مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 143
حوزههای تخصصی:
Avicenna (Ibn Sinā) is the inheritor of Peripatetic Philosophy. Peripatetic Philosophy is the same as Philosophy of Aristotle, and Avicenna always praised Aristotle for that he reformed and reorganized philosophy in a logical and intellectual framework so that One can deliberate its truth and false according to reason. However, Avicenna in his Philosophizes was extending new approaches, and under several decisive elements he produced a new collection and presented his special philosophy. Four decisive elements in presentation of special philosophy of Avicenna are (1) Greek philosophy, (2) religion of Islam, (3) mysterious aptitude, and (4) intellectual genius. These factors drove Avicenna to a conclusion that by avoiding some Aristotelian elements and approaching to some non - Aristotelian elements, attain his special philosophy, a philosophy that, in spite of being Peripatetic, is in accordance with Religion and compatible with spirit and principles of Islamic culture.In this article, in proper order and brief manner, I will present a description and explanation of the three elements that are non-Aristotelian and have a great impression on Avicenna's philosophy, and finally detect same agreement of opinions in their works. The elements that we will speak of them are as follows: (1) on the doctrine of emanation and proceeding world from First Principle. (2) on the reason and soul and body. (3) on the matter and form
اصول تربیتی جِهاد تبیین با تأکید بر اصول مقابله با جهل مرکّب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین کارامدی نظام مبتنی بر ولایت فقیه، مستلزم تبیین مبانی معرفتی انقلاب اسلامی، دستاوردهای مادی و معنوی نظام اسلامی و موانع ایجاد شده توسط نظام استکبار است. اما اقناع شدن و پذیرش مخاطب تبیین، گاهی با موانعی مواجه می شود. هدف مقاله حاضر، یافتن اصول تربیتی مبتنی بر معارف قرآن و عترت به منظور مقابله با جهل مرکّب به عنوان مانعی برای موفقیت در جهاد تبیین بود. روش: روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها: اسباب ایجاد جهل مرکّب نسبت به شناخت مبانی معرفتی انقلاب اسلامی و میزان کارامدی آن، در سه دسته گرایشی(مانند تعصّبات حزبی)، بینشی(مانند تقلید کورکورانه یا تبعیت از گمان) و رفتاری(مانند خوردن مال حرام) قرار می گیرند. بر این اساس، اصول تربیتی مقابله با جهل مرکّب عبارتند از: یادآوری و هشدار نسبت به توهّم دانایی؛ تزکیه و تهذیب اخلاقی متربّی؛ تواضع علمی و پرهیز دادن نسبت به غرور و فریفتگی علمی؛ ارزشیابی مستمر روشهای کسب اطلاعات و اخبار و روشهای استنتاجی به صورت معتدل. نتیجه گیری: رعایت اصول تربیتی قرآن بنیان می تواند با رفع موانع شناخت حقیقت، به منظور مقابله با جهل مرکّب و زمینه سازی برای موفقیت جِهاد تبیین، مفید واقع شود.
عوامل مؤثر بر انتخاب لباس اجتماع زنان با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز (مطالعه موردی: زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
57 - 75
حوزههای تخصصی:
مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعه شناسی بدن)، انسان را عاملی جسم مند تعریف می کند. به عبارتی بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین می شود. لباس یک تمهید دلالت گرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که روی بدن قرار می گیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف می شود و برخی کردارهای بدنی اهمیت می یابند. مدیریت بدن فرد به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگی های ظاهری، رابطه مستقیمی با انتخاب نوع لباس دارد. سؤال پژوهش این است که عوامل مؤثر بر انتخاب انواع لباس اجتماع زنان، با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز چیست. هدف پژوهش، شناخت عوامل انتخاب لباس اجتماع زنان برای نمایش اندام مطابق با رویکرد مدیریت بدن است. روش پژوهش تحلیلی، همبستگی و پیمایشی و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری شامل زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران و تعداد نمونه 384 نفر است. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته به روش تصادفی ساده جمع آوری شدند. یافته ها نشان داد مدیریت بدن در ساختارهای اجتماعی متغیر است. گاهی انتخاب لباس اجتماع برای متناسب سازی با تفکر سایرین در جامعه و ابزار قدرت است و گاهی برای دستیابی به پذیرش های مثبت و همسو با فعالیت های اجتماعی است
نقش ذخیره سازی، انتشار و کاربرد دانش در بهبود وضعیت آموزش کارکنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش ذخیره سازی، انتشار و کاربرد دانش در بهبود وضعیت آموزش کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس است.
