مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد است که با ارائه یک الگوی نظام مند، فرآیند جانشین پروری در بخش دولتی کشور را فهم کند و تفاوت آن با برنامه های جانشینی بخش خصوصی را مشخص کند. در این پژوهش از راهبرد مطالعه موردی استفاده شد و یکی از سازمان های دولتی کشور انتخاب شد و موردمطالعه قرار گرفت. در ادامه نیز با بهره گیری از روش داده بنیاد و به طور خاص رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین، الگوی فرآیندی جانشین پروری در سازمان های دولتی فهم و درک شود. با تحلیل مصاحبه های انجام شده از مدیران و کارشناسان سازمان مذکور، در مرحله اول بیش از 300 مفهوم به دست آمد، در کدگذاری انتخابی این مفاهیم طبقه بندی شد و 34 کدمحوری مرتبط با مقوله محوری یعنی جانشین پروری در سازمان های دولتی استخراج شد که هرکدام ذیل مقوله های الگوی نظام مند (شرایط علی، شرایط زمینه ای، راهبردها، شرایط مداخله گر و پیامدها) جای گرفت و تشریح و تبیین شد. با تحلیل یافته ها مشخص شد که جانشین پروری در بخش دولتی اقتضائات و شرایط خاص خود را دارد. در معرض فشار سیاسی بودن سازمان های دولتی، سهم خواهی احزاب، بوروکراسی و تشریفات زاید اداری، عدم ثبات مدیران، ناکارآمدی واحد مدیریت منابع انسانی، توجه به ارزش های عمومی و ... برخی از شرایط و محدودیت های خاص سازمان های دولتی در اجرای برنامه جانشین پروری است.
طراحی و تبیین الگوی عوامل موثر بر موفقیت استراتژی تعمیم برند در محصولات پرچرخش، بر اساس رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل هزینه های معرفی محصول جدیدالورود و شدید شدن رقابت، بسیاری از شرکت ها از برند های موجود خود برای کالاهای جدید استفاده می کنند که به آن تعمیم برند می گویند. البته برخی از این تعمیم ها با این روش موفق شده؛ در حالی که برخی دیگر توسط بازار، کنار زده شده اند. لذا، مقاله ی حاضر به دنبال یافتن عوامل اثرگذار در اجرای موفقیت آمیز این استراتژی است؛ به نحوی که بتواند متغیرهای لازم در بازار ایران را شناسایی کرده و راه گشای شرکت هایی باشد که می خواهند به این روش، محصولات جدید خود را روانه بازار سازند. از این رو در پژوهش حاضر، که پژوهشی کیفی با رویکردی به نظریه ی داده بنیاد می باشد، جامعه ی آماری، شرکت های تولیدکننده ی کالاهایی پرچرخشِ مشغول به کار در شهر تهران می باشند. پس از نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع هدفمند، مصاحبه هایی عمیق با 22 نفر از مدیران و صاحبان برند در این صنعت انجام گرفت و پس از اجرای فرآیند کدگذاری، هشت متغیر (کیفیت ؛نگرش نسبت به برند ؛ویژگی هایمصرف کننده ؛ دسترسی ؛فعالیت های بازاریابی ؛ویژگی های رده برند اصلی؛ ویژگی های برند اصلی؛ تناسب)به عنوان متغیرهای موثر در اجرای این روش در بازار ایران شناسایی شد.
راهبردهای فرهنگی نفوذ اجتماعی دین در آموزه های قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جامعه کنونی ایران با آسیب ها و مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زیادی روبه رو است که نشان از دوری آن از نسخه شفابخش قرآن مجید دارد. مسأله این است که با گسترش ارتباطات و مدیریت صاحبان پول و قدرت از طریق شبکه های اجتماعی و رسانه ای، «جهانی شدن فرهنگ» سرعتی مضاعف یافته است و ایستادن در برابر آن با تکیه بر معیارها و سلایق شخصی امکان پذیر نبوده و نیازمند در اختیار داشتن راهبردهای نفوذ اجتماعی از متن دین است. ازاین رو هدف این پژوهش، استخراج راهبردهای فرهنگی نفوذ اجتماعی دین از آموزه های قرآن است که با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی و گراندد تئوری میسر گردیده است. این پژوهش سیزده راهبرد فرهنگی نفوذ اجتماعی در آموزه های قرآنی استخراج و ارائه می کند که عبارت اند از: فرهنگ رایج جامعه، تشبیه و تمثیل، پیام های کوتاه، الگوهای عینی و تجربی، گردشگری و جهانگردی، استفاده از تاریخ، تدریج و استمرار در ارائه پیام، تناسب فرهنگی با مخاطبان، قابل فهم بودن پیام، صراحت و فصاحت پیام، غیر صریح بودن پیام در مراحل اولیه، حفظ اصالت پیام و هم زبانی با مخاطب.
