مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی و طبقه بندی انتظار نیروی انسانی دارای تحصیلات تکمیلی از سازمان و طراحی الگوی برند کارفرما بر پایه آن انتظارها انجام شده است. روش: این پژوهش دارای رویکرد کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد است. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته استفاده شد. در این راستا از پاسخ های مطرح شده به وسیله 25 نفر از نیروهای انسانی دارای تحصیلات تکمیلی در بازار کار تهران که دارای سابقه کار، سابقه مصاحبه های استخدامی و فارغ التحصیل از مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه های معتبر ایران بودند، بهره گرفته شد. روایی مدل به وسیله مصاحبه شوندگان، نظر اساتید و بهره گیری از ضریب نسبی روایی محتوا با 62 درصد مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفت. پایایی نیز با استفاده از روش مطالعه حسابرسی فرایند با ضریب 81 درصد تأیید شد. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که انتظارهای متقابل فرد، شغل و سازمان منجر به ایجاد تجربه برند کارفرما شده است. این تجربه در کنار شرایط زمینه ای (منابع قدرت سازمان، الزام های اجرایی برندسازی کارفرما، متولیان برندسازی کارفرما و زیرسیستم های مدیریت منابع انسانی) و شرایط مداخله گر (پرسونای نامزدهای شغلی، بازاریابی محتوای کارفرما و چالش های برندسازی کارفرما) منجر به انتخاب راهبردهای متفاوت برای کارفرما و کارکنان می شود. این فرایند در نهایت، منجر به جذب و نگهداشت نیروها، ارتقای عملکرد سازمانی، کارکنان، مشتری و بازار، برند تجاری، اطلاع رسانی برند، پیامدهای کلان منابع انسانی و پیامدهای بیرونی برند کارفرما شده است.
مدل توسعه محصولات مالی جدید در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات توسعه محصولات مالی جدید در بازارهای سرمایه کشورهای اسلامی و ایران غالباً بر طراحی فنی و شرعی محصولات متمرکز بوده و از رویکرد بازاریابی به توسعه محصول جدید غفلت ورزیده اند. هدف این تحقیق، کشف مقوله های مهم و تعیین روابط میان آنها جهت ارائه مدل توسعه محصولات مالی جدید در بازار سرمایه ایران با رویکرد بازاریابی است. در این پژوهش کیفی، برای طراحی مدل تحقیق از استراتژی نظریه داده بنیاد استفاده شد. برای شناسایی خبرگان دانشگاهی- اجرایی موضوع در بازار سرمایه از نمونه گیری نظری و گلوله برفی استفاده شد و پس از انجام 14 مصاحبه، اشباع نظری حاصل شد. داده ها در نرم افزار word پیاده سازی و با استفاده از نرم افزار maxqda تحلیل شد. داده های تحقیق (712 نکته توصیفی) در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که مدل نهایی از 6 مقوله اصلی، 20 زیرمقوله و 129 مفهوم اصلی تشکیل شده است. بیشترین فراوانی مفاهیم به ترتیب مربوط به شرایط مداخله گر (69 کد)، شرایط علّی (15 کد)، راهبردها ( 13 کد)، شرایط زمینه ای (12 کد)، پدیده محوری و پیامدها (هر کدام 10 کد) بود. "مراحل" توسعه محصول مالی جدید به عنوان پدیده محوری تشخیص داده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که مدیران و سیاستگذاران بازار سرمایه برای توسعه موفقیت آمیز محصولات و ابزارهای مالی جدید باید به همه مقوله های شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها توجه کنند و با رویکرد بازارگرا و چندگانه، مراحل شناسایی شده برای توسعه محصول مالی جدید را طی نمایند.
