مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
هدف : نظر به نوظهوربودن مفهوم رویکرد ناب درزمینه منابع انسانی، پژوهش بالا با هدف واکاوی مبحث زنجیره تأمین منابع انسانی ناب انجام گرفت. روش : این پژوهش با تکیه بر مبانی فلسفی مکتب تفسیرگرایی، پژوهشی کیفی مبتنی بر نظریه دادهبنیاد است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران ارشد، میانی و کارشناسان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و خبرگان دانشگاهی بود که تعداد 19 نفر با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان اعضای نمونه آماری انتخاب شدند. شناسههای مدل زنجیره تأمین منابع انسانی ناب با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری شدند و با استفاده از روش کدگذاری سه مرحلهای استراوس و کوربین تحلیل شدند (252 مفهوم کلیدی،43 زیرمقوله و 25 مقوله اصلی). یافتهها : براساس یافتههای پژوهش، مفهوم منابع انسانی ناب بهعنوان پدیده محوری انتخاب شد. شرایط علّی در قالب دو دسته عوامل محیطی و سازمانی جای گرفتند و پنج مقوله اصلی برنامهریزی پیشگیرانه مدیریت تقاضا، کارامدی منابع جستجو، کارامدی ارزیابی و غربالگری، آمادهسازی بدو استخدام و کارآمدی نظام جانشینپروری بهعنوان راهبرد انتخاب شدند. ویژگیهای شخصی مدیران، ارزیابی اثربخشی منابع انسانی جذبشده، قابلیت استخدامپذیری کاندیدا بهعنوان مداخلهگر تقویتکننده و روابط غیرقانونی، عدم اطمینان محیطی، فشار زمانی جهت استخدام، ناکارآمدیهای نظام مدیریت دولتی بهعنوان مداخلهگر تضعیفکننده شناسایی شدند. درجه نابی فرهنگ سازمانی، ایفای نقش استراتژیک واحد منابع انسانی، قابلیت انعطاف و انطباقپذیری مدیران، ثبات مدیریت، مدیریت کارراهه شغلی و دسترسی و محدودیت منابع سازمان بهعنوان عوامل زمینه و بسترساز زنجیره تأمین منابع انسانی ناب تعیین شدند. درنهایت پیامدهای دستیابی به زنجیره تأمین منابع انسانی ناب در سه سطح خرد، میانی و کلان تعیین شدند.
طراحی مدل اثرگذاری دانش مشتری بر عملکرد شرکت با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، طراحی مدل اثرگذاری دانش مشتری بر عملکرد شرکت و قیاس با وجوه عملکردی براساس چارچوب کارت ارزیابی متوازن، در شرکت های صنعت امنیت فناوری اطلاعات است. بدین منظور براساس روش نظریه داده بنیاد با خبرگان صنعت امنیت فناوری اطلاعات مصاحبه و به وسیله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با رویکرد پارادایمی، مدل اثرگذاری دانش مشتری بر عملکرد سازمان ترسیم و اجزای این مدل با وجوه عملکردی در مدل کارت ارزیابی متوازن مقایسه شد. نتایج این پژوهش علاوه بر ارائه مدل اثرگذاری دانش مشتری بر وجوه عملکردی شرکت، نشان می دهد دانش مشتری بر هر چهار وجه عملکرد مالی، مشتری، فرایندهای داخلی، رشد و یادگیری، براساس چارچوب کارت ارزیابی متوازن، اثر می گذارد. همچنین در این پژوهش نشان داده می شود برای اثرگذاری دانش مشتری بر عملکرد به بلوغ دانش و بلوغ دانش مشتری نیاز است. براساس نتایج پژوهش، شرکت های امنیت فناوری اطلاعات با ایجاد و توسعه مدیریت دانش مشتری می توانند علاوه بر ارتقای شاخص های عملکردی، شاخص عملکرد مالی را نیز بهبود بخشند. این مقاله از نخستین مطالعات درزمینه اثرگذاری دانش مشتری بر عملکرد شرکت ها با بررسی چهار جنبه مدنظر مدل کارت ارزیابی متوازن است که به صورت جامع اثر دانش مشتری بر عملکرد شرکت را نشان می دهد