روش : پژوهش حاضر در زمره پژوهش های کاربردی قرار دارد. روش پژوهش از نوع تحلیلی- پیمایشی است. جامعه پژوهش حاضر عبارت است از تمامی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس. این تعداد مشتمل است بر 15 مدیر و 272 کارمند. نمونه ها نیز با بهره گیری از فرمول کوکران شامل 15 مدیر و 200 کارمند از جامعه نامبرده است. روش نمونه گیری در هر دو گروه مدیران و کارکنان به صورت تصادفی- طبقه ای است. به منظور گردآوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است. در این پژوهش به دو روش توصیفی و استنباطی به تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه ها پرداخته شد. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه هایی نظیر فراوانی به تحلیل ویژگی های جامعه پرداخته شد و در سطح استنباطی فنون استنباطی آزمون نرمال بودن کولموگروف- اسمیرنف، آزمون دوجمله ای برای بررسی فرضیه ها استفاده شد.
یافته ها: مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است. همچنین، ذخیره سازی دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است. انتشار دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس تأثیر دارد. کاربرد دانش نیز در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ذخیره سازی و انتشار دانش نقش مهمی در افزایش کارایی آموزشی کارکنان و مدیران دانشگاهی دارد. علاوه بر آن، توجه به عواملی چون: تقویت فرهنگ سازمانی، تعامل میان همکاران، توجه به زیرساخت ها و فناوری اطلاعات نقش مهمی در کاربرد دانش در دانشگاه دارد. برگزاری دوره های آموزشی، ایجاد پایگاه دانش، راه اندازی سیستم سنجش مدیریت دانش، ایجاد نظام پیشنهادها برای بهبود فعالیت سازمانی، برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای توسعه حرفه ای کارکنان از زمره پیشنهادهای این پژوهش است.
تحلیل نقش پیچیدگی وظایف کاری در توقف جستجوی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناخت نقش سطح پیچیدگی وظایف کاری در رفتار توقف جستجوی اطلاعات در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز است. این رفتار، شامل توقف نشست جستجوی اطلاعات و توقف پرسش می شود.روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی، از حیث ماهیت داده ها، پژوهشی کمی و از نقطه نظر روش گردآوری داده ها توصیفی بود که با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کمی و مشاهده ساختارمند انجام شد. جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز بود و حجم کفایت نمونه از طریق نرم افزار جی پاور نسخه 3.1.9.7 محاسبه شد. بدین منظور اندازه اثر مناسب با توجه به مطالعات رفتار در حوزه تعامل انسان- رایانه عدد 0/89 خطای آلفا 0/05 و میزان اطمینان 95 درصد در نظر گرفته شد؛ با توجه به نوع آزمون های مورد استفاده حجم نمونه برای آزمون یومان ویتنی تعداد 72 نفر و برای آزمون تی دو نمونه مستقل 68 نفر به دست آمد. در عین حال به منظور اطمینان بیشتر، گردآوری داده از 80 دانشجو انجام شد که داده های سه دانشجو به دلیل پرت بودن حذف شد و در آخر، داده های 77 نفر تحلیل شد. برای انجام پژوهش، در ابتدا با استفاده از مخزن وظایف جستجو هشت وظیفه طراحی شد. پس از تائید روایی صوری وظایف توسط اساتید علم اطلاعات، چهار نفر از اساتید علم اطلاعات در تخصص طراحی وظیفه، سطح پیچیدگی وظایف را در قالب طیف لیکرت تعیین نمودند و سرانجام، بر مبنای میزان توافق متخصصان، دو وظیفه ساده و دو وظیفه پیچیده انتخاب شد. دانشجویان، درحالی که تمامی تراکنش های آن ها توسط نسخه 2019/0 نرم افزار کمتازیا ضبط می شد، وظایف را در موتور کاوش گوگل جستجو کردند. سپس با مشاهده فایل ثبت تراکنش های کاربران با سامانه، نوع توقف نشست جستجوی اطلاعات دانشجویان در هر وظیفه، در دو نوع توقف خوب (توقف به دلیل یافتن پاسخ پرسش) و بد (توقف به دلیل نیافتن پاسخ پرسش) تعیین شد و وقوع یا عدم وقوع توقف پرسش (فرمول بندی مجدد پرسش) در هر وظیفه نیز شمارش شد. پس از بررسی نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، بررسی معنا داری تأثیر پیچیدگی وظایف بر نوع توقف نشست جستجوی اطلاعات و وقوع توقف پرسش، به ترتیب با استفاده از آزمون یو مان-ویتنی و تی گروه های مستقل و در نسخه 26 نرم افزار اس.پی.اس.اس. انجام شد.نتیجه گیری: با شناخت عوامل مؤثر بر رفتار اطلاع یابی کاربران، می توان فرایند جستجوی اطلاعات کاربران را در سامانه های بازیابی اطلاعات بهبود بخشید. درک نقش پیچیدگی وظایف در رفتار توقف جستجوی اطلاعات، می تواند پژوهشگران حوزه تعامل انسان و اطلاعات و طراحان سامانه های بازیابی اطلاعات را در طراحی مدل های کاربرمدارتر برای جستجوی اطلاعات و کاربران این سامانه ها را در فرمول بندی دقیق تر پرسش و بازیابی اثربخش اطلاعات یاری رساند.