ارائه مدل شایستگی مدیران بازاریابی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پرورش مدیران شایسته، به یکی از کلیدی ترین مفاهیم در عرصه مدیریت تبدیل شده است و به زعم بسیاری از خبرگان دانشگاهی و صنعتی، می تواند یکی از رهیافت های اصلی موفقیت سازمان ها و فراتر از آن صنایع مختلف یک کشور در بسترهای ملّی و فراملّی باشد. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد، به دنبال شناسایی شایستگی های مدیران بازاریابی بین الملل در ایران است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری نظری، با ۱۰ نفر از مدیران موفق در حوزه تجارت بین الملل مصاحبه انجام شد. در گام بعدی، 99 گزاره مفهومی اولیه از کدگذاری باز، 18 گزاره مقوله ای از کدگذاری محوری و 6 مقوله اصلی از کدگذاری انتخابی به دست آمد. بر اساس تجزیه وتحلیل های صورت گرفته، پدیده اصلی این پژوهش را "شایستگی های مدیران بازاریابی بین الملل" تشکیل می دهد که متأثر از شرایط علّی (هوش ریاضی، هوش فرهنگی و ویژگی های فردی)، عوامل زمینه ای (عملکرد رایزن های ایرانی و عملکرد اتاق های بازرگانی) و عوامل مداخله گر (شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) است و از طریق راهبردهایی نظیر تجربه کار و زندگی در کشور مقصد، انجام تحقیقات گسترده و نظام مند پیرامون بازار، مشتریان و مصرف کنندگان و تشکیل شبکه روابط گسترده، می تواند پیامدهایی از جمله ارتقاء جایگاه برند ملّی، افزایش آگاهی از برند ایرانی و افزایش ارزش برند ملّی را به همراه داشته باشد.
مدل پذیرش مدل سازی اطلاعات ساختمان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
9 - 39
حوزه های تخصصی:
صنعت ساخت وساز ایران طی سال های اخیر با مشکلات متعددی از جمله دوباره کاری، هزینه های بالا و اشتباهات طراحی مواجه بوده است. به کارگیری روش های نوین اجرای ساختمان ها و فناوری های مدرن به منظور بهبود کیفیت، کاهش زمان و هزینه و افزایش بهره وری همواره مورد تأکید مهندسان این حوزه بوده است. یکی از این فناوری ها، فناوری مدل سازی اطلاعات ساختمان است که پذیرش و اجرای آن در کشور با مشکلات زیادی همراه بوده است؛ درک علل و ساختار عدم پذیرش این فناوری، مسئله اصلی پژوهش حاضر است. ازاین رو، ارائه یک مدل سیستمی و کل نگر با قابلیت تحلیل پویایی های پذیرش و اجرای این فناوری در کشور هدف اصلی تحقیق است. برای این منظور یک روش پژوهش ترکیبی کیفی و کمّی طراحی شده است؛ به گونه ای که در فاز نخست با استفاده از نظریه داده بنیاد، مدلی مفهومی از پذیرش فناوری ارائه شده و سپس با به کارگیری روش پویایی شناسی سیستم، یک مدل کمّی ریاضی با قابلیت شبیه سازی پیامدهای تصمیم ارائه می شود. چهار سیاست تحت عنوان سناریو روی مدل اجرا شد. نتایج نشان می دهد حمایت دولت متشکل از مجموعه ای از اقدامات حاکمیتی، مهم ترین راهکار توسعه پذیرش و اجرای این فناوری در کشور است.
حاکمیت شبکه ای در نهادهای پژوهشی امنیت سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های سیاسی به فراخور فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، نوع حاکمیت خود را تغییر می دهند؛ یکی از مهم ترین دانش های بشری، دانش خط مشی گذاری عمومی است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش مفهوم حاکمیت و حاکمیت شبکه ای و عناصر آن تشریح می گردد؛ همچنین، از پر تغییرترین محیط های حاکم بر فعالیت های امروزی، فضای مجازی و سایبر است؛ امنیت فضای سایبر، پیروِ فضای سایبر، تحت تأثیر تغییرات مستمر است و به دلیل این که حفظ امنیت در این فضا از مسائل مهم در امنیت ملی کشور محسوب می شود و همچنین به علت نبودِ هم افزایی نهادهای پژوهشیِ امنیت سایبری در ایران، بهره مندی از مدلی برای حاکمیت این فضا به منظور استفاده متناسب از همه ظرفیت ها، راه حلی مناسب برای حاکمیت محسوب می شود. این پژوهش با هدف دست یابی به حاکمیت شبکه ای در نهادهای پژوهشی امنیت سایبری، به دنبال شناسایی عناصر حاکمیت با توجه به شرایط محیطی حاکم بر آن در ایران است. بدین منظور، با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه با خبرگان این حوزه و با ارائه یک مدل، سعی در تبیین آن با گزاره های نظری دارد. از مهم ترین گزاره های موجود می توان به ارائه سیاست های یکپارچه از طریق ایجاد نقشه راه فناوری و محصولات بومی امنیت سایبر، نهادینه شده دغدغه امنیت در کشور و مدیریت متعهد به بخش خصوصی اشاره نمود.
