ، کاربرد معمول دو یا چند واژه در کنار هم، با بسامد بالا و به گونه ای است که نتوان آن را تصادفی دانست. این پدیده زبانی در دوران معاصر، نظر بسیاری از ترجمه پژوهان را به خود جلب کرده و آنها را بر آن داشته است به رصد ترجمه باهم آیی ها در متون مختلف بپردازند. پژوهش حاضر با روشی توصیفی و تحلیلی، نخست به استخراج 55 باهم آیی وصفی و اضافی در قرآن و ترجمه آن در ده ترجمه معاصر قرآن کریم پرداخته و سپس به نقد و تحلیل این ترجمه ها همت گماشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد عدم توجه مترجمان قرآن به این پدیده به عنوان یک واحد ترجمه، در موارد بسیاری، ترجمه هایی مختلف از یک باهم آیی یکسان قرآنی به دنبال داشته است و از طرفی مترجمان از باهم آیی های مختلف قرآنی، ترجمه هایی یکسان ارائه داده اند. در پایان، راه حل هایی برای این چالش ها پیشنهاد شده است مترجمان از پیش معادل هایی برای ترکیبات هم آیند قرآنی تعیین نموده و بر اساس آن، در سراسر ترجمه، یکسان سازی شود.
واکاوی سیر تحولی ترجمه قرآن کریم به زبان فرانسه براساس سطوح ساختاری، محتوایی و گفتمانی، با تکیه بر سوره مبارکه حجرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه قرآن کریم به سایر زبان ها در تسریع سیر تحول انسانی در جوامع غیرعربی زبان، ضروری می نماید؛ زیرا ترجمه آیات قرآن بر فرهنگ و جامعه، تأثیر بسزایی دارد؛ هم چنان که بافت فرهنگی و اجتماعی مترجم متقابلا ًدر ترجمه وی نقش مهمی را ایفا می کند. مقابله چهار ترجمه از آیات فرهنگ محور سوره حجرات به زبان فرانسه از قرن 17 تا 20، نگارندگان را در تصریح روند تحولی ترجمه قرآن کریم و هم چنین در تبیین این تأثیر دوجانبه یاری می رساند. لذا ترجمه مناسب این آیات، آموزنده زبان ادب بر مخاطبانش خواهد بود و این ترجمه صحیح، مستلزم رمزگشایی صحیح متن مبدأ و سپس رمزگذاری صحیح در متن مقصد است. از دیگرسو، تعریف سطوح سه گانه ساختاری، محتوایی و بافتی به عنوان مبنای بررسی ترجمه، برگردان برتر را معرفی نموده، روشن می سازد که پایبندی حداکثری به متن مبدأ، ضمن پیشگیری از ورود آسیب به مفهوم آن، با در نظر گرفتن این سه سطح و با تکیه بر راهبردهای مختلف ترجمه به اقتضای شرایط موجود در آیه، فرآیند انتقال را به نحو احسن به انجام می رساند. بدین سان، این مقاله، روش اسنادی وکتابخانه ای با پردازش توصیفی –تحلیلی را برمی گزیند و هدف اصلی آن، بررسی سیر تحولی ترجمه قرآن کریم به زبان فرانسه و معرفی ترجمه برتر، و هم چنین برجسته سازی جایگاه استفاده از برخی رویکردهای ترجمه ای ارائه شده توسط ترجمه شناسان است، تا بدین طریق امکان ارائه الگویی ترکیبی از آن رویکردها را در ترجمه قرآن کریم بیابد. در این میان دلیل ارائه بازترجمه ها در طول زمان، خود را آشکار خواهد ساخت.