وضعیت مؤلفه های الگوی سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 1 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
سازمان دهی مؤثر فعالیت ها در یک سیستم اجتماعی پیچیده با نظارت سایبرنتیک ممکن است، جایی که مکانیسم های خوداصلاحی به بهبود مستمر کمک می کنند. کتابخانه سایبرنتیک اهداف متعددی دارد که در صورت عدم تحقق، افراد یا گروه ها برای بهبود وضعیت آن فعال می شوند. این پژوهش به بررسی استفاده بهینه از الگوهای سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاهی و ارائه مدلی مناسب برای مدیریت اطلاعات سیستم پرداخته و با سنجش وضعیت مؤلفه های سایبرنتیک، زمینه را برای ارائه الگویی مناسب فراهم می کند. این پژوهش با استفاده از روش کمی به منظور بررسی وضعیت مؤلفه های مدل سایبرنتیک برای مدیریت بهینه کتابخانه های دانشگاهی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارشناسان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 1 در ایران است. تمامی کارشناسان علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با استفاده از یک پرسش نامه مورد سؤال قرار گرفتند و نتایج تحلیل شد. نمونه آماری شامل 97 استاد و کتابدار بود. نتایج مطالعه نشان داد که ۴۲ درصد از نمونه ها مرد و ۵۸ درصد زن بودند. ۲۵ درصد از نمونه های موردمطالعه دارای مدرک کارشناسی، 45 درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد و 30 درصد دارای مدرک دکتری بودند. در مورد سابقه کاری، نتایج نشان داد که بیشتر پاسخ دهندگان (65%) بیش از ده سال سابقه کار داشتند، درحالی که تنها 3 درصد آن ها کمتر از 10 سال سابقه کار داشتند. میانگین نمره مؤلفه نظارت در بُعد ساختاری و اجتماعی به ترتیب 43/29 و 14/33 بود. نمره مؤلفه پیوند سیستم در بُعد پیوند برون سیستمی و درون سیستمی به ترتیب 41/18 و 5/214 بود. نمره مؤلفه سلسله مراتب در بُعد سیستم تقسیم شده و سلسله مراتب به ترتیب 23/11 و 66/11 بود. نمره مؤلفه کیفیت تعامل در بُعد غیرخطی و علی به ترتیب 78/11 و 53/11 بود. نمره مؤلفه تصمیم در ابعاد منابع تصمیم، نوع تصمیم و معیار تصمیم گیری به ترتیب 91/14، 07/15 و 73/14 بود. پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های مدل سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی جایگاه مناسبی دارد و مدیران از ساختار و اهداف آن ها آگاه هستند؛ اما این آگاهی در همه ابعاد یکسان نیست و عدم توازن در وضعیت مؤلفه ها باعث کاهش اثربخشی مؤلفه ها شده است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود که به نقش اجتماعی کاربران در تعاملات و راهنمایی آن ها و همچنین توازن و رشد کمی و کیفی ابعاد مدیریت کتابخانه توجه بیشتری شود.