خط مشی گذاری سازمان صداوسیما در حوزه برنامه سازی کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثرپذیری چندین برابری کودکان و نوجوانان از تلویزیون نسبت به بزرگسالان، نشان می دهد که به منظور بالا بردن سهم سازنده سازمان صداوسیما در تربیت نسل آینده، این سازمان نیاز به خط مشی گذاری علمی در حوزه برنامه سازی کودک و نوجوان دارد و اولین گام در این مسیر، بازشناسی وضعیت موجود است. در پژوهش حاضر، وضعیت خط مشی گذاری سازمان صداوسیما در حوزه برنامه سازی کودک و نوجوان، در دوره زمانی سال های 1383 تا 1393، مورد بررسی قرار گرفته است. برای پرداختن به این مسئله از راهبرد پژوهش «نظریه داده بنیاد با رویکرد گلیزر» و روش گردآوری داده «مصاحبه نیمه ساخت یافته» با مدیران سازمان صداوسیما، مدیران گروه و کارشناسان حوزه کودک و نوجوان استفاده شده است. حاصل پژوهش 477 کد، 97 مفهوم و در نهایت، 14 مقوله شامل مقوله محوریِ «تقدم اولویت های ذهنی و سلیقه ای بر خط مشی ها»، مقوله های «جا به جایی ارزش ها و اهداف با خط مشی ها»، «خلأ سیاستی»، «غفلت از حوزه کودک در سطح کلان سازمان»، «نبود ساختار نظارتی کارآمد»، «عملکرد جزیره ای در خط مشی گذاری سازمان»، «فشار کسری بودجه»، «عدم تربیت نیروی انسانی»، «فقدان ریل گذاری صحیح در انتقال خط مشی ها»، «تغییرات ساختاری»، «مخاطب محوری افراطی»، «تغییر ذایقه مخاطب»، «بیکاری تهیه کنندگان کودک» و در نهایت، «ستاره سالاری بی ضابطه و هدف» بوده است.
فرایند موفقیت تیمی در تیم های برنامه ساز تلویزیونی: پژوهشی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران سالانه بیش از 1500 برنامه در شبکه های تلویزیونی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از سوی تیم های برنامه ساز تولید می شود؛ اما فقط تعداد معدودی از این تیم ها می توانند برنامه های موفق و برند تولید کنند. پژوهش حاضر، با عنوان فهم فرایند موفقیت تیمی در تیم های برنامه سازی تلویزیونی، با استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. روش گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق (با 15 نفر از کارگردانان و تهیه کنندگان برنامه های موفق تلویزیونی)؛ روش نمونه گیری، قضاوتی هدفمند و روش تحلیل داده ها، سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) بوده است. یافته های پژوهش بیان می کنند که وقتی تیم ها به نحوی موفق سازماندهی (شرایط علی) می شوند، به مرور زمان به بلوغ تیمی (پدیده محوری) می رسند. بلوغ تیمی به همراه سازگارجویی سازمان، تیم (عوامل زمینه ای) و هزینه های نگهداری آن؛ همچنین کشش مخاطب (عوامل مداخله گر) در سرآمدی تیم بروز پیدا می کند و نتیجه یا پیامد این سرآمدی، موفقیت تیمی است.
امکان سنجی کاربست محتوای کاربرساز در فرآیندهای بازاریابی محتوایی؛ مطالعه موردی دیجی کالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۷
157-190
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر باهدف امکان سنجی کاربست محتوای کاربرساخته به عنوان گونه محتوایی غالب و در حال رشد فزاینده در فضای مجازی در فرآیندهای بازاریابی محتوایی و احصای الگوی این کاربست است. مسئله اساسی این پژوهش آن است که چگونه و بر اساس چه الگویی می توان محتوای کار برساخته را در فرآیند بازاریابی محتوایی استفاده کرد؟ این مطالعه به نوع خاصی از محتوای کار برساخته یعنی نظرات کاربران در محیط های شبکه های اجتماعی فضای مجازی توجه دارد. روش اجرای این پژوهش مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد با رویکرد گلیزری [1]است. نظرات موجود در وبگاه دیجی کالا با استفاده از نمونه هایی که کفایت نظری لازم برای روش نظریه داده بنیاد فراهم کند، احصاء شدند و داده های به دست آمده مبتنی بر مراحل کدگذاری چهار مرحله ای نظریه داده بنیاد تحلیل شدند تا به قضایای نظری مطلوب دست پیدا کنیم. در پایان مبتنی بر فرآیندهای پنج مرحله ای تدوین شده، که عبارتند از: طراحی و برنامه ریزی برای بازاریابی محتوایی؛ تولید و تصدی محتوای مرتبط با طراحی و برنامه ریزی بازاریابی محتوایی؛ دروازه بانی و توزیع محتوای تولیدی و تحت تصدی؛ ارتباط و درگیری با مخاطب/مشتری بازاریابی محتوایی و سنجش راهبرد بازاریابی محتوایی، به تحلیل یافته های حاصل از نظرات کاربرساخته پرداخته شد. بنابراین حجم از داده ها و یافته های ناشی از تحلیل آن ها می توان گفت که نظرات کاربرساخته موجود در فروشگاه آنلاین در چهار گروه قابل شناسایی هستند که عبارتند از: نظرات محصول گرایانه، نظرات راهنما، نظرات تجاری و نظرات روایی که الگوی کاربست آن ها در فرآیندهای ذکرشده در جمع بندی مطرح شده است. [1]. Galsserian Approach