طراحی مدل ارزیابی مدیریت ریسک در شرکت های خودروساز: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه مدل فرایندی ارزیابی مدیریت ریسک شرکتهای خودروساز است که چرایی ورود خودروساز به فرایند ارزیابی مدیریت ریسک و چگونگی این فرایند را تشریح میکند. با اتکا به رویکرد نظریه دادهبنیاد و نتایج حاصل از 28 مصاحبه عمیق با 18 تَن از خبرگان، بهصورتبندی الگویی اکتشافی فرایندی برای تشریح پدیدهی ارزیابی مدیریت ریسک از دیدگاه شرکت خودروساز پرداخته شده است. برای تجزیه2وتحلیل و تلفیق دادهها از روش کیفی استقرایی نظریه دادهبنیاد شامل مراحل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مبتنی بر رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین استفاده شد. بر مبنای این چارچوب، مقوله شرایط علّی ورود خودروساز به فرایند ارزیابی مدیریت ریسک شامل عوامل سازمانی، ملّی و بینالمللی تبیین میشود؛ همچنین چهار مقوله دیگر که چگونگی ارزیابی مدیریت ریسک را توسط خودروساز تشریح میکند، عبارتاند از: مقوله عوامل بسترساز شامل بسترهای سازمانی، ملّی و بینالمللی؛ مقوله عوامل اقتضایی شامل ماهیت عوامل متغیر محیطی، ماهیت مشتری و ماهیت خودروساز؛ مقوله اهداف شامل نتایج ملّی و نتایج سازمانی (بقا، رشد و سودآوری) و مقوله راهکار (فرآیند مواجهه) شامل مراحل پیشمواجهه، مواجهه و پسمواجهه.
مدل شایستگی های ارتباطی مدیران منابع انسانی در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل شایستگیهای ارتباطی مدیران منابع انسانی بانک کشاورزی با استفاده از روش کیفی مبتنی بر نظریه دادهبنیاد است. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبه نیمهساختاریافته با 15 نفر از مدیران منابع انسانی در سطح ستادی ادارههای مرکزی و سرپرستیهای کل کشور است که با روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب میشوند. کدها و مولفههای شایستگی (80 مفهوم کلیدی، 29 زیرمقوله، و 12 مقوله اصلی)، از مصاحبهها بهدست میآید و در قالب مدل مفهومی دادهبنیاد تدوین میشود. با توجه به مقوله محوری (شایستگیهای ارتباطی مدیران منابع انسانی)، با ابعاد ساختار و محتوای مناسب رفتاری و همچنین، سایر مقولهها اعم از شرایط علّی (عوامل فردی و سازمانی)، شرایط زمینهای (برنامه جامع اصلاحات دولت)، شرایط میانجی (رفتارهای سیاسی، شرایط محیطی، مدیریت ویترینی، و هوش فرهنگی مدیران منابع انسانی)، راهبردها (راهبرد هماهنگی و همدلی، و راهبرد تحولآفرینی سازگار)، و پیامدها (محیط کار شاد و تسهیل ارتباطات) مدل نهایی تدوین میشود.
تبیین و طراحی مدل شکل گیری بازار خدمات بانکی مبتنی بر فناوری مالی(فین تک) در ایران بر اساس رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
73 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف : تبیین و طراحی مدل شکل گیری بازار خدمات بانکی مبتنی بر فناوری مالی (فین تک) در ایران هدف اصلی این پژوهش کیفی است. روش : از نظر سطح اکتشافی، از نظر هدف کاربردی و از منظر روش شناختی در دسته ی پژوهش های کیفی بر اساس رویکرد داده بنیاد است.داده ها، توسط مصاحبه های نیمه ساختاریافته از نمونه 24 نفره خبرگان صنعت و دانشگاه گردآوری شده است. یافته ها: 9 کد محوری 38 مقوله اصلی و 430 کد اولیه، در قالب مدل پارادایمی شامل، شرایط علّیّ (عوامل اقتصادی و اشتغالی سال 1391، نوآوری در اقتصاد و تغییر رفتار مشتریان)، مقوله ی اصلی (خلاءنهادی)، عوامل مداخله گر (چالشهای فین تک)، عوامل زمینه ای (توسعه فناوری دیجیتال)، راهبردها (توسعه اکو سیستم فین تک) و پیامدها(مدل بانکداری آینده و تحول در صنعت خدمات مالی) پدیدار شدند. نتیجهگیری: یافته های حاصل منجر به کشف و تبیین مدل شکل گیری بازار خدمات بانکی بر اساس فناوری مالی (فین تک) در ایران گردید.