طراحی و تبیین الگوی راهبردی کنترل استراتژیک با رویکرد خود کنترلی بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رقابت در فضای کسب وکارهای مختلف مستلزم مواجهه با فرصت ها و چالش های فروانی است. ازاین رو، ضروری است تا مدیران به منظور پیش بینی و هدایت راهبردی اثربخش سازمان های خود، همچنین کنترل و پاسخگویی به -موقع در واکنش به تحرکات رقبا و تحولات محیطی، از نوعی الگوی کنترل -استراتژیک استفاده نمایند که علاوه بر ضمانت حفظ حیات و بقای سازمان و تحقق اهداف سازمان، کنترل را به امری مستمر، درونی و جاری در سازمان تبدیل نماید. بنابراین؛ پژوهش حاضر با بهره گیری از شیوه پژوهشی کیفی و روش داده بنیاد به تبیین الگوی کنترل استراتژیک با رویکرد خودکنترلی پرداخته است. در این پژوهش نمونه گیری به روش های هدفمند، نظری و گلوله برفی انجام شده، ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و شیوه تجزیه و تحلیل آن با استفاده از مدل پارادیمی داده بنیاد انجام شده است. نتایج حاصله مؤید آن -است که مقوله اصلی «پیاده سازی کنترل استراتژیک در سازمان و نگاهی -درونی به کنترل استراتژیک» است که با توجه به عوامل علّی، عوامل زمینه ای و عوامل مداخله گر شکل گرفته است و از طریق راهبردها، به دودسته پیامد اصلی شامل پیامدهای سازمانی و پیامدهای فردی منجر می شود.
طراحی و تبیین الگویی برای مدیریت عدم تعادل میان مسئولیت و اختیار مدیران در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تعادل میان مسئولیت و اختیارات به معنای در نظر نگرفتن یکی از مهم ترین اصول تفویض اختیار است که با توجه به پیامدهای این موضوع برای فرد و سازمان پژوهش حاضر در تلاش است تا با واکاوی این پدیده، زوایای گوناگون آن را شناسایی و راهکارهای متعادل سازی را تبیین کند. استراتژی مورد استفاده تحقیق داده بنیاد و مبتنی بر رویکرد ظاهر شونده است. جامعه مورد مطالعه مدیران سازمان های دولتی در شهر مشهد می باشند که 19 نفر تا رسیدن به اشباع نظری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA کمک گرفته شد و فرایند های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در این خصوص انجام شد. تجزیه و تحلیل انجام شده از طریق مقایسه مستمر در فرایند کدگذاری حقیقی و نظری، 193 کد، 72 مفهوم، 16 طبقه و 6 مقوله را نشان داد که منجر به ظهور مدل نهایی پژوهش پیرامون مقوله محوری، با عنوان عدم تعادل مسئولیت و اختیارات شد. پس از آن مدل نهایی مدیریت عدم تعادل که می تواند به کمک استراتژی های سازمانی و فردی اثرات منفی عدم تعادل را کاهش داده و اثرات مثبت آن را تقویت نماید ترسیم شد.
