پژوهش های صورت گرفته درباره تصوف در کردستان، عمدتاً تاریخ طریقت های صوفیانه را به صورت جداگانه و به دور از فضای ارتباطی آنها بررسی کرده اند؛ درحالی که به دلیل تأثیرگذاری مراودات این طریقت ها در تاریخ اجتماعی کردستان، مطالعه پیوندهای گوناگون مشایخ و پیروان آنها نیز امری ضروری است. در پژوهش پیش رو به این پرسش پاسخ داده شده است که پس از دوره مولانا خالد شهرزوری (1193-1242ق) طریقت های نقشبندیه و قادریه در مناطق کردنشین چه مناسباتی داشته اند؟ نتایج پژوهش -که به صورت مطالعات کتابخانه ای انجام شده است- نشان می دهد که پس از تنش ها و تقابلات اولیه، مناسبات این دو طریقت به سمت همکاری و همراهی پیش رفت؛ به گونه ای که پس از مدتی، مشایخ نقشبندی با ملاحظه حضور و نفوذ قادری ها در جامعه کردستان و به منظور مدیریت اوضاع پیروانشان، در برخی آداب طریقت تغییراتی ایجاد و بعضاً آنها را به روش قادریه نزدیک تر کردند. علاوه بر آن، در میان مشایخ دو طریقت مناسباتی چند، مانند مراودات طریقتی، پیوندهای دوستی و ارتباطات خاندانی شکل گرفت. آنان همچنین در آیین های طریقتی یکدیگر شرکت می کردند و در برخی زمینه های علمی و فرهنگی نیز با یکدیگر در پیوند بودند. تعامل آنان تا جایی پیش رفت که مشایخ نقشبندی، متأثر از میراث پیشینی خود و با در نظر داشتن اوضاع جامعه کردی، رهبری برخی از مریدان قادری را نیز برعهده گرفتند و به این ترتیب، فصل جدیدی از طریقت ورزی در کردستان را آغاز کردند.