مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۸۱.
۶۸۲.
۶۸۳.
۶۸۴.
۶۸۵.
۶۸۶.
۶۸۷.
۶۸۸.
۶۸۹.
۶۹۰.
۶۹۱.
۶۹۲.
۶۹۳.
۶۹۴.
۶۹۵.
۶۹۶.
۶۹۷.
۶۹۸.
۶۹۹.
۷۰۰.
نظریه داده بنیاد
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
109 - 138
حوزه های تخصصی:
تربیت محیط زیستی والدین ضمن شکل دهی به نظام شناختی، ارزش ها و جهان بینی محیط زیستی فرزندان، نظام رفتار محیط زیستی آ نها را نیز هدایت می کند. در این راستا هدف اصلی این مطالعه، احصای تجربیات زیسته والدین از تربیت محیط زیستی فرزندانشان و کشاندن این تجارب به عرصه علم رسمی با خوانشی ازنظر علم جامعه شناسی محیط زیست است. رویکرد این پژوهش «کیفی»، روش آن «نظریه داده بنیاد» با رویکرد سیستماتیک، ابزار گردآوری داده ها «مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته» و پارادایم نظری حاکم بر آن، «تفسیرگرایی-اجتماعی» است. مصاحبه ها پس از گزینش 22 والد (11 زوج) به روش نمونه گیری «گلوله برفی»، انجام شد؛ سپس متن اظهارات به صورت کامل پیاده سازی و در سه فاز کدگذاری باز، محوری و انتخابی شد تا مقوله هسته پدید بیاید. همچنین برای اعتبارسنجی داده ها از روش «باورپذیر کردن گزینشی» استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد شرایط علی تربیت محیط زیستی والدین، «واکنش به بحران های محیط زیستی»، «احساس وظیفه والدینی»، «تأثیر نحوه تعامل فرزندان با طبیعت در دیگر ساحت های زندگی فردی و جمعی فرزندان»، «تعهد فرانسلی والدین»، شرایط زمینه ای «تجربیات شخصی والدین از تعامل سازنده با طبیعت در کودکی»، «داشتن امکان بالفعل تجربه طبیعت در خانه» و «باورهای مذهبی والدین» است. همچنین شرایط مداخله گر «تمرین مسئولیت پذیری برای فرزندان»، «دغدغه سلامت فرزندان» و «نگرانی از اعتیاد به رایانه و فضای مجازی» است. راهبردهای ارائه شده در چارچوب مدل پارادایمی این مطالعه نیز عبارت بودند از: «تسهیلگری بازی و تجربه ورزی در طبیعت»، «تفسیر طبیعت و آموزش محیط زیست»، «تشویق و تنبیه رفتارهای دوستدار و مخرب طبیعت» و پیامدهای آن شامل «حساسیت عملی فرزندان نسبت به محیط زیست»، «تمایل به مشارکت محیط زیستی پررنگ تر در بزرگ سالی» و «توسعه فردی» . درنهایت پدیدار هسته شناسایی شده، «تقویت هویت بوم شناختی فرزندان» است.
تبیین مفهوم کُرِکسیون در نظام آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
59 - 84
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: آموزشِ فرایندمدارِ دروس طراحی معماری که عمدتاً دربردارنده طیفی از فعالیت هاست و ماهیتاً شامل مضامینی نظیر تجرید و عینیت، مسئله یابی و استنباط و استقراء و نتیجه گیری است، بر بسترِ کرکسیون، هدایت و راهبری می شود. سنجش وضعیتِ دانش، بینش و توانش طراحی و ادراک دانشجویانِ معماری در دروس طراحی معماری، مبتنی بر دریافت مفاهیم مطلق از یک سو و روند نسبی سازی آن مفاهیم از سویی دیگر، بر اساس معیارهایی نظیر صورت بندی و اولویت دهی به نظام مسائل طراحی، تبیین رویکردهای حل مسئله و کیفیت پردازش ایده های خلاقانه در هر یک از موضوعات طراحی انجام می شود. روند جاری در نظام آموزش رشته معماری در دانشکده های معماری ایران، شکل گیری نوعی از ابهام در مفهوم کرکسیون را در پی داشته است که نیازمند تحقیق، تعمیق و تدقیق در چگونگی نقد و ارزشیابی های برآمده از کرکسیون است.هدف پژوهش: این پژوهش درصدد واکاوی مفاهیم نهفته در کرکسیون است تا ضمن تبیین، بررسی و نقد دیدگاه های حاصل از مصاحبه با خِبرگان، ارکان اصلی کرکسیون را برای سنجش توان طراحی دانشجویان صورت بندی کند.روش پژوهش: این تحقیق با رویکرد کیفی به روش نظریه داده بنیاد و با ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده است. با بهره گیری از نظریه داده بنیاد، داده های حاصل از مصاحبه های اکتشافی با 21 نفر از خِبرگان حوزه آموزش دروس طراحی معماری در دانشگاه های ایران طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، زیرمقوله ها و مقوله ها صورت گرفت. واحدهای معنایی شامل 312 عنوان و کدهای باز در قالب 42 گزاره، مفهوم سازی شد. همچنین زیرمقوله ها مشتمل بر 12 گزاره عمده بود که در مرحله بعد، مقوله ها با 3 هسته استخراج شدند.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کرکسیون در نظام آموزش معماری، مفهومی فراتر از تصحیحِ صِرف آثار دانشجویان است و بر سطوح سه گانه «ماهیت»، «راهبرد» و «شیوه های راهبری» استوار می شود.