طراحی مدل توهم توطئه مدیران سازمانی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
115 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل توهم توطئه مدیران سازمانی با استفاده از نظریه داده بنیاد است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی است که براساس نظریه داده بنیاد انجام شده است. لذا در رویکرد کیفی، در مرحله اول با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساخت مند، گفتگو با خبرگان این حوزه انجام شد و در مرحله بعد از روش داده بنیاد که مراحل آن شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی است، بهره برده شد که عوامل عدم شایسته سالاری، عملکرد ناکارامد، رهبری وظیفه گرا و ساختار اقتداری، جزو علل ایجادکننده توهم توطئه مدیران در سازمان شناخته شد. مفاهیم مستخرج در مقوله محوری به ارائه پدیده توهم توطئه مدیران در سازمان پرداخت. مقوله های فعالیت ها و فساد سیاسی، فرهنگ ضعیف و هنجارشکن و بی ثباتی به عنوان عوامل زمینه ای ایجاد توهم توطئه مدیران سازمانی استخراج شد. عامل مداخله گر (میانجی)، کارآمدی ارتباطات سازمانی است. مقوله های تقویت فرهنگ سازمانی، شفافیت سازمانی، سبک رهبری مشارکتی و راهبرد شایسته سالاری سازمان به عنوان راهبردهای اثربخش در مقابل توهم توطئه مدیران سازمانی تشخیص داده شد که پیامدهای اجرای آن سازمان کارآمد، فرهنگ قوی و مدیر کارآمد و پیامدهای عدم اجرای آن به سازمان ناکارآمد، مدیرناکارآمد و فرهنگ ضعیف، منتهی خواهد شد. هدف پژوهش حاضر، تبیین مدلی برای تبیین توهم توطئه مدیران سازمانی است. لذا در پارادایم کیفی، در مرحله اول با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختمند، گفتگو با خبرگان این حوزه انجام شد و در مرحله بعد از روش داده بنیاد که مراحل آن شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی است، بهره جست که عوامل عدم شایسته سالاری، عملکرد ناکارامد، رهبری وظیفه گرا و ساختار اقتداری و عدم شایسته سالاری مدیر جزو علل ایجادکننده توهم توطئه مدیران در سازمان شناخته شد. مفاهیم مستخرج در مقوله محوری به تبیین حقیت توهم توطئه مدیران در سازمان پرداخت. مقوله های فعالیت ها و فساد سیاسی، فرهنگ ضعیف و هنجارشکن و بی ثباتی به عنوان عوامل زمینه ای ایجاد توهم توطئه مدیران سازمانی استخراچ شد. عامل مداخله گر(میانچی) کارامدی ارتباطات سازمانی است. مقوله های تقویت فرهنگ سازمانی، شفافیت سازمانی، سبک رهبری مشارکتی و راهبرد شایسته سالاری سازمان به عنوان راهبردهای اثربخش در مقابل توهم توطئه مدیران سازمانی تشخیص داده شد که پیامدهای اجرای آن سازمان کارامد، فرهنگ قوی و مدیر کارامد و پیامدهای عدم اجرای آن به سازمان ناکارامد، مدیرناکارامد و فرهنگ ضعیف منتهی خواهد شد.
ارائه مدلی جهت بهبود کیفیت آموزش های فنی و حرفه ای: با توجه به الزامات اقتصاد مبتنی بر دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل ارتقاء کیفیت آموزش های فنی و حرفه ای بود. در این تحقیق از روش ﭘﮋوﻫﺶکیﻔی مبتنی بر رویکرد ﻧﻈﺮیه داده ﺑﻨیﺎد استفاده شد. در ایﻦ پژوهش ﺟﺎﻣﻌه آماری صاحب نظران حوزه فنی و حرفه ای ﺷﺎﻣﻞ اعضای هیئت علمی، مدیران و صاحبان صنایع در استان کردستان و در سال 1397 بود. از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی تعداد 18 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری شد. اعتبار و روایی داده ها از طریق دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان به دست آمد. بر اساس نتایج به دست آمده این الگو دارای شرایط علّی از جمله (شایستگی های حرفه ای مربیان، عوامل آموزشی و عوامل مدیریتی)، زمینه ای (بسترسازی فرهنگی و بسترسازی اقتصادی)، مداخله گر (عوامل بین المللی و عوامل تکنولوژیکی)، راهبردها (برون سپاری، توانمندسازی، توسعه و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی) و پیامدها (رشد اقتصادی، بهبود عوامل آموزشی و توسعه اجتماعی) می باشد.