ارائه مدل مفهومی عوامل موثر بر کیفیت تدریس حرفه ای اساتید دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه مدل مفهومی عوامل موثر بر کیفیت تدریس حرفه ای اساتید دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. این کار با انجام پژوهش کیفی از نوع نظریه داده بنیاد که شیوه آن اکتشافی است، انجام شد. در این پژوهش برای رفع نواقص پژوهش های گذشته، به تدوین مدلی جامع که شامل عوامل داخلی و خارجی موثر بر کیفیت استادان دانشگاه فرهنگیان از روش برخاسته از داده ها و به شیوه سیستماتیک (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تکمیل صلاحیت های مورد انتظار تدریس حرفه ای استادان، مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با متخصصین در حوزه آموزش عالی و نخبگان علمی دانشگاه فرهنگیان جمعا 17 نفر به شیوه گوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. داده ها به روش تحلیل محتوا بررسی شدند. در نهایت مدلی با ده عامل عوامل انگیزشی، عوامل اجتماعی، عوامل محیطی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی، عوامل فردی و شخصی، عوامل دانشگاهی و مدیریتی، عوامل علمی و آموزشی، عوامل تکنولوژیکی و عوامل بین المللی استخراج شد. مقوله محوری مطالعه حاضر کیفیت تدریس اساتید دانشگاه است که در ده بعد ذکر شده و با توجه به شرایط علّی، شرایط زمینه ای و شرایط میانجی راهبردهایی تدوین و مدل نهایی بر اساس آن ارائه شده است.
تدوین الگوی توسعه فردی منابع انسانی و بررسی تاثیر آن بر عملکرد سازمانی (مورد مطالعه : سازمان تأمین اجتماعی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی-کاربردی می باشد که از روش پژوهش ترکیبی اکشتافی به عنوان روش پژوهش استفاده کرده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل 16 نفر از متخصصان توسعه منابع انسانی و مدیران سازمان تأمین اجتماعی بود و در بخش کمی از 351 نفر از کارکنان سازمان تأمین اجتماعی به عنوان نمونه تحقیق استفاده شد. از روش نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی و از روش نمونه گیری تصادفی ساده در بخش کمی استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کمی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی شامل پرسشنامه عملکرد سازمانی هرسی و گلداسمیت و پرسشنامه محقق ساخته توسعه فردی منابع انسانی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزار NVivo11 و در بخش کمی از نرم افزار Lisrel و SPSS19 استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها شامل روش داده بنیاد (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) در بخش کیفی و روش تحلیل مسیر، همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان برای بخش کمی بود. نتایج این پژوهش در بخش کیفی منجر به شکل گیری الگوی توسعه فردی منابع انسانی در سازمان تأمین اجتماعی تهران شد و در بخش کمی اثر الگو بر عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن حاکی از تأثیر مثبت الگوی توسعه فردی منابع انسانی بر عملکرد سازمانی بود. یافته های این پژوهش می تواند دلالت های کاربردی و عملیاتی در راستای توسعه فردی منابع انسانی و بهبود عملکرد سازمانی در سازمان تأمین اجتماعی ارائه می دهد
طراحی مدل توسعه برند شخصی ورزشکاران حرفه ای ایران با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
115 - 146