ریشه یابی ماده «لبس» و نقش آن در فرآیند معادل یابی در ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم از گذشته های دور تاکنون، بارها به زبان های بسیار متنوعی ترجمه شده و از همین طریق، فرصت انتقال تعالیم والایش به مردمانی با فرهنگ های مختلف را پیدا کرده است. تمامی این تلاش ها موجب گشت که افزون بر نفس ترجمه، آثاری در مسائل نظری و کاربردیِ ترجمه قرآن نیز تدوین گشته و اصول، مبانی و روش شناسی آن مورد بحث قرار گیرد. مطالعه حاضر، در ادامه ی همین کوشش ها تلاش دارد «ریشه یابی واژگان» را به عنوان روش کارآمدی برای معادل یابی معرفی کرده و به کاربست آن در ماده ی قرآنیِ «لبس» بپردازد. عالمان مسلمان در آثار تفسیری و زبان شناختی خود، تحلیل های گوناگون و احیاناً متناقضی درباره معنای این ماده ارائه کرده اند که در ترجمه های قرآن کریم نیز بازتاب یافته است. این پژوهش توانست با کاربرد روش ریشه شناسی واژگان، برای نخستین بار به پیجویی ماده «لبس» در شاخه های مختلف زبان سامی پرداخته، قدیم ترین معنای این ریشه سامی را بازجسته و به مطالعه ی روند تحول معنایی آن تا عصر نزول قرآن اقدام نماید. سر آخر، این مطالعه با روش توصیفی- تحلیلی، میزان موفقیت ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم در ارائه ی معادل هایی از این ماده را مورد ارزیابی قرار داده و نقاط قوت و ضعف هر یک را به بحث گذارده است.
راهبردی زبان شناختی در ترجمه قرآن از دیدگاه کارکرد نقش های زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کارآییِ روش یکنواخت در ترجمه قرآن را برای رویارویی با آیات گوناگون به نقد می گذارد. مسئله این است که اتخاذ روش یکنواخت در ترجمه آیات متنوع به چه میزان می تواند ترجمه ای معادل از آیات ارائه دهد؟ و روشی که می تواند متناسب با تنوع آیات در ترجمه برگزیده شود چیست؟ روش تحقیق تحلیلی-تطبیقی خواهد بود. در بخش تحلیلی به دو نظریه رجوع می شود. 1. نظریه ترجمه بر اساس کارکرد نقش های زبان که استدلال می کند برای رسیدن به تعادل در ترجمه، روش ترجمه باید متناسب با نوع کارکرد زبان در تولید متن اصلی انتخاب شود. 2. نظریه انسجام قرآن که استدلال می کند قرآن در عین برخورداری از انسجامی کلی، موضوعات و اهداف متنوعی را در آیات دنبال کرده و بنابراین از اسلوب های بیانیِ مختلفی بهره برده. از این دو استدلال نتیجه گرفته می شود که برای ترجمه قرآن باید به نوع کارکرد زبان در تولید هر آیه متناسب با موضوع و هدف آیه دقت کرد و متقابلا همان نوع از کارکرد زبان را در زبان مقصد فعال کرد. در بخش تطبیقی، چهار نمونه از چهار روش مختلفِ ترجمه انتخاب می شود و در رویارویی با چهار آیه با بیان مختلف به طور مقایسه ای تحلیل می شود. این تحلیل در سطح نمونه ها نشان می دهد هر یک از روش ها در رویارویی با یک آیه، در رسیدن به تعادل در ترجمه از منظر نوع کارکرد زبان، موفق تر از سه روش دیگر عمل کرده است.