تأثیر داشتن کودک با کم توانی ذهنی بر زندگی مادران: رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با در نظر گرفتن تأثیر عمیق و متقابل کودکان با کم توانی ذهنی بر زندگی اعضای خانواده و به ویژه مادران و وجود مطالعات بسیار اندک در این گروه هدف، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر داشتن کودک با کم توانی ذهنی بر زندگی مادران انجام گرفت. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه پژوهش 22 نفر از زنان دارای کودک کم توان ذهنی شهر یزد بودند که با روش نمونه گیری غیر-تصادفی هدفمند انتخاب شدند؛ این تعداد براساس ملاک اشباع نظری انتخاب شد و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. برای گرداوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه، با روش کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شد. در مرحله کدگذاری باز 54 مفهوم و در مرحله کدگذاری محوری 9 مقوله به دست آمد. مقوله ها عبارتند از: ضعف امکانات، رنج هزینه، تضعیف روابط اجتماعی، نارضایتی زناشویی، ضعف حمایت، دیگران سرزنشگر، دوگانگی اعتقادی، دلهره ی فرزندآوری و ترس از آینده. مقوله «مراقبت- مخاطره» به عنوان مقوله هسته ای ظهور یافت. نتایج بیان کننده ی آن است که مراقبت از کودک با کم توانی ذهنی، مادر را در معرض انواع مختلفی از مخاطرات قرار می دهد. فقر فرهنگی، اقتصادی و حمایتی به عنوان شرایط علی تأثیرگذار بر پدیده مراقبت- مخاطره مادران بوده است، پیامدهای حاصل شامل طلاق عاطفی، زوال روابط، افسردگی و انصراف از بارداری بعدی است.
طراحی الگوی نوآوری باز در شرکت های کوچک و متوسط با استفاده از نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه: صنایع غذایی استان چهارمحال و بختیاری)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال اول پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲
95 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، طراحی الگوی نوآوری باز در شرکتهای کوچک و متوسط فعال در صنایع مواد غذایی کشور است که با روش داده بنیاد انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته با 25 نفر از مدیران (عرصه عمل) و خبرگان دانشگاهی (عرصه علم) است که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. شناسه ها و عوامل نوآوری باز (342 مفهوم کلیدی، 32 مقوله فرعی و ده مقوله اصلی) از مصاحبه ها مشخص، و در قالب الگوی مفهومی داده بنیاد تدوین شد. براساس یافته های پژوهش، مقوله محوری «نوآوری باز» است. شرایط علّی دارای دو بعد عوامل درونی (توان کلیدی، ابعاد سازمانی، پژوهش نوین، مدیریت داراییهای فکری، ویژگیهای شرکتهای کوچک و متوسط و ویژگیهای صنعت مواد غذایی) و عوامل بیرونی (الگوی کسب و کار و تحولات محیطی) است. راهبردهای مورد نظر عبارت است از: راهبرد های آسانگر (جستجو، مرزگستری، برونسپاری، شبکه سازی، پایش شرکا) و راهبرد های فرصتهای فناورانه (واردشونده، خارج شونده و متقابل). شرایط زمینه ای نیز عبارت است از: شرایط سازمانی (ویژگیهای شخصیتی مدیر، زیرساختهای فرهنگی) و شرایط محیطی (پویایی بازار و زیرساختهای قانونی). شرایط مداخله گر نیز از طریق چالشهای (منابع، توان پویا و نبود اطمینان) بر راهبرد ها تأثیر می گذارد که در نهایت به پیامدهای درونی (بهبود آمادگی سازمانی، بهبود ظرفیت جذب و بهبود زیرساختهای فرهنگی)، پیامدهای بیرونی (دیده بانی، هوشمندی محیطی، بهبود الگوی کسب و کار، بهبود توانمندیهای همکاری و بهبود رویکرد برونسپاری) و پیامدهای دوسویه (هم آفرینی) منجر می شود.