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بهرهگیری از رویکرد نظریه داده بنیاد در جهت طراحی مدل توسعه برند شخصی ورزشکاران حرفهای است. پژوهش حاضر بر اساس اهداف پژوهش، از نوع کاربردی، روش انجام آن توصیفی – پیمایشی و روش جمعآوری دادهها در آن بهصورت کتابخانهای – میدانی بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بود و با بهکارگیری روش نظریه داده بنیاد انجام گرفت. در پژوهش حاضر، از مصاحبههای نیمه ساختاریافته بهعنوان ابزار گردآوری دادهها استفاده شد. بر اساس یافتهها، پس از انجام سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری انتخابی و کدگذاری نظری، درمجموع 77 مفهوم، 15 مقوله و 5 بعد به دست آمد که نشان داد «رفتارهای ورزشکار»، «ویژگیهای شخصیتی ورزشکار»، «سبک زندگی قابلعرضه»، «عملکرد ورزشی» و «عوامل کلان» در ارتباط با توسعه برند شخصی ورزشکاران حرفهای ایران نقش عامل مؤثر را دارند. با مشخص شدن عوامل مؤثر بر برند شخصی ورزشکاران حرفهای، ورزشکاران، مدیران و بازاریابان ورزشی میتوانند با توجه بیشتر به آنها بازاری از مشتریان و هواداران را خلق و حفظ نمایند و به کسب درآمد پایدار و حفظ شهرت و محبوبیت بپردازند
کاوش الگوی کارآفرینی دانش بنیان در چارچوب مفهومی اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط تحریم ، توجه بیشتر به شرکت های دانش بنیان و کمک به ارتقاء توانمندی آن ها، با هدف رهایی از فروش منابع طبیعی کشور و حرکت به سمت «تولید دانش بنیان» بیش از پیش ضرورت می یابد. به عبارت دیگر، راه «جهاد اقتصادی» و «اقتصاد مقاومتی»، از مسیر کارآفرینی دانش بنیان می گذرد. به همین منظور این پژوهش کیفی با هدف غایی «کاوش الگوی کارآفرینی دانش بنیان در چارچوب مفهومی اقتصاد مقاومتی» با روش داده بنیاد انجام شده است. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با ۱۵ نفر از اساتید دانشگاهی رشته اقتصاد و مدیریت و ۱۰ نفر از کارآفرینان، مدیران شرکت های دانش بنیان و مدیران دولتی مرتبط، و با توجه دادن ایشان به مفاهیم چارچوب اقتصاد مقاومتی، مجموعه ای از مضامین اولیه (۱۲۸۰مضمون) طی فرایند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی(۶۰ مقوله) استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علّی (نبرد اقتصادی)، پدیده محوری (انگیزه مقاوم سازی اقتصاد متکی بر دانش)، راهبردهای کنش و کنش متقابل (کارآفرینی دانش بنیان)، بستر(تشکیل اتاق جنگ اقتصادی؛ ... رویکرد علمی و دانشی در همه ابعاد و مراحل کارآفرینی)، شرایط مداخله گر (تأکیدات مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد و کارآفرینی؛ ... ناکارآمدی و عمل کرد نامناسب عوامل داخلی) و پیامدهای کارآفرینی دانش بنیان (تقویت اقتصاد بدون نفت، تقویت تولید ملی، اقتصاد مقاوم و تحریم شکن؛ ... الهام بخشی الگوی اقتصادی اسلام برای دنیا) در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد؛ در ادامه و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیرداستان ترسیم و نظریه خلق شد.
فهم تجربه زیسته طرد اجتماعی در بین فقرای روستایی استان ایلام: رویکردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
1 - 39
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش فهم تجربه زیسته طرد اجتماعی در بین فقرای روستایی استان ایلام می باشد. رویکرد مورد استفاده در این تحقیق، کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد می باشد. در این مطالعه کل دهستان های استان شناسایی و از هر دهستان یک روستا- جمعاً 10 روستا - مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از 35 مورد مصاحبه عمیق و 7 مورد بحث گروهی به اشباع تئوریک دست پیدا کردیم؛ مقوله «فقر و مناسبات نابرابر اقتصای، اجتماعی» به عنوان مقوله هسته ای انتخاب گردید. شرایط علّی شکل گیری این مقوله، فقر موروثی، فقدان مهارت، بیکاری، طلاق، بیوگی، تجرد، تبعیض جنسیتی، ناباروری، انسداد اجتماعی، فقدان شبکه های اجتماعی، مهاجر بودن و معلولیت می باشد. از راهبردهای مورد استفاده جهت مواجهه با پدیده نابرابری و طرد اجتماعی می توان به ایجاد گروه های متکثر و متضاد در روستاها، اختلاف و چند دستگی، کسب سرمایه نامشروع، انطباق و خود محروم سازی اشاره کرد. پیامدهای اتخاذ چنین راهبردهایی نیز آسیب پذیری، بدبینی، بی اعتمادی، مشارکت پایین، مواجهه با تنبیهات قانونی، تضعیف شبکه های اجتماعی، بی تفاوتی، یأس و سرخوردگی، بروز آسیب های اجتماعی، خالی شدن روستاها از سکنه و تداوم فقر، نابرابری و طرد اجتماعی می باشد.