بررسی کنش های فراگفتاری در دو نوع متفاوت از فرامین قرآنی و شیوه برخورد مترجمان انگلیسی با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد تبیین تفاوت در استفاده معناشناسانه و کاربردشناسانه، بین دو دسته متفاوت از فرامین، در قرآن است: فرامینی که وجه امری دارند و فرامینی که وجه خبری دارند. این تحقیق توصیفی- تحلیلی، می کوشد با استفاده از نظریات زبان شناسی کاربردی و تحلیل گفتمان، به بررسی بافتی بپردازد که این دو دسته از فرامین در آن به کار رفته اند. نتایج این تحقیق که پیکره زبانی آن، آیات قرآنی است، نشان می دهد که از جملات و پاره گفتارهای امری و خبری برای صدور فرمان استفاده شده است؛ ولی به کارگیری هرکدام، استنباط خاصی را به دنبال دارد. اگر اشکال امری مربوط به دستورات فوری و شخصی باشد درنتیجه، کاربرد آن بیشتر در گفتگوهای بینافردی دیده می شود. شکل های خبری هنگامی استفاده می شود که گوینده قصد القای فرامینی را دارد که فاقد فوریت یا بعد شخصی است. ضمناً به کارگیری شکل های خبری برای بیان فرامین، نشان از اطمینان خاطر و دانشی دارد که گوینده نسبت به اجرای فرامین خویش دارد. درنتیجه، جملات خبری غالباً در بافت هایی دیده می شود که گوینده عالی مقام درصدد القای دستورات خویش است. بازخورد این موضوع در ترجمه نشان می دهد در دستوراتی - با ساختار خبری- مترجمان رویه های متفاوت داشته اند. در آن جایی که آیات، مربوط به احکام خاص فقهی است یا بروز مفهوم فرمان و دستور آشکار است، از افعال کمکی مانند shall استفاده شده است. در برخی از موارد نیز مفهوم فرمانی و دستوری از دید مترجمان پنهان مانده است.
دانش اعراب القرآن و نقش آن در ترجمة قرآن کریم ( با تاکید بر ترجمه شاه ولی الله دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعراب القرآن از دانش هایی است که در راستای فهم و تفسیر استدلالی قرآن کریم شکل گرفته و در آن، آثار ارزشمندی تالیف شده است. در میان قرآن پژوهان، معرِبان در کتاب های «اعراب القرآن» و مفسران در آثار تفسیری خود به خوبی اهمیت این دانش را دریافته و از آن بهره برده اند اما برخی از مترجمان با تساهل از این دانش گذر کرده و به یافته های دانش اعراب القرآن به عنوان یکی از بایسته های مقدماتی ترجمه قرآن کمتر توجه کرده اند. در این مقاله نخست به تعریف این دانش و پژوهش ها و تالیف های صورت گرفته در آن پرداخته و سپس نقش اعراب القرآن را در ترجمه صحیح قرآن کریم پیگیری کرده ایم. مهم ترین عناصر تاثیر گذار اعراب القرآن بر ترجمه کلام الله عبارت اند از توجه به معنای مراد گوینده بر پایه ظهور عرفی، رعایت قواعد نحو و علائم اعراب، عنایت به ایجاز های حذف، توجه به سیاق و قرائن سازنده معنا، دقت در تقدیم و تأخیر الفاظ، توجه به تعدد وجوه در یک آیه و تشخیص نوع ادوات بکار رفته در آن. از میان ترجمه های قرآن «شاه ولی اللّه دهلوی» در ترجمه خود به وجوه اعراب کلمات قرآن توجه تام ورزیده و ترجمه او از این حیث قابل قبول است گرچه درمواردی از اعمال آموزه های اعراب القرآن غفلت کرده و ترجمه اش به راه ناصواب رفته است.