تحلیل محتوای گزیده ای از نامه های ارسال شده به «جشنواره فرهنگی- هنری نامه ای به امام رضا(ع)»(1400-1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
153 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تحلیل محتوای نامه های نگاشته شده به حضرت رضا(ع) در جشنواره فرهنگی- هنری نامه ای به امام رضا(ع) طی سالهای 1394 تا 1400 بود. روش: روش تحقیق حاضر از نوع اسنادی و سندهای آن، 267 نامه، مشتمل بر چهار کتاب و یک فایل منتشرشده بود. تکنیک تجزیه تحلیل داده ها، تحلیل محتوا بود. یافته ها: نیازهای مطرح شده در نامه ها به سه دسته نیازهای فردگرایانه مادی، نیازهای فردگرایانه فرامادی و نیازهای جمع گرایانه ترکیبی تقسیم شد. مقایسه بین نیازهای سه گانه نشان داد، درصد فراوانی خواسته های معنوی بیشتر از مادی و درصد نیازهای مادی بیشتر از ترکیبی بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد نیازهای جمعی با فراوانی حدود پنج درصد، در اولویت اول و نیازهای گروهی در اولویت دوم نیازهای ترکیبی قرارگرفت؛ یعنی نگارندگان در این دسته بیشتر به فکر رفع حاجات دیگران بودند تا حاجات خود. نتیجه گیری: به طور کلی نیازهای مطرح شده در نامه ها به صورت متغیّر الگویی فردگرایانه و جمع گرایانه پارسونز دسته بندی شدند. از نظر آماری نیز درصد نیازهای فردگرایانه بیش از 94 درصد و درصد نیازهای جمع گرایانه بیش از پنج درصد بود. همچنین مشخص شد نیازهای مطرح شده در نامه ها تحت تأثیر دین و تفکر دینی و به عبارت دقیق تر؛ بیشتر به سمت ارزشهای معنوی و دینی و فرامادی بود تا مادی.
جامعه شناسی خصوصی سازی عدالت کیفری و فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
145-166
حوزههای تخصصی:
عدالت کیفری یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی است که وظیفه حفظ نظم و امنیت جامعه و اجرای عدالت را بر عهده دارد. در نظام های حقوقی مدرن، دولت مسئول ارائه خدمات عدالت کیفری است. بااین حال، در سال های اخیر شاهد افزایش روند خصوصی سازی عدالت کیفری در سراسر جهان هستیم. در این مقاله درصدد هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم که خصوصی سازی عدالت کیفری به مثابه پروبلماتیک اجتماعی چه فرصت و چالش هایی به دنبال دارد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که به صورت کلی دو دیدگاه کلی در حوزه خصوصی سازی عدالت کیفری مطرح می شود؛ استدلال اصلی در دیدگاه نخست یا نئولیبرالی این است خصوصی سازی موجب افزایش کارایی و صرفه جویی در هزینه، نوآوری، قرارداد مبتنی بر عملکرد، انعطاف پذیری، کاهش بوروکراسی، تخصص محوری و کاهش انحصارت دولتی می شود؛ در مقابل، دیدگاه دوم یا کالایی سازی عدالت کیفری مطرح می کند که کالایی سازی عدالت کیفری سبب سلب عدالت و آزادی، کاهش خدمات، ساده سازی، بی ثباتی، فقدان پاسخ گویی، تضاد منافع و سلب اعتماد عمومی می شود. در این مقاله، با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی به بررسی خصوصی سازی عدالت کیفری و دیدگاه های متباین بپردازیم.
تبیین نظام اخلاقی در اندیشه مقام معظم رهبری با تأکید بر مبانی عملی و کاربردهای اجتماعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق مهم ترین بخش هر نظام فرهنگی و اجتماعی و عاملی بنیادین در هدایت و اعتلای جوامع اسلامی است. مسئله اصلی این پژوهش بررسی نظام اخلاقی در منظومه فکری مقام معظم رهبری است. دستیابی به شاخصه ها و مؤلفه های اخلاق در منظومه فکری ایشان می تواند امری در تدوین سیاست های کلان و دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی راهگشا باشد. بدین روی ابتدا جایگاه اخلاق در فرهنگ و تمدن اسلامی و آثار آن به مثابه اهداف بررسی شده، سپس مؤلفه «تزکیه و تهذیب» به مثابه مهم ترین اصل و درنهایت، مبانی کاربردی اخلاق در سطوح فردی، اجتماعی و حکومتی تحلیل شده است. پژوهش با بررسی بیانات مقام معظم رهبری به روش «تحلیل محتوای کیفی» انجام شده و نشان داده که اخلاق در اندیشه ایشان فراتر از یک ارزش فردی، ضرورتی اجتماعی و الزام آور برای تحقق اهداف نظام اسلامی است. اخلاق به منزله پایه عدالت اجتماعی در سطح ملی و عامل استمرار انقلاب اسلامی و بستر تحقق تمدن نوین اسلامی در سطح بین الملل معرفی شده، همچنین بر پیاده سازی اخلاق کاربردی در سبک زندگی فردی و تطبیق ارزش های اخلاقی در عرصه های اجتماعی، نظیر آموزش، سیاست و اقتصاد تأکید گردیده است.
تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق یک امر مهم و نیاز ضروری برای همه جوامع بشری بوده و تا کنون در حوزه اخلاق نظری و عملی دیدگاه های مختلفی از سوی هریک از اندیشمندان و اخلاق پژوهان شرقی و غربی ارائه شده است. اندیشمندان اسلامی نیز به این امر اهتمام ویژه داشته و رسالت اصلی دین را پرورش انسان ها در حوزه اخلاق می دانند. از جمله این اندیشمندان علامه محمدباقر مجلسی است. ایشان داعیه دار «طرح اخلاقی نقلی» با بهره گیری از آموزه های وحیانی است و در کتا ب ها و نگاشته های خویش به اخلاق عنایت بسیار داشته است. ازاین رو در جهت دستیابی به دیدگاه های اخلاقی ایشان، این پژوهش با رویکرد تحقیقی تحلیلی و با مطالعه آثار وی در پی پاسخ به این سؤال است که نظریه اخلاقی علامه مجلسی چیست؟ و چه تأثیری در حوزه اخلاق کاربردی و عملی دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که نظریه اخلاقی ایشان نظریه ای تلفیقی است که شامل هر سه نظریه اصلی مطرح در اخلاق هنجاری می شود و می توان آن را یک «کلان نظریه» دانست. این مطلب مهم ترین جنبه ابداعی و نوآورانه در نظریه ایشان است. اما مهم تر آنکه نظریه علامه مجلسی در تمام حوزه های اخلاق کاربردی و عملی، از جمله اخلاق فردی، اجتماعی، محیط زیست و اخلاق خدایی اثرگذار است. در واقع نظریه ایشان برخلاف دیگر نظریات مطرح، به ویژه نظریات مطرح در جهان غرب که خالی از هر نوع اخلاق خداباور هستند، تمام ارتباطات اخلاقی انسانی (ارتباط با خود و با دیگری و مهم تر از همه با خدا) را پوشش می دهد.
بررسی و ارزیابی ادله امتناع و امکان فهم فلسفی قرآن با تأکید برآراء صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
7 - 27
حوزههای تخصصی:
بسیاری از فلاسفه بزرگ اسلامی به فهم فلسفی قرآن توجه خاص داشته و تعالیمی را که از این راه به دست آورده اند در قالب تفسیر فلسفی قرآن کریم نگاشته اند. در میان آنها، گسترده ترین تفسیر فلسفی متعلق به ملاصدراست. ایشان فهم فلسفی خود از آیات قرآن را در کتاب «تفسیر قرآن کریم» بیان کرده است. یکی از مباحث مهمی که درباره فهم فلسفی مطرح می شود، بحث امکان آن است که دیدگاه های متفاوتی درباره آن وجود دارد. عده ای قائل به امتناع آن هستند و برای این ادعای خود دلایلی ارائه کرده اند. عده ای دیگر هم به امکان و جواز آن باور دارند و با دلایل متعدد، به اثبات آن پرداخته اند. این پژوهش کوشیده است تا به پرسش های ذیل پاسخ دهد: آیا فهم فلسفی قرآن امری ممکن و مجاز است یا خیر؟ دیدگاه صدرالمتألهین در این زمینه چیست؟ پس از بیان دلایل موافقان و مخالفان فهم فلسفی قرآن و بررسی و ارزیابی آنها، با روش توصیفی و تحلیلی، تصویر روشنی از دیدگاه صدرا درباره امکان فهم فلسفی قرآن ارائه شده و زمینه ای برای اثبات هماهنگی فلسفه و قرآن، و در مراتب بالاتر، عدم تمایز عقل و دین فراهم آمده است.