مؤلفه های اثرگذار محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناخت نوع محیط اطلاعاتی و میزان استفاده از آن ها در به اشتراک گذاری اطلاعات در تقویت مجراهای اطلاعاتی پراستفاده بسیار مؤثر است. از آنجایی که ارتباطات غیررسمی دارای اهمیت فوق العاده ای در روابط علمی است و زنان به عنوان یکی از گروه های اجتماعی که در موقعیت منزلتی جامعه، بیشتر نیازهای اطلاعاتی خود را از طریق مجراهای غیررسمی اطلاعات برطرف می کنند، لازم است محیط های اطلاعاتی زنان مورد بررسی قرار گیرد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های اثرگذار محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات با استفاده از نظریه داده بنیاد است.روش: روش پژوهش حاضر از نوع توسعه ای است که با رویکرد کیفی و با به کارگیری روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر، از 26 نفر از زنان شاغل در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در یکی از دانشگاه های کشور در مقام استاد و یا شاغل در یکی از مراکز کتابخانه های کشور تشکیل شده است، که به روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه با آن ها جمع آوری و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، و کدگذاری انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت بر اساس آن ها الگوی پارادایمی شامل شرایط عِلّی، پدیده اصلی، شرایط زمینه ای، مداخله گرها، راهبردهای اصلی، و پیامدهای محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات طراحی شد. برای سنجش روایی ابزار مصاحبه از روش پاسخگو و برای سنجش پایایی ابزار از روش دو کد گذاری استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد برای محیط های اطلاعاتی زنان و به اشتراک گذاری اطلاعات 18 مقوله اصلی و 48 مقوله فرعی در 6 طبقه شناسایی شدند که عبارتند از: طبقه عوامل عِلّی با 7 مقوله (نوع دوستی، تمایل شخصی، تناسب فردی و شخصیتی، علائق فردی، تناسب محیطی، تناسب اخلاقی، و انگیزه های علمی) و 18 خرده مقوله؛ طبقه عوامل زمینه ای با 3 مقوله (تعامل اجتماعی، عوامل محیطی، و عوامل زمانی) و 7 خرده مقوله؛ طبقه عوامل مداخله گر با 4 مقوله (انگیزه های اجتماعی، انگیزه های اخلاقی، انگیزه های فرهنگی، و انگیزه های سیاسی) و 10 خرده مقوله؛ طبقه عوامل راهبردی با 1 مقوله (نحوه اشتراک اطلاعات) و 3 خرده مقوله؛ طبقه عوامل پیامد با 2 مقوله (کسب آگاهی، و اشتراک اطلاعات و دانش) و 8 خرده مقوله؛ و طبقه پدیده اصلی (واکاوی محیط اطلاعاتی زنان با تأکید بر به اشتراک گذاری اطلاعات) با 2 خرده مقوله.نتیجه گیری: این الگو که برآمده از نظرات و دیدگاه های متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در کشور است، مشخص می کند که تقویت محیط های اطلاعاتی برای زنان، نیازمند چه راه کارهایی در زمینه به اشتراک گذاری اطلاعات آنان است. نتایج آن، در نهادهای علمی، آموزشی، فرهنگی، و اجتماعی و به خصوص دانشگاه ها و سازمان های متولی سیاست گذاری های علمی و فرهنگی، کاربرد مهم و ویژه ای در ارتقاء رفتار اطلاع یابی و رفتار به اشتراک گذاری اطلاعات زنان و در نتیجه توسعه و پیشرفت علم اطلاع رسانی و توسعه علمی کشور خواهد داشت.
ریزشها و رویشهای حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش در پی کشف انگیزه های جوانان برای ورود به حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان و در عین حال، علل ترک تحصیل برخی از معرفت جویان پیش از اتمام دوره بود. روش: مقاله حاضر با روشی کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از معرفت جویان است. این افراد بر اساس روش گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه ها تا حد اشباع نظری ادامه یافت. یافته ها: انگیزه های معنوی، علمی، اجتماعی و ابزاری، افراد را برای تحصیل در حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان ترغیب می کند. از سوی دیگر، کیفیت نظام آموزشی موجب ریزش معرفت جویان می شود که این ریزشها به تبع، پیامدهایی را برای فرد، سازمان(حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان) و جامعه در بر دارد. نتیجه گیری: لازمه تحول در حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان، تغییر نگرش نسبت به آن است. اگر حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان به منزله یک قرارگاه فرهنگی تلقی شود، آن وقت است که می توان با تعریف درست از رسالت آن، برای پیشبرد رسالت مذکور برنامه ریزی کرد.
شناسایی کدهای اخلاقی گردشگری پایدار و ارائه الگو برای پیاده سازی آن (مورد مطالعه: استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی کدهای اخلاقی گردشگری پایدار و ارائه الگو برای پیاده سازی آن انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، کیفی از نوع نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان گردشگری استان بوشهر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری نظری و ابزار مصاحبه، مصاحبه های عمیق با ۲۰ نفر از کارشناسان گردشگری انجام شده است. داده های پژوهش به روش استروس و کوربن، تجزیه و تحلیل شد. سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علّی، پدیده محوری، راهبردها، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها تعیین شد. یافته ها : در مرحله اول، 770 کد اولیه به دست آمد. در کدگذاری انتخابی این مفاهیم به 552 طبقه تبدیل و در نهایت 70 مقوله اصلی استخراج شد که هر کدام ذیل مقوله های الگوی نظام مند(شرایط علّی، پدیده محوری، راهبردها، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها) جای گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای رسیدن به توسعه گردشگری پایدار در استان بوشهر، رعایت کدهای اخلاقی گردشگری الزامی است و این مدل استخراج شده از این پژوهش می تواند عصایی در دست، دست اندرکاران این صنعت باشد.