تأثیر باورهای کلامی بر افزوده های توضیحی مترجمان معاصر قرآن (فیض الاسلام و خرم دل)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عامّ، کاوش در مسائل روان شناختی و تأثیر مفسّر در فهم متون است. گذشته از اختلافاتی که هرمنوتیسین های سنّتی و مدرن و همچنین هرمنوتیسین های فلسفی به عنوان شاخه ای از هرمنوتیک مدرن در بایستگی یا ناشایستگی تأثیر باورهای مفسّر در فهم متن دارند، حال چه این اختلاف حقیقی یا صوری باشد، به اجمال فهمیده می شود که باورهای کلامی مفسّر در فهم متن دخالت دارند. در ترجمه هایی که مترجمان مورد نظر در این نوشتار ارائه داده اند، تفاوت دیدگاه های کلامی و در برابر، تفاوت افزوده های توضیحی منطبق با باورهای کلامی ایشان متبلور است. در هرمنوتیک فلسفی است که ذهنیت و داوری مفسّر، شرط حصول فهم است و در هر دریافتی، ناگزیر پیش دانسته های مفسّر دخالت دارد، ازاین رو امکان برداشت های مختلف از متن به وجود می آید. ترجمه نیز تفسیری موجز است که باید تا حدّ امکان با متن اصلی انطباق داشته باشد. مسأله قابل تأمّل در اینجا این نکته است که قرآن «نذیراً للبشر» و «ذکری للعالمین» است، نه شیعی و نه سنّی و نه وهّابی. در صورتی که همه مذاهب و فِرَق اعتقادی اسلام بخواهند قرآن را بر پایه پیش فرض ها و باورهای کلامی خود ترجمه نمایند، اختلاف جدّی در ترجمه ها پدید آمده، نقض غرض شده و اهداف ترجمه در آنها تحقّق نخواهد یافت؛ زیرا توضیح و تفصیل متن، شأن تفسیر است، نه ترجمه که در آن، بازتولید نزدیک ترین معنا در عین حفظ سبک منظور نظر است.
روش شناسیِ برخی اسلوب های نفی در ترجمه قرآنِ حسین استادولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برگردانِ قرآن به زبان فارسی که در دو دهه اخیر رونق بسیاری پیدا کرده، هم ازنظر کمّی و هم ازنظر کیفی توجه برانگیز بوده و جایگاه ترجمه قرآن را به چنان سطحی ارتقا داده که خود به تنهایی به صورت دانش مستقلی در نظر گرفته شده است و شاخه های چندی را شامل می شود. یکی از این شاخه ها بررسیِ نحوه کاربرد شیوه های مختلف نفی یا نهی در قرآن است که در برگردان آیات به ویژه در زمینه یکسان سازیِ ترجمه بسیار تأثیرگذار خواهد بود. در ترجمه قرآنی که آقای حسین استادولی عرضه کرده اند، علاوه بر کمبودهایی که در برخی زمینه ها مشاهده می شود، در برگردانِ اسلوب های مختلفِ نفی هم ناهماهنگی هایی به چشم می خورد که به طور جدی نیازمند بازنگری و اصلاح است. در پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است، کاستی های پدید آمده در برخی اسلوب های نفی در این ترجمه بررسی می شود.
چالش های شناخت و برگردان مفهوم مبالغه در فعل های مزید قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مبالغه در علوم گوناگون زبان عربی مورد توجه بوده اما کم تر به این مفهوم در افعال مزید - به ویژه در قرآن کریم - توجه شده است. فراوانی مبالغه در افعال مزید قرآن و نهفته های معنایی این صیغه ها و عدم توجه کافی مترجمان در برگردان آن ها، پژوهش و بررسی این موضوع را ضروری می نماید. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی چالش های مفهوم مبالغه و برگردان آن در افعال مزید قرآن مورد بررسی قرار گرفته است که هدف آن، معرفی این چالش ها و در نهایت ارائه ترجمه ای دقیق تر از قرآن است. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان دست کم سه چالش مهم در این زمینه برشمرد که عبارت اند از: تعدد معانی باب های مزید و غلبه معانی مشهورتر، درهم تنیدگی دو مفهوم «کثرت» و «مبالغه»، و اشتباه در تشخیص موضوع مبالغه. دیگر آن که بررسی آیاتِ نمونه در این پژوهش نشان می دهد که عموم تفاسیر و ترجمه های فارسی از همه گیری گونه ای ضعف و نارسایی در شناخت و انتقال مفهوم مبالغه افعال مزید در قرآن رنج می برند. افزون بر این، شیوه تحلیل آیات در این پژوهش آَشکار می سازد که تشخیص دلالت افعال بر مبالغه، ساده نیست و تنها با تکیه بر معنای صرفی صیغه ها و کلیاتی که در کتاب های صرف در این باره آمده است نمی توان بدان پی برد، بلکه تدقیق در بافت آیات و تحلیل فضای آن با استفاده از قرینه های درون و فرامتنی برای تشخیص دلالت مبالغه در افعال قرآن ضروری است.