ارائه مدل اجرای استراتژی درشرکت آب و فاضلاب استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای موفقیت آمیز استراتژی برای سازمان مزیت رقابتی مهمی ایجاد می کند. تجارب عملی و پژوهش های دانشگاهی نشان می دهد که اجرای استراتژی بر عملکرد و اثربخشی سازمان تاثیر فراوانی دارد و عامل اساسی در موفقیت کسب وکار یا سازمان است؛ بنابراین، بدون رویکردی مدون و دقیق در مورد اجرا، اهداف استراتژیک محقق نخواهد شد. این پژوهش با شناسایی عوامل اجرای استراتژی در شرکت آب و فاضلاب استان تهران با استفاده از دیدگاه های خبرگان به توسعه الگویی برای اجرای استراتژی در شرکت پرداخته است؛ پژوهش بر اساس نتیجه، توسعه ای؛ بر اساس هدف، تبیینی- توصیفی؛ بر اساس نوع داده، کیفی و استراتژی این پژوهش، داده بنیاد است. تحلیل نتایج به دست آمده از مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی نشان داد که مقوله اصلی هم سوسازی عناصر سازمانی با 3 مقوله هم سوسازی عوامل ساختاری رفتاری (عوامل زمینه ای درون سازمانی)؛ مقوله هم سوسازی کارکردها (عوامل فرایندی) و مقوله تناسب با عوامل محیطی (عوامل زمینه ای برون سازمانی)؛ در کنار مقوله اصلی تدوین برنامه عملیاتی (عوامل محتوایی)، به عنوان عناصر اجرای استراتژی تبیین شدند که با توجه به نظر خبرگان درخصوص روابط حاکم بر آن ها، به عنوان مدل مناسب اجرای استراتژی شرکت آب و فاضلاب استان تهران تائید گردید.
نظریه داده بنیاد نوآوری در خدمات عمومی الکترونیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود به عصر دیجیتال و گسترش ابزارهای الکترونیکی موجب تغییر در خواسته ها و نیازهای جامعه شده و دولت نیز باید به منظور پاسخگویی به این انتظارات، خدمات عمومی را مورد بازبینی قرار داده و خدمات جدید را با رویکرد نوآورانه و با استفاده از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات ارائه نماید. این پژوهش کیفی به دنبال کشف الگوی نوآوری در خدمات عمومی الکترونیک در ایران با بهره گیری از رویکرد گلیسر و استراوس در نظریه داده بنیاد است. در این راستا، با توجه به فقدان الگوی مدون در زمینه نوآوری در خدمات شهروندی دولت الکترونیکی مبتنی بر مطالعات و تجربیات داخلی، به منظور پاسخگویی به مسئله تحقیق، 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته تخصصی با خبرگان علمی و اجرایی صورت گرفته است. تحلیل داده ها در فرآیند کدگذاری باز، منجر به ظهور 165 مفهوم انتزاعی در قالب 22 مقوله اصلی شد. سپس این مقولات در فرآیند کدگذاری محوری به یکدیگر مرتبط شدند. در نهایت، ۵ قضیه نظری و 11 زیرقضیه در نتیجه کدگذاری انتخابی به دست آمد. تحلیل داده ها بر اساس نظریه داده بنیاد، مبین آن است که «انتظارات برآورده نشده شهروندان» و «انتظارات جدید شهروندان» و «امکانات فناورانه» به منزله «جریان های فرصت ساز نوآوری» از طریق «چرخه فرآیند نوآوری» شامل گام های «نیازسنجی خدمت»، «طراحی خدمت»، «اجرای خدمت» و «بازتکرار مستمر فرآیند نوآوری در خدمت» موجب تبدیل «جاویژه نوآوری» به پیامدهای چهار گانه «خدمات شهروندی نوآورانه»، «تجربه خدمت»، «بهره وری خدمات دولتی» و «چابک سازی دولت» می شوند. در عین حال، «توانمندسازهای نوآوری» شامل «رویکرد مشارکتی»، «رویکرد حمایتی»، «استعداد سازمانی نوآوری»، «تجهیز اجتماعی فناورانه»، «بسترسازی قانونی»، «زیرساخت اعتماد الکترونیکی»، «منظومه سازمانی» و «کارگزار کارآفرین» به منزله عوامل مداخله گر و «بافت مستعد نوآوری» شامل عوامل زمینه ای «بافت خرد» و «بافت کلان» به منزله مؤلفه های بسترساز، نوآوری در خدمات شهروندی دولت الکترونیکی را تسهیل می کنند.