طراحی و پیشنهاد چارچوب مفهومی ومدل دانشگاه کارآفرین براساس نظریه داده بنیاد سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه کارآفرین به عنوان نسل سوم دانشگاه ها،مأموریت سومی دارد که مطابق نظریه تعدادی از اندیشمندان ومتفکران، موتور رشد و تحول اقتصادی و اجتماعی می باشد. هدف این مقاله ، مطالعه چارچوب مفهومی دانشگاه کارآفرین ازنقطه نظر جنبه های کارآفرینانه دانشگاه هایِ کارآفرین و عوامل مؤثربرشکل گیری دانشگاه های کارآفرینی و در نهایت پیشنهاد مدل و چارچوب مفهومی دانشگاه کارآفرین(با هدفِ توسعه ای-کاربردی ) می باشد. این پژوهش باروش وماهیتِ مطالعه موردی ازنوع کیفی براساس نظریه داده بنیاد بارویکرد سیستماتیک مدیریت واجرا شد.مضاف براینکه با معیارکرسول مورد اعتباریابی محتوایی قرارگرفت و تأیید گردید و نیز پایایی آن براساسِ توافق کدگذاری بیش از95درصد، مطابقِ فرمول هولستی وکاپا مورد تأیید و حمایت واقع گردید.جامعه این تحقیق شامل اساتید دانشگاه ومدیران دانشگاه درمراکز کشور بودند.نمونه این مطالعه 14 نفر(4نفر مدیر و بقیه اساتید دانشگاه)و نمونه گیری نظری وهدفمند وبا روش گلوله برفی درحّد اشباع بود.داده ها ازمصاحبه ها جمع آوری شدند.تحلیل محتوا درسه سطح بازو محوری وگزینشی انجام شدند.نتیجه داده ها با تحلیل محتوا ، 106ویژگی وشاخص و 26ریز مقوله و وشش مقوله کلی بود که درقالب مدل پارادایمی شاملِ شرایط علّی(ساختاری)؛مقوله اصلی(رفتاری)؛راهبردها(؛نهادی)؛ شرایط مداخله ای (فردی)؛ زمینه(ویژگی های محیطی)؛ پیآمدها(کارآفرینی دانشگاه)؛فرآیند دانشگاه کارآفرین دردانشگاه های ایران و روابط بین ابعاد مختلف وعناصرشان(سازه ها) را انعکاس می دهند.
طراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
31-52
حوزه های تخصصی:
مراکز تجاری مدرن، پدیده ای نوظهور در ایران بوده و سابقه ای کمتر از 15 سال دارد. رونق اقتصادی یکی اصلی ترین فاکتورها در افزایش ارزش مراکز تجاری است که خود در تعامل مستقیم با فرآیند برندسازی مراکز تجاری قرار دارد. برندسازی مراکز تجاری ابعاد مختلفی را در بر می گیرد که از جمله می توان به مطالعات امکان سنجی، طراحی و ساخت، مدیریت بازاریابی و واگذاری و مدیریت بهره برداری اشاره کرد. هدف از انجام این تحقیق، طراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران است. در پژوهش پیش رو، از نظریه داده بنیاد به عنوان یکی از روش های کیفی برای شناسایی موضوعات و ارائه یک الگوی تحلیلی استفاده شده است. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از مخاطبین مراکز تجاری صورت گرفت. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند و در طیف وسیعی از اجتماعات از جمله مالکان اصلی، مدیران بهره برداری و راهبری، سازندگان و پیمانکاران، بهره برداران، مشاوران و مشتریان نهایی مراکز تجاری انجام شد. در نهایت، یک الگوی کاربردی - توسعه ای ارائه شد که در آن، تجربه خرید به عنوان مقوله محوری و برند شدن مرکز تجاری به عنوان پیامد مطرح شده است.
فهم چرایی بروز تغییرات استراتژیک از منظر فرآیند ساخت دستور کار در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
131-156
حوزه های تخصصی:
با این پیش فرض که تغییرات استراتژیک، اشاره به آن دسته از تغییراتی در سازمان دارند که مبانی و اصول سازمان و جهت گیری آن را در راستای اهداف اساسی، تحت تأثیر قرار می دهند، می توان گفت که با درک فرآیند ساخت دستور کار استراتژیست ها در سازمان، مبنایی برای فهم این موضوع فراهم می شود که چگونه زمینه بروز تغییرات استراتژیک در سازمان ها، ایجاد می شود. پژوهش حاضر، به دنبال آن است تا با کشف فرآیند ساخت دستور کار استراتژیک سازمان، دریچه تازه ای برای شناخت عوامل تأثیرگذار بر تغییرات استراتژیک بگشاید. به منظور دست یابی به این هدف، راهبرد پژوهشی داده بنیاد، به کار گرفته شده است. داده های کیفی پژوهش، حاصل مصاحبه های عمیق صورت گرفته با 19 نفر از خبرگان صنعت بانک داری است. نتایج این مطالعه نشان می دهند که مواردی چون گفتمان های استراتژیکی که در سازمان رخ می دهد، بافت مدیریتی و ویژگی های سازمان، پارازیت های موجود در عرصه شکل گیری مسایل و فرآیندهای معنابخشی به موضوعات و ...، زمینه بروز تغییرات سازمانی را فراهم می سازند
طراحی مدل مشغولیت مشتری با برند با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد مشغولیت مشتری با برند می تواند موجب تقویت وفاداری و افزایش درآمدهای برند شود. ازاین رو شناسایی عوامل مؤثر بر مشغولیت مشتری با برند ضروری است. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد با طرح پدیدار شونده به طراحی مدل مشغولیت مشتری با برند پرداخته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای باز، انتخابی و نظری استفاده شد.همچنین، یافته های کیفی با نرم افزار مکس کیودا تحلیل و نهایتاً مدل پارادایمی مشغولیت مشتری با برند تبیین شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برای ایجاد و تقویت مشغولیت مشتری با برند باید 5 عامل را مدنظر قرار داد که عبارت اند از: «قابلیت های رسانه اجتماعی»، «قابلیت های رسانه سنتی»، «قابلیت های تلفیق رسانه های اجتماعی و سنتی»، «درگیری مشتری با برند» و «مشارکت مشتری با برند». همچنین پیامدهای مشغولیت مشتری با برند شامل رضایت، اعتماد، تعهد، وفاداری و دل بستگی نسبت به برند است که برندها و مدیران شرکت ها می توانند با تکیه بر محرک ها به تقویت مشغولیت و پیامدهای آن بپردازند و از منافع آن بهره مند گردند.