تعیین مؤلفه های تاب آوری با تأکید بر آسیب پذیری اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای اقتصادی ایران سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
219 - 242
حوزه های تخصصی:
تاب آوری اقتصادی به توان مقابله با شوک های مختلف اقتصادی و میزان بازیابی پس از بروز بحران ها اشاره دارد. هدف از این مقاله تعیین مؤلفه های مؤثر بر تاب آوری اقتصاد ایران است. بر این اساس، با توجه به ادبیات موجود تاب آوری و با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد، اشباع نظری در خصوص مقولات تاب آوری اقتصاد ایران حاصل شده و با رویکرد میانگین گیری مدل بیزی، عوامل تشکیل دهنده شاخص احصاء شد. با استفاده از رویکرد میانگین گیری بیزی و در حضور 63 متغیر، 7 متغیر شاخص ریسک، نسبت درآمد نفتی به کل درآمد دولت، نرخ رشد درآمدهای نفتی دولت، نرخ تورم، نسبت بدهی دولت به سیستم بانکی به نقدینگی، نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی و نوسان نرخ رشد نقدینگی، به عنوان مهم ترین متغیرهای مشخص کننده تاب آوری اقتصاد ایران شناخته شدند. بنابراین، توجه به سیاست گذاری در جهت کاهش آسیب پذیری بخش های اقتصادی با در نظر گرفتن تأثیر این متغیرها توصیه می شود.
طراحی و تبیین الگوی توسعه کارآفرینی در فضای مجازی ایران با تاکید بر سیاست های اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۱
104 - 136
حوزه های تخصصی:
پس از فرمایشات رهبر معظم انقلاب، توجهات پیرامون رعایت اصول اقتصاد مقاومتی و تلاش به منظور اجرای آن بیش ازپیش برقرارشده و آن را به عنوان برونرفت از مشکلات اقتصادی کنونی کشور میدانند. اینست که در مرحله نخست میبایست کارآفرینی فضای مجازی رونق گیرد. از طرفی شکل گیری و رشد بنگاه های کارآفرینی در طول مدت زمان بسیار کوتاه تری نسبت به رشد سایر بنگاه ها در صنایع دیگر اتفاق افتاده است. این رشد سریع این سوال را به وجود می آورد که چه اتفاقی در حوزه کارآفرینی فضای مجازی ایران رخ داد، تا این بنگاه ها این مسیر را تا به امروز طی کنند؟ در پاسخ به این سوال، این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد با رویکرد گلیزر انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 16 نفر از خبرگان، سیاست گذاران و فعالان این حوزه بوده است. با بررسی مفاهیم و طبقه بندی آنها، شش مرحله برای تبیین توسعه کارآفرینی فضای مجازی کشور ارائه شده است که این مراحل شامل سه دوره گذار و سه دوره شکل گیری، رشد و بلوغ است. به کمک این طبقه بندی و مراحل، مدل نهایی توسعه اکوسیستم کارآفرینی فضای مجازی کشور تبیین گردید.
ارائه مدل مناسب مدیریت جهادی مبتنی بر تفکر بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی ارائه مدل مناسب مدیریت جهادی مبتنی بر تفکر بسیجی می باشد. به این منظور ابتدا بیانات امامین انقلاب اسلامی درخصوص تفکر بسیجی و مدیریت جهادی، مورد مطالعه قرار گرفته و مقدمات لازم برای مدل سازی مدیریت جهادی مبتنی بر تفکر بسیجی با استفاده از روش داده بنیاد توسعه یافته فراهم گردید. پس از دستیابی به مدل اولیه، استانداردسازی مدل با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 انجام شد. نتایج حاکی از آن است که ارزشهای مدیر جهادی، شرایط لازم جهت شکل گیری رفتار جهادی می باشند. در واقع به دنبال ارزش هایی چون ایمان، اخلاص، آرمانگرایی، احساس مسئولیت و انگیزه خدمت در مدیر جهادی، رفتارهایی مانند وظیفه محوری، مجاهدت، رهبری، آمادگی و اخلاق مداری از وی نمود پیدا می کند. رفتار جهادی مدیر با راهبردهای مدیریت جهادی نظیر تدبیر، برنامه ریزی، عمل به هنگام و به اندازه، کار با کیفیت، تکیه بر علم، نیازمحوری، اولویت محوری، ابتکار و نوآوری و روحیه بالا می باشد، آمیخته می شود. در صورت فراهم بودن زمینه های فردی مانند بصیرت و آگاهی، امید و اطمینان و تقوا و خودسازی و مهیا بودن شرایط ساختاری مانند قانونمندی، نظم و اجتناب از تشریفات، دستیابی کامل به آرمانها به عنوان پیامد مدیریت جهادی، شکل خواهد گرفت.
