مقالات
حوزه های تخصصی:
سقوط دولت صفوی ، آن نیز با شورشی از داخل مرزهای سیاسی خود توسط غلزایی های قندهار ،-پیامدهای مختلفی داشت.از بین رفتن دولت مرکزی و فقدان حکومت مقتدر در ایران، همچنین ، رشد سریع وگسترده ی مدعیان سلطنت در گوشه و کنار ایران ، از مهم ترین این پیامدها بود. این دو مسئله موجب شد تا امنیت داخلی دستخوش آسیب شدیدی شود و درگیریها و جنگ های مداوم داخلی و خارجی ، کاهش جمعیت و از رونق افتادن فعالیت های بازرگانی را به همراه آورد.
در این میان،اگر چه در شرایط پدید آمده همه جای ایران تمامی و ساکنان آن در معرض آسیب بودند، اما گرو ه های قومی و اقلیت های دینی به دلیل اختلا ف هایی که با حاکمیت های این دوره به ویژه از نظر قومی و دینی داشتند، بیشتر در معرض خطر قرار گرفتند. در همان حال ، ارامنه که جایگاه مهمی در مناسبات اجتماعی و اقتصادی ایران برای خود یافته بودند ، در روابط خود با حاکمان این دوره آسیب های زیادی دیدند. اوج این آسیب پذیری را در زمان حضور نادر در عرصه ی سیاسی ایران می توان دید.اگر چه مبنای اصلی رفتارهای نادر با قبایل و گرو ه های مختلف و اقلیت های دینی بر پایه ی مسائل قومی ودینی قرار نداشت ، اما همین اختلاف ، بهانه ی مناسبی برای تفاوت در رفتارها و روابط فراهم آورد. این مقاله با هدف بررسی مناسبات نادر با اقلیت دینی ارامنه، از زمان حضور او در عرصه ی سیاسی ایران تا قتل وی تنظیم شده است.
مصلحت عمومی در اندیشه ی سیاسی خواجه رشید الدین فضل الله همدانی
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین وزیر ، مورخ و فیلسوف دوره ی ایلخانی ، که شاهد ویرانی های ناشی از یورش های چند دهه ی مغولان و رفتارهای نظارت ناپذیر نیروهای مرکز گریز بود ، برای برای برون رفت از بحران اقتصادی و اجتماعی، به اصلاحات بنیادی دست زد. او با آگاهی از اندیشه ی ایرانشهری به جایگاه و رابطه ی فرمانروا و مردم در جامعه ، موجودیت حیات سیاسی آن دو را قائم به تداوم این رابطه و حفظ آن جایگاه می دانست. رشیدالدین با این پیش فرض به ایجاد اصلاحات دست زد. اصلاحات او دو جانبه بود ، زیرا هم منافع حکومت را تأمین می کرد و هم منافع مردم را حفظ می نمود.
این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی د رصدد تبیین و تحلیل جایگاه و اهمیت مصلحت عمومی درنظام اندیشه ی سیاسی رشیدالدین است. پاسخ به این پرسش در قالب این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که مصلحت عمومی یکی از محورهای کانونی دستگاه فکری خواجه است،که در چهارچوبش اصلاحات او معنا و مفهوم پیدا می کند.
مصلحت عمومی در اندیشه ی رشیدالدین با نوعی آگاهی پیشینی همراه بود و نتیجه ی اجتناب ناپذیر اصلاحات وی به شمار نمی آمد. او با آگاهی ، درصدد اتحاد بین مثال عقلانی ماورایی و جهان مادی بود ، و باور داشت که با اصلاحات می توان "" نظام احسن ماورایی"" را به ""نظام احسن دنیایی"" تبدیل کرد.
تأثیر حضور و نفوذ صوفیان نقشبندی در دستگاه حاکمه ی بابری(1118-932ق)
حوزه های تخصصی:
ورود بابریان به عرصه ی سیاسی هندوستان با حضور و نفوذ صوفیان نقشبندی در آن خطه مقارن بود.دیدگاه های خاص بزرگان فرقه ی نقشبندی در لزوم نزدیکی به امراء وسلاطین از یک طرف ، و ارادت اجدادی تیموریان و اخلاف آنان (بابریان) در هند از طرف دیگر ،زمینه ی حضور و نفوذ آنان را در مسایل این عصر بیش از پیش فراخ تر نمود. از این رو، رد پای فکری و سیاسی صوفیان این فرقه به طور آشکار و نهان در حوادث عصر تیموری هویداست.در واقع، تأثیر و نفوذ فکری این فرقه، به ویژه در دو حادثه ی مهم عصر بابری ، یعنی اصلاحات دینی اکبر وپیامدهای آن و سیاست دینی اورنگ زیب، مؤید اهمیت انکار ناپذیر این فرقه و لزوم بررسی چگونگی حضور و نفوذ این فرقه در عصر بابری است . نویسنده در این مقاله با استفاده از منابع مکتوب ، در پی یافتن چگونگی تأثیر فکری و سیاسی بزرگان این فرقه و تعامل آنان با دربار بابری است.
