مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
۶۱۴.
۶۱۵.
۶۱۶.
۶۱۷.
۶۱۸.
۶۱۹.
۶۲۰.
نظریه داده بنیاد
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
۸۲-۶۰
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در مدارس استثنایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در کاربرد فاوا در مدارس استثنایی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با پانزده نفر از معلمان مدارس استثنایی، پنج نفر از مدیران مدارس و سه نفر از مدیران میانی اداره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی بیست و شش مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل بی برنامگی و نگاه غیرتخصصی به کاربرد فاوا در مدارس استثنایی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (ضعف مهارتی، ضعف نگرشی، چالش های مالی و زیرساختی)، عوامل زمینه ای (عوامل مدیریتی مدارس استثنایی و عوامل محیطی – زمینه ای)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(آموزش و توسعه حرفه ای معلمان، نیازسنجی، حمایت و پشتیبانی)، شرایط مداخله گر محدودکننده(چالش های سازمانی، محیطی، دخالت های سیاسی و موانع فردی و اجرایی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی درسی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه کاربرد فاوا، ارشادگری و کیفیت گرایی) و پیامد (کاهش کارایی و اثربخشی) سازمان یافت.
مفهوم پردازی رهبری ایثارگرانه در سازمان های عمومی: رویکردی مبتنی بر نظریه داده بنیاد
ایثار تاکنون به عنوان موضوعی پژوهشی در ادبیات رفتار سازمانی و مدیریت شایان توجه قرار نگرفته است. اگرچه مبانی نظری در خصوص ایثار و فداکاری در روانشناسی غربی مشاهده می شود، مرور ادبیات این موضوع نشان می دهد با وجود اینکه ایثار و فداکاری پدیده ای است که در همه انسان ها و در همه ادوار تاریخ مشاهده می شود، به فداکاری و ایثار در محیط های کاری و سازمانی کمتر توجه شده است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر به دنبال مفهوم پردازی رهبری ایثارگرانه در سازمان های عمومی با استفاده از نظریه داده بنیاد هستیم.پژوهش حاضر از نوع اکتشافی و مبتنی بر روش داده بنیاد است و برای گردآوری داده ها از مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران سازمان های عمومی کشور و روش نمونه گیری، از نوع هدفمند است.در این پژوهش، یادگیری اجتماعی، هدفمندی و آرمان گرایی، ارزش های جوهری و هویت جمعی و مشترک به منزله عوامل علّی اثرگذار در شکل گیری بر پدیده محوری یعنی آگاهی و شناخت هستند. بحران، نوع وظیفه، مأموریت سازمان و جو احساسی، عوامل زمینه ای مؤثر در افزایش آگاهی و شناخت رهبر برای اقدام های ایثارگرانه معرفی شده اند. همدلی و همدری ازجمله شرایط مداخله گر است و خودپنداره مثبت به مثابه راهبرد شناسایی شده است که در اثر کنش و برهم کنش پدیده محوری شکل می گیرد که درنهایت به بروز پیامدهایی نظیر ابرازگری و کنش گری اجتماعی، تاب آوری و تحمل سختی ها و تمایل به خدمت و انجام وظیفه منجر خواهد شد. سازمان های عمومی کشور، به ویژه در شرایط اقتصاد مقاومتی نیازمند مدیرانی است که ایثارگرانه به اهداف سازمان پایبند باشند و منافع شخصی و گروهی را فدای منافع ملی کنند. کسب شناخت از پدیده ایثار به ارتقا و تقویت این گونه رفتارها در سازمان کمک می کند. در این پژوهش، الگویی داده بنیاد از کنش ها و برهم کنش های رهبران ایثارگر در سازمان ارائه شده است.
ارائه الگوی ایرانی- اسلامی بانکداری اجتماعی در بستر رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد اسلامی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۱
5 - 30
حوزه های تخصصی:
بانکداری اجتماعی حوزه ای نوین در صنعت بانکداری و در بستر رسانه است و به مثابه بانک های پاسخگو و با مسئولیت اجتماعی محسوب می شوند که پایبند به اصول مالی اسلامی هستند. هدف اصلی پژوهش ارائه الگوی بومی و ایرانی اسلامی بانکداری اجتماعی در بانک سپه است. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی متوالی است که ترکیبی از روش کیفی داده بنیاد به شیوه هم ساخت گرایی چارمز روی 13 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند و با ابزار مصاحبه ساختارنیافته و روش کمّی در بین 289 نفر از خبرگان مرتبط برای آزمون فرضیه ها و مدل استفاده شده است. نتایج بخش کیفی پژوهش نشان داد برنامه ریزی بانک سپه در خصوص نحوه جلب مشارکت مردمی و اعتمادسازی در نظام بانکی به صورت تعامل دوسویه بایستی با بازنگری در نظام اطلاع رسانی و ارتقای روابط عمومی همسو شود. ضمناً تدوین برنامه ای در خصوص نحوه حمایت های مالی و تسهیل گری حاکمیت به همراه بازنگری در قوانین و سیاست های بانکداری اجتماعی خواهد توانست بانکداری اجتماعی را با رویکرد فرهنگ محور توأمان سازد. از طرفی، بازنگری در سیاست های اجتماعی و فرهنگی در راستای استقرار هم آفرینی ارزش، خلق ارزش افزوده اجتماعی و بهره گیری از راهبردهای مبتنی بر نظام مندسازی بوروکراسی بانکداری سپه سبب خواهد شد با بهره گیری از عقلایی سازی نظام گزینش نیروی انسانی، نظام مندی دستگاه اداری و دیوانی بانک و فضای سازمانی چابک به همراه هوشمندسازی نظام بانکداری در بستر شبکه های اجتماعی در وضعیت بانکداری اجتماعی تحول ایجاد کند. نتایج آزمون فرضیه ها در مدلسازی معادلات ساختاری و نتایج تحلیل مسیر اثر عوامل مذکور را معنادار نشان داده است.