بازطراحی خوانش حداکثری از نظریه شهود حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
«شهود» در اصطلاح خاص، به معنای دریافت مستقیم حقیقت است که در فلسفه از آن به «علم حضوری» تعبیر می شود. نفس انسانی مطابق قواعدی مانند «النفس عین البدن»، «النفس فوق البدن»، «النفس فی وحدتها کل القوی حتی القوی الحسیه»، «النفس فی وحدتها متحد مع الماده بشدتها و ضعفها» و «النفس فوق الماده»، افزون بر مرتبه قوای حسی، در موطن محسوس خارجی نیز حضور دارد. حواس نیز دارای ویژگی هایی هستند که امکان ادراک چندگانه را فراهم می کنند. فیلسوفان از نظریه «شهود حسی» تقریرهایی ارائه کرده اند که با توجه به قواعد مذکور و افزودن دو قاعده «النفس فی وحدتها متحد مع الماده بشدتها و ضعفها» و «النفس فوق الماده»، می توان از تقریر حداکثری آن دفاع کرد و با خوانشی نوین، گستره علم حضوری به عالم ماده و محسوس را بازطراحی نمود. این پژوهش با روش تحلیلی نشان می دهد که علاوه بر قواعد سه گانه ای که فلاسفه بر آن تأکید می کنند، باید دو قاعده «النفس فی وحدتها متحد مع الماده بشدتها و ضعفها» و «النفس فوق الماده» نیز مد نظر قرار گیرد. بر این اساس، نفس، هم در موطن قوای خود (اندام حسی) و هم در موطن خود محسوس خارجی به صورت شدید و ضعیف با ویژگی های بدنی که در حواس و بدن او امکان وقوع دارند، شهود حسی حداکثری خواهد داشت. این شهود شامل علم حضوری نسبت به محسوسات بدنی، قوای ادراکی، و محسوسات غیر بدنی در موطن خود است.
An Investigation into the Relationship among Personality Types, Foreign Language Anxiety, and Locus of Control: Iranian EFL Learners in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۴, N. ۲, ۲۰۲۵
131 - 158
حوزههای تخصصی:
One of the key components for effective communication and promoting second/foreign language learners’ ability to produce meaningful performance is controlling their language anxiety. This study investigated the relationships among personality types, locus of control, and foreign language anxiety within the context of Iranian EFL learners. A non-experimental type based on a quantitative approach, the present study enjoyed a correlational design. Its participants were 317 Iranian EFL learners who all were undergraduate university students from both genders. The context of this study was the EFL face-to-face educational settings and the participants were from different fields of study at the university level in Iran. Data collection was conducted via three psychological questionnaires for measuring the variables. For data analysis, Pearson correlation and Regression analysis were used to specify the correlation between variables. To examine the mediation role of variables, Z Sobel and Bootstrapping tests were incorporated in the analysis. This study revealed significant relationships among participants’ personality types (extroversion and introversion), locus of control, and foreign language anxiety. The findings showed that there was a significant negative relationship between personality and locus of control and also a significant negative relationship between personality types and foreign language anxiety. Mediation analyses further illuminated the negative mediating role of the locus of control and the positive mediating role of the personality, shedding light on their nuanced dynamics. This study has implications for language educators, practitioners, and policymakers in terms of tailoring interventions to address individual differences and create supportive learning environments.
Exploring the Effects of Chatbot-Assisted Language Learning on Learners’ Language Achievement and Sense of Metavolvement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Artificial intelligence (AI) is changing language education through personalized and interactive practice. However, its impact on language achievement and emotional aspects of learning is unclear. Therefore, this mixed-methods study investigated the effects of Chatbot-Assisted Language Learning (CHALL) on learners’ English language achievement and sense of metavolvement—the deepest level of metacognitive engagement. In phase 1, the Sense of Metavolvement Scale (SOMS) was developed and validated. In phase 2, following a quasi-experimental design, 44 intermediate Iranian EFL learners were divided into an experimental group (n=22, using the AI chatbot Pi) and a control group (n=22, receiving conventional classroom instruction). Both groups had pre- and post-tests for language achievement and metavolvement, and the experimental group sat for semi-structured interviews post-intervention. There were significant gains in the experimental group’s in-class metavolvement and language achievement. There were also significant differences between the two groups in post-test metavolvement, while there was no significant difference in their post-test language achievement. Furthermore, interview data illustrated CHALL as a low-anxiety practice context with cultural and pragmatic limitations. Therefore, CHALL can complement but not replace conventional instruction.