مختصات نظم موجود و مطلوب جهانی از دیدگاه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۲
117-136
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی در سال1990م، نظم لیبرال با محوریت آمریکا، منطق حاکم بر روابط بین الملل را شکل داد. اما این نظم، ساختار معیوبی دارد که موجبات خسران بشریت را فراهم می آورد. در اندیشه آیت الله خامنه ای برای تغییر نظم موجود جهانی و دستیابی به نظم مطلوب جهانی، دستورالعمل جامعی وجود دارد. پرسش اصلی مقاله این است که نظم مطلوب جهانی از دیدگاه آیت الله خامنه ای دارای چه اصول و ویژگی هایی است؟ با بهره گیری از نظریه پردازی «داده بنیاد»، یافته ها حاکی از آن است که آیت الله خامنه ای نظم موجود جهانی را به دلیل ماهیت سلطه گرایانه و استکباری و به دلیل ابتناء بر پایه های باطل و اصول ظالمانه به شدت مورد انتقاد قرار داده؛ چراکه آن را در تقابل با شرافت و کرامت انسانی قلمداد می کند. اما در مقابل، به نظمی قائل است که مقبول و مطلوب و متناسب با نظام احسن و آفرینش بوده و بر پایه فطرت الهی انسان شکل گرفته است؛ نظمی که هدفش از یک سو تربیت و تزکیه انسان و از سوی دیگر تأمین رفاه دنیوی و سعادت اُخروی است."
مدل شهر دوستدار فعالیت بدنی با رویکرد شهرهای فعال، جوامع فعال، شهروندان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی خرداد و تیر ۱۳۹۷ شماره ۴۸
89 - 112
حوزه های تخصصی:
شهرهای فعال، یک منبع سرمایه گذاری در توسعه هرچه بیشتر سرمایه های زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و انسانی هستند. اثر این شهرها بر ابعاد زندگی شهری بسیار ملموس است و به آسانی نمی توانند نادیده گرفته شوند. مسئله مهمی که در شهر فعال مشاهده می شود، توجه به گروه های سنی مختلف و نیاز به بررسی همه جانبه عواملی است که چه مستقیم و چه غیرمستقیم نقش ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل شهر دوستدار فعالیت بدنی بود. پژوهش حاضر ازنوع کیفی و با رویکرد نظریی داده بنیاد (ساختگرا) بود. در این مطالعه، از دو منبع اطلاعات برای جمع آوری داده ها استفاده شده است: 1- مصاحبه با هفت نفر از نخبگانی که درزمینه شهر فعال پژوهش هایی را انجام داده اند؛ اعم از مدیرانی که درزمینه ورزش همگانی سابقه داشتند و برخی از مدیران ورزش شهرداری تهران؛ 2- کدگذاری 12 مورد از مقالات معتبر درزمینه شهر فعال. پس از پایان یافتن مرحله کدگذاری طی سه مرحله، 534 کد باز با تکرار از دو مرحله کدگذاری مقالات و مصاحبه ها (286 کد باز از مقالات و 248 کدباز از مصاحبه ها) به دست آمدند. پس از بررسی دقیق مدل شهر فعال تافیسا و تقسیم بندی مدل های زیست شناختی در چهار سطح کلی، هم جواری کدهای باز و رجوع به مقالاتی که در این زمینه منتشرشده بودند، تقسیم بندی کدهای باز در سه لایه کلی و یک محور انجام شد. درنهایت، یک مدل بومی برای تبدیل شهر تهران به شهر دوستدار فعالیت بدنی به دست آمد که برای دستیابی به شهر فعال، جوامع فعال و شهروندان فعال، این مدل راهکارهایی را پیش روی مدیران قرار می دهد.
ارائه مدل سازمان یاددهنده برای دانشکده های علوم ورزشی براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مهر و آبان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
145 - 164
حوزه های تخصصی:
یاددهی و یادگیری همراه با هم، درمیان تمام اعضا رکن کلیدی سازمان های یاددهنده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی سازمان یاددهنده برای دانشکده های علوم ورزشی است که با استفاده از طرح نظام دار نظریه داده بنیاد انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر، متخصصان و صاحب نظران حوزه سازمان یاددهنده شاغل در دانشکده های علوم ورزشی بودند که 22 نفر ازمیان آن ها به صورت نمونه گیری نظری برای مصاحبه عمیق و اکتشافی انتخاب شدند و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافتند. اعتبار یافته ها با روش های تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مصاحبه های آزمایشی تعیین شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. براساس نتایج، 467 گزاره مفهومی اولیه با 15 مقوله اصلی و 48 مقوله فرعی درقالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شامل موجبات علی (سه مقوله)، پدیده اصلی (یاددهی و یادگیری متقابل بین اعضا)، راهبرد (دو مقوله)، ویژگی های زمینه ای (سه مقوله)، شرایط محیطی (پنج مقوله) و پیامد (دو مقوله) شناسایی شدند. یکپارچه سازی مقوله ها برمبنای روابط موجود بین آن ها حول محور یاددهی و یادگیری متقابل، شکل دهنده مدل پارادایمی است که الگوی سازمان یاددهنده برای دانشکده های علوم ورزشی را منعکس می کند.