واکاوی پدیده عدم پیشرفت استان سیستان و بلوچستان از منظر فرهنگ اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اقتصادی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
115-146
حوزه های تخصصی:
بر اساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن، استان سیستان و بلوچستان از لحاظ شاخص های توسعه، در بسیاری موارد رتبه ای پایین تر از سایر استان ها داشته و در برخی موارد همچون شاخص مشارکت اقتصادی و شاخص باسوادی در رتبه آخر قرار دارد. پدیده ی عدم پیشرفت استان سیستان و بلوچستان را می توان از منظرهای مختلفی مورد کاوش قرار داد. اما یکی از مهمترین موانع پیشرفت این استان، فرهنگ اقتصادی آن است که باعث شده علیرغم وجود ظرفیت های فراوان، شاهد پیشرفت شایسته آن نباشیم. تحقیق حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های فرهنگ اقتصادی استان سیستان و بلوچستان که منجر به عدم پیشرفت آن شده اند، انجام شده است. این پژوهش با استفاده از استراتژیِ کیفیِ نظریه داده بنیاد (رویکرد نظام مند) انجام گرفته که داده های آن از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته، تا دستیابی به اشباع نظری، گردآوری شدند. بر اساس تحلیل داده های حاصل از 13 مصاحبه، مقوله محوری «جامعه بی آرمان» ظهور کرد که این مقوله تحت تأثیر شرایط علیِ «حس در حاشیه بودن؛ محدود بودن نگرش های پایه اقتصادی؛ محدودیت زیرساختهای پیشرفت؛ و عدم هدایت صحیح اقتصادی جامعه» شکل گرفته و راهبردهای «توجه به نیازهای آنی؛ عدم مدیریت صحیح اقتصادی در سطح خرد و رفتار متظاهرانه» در پاسخ به این مقوله محوری توسط کنش گران این استان اتخاذ می شوند. این راهبردها خود توسط بسترهای «عدم بهره گیری شایسته از سرمایه اجتماعی استان در جهت پیشرفت و عدم بهره گیری شایسته از پایبندی ارزشی جامعه در جهت پیشرفت» و شرایط مداخله گر «تکبر اجتماعی و مردسالاری» جهت دهی شده و منجر به پیامدهای «احساس دوگانگی نسبت به حاکمیت و اقتصاد زیرزمینی» می شوند.
طراحی الگوی ظرفیت ریسک پذیری سرمایه گذاران حقیقی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه و سرمایه سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
247 - 269
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه نظریه ظرفیت ریسک پذیری سرمایه گذاران حقیقی حاضر در بازار سرمایه ایران با رویکرد داده بنیاد است. روش: تحقیق حاضر ازنظر نوع روش، تحقیق آمیخته محسوب می گردد. به منظور گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد، سپس داده های کیفی از طریق بررسی پیشینه تحقیق کامل گردید و در مرحله دوم داده های کمی گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفت. به منظور مدل سازی از نسخه اشتراوس و کوربین در رویکرد داده بنیاد استفاده شد. برای سنجش روایی از روایی محتوا، واگرا و همگرا و برای پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شده و همگی تأیید شدند. یافته ها: در این فرایند، 52 مفهوم و 29 مقوله ایجادشده و در غالب 6 محور تئوری داده بنیاد گروه بندی شدند. در بخش اعتبارسنجی کمی مدل، از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.بر اساس تحلیل داده های پرسش نامه، باتوجه به عدم نرمال بودن توزیع داده ها، از روش حداقل مربعات جزیی به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 2، مدل تحقیق آزمون شده و مورد تأیید قرار گرفت.نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد مقوله دانش سرمایه گذاری در بعد شرایط علی، مقوله شغل و تخصص و میزان درآمد فرد سرمایه گذار در بعد شرایط مداخله گر، متغیرهای نرخ ارز، نرخ تورم، نرخ بهره بانکی، نرخ سود سپرده در بعد شرایط زمینه ای، توانایی اندازه گیری ارزش آتی سهام در بعد پدیده محوری، تعیین استراتژی سرمایه گذار در بعد راهبردها و انتخاب سبد سهام دارای P/E کمتر از P/E بازار در بعد پیامدها به عنوان تأثیرگذارترین متغیرها بر ظرفیت ریسک پذیری سرمایه گذاران حقیقی تعیین شدند.
خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس نظام رده بندی دهدهی دیویی در فاصله زمانی 1400-1358(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ناشران با انتشار کتاب هایی با موضوع های متنوع می توانند بر غنای مجموعه انتشاراتی خود بیفزایند. در میان انواع ناشران، ناشران کتاب کودک و نوجوان با توجه به اهمیت این دوره سنی، با انتشار کتاب هایی در زمینه های مختلف نقش بسزایی در پرورش و رشد قوه تخیل کودکان و نوجوانان و ارضای حس کنجکاوی آنها ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر واکاوی خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس رده بندی دهدهی دیویی در سال های 1400-1358 است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. این پژوهش با دو رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. در رویکرد کمی، به منظور تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان بر اساس رده بندی دهدهی دیویی از روش مشاهده سندی استفاده شده است. به منظور تحلیل خط مشی انتخاب موضوع ناشران کودک و نوجوان از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) استفاده شده است. برای تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان، فهرست برگه های کتاب های تألیفی چاپی ناشران مورد مطالعه، موجود در کتابخانه ملی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، به منظور مطالعه خط مشی انتخاب موضوع ناشران، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 ناشر انجام شد که داده ها در سه مرحله کدگذاری، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در فاصله زمانی 1400-1358، ناشران کتاب کودک و نوجوان، در مجموع بیشترین تولید کتاب را در رده موضوعی 890 (رده ادبیات فارسی) داشته اند و نتایج بررسی محتوای کتاب های کودکان و نوجوانان بیانگر آن است که کتاب هایی با موضوعات اجتماعی و مذهبی همواره در انتخاب موضوع مورد توجه ناشران بوده است. همچنین نتایج نشان داد که کتاب های علمی، اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و کتاب های مرجع برای انتشار کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. مطابق با یافته های پژوهش، اقتضائات جامعه و درخواست های مخاطبان در انتخاب موضوع برای نشر کتاب همواره مورد توجه ناشران بوده است. علاوه براین، نتایج این پژوهش نشان داد که مقوله های انتخاب موضوع، خط مشی و برنامه ریزی، گرایش های موضوعی، تعامل و ارتباط و نگرش و دیدگاه ناشران از عوامل مؤثر در انتخاب موضوع است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تصویری از وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان در موضوع های مختلف در چهار دهه اخیر را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها، پس از کدگذاری، در قالب مدل پارادایمی قرار گرفته و مدل خط مشی انتخاب موضوع ناشران بر اساس آن شکل گرفته است که این خود می تواند تصویری از نشر کتاب کودک و نوجوان در سه دهه اخیر برای تحلیل و برنامه ریزی به دست دهد. شناسایی عوامل مؤثر بر نشر کتاب کودک و نوجوان، به ناشران کمک می کند تا ضمن شناخت این عوامل و نیز چالش ها و محدودیت ها، گام هایی در جهت بهبود وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان و تنوع موضوعی بردارند.
ارائه مدل نوسازی استراتژیک دیجیتال در صندوق بیمه کشاورزی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
197 - 226
حوزه های تخصصی:
صندوق بیمه کشاورزی در مدیریت ریسک بخش کشاورزی کشور نقش راهبردی و اساسی دارد. اگرچه مدیریت و انتقال بخش مهمی از ریسک های کشاورزی در حال حاضر توسط این صندوق انجام می شود اما ساختار و حیطه اختیارات این مجموعه تناسبی با نیازهای امروز کشور در حوزه کشاورزی ندارد و سطح نارضایتی در بیمه گذاران و کلیه لایه های ذی نفعان این سازمان بالا است. بررسی های مقدماتی نشان می دهد نظام فعلی بیمه های کشاورزی، ساختار صندوق، مأموریت ها و راهبردها، شیوه های تأمین مالی، قوانین و مقررات همگی نیازمند تغییر و بازنگری هستند؛ لذا ارائه یک مدل نوسازی استراتژیک دیجیتال برای صندوق در دستور کار این تحقیق قرار گرفته است. به منظور دستیابی به مدل از روش تئوری زمینه ای استفاده شده است. ابزار تحقیق، مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان و ذی نفعان این صندوق در سراسر کشور بوده و از کدگذاری و تحلیل های دستی و نرم افزاری به صورت توأم برای تحلیل داده های مصاحبه ها استفاده شده است. مدل پارادایمی نهایی، عوامل تأثیرگذار بر نوسازی استراتژیک دیجیتال صندوق، شرایط مداخله گر و زمینه ای تأثیرگذار بر این نوسازی و در نهایت راهکارها و نتایج حاصل از نوسازی را نشان می دهد که در قالب مفاهیم و مقوله ها ارائه شده اند.
تبیین مدل عملکرد شهر خلاق خوراک شناسی رشت در راستای توسعه شهری با به کارگیری نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای خلاق به عنوان مدلی جدید در برنامه ریزی شهری جهت کمک به توسعه شهرها مطرح است. در این بین یکی از فرصت های توسعه شهری که توسط شبکه شهرهای خلاق یونسکو جهت استفاده از پتانسیل های موجود در شهرها مطرح شد، خوراک شناسی است که به عنوان فعالیتی فرهنگی و خلاقانه، ریشه عمیقی در زندگی روزمره شهروندان دارد. این پژوهش به دنبال واکاوی عملکرد شهر خلاق خوراک شناسی رشت در راستای توسعه شهری و تبیین مدلی بر آن است. روش پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد (زمینه ای) می باشد. حجم نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و تا زمان اشباع داده ها و حاصل نشدن مفهوم جدید از طریق مصاحبه ها ادامه یافت که براساس آن، 25 نفر در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته مشارکت داشتند که 13 نفر از آنان شامل مدیران شهری رشت، مسئولان طرح شهر خلاق خوراک، کارشناسان حوزه شهری، متخصصان توسعه گردشگری، اعضای هیئت علمی دانشگاه، رستورانداران و آشپزان و 12 نفر نیز شامل شهروندان شهر رشت بودند. از اطلاعات گردآوری شده، طی مراحل سه گانه کدگذاری داده بنیاد (باز، محوری و گزینشی) و با توجه به شرایط مقوله ها (علّی، زمینه ای، پدیده محوری، مداخله ای، بازدارنده، راهبردها، پیامد) در نهایت مدل نهایی پژوهش شکل گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که مقوله «اهمیت برنامه ریزی و برندسازی» از شرایط علّی، مقوله «ارزش های فرهنگی و غذایی» از شرایط زمینه ای، مقوله «اقدامات در حوزه شهر خلاق» از شرایط مداخله ای، مقوله «نابسامانی و عدم قاطعیت مدیریت شهری در جهت توسعه شهر خلاق خوراک شناسی» از شرایط بازدارنده شهر خلاق خوراک شناسی رشت هستند و بر عملکرد آن تأثیر می گذارند که به طورکلی عملکرد شهر خلاق رشت مطلوب نیست. جهت بهبود عملکرد این شهر، سه راهبرد «آموزش و مشارکت جامعه و اصناف»، «تحقق پروژه های خلاقانه» و «مدیریت تبادل اطلاعات و ارتباطات» ارائه گردید و با اعمال این راهبردها، پیامد «تقویت و توسعه همه جانبه شهر خلاق خوراک شناسی» به وقوع می پیوندد که خود متشکل از سه مقوله پایه «افزایش مدیران و شهروندان خلاق و مشارکت جو»، «توسعه گردشگری در حوزه خوراک» و «بهره وری اقتصاد محلی و شهری» است. نتایج تحقیق به درک مؤلفه های کلیدی در عملکرد شهر خلاق خوراک شناسی شهر رشت توسط برنامه ریزان، مسئولان و مدیران شهری و شهروندان کمک می کند.
طراحی مدل عوامل تأثیرگذار در تمایلات رفتاری گردشگران غذا در استان گیلان با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
49 - 65
حوزه های تخصصی:
شناخت عوامل تأثیرگذار در تمایلات رفتاری گردشگران غذا به توسعهٔ گردشگری غذا در ایران کمک می کند؛ زیرا از این طریق می توان پاسخ های رفتاری گردشگران را در آینده کشف و برنامه های راهبردی مناسب را تدوین کرد. بنابراین، هدف این پژوهش طراحی مدل عوامل اثرگذار در تمایلات رفتاری گردشگران غذا در استان گیلان به منزلهٔ یکی از مقاصد گردشگری غذا در کشور با استفاده از روش تحقیق کیفی و نظریهٔ داده بنیاد کلاسیک است. با توجه به اهداف کاربردی تحقیق، جامعهٔ آماری شامل خبرگان گردشگری، بازاریابی، کارآفرینان و فعالان عرصهٔ غذا هستند که حداقل پنج سال سابقه کار مفید و فعالیت مستمر در این بخش دارند. انتخاب این نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام شد و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با طرح پنج سؤال کلی تا تحقق اشباع نظری در مصاحبهٔ دهم ادامه یافت. تحلیل داده ها در سه مرحلهٔ کدگذاری باز، انتخابی و نظری به استخراج 201 مفهوم، 10 مقولهٔ فرعی و 3 مقولهٔ اصلی از تلفیق و طبقه بندی مفاهیم منجر شد. الگوی تحقیق مبتنی بر فرایند کدگذاری داده های کیفی با رهیافت کلاسیک گلیزر ترسیم شد. بر مبنای مدل، از یک طرف، خصوصیات غذا (کیفیت و ایمنی غذا، جذابیت غذا و فرهنگ غذایی) و، از طرف دیگر، خصوصیات محیط گردشگری غذا (تبلیغات و اطلاع رسانی، وضعیت رستوران ها و وضعیت بازارهای محلی) خصوصیات شخصی گردشگران (تداعی مقصد گردشگری غذا، تجربهٔ مقصد گردشگری غذا، دلبستگی به مقصد گردشگری غذا و رضایت از مقصد گردشگری غذا) را تحت تأثیر قرار می دهند. درنهایت، خصوصیات شخصی گردشگران غذا در تمایلات رفتاری گردشگران برای سفر اثرگذار است. علاوه بر این، می توان گفت که تمایلات رفتاری می تواند مستقیماً تحت تأثیر خصوصیات غذا و محیط گردشگری غذا قرار بگیرد.
ارائه مدل برندسازی آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
87 - 103
حوزه های تخصصی:
محیط نوآورانه شبکه های اجتماعی به عنوان یک بستر ایده آل برای دسترسی مسافران به اطلاعات سفر است و از سوی دیگر به عنوان یک کانال توزیع مهم فرصت های بسیاری برای آژانس های مسافرتی آنلاین فراهم آورده و فرایند برندسازی آنها را تسهیل و تقویت میکند. این پژوهش با هدف ارائه مدل برندسازی آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری در شبکه های اجتماعی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام گرفت. پژوهش از بعد هدف، اکتشافی و از نظر رویکرد، کیفی و استفهامی است. تحلیل داده ها براساس کدگذاری های باز، انتخابی و نظری انجام شد و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. مدیران ارشد آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری و اساتید آگاه به گردشگری و برندسازی دیجیتال، شرکت کنندگان پژوهش بودند. ترکیبی از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری به اجرای مصاحبه با 13نفر به عنوان نمونه، منجر شد. براساس یافته ها، مدل برندسازی آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری در شبکه های اجتماعی شامل 7مقوله چالش ها و موانع، شرایط محیطی، بسترهای سازمانی، منابع و امکانات، پدیده محوری برندسازی در شبکه های اجتماعی، مکانیزم ها و اقدامات و پیامدها می گردد که هر مقوله از مفاهیم و کدهای مشخص تشکیل شده است. با استفاده از الگوی پیشنهادی، آژانس ها می توانند پیش از ایجاد و خلق برند خود، موانع و عوامل آسیب ساز را مدنظر قرار داده و با در نظرگرفتن بسترهای محیطی و سازمانی، منابع و امکانات لازم و مکانیزم ها، با دیدی وسیع تر و نگرشی برندمحور نسبت به ایجاد، توسعه و پایداری برندهای خود در شبکه های اجتماعی اقدام نمایند.
واکاوی تأثیر مراکز اقامتی فاقد مجوز (مافام) در کسب وکار هتل داری شهر اصفهان با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
231 - 254
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه تحلیل تأثیرات مراکز اقامتی فاقد مجوز (مافام) در کسب وکار هتل داری شهر اصفهان براساس رویکرد تئوری زمینه ای بود. روش پژوهش این مطالعه، از منظر هدف، کاربردی و، از نظر ماهیت، اکتشافی – تحلیلی است. همچنین، این پژوهش، از منظر روش شناسی گردآوری اطلاعات، میدانی به روش کیفی با استفاده از رویکرد نظریهٔ زمینه ای و استراتژی داده بنیاد با بهره گیری از فن مصاحبهٔ عمیق بین ۸ نفر از خبرگان (مدیران و فعالان صنعت گردشگری و هتل داری بدون طرح سؤال های تعقیبی و البته با حداکثر تنوع حرفه) با رضایت آگاهانه و تا رسیدن به مرز اشباع داده های نظری در قالب روش نمونه گیری، قضاوتی - هدفمند است که با توجه به مصاحبهٔ عمیق، ۲۱۳ کد باز استخراج و، با استفاده از تکنیک داده بنیاد، ۲۷ کد محوری و ۶ کد انتخابی به دست آمد و مدل پارادایمی بدین گونه تشکیل شد که مؤلفه های فرهنگی به منزلهٔ شرایط علّی، سیاسی و حقوقی در قالب مقولهٔ محوری، عوامل استراتژیک به منزلهٔ شرایط مداخله گر، محیطی و اجتماعی در قالب بستر حاکم و مؤلفه های اقتصادی به منزلهٔ کنش ها و تعاملاتْ عوامل مؤثر در کسب وکار هتل ها را تشکیل می دهند.
چارچوب سوت زنی در سازمان های دولتی ایران با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
147 - 178
حوزه های تخصصی:
سوت زنی سازمانی یک فرآیند است که به منظور گزارش دادن نقض های اخلاقی و قانونی داخل یک سازمان یا محیط کاری بکار می رود. از طرف دیگر، نقض های اخلاقی و قانونی در سازمان های دولتی به شکل هایی همچون فساد، سوءاستفاده از قدرت و نقض قوانین ممکن است وارد شوند. از این رو، سوت زنی سازمانی در این حوزه می تواند نقش بسیار اساسی در شناسایی و پرداختن به این نقض ها داشته باشد این پژوهش از نوع کیفی، توسعه ای، تفسیری و استقرایی است که با رویکرد داده بنیاد اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را دوازده نفر از خبرگان دانشگاهی، و مشارکت کنندگانی که خود سوت زن بوده اند و به روش قضاوتی انتخاب شدند، تشکیل می دهد. بعد از انتخاب مشارکت کنندگان از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته به سوالات پژوهش پاسخ داده شد. پس از بررسی و تحلیل مصاحبه های بدست آمده، 350 کد اولیه بدست آمده که از این تعداد 175 مفهوم انتزاعی، 42 مقوله فرعی و 17 مقوله اصلی بدست آمد. بدین ترتیب عوامل؛ فردی و سیاستهای تنبیهی به عنوان شرایط علی؛ عوامل زمینه ای خرد، عوامل زمینه ای کلان و هنجارسازی به عنوان عوامل زمینه ای؛ نقش پردازها، مشوق های سوت زنی و اخلال گرها به عنوان عوامل مداخله گر، حمایت های سه گانه، راهبردهای نرم، راهبردهای سخت، سیاست های حفاظتی سوت زن و دستگاه های نظارتی به عنوان راهبرد، پیامدهای اجتماعی – اقتصادی، فردی – اخلاقی و سازمانی – قانونی به عنوان پیامدهای سوت زنی در سازمان های دولتی ایران شناسایی شدند. الگوی ارائه شده تواند مبنایی برای برنامه ریزی سازمان ها باشد تا به طور مجدد از تجربه ها، دانش، تخصص و مهارت های بازنشستگان در مشاغل حرفه ای و غیرحرفه ای استفاده شود. پذیرش سوت زنی سازمانی و ایجاد یک مکانیزم قانونی برای مدیریت گزارش ها نیز بسیار حیاتی است. این موارد شامل ایجاد یک فرآیند قانونی برای بررسی و پیگیری گزارش ها، حمایت از سوت زنان، و اعمال عواقب قانونی برای نقض های اخلاقی و قانونی است.
ارائه مدل سازمان یادگیرنده در آموزش وپرورش استان کرمانشاه با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
99 - 120
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد ارائه مدل سازمان یادگیرنده در آموزش وپرورش، با استفاده از روش کیفی داده بنیاد و با بهره گیری از ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف تحقیق خبرگان، متخصصان، اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه مدیریت و نیز مدیران آموزش وپرورش استان کرمانشاه بوده اند که پس از انجام مصاحبه با 20 نفر (10 نفر از مدیران و کارکنان آموزش وپرورش استان و 10 نفر از خبرگان و صاحب نظران علمی و دانشگاهی) که با استفاده از روش «نمونه گیری گلوله برفی» انتخاب گردیدند، اشباع نظری صورت پذیرفت. یافته های این مطالعه مبیّن آن بود که «سازمان یادگیرنده» به مثابه سازمانی مبتنی بر پویایی و تحول و برآمده از کنشگری فردی، گروهی و سازمانی، موجودیتی پویا و متغیر است که عواملی علّی «فردی و سازمانی» (مشتمل بر ویژگی های شخصیتی، باورها و نیازهای مربیان و متربیان، انگیزش های شغلی و نیز برنامه ریزی سازمانی)، عوامل زمینه ای مبتنی بر «روزآمدی و تحول بنیادین» (مشتمل بر تحول در نظام تعلیم و تربیت، تحول سازمان، تحول فردی، تحول فرهنگی و دگرگونی در تعاملات اجتماعی)، عوامل مداخله گر «درون سازمانی» (مشتمل بر امکانات و ظرفیت های سازمانی، ساختار، مدیریت و فرهنگ) در بروز و ظهور این پدیده در آموزش وپرورش استان کرمانشاه اثرگذارند. بر این مبنا، در مدلی که به منظور تحقق سازمان یادگیرنده در آموزش وپرورش این استان ارائه می گردد باید به «عواملی در دو سطح فردی و سازمانی» اهتمام نمود و در راستای عوامل اثرگذار مذکور، راهبردهای کلان مدیریتی در جهت تغییر پارادایم مدیریتی ازجمله دگرگونی در ساختار، توانمندسازی کارکنان، تقویت فرهنگ سازمانی و ... را اعمال نمود تا شاهد پیامدها و دستاوردهایی سازمانی و فرا سازمانی مشتمل بر رشد و تعالی فردی (مربیان و متربیان)، تعالی سازمانی، رضایتمندی و در نهایت، ارتقاء سطح علمی کشور بود.
تدوین الگوی مناسب برای تکریم ارباب رجوع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اصلی هر سازمان ،جلب رضایت مشتریان و ارباب رجوع از طریق ارائه خدمات با کیفیت مطلوب است. هدف تحقیق حاضر، ارائه الگوی تکریم ارباب رجوع در دادگستری اصفهان بود، که از روش تحقیق آمیخته ( کیفی و کمی) استفاده شده است .روش کیفی شامل گراندد تئوری (داده بنیاد) و روش کمی شامل روش پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق را خبرگان آگاه در حوزه جرم و جرائم دادگستری، قضات، وکلا و کارکنان تشکیل می دهند. در این پژوهش 33 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد که با این تعداد مصاحبه، پژوهش به اشباع اطلاعاتی رسید، و هم چنین از نمونه گیری نظری و در ادامه روش گلوله برفی بهره گرفته شد. به منظور ارزیابی پایایی، مصاحبه های انجام شده، برای آنها بازگردانده شد و مورد تأیید قرار گرفت. مصاحبه ها طی هماهنگی قبلی با افراد منتخب، در محیطی آرام و امن به مدت 60 الی 120 دقیقه به طور کامل ضبط شد. هم چنین به منظور بررسی روایی سازه، از تحلیل عامل تأییدی به کمک نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان می دهد، که بارهای عاملی به دست آمده همگی از 6/0 بالاتر است،که این مطلب نشان دهنده روایی سازه پرسش نامه مذکور است. شرایط علی شامل حسن برخورد، ساختار سازمانی و ویژگی های کارکنان، شرایط زمینه ای شامل عوامل محیطی و فرهنگی، شرایط مداخله گر شامل سرعت در روند و تکریم کارکنان، راهبرد ها شامل تقویت زیرساخت های تسهیلی، سیستم ارزیابی کارکنان، توانمندسازی، اِعمال صحیح قانون، مدیریت بهینه مراجعات، آموزش و فرهنگ سازی و پیامد های حاصل شامل آرامش اجتماعی، اعتماد اجتماعی، پیشبرد امور به دست آمد. با توجه به پژوهش حاضر می توان چنین اعلام داشت که توجه به تمامی عوامل مؤثر بر تکریم ارباب رجوع شامل زیرساخت های فنی، ویژگی های کارکنان و مدیران، قوانین و مقررات محیطی، فرهنگ سازی، انگیزش، توانمندسازی و اعتماد اجتماعی مسیر را جهت توسعه تکریم ارباب رجوع در دادگستری هموار نماید.
طراحی الگوی ترغیب به رفتار کارآفرینانه با رویکردهای شناختی و هیجانی (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش کارآفرینی در رشد جامعه، از هر کشوری انتظار می رود شهروندانش را به کارآفرینی ترغیب کند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل عناصر روان شناختی دخیل در الگوی ترغیب به رفتار کارآفرینانه براساس رویکردهای شناختی و هیجانی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و اکتشافی مبتنی بر نظریه داده بنیاد و روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و جامعه آماری شامل کارآفرینان بخش کشاورزی و صنایع تبدیلی مازندران و اساتید کارآفرینی و مدیریت تعیین گردید. افراد نمونه، کسانی بودند که بتوانند در ارتباط با اهداف پژوهش حاضر اظهارنظر کارشناسانه داشته و شیوه انتخاب آن ها هدفمند و گلوله برفی بود. تعداد نمونه با درنظرگرفتن اصل اشباع نظری، 21 نفر شامل 13 نفر کارآفرین (خبرگان سازمانی) و 8 استاد دانشگاه (خبرگان نظری) بود. یافته های این پژوهش با انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند در ابتدا 982 کد، مرتبط با مفهوم ترغیب شناسایی، سپس طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل، و با تکیه بر روش کیفی تحلیل مقوله، در قالب 27 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی در 5 محور، شامل عوامل انگیزشی (انگیزش نیازمحور، انگیزش شناختی، انگیزش هیجانی)، عوامل زمینه ای (تیپ شخصیتی، دانش، مهارت، تجربه)، عوامل مداخله گر (ارزش های کارآفرین)، راهبردها (راه های مقابله معطوف به خود، راهبردهای محیطی) و پیامدها (دستاوردهای مادی و سازمانی و دستاوردهای معنوی و فردی)، حول مقوله محوری (ترغیب به رفتار) طبقه بندی شدند. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی شکل گرفت. یافته های این مطالعه می تواند برای ترغیب دانشجویان و علاقه مندان به کارآفرینی مؤثر باشد.
پیش ران ها و پیامدهای اینرسی سازمانی در سازمان های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه، مشاهده می شود که سازمان های عمومی خدمات شهری با نوعی بی تحرکی، ایستایی و عدم انعطاف مواجه هستند که منجر به ناکارآمدی، ضعف در ارائه خدمات، ضعف در یکپارچگی اداره امور شهر و نارضایتی شهروندان شده است. این حالت با عنوان اینرسی سازمانی شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل و پیامدهای اینرسی سازمانی در سازمان های خدمات شهری مشهد انجام شده است. این پژوهش کیفی و بر پایه نظریه داده بنیاد با رویکرد ظاهر شونده انجام شده است. جامعه موردمطالعه شامل مدیران با سابقه شهرداری، اعضای شورای شهر و همچنین اساتید دانشگاهی می باشند که سابقه تعامل مطلوبی با سازمان های خدمات شهری داشته اند. پس از انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته با 21 نفر، اشباع نظرات حاصل شد. داده های حاصله در فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان دهنده علل و پیامدهای اینرسی سازمانی شامل علل درون سازمانی، علل زمینه ای، علل در سطح شهری، علل ناشی از جو سیاسی اداره شهر، پیامدهای درون سازمانی، پیامدهای اجتماعی و پیامدهای در سطح شهری می باشند. نتیجه نهایی تحقیق نیز شامل ارائه نظریه ای جوهری از علل و پیامدهای اینرسی سازمانی است.
طراحی مدل سرمایه ساختاری کاهنده فساد در شبکه بانکی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل سرمایه ساختاری کاهنده فساد در شبکه بانکی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و در حوزه پارادایم استقرایی است. در پژوهش حاضر از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شده که داده های حاصل از آن با بهره گیری از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شده اند. در بخش کیفی برای انتخاب نمونه از نمونه گیری هدفمند بهره گیری شده که بر اساس اصل کفایت نظری، با استفاده از 21 مصاحبه این مهم حاصل شده است. برای اعتبارسنجی یافته ها از روش خودبازبینی محقق و تکنیک کنترل اعضا استفاده شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر و پیامدهای سرمایه ساختاری کاهنده فساد و درنهایت ارائه مدل نهایی سرمایه ساختاری کاهنده فساد در شبکه بانکی است. برای اعتباریابی مدل پژوهش از نرم افزار مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. تعداد 200 پرسشنامه به صورت نمونه گیری در دسترس در میان افراد توزیع شد و از این میان 190 پرسشنامه صحیح جمع آوری گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود که با لحاظ شدن دیدگاه های چند تن از اساتید مدیریت در آن که بر روایی دلالت داشت، تعداد آن ها تقلیل یافت. نتایج حاکی از آن است که پیشرفت های فناوری اطلاعات، وجود سازمان های نظارتی متعدد ازجمله بانک مرکزی، خواست مقامات ارشد کشور بر مبارزه با فساد، الزامات سازمان های بین المللی، مقررات مبارزه با پول شویی، قانون منع مداخله کارکنان دولت و استانداردهای بانکداری بازل به عنوان عوامل علَی سرمایه ساختاری کاهنده فساد در شبکه بانکی شناخته شده اند.
پایداری تغییرات سازمانی در بانک های خصوصی ایران: راهبردها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
147 - 188
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد اجرای تغییر در سازمان ها همیشه آن طور که رهبران تغییر فرض می کنند، فرایند ساده ای نیست و فقط تعداد محدودی از سازمان ها در مدیریت و اجرای آن موفق هستند. درواقع بیشتر سازمان ها در دستیابی به تغییری پایدار به معنی آنکه بتواند به هنجارها و باورهای کارکنان تبدیل شده باشد، ناکام مانده اند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهبردها و پیامدهای پایداری تغییرات سازمانی در بانک های خصوصی ایران انجام شده است. این پژوهش کیفی و بر پایه نظریه داده بنیاد با رویکرد نظام مند است. جامعه موردمطالعه شامل مدیران و کارشناسان با سابقه شاغل در بانک های خصوصی ایران و نیز خبرگانی است که سابقه و تجربه مطلوبی در زمینه تغییرات سازمانی در این بانک ها داشته اند. مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق با مشارکت کننده های در پژوهش تا حصول اشباع نظری انجام شد. داده های حاصله از طریق فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرم افزار MAXQDA20 تحلیل شدند و اعتباربخشی نتایج با استفاده از معیارهای لینکلن و گوبا (باورپذیری، اطمینان پذیری، تأییدپذیری و انتقال پذیری) صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد راهبردها شامل آموزش اثربخش و به کارگیری گروه های کاری، استقرار سیستم مدیریت دانش، سازوکارهای انگیزشی، تأمین منابع مالی، تدقیق و تبیین برنامه راهبردی سازمان، سبک رهبری، فرایندهای اثربخش و ساختار چابک و پیامدها شامل افزایش بلوغ روان شناختی و بلوغ رفتاری کارکنان، افزایش منابع مالی و کاهش هزینه های سازمان، تأمین رضایت ذی نفعان استراتژیک و کسب مزیت رقابتی است.
طراحی مدل پایداری زنجیره تأمین صنعت گردشگری ایران با تأکید بر شرایط همه گیری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
103 - 144
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مدل پایداری زنجیره تأمین صنعت گردشگری ایران با تأکید بر شرایط همه گیری ویروس کرونا انجام پذیرفته است. این پژوهش مبتنی بر روش کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد بوده است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان صنعت گردشگری جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و به ظهور 438 کد باز، 127 مفهوم، 19 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی در 3 طبقه منجر گردید. نتایج نشان داد که محرک های پایدارسازی زنجیره تأمین گردشگری و توانمندسازهای پایدارسازی زنجیره تأمین گردشگری به عنوان شرایط علی موجب ضرورت یافتن پایدارسازی زنجیره تأمین گردشگری با تأکید بر بحران همه گیری گردیده است. در صورت انتخاب و به کارگیری صحیح کنش برهم کنش ها که همان شیوه های پایدارسازی زنجیره تأمین گردشگری هستند، می توان پایداری عملکرد زنجیره تأمین گردشگری را به عنوان پیامد انتظار داشت
ارائه الگوی پرورش مدیران راهبردی کشور براساس رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
221 - 243
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی پرورش مدیران راهبردی کشور براساس رویکرد نظریه داده بنیاد در وزارت امور اقتصاد و دارایی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، از نوع تحلیل مضمون و از نظر ماهیت، از نوع تحقیق های اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 12 نفر از اساتید دانشگاه در زمینه مدیریت و مدیران ارشد وزارت امور اقتصاد و دارایی می باشد و نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. برای تحلیل داده ها از تئوری داده بنیاد (گراندد تئوری) و از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بوده که در مجموع 8 مقوله و 50 شاخص شناسایی و استخراج شدند و در نتایج حاصل از سطح بندی الگوی نهایی مدل پرورش مدیران راهبردی کشور پیامدها موثرترین عامل در الگوی نهایی پرورش مدیران راهبردی کشور به روش داده بنیاد می باشند و بعد از آن پدیده محوری و راهبردها در اولویت بعدی قرار دارند. شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر در سطح سوم تأثیر بر الگوی نهایی پرورش مدیران راهبردی کشور به روش داده بنیاد قرار گرفته اند و شرایط علی کمترین تأثیر را بر الگوی نهایی پرورش مدیران راهبردی کشور دارد.