نگرش های زبانی گویشوران در همزیستی فارسی و مازندرانی در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
104 - 77
حوزههای تخصصی:
تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به همراه توسعه تکنولوژی و ارتباطات در سال های اخیر در کشورمان موجب گرایش گویشوران زبان های بومی و اقلیت به زبان فارسی شده است و این روند تهدیدی برای بقای زبان های اقلیت به حساب می آید. دراین بین، نگرش زبانی گویشوران نسبت به زبان مادری شان یکی از عوامل مؤثر و تعیین کننده در سرنوشت این زبان هاست. این پژوهش به بررسی نگرش های زبانی گویشوران نسبت به زبان مازندرانی و فارسی در استان مازندران و هم چنین تأثیر برخی عوامل اجتماعی مانند سن، جنسیت و شهرنشینی بر این نگرش ها پرداخته است. جمعیت نمونه شامل 1200 گویشور مازندرانی از سه گروه سن ی، در پنج شهر و دوازده منطقه روستایی و از دو گروه جنسیتی زن و مرد می باشند. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که بسیاری از گویشوران مازندرانی به قابلیت و اهمیت این زبان اعتقاد چندانی ندارند و درمجموع نگرش های منفی نسبت به مازندرانی غالب است. هم چنین تحلیل ها نشان دادند که درمجموع گروه های سنی پایین تر گرایش بیشتری به زبان فارسی دارند و زنان بیش از مردان و شهرنشینان بیش از روستانشینان به زبان فارسی علاقه مندند. با توجه به گسترش شهرنشینی از یک سو و نقش نسل جوان و به ویژه دختران به عنوان مادران آینده، در انتقال زبان مادری به نسل آینده، می توان پیش بینی کرد که خطر زوال، مازندرانی را تهدید می کند.
نقش محمول بند پایه در زمانداری و درجه انتزاع فاعل بندهای متممی زبان فارسی (در چارچوب کمینه گرایی لاندا و نقش گرایی گیون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیشِ رو تأثیر شدت کنترل فعل بند پایه بر زمانداری و درجه انتزاع فاعل بندهای متممی زبان فارسی بررسی می شود. لاندا (2006) کنترل اجباری بند پایه بر بند متممی را با رخداد عمل بند متممی مرتبط می داند؛ به طوری که تعبیر معنایی محمول بند پایه، ازطریق مشخصه دستوری زمانداری و مشخصه معنایی زمان، وجه و زمانداری بند پیرو را تعیین می کند. گیون (1980) نیز معتقد است ساخت های کنترلی، نتیجه تلفیق دو حوزه معنی و نحو هستند. افزایش شدت کنترل بند پایه بر رخداد بند متممی، درجه بی زمانی بند متممی را افزایش می دهد. هدفی که در این مقاله دنبال می شود بررسی دو مشخصه زمانداری و زمان، در ساخت های کنترلی و تأثیر آن بر بازنمایی فاعل انتزاعی و درجه بی زمانی بند متممی است. داده های این پژوهش شامل 300 جمله است که به شیوه کتابخانه ای با دسته بندی افعال کنترلی و انواع بندهای متممی از آثار پیشین گردآوری شده و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. بنابراین، با تلفیق رویکردهای صورت گرا و نقش گرا نتایج، مدرج بودنِ عناصر دستوری مانند زمانداری و فاعل انتزاعی را نشان می دهد؛ به گونه ای که با کاهش شدت کنترل فعل بند پایه، وجه و زمانداری بند های متممی از التزامی بی زمان با فاعل انتزاعی به سمت اخباری زماندار با فاعل آشکار تغییر می یابد.