طراحی مدل ارزیابی عملکرد بازاریابی شعب بانک های جمهوری اسلامی ایران بر اساس روش آمیخته*(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
335 - 366
حوزه های تخصصی:
شعب بانک ها به عنوان واسطه های اصلی در ارتباط میان مشتری و شبکه بانکی دارای نقش بسزایی بوده و موفقیت یک بانک در گرو عملکرد شعب آن است. شعبه ها حتی پس از دیجیتالی شدن از مهم ترین منابع هزینه برای بانک ها بوده و منجر به ارائه بخش زیادی از ارزش به مشتری نهایی می شوند. اگرچه مباحث تئوریک و پیشینه تحقیقات نظری در رابطه با بازاریابی و ارزیابی به وفور می باشد، اما تحقیقات جهت سنجش عملکرد بازاریابی بانک ها محدود و در رابطه با شعب بانک های ایران، نادر می باشد. از این رو، این تحقیق تلاش می کند ابعاد عملکرد بازاریابی در سطح شعب بانک ها را بررسی نماید. هدف این پژوهش طراحی مدل مناسب ارزیابی عملکرد بازاریابی شعب بانک ها با تاکید بر جنبه ها و ابعاد مختلف و مرتبط در حوزه بانکی است. رهیاف ت پ ژوهش کیف ی-کمی و اس تراتژی مبتن ی ب ر نظریه پردازی داده بنیاد و معادلات ساختاری است. در رویکرد تئوری داده بنیاد این پژوهش از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استراوس و کوربین و مدل پارادایمی بهره گرفت ه ش ده و تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس داده های به دست آمده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. به طور کلی ابتدا اطلاعات و داده ها به صورت کدهای باز از طریق مصاحبه تخصصی با خبرگان دانشگاه و صنعت بانکداری جمع آوری، سپس از طریق برقراری ارتباط بین مقولات خُرد و کلان، داده های پژوهش طبقه بندی و پالایش و سپس اعتبارسنجی و ویرایش نهایی انجام یافت. در بخش کمی برای آزمون مدل، پرسشنامه ای مشتمل بر 64 پرسش از درون داده های کیفی مرحله نخست پژوهش تدوین و سپس با استفاده از 200 پرسشنامه تکمیل شده توسط کارشناسان بازاریابی و بانکداری، به صورت کمی آزمون شد. پس از اطمینان از پایایی و روایی پرسشنامه، معناداری هر بخش از مدل از طریق تحلیل عاملی تأییدی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات ج زئ ی با استفاده از نرم افزار پی ال اس، مورد بررسی و در نهایت اعتبار مدل مورد تأیید قرار گرفت.
تدوین الگوی عوامل بروز فساد در صنعت فوتبال ایران: نظریه ای برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر، تدوین الگوی عوامل بروز فساد در صنعت فوتبال به روش کیفی بود که با استفاده از الگوی نظریه پردازی برخاسته از داده های حاصل از پژوهش انجام پذیرفت. گردآوری داده ها از طریق بررسی اسناد و مصاحبه صورت گرفت. با انجام 18مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با متخصصان و صاحب نظران رشته فوتبال، اشباع نظری حاصل شد و مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید و با تکمیل یافته ها، مدل زمینه ای بر اساس مدل سیستماتیک استراوس و کوربین[1] (1998) طراحی گردید.
بر اساس یافته ها، مقوله های محوری رهاسازی اخلاقی، بی تعهدی و مسئولّیت ناپذیری مدیران، فراهم نبودن محیط حقوقی و قانونی و عدم تعامل فرابخشی شناسایی و مقوله های اصلی بر مبنای مدل سیستماتیک طبقه بندی شدند.
بر همین اساس، ضعف اصول مدیریتی مدیران فوتبال از علل اصلی وقوع فساد، ضعف قوانین، انگیزه مالی، ناکارآمدی رسانه ها و فقدان معیارهای رفتاری از جمله عوامل زمینه ای و تداخل وظایف، عدم اراده فسادستیزی و عدم هماهنگی بین سازمانی از جمله عوامل مداخله گر در این پژوهش بود. فرهنگ سازی، تقویت محیط حقوقی و قانونی، کنترل و نظارت و استفاده از خِرد جمعی در تصمیمات از جمله راهبردهای این پژوهش بود که می تواند به بهبود و پاکی محیط فوتبال و در نتیجه توسعه و پیشرفت صنعت فوتبال کمک شایانی نماید.
<br clear="all" />
[1] . Strauss & Corbin
پیامد مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه یکی از مهم ترین راه های توسعه کشورها مشارکت فعال مردم است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی پیامد مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران بود. در این تحقیق از روش پژوهش کیفی و راهبرد نظریه پردازی برخاسته از داده ها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران کل و کارشناسان وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون ورزش های همگانی، پیشکسوتان ورزش همگانی و اعضای هیئت علمی بود. نخست از طریق مطالعات اولیه، فهرست مقدماتی نشان های مؤثر شناسایی و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری از 36 نفر مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته به عمل آمد که بعد از مصاحبه با نفر بیست و هفتم اشباع نظری حاصل گردید.