طراحی مدل مفهوم خانواده در زوجین متقاضی طلاق بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با روش کیفی، از روش داده بنیاد تلاش می کند تا مفهوم خانواده در تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق را شناسایی نماید. هدف این مطالعه، رسیدن به درکی از تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق و استخراج مدل از درون این تجربیات و ترسیم پارادایم مربوطه است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند با زوجین متقاضی طلاق در دادگاه خانواده کرج بدست آمد. روش نمونه گیری هدفمند و با حجم نمونه 9 زوج (18 نفر) به اشباع نظری رسید. داده ها به روش اشتراوس کوربین و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که شرایط علی شامل: دگرگونی ساختاری و ایدئولوژیکی خانواده، تحولات خانواده، مسائل فرهنگی و مسائل اقتصادی و شرایط زمینه ای شامل: نابسامانی خانوادگی، عدم وجود تعامل اظهاری، داشتن تعاملات ابزاری و بی توجهی به بُعد پیامدی دین و شرایط مداخله ای شامل: عدم برخورداری از مهارت زندگی، فرهنگ نادرست استفاده از تکنولوژِی مدرن و عدم تفکیک حوزه خصوصی و عمومی خانواده می باشند و پیامدها شامل: اجتناب ناپذیری طلاق، آسیب های طلاق و از دست دادن حمایت خانوادگی می باشند. درنتیجه توسعه نامتوازن خانواده با آموزش مهارت های زندگی و حمایت های اجتماعی تا حد زیادی مرتفع می شود.
سازوکارهای مصرف رسانه ای نوجوانان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۹
291 - 328
حوزه های تخصصی:
این مقاله به چگونگی و سازوکارهای مصرف رسانه ای در نوجوانان می پردازد. این مقاله بر مبنای پژوهشی اکتشافی و کیفی مبتنی بر روش شناسی داده بنیاد به پیش رفته است و نویسنده مدعی است با منطق استقراء و از خلال مصاحبه های ژرفانگر و مشاهدات، یک سامان نظری متشکل از قضایایی تئوریک به هم پیوسته را در مورد مصرف رسانه ای نوجوانان ارائه می دهد. در اجرای مطالعات کیفی و پس از انجام 22 مصاحبه و مشاهدات میدان، 1050 کد باز در مرحله نخست به دست آمد. پس از آن، کدگذاری محوری داده ها با 362 مقوله منتج به شناسایی 15 مفهوم محوری در ترسیم مختصات مصرف رسانه ای نوجوانان مورد مطالعه شد. سپس کدگذاری گزینشی صورت گرفت و با اعمال آن در الگوی نظری، قضایایی تئوریک حول آن شکل گرفت که پیامدهای سیستمی مصرف رسانه ای نوجوانان در 5 سطح مورد شناسایی قرار داد که عبارت اند از؛ آریتمی مصرف رسانه ای در نوجوانان، مواجهه فعال با رسانه ها، تطابق با بزرگسالی، تمایزخواهی چند سطحی و منازعات خانوادگی. بنابراین، برونداد این مقاله، تصویری از چگونگی مصرف رسانه ای نوجوانان و نیز سازوکارهای مصرف رسانه ای توسط این گروه سنی بوده است. در سطح تحلیل، با توجه به ترسیم ابعاد مصرف رسانه ای نوجوانان، تبیین می شود که فقر تولید متون رسانه ای متناسب با ویژگی های سنی نوجوان در رسانه های جمعی، آنان را عموماً در چتر رسانه های اجتماعی با ماهیتی متفاوت-خودگزین، غیرمتمرکز و آریتمیک- به پناه آورده است. کاستن از خلأ توجه به اقتضائات رده سنی نوجوانی-به عنوان دوره قوام یابی هویت اجتماعی افراد- در سیاست گذاری های رسانه های جمعی، پیشنهاد انضمامی مقاله حاضر است.