سلّامی والنُتَف و الطُرَف
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران متأخر با توجیه تناقضات و اغماضِ ابهامات موجود در منابع ، أخبار ولاة خراسان را به مورخ قرن چهارم هجری ابوعلی حسین بنژ احمد سلّامی بیهقی نسبت داده اند که کتابی با عنوان النتف والطرف نیز به وی منسوب است. تا کنون هیچ یک از این دو اثر به دست نیامده است. پژوهش حاضر به بررسی انتساب النتف و الطرف به ابوعلی سلّامی اختصاص دارد تا در پرتو آن برخی از کاستی های تحقیقات جدید برطرف شود. همچنین برای معرفی النتف و الطرف مستخرجاتی از این کتاب ، مذکور در منابع ادوار بعد ، ارائه می کند. یافته های این پژوهش دلالت بر آن دارد که کتاب جُنگ گونه ی النتف والطرف تا سده ی ششم هجری شناخته شده و مورد استناد بود ، اما انتساب آن به سلّامی در همه ی منابع تأیید نمی شود. افزون آن که مؤلفان شیعی در قرون میانی ، با وجود بهره گرفتن از هر دو اثر پیش گفته ، از ابو عبدالله سلامی به عنوان نویسنده ی النتف و الطرف نام برده اند. بعید نیست که مؤلف اخیر همان ابوالحسن عبدالله بن موسی سلامی اخباری (374ه.ق) باشد که آثاری در نوادر و تواریخ حکام داشته است. چنین می نماید که تشابه در نسبت و زمینه ی آثار و نیز هم عصری این نویسندگان ، موجب انتساب النتف و الطرف به ابوعلی سلّامی شده باشد. این شواهد موجب تردید در قابل اعتماد بودن گزارش های منابع و نیز دعاوی پژوهش های جدید در باره ی مؤلف أخبار ولاةخراسان است.
دست نوشته های اسماعیلیان بدخشان
حوزه های تخصصی:
در دور دست ها ، پهلو به پهلوی چین ، باریکه سرزمینی است ، بسیار مرتفع ، با کوه های آسمان بوس و به هم فشرده ، با معبرهای تنگ دشوار گذر، با زمستان های سرد نه ماهه ، برخوردگاه چهار تمدن بزرگ آسیا : ایران ، هند ، چین و آسیای مرکزی که دورترین نقطه است نسبت به همه ی آنها و پناهگاهی است امن برای رانده شدگان از سراسر این سرزمین ها ،نه تنها کسان که حتی باورها و اندیشه-های کهن ، نه در کنار هم که آمیخته با هم و نمایان در دست نوشته هایشان : دست نوشته های اسماعیلیان بدخشان. نویسنده ، در این مقاله می کوشد با جستجوی میدانی به معرفی آنها بپردازد .
کردهای ایزدی (پژوهشی در وجه تسمیه و ریشه ی نژادی)
حوزه های تخصصی:
ایزدیه یا همان جامعه ی کُردهای ایزدی که در کشورهای عرا ق ، ترکیه ، سوریه و ارمنستان ساکن اند و در طی قرون گذشته مورد توجه مورخان و نویسندگان ( اعم از مسلمان و غیرمسلما-ن)بوده اند ، ازقدیم ترین باورها و اعتقادات دینی منطقه ، بهره یافته و در دور ه های مختلف تاریخی و با ظهور ادیان آسمانی و مکاتب بشری ، تحت تأثیر آنها قرار گرفته اند.
حاصل حضور پیروان ادیان مختلف آسمانی و تمد ن های بشری و مظاهر فرهنگی آن در بین النهرین ، حوادث تاریخی ، و سرانجام ، موقعیت جغرافیایی آنان مجموعه ای بود از عقاید مختلط و انحرافی و در بسیاری از موارد خرافی ، که در نظام طبقاتی ایزدیان به حیات خود ادامه داد.
یکی از نقاط کور تاریخ این نحله ، نام آنان است؛ در بیشتر منابع موجود از ایشان تحت عنوان یزیدیه نام می برند. در حالی که ، افرادطایفه ی مذکور و نیز پار ه ای از منابع، عنوان ایزدی و ایزدیه را نام درست و صحیح آنان می دانند.