نتایج کدگذاری در مرحله باز نشان داد که 165 نشان اولیه و 28 نشان نهایی پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران را تعیین می کنند. سپس در مرحله کدگذاری محوری، نشان های نهایی در 10 مفهوم و 5 مقوله اصلی مدیریت جامع ورزش همگانی، ورزش همگانی مردمی، سبک زندگی فعال، ارتقای سرمایه اجتماعی و توسعه قانون در جامعه طبقه بندی شدند که پیشنهاد می شود مدیریت توسعه ورزش همگانی در کشور در راستای دستیابی به پیامدهای یاد شده محقق گردد.
تدوین مدل خودکارآمدی مدیران عالی ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
113 - 132
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل خودکارآمدی مدیران عالی ورزش بود. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و رویکرد چارمز گراندد تئوری انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید برجسته و مسئولان ورزش کشور (وزیر، معاونان وزیر و سایر سیاست گذاران ورزش کشور) بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار و روش گردآوری داده ها، مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته فردی بود. داده ها بعد از انجام 13 مصاحبه به مرحله اشباع نظری رسید و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرم افزار ماکس کیودا تحلیل شدند. پس از کشف کدهای باز در مرحله اول، 14 مفهوم اصلی با عناوین عوامل سازمانی، عملکرد سازمانی، سبک تفکر، کارراه شغلی، اعتماد، ترغیبات، عملکرد فردی، توسعه حرفه ای، هوش هیجانی، یادگیری، عملکرد گروهی، تجربیات، خودکارآمدی جمعی و خودکارآمدی فردی تشکیل گردید. سپس با بررسی هم پوشانی مفاهیم استخراج شده، مقوله های اصلی تحقیق شامل مؤلفه های خودکارآمدی، عوامل مؤثر (پیشایندها) و پیامدهای مطلوب به دست آمد. در نهایت، نظریه پردازی شد و مدل نهایی پژوهش طراحی گردید. بر اساس نتایج پژوهش، مطالعه و تقویت مولفه های اثرگذار بر خودکارآمدی می تواند در سطح فردی و جمعی، خودکارآمدی مدیران ورزشی را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به بهبود عملکرد در سطوح مختلف سازمانی گردد.
تدوین الگوی توسعه روابط بین الملل از طریق ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۷
149 - 172
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل توسعه روابط بین الملل از طریق ورزش انجام شد. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری روسای فدراسیون های المپیکی، سیاستمداران و صاحبنظران و خبرگان علمی که در امور بین الملل فعالیت داشته اند بود و جهت نمونه گیری برای انجام مصاحبه های عمیق از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و نمونه گیری تا جایی تداوم یافت که پژوهش به اشباع نظری و کفایت رسید (19 نفر). سؤالات این مصاحبه به صورت باز و کلی و بر مبنای اهداف تحقیق تعیین شد در این تحقیق برای اندازه گیری روایی و پایایی ابزار تحقیق از معیارهای «گوبا» و «لینکلن» استفاده شد. ابزار اندازه گیری مصاحبه باز بود و بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج بدست آمده نشان داد که تعداد مفهوم های مستخرج برابر با 109 کد بود که در زیرمجموعه 18 مولفه قرار گرفتند که در نهایت زیرشاخه های مدل داده بنیاد با رویکرد استراوس و کوربین را تشکیل داده و که الگوی بدست آمده با شکل اصلی الگوی پارادایمی استراوس و کوربین تطابق دارد . عوامل شناسایی شده در این پژوهش می تواند به عنوان نقشه راه، یاری رسان مدیران اجرایی کشور در همدلی و نزدیکی به جریان جهانی شدن با استفاده از قابلیت های ورزش برای کمک به توسعه روابط بین الملل باشد.
بازاریابی اجتماعی و توسعه ورزش همگانی: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای توسعه ورزش همگانی مبتنی بر اساس رویکرد بازاریابی اجتماعی بود. برای طراحی مدل مذکور از روش شناسی «نظریه داده بنیاد» استفاده شد. برای این منظور از بین مدیران ارشد، مسئولان امر و خبرگان بر اساس نمونه گیری نظری و انجام 14 مصاحبه و بررسی 11 سند، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و همزمان از طریق مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. سپس بر اساس نتایج تحلیل، مدل توسعه ورزش همگانی مبتنی بر رویکرد بازاریابی اجتماعی تدوین گردید.
یافته های پژوهش نشان داد که راهبرد بازاریابی اجتماعی برای توسعه ورزش همگانی شامل پنج مرحله اساسی سیاستگذاری، تحلیل ذینفعان، طراحی آمیخته بازاریابی اجتماعی، طراحی برنامه بازاریابی اجتماعی و اجرا و ارزشیابی است. عواملی مانند مشخصات جمعیت شناختی، شرایط فرهنگی و اجتماعی، ویژگی های رشته ورزشی و محیط طبیعی و فیزیکی نیز بر این راهبردها اثرگذارند. بنابر یافته های تحقیق تعیین ایده محوری مهمترین گام در برنامه بازاریابی اجتماعی است. طی تحلیل مصاحبه ها، «ورزش همگانی، منافع همگانی» به عنوان ایده محوری انتخاب شد. با توسعه ورزش همگانی در کشور می توان کاهش هزینه های درمان در کشور، تامین سلامتی جسمی و روانی، غنی سازی اوقات فراغت، جلو گیری از انحراف اجتماعی، گسترش روابط اجتماعی، دورشدن از زندگی ماشینی، بازگشت به طبیعت، افزایش کارایی و زمینه سازی برای رشد ورزش قهرمانی را انتظار داشت.