تبیین مؤلفه های رهبری اثربخش سازمان های نظامی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۵
5 - 29
حوزه های تخصصی:
رهبری اثربخش از مهم ترین عوامل تعیین کننده ی موفقیت سازمان های نظامی است. در این پژوهش مؤلفه های کلیدی رهبری اثربخش یک سازمان نظامی با استفاده از روش پژوهش کیفی داده بنیاد و با انجام 18 مصاحبه عمیق با فرماندهان یکی از یگان های ارتش جمهوری اسلامی ایران معرفی و تبیین شده است. مشارکت کنندگان در پژوهش که مسئولیت فرماندهی سطوح عملیاتی یگان خود را در دوران دفاع مقدس برعهده داشته اند، به شکل هدفمند و با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است؛ رهبران اثربخش نظامی، از بعد فردی دارای شخصیتی معنویت محور، توسعه یافته و هوشمند بوده اند. این رهبران نظامی، بعد از تأثیرپذیری از عوامل فردی، سازمانی و اجتماعی، باور و اعتقاد درونی به ایثار داشته اند. آن ها در ادامه، راهبردهای رفتاری خاصی مانند اصول گرایی، اعتمادسازی، ایجاد فضای تعاملی سازنده، توانمند سازی و متقاعدسازی پیروان و اعمال نفوذ کارکردی را در تعامل با نیروهای خود به کار گرفته اند. اتخاذ راهبردهای رفتاری ذکرشده توسط رهبران نظامی، باعث تحقق پیامدهای فردی و سازمانی در ابعاد نگرشی، رفتاری و عملکردی، مانند تعهد و رضایت شغلی و سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی و درنهایت انجام موفقیت آمیز مأموریت و پیروزی نظامی شده است. یافته های این پژوهش قابل استفاده ی سازمان های نظامی و غیرنظامی در تدوین طرح های جذب، پرورش و توسعه رهبری است.
سنجش و کدگذاری در مقالات کیفی: روشهای خطی و استاندارد سنتی در مقابل روشهای بین متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
1 - 29
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقدی است که توسط کوفی، هالبورک و اتکینسون(1996)، به نظریه داده بنیاد وارد شده است و برطبق آن، رواج استفاده از نرم افزارها در جهت کد گذاری، سبب، تاکید بیش از حد بر رویه های سنتی کدگذاری، استانداردها و داشتن یک رویه خطی در کد گذاری شده است که می تواند در تحلیلها اختلال ایجاد کند. در جهت بررسی این ادعا، 8 مصاحبه تحلیل وظیفه شناختی از مدیران دو شرکت منطقه ای ( زیر مجموعه شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی)، تهیه شد و دو گروه متفاوت، اقدام به کدگذاری متنها کردند. گروه اول، براساس روش نظریه ی داده بنیاد( رویکرد استراس و کوربین) پیش رفتند و از نرم افزار NVIVO کمک گرفتند. گروه دوم رویه کد گذاری و تحلیل در مصاحبه تحلیل شغل شناختی که توسط کراندل ، کلین و هافمن(2006) ارائه شده بود را ملاک قرار دادند و روندی بین متنی را در برگزیدند. در نهایت کدهای ارائه شده، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاکی از جملات کد گذاری شده بیشتر و طبقات کاربردی تر در گروه دوم بود.