در این نوشتار، با واکاوی آثار مکتوب درباره ی ایزدیه ، و ارائه ی تحلیل و تفسیر داده ها، بر وجه تسمیه ی این فرقه پرتو می افکنیم و نتیجه می گیریم که برآیند باورها و رفتارهای دینی آنان ، چیزی جز زرتشتی گری آمیخته به معتقدات اسلامی، یهودی، مسیحی، و رفتارهای دینی آنان ، -چیزی جز زرتشتی گری آمیخته به معتقدات اسلامی، یهودی ، مسیحی و دیگر مکاتب فکری بشری ، نیست. پس ، نام صحیح این اقلیت دینی ایزدیه است.
تأثیر مناسبات اجتماعی در شکل بندی کالبدی شهر ایرانی –اسلامی ( بر اساس رویکرد نمونه وار به شهر ری در عصر سلجوقی)
حوزه های تخصصی:
تأکید بر شکل تاریخی شهر و توجه به ویژگی های کالبدی آن ، بدان علت است که بافت شهری را می توان بازتاب ساختار اجتماعی در جامعه ی شهری دانست . در واقع، از طریق اتخاذ رویکرد تحلیل شکل شهر و بررسی کالبدی آن ، فهم و تحلیل مناسبات شهرنشینی و اوضاع و احوال اجتماعی حاکم برشهر در یک دوره ی تاریخی تسهیل می شود . به طور کلی ، فضا و کالبد شهر و نظام اجتماعی حاکم بر آن در تعامل مستقیم با یکدیگر قرار دارند. همان گونه که ساختار کالبدی شهر و نحوه ی چیدمان عناصر شهری، بر نظام اجتماعی تأثیرهایی در بر خواهد داشت ، مناسبات اجتماعی نیز برعکس بر بافت شهر ی اثرهای ژرفی بر جای می نهد. ویژ گی های مناسبات اجتما عی شهر ری را در چند محور کلی بدین صورت می توان دسته بندی نمود: الف) علل بیرونی:1. دوره ی سلجو قی عصر انحطاط مکتب اعتزال ، به عنوان نمایند ه ی گرایش های عقلی و فلسفی ، است ظهور اشاعره و استیلای روح اشعری گری در جامعه-ی اسلامی ، به برقراری دور ه ای از تعصبات دینی و مذهبی و جمود فکری در ری انجامید.2.دخالت حکومت سلجو قی در امور دینی و مذهبی و حمایت از گروه و فرقه ای علیه سایر فرق و مذاهب ، بر آشفتگی های اجتماعی می افزود و شهر ری را با بحران اجتما عی دامنه د اری مواجه نمود. ب)علل درونی:1. شهر ری در این ایام از مرکزیت علمی و آموزشی برخوردار بود و در کانون توجه فرق و مذاهب اسلامی قرار داشت. این شهر محل آمد و شد علما و نخبگان دینی و علمی به حساب می آمد و این امر ، ری را محل تضارب آرا و اندیشه ها می نمود. 2. خصایص جمعیتی ری، که از لحاظ قومی و مذهبی همگونی نداشت، زمینه ی مساعدی برای دسته بندی و صف بندی های اجتماعی بین ساکنان شهر ایجاد می کرد. موارد یاد شده ، زمینه ی بروز ستیزه های اجتما عی گسترده و مستمر بین گروه های شهری را فراهم آورد ، که وجه غالب مناسبات اجتما عی را در ری شکل می دا د. تغییرا ت کالبدی فضای شهری و تفکیک آن به سه بخش کاملا مجزا و مستقل از یکدیگر – مختص سه فرقه ی بزرگ مذهبی شهر- در رابطه با تحولات به وجود آمده در نظام اجتماعی شهر ، پی گیری می شد. تفکیک فضای کالبدی شهر در تقسیم بندی عناصر اصلی ساختار شهری تجلی یافت. بدین معنی که هر یک از فرقه های شهر با تمرکز در بخش های منتسب به خود ، به برپایی محله های مسکو نی ، مساجد ، بازارها ، مدارس و مراکز علمی و آموزشی خاص خود اهتمام ورزیدند. این امر، به گسترش شکاف و واگرایی هر چه بیشتر گروه های شهری انجامید و تشدید ستیزه های اجتماعی را در پی داشت. تداوم این شر ایط ، شهر ری را به سوی بحران اجتماعی حادی سوق داد که حیات شهری را در آن به شدت تهدید می نمود.