ارائه مدل بازاریابی سیاسی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی: یک پویش کیفی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
157 - 191
حوزه های تخصصی:
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﻪ ﺩﻟیﻞ ﺷﺘﺎﺏ ﺭﻭﺯﺍﻓﺰﻭﻥ در رشد تکنولوژی های ارتباطی و تاثیرگذاری آن بر همه جوانب زندگی و شکل گیری شرایط جدید ﺩﺭ صحنه سیاسی و اجتماعی در ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﻧیﺎ، بازاریابی سیاسی ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺟﺪیﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺴیﺎﺭ ﭘیﭽیﺪﻩﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. به دلیل گستردگی این تغییرات ، به کارگیری نسل های نوین بازاریابی سیاسی ضرورت می یابد. ﺩﺭ ﭘ ﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿ ﺮ ی ک ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ کیﻔی ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻣﺪﻝ بازاریابی سیاسی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی کشور ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍیﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻨیﺎﺩ ﻣﺪﻝ ﺍﺷﺘﺮﺍﻭﺱ ﻭ کﻮﺭﺑیﻦ)۱۹۹۸ (ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﺎ ﺍﺷﺒﺎﻉ ﻧﻈﺮی ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺷﻮﻧﺪﮔﺎﻥ ﭘیﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭی ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﮔ ﺎﻥ ﺩﺍﻧﺸ ﮕﺎﻫی ﻭ فعالان عرصه انتخابات و احزاب گزینش ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ 26 ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻋﻤﻘی ﻧیﻤﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭیﺎﻓﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ. ﺍﺯ ﻣﺘﻦ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫﺎ 2027 کﺪ ﺑﺎﺯ و 21 مقوله شناسایی شدند. ﺑ ﺮﺍی کﺪﮔ ﺬﺍﺭی ﺍﺯ ﻧﺮﻡﺍﻓﺰﺍﺭ Atlas TI ﻧﺴﺨﻪ 8 ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎ ﺷﻨﺎﺳ ﺎیی ﻭ ﻣ ﺪﻝ ﻣﻔﻬ ﻮﻣی ﭘ ﮋﻭﻫﺶ ﺗﺮﺳ یﻢ ﺷ ﺪ. پدیده ی محوری پژوهش " عقلانیت سیاسی به میانجی واقعیت های عینی " و راهبردها شامل: (تمایز و ضد تمایز، به اشتراک گذاری آگاهی و تعریف هنجار نرم ) و پیامدها (شامل: آگاهی های مدنی، حقوق شهروندی، توسعه سیاسی و انسانی، تکثرگرایی در قدرت و تقویت مردم سالاری) می باشد .
طراحی الگوی بخشش در محیط کار با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
53 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی بخشش در محیط کار با استفاده از رویکرد ترکیبی است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای است و در دو مرحله انجام گرفت. بخش کیفی با بکارگیری نظریه داده بنیاد و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه-ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان سازمانی ادارات دولتی شهر جهرم انجام پذیرفت. در بخش کمّی، جامعه آماری مشتمل برکلیه کارکنان ادارات دولتی شهر جهرم بود که پرسشنامه پژوهشگر ساخته پس از تأیید روایی و پایایی، بین اعضای نمونه توزیع و گردآوری شد. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 354 نفر محاسبه و روش نمونه گیری تصادفی-سهمیه ای استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS3 استفاده شد. در بخش کیفی با عنایت به مدل پیشفرض استراوس و کوربین، الگوی بخشش در محیط کار طراحی شد. نتایج بخش کیفی حاکی از آن است که باورها، ویژگی های شخصیتی، ویژگی های شناختی، مصلحت سازمانی و بروز خطا و درک آن، از شرایط علی ایجاد کننده بخشش در محیط کار هستند. فرهنگ حاکم بر جامعه، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و عواقب و شرایط خطا، از جمله عوامل زمینه ای، و شرایط مداخله گر شامل عوامل مرتبط با فرد خطاکار، عوامل مرتبط با محیط کار و عوامل خارجی می باشند. نهایتاً مقوله بخشش در محیط کار پیامدهایی مثبت و منفی در سطح فردی، بین فردی، محیط کار و خارج از محیط کار به دنبال دارد. نتایج بخش کمّی نشان داد تمامی فرضیات پژوهش مبتنی بر روابط بین ابعاد و مؤلفه های الگوی بخشش در محیط کار مورد تأیید قرار گرفت.