ارائه الگوی حکمروایی مطلوب گردشگری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
27 - 102
حوزه های تخصصی:
امروزه، باتوجه به اهمیّت حضور و مشارکت کلّیه دست اندرکاران در اجرای برنامه های توسعه گردشگری، بهره گیری از یک الگوی مدیریتی مطلوب و یکپارچه می تواند ما را درتدوین سیاست ها هماهنگ با برنامه های توسعه، شرایط را برای حضور و بهره گیری از تمامی سرمایه های اجتماعی و مادی دست اندرکاران این صنعت، با تقویت بسترهای مشارکتی بخش خصوصی بازارگردشگری فراهم سازد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص ها و طراحی الگوی حکمروایی مطلوب در صنعت گردشگری ایران می باشد. این پژوهش بصورت کاربردی- توسعه ای کیفی و براساس نظریه روش داده بنیاد انجام شده و جامعه آماری آن شامل اساتید دانشگاهی رشته مدیریت گردشگری، مدیران سازمان، نمایندگان مجلس و فعالان صنعت گردشگری بوده اند. نمونه آماری شامل 26 نفر از این افراد است که با ترکیبی از روش نمونه گیری هدف مند قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با سئوالات ازپیش تعیین شده، با مقایسه داده ها در کدگذاری باز، محوری و انتخابی تا مرحله اشباع نظری و تفکیک مقولات فرعی و اصلی انجام گرفته است. و از برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین(1998) استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده، 3 شاخص، مدیریت یکپارچه، امنیت و نگرش به بازارهدف، را به عنوان شاخص های ظهوریافته از پژوهش درقالب الگوی حکمروایی مطلوب گردشگری است. این الگوی، راهبردی نوین در اصلاح شیوه های مدیریت موجوداست، و پیامد آن توسعه و اشتغال پایداردرصنعت گردشگری است. در پایان تحقیق با پیشنهادهایی به جهت ارتقاء سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به وزارت گردشگری، مدیریت یکپارچه در سیاست گذاری های سازمان، همگام با مشارکت تمامی بخشهای دولتی، خصوصی و انجمن ها در ایران است.
التقاط ناسازوار در جهت گیری های عملی برنامه درسی دانشجومعلمان: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف نوع جهت گیری عملی برنامه درسی و تبیین چگونگی شکل گیری آن در دانشجومعلمان با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد پژوهش، دانشجومعلمان ورودی 1391 دانشگاه فرهنگیان شهید هاشمی نژاد مشهد بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری موارد مطلوب)، تعداد 27 نفر از این دانشجومعلمان انتخاب و اشباع نظری مبنای کفایت نمونه قرار گرفت. در این پژوهش از ابزارهای مصاحبه باز و مشاهده مشارکتی مستقیم برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. نتایج ناظر بر سوال نخست نشان داد جهت گیری عملی برنامه درسی دانشجومعلمان، نوعی التقاط ناسازوار و فاقد جهت گیری عملی یکپارچه مشخص نسبت به برنامه درسی است و غالبا میان جهت گیری های برنامه درسی ایجادشده شباهت و هماهنگی وجود ندارد. عموما ترکیب جهت گیری های موضوعی/دیسیپلینی، انسان گرایانه و اجتماعی بیشترین گرایش را به خود اختصاص داده اند و جهت گیری عملی برنامه درسی با جهت گیری اسلامی اعلام شده نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران هماهنگ نیست. یافته ها در خصوص چگونگی شکل گیری جهت گیری عملی برنامه درسی در فرایند زیسته دانشجومعلمان نشان دهنده 7 مقوله کلی است که در قالب سه طبقه ویژگی های شخصیتی، تجارب یادگیری و تجارب عملی شکل گرفته است. تجارب یادگیری ناسازگار به عنوان مقوله محوری و کانون این فرایند، حاصل التقاط تجارب یادگیری متفاوت و متعارضی است که در فرایند زیسته دانشجومعلمان، قبل و بعد از ورود به تربیت معلم ایجاد و سبب شکل گیری جهت گیری های عملی التقاطی ناسازوار در آنان می شود.