نقش متغیر سن در حفظ یا تغییر زبان: مطالعه ای موردی درباره کردی کرماشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر زبان در جامعه های دو یا چندزبانه دغدغه ای جهانی است. در شهر دو یا چندزبانه کرمانشاه نیز گرایش قوی برای به حاشیه راندن زبان مادری درمیانِ خانواده ها مشاهده می شود. هدف اصلی در این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی، بررسی تأثیر سن بر تغییر زبان گویشوران کردی کرماشانی در شهر کرمانشاه است. فرضیه پژوهش این است که بین سن مخاطبان و حفظ زبان رابطه ای مستقیم وجود دارد؛ یعنی نوجوانان به سرعت درحالِ تغییر زبان کردی به فارسی هستند. برای انجام پژوهش حاضر، 384 آزمودنی (مرد و زن از 3 گروه سنی زیر 20 سال، 20 تا 50 سال و 50 سال به بالا) به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند تا به پرسش نامه پاسخ دهند. چارچوب نظری پژوهش، شیوه تحلیل حوزه ای فیشمن (1966) است. داده ها از حوزه های مختلف زبانی (خانواده، کوچه و بازار، اداره، مدرسه، مذهب و هنر و سرگرمی) گردآوری و با نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کاربرد زبان کردی در حوزه خانواده حتی کمتر از حوزه های اداری و کوچه و بازار است. همچنین میزان یادگیری این زبان در خانواده های کرمانشاهی به عنوان زبان اول از 5/82 درصد در مخاطبان بالای 50 سال به 28 درصد در افراد زیر 20 سال کاهش یافته است. درمقابل، فراگیری فارسی به منزله زبان اول در مقایسه با دو گروه سنی بالاتر به یکباره حدود 10 برابر افزایش یافته است. یافته ها بیانگر شتاب در فرایند تغییر زبان در نوجوانان کرمانشاه است.
Comparative Analysis of Interactional Competence in Iraqi Elementary and Advanced EFL Learners Across Face-to-Face and Virtual Learning Environments(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Abstract This research covers the differences in some of the interactional competence components, such as topic management, turn management, non-verbal behavior, breakdown repair, and interactive listening, among Iraqi elementary and advanced EFL learners. In relation to both the face-to-face and virtual environments, this article tries to divulge how the said competencies of these learners change with task types—opinion exchange and jigsaw tasks—and educational setting. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts.
Impact of Motivational Goal Orientations on Behavioral, Cognitive, and Emotional Engagement in Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
95 - 105
حوزههای تخصصی:
This study investigates the impact of Iranian EFL learners' motivational goal orientations on their behavioral, cognitive, and emotional engagement in the classroom. Utilizing a mixed-methods design, the research involved 200 intermediate EFL learners from language schools in Iran, who completed the Oxford Quick Placement Test (OQPT), a Goal Orientation Survey, and a Student Engagement Questionnaire. The results show that mastery goal orientations, both approach and avoid, positively predict these engagement dimensions, while performance goal orientations do not significantly affect engagement. The findings highlight the importance of fostering mastery goals to enhance student engagement and improve language learning outcomes. The implications of this study suggest that educators should create a supportive learning environment that emphasizes mastery goals, thereby facilitating deeper engagement and better academic performance among EFL learners. This study investigates the impact of Iranian EFL learners' motivational goal orientations on their behavioral, cognitive, and emotional engagement in the classroom. Utilizing a mixed-methods design, the research involved 200 intermediate EFL learners from language schools in Iran, who completed the Oxford Quick Placement Test (OQPT), a Goal Orientation Survey, and a Student Engagement Questionnaire. The results show that mastery goal orientations, both approach and avoid, positively predict these engagement dimensions, while performance goal orientations do not significantly affect engagement. The findings highlight the importance of fostering mastery goals to enhance student engagement and improve language learning outcomes. The implications of this study suggest that educators should create a supportive learning environment that emphasizes mastery goals, thereby facilitating deeper engagement and better academic performance among EFL learners.
Impact of Interest on EFL Learners' Reading and Learners' Perceptions(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
51 - 68
حوزههای تخصصی:
Improving the way of designing syllabus by making it more tailored to the needs and interest of the learners has been an important objective in language teaching, which leads to selecting and grading instructional materials with a consistent attention. This study focused on studying some dark areas of material selection in language teaching, aiming to make instructional materials more attractive to learners. There was also an attempt to see if learner's interest could affect reading and grammar differently. Lastly, the research also sought to find learners' perception on the use of interest in material selection and its possible effect in their performance. A mixed-method design was used to answer the research questions. The findings and results revealed that the use of interest in selecting class materials helped learners have better performance in reading, and the improvement showed a high correlation with learners' performance in grammar learning. Furthermore, the results of the questions asking for learners' perceptions disclosed the effectiveness of integrating interest to teaching materials in language learning. Researchers and teachers are suggested to seek ways to assist the syllabus planners to grow achievement by changing the materials to be more interesting, which can facilitate the language teaching and learning.