تدوین مدل آموزش بهنگام کارآفرینی برای دانش آموزان ابتدایی: تحلیل جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 56
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه اکثر آموزش های کارآفرینی در سطح دانشگاه ها و یا مدارس متوسطه صورت می گیرند و توجه اندکی به برنامه های آموزش کارآفرینی در سطح مدارس ابتدایی می شود که این کم توجهی و غفلت، بسیار قابل تأمل و البته مسئله ساز است؛ زیرا دانش آموزان مدارس ابتدایی جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دهند. افزون براین، سال های اولیه مدرسه نقش بسیار مهمی در مسیر زندگی دانش آموزان دارد و این که چگونه این سال ها تجربه می شود و چه توانایی ها و مهارت هایی کسب می شود، بسیار مهم است. لذا آموزش کارآفرینی جای خود را در دوره های مختلف تحصیلی از جمله مدارس ابتدایی باز کرده است؛ به گونه ای که آموزش کارآفرینی در سال های نخست کودکی به یک نیاز تبدیل شده است؛ چرا که آموزش کارآفرینی نقش مهمی در توسعه مهارت های کارآفرینانه و تقویت پتانسیل افراد برای راه اندازی کسب وکار دارد. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل آموزش بهنگام کارآفرینی برای دانش آموزان ابتدایی و مقایسه عوامل سازنده مدل در میان مدیران و معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی شهرستان ایلام بود.روش شناسی: این پژوهش با روش آمیخته متوالی (کیفی- کمی) انجام شد. در بخش کیفی، از روش نظریه داده بنیاد و در بخش کمی، از روش پیمایش استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل کلیه خبرگان در زمینه موضوع مورد مطالعه در شهرستان ایلام بودند که 22 نفر از آنان با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی در شهرستان ایلام بود که 261 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بسته پاسخ بود. در بخش کیفی از روش کدگذاری سه مرحله ای و در بخش کمی در دو بخش آمار توصیفی (میانگین) و آمار استنباطی (مقایسه میانگین) از نرم افزار SPSS نسخه 20 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد که توسعه آموزش بهنگام کارآفرینی در مدارس ابتدایی تحت تأثیر شرایط علّی (سیاست گذاری کلان، سیاست گذاری خرد، هدف گذاری آموزشی و اصلاح سیستم آموزشی)، عوامل زمینه ای (محیط آموزشی، محیط کارآفرینانه، رویدادهای کارآفرینانه و معلمان باانگیزه) و عوامل مداخله گر (تولید محتوا، روش های تدریس و روش های ارزشیابی) است که منجر به توسعه توانمندی های کارآفرینانه می شوند. همچنین، مطابق یافته های بخش کمی، معلمان زن اعتقاد بیشتری به نقش تولید محتوای مناسب در توسعه آموزش بهنگام کارآفرینی برای دانش آموزان داشتند.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج پژوهش فرهنگ سازی در سطح سیستم آموزشی جهت تغییر باور و ایجاد نگرش مثبت در سیاست گذارن آموزشی، مدیران و معلمان مدارس ابتدایی پیشنهاد می شود. همچنین، بایستی محتواهای مناسب آموزشی برای دانش آموزان ابتدایی به منظور ارتقاء دانش کارآفرینی آن ها تولید و ارائه گردد.
ارائه مدل شکست سکوت حسابرسان داخلی در شرکت های ایرانی از طریق نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
154 - 185
حوزه های تخصصی:
حسابرسی داخلی فعالیت مشاوره ای و اطمینان دهی مستقل و بی طرفانه به منظور ارزش افزایی و بهبود عملیات یک سازمان است. ازاین رو، به عنوان عنصر مهم نظام حاکمیت شرکتی می تواند نقش بااهمیتی در ایجاد بستری مناسب برای پیشگیری از تقلب و سوء استفاده های مالی ایفا کند. هدف این پژوهش ارائه مدل شکست سکوت حسابرسان داخلی در شرکت های ایرانی است. لذا این پژوهش ازلحاظ هدف، از نوع پژوهش های بنیادی می باشد. بر اساس پارادایم تفسیری، این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از طرح نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر خبره در حوزه مالی و حسابرسی، منتخب به روش نمونه گیری نظری، جمع آوری گردید. به منظور اعتبارپذیری و روایی داده ها از روش های رویکرد قضاوت خبرگان و درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شد. داده های پژوهش در قالب فرایندی به نام کُدگذاری، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با کمک نسخه 2020 نرم افزار مکس کیودی اِی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و تعداد 23 مقوله کلی به دست آمد. نهایتاً در چارچوب مدل پارادایمی، مدل جامع شکست سکوت حسابرسان داخلی ارائه گردید که این مدل شامل پدیده محوری (شکست سکوت حسابرسان داخلی)، 6 مقوله برای شرایط علّی، 5 مقوله برای شرایط زمینه ای، 4 مقوله برای شرایط مداخله گر، 4 مقوله برای راهبردها و 3 مقوله پیامدهای مرتبط با پدیده محوری پژوهش می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد انواع سوگیری ها به همراه ناهنجاری های روانی بر شرایط زمینه ای و مداخله ای که شامل عوامل ذهنی، فرهنگی، فردی و سازمانی هستند، تأثیرگذار بوده و تعاملات این مؤلفه ها موجب بروز یک پدیده اصلی در قالب ارزشیابی، طبقه بندی و کدگذاری شده است که این مؤلفه ها موجب شکست سکوت حسابرسان داخلی می شوند.