تبیین کارکرد مقاربه «خواستن» به عنوان معادلی گویا برای فعل مقاربه «کاد» در ترجمه فارسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ترجمه های فارسی قرآن کریم برای فعل «کاد» و صیغه های مختلف آن که مسئله ای بحث برانگیز در آثار نحوی، تفسیری و تحقیقی است، معادل های متعددی برگزیده شده است. یکی از این معادل ها، ساخت های فعلی مصدر «خواستن» است که در برخی از ترجمه های کهن و معاصر انتخاب شده است. پژوهش حاضر با بررسی ترجمه های مذکور و با دامنه ای محدود در 60 ترجمه منثور، به این مسئله می پردازد که آیا « خواستن » می تواند بار معنایی « کاد » را در ترجمه آیات قرآن انتقال دهد و کارکرد دقیق آن را عهده دار شود یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش، پس از بیان ویژگی های نحوی و بلاغی فعل «کاد» در زبان عربی، ویژگی های «خواستن» در دستور زبان فارسی ارزیابی و کارکرد بلاغی آن بررسی می شود. سپس با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، آیاتی که «خواستن» را به عنوان برابر فارسی «کاد» می پذیرد، شناسایی و با اقامه دلایل نحوی- بلاغی، کارکرد مقاربه «خواستن» به عنوان یکی از برابرهای معنایی مناسب برای فعل «کاد» در ترجمه قرآن، تبیین می شود. یافته های پژوهش حاضر دال بر این است که فعل «کاد» با احتوای مفهوم کلی مقاربه الامر، در برخی آیات، حامل معنای اراده کردن، میل داشتن و قصد داشتن برای انجام دادن فعلی دیگر است و در برخی آیات، حامل معنای پیش بینی، توقع، انتظار، امکان و احتمال وقوع فعلی دیگر که در هر دو مورد، «خواستن» با احتوای مفاهیم مشابه و متعارف در زبان فارسی، می تواند بار معنایی «کاد» در آیات مورد نظر را انتقال دهد و کارکرد آن را متناسب با ساختار زبان فارسی، بر عهده گیرد.
تغییر معنایی واژگان قرآنی و شیوه برخورد مترجمان فارسی زبان با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان با مرور زمان، تحول می یابند که براساس مطالعات زبان شناسی، مهم ترین گونه های این تحول، عبارتند از: تعمیم معنایی، تخصیص معنایی، مجاز، استعاره، تنزُّل معنایی و یا ترفیع معنایی. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و برخی واژه های قرآنی دچار تحول معنایی شده اند. متأسفانه تعدادی از مترجمان فارسی معاصر قرآن، از این امر غفلت کرده و برخی واژه ها را به معنای رایج معاصر ترجمه کرده اند که این امر می تواند آسیب جدی به مفاهیم قرآنی وارد سازد. از آن جا که تعالیم اصلی دینی مسلمانان از قرآن، اخذ می شود، باید تلاش گردد که در انتقال مفاهیم آن، کوچک ترین خطایی رخ ندهد؛ از این رو بررسی خطاهای راه یافته به برخی ترجمه ها، ضرورت می یابد. در این پژوهش ابتدا با جستجو در منابع لغوی و تفسیری قدیمی و معجم های معاصر، تغییر معنایی راه یافته به دوازده واژه قرآنی(خَصیم، المُثلی، تَبَرَّجنَ، ساهَم، مَقام، الملَّه، الاسباب، تَنَفَّسَ، جابوا، عائل، قَیِّمه، غُصّه) با رویکرد توصیفی_ تحلیلی نشان داده شده و سپس ترجمه این واژگان در 29 ترجمه رایج فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر این است که برخی مترجمان از روی سهل انگاری، این واژگان را به معنای رایج معاصر ترجمه کرده اند و از معنای عصر نزول واژه ها غفلت کرده اند.