تأملی بر مفهوم خاطره انگیزی و عوامل سازنده آن در دانشکده های آموزش معماری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
45 - 70
حوزه های تخصصی:
توان مندی و پتانسیل نهفته و آشکار در فرم و کالبد معماری دغدغه اصلی این پژوهش است؛ این پدیده که قادر است با حس-ارتباط مخاطب پیوند عمیقی کند، در ارتباطات متقابل با بستر موجود و ارائه مفاهیم نهفته درآن به شدت عجین است. در این مقاله در نظر است معرفی عوامل مذکور از زاویه ای جدید مورد تبیین قرار گیرد، بنابراین از "نظریه داده بنیاد" که یکی از روش-های پژوهش کیفی است، استفاده شده است. برای اثبات کارایی این روش نیز دانشکده معماری یزد به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد تا شرح گام به گام مراحل اجرای این پژوهش را تبیین نماید. شرکت کنندگان در این پژوهش متشکل از 20 نفر از معماران فارغ التحصیل از دانشکده معماری یزد بود که با استناد به روش گلوله برفی"، نمونه گیری نظری و انتخاب شدند. تجزیه تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی (گزینشی) انجام شد.. یافته های حاصل از این پژوهش در مرحله نهایی در الگوی پارادایمی به شرح زیر سازماندهی شد: 1. متغیرهای علی 2. متغیرهای زمینه ای 3. متغیرهای مداخله گر 4.پدیده یا مقوله محوری 5. راهبردها 6. پیامدها و نتایج . نتایج این پژوهش حاکی از این است که با نزدیک کردن اهداف آموزش آکادمیک به معماری اجرایی از یک سو و بازشناسی ارزش های هویت ساز درنگاه ارزیابانه به مکان از سوی دیگر می توان به تلفیق درست قابلیت های پیدا و پنهان کالبد آموزشی در راستای تربیت معمار سرزمینی به عنوان مهم ترین پیامد این پژوهش نائل گشت.
پردازش نظری مسئولیت اجتماعی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کیفی با هدف غایی فرآیند تبیین و رخداد مسئولیت اجتماعی در شرکتها با استفاده از طرح نظام مند نظریه داده بنیاد انجام شده است. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با 30 نفر از متولیان و مجریان مسئولیت اجتماعی شرکتها، مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آنها مقوله هایی استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علی، پدیده محوری، راهبردهای کنش و کنش متقابل، بستر، شرایط مداخله گر و پیامدهای رعایت مسئولیت اجتماعی شرکتها برای شرکتها در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد؛ در ادامه و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیر داستان ترسیم و نظریه خلق شد؛ در پایان گزاره های حکمی و فرضیه های راهبردی پژوهش که حاصل مصاحبه های عمیق و غربالگری دقیق و تلخیص آنها می باشند برای مطالعات میدانی آتی تهیه و تدوین گردیدند.
ارائه الگوی راهبردی توانمندسازی کارکنان در یک سازمان فناوری محور دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه صاحب نظران مدیریت و مدیران ارشد سازمان های دولتی در ایران، بر اهمیت و نقش به سزای توانمندسازی کارکنان در راستای اقتصاد مقاومتی واقف اند؛ بر همین اساس، درصدد شناسایی و نیز چگونگی به کارگیری روش هایی مفید برای تقویت جنبه های مثبت آن هستند. به طورکلی می توان گفت، یکی از مشکلات موجود بر سر راه مدیران، در برخی سازمان های دولتی ایران، نبود الگوی مفهومی، درست و عمیق از توانمندسازی کارکنان است. به این منظور، در پژوهش حاضر، که مستخرج از رساله دکتری است، نخست با انجام مصاحبه و روش تحلیل داده بنیاد، ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی کارکنان، استخراج شده است. گام بعدی استفاده از نظر اساتید و صاحب نظران، به منظور تعیین روایی این ابعاد و مؤلفه ها، در قالب پنل خبرگی، بود است. در نهایت، هم با بهره گیری از مصاحبه و استخراج مؤلفه ها و ابعاد و همچنین نظرسنجی از خبرگان در قالب پنل خبرگی، الگوی راهبردی توانمندسازی کارکنان، ارائیه شده است. در این پژوهش، سعی شده است که با کمک گرفتن از مفروض های تحلیل سه لایه ای در تحلیل سیستمی سازمان، به مسائل حوزه انسانی پرداخته شود. امید است با به کارگیری مناسب این الگو، بستری مناسب برای پاسخ گویی به نیازهای جدید منابع انسانی فراهم شده و گامی مؤثر در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی برداشته شود.