آسیب در روان درمانی از نگاه مراجعین: یک پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
236 - 253
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سومین اصل از اصول عمومی نظام نامه اخلاق حرفه ای سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران عبارت است از: "اصل سودمندی و عدم آسیب رسانی". علی رغم وجود چنین توصیه ای، حوزه روانشناسی بالینی و مشاوره در ایران نسبت به آسیب زا بودن برخی مداخلات و گزارش آن ها در تحقیقات، بی تفاوت بوده است. این در حالی است که از شناسایی اثرات منفی روان درمانی چند دهه می گذرد. بااین حال، در فهم آسیب و اثرات منفی، زمینه سازهای آسیب و پیامدهای آن ابهام وجود دارد. بعلاوه، در پژوهش های موجود اغلب برای تعریف آسیب، نظر متخصصان و درمانگران موردتوجه بوده و فهم مشخصی در خصوص تجربه مراجعین به عنوان افرادی که از این خدمات بهره مند می شوند کمتر در دسترس می باشد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع اکتشافی با روش تحقیق کیفی است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده که با 16 مشارکت کننده که به صورت هدفمند در طی مراحل کدگذاری انتخاب شدند و تجربه خود از شرکت در جلسات روان درمانی را آسیب زا می دانستند با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین با نرم افزار MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت و تا رسیدن به اشباع مقولات ادامه یافت. یافته ها: اطلاعات ثبت، کدگذاری و در قالب کدهای ثانویه، مقولات فرعی و اصلی طبقه بندی شدند. آتوریته درمانگر و ضعف رابطه درمانی به عنوان شرایط علی مرتبط با درمانگر، بعلاوه درماندگی مراجع، بت ساختن از درمانگر و بی اطلاعی از حقوق و فرآیند درمان به عنوان شرایط علی مرتبط با مراجع شناسایی شد. مطابق با تحلیل نظر مشارکت کنندگان، مقولات اصلی آسیب نیز شرم و سوءاستفاده شدن به دست آمد. نتیجه گیری: در فهم آسیب، به ماهیت بین فردی روا ن درمانی توجه چندانی صورت نگرفته و تمرکز بر مداخلات آسیب رسان و تصمیمات نادرست درمانگران بوده است. نتایج نشان می دهد هر درمانگر و هر روان درمانی پتانسیل آسیب زدن به مراجعین را دارد. آنچه می تواند روان درمانی را برای مراجعین آسیب زا سازد، عدم وجود پاسخ دهی مناسب درمانگر به تجربیات درونی مراجع است، خصوصاً زمانی که تجربیات ناخوشایند ایشان مرتبط با ارتباط درمانگر-مراجع باشد.
الگوی عوامل فردی و خانوادگی موثر بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان متوسطه مناطق کم-برخوردار: نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد دانش آموزانی که در مناطق کم برخوردار زندگی می کنند در مقایسه با سایر گروه ها موفقیت های کمتری دارند، در حالی که موفقیت تحصیلی شاخص اشتغال، رفاه و کاهش حساسیت به فقر است. هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی فرایندهای فردی و خانوادگی موثر بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان متوسطه است. روش ها: این پژوهش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد است. نمونه پژوهش حاضر را 49 نفر شامل دانش آموزان متوسطه اول و دوم، معلمان و والدین شهرستان رشتخوار در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. نمونه مطالعه حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن نقطه اشباع نظری انتخاب شد. داده ها با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و تجزیه و تحلیل آن با استفاده از مدل پارادایمی داده بنیاد استراوس و کربین انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل مصاحبه ها به استخراج 180 مفهوم، 105 مقوله فرعی و 25 مقوله اصلی انجامید. شرایط علّی از 6 مقوله اصلی شامل (عبرت آموزی تحصیلی، افتخارآفرینی تحصیلی، تجارب کارآمد تحصیلی، کارکرد فرهنگی خانواده، کارکرد تربیتی خانواده، کارکرد تحصیلی خانواده)، پدیده اصلی از مقوله چشم انداز مثبت تحصیلی، شرایط مداخله گر از 4 مقوله اصلی (کارکرد ساختاری خانواده، کارکرد عاطفی خانواده، کارکرد ارتباطی خانواده، کارکرد مذهبی خانواده)، شرایط زمینه ای از 4 مقوله اصلی (معنویت تحصیلی، خلق و خوی تحصیلی، احساس رضامندی، کارکرد خود ارتقایی خانواده)، راهبردها از 4 مقوله اصلی (والایش تحصیلی، کنش وری تحصیلی، مهارت های زندگی تحصیلی، سماجت تحصیلی) و پیامدها از 6 مقوله اصلی (غلبه بر کلان روایت های مخرب، سبک زندگی تحصیلی، بستر پیشرفت، مؤانست به موفقیت، برازندگی نقش، خلاقیت تحصیلی) تشکیل شده است. نتیجه گیری: داده های کیفی تحلیل شده نشان می دهد موفقیت برای همه قابل دستیابی است و برای ارتقای موفقیت تحصیلی دانش آموزان با وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین، رشد موفقیت آمیز عوامل فردی و نقش آفرینی کارکردهای خانوادگی حائز اهمیت است.