نقد و بررسی «جمله های حالیه بدون واو» در ترجمه های فارسی کهن و معاصر قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
پژوهش در حوزه ترجمه قرآن کریم، پیشینه ای کوتاه دارد. برخی محقّقان با دقت نظر در ظرایف ساختارهای مختلف نحوی قرآن و مقایسه ی آنها با الگوهای زبان فارسی به این مهم پرداخته اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و نقد معادل های فارسی ای است که مترجمان فارسی کهن و معاصر برای موارد جمله های حالیه در قرآن برگزیده اند. با توجه به پیچیدگی و ظرافت نسبی این اعراب نحوی در برخی آیات قرآن، بررسی و نقد تلاش های مترجمان در معادل گذاری برای موارد کاربرد این نقش نحوی در قرآن به نتایج جالب توجهی انجامیده است. بر اساس شمارش منابع، حدود 400 مورد حال مفرد، 90 مورد جمله حالیه بدون واو و 190 مورد جمله حالیه با واو در قرآن کریم به کار رفته است. سپس معادل های انتخابی مترجمان منتخب (5 مترجم کهن و 15 مترجم معاصر) برای این موارد استخراج و بررسی شده است و در ادامه معادل فارسی مورد نظر با توجه به الگوهای ترجمه «جمله های حالیه» در فارسی ارزیابی و نقد شده است و در پایان، علاوه بر تبیین اختلافات نحویان و مترجمان بر سر تعیین ساختار نحوی «حال» در عبارات قرآن، میزان آگاهی و پایبندی هر مترجم به دانش نحو عربی و دستور زبان فارسی تا حد امکان آشکار گردیده است. همچنین میزان پایبندی مترجمان نسبت به رعایت این اصل نحوی مورد بررسی قرار گرفته است و در برخی موارد اندک، ترجم های پیشنهادی ارائه شده است.
بررسی تطبیقی-تحلیلی ترجمه قرآنِ بهرام پور و صفوی بر پایه الگوی انسجام هلیدی و حسن (مطالعه موردی سوره نازعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث زبان شناسی از دیرباز مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. از جمله مباحث زبان شناسی، بررسی میزان توانایی انتقال مفاهیم متنی به مخاطب بوده و برای بررسی این موضوع، نظریات مختلفی مطرح شده است. در این جستار با تکیه بر یکی از نظریات نوپا و مورد استقبال دانشمندان اسلامی یعنی نظریه تکامل یافته انسجام متن هلیدی و حسن (1985) به بررسی میزان انسجام متنی دو ترجمه مشهور قرآن، ترجمه صفوی (1388) و بهرام پور (1387) پرداخته شده است. بحث انسجام در سه سطح دستوری، واژگانی و پیوندی قابل تأمل و بررسی است؛ در میان پژوهش های انجام شده در این موضوع بررسی میزان کارآیی دو ترجمه بهرام پور و صفوی با رویکردی تطبیقی-تحلیلی رویکردی جدید برای اعتبار سنجی ترجمه های حاضر قرآن کریم بوده و لذا در این پژوهش با پیاده سازی این نظریه بر دو ترجمه مذکور و با استمداد از روش آماری، توفّق و مطابقت بیشتر ترجمه صفوی با نظریه هلیدی و حسن در سوره مبارکه نازعات به سبب کاربست بیشتر عوامل انسجام دستوری در متن یعنی ارجاع، حذف و جانشینی مشاهده می شود و بر این اساس می توان ترجمه صفوی را در چارچوب این نظریه منسجم تر از ترجمه بهرام پور دانست.