تبیین و طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی کارآفرینانه: رویکرد داده بنیاد (مطالعه ای در صنعت برق، گروه شرکت های ایران ترانسفو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
123 - 157
حوزه های تخصصی:
با وجود آن که درباره اهمیت نقش نظام مدیریت منابع انسانی درکارآفرینی توافق کلی وجود دارد، اما الگویی که به صورت یکپارچه نقش و تاثیر تمامی کارکردهای مدیریت منابع انسانی بر کارآفرینی را بسنجد، ارایه نگردیده و تبیین نظری روشنی صورت نگرفته است با عنایت به نقش محوری منابع انسانی در گرایش های کارآفرینانه، پژوهش حاضر در پی تبیین مدل مدیریت منابع انسانی با رویکرد کارآفرینانه در گروه ایران ترانسفو است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 19 نفر از خبرگان آشنا به مباحث کارآفرینی و سیستم های مدیریت منابع انسانی، مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج پژوهش حاضر، نشان دهنده ی استخراج بالغ بر 370 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و نیز احصاء 33 مفهوم و 17 مقوله است که در قالب مدل پارادیمی شامل بهبود قابلیت کارآفرینانه نظام مدیریت منابع انسانی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی(قابلیت سازمانی- منبع محوری کارکنان و ضرورت حمایت مدیریت ارشد)، عوامل زمینه ای (محیط رقابتی-بینش کارآفرینانه مدیریت و هم راستایی استراتژیک)، شرایط مداخله گر (گریزپایی کارآفرینان، تطبیق ناپذیری سیستم موجود منابع انسانی- بی انصافی سازمانی- نظام ارزش یابی معیوب-رفیق نوازی و فرهنگ محافظه کاری)، راهبردها (فرآیند محوری-متمایز سازی نظام مدیریت منابع انسانی) و عوامل پس آیندی (در سطوح فردی-واحدی و سازمانی)، قرار گرفت.
الگوی نظری عملکرد طرح های توسعه محصول جدید در فضای نوآوری باز مبتنی بر قابلیتهای مدیریت طرح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
137 - 159
حوزه های تخصصی:
مقالۀ حاضر، به ارایه مدل نظری برای شناسایی قابلیت های مدیریت طرح و بررسی اثر آنها بر عملکرد طرح های توسعه محصول جدید در فضای نوآوری باز می پردازد. سازمان هایی که راهبرد نوآوری باز برای توسعه محصولات جدید خود انتخاب می نمایند، نیاز دارند که قابلیت های جدیدی را در سطح طرح، پروژه و سازمان مادر ایجاد و یا قابلیت هایی را تقویت کنند تا بتوانند در این فضای جدید موفق باشند. با ایجاد یا توسعه این قابلیت ها، می توان از طریق استفاده از ظرفیت های شبکه خارج از سازمان و توانمندی ها و فن آوری های موجود در بازار، عملکرد بهتری در مدیریت طرح های توسعه محصول جدید داشت. بدون توجه به این قابلیت ها ممکن است عملکرد و موفقیت کمتری را در سازمان شاهد باشیم. در این مقاله با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، قابلیت های مورد نیاز در سطح طرح و سازمان مادر برای توسعه محصولات جدید در فضای نوآوری باز شناسایی گردید. با مطالعۀ چهار طرح نسبتاً موفق و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها، این قابلیت ها شناسایی و در قالب یک مدل نظری ارایه شد. هشت قابلیت شناسایی شده، به عنوان مهم ترین قابلیت های موثر بر موفقیت عملکرد طرح های توسعۀ محصول جدید عبارت اند از: مدیریت یکپارچگی و تغییرات؛ شکست، تعریف و تحویل گیری کار؛ مدیریت دانش و فن آوری؛ تدوین استراتژی مناسب همکاری و برون سپاری؛ مدیریت قرارداد و دعاوی؛ مدیریت شبکه؛ بودجه بندی و تامین به موقع منابع مالی و مدیریت ارتباطات. این قابلیت ها مکمل قابلیت های عمومی مورد نیاز برای مدیریت طرح های توسعه ی محصول جدید بوده و بایستی در فضای نوآوری باز، توسعه و تقویت شوند. همچنین، عواملی مانند مدیریت شبکه، سازماندهی و معماری مناسب، انعطاف در آئین نامه ها و الزامات حقوقی و بازرگانی، صندوق های حمایتی از پیمان کاران، مدیریت فن آوری، سیستم های نگه داشت منابع انسانی، دانش فنی و فرهنگ سازمانی باز در سطح سازمان باز برای افزایش موفقیت طرح های توسعه محصول جدید شناسایی گردید. در نهایت، یک مدل نظری بر مبنای داده های جمع آوری شده و تحلیل های انجام شده، ارایه گردیده است.