پیامدهای روانشناختی و غیر روانشناختی تاب آوری سازمانی: ترغیب کننده هایی برای حرکت به سمت تاب آورشدن سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری سازمانی، جزئی از سرمایه روانشناختی است و مفهومی است که برای مقابله سازمان با مخاطرات محیطی و موقعیت های چالشی مفهوم سازی می شود. این مفهوم می تواند باعث تقویت نگرش ها و رفتارهای سازنده شود. در این راستا هدف این پژوهش، آگاهی مدیران از پیامدهای تاب آوری سازمانی است. در این پژوهش از فلسفه تفسیری، رویکرد کیفی و روش داده بنیاد با رویکرد ظاهرشونده یا گلیزری، استفاده و پیامدهای فردی و غیرفردیِ تاب آوری بررسی شد. در این راستا، از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی با خبرگان صنعت مورد مطالعه، مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد. روش تحلیل هم براساس رویکرد کدگذاری گلیزر انجام شد. در پایانِ کدگذاری نظری، با توجه به خانواده های کدگذاری گلیزر، از خانواده کدگذاری «پیامدهای پیش بینی شده» که زیرمجموعه خانواده گدکذاری «نتیجه - هدف» است، پیامدهای تاب آوری کدگذاری شدند. این پیامدها شامل استحکام بخشی نگرش ها و رفتارهای سازنده (افزایش حمایت از سازمان، افزایش خوش بینی، افزایش سخت کوشی، زمینه سازی سلامت روان، کمک به بهبود دلبستگی سازمانی، حفظ یا افزایش تخصص پرسنل در سازمان)، حفظ و بهبود توانایی های سازمان (تقویت تاب آوری، فرصت بیشتر برای کارهای با اولویت بالاتر، افزایش قدرت محصول و تبلیغاتی، بهبود رشد، افزایش آمادگی سازمان، مقاومت بهتر) و ارزش آفرینی در سطح کلان جامعه (بهبود در اقتصاد و بهبود در اجتماع) است. نتایج نشان دادند تاب آوری سازمانی باعث بهبود در مفاهیم روانشناختی و غیر روانشناختی در سازمان ها می شود.
طراحی مدل مدیریت زنجیره ی تأمین خدمات با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال یازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۹
5 - 32
حوزه های تخصصی:
در محیط نامطمئن و پررقابت عصر حاضر، کالاها و خدمات به گونه ای است که بسیار کم اتفاق می افتد سازمان یا مؤسسه ای به تنهایی و بدون کمک گرفتن و همکاری با دیگر سازمان ها بتواند محصولی را تولید یا خدمتی ارائه کند. یکی از رویکردهای مورداستفاده شرکت ها برای کسب مزیت رقابتی در چنین شرایطی استفاده از زنجیره ی تأمین است. با توجه به ماهیت متفاوت خدمات استفاده از مدل های تولیدی در بخش خدمات با محدودیت هایی همراه است بنابراین با توجه به نامناسب بودن مدل های زنجیره ی تأمین تولید محور در بخش خدمات، ضروری است تا مفهوم زنجیره ی تأمین در بخش خدمات و مدلی مفهومی جهت مدیریت زنجیره تأمین خدمات تعریف شود. این پژوهش کیفی باهدف غایی ارائه مدلی برای مدیریت زنجیره ی تأمین خدمات در صنعت بیمه با استفاده از طرح نظام مند نظریه داده بنیاد انجام شده است. برای شناسایی مؤلفه های مدل مصاحبه هایی با 14 نفر از خبرگان و صاحب نظران صنعت بیمه انجام گرفت و سپس با دو مرحله کدگذاری باز و محوری مدل پارادایمی زنجیره تأمین شکل گرفت در ادامه بر اساس مدل پارادایمی، چارچوب مفهومی مدیریت زنجیره ی تأمین خدمات در قالب مدلی ارائه گردید که دربرگیرنده اجزاء و فرایندهای مدیریتی است که برای مدیریت کارآمد و اثربخش زنجیره تأمین خدمات صنعت بیمه موردنیاز است. این چارچوب می تواند مبنایی جهت طراحی مدل های ارزیابی عملکرد و تعالی شرکت های خدماتی قرار گیرد.
تبیین و طراحی الگوی پویندگی و تحرک نظام آموزش عالی: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۳
165 - 183
حوزه های تخصصی:
باوجود آنکه درباره اهمیت نقش پویندگی و تحرک در آموزش عالی توافق کلی وجود دارد، اما الگویی که به صورت یکپارچه نقش و تاثیر تمامی کارکردهای پویندگی و تحرک بر دانشگاه ها را بسنجد ارائه نگردیده و تبیین نظری روشنی صورت نگرفته است. با عنایت به نقش محوری پویندگی و تحول در آموزش عالی، در چارچوب رویکرد کیفی و با بکارگیری روش تحقیق داده بنیاد در پی تبیین مدل پویندگی و تحرک نظام آموزش عالی در دانشگاه ها هستیم. مصاحبه های نیمه ساختار یافته صورت پذیرفت و به منظور گردآوری اطلاعات و بکارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 18 نفر از خبرگان آشنا به مباحث آموزش عالی مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج نشان دهنده استخراج بالغ بر 390 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و نیزاحصاء 40 مفهوم و 23 مقوله است که در قالب مدل پارادایمی شامل توسعه ظرفیت ها و قابلیت های چندگانه آموزش عالی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (کادر هیات علمی مجرب، تنوع برنامه های آموزشی وپژوهشی، گسترش پژوهش های کاربردی، ظرفیت آموزش ترکیبی ،تعامل دانشگاه با صنایع، برنامه درسی انعطاف پذیر وکاربردی)،عوامل زمینه ای (امکانات آموزشی متعدد، انگیزه اساتید، جذب دانشجو درتمامی مقاطع، ارتباطات مناسب اجتماعی، توسعه سامانه های آنلاین)، شرایط مداخله گر(جذب وارتقاء ،توانمندسازی دانشجویان،سیاست های توسعه ای، تصویر مناسب از دانشگاهها)، راهبردها (دانشجویان خارجی،توانمندسازی منابع انسانی،ظرفیت های آموزشی جدید)، عوامل پس آیندی(در سطوح فردی-سازمانی) قرار گرفت.