ارائه و سنجش رفتار معنوی در سازمان های رسانه ای خبری مجازی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
179 - 205
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارایه مدلی مناسب در زمینه رفتار معنوی در سازمان های رسانه ای صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و کاربردی، از نظر روش و چگونگی گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی و از نظر نحوه انجام تحقیق از نوع پژوهش های آمیخته کیفی و کمی به شمار می رود که در آن از رویکرد پژوهشی «نظریه داده بنیاد» و مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. جامعه خبرگان پژوهش در بخش کیفی شامل متخصصان حوزه اخلاق رسانه و مدیریت رسانه می باشد؛ که با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و در بخش کمی نیز شامل کلیه کارکنان سازمان های رسانه ای مجازی فعال در حوزه خبر (خبرگزاری های داخلی) دارای مجوز فعالیت از وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی و در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق اکتشافی در بخش کیفی و پرسشنامه محقق-ساخته در بخش کمی استفاده شد. پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی مقوله ها، مفاهیم و ابعاد استخراج شده و یک تئوری جدید که همان مدل رفتار معنوی در سازمان های رسانه ای است، طراحی شد و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت و فرضیه های برخاسته از مدل پژوهش مورد تأیید قرار گرفتند.
تدوین الگوی مفهوم سازی سواد از دیدگاه دانشجویان کارشناسی زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سواد ذاتا بحث برانگیز است و همگام با دید فلسفی بشر در طول زمان تغییر کرده است. محتوا و شیوه برنامه های آموزشی متاثر از درک افراد از تعاریف مختلف سواد بوده و دیدگاه های مختلف در باب سواد فرصت های سوادآموزی را تعیین می کنند. زبان انگلیسی به عنوان زبان جهانی دارای جایگاه مهمی در برنامه درسی ماست. درک زبان آموزان از مفهوم چندگانه ی سواد به ارتقا سواد زبانی آن ها کمک بسزایی می کند. از آنجایی که ضروری است تا سواد آموزی موثری در کلاس داشته باشیم، لازم است مفهوم سواد را از نگاه زبان آموزان بررسی کنیم. از این رو، این نوشتار می کوشد تا در پرتو رویکرد داده بنیاد به بررسی درک و تفسیر زبان آموزان از مفهوم سواد بپردازید تا بتوانیم رفتار زبانی آنها را توضیح داده و ارتقا بخشیم. با به کارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی باز با 25 یادگیرنده زبان انگلیسی انجام شد. پس از جمع آوری داده ها، به منظور تحلیل آن ها، سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و درنهایت تصویری از نظریه بدست آمده، ارائه شد. نظریه تبیین شده نشان می دهد که سواد دانشی است علمی و مبتنی بر اصالت که از طریق گفتمان و بیان عاملیت منتقل می شود.
ارائه نگرشی نوین بربازخوانی مفهوم خاطره و جایگاه آن در ارزیابی کیفی عملکرد فضاهای جمعی (مورد مطالعه: دانشکده هنر و معماری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله معرفی عوامل خاطره ساز نهفته و آشکار در بستر و زمینه معماری از منظر "نظریه داده بنیاد" مدنظر قرار گرفت؛ در واقع روش تحقیق این پژوهش از نوع تحلیلی- توصیفی در نظر گرفته شد و به منظور نمایش کارایی این روش با اتکاء به نظریه داده بنیاد، دانشکده معماری یزد به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد تا شرح گام به گام مراحل اجرای این پژوهش را تبیین نماید. شرکت کنندگان در این پژوهش با استناد به روش "گلوله برفی" و نمونه گیری نظری انتخاب شدند وتجزیه تحلیل اطلاعات براساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی (گزینشی) انجام شد. یافته های حاصل از این پژوهش در مرحله نهایی به 28 کد باز، 16 کد محوری و 6 کدانتخابی رسید و الگوی پارادایمی به شرح زیر سازماندهی شد: 1. متغیرهای علی 2. متغیرهای زمینه ای 3. متغیرهای مداخله گر 4.پدیده یا مقوله محوری 5. راهبردها 6. پیامدها و نتایج . نتایج این پژوهش نشان داد که ارتباطات درون مجموعه ای و وجود نظام و الگوی پیوسته از شاخص ترین متغیرهای زمینه ای یا نهفته در بستر حاکم قلمداد می شوند.