الگوی پارادایمی نقش اذان در اغنای نماز جماعت مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی پارادایمی اغنای نماز جماعت مدارس از دیدگاه روحانیون و ائمه جماعات مدارس است. روش: روش پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری کلیه روحانیون و ائمه جماعات مدارس شهرستان نجف آباد است که 16 نفر از آنان به شیوه هدف مند و براساس اصل اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساخت یافته با روحانیون و ائمه جماعات مدارس گردآوری و تحلیل آن ها طی سه فرآیند؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی مفهوم پردازی و انجام شد. یافته ها: کدگذاری اطلاعات باعث شکل گیری 114 مفهوم اولیه، 53 مضمون فرعی و 18 مضمون اصلی شد که مقوله هسته پژوهش با عنوان «اغنای نماز جماعت مدارس در پرتو اذان» برساخت شد. مضامین اصلی شامل «کسب آمادگی برای نماز، ایجاد حضور قلب در نماز و نظم دهی به دانش آموزان (شرایط علّی)، درک مفاهیم اذان، برقراری ارتباط بین اذان و نماز، توجه به کارکرد و اهمیت اذان و الگوسازی (شرایط زمینه ای)، کیفیت تلاوت اذان، کادر مدرسه و اذان، اذان گویی معلمان توانمند و تلاوت اذان به صورت زنده (شرایط مداخله گر)، فعالیت های انگیزشی، برگزاری مسابقات اذان و آموزش مفاهیم و صوت اذان (راهبردها)، افزایش معرفت، ارزش آفرینی، بهره وری زمان نماز و هدف اذان، شعار اسلام (پیامدها)» هستند و اغنای نماز جماعت مدارس با توجه به اذان نیازمند تغییر نگاه و نگرش به اذان و تببین و روشن گری آن است. نتیجه گیری: مدل پارادایمی پژوهش بازنمایی از شرایط و علل، عوامل و ضرورت های لازم برای اغنای نماز جماعت مدارس در پرتو اذان است که برای تحقق آن لازم است تمام مؤلفه های اثرگذار با اتخاذ تدابیر و راهبردهای لازم پیامدهای این امر را فراهم سازند.
ارائه الگوی مدیریت بهینه اراضی حریم شهری با تاکید بر ادغام روستاهای مجاور در شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
89 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش ارائه الگوی مدیریت بهینه اراضی حریم شهری با تأکید بر ادغام روستاهای مجاور در شهرهای ایران و اعتباریابی آن است. روش: روش تحقیق، کیفی و از نوع داده بنیاد بوده است. جامعه مورد بررسی متشکل از خبرگان، کارشناسان و مدیران باسابقه ای هستند که تجربه ارزنده ای متناسب با موضوع پژوهش حاضر داشته اند. تعداد 30 نمونه انتخاب شد. برای دستیابی به مدل پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره برده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس روش نظام مند استراوس و کوربین انجام شد و برای اعتباریابی مدل از 10 شاخص مقبولیت کوربین و استراوس بهره برده شد. یافته ها: تحلیل داده ها مطابق تئوری داده بنیاد دربرگیرنده سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود و طی آن داده های جمع آوری شده مرحله به مرحله انتزاعی تر شد تا درنهایت الگوی تحقیق به دست آمد. این مدل با محوریت مقوله های حریم روستاهای مجاور، بورس بازی زمین، تمرکز جمعیتی، مراجع تدوین و تصویب سیاست ها، خدمات و تسهیلات، کاربری ها، هویت شهروندی، محیط زیست، کشاورزی، عقلایی و تجربی بودن سیاست ها، روابط شهر و روستاهای مجاور و مهاجرت با مشخص کردن شرایط علّی، راهبرد، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها طراحی شد. اعتبار مدل نیز تأیید گردید. نتیجه گیری: پس از تحلیل داده و استخراج و پالایش مفاهیم، تعداد 32 مقوله و 92 کدهای باز مفهومی استخراج گردید و درنهایت مدل نهایی پژوهش بر مبنای شروط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها و نتایج تدوین و ارائه گردید.
طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
266 - 276
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی و با رویکرد نظریه داده بنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان رشته های مدیریت آموزشی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی آموزش وپرورش استان گلستان در سال تحصیلی 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 20 نفر برآورد که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه استراوس و کوربین (1998) در نرم افزار NVivo تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش دارای 87 مفهوم و 20 مقوله فرعی در 6 مقوله اصلی شامل راهبردهای ضعیف سازمان (شرایط علی)، اصطکاک سازمانی (پدیده محوری)، فشارهای روانی در محیط کار (شرایط مداخله گر)، عوامل درون سازمانی (شرایط زمینه ای)، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی (کنش ها) و تنبلی سازمانی (پیامدها) بود. راهبردهای ضعیف سازمان به عنوان شرایط علی شامل ساختار سازمانی معیوب، ضعف در مدیریت منابع انسانی و ضعف در مدیریت استراتژیک، اصطکاک سازمانی به عنوان پدیده محوری شامل بی خیالی کاری، وقت کشی کاری، نبود حس مسئولیت، حماقت عملکردی و ناهمگونی مدیریت نیروی کار، فشارهای روانی در محیط کار به عنوان شرایط مداخله گر شامل تمرکز کنترل و قدرت، فشار عصبی در محیط کار و بی اعتمادی در سازمان، عوامل درون سازمانی به عنوان شرایط زمینه ای شامل ضعف در ارزشیابی عملکرد، ناکارآمدی سیستم اداری، بی توجهی به پیشرفت کاری کارکنان و نابرابری مالی و مادی، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی به عنوان کنش ها شامل رفتارهای ضدارزشی و سیاست زدگی و تنبلی سازمانی به عنوان پیامدها شامل کاهش بهره وری سازمانی، ناکارآمدی مدیریت سازمان و تمایل به ترک شغل بودند. در نهایت، الگوی اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: الگوی اصطکاک سازمانی پژوهش حاضر می تواند برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپروش به عنوان الگویی مناسب جهت کاهش اصطکاک سازمانی از طریق مقوله های شناسایی شده مورد بهره برداری قرار گیرد.