توسعه مدل نظری سازمان های یادگیرنده پروژه محور: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات در حوزه یادگیری و سازمان با ارائه مفهوم سازمان یادگیرنده دستخوش تحول گردیده و در پی آن مدل های مختلفی در این زمینه تدوین و برای کاربرد در سازمان های مختلف متناسب سازی شده اند. با این حال در خصوص متناسب سازی این مدل ها برای سازمان های پروژه محور به عنوان یک دسته بسیار مهم از سازمان ها که اهمیت آن روزبه روز در حال فزونی است اقدامی صورت نپذیرفته است. الزامات خاص سازمان های پروژه محور در حوزه یادگیری که عمدتاً ریشه در ماهیت موقت پروژه ها دارد، نیاز به توسعه یک مدل خاص برای سازمان یادگیرنده پروژه محور را ضروری می سازد. هدف این مطالعه نظریه پردازی در حوزه سازمان یادگیرنده پروژه محور و ارائه یک مدل نظری بر اساس یافته های میدانی در دو سازمان پروژه محور صنعت نفت و گاز و پتروشیمی است. رویکرد انجام مطالعه نظریه داده بنیاد بر اساس رهیافت نظام مند است و داده های آن از خلال مصاحبه با 20 نفر از دست اندرکاران پروژه و مدیریت دانش در سازمان های پروژه محور و تحلیل و کدگذاری 715 عبارت به دست آمده است. این مطالعه به شناسایی و معرفی 25 مفهوم اصلی منتهی گردیده، که در 6 مقوله عمده مدل پارادایمی تحقیق قرار گرفته است. از آنجا که نگاه کیفی در حوزه سازمان یادگیرنده کمتر مورد توجه بوده و تاکنون مطالعه ای به موضوع سازمان یادگیرنده پروژه محور نپرداخته است، تحقیق حاضر به عنوان یک مطالعه نوآورانه در این زمینه مطرح است.
تدوین الگوی یکپارچه سازی سرآمدی مدیریت دانش راهبردی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی یکپارچه سازی سرآمدی مدیریت دانش راهبردی در شرکت گاز استان خوزستان انجام شد. پژوهش، ازنظر نوع روش، پژوهشی آمیخته (کمی کیفی) است. این تحقیق براساس نحوه گردآوری و ماهیت داده ها، تحقیقی اکتشافی توصیفی و ازنظر هدف، توسعه ای کاربردی است. جامعه آماری روش کیفی، 15 تن از خبرگان دانشگاهی و صنعت و جامعه آماری روش کمی را 340 نفر از کارکنان دانشی (صاحبان فرایند، تیم مدیریت دانش، تسهیل کنندگان دانش، گروه راهبری) شرکت گاز استان خوزستان تشکیل می دهند که به کمک فرمول کوکران 124 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. اعتبار داده های روش کیفی با استفاده از روش اعتباریابی نیومن تأیید شد و پایایی و روایی روش کمی نیز به ترتیب با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی محاسبه و تأیید شد. در بخش کیفی (طراحی الگو) تحلیل داده ها با استفاده از نظریه داده بنیاد و در بخش کمی داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL مورد سنجش قرار گرفت.<br /> درنهایت نیز، الگوی یکپارچه سازی سرآمدی مدیریت دانش راهبردی با سه مؤلفه کلیدی (راهبردها، فرایندها، نتایج)، 19 معیار، 140 زیرمعیار، 4 متغییر زمینه ساز و 4 متغیر بازدارنده، طراحی شد. همچنین، نتایج تحلیل کمی نشان داد که شرکت گاز استان خوزستان 1257 امتیاز را از مدل تعالی مدیریت دانش راهبردی کسب نموده است که این نتیجه شکاف 983 امتیازی را نشان می دهد.