تدوین مدلی برای بهبود کیفیت آموزش حسابداری از طریق تحلیل روش های تدریس با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
103 - 130
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های دانشگاه ها، تربیت حسابداران لایق است که نیازهای سازمان ها را برطرف سازند. در سال های اخیر مسئله کیفیت آموزش و تدریس از مباحث مهم در نظام های آموزشی دیده شده است، از مهم ترین مؤلفه هایی که در بحث کیفیت دانشگاه ها مدنظر قرار گرفته است، روش های تدریس است. هدف این پژوهش بهبود کیفیت آموزش حسابداری از طریق تحلیل روش هایتدریساست که به شیوه کیفی و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و بکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 21 نفر از اساتید و خبرگان حسابداری انجام شده است، برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده در طی سه مرحله، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با کمک نرم افزار مکس کیو دی ای 2018 به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و 18 مقوله کلی به دست آمد. این مقاله یافته های مطالعه را در چارچوب مدل پارادایمی شامل: شرایط علّی (5 مقوله)، پدیده محوری (بهبود کیفیت آموزش حسابداری به عنوان یک رویکرد کلی در تدریس)، راهبردها (2 مقوله)، زمینه (3 مقوله)، شرایط مداخله گر (3 مقوله) و پیامدها (4 مقوله) تحلیل کرده است. یافته ها به طور کلی نشان دادند که به کارگیری مناسب مؤلفه های روش های تدریس تضمین کننده یادگیری است و کیفیت تدریس و در نهایت کیفیت آموزش حسابداری را بهبود می بخشد.
ارائه الگوی فرهنگ مربیگری در پارک های علم و فناوری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال هجدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
249 - 272
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تدوین الگوی به کارگیری فرهنگ مُربیگری در پارک های علم و فناوری کشور بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از نظریه داده بنیاد و مدل پارادایمی سیستماتیک استراوس و کوربین انجام شد. در این زمینه، مصاحبه های عمیق با استفاده از نمونه گیری نظری با تکنیک گلوله برفی با مدیران برخی از پارک های علم و فناوری و خبرگان و صاحب نظران مسلط بر حوزه مربیگری صورت گرفت. تعداد نمونه ها تا زمانی ادامه پیدا کرد که پاسخ ها به مرحله اشباع رسید (با تعداد 23 مصاحبه). تجزیه وتحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، و کد گذاری انتخابی انجام و سپس بر اساس مدل پارادایمی نظریه داده بنیاد الگوی مورد نظر تبیین شد. «تشکیلات و رویه ها، نظام جذب، انتخاب و استخدام، فرایند مدیریت عملکرد، فرایند آموزش و یادگیری، شناسایی مسیر پیشرفت شغلی، شرایط نظام نگه داشت» به منزله شرایط علّی فرهنگ مربیگری، «فرهنگ مربیگری» به منزله پدیده اصلی پژوهش ، «بوروکراسی و سیاست های بالا دستی، سیاست بازی، و فرهنگ ملی» به منزله عوامل مداخله گر، و «ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، بلوغ کارکنان، شیوه های رهبری، و فضای سازمانی» به منزله عوامل زمینه ای از دیدگاه مشارکت کنندگان پژوهش شناسایی شدند. راهبردها در هفت بعد شامل توسعه سازمانی، جذب و استخدام مبتنی بر شایستگی، مربیگری و مدیریت عملکرد، آموزش یادگیری محور، نگه داشت مبتنی بر مربیگری ، رهبری، و توسعه ارتباطات سازمانی و پیامدهای حاصل شامل سه محور سازمانی و فردی و فراسازمانی است.