
مقالات
حوزههای تخصصی:
شناخت درست وضعیت اشتغال و بیکاری و ساختار نیروی کار مستلزم در دست داشتن آمار کافی، دقیق و به هنگام، با استفاده از بروزترین قطعنامه ها و دستورالعمل های مقرره در سازمان بین المللی کار (ILO) می باشد. این استانداردها و تعاریف که در قطعنامه های کنفرانس های بین المللی آمارشناسان کار (ICLS) مقرر می شوند، نقش اساسی در فرآیندهای تولید داده های اساسی با قابلیت مقایسه بین المللی در هر کشور را دارند. تغییرات اخیر در استانداردهای آماری در سطح بین الملل تأثیر عمده ای بر قابلیت مقایسه داده ها در طول زمان و در بین کشورها داشته است. هدف این تحقیق، بررسی این تغییرات می باشد. به رغم اینکه، معیار یک ساعت کار در استانداردهای بین المللی، به عنوان شغل تثبیت شده است، چندین تفاوت کلیدی بین تعاریف مرتبط با آمارهای نیروی کار معرفی شده در سیزدهمین و نوزدهمین کنفرانس بین المللی آمارشناسان کار در سالهای 1982 میلادی ( 1361) و 2013 میلادی (1392) وجود دارد. بارزترین تأثیر از تغییر در تعریف اشتغال ناشی می شود. با معرفی استانداردهای جدید در نوزدهمین کنفرانس بین المللی آمارشناسان کار، تولیدکنندگان کالاهایی که عمدتاً برای مصرف خود تولید می کنند، کار داوطلبانه و یا کارآموزی بدون مزد انجام می دهند، شاغل محسوب نمی شوند. در مورد بیکاری، برخی از افرادی که قبلاً طبق استانداردهای قدیم، شاغل در نظر گرفته می شدند (تولیدکنندگان مواد غذایی معیشتی بدون اشتغال) در صورت جستجو و در دسترس بودن برای کار، بیکار شناخته می شوند. بنابراین، به کارگیری آخرین استانداردها، معمولاً منجر به کاهش قابل ملاحظه آمار اشتغال و افزایش سطح آمار بیکاری در کشورهایی با سطوح بالای کشاورزی معیشتی می شود. در ارتباط با واژگان، توصیه به جایگزینی عبارت "نیروی کار" به جای"جمعیت فعال اقتصادی/ فعلی یا جاری " و عبارت "خارج از نیروی کار" به جای "جمعیت غیرفعال اقتصادی" شده است.
تحلیل جمعیتی تغییرات سن- زمان در سرمایه گذاری انسانی در ایران پساانقلاب (دوره 1397-1365)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک وجه مهم از رشد اقتصادی که به طور غیرمستقیم و مستقیم با دگرگونی های جمعیتی به خصوص ساختار سنی مرتبط است بهره وری نیروی کار است که با سطح سرمایه گذاری در آموزش و سلامت رابطه مستقیمی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سطح و روند سرمایه گذاری سرمایه انسانی در نقاط شهری ایران و رابطه آن با تغییرات جمعیتی انجام شده است. پس از ساختن نمایه های سنی مصرف آموزش و سلامت از منابع بخش خصوصی و عمومی، تغییرات سن- زمان با استفاده از روش لی-کارتر مدل سازی و تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سهم بخش عمومی (دولت) در آموزش در مقاطع ابتدایی در دهه 1390 افزایش یافته، اما هزینه های دانشگاهی عمدتاً بر دوش خانوار بوده تا دولت. مقایسه بخش سلامت و آموزش بین دولت و خانوار حاکی از آن است که در حالی که دولت به خصوص در سال های اخیر عمدتاً بر هزینه های آموزش تکیه کرده، عمده هزینه های سلامت کودکان بر دوش خانوار است. مقایسه کوهورت های متولدین مختلف نیز نشان می دهد که بر خلاف کوهورت های قدیمی تر که هزینه آموزش آنها بر دوش خانوار بوده در کوهورت های جدید این هزینه بیشتر از سوی دولت پرداخت می شود. در نتیجه، یافته های بخش نسلی تا حد زیادی یافته های بخش مقطعی را تأیید می کند.
سال های ازدست رفته عمر بالقوه تولیدی ناشی از حوادث ترافیکی در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی سنی متفاوت مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی در مقایسه با سایر علل اصلی مرگ ومیر در کشور، باعث شده تا این نوع مرگ ها تأثیر مهمی بر سال های عمر ازدست رفته زودرس داشته باشند. لذا در این مطالعه، تفاوت های استانی سال های ازدست رفته عمر بالقوه تولیدی ناشی از حوادث ترافیکی در سطح ملی و استانی در سال 1400 محاسبه شده است. داده ها از مطالعه بار جهانی بیماری ها (2021) اخذ شده است. سپس با استفاده روش استاندارد، سال های ازدست رفته عمر بالقوه (YPLL) و سال های ازدست رفته عمر بالقوه تولیدی (YPPLL) محاسبه شده است. یافته ها نشان می دهند که مقادیر این دو شاخص در کشور و در هر دو جنس بالاتر از میانگین جهانی است. همچنین در رابطه با هر دو شاخص، تفاوت های مهمی بین سطح استان های کشور وجود دارد. استان های سیستان و بلوچستان، فارس و هرمزگان دارای بالاترین میزان و استان های تهران و البرز دارای کمترین میزان سال های ازدست رفته عمر بالقوه (YPLL) و سال های ازدست رفته بالقوه عمر تولیدی (YPPLL) در کشور بودند. نتایج مطالعه، توجه به تفاوت های استانی شاخص مرگ زودرس ناشی از حوادث ترافیکی به عنوان ظرفیتی برای کاهش این مرگ ها و در نهایت، افزایش امید زندگی در بدو تولد را گوشزد می کند.
کاربرد روش بیوگی در برآورد مرگ و میر بزرگسالان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقرار سیستم ثبت وقایع حیاتی و آگاهی از تعداد و روند مرگ ومیر در گروه های مختلف سنی، یکی از مهمترین و اثربخش ترین راهبردهای جوامع برای افزایش طول عمر شهروندان خود بوده است. بااین حال، نواقص پوششی و محتوایی آمارهای ثبتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه، متخصصان حوزه جمعیت شناسی را ترغیب به ابداع روش های غیرمستقیم برآورد شاخص های جمعیتی نموده است. این روش ها، که از اواخر دهه 1950 میلادی توسعه یافتند، خصوصاً در حوزه مرگ ومیر بسیار مثمرثمر بوده اند. در این مطالعه، تلاش شد ضمن برآورد احتمالات بقاء و امید زندگی زنان و مردان ایرانی برای سال های سرشماری (1345-1395) با استفاده از روش غیرمستقیم بیوگی، کارآیی این روش در بستر آمارهای حاصل از سرشماری نیز ارزیابی شود. نتایج نشان داد که احتمالات بقاء و ارقام امید زندگی حاصل از روش بیوگی، خصوصاً برای زنان، با بیش برآوردی روبه روست. علل این بیش برآوردی را می توان در فراهم نبودن پیش فرض های روش بیوگی در آمارهای حاصل از سرشماری در ایران و نیز در ناهمخوانی احتمالی الگوی سنی مرگ ومیر ایران با جداول عمر مدل استفاده شده در این مطالعه (جداول کول و دمنی - مدل غرب) جستجو نمود. پیشنهاد می شود کارایی روش بیوگی با استفاده از داده های حاصل از نمونه گیری (که در آن سؤالات متناسب با روش بیوگی گنجانده شده باشد) نیز امتحان شود و نتایج آن با نتایج مطالعه پیش رو مقایسه گردد.
برآورد اثرات سناریوهای مختلف پیش بینی مهاجرت بر ساختار سنی در ایران تا سال 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به برآورد تأثیر تراز مهاجرت بر ساختار سنی جمعیت ایران تا سال 1420 می پردازد. با استفاده از مدل ها و روش های جمعیت شناختی و داده های سرشماری دهه های اخیر، تغییرات شاخص های سنی در سناریوهای مختلف مهاجرتی تحلیل شده است. نتایج نشان می دهند که میزان خالص مهاجرت کشور در دوره زمانی 1400- 1395 سالانه معادل 9/1- در هزار بوده است. بر اساس سناریوهای مهاجرتی این پژوهش، تراز خالص مهاجرت کشور بین صفر تا 4- در هزار درنظر گرفته شده است. در صورت افزایشی شدن تراز منفی خالص مهاجرتی و رسیدن آن به 4- در هزار تا سال 1420، میانه سنی جمعیت از 40 به 46 سال و شاخص سالخوردگی از 35 به 138 نفر سالمند به ازای هر 100 نفر جمعیت جوان افزایش می یابد. در مقابل، در سناریوی کاهشی تراز منفی خالص مهاجرتی و صفر شدن آن تا سال 1420، میانه سنی حدود 40 سال و شاخص سالخوردگی به 75 نفر سالمند به ازای هر 100 نفر جمعیت جوان افزایش می یابد. نتایج نشان می دهد که الگوی تغییرات خالص مهاجرتی کشور می تواند بر روند جوانی و سالخوردگی و الگوی تغییرات هرم سنی معنادار باشد. سیاست های علمی و منطقی تعدیل روند تراز منفی مهاجرت می تواند به حفظ سرمایه انسانی، بهبود باروری، و کاهش سرعت سالخورده شدن جمعیت کمک کند. تدوین سیاست های عقلائی و علمی کاهش مهاجرفرستی کشور نه تنها موجب حفظ سرمایه های انسانی کشور می شود، بلکه زمینه ترمیم هرم سنی جمعیت، بهبود سطح باروری و مقابله با سالخورده شدن جمعیت را فراهم می کند.
واکاوی مهاجرت های بین استانی در ایران طی دوره زمانی 1395-1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد آماری بیانگر بالا بودن میزان مهاجرت های داخلی ایران و تغییر الگوی جریان این مهاجرت ها به سمت افزایش مهاجرت های بین استانی طی سال های اخیر است. هدف این مطالعه، واکاوی تحولات، الگوها، اثربخشی و مسیرهای مهاجرت بین استانی کشور طی دوره 1385-1395 بود. بدین منظور از روش تحلیل ثانویه داده های مهاجرت 31 استان کشور بهره گرفته شده است. یافته ها نشان می دهند، طی دوره های مذکور همواره برخی استان ها مهاجرفرست درحالیکه بعضی مهاجرپذیر بوده اند. استان های یزد، البرز و سمنان، بالاترین نسبت مهاجرپذیری به مهاجرفرستی را داشته اند. مهاجرپذیری و مهاجرفرستی استان ها از سطح توسعه یافتگی آنها تأثیر پذیرفته است. طی دوره های مورد مطالعه، میزان اثربخشی مهاجرت در بازتوزیع فضایی جمعیت در استان های غربی، مرکزی و جنوب شرقی بیشتر و در استان های شرقی کشور کمتر بوده است.اثر مهاجرت های بین استانی در بازتوزیع جمعیت نیز تاحدودی افزایش یافته است. طی دوره 1385-1390، از حجم مهاجرت ها به پایتخت کاسته شده و بر حجم مهاجرت ها به فواصل کوتاه و به کلان شهرهای منطقه ای افزوده شده است، درحالیکه طی دوره 1390-1395، عکس آن اتفاق افتاده است. در هر دو دوره، نقش استان های کلان شهری منطقه ای در جذب مهاجران استان های همسایه (همانند استان خراسان رضوی در جذب مهاجران خراسان شمالی، جنوبی و سیستان وبلوچستان و...) قابل مشاهده است. استان تهران و استان های همجوار با بُعد مسافت کمتر، مقصد اکثر مهاجرت های بین استانی بوده اند. نتایج نشان می دهند جریان مهاجرت بین استانی کشور به شدت متأثر از راهبردها و سیاست گذاری های دولت در استان ها بوده و این موضوع نقش زیادی در شکل گیری بازتوزیع فضایی جمعیت در کشور دارد.
عوامل اثرگذار بر تمایل ایرانیان مهاجر به برقراری مناسبات اجتماعی با همدیگر در کشور آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در سال 1397 و با هدف تبیین جامعه شناختی تمایل ایرانیان مهاجر به برقراری مناسبات اجتماعی در کشور آلمان انجام شده است. در این نوشتار، از رویکردهای نظری مختلفی استفاده شده که مهمترین آن ها، نظریه انطباق مهاجران است. این پژوهش به روش پیمایشی بر روی 280 نفر از ایرانیان مهاجر بالای ۱۸ سال ساکن در سه استان بادن - ورتمبرگ، نوردین وستفالن و هسن انجام شده و برای این منظور از نمونه گیری زنجیره ای هدفمند و در دسترس و نیز پرسشنامیه محقق ساخته بهره گرفته شده است. پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ (تفاوت نسلی 0.82، التزام به مبانی اخلاقی و دینی 0.86، محدودیت های تحصیلی 0.81، اعتماد بین فردی 0.89، اهمیت طول مدت اقامت 0.86، پذیرش هنجارهای کشور میزبان 0.77، نقش استفاده از شبکه های اجتماعی 0.91 و تمایل به ایجاد مناسبات اجتماعی 0.83) سنجیده شد. نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد متغیرهای اهمیت طول مدت اقامت، اعتماد بین فردی، التزام به مبانی اخلاقی و دینی، و وضعیت تأهل با تمایل ایرانیان مهاجر به برقراری مناسبات اجتماعی با همدیگر رابطیه معنی دار داشتند. و به صورت واقعی و تعدیل یافته، 17 درصد از واریانس تمایل ایرانیان مهاجر به برقراری مناسبات اجتماعی با متغیرهای مستقل تبیین و پیش بینی می شود. برگزاری مناسبت های فرهنگی، بهره گیری از تجارب زیسته و برنامه ریزی و سیاست گذاری مراکز فرهنگی کشور در جهت تقویت پایه های نوع دوستی و همکاری در جامعه میزبان می تواند از زمینه های اثربخش رفع برخی از مشکلات ایرانیان مهاجر باشد.
سالخوردگی جمعیت و نیازهای نوپدید جامعه سالمندی با تأکید بر جامعه روستایی شهرستان سلسله استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمعیت ایران به زودی وارد مراحل پیشرفته ای از سالمندی خواهد شد. ازاین رو، ضمن تلاش برای افزایش سطح فرزندآوری، می بایست تلاش هایی آینده نگرانه به منظور تعدیل مسائل و مشکلات و ارتقاء به زیستی سالمندان صورت گیرد. این مطالعه با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختمند و مصاحبه، در تلاش است به شناختی مناسب از چالش ها، علایق، نیازهای نوپدید و انتظارات سالمندان و عوامل مرتبط در شهرستان سلسله استان لرستان دست یابد. جامعه آماری، افراد بالای 60 سال این شهرستان در سال 1401 بوده و حجم نمونه نیز 1300 نفر تعیین گردید. طبق یافته ها، سالمندان شهرستان سلسله، برخلاف تصورات قالبی و اسطوره های ذهنی، از توانایی ها و علایق قابل توجهی برخوردارند. این در حالی است که آنها با مسائل متعددی نیز روبرو هستند. به نحوی که 95 درصد آنها حداقل به یک مسئله خاص مبتلا هستند. درآمد ناکافی، احساس درماندگی در تأمین آینده، هزینه های بالای درمانی و ابتلا به بیماری های خاص از مشکلات مهم این سالمندان است. در بررسی نیازها و انتظارات آنها، عمدتاً کم توجهی فرزندان و مسئولان مربوطه به آنها گزارش می شود. در روستاهای پیرامونی، رفع نیازهای معیشتی و حمایتی سالمندان اولویت بیشتری دارد، درحالیکه برای سالمندان ساکن شهر، تأمین هزینه های درمانی و فراهم آوری امکان خودشکوفایی از اهمیت بیشتری برخوردار است. به نظر می رسد عملیاتی نمودن تام و تمام راهبردهای سند ملی سالمندان و تحقق راهبردهای حمایت از سالمندان بسیار ضروری، مفید و اثربخش خواهد بود.
تغییرات ارزشی و نگرشی در نهاد خانواده ایرانی بر اساس پیمایش جهانی 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک تحلیل ثانویه بر اساس داده های پیمایش جهانی ارزش ها (2020) است که به بررسی عوامل مؤثر بر تمایزات ارزشی و نگرشی در نهاد خانواده ایرانی می پردازد. هدف از این پژوهش، شناسایی و تحلیل الگوهای تغییر در نگرش ها و باورهای مرتبط با خانواده، روابط جنسی، خشونت خانگی، نقش های جنسیتی و مسئولیت های اجتماعی در جامعه ایران است. نتایج نشان می دهد که نگرش های اجتماعی در ایران تحت تأثیر عواملی نظیر سن، جنسیت، وضعیت اقتصادی و تحولات فرهنگی در حال تغییر است. اکثر پاسخ دهندگان (71.9 درصد) با روابط جنسی قبل از ازدواج مخالف هستند، اما نسبت به سقط جنین و طلاق شکاف نسلی و تغییرات مثبتی مشاهده می شود. همچنین، جامعه به طور فزاینده ای با خشونت علیه زنان و کودکان مخالف است. تحلیل داده ها نشان می دهد که افراد با تحصیلات دانشگاهی و ساکنان شهر، نگرش های مدرن تری نسبت به مسائل اجتماعی دارند. علاوه بر این، وضعیت اقتصادی بر نگرش ها تأثیرگذار است؛ به طوری که با افزایش درآمد، پذیرش سقط جنین و طلاق افزایش می یابد. این تغییرات به ویژه در نسل های جوان تر و در میان افراد با وضعیت اقتصادی بهتر مشهود است. این یافته ها بر ضرورت توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان اجتماعی به این تغییرات و اتخاذ رویکردهای متناسب با تحولات جامعه تأکید می کند.
چرخه های زندگی زناشوئی و تصمیم به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مطالعه بسترهای شکل گیری تصمیم به جدایی و طلاق در بین ساکنان شهر تهران، با رویکرد چرخه های زندگی می پردازد. روش پژوهش، پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران در سال 1401 می باشد و حجم نمونه نیز 630 نفر زن و مرد متأهل ساکن شهر تهران هستند که به صورت تصادفی از مناطق 22گانه تهران انتخاب شدند. برای تبیین موضوع مورد نظر از نظریات همسان همسری، نقش ها و تاب آوری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که تصمیم به جدایی و طلاق متأثر از سه مرحله زندگی زوجین است: مرحله نخست، یعنی آشنایی و سازگار شدن زوجین (38 درصد)، مرحله دوم، یعنی میانه زندگی خانوادگی با مشخصه ثبات زندگی زناشوئی (28 درصد) و مرحله پایانی چرخه زندگی زناشوئی، یعنی مؤلفه های ناپایدارکننده زندگی و بروز فرایند غریبگی